كنيم؟ مبارزه غيرمنطقي تفكرات با چگونه
كنيد مراقبت خود از
كرد بيانيهاياعلام صدور ازمطبوعاتبا دفاع انجمن
قانون مخالف مطبوعات قانون تغيير طرح
است شهروندي آزاديهاي و اساسي
روحانيت ويژه دادگاه در آينده هفته چهارشنبه
خرداد مسئول مدير نوري عبدالله
ميشود محاكمه
نقش :مجلس قضايي كميسيون عضو گلباز
حذف مطبوعات قانون اصلاحيه در هياتمنصفه
است شده
به تايمز تهران روزنامه مسئول مدير
شد احضار تهران نظامي دادسراي
شد بازداشت پنجشنبهها نشريه مسئول مدير
شد منتشر "جامعه انديشه"
كنيم؟ مبارزه غيرمنطقي تفكرات با چگونه
روحي ناراحتيهاي اصلي علت منطقي غير تفكرات
كه هستند غيرمنطقي تفكر نوع گرفتار 10 افراد برخي *
و نادرست حال نادرست ، تفكر غلط ، شناخت دچار را افراد
ميكنند نادرست رفتار
براي را مشكلاتي غيرمنطقي ، عقايد طرح با افراد از برخي
كه عقيده اين مانند.ميآورند بهوجود ديگران و خود
فرد يك كه اين يا و "باشند داشته دوست مرا همه بايد"
تكرار خود با را عبارت اين چندبار روز طي در است ممكن
متخصص تيبك آرون پروفسور "هستم بيارزشي آدم چه":كند
رواني ناراحتيهاي بيشتر كه است معتقد باليني روانشناسي
به نسبت افراد كه منفي تفكرات نتيجه در افسردگي بهويژه
آليس آلبرت.ميگيرند شكل دارند ، آينده و دنيا خود ،
هر اشخاص كه است معتقد باليني روانشناسي ديگر متخصص
و ميكنند تفسير ميدهد ، روي اطرافشان در كه را آنچه
فرد هيجاني آشفتگي به است ممكن تفسيرها اين مواقع بعضي
در فرد كه است آن غيرمنطقي عقايد از ديگر يكي.شوند منجر
داشته كفايت و شايستگي بايد ميدهد انجام كه كاري هر
او نظر از شود اشتباه مرتكب اگر رو اين از باشد ،
و كامل بايد او كه عقيده اين زيرا بود خواهد فاجعهآميز
رويداد وقتي اليس بهنظر.ميشود نقض باشد ، بينقص
است ممكن او ميافتد ، اتفاق فرد براي (a1)فعالكنندهاي
عقايد و افكار يكي:باشد داشته (a) از متفاوت برداشت دو
غيرمنطقي عقايد و افكار ديگري و (rb2) منطقي
به (rb)باشد ، منطقي افكار تابع فرد كه حالتي در.(ib 3)
سالمي شخصيت و كرد خواهد پيدا دست (rc 4)منطقي نتايج
(ib) غيرمنطقي افكار تابع فرد كه درحالتيداشت خواهد
اين در كه شد خواهد مواجه (ic5) غيرمنطقي نتايج با باشد ،
. بود خواهد ناراحت و مضطرب فردي حالت
و اضطراب نتيجهاش منفي ، عقايد به توسل اليس نظر از
توسل عقايدي چنين به فرد كه وقتي.است رواني ناراحتي
اجبار ، بر "شديدا خود برداشتهاي و نگرش در ميجويد ،
امر وقوع به بينهايت را خود و دارد تاكيد وظيفه و الزام
اين از را خود فرد اگر بنابراين.ميسازد پايبند خاصي
و نفس سلامت جهت در قوي بهاحتمال برهاند ، بندها و قيد
در برنز ديويد دكتر تحقيقات براساس.كرد خواهد حركت روان
گرفتار 10 افراد برخي عمده بهطور پنسيلوانيا دانشگاه
غلط ، شناخت دچار را افراد كه هستند غيرمنطقي تفكر نوع
اين 10.ميكنند نادرست رفتار و نادرست حال نادرست ، تفكر
:عبارتنداز تفكر نوع
را تفكر طرز اين كه فردي:نبايدها و بايدها به اعتقاد -1
ديگران انتظارات طبق بايد من" مثل جملاتي گفتن با دارد
هرگز من باشد ، عادلانه و منصفانه بايد زندگي كنم ، رفتار
ولي بدهد انگيزه خود به ميخواهد "كنم ، اشتباه نبايد
هم دست از را آن بلكه نميكند پيدا انگيزهاي نهتنها
فردي كه است اين تفكر طرز نوع اين به مربوط مشكل.ميدهد
را آنها فكري بهلحاظ ميآورد زبان بر را جملات اين كه
به.ندارند سازگاري او احساسات با كه درحالي دارد باور
تلخ را زندگي نبايدها و بايدها اين انواع بردن كار
.ميكند
و دليل هيچگونه بدون تفكر طرز اين با فرد:سازي شخصي -2
بدون ميدهد ، نسبت خود به را ناخوشآيند حوادث منطقي
ربط وي به بيآنكه ناگواري اتفاق ميگيرد ، نتيجه دليل
مثال براي.اوست خود بيلياقتي از ناشي باشد ، داشته
عصباني او دست از معلم و نخوانده درس كه دانشآموزي
پيش دانشآموز اين مادر ميبرد ، شكايت مادرش به و ميشود
معلوم هستم ، او بد نمرههاي مسئول من":ميگويد خود
".بودهام ناموفقي مادر چه ميشود
حوادث فرد تفكر طرز اين با:كوچكبيني و بزرگبيني -3
مثبت حوادث.ميسازد كوهي آن از و ميكند بزرگ را منفي
.ميشود رد آن كنار از بهراحتي و ميبيند كوچك برعكس ، را
.مينگرد حوادث به عكاسي دوربين يك از كه است اين مانند
دوربين بزرگبين قسمت از را خود خطاي و اشتباه اصل در
وحشتناكي ، اشتباه چه كردم ، مناشتباه خداي".ميبيند
را دوربين ميرسد كه مثبت نكات به نوبت اما ".رفت آبرويم
درواقع.ميكند نگاه آن كوچكبين قسمت از و كرده سروته
مثبت نكات شمردن كوچك و خود عيبهاي كردن بزرگ با فرد
.ميكند تضمين خود براي را حقارت احساس
..من" مثل جملاتي با را اشتباه هر فردي اگر:زدن برچسب -4
براي.مبتلاست زدن برچسب به "احتمالا كند توصيف "هستم..
بيايد پايين است خريده كه را سهامي قيمت شخصي اگر مثال
"كردم اشتباه سهام خريد در":بگويد كه اين جاي به او
".هستم كاري اشتباه آدم":ميگويد
فرد تفكر طرز اين با:مثبت امور به بيتوجهي -5
بارز نمونه.ميبيند منفي را مثبت حتي و خنثي تجربههاي
از تعريف مقام در كسي وقتي كه است واكنشي موقعيت اين
به فردي از وقتي.ميدهد نشان خود از ميزند حرف شخصي
عمل به تمجيد و تعريف است داده انجام كه كاري خاطر
نيست ، طور اين "واقعا نه":ميگويد خود به ميآورند
نبوده مهمي چيز "اصلا" يا ".باشند كرده لطفي ميخواهند
تعريف كنار از راحتي به جملات اين گفتن با فرد "است
سرد آب طور اين دائم مثبت و خوب حوادث روي اگرميگذرد
.برسد نظر به بيروح و سرد زندگي كه نيست شكي شود ، پاشيده
خود ذهن در را آن منفي نتيجه هر با برخورد در فرد
خود به ميرسد كه مثبت تجربه به نوبت ولي ميكارد
خود موفقيت دليل يعني "بود اتفاقي بود ، شانسي":ميگويد
.خود تلاش و سعي نه ميداند اتفاق و شانس را
عين را احساس فكر طرز اين با فرد:احساسي استدلال -6
پس هستم ، بدي آدم كه ميكنم احساس چون" ميبيند ، واقعيت
از ندارم را كاري هيچ حوصله و حال چون.هستم بد "حتما
ميبيند منفي را چيز همه چون ".نميآيم بيرون رختخواب
امتحان زحمت خود به و است منفي چيز همه كه دارد يقين
.نميدهد هم كردن
را چيز همه فرد تفكر طرز اين با:چيز هيچ يا همه تفكر -7
كه خطايي جزئيترين با يعني ميبيند ، سفيد و سياه رنگ به
قلمداد بيارزش و خورده شكست فرد يك را خود سربزند او از
عالي نمره هميشه كه ممتازي دانشجوي مثال براي.ميكند
:گفت خود پيش گرفت متوسطي نمره درس يك در وقتي ميگرفت
نوعي تفكر طرز اين ".هستم عيار تمام خورده شكست يك حالا"
نميرسد دلخواه نتيجه به هرگز مطلقگرااست مطلقگرايي
خوب "كاملا از باز دهد انجام خوب را كارش اندازه هر زيرا
.دارد فاصله
رويداد جزئيترين فكر طرز اين با فرد:افراطي تعميم -8
كه اين عليرغم ميگذارد ، دايم شكست حساب به را منفي
اين منطقي و دليل هيچ بدون داده ، رخ بار يك حادثهاي
پسري مثال براي.شد خواهد تكرار مرتب كه دارد را برداشت
رد جواب و ميرود علاقهاش مورد دختر خواستگاري به كه
است كافي عمرم تمام براي":ميگويد خود پيش ميشنود ،
نميشود حاضر دختري هيچ نميروم كسي خواستگاري به ديگر
".كند ازدواج من با
مورد با برخورد در فكر طرز اين با فرد:ذهني فيلتر -9
چه هر گويي كه ميكند بزرگ خود ذهن در چنان را آن منفي
امتحان از بعد دانشجويي مثال براي.است منفي دارد وجود
.است گرفته كم نمره هفده نمره ، صد يك جمع از ميديد ترم
پيش كه كرد بزرگ خود ذهن در چنان را داده دست از نمرات
از بعد ".شد خواهم مردود درس اين در "حتما":گفت خود
در و گرفته سه و هشتاد نمره ، صد از شد معلوم نتايج اعلام
هميشه افراد نوع اين.است كرده كسب را اول رتبه كلاس
را آن پر نيمه و ميبينند را آب ليوان خالي نيمه
و زدهاند چشم به بدبيني عينك افرادي چنين.نميبينند
.ميبينند منفي را چيز همه
دليل بي تفكر طرز اين با فرد:شتابزده نتيجهگيري -10
از نمونه دو.ميكند منفي قضاوت خود اطراف به نسبت
اشتباه ديگري و خواني ذهن يكي زده شتاب نتيجهگيري
.است پيشگو
ديگران كه است براين فرض نمونه اين در:خواني ذهن -الف
فرد اين دوست مثال براي.مينگرند حقارت ديده به را فرد
خود تفكر در آنقدر و ميشود رد كنارش از خيابان در
عليكي و سلام نتيجه در نميبيند ، را وي كه است غوطهور
نديدن به را خودش" كه ميكند قضاوت خود پيش نميكنند هم
دوست من با نميآيد خوشش نميآيد ، خوشش من از "حتما زد ،
واكنش خود از تفكري طرز چنين تاثير تحت بسا چه "باشد
سابقه نتيجه در و بكشد كنار را خود داده ، نشان نامطلوبي
.برود بين از ساله چند آشنايي و دوستي
كه است منتظر هميشه فرد نمونه اين در:پيشگو اشتباه -ب
ساخته و ندارد حقيقت كه آن با و بيفتد ناگواري اتفاق
راه خود به شكي آن بودن درست در است ، فرد خود توهمات
صحبت به موفق ميزند تلفن دوستش به مثال براي نميدهد ،
روز چند اما بزند زنگ او كه ميگذارد پيغام نميشود
:ميگويد خود پيش نميشود ، او تلفن از خبري و ميگذرد
تحت ".شد خبري ميكند فكر "حتما بزنم زنگ او به من اگر"
چند ميگيرد ، فاصله دوستش از منفي پيشداوري اين تاثير
و نرسيد دوستش دست به او پيغام كه ميفهمد بعد هفته
.است شده ناراحت بيمورد
ناراحتيهاي اغلب اصلي علت منطقي غير تفكر نوع اين 10
ناشي احساسي منفي واكنشهاي اين اغلب است ، رواني و روحي
كه ارزشي ميزان از است عبارت آن و است نفس عزت فقدان از
مانند مخدوش ذهني تصوير.است قايل خود براي فرد هر
كرده ، بزرگ برابر چند را اشتباه كوچكترين كه است ذرهبيني
براين غلبه براي.ميگذارد شخصي عيب حساب به را آن
به با و كرد تقويت را خود نفس عزت بايد منطقي غير تفكرات
به با مبارزه براي كرد برخورد منفي خودگوييهاي
:بايد منطقي غير تفكرات و منفي خودگوييهاي
. شناخت را منفي گوييهاي خود به -الف
.كرد مشخص را منطقي غير تفكرات نوع -ب
تلقي طرز تا كرد برخورد منطقي غير تفكرات با -ج
.آيد دست به خود از واقعبينانهتري
سه جدول از استفاده موقعيتها اين به رسيدن مناسب روش
با و برميداريم را سفيدي كاغذ كار اين براي.است ستوني
درست را جدولي عمودي خط دو و افقي موازي خط دو كشيدن
عبارات چپ به راست از ترتيب به ستونها در ميكنيم ،
تفكرات نوع ،(منفي گوييهاي خود به) منطقي غير تفكرات
را (مثبت خودگوييهاي به) منطقي تفكرات و منطقي غير
در بايد فردي كنيم فرض مطلب شدن روشن براي.مينويسيم
شور به دلش است ، كرده دير كمي و كند شركت مهمي جلسه
ذهن در":ميپرسد خود از ميكند ، پيدا بدي حال و ميافتد
"شدهام؟ ناراحت چرا ميگويم؟ چه خود به ميگذرد؟ چه من
درست را كارم هرگز":كه كند خطور ذهنش به افكار اين شايد
خود پيش "احتمالا ".ميكنم دير هميشه نميدهم ، انجام
آدم چه كه ميفهمند كرد ، خواهند سرزنشم همه":است گفته
".ميرسم نظر به احمقها مثل هستم ، بيارزشي
با سپس.ميشوند يادداشت راست سمت در موارد اين همه
آنها نوع منطقي ، غير تفكرات دهگانه فهرست از استفاده
جايگزين منطقي تفكرات چپ سمت در سپس.ميگردند مشخص
.ميشوند غيرمنطقي تفكرات
در كه تفكري طرز بازسازي براي ستوني سه روش از ميتوان
.كرد استفاده ميگذرد ، ذهن از خطا عمل انجام موقع
غيرمنطقي افكار جايگزين را منطقي افكار كه است منظوراين
.شد خلاص بيجا انتقادهاي شر از و كرد
:داد نشان زير نمودار در ميتوان را شده گفته مطالب
نتيجه در و داده رخ فرد براي كه فعالكنندهاي حادثه - a
:است شده مضطرب آن ،
".است آمده دير كند ، شركت بود قرار كه جلسهاي در فرد"
دير هميشه من":حادثه اين درباره فرد غيرمنطقي تفكر - ib
".نميدهم انجام درستي كار هرگز" يا ".ميكنم
غيرمنطقي تفكرات نتيجه در كه فرد غيرمنطقي پيآمد - ic
:است آمده وجود به فرد
".است كرده پيدا بدي حال و شورافتاده دلش"
براي ميتواند فرد كه غيرمنطقي تفكرات با مبارزه -(b6)
:گيرد كار به خود غيرمنطقي عقايد تغيير
بيارزشي آدم بايد چرا رسيدهام ، دير جلسه سر اگر"-d
"باشم؟
.غيرمنطقي افكار جاي به منطقي افكار كردن جايگزين -(e7)
تفكر با مبارزه از فرد كه شناختي نتيجه و اثر-(ce8)
:آورده دست به غيرمنطقي
آدم كه نميشود دليل اين ولي آمدهام ، دير كه است درست"
".باشم بيارزشي
تفكرات عليه فرد مبارزه رفتاري ونتيجه اثر-(be9)
:غيرمنطقي
".دارم كمتري اضطراب و ندارم شوره دل"
مورد سه به ناراحتي هنگام ميگردد نشان خاطر پايان در
:نمود توجه بايد زير
خود به نبايد شوند ، يادداشت كاغذ روي منفي افكار -1
بايد بزنند ، زنگ ذهن در بيوقفه افكار اين تا داد اجازه
.كرد مهارشان كاغذ روي
.مكرر طور به منفي تفكرات دهگانه فهرست مرور -2
مسايل با منطقي تفكر با بايستي خويش سرزنش جاي به -3
.كرد برخورد
بيارزشي احساس و ميرود بالا نفس عزت ترتيب اين به
.ميشود فراموش
باليني روانشناسي كارشناس شاهيان خسرو مجيد
:منابع
مهدي ترجمه برتر ، ديويد افسردگي ، روانشناسي -1
قراچهداغي
محمدرضا ترجمه و نگارش درماني ، روان در عمده مباحث -2
يانس آواديسي هاماياك -نيكخو
گلدارد ، ديويد مشاوره ، در تخصصي مباحث و بنيادي مفاهيم -3
حسينيان سيمين دكتر ترجمه
عبدالله دكتر" تاليف درماني ، روان و مشاوره نظريههاي -4
"ناصري غلامرضا دكتر و شفيعآبادي
:پانوشتها
1- Activating Event 3- Rational Beliefs
3- Irralional Beliefs 4- Rational Cosequences
5- Trra Tional Consequences 6- Dispute
7- Effect 8- Consequcnce Effect
9- Behavior Effect
كنيد مراقبت خود از
باشيم مهربان خود با
حد از بيش و باشيم مهربان ديگران با ميكنيم عادت گاهي
صرف ديگران نجات براي وقت قدر آن.كنيم تلاش آنها براي
و مداوم مهرباني.ميگيريم ناديده را خود كه ميكنيم
مشكلات و تجارب از را آنها كه كساني به نسبت ما مزمن
كه ميسازد محروم امر اين از را آنها ميرهانيم ، زندگي
توجه ميتوانيم.كنند رشد دشوار تجربههاي اين ياري به
از كه سازيم متمركز چنان ديگران نيازهاي بر را خود
متقابل وابستگي شر از خلاصي.بمانيم بيخبر خود نيازهاي
خود درمان و بهبود فراگرد قيمتي هر به كه است آن مستلزم
باشيم ، نداشته سالم ذهني اگر زيرا دهيم ، ادامه را
.بكنيم ديگران به خدمتي هيچ نميتوانيم
را خود توجه كه ميشود محقق هنگامي تنها ما خلاصي و
از رهايي.سازيم متمركز خود به نسبت مهرباني بر دوباره
ما.دهيم نجات را خود كه ميآموزد ما به متقابل وابستگي
را خود كه اندازهاي به فقط را ديگر انسانهاي ميتوانيم
.بكنيم كمك و بداريم دوست ميكنيم ، كمك و داريم دوست
را خود اعمال پيامد كه دهيم فرصت ديگران به اگر گاهي
و كردهايم محبت آنها به صورتي بهترين به كنند ، تجربه
راه از.مينهيم كنار خود براي را محبت از قسمتي بدينسان
توانايي ، هنگام به كه ديگران براي فرصت اين آوردن فراهم
به ميتوانيم نيز را زماني كنند ، مراقبت خود از خود
از بيش و پيش هرگاه.دهيم اختصاص خود رفته ياد از زندگي
ياري و محبت به را خوددوستي اين بورزيم ، مهر خود به همه
.كرد خواهيم تبديل خود اطرافيان به نسبت
خوددوستي اين بورزيم ، مهر خود به همه از بيش و پيش هرگاه
خواهيم تبديل خود اطرافيان به نسبت ياري و محبت به را
.كرد
دهيم تغيير را خود ذهني نگرش
نحوه كه زندگي ، حوادث نه را ما بدبختي يا خوشبختي
رويدادهاي از ميتوان.ميسازد معين آنها از ما برداشت
سود زندگي بهكرد و آنها از گرفتن درس براي زندگي ناگوار
.كنيم معكوس خود سود به را منفي وضعيت يك ميتوانيم.جست
دشوار يا دردناك ميزان از نظر قطع وضعيتي ، هر از اگر
هر از بهرهگيريم ، رشد ، جهت در درسي عنوان به آن ، بودن
.ميكنيم ايجاد مثبت تجربه يك منفياي وضعيت
شيوه مييابيم ، رهايي متقابل وابستگي از كه تدريج به
را اميد و زيباييميسازيم دگرگون جهان به را خود نگرش
و دادن دست از در حتي.ميبينيم نوميدي و زشتي از بيشتر
درمييابيم.ميبينيم سازنده پيامدهاي و رحمتها سرخوردن ،
شادي زندگي ميتوانيم ذهني چشمانداز تغيير با "صرفا كه
.آوريم وجود به را
نوميدي با مقايسه در هم خوشبختي به كه شد آن بر ميتوان
محبت ، و كينه اندوه ، و شادي زندگي كل در.داد برابر فرصتي
درنگ با.دارد وجود دو هر بدي ، و خوبي نادرستي ، و درستي
و متوازنتر تجربه خوبي ، و محبت خوشبختي ، شادي ، بر كردن
.ميسازيم فراهم خود براي زندگي از ارضاكنندهتري
به شادي زندگي ذهني ، چشمانداز دگرگوني با "صرفا ميتوان
.آورد وجود
بگيريم تصميم خود
مشكلات براثر "احتمالا ما.نميماند كسي منتظر زندگي
انجام از دارد احتمال.ميشويم فلج عاطفي لحاظ به زندگي
.كنيم احساس ناتوان را خود مشكلات اين درباره اقدامي هر
اجازه تصادفي رويدادهاي به كه آمده پيش بارها و بارها
يا ترس كه هنگامي.كنند معين را ما سرنوشت دادهايم
براي ما بيعملي ميشود ، تصميم اتخاذ مانع بياطميناني
گرفتن تصميم نوع بدترين نگرفتن ، تصميم.ميگيرد تصميم ما
قرباني دهد ، شركت زندگي در آنكه جاي به را ما زيرا است
.ميسازد آن
.است اساسي اهميت حايز ما درمان براي فعال تصميمگيري
را جديدي شيوههاي كرده ، انتخاب فعالانه كه هنگامي
.ميجوييم مشاركت خود زندگي حاصل در پيميگيريم ،
منتظر ميكنيم ، برخورد دشوار مسايل با كه هنگامي
ميتوانيم بشوند ، اصلاح خود به خود امور تا نميمانيم
نظم و هارموني و برداريم امور اصلاح براي مثبتي گامهاي
با آنكه محض به.برگردانيم خود زندگي به دوباره را
همه و كنيم اتخاذ تصميمي خود توانايي حداكثر از استفاده
را كار بقيه آوريم ، عمل به ميتوانيم كه را اقداماتي آن
اقدامي چه امروز.مينهيم وا (خداوند) فائقه قدرت به
كه موضوعاتي درباب اقدام با تا آوريم عمل به ميتوانيم
زندگي در را خود اقتدار كردهايم ، واگذار تصادف به "قبلا
آوريم؟ دست به دوباره
را جديدي شيوههاي و ميكنيم انتخاب فعالانه كه هنگامي
.ميجوييم مشاركت خود زندگي حاصل در ميگيريم ، پي
محرمانه و دروني احساسهاي بيان
يا بيكفايتي احساس وقتي يا باشد ، شده خيانت ما به وقتي
.است دشوار ديگران يا نزديك روابط برقراري كنيم ، شرمساري
و دروني احساسات گذاشتن ميان در گذشته ، صدمات دليل به
ما از بسياري.ميشود دشوار ما براي ديگران با محرمانه
چون را آنها و كردهايم كاري عايق را خود احساسهاي
.دادهايم قرار زمان كپسول درون مهر به سر رازهايي
نشدهاند ، تجربه كامل بهطور هيچگاه كه زده ، يخ احساسهاي
.ميسازند مختل را ما زندگي جاري روابط
و آرام بيان و يخزده احساسهاي كردن ذوب با ميتوان اما
هنگامي اين و كرد درمان را خود دروني خود آنها ، صبورانه
را شده آب احساسهاي و ببخشيم را ذيربط افراد همه كه است
سرآغاز خود ، به محبت.سازيم جايگزين تفاهم و محبت با
متمركز خودمان بر را مهرباني و محبت وقتي.است صميميت
به محبت.ميگردد آغاز مان دروني زخمهاي درمان ميسازيم ،
شدن افشا از ديگر ماماست به ديگران محبت سرآغاز خود
شده ، برخوردار محبت و مهرباني از كه خويش حقيقي خود
.نداريم هراسي
خود ، كامل داشتن دوست راه از را خويش دروني خود اكنون
ديگران به شرمساري يا ترس بدون ميتوانيم.ميكنيم درمان
.گيريم قرار آنان محبت مورد و كنيم محبت
خود ، كامل داشتن دوست راه از را خويش دروني خود اكنون
.ميكنيم درمان
رابينسن ب دكتر :نوشته
غيبي منوچهر دكتر :ترجمه
كرد اعلام صدوربيانيهاي با مطبوعات از انجمندفاع
قانون مخالف مطبوعات قانون تغيير طرح
است شهروندي
آزاديهاي و اساسي
صدور با مطبوعات آزادي از دفاع انجمن:اجتماعي گروه
اساسي قانون مخالف را مطبوعات قانون تغيير طرح بيانيهاي
.دانست شهروندي آزاديهاي و
انتقادهاي و مخالفتها رغم به:است آمده بيانيه اين در
اصلاح طرح به صاحبنظران و روزنامهنگاران علمي و جدي
به جدي توجه بدون طرح اين متاسفانه مطبوعات ، قانون
با كه محتوايي با و تنظيم شده مطرح بيشمار انتقادات
تقديم اسلامي شوراي مجلس به دارد مغايرت شهروندان حقوق
.شد
قانون اصول بر تكيه با "مطبوعات آزادي از دفاع انجمن"
موقعيت هر در ملت آحاد عموم كه ملي ميثاق عنوان به اساسي
به طرح اين است معتقد باشند ، وفادار و پايبند آن به بايد
مصالح و ملت حقوق اساسي ، قانون با بنيادي مغايرتهاي دليل
شوراي مجلس در طرح براي قابليتي گونه هر فاقد عمومي
ناسنجيده ، و ناميمون بدايع اتخاذ با و بوده اسلامي
با را روزنامهنگاران و قلم اهل امنيت و قانوني آزاديهاي
.ميكند مواجه جدي مخاطرات
براي طرح اين:است آمده بيانيه اين از ديگري بخش در
افكار و ملت خارجكردن و مطبوعات بر محدوديت افزايش
حكومتي ، نهادهاي و مطبوعات رفتار بر نظارت دايره از عمومي
زيرا.است كرده نازل تماشاچي حد در را منصفه هيات شان
هيات تصميم ميتواند قاضي اصلاحي ، ماده 24 با مطابق
منصفه هيات اگر كه معنا بدين.كند رد يا بپذيرد را منصفه
مجرم را وي ميتواند قاضي داد ، مسئول مدير برائت به نظر
به راي شناخت ، مجرم را او منصفه هيات اگر و كند اعلام
است نداشته آن قصد اساسي قانون اصل 168 "قطعا.دهد برائت
ناظر يا كارشناس چند "صرفا "منصفه هيات" نهاد وضع با كه
.كند دادرسي فرآيند وارد را
آنچه از اجمالي استنتاج يك در:است آمده بيانيه اين در
ذيل محورهاي بر طرح اين ساختار و مباني گفت بايد شد گفته
:است شده استوار
و مطبوعات عليه بيحصر محدوديتهاي ايجاد (الف
.روزنامهنگاران
انواع به تهديد طريق از مطبوعات اهل اخافه و ارعاب (ب
.مطبوعاتي فعاليتهاي از بسياري براي مجازات
طريق از نوشته انتشار و عقيده بيان حق از جلوگيري (ج
.شهروندان كردن القلم ممنوع
مجازات طريق از مطبوعات از حرفهاي امنيت كامل سلب (د
.مطبوعات تعطيلي و توقيف و روزنامهنگاران
از روزنامهنگاران و مطبوعات قضايي امنيت كامل سلب (ه
مراجع به مطبوعاتي پروندههاي امكانارجاع ايجاد طريق
روحانيت ، دادگاهويژه انقلاب ، دادگاه قبيل از اختصاصي
...و نظامي دادگاه
اقدامات بر نظارت امر در عمومي افكار فعال حضور حذف (و
قاضي اجازه و منصفه هيات تضعيف طريق از دولتي دستگاههاي
.هيات تصميمات قبول عدم به
حيات عرصه در بدعتي "اصولا مطبوعات ، قانون اصلاح طرح
لحاظ به و شده محسوب كشور فرهنگي و سياسي اجتماعي ،
تصويب صورت در و.نيست جزئي اصلاح قابل ساختاري ايرادات
عرصه در اجتماعي مناسب نظم برقراري به قادر فقط نه
غيرقابل مغايرتهاي دليل به بلكه بود ، نخواهد مطبوعات
ايجاد و شهروندان قانوني حقوق و اساسي قانون با انكار
كشور ، قلم و فرهنگ اهل براي اجرا غيرقابل تنگناهاي
فراهم قضايي نظام براي را پردامنهاي چالشهاي موجبات
.ميآورد
و فوق موارد به توجه با:است آمده بيانيه اين پايان در
روزنامهنگاران مطبوعات ، قانوني آزاديهاي از دفاع جهت در
قوه رئيس از مطبوعات آزادي از دفاع انجمن قلم ، اهل و
محترم نمايندگان و اسلامي شوراي مجلس رئيسه هيات مقننه ،
مجلس كار دستور از را اصلاحيه اين ميكند درخواست مردم
جامعي قانون تدوين و كارشناسانه بررسي مقدمات كرده ، خارج
دقيق شكلي به روزنامهنگاران و مطبوعات حقوق آن در كه را
قرار توجه مورد روز سياسي ملاحظات از فارغ و همهجانبه و
.كنند فراهم گيرد ،
روحانيت ويژه دادگاه در آينده هفته چهارشنبه
خرداد مسئول مدير نوري
عبدالله
ميشود محاكمه
روزنامه مسئول مدير عنوان به نوري عبدالله:اجتماعي گروه
.ميشود محاكمه روحانيت ويژه دادگاه در مهر خرداد 28
ويژه دادستان نكونام محمدابراهيم ما ، خبرنگار گزارش به
اتهامات ،"خرداد" مسئول مدير كيفرخواست در تهران روحانيت
:است كرده اعلام زير موارد را نوري عبدالله
به وابسته دستگاههاي و مسئولين به افترا و توهين.الف
به اضرار قصد به عمومي اذهان تشويش و اكاذيب نشر و نظام
.نظام عليه تبليغي فعاليت و غير
و سره قدس امام حضرت ديدگاههاي و نظرات با مقابله.ب
.معظمله به اهانت
.مذهبي مقدسات به اهانت و ديني موازين مخالف مطالب نشر.ج
بسيج ايرواني ، آيتالله علميه مدرسه طلاب است ، گفتني
از نهي و معروف به امر احياء ستاد سيما ، و صدا دانشجويي ،
از انتظامي نيروي اطلاعات حفاظت و (مورد با 38) منكر
.هستند (خرداد) شاكيان جمله
مديرمسئول مجرمانه عناوين ديگر جمله از زير موارد همچنين
شده اشاره آنها به كيفرخواست در كه شده اعلام (خرداد)
:است
به تبليغ اسرائيل ، شناسايي به ترغيب آمريكا ، با رابطه"
آيتالله سياسي ترويج ملي ، جبهه از دفاع آزادي ، نهضت نفع
اسلام ، مسلم احكام برخي عليه مبارزه به تشويق منتظري ،
."باطل و حق نسبيت دين ، و عقلانيت تضاد
نوشته تنظيمي كيفرخواست در تهران روحانيت ويژه دادستان
خرداد روزنامه مطالب مجموع وقتي تاسف كمال با":است
و ميگردد استشمام او از عناد و توطئه ميشود ، ملاحظه
و نميشود ديده سوءنيت جز صحت به حمل براي راهي هيچ
".نگرديد واقع موءثر هم تذكرات
مواد 500 ، 513 ، 514 ، 608 ، 609 ، برابر درخواستي مجازاتهاي
بندهاي نظرداشتن در با و اسلامي مجازات قانون و 698 697
نوري عبدالله براي مطبوعات ، قانون ماده 6 و 9 و 8 و 7 1
چهارشنبه 28/7/1378 "خرداد" دادگاه است ، شده درخواست
.شد خواهد برگزار
جرايم به رسيدگي مطبوعات قانون براساس است گفتني
ويژه دادگاه و است عمومي دادگاههاي صلاحيت در مطبوعاتي
جرايم به رسيدگي به صالح است اختصاصي دادگاه كه روحانيت
.نميباشد مطبوعاتي
نقش :مجلس قضايي كميسيون عضو گلباز
حذف مطبوعات قانون اصلاحيه
در هياتمنصفه
است شده
هيات نقش مطبوعات قانون جديد اصلاحيه در:اجتماعي گروه
.است شده بياثر مطبوعات دادگاه در منصفه
كميسيون عضو و طالقان نماينده گلباز جعفر را مطلب اين
در ويكرد عنوان ما خبرنگار با گفتگو در مجلس قضايي
براي جديد طرح در كه نقشي براساس:گفت مطلب اين توضيح
براي منصفه هيات نظر اجراي است ، شده تعريف منصفه هيات
عمل خود نظر به ميتواند دادگاه و نيست الزامآور دادگاه
.كند
ايناست منصفه هيات و دادگاه نظر اختلاف:كرد اضافه وي
كه حالي در دارد تجديدنظرخواهي حق تنها هيات كه
بايد كه منصفه هيات نه و است متهم حقوق از تجديدنظرخواهي
منصفه هيات نقش طرح اين در:گفت گلباز.كند عمل بيطرف
.ست ا شده آورده پائين شاكي يك حد تا
هيات براي قضايي منزلت قائلشدن ميشود گفته:گفت گلباز
فقهي نظر از و است غربي و كلاسيك حقوق از ناشي منصفه
جمهوري اساسي قانون تدوينكنندگان كه حالي در دارد اشكال
منصفه هيات سياسي جرائم و مطبوعات دادگاه براي كه اسلامي
با و بوده فقيه و مجتهد "غالبا گرفتهاند نظر در را
.دانستهاند ضروري را منصفه هيات نقش فقهي اصول رعايت
در مشترك كميسيون نظر تصويب صورت در كرد تاكيد گلباز
كه بپذيريم بايد مطبوعات ، دادگاه در منصفه هيات نقش مورد
مطبوعات دادگاه در كاركردي و نقش هيچ "عملا منصفه هيات
.داشت نخواهد
به تايمز تهران روزنامه مسئول مدير
شد احضار
تهران نظامي دادسراي
علت به تايمز تهران روزنامه مسئول مدير:اجتماعي گروه
كذب و انحرافي مسايل برخي انتشار و مطالبمحرمانه افشاي
از توضيحات اداي براي زنجيرهاي ، قتلهاي پرونده درخصوص
.احضارشد تهران نظامي دادسراي سوي
در ديروز عصر مسلح نيروهاي قضائي سازمان عمومي روابط
مدير عليه همچنين:افزود اينمطلب بااعلام اطلاعيهاي
دادگاه ازطريق كه تنظيمشده شكايتي روزنامه اين مسئول
.شد خواهد تعقيب مطبوعات
تهران زبان انگليسي روزنامه مسئول مدير نمين سليمي عباس
.است تهران چاپ تايمز
شد بازداشت پنجشنبهها نشريه مسئول مدير
سوي از "پنجشنبهها" هفتهنامه مسئول مدير:اجتماعي گروه
موقت بازداشت قرار با تهران عمومي دادگاه شعبه 1410
.شد اوين زندان روانه
دادگستري كل رئيس ارشاد ، وزارت شكايت براساس مرتضوي سعيد
از پس پنجشنبهها نشريه از ديگر شكايت و 90 تهران استان
قرار نامبرده براي اسكويي ژاله از بازجويي ساعت 50
.كرد صادر بازداشت
مطبوعات دستاندركاران و مسئول مديران بازداشت و محاكمه
منصفه هيات حضور با دادگاه تشكيل و قانوني مراحل طي بدون
.است نادرستي روال
شد منتشر "جامعه انديشه"
تاكيد با "جامعه انديشه" نشريه جديد شماره:اجتماعي گروه
.شد منتشر كودكان كار مساله بر
چون ، مطلوبي جامعه انديشه ماهنامه از شماره اين در
ايران ، در كودك كار روند بر تحليلي كار ، و رنج كودكان
كار عروسكي نمايش خياباني ، كودكان چالاك ، و كوچك دستهاي
در نقادي مدني ، جامعه در اجتماعي منازعات كودكان ،
رسيده چاپ به اجتماعي آسيبهاي اخبار و فرهنگي عرصههاي
.است
|