اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير استعفاي شايعه حاشيه در
استيضاح يك و استعفا يك عبرتهاي
انداختهاند زبانها سر بر محافظهكاران اخير ، روزهاي در
بزودي اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مهاجراني ، عطاءالله كه
.كرد خواهد كنارهگيري
استعفاي از و كردهاند چنين چرا محافظهكاران اينكه
پرهزينه كم يادست و محال تقريبا
.است عبرتآموز موضوعي برد خواهند سودي چه مهاجراني
بر مشابهي فشارهاي سال 1371 بهار در كه وقتي:الف
هاشمي دولت اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير خاتمي سيدمحمد
بهاي به وزارت در ماندن بين گزينش به را وي رفسنجاني
كنارهگيري بهاي به علمي برگزيدنپژوهش ياوهشنيدنو
به او زير.برگزيد را دومي خاتمي كردند ، وادار وزارت از
كشور اين فرهنگ براي وي رقيبان كه قبايي ميدانست خوبي
قامت بر و آنهاست همگنان قامت برازنده فقط دوختهاند
را پژوهش كنج علت همين به.شد نخواهد استوار او بلند
خوشتر وجهي به ديگر روزي در كه اندوخت دانش گنج و برگزيد
ناشايست بازي آن پي در.كند پيشكش ايران مردم به
بعد سال پنج تا وانهاد را وزارت خاتمي محافظهكاران ،
.او خلق و خواست خدا كه آنگونه شد چنين و يابد صدارت
:داشت بنيادي ركن دو آغاز در محمدخاتمي سيد دولت:ب
مهاجراني عطاءالله و سياسي توسعه كارگزار نوري عبدالله
.خرداد دوم فرهنگ كارگزار
و نكردند تحمل سال يك از بيش را اولي محافظهكاران
بسپارند گوش استيضاح روز در وي استدلالهاي به بيآنكه
راي روز در بار يك را دومي.كردند بركنارش وزارت از
در بار يك و گرفتند تهمت و دروغ تازيانه زير به اعتماد
سياوش آزمونها ، اين دو هر از مهاجراني.استيضاح روز
به بود الهي تقدير كه آنگونه و نهاد پاي آتش بر گونه
گردن تقدير اين ويبه رقيبان اما.آمد بيرون سلامت
. ننهادند
در مقدسات به اهانت بهانه به كه اخير هفتههاي تبليغات
خرداد دوم فرهنگي كارگزار عليه دانشجويي ، داخلي نشريه يك
زخمخوردگان خردستيزي پرده تازهترين شد داده سامان
قرار اين بر محافظهكاران اراده چرا اما.بود خرداد 76
قرار فرهنگي مصيبت كانون در را مهاجراني كه است گرفته
كسان اين است بعيد.كنند دشنهاش و دشنام آماج و دهند
ميراث - بد يا خوب -كشور امروز فرهنگي وضع كه ندانند
حكم ايران به اخير دهه دو در كه است كساني همه مشترك
و فرهنگ وزارت ندانند كه مينمايد بعيد باز و.راندهاند
پيش چه و آنان موءتلفهاي تصدي زمان در چه اسلامي ارشاد
فرهنگسازي بزرگ ماشين از كوچكي گوشه تنها آن ، از پس و
حوزه از خارج مردم فرهنگ از بزرگي بخش.دارد عهده به را
و ميگيرد شكل اجتماعي مناسبات چارچوب در و سياسي قدرت
دهها مشترك محصول ميشود مربوط حاكميت به كه نيز بخشي
فرهنگ وزارت كه است كشور فرهنگي و تبليغي سازمان و نهاد
پس.ميرود شمار به آن از اي گوشه تنها اسلامي ارشاد و
از فارغ و توجه بي مهاجراني مخالفان سياسي رفتار كه وقتي
همگرايي و همسويي جهت در رهبري معظم مقام تذكرهاي و تنبه
فرهنگ و اسلامي انقلاب با همراه و خودي نيروهاي همه
فروافكندن براي و ميگيرد خود به خصمانه خصلت آن مستغني
و انديشه جوهر بر بايد لاجرم ميشود ، مباح نيرنگي هر او
رئيس پاي جا كمكم كه خورد غبطه خاتمي فرهنگ وزير عمل
هم اگر كه گفت محافظهكاران به و است گذاشته خود
او بستاندند ، وي از بزور را خرداد دوم فرهنگ سنگرباني
آيندهاي در كند تن بر خاتمي بلنداي به شولايي ميتواند
.نيست دور چندان كه
|