!است؟ پديده يك "قرمز" آيا
جشنواره مسابقه بخش در "قرمز" فيلم
سال 2000 فيپا جهاني
افلاطون فاضله مدينه راندهشدگان شاعران ،
!است؟ پديده يك "قرمز" آيا
"قرمز" فيلم بهانه به يادداشتي
چرا - مخاطب جذب براي تبليغاتي حربههاي همه كارگيري به
شد؟ پرفروش قرمز
خود نام پس در بتواند هنري اثر يك كه ميآيد پيش كمتر
در پديدهها ظهور "معمولا.بكشد يدك نيز را "پديده" كلمه
فيلمنامه همچون عواملي به بستگي سينما ، هنر مثل عالمي
صحنه طراحي بازيگران ، وعالي فوقالعاده بازيهاي درخشان ،
است چندي اينك اما دارد ، ..و اثر كارگرداني يا و لباس و
برميخوريم نيز "پديده" كلمه به فيلم يك نام همراه به كه
كارگرداني.است جيراني فريدون ساخته "قرمز" فيلم منظورم
و ضعيف ساختار سبب به "صعود" يعني ساختهاش اولين كه
باعث ميشد يافت آن در وفور به كه كاستيهايي ديگر همچنين
اجتناب فيلم ساختن از سال ده مدت به كارگردان اين كه شد
اين سكوت شدن شكسته با بود مصادف سال 77 اماكند
فيلم دومين تا گرفت قرار دوربين پشت جيراني.كارگردان
هيچكس جيراني از.بزند كليد را "قرمز" يعني خود بلند
كه همانطور.نداشت را عالي فيلم ساختن يا معجزه انتظار
بر كه "قرمز".كرد اثبات را اين نيز فيلمش نمايش بعدها
با دارد سعي است واقعي ماجراي و حادثه يك از شده گرفته
به تلخ واقعه اين از گوشهاي كشيدن تصوير به و رعايت
.باشد واقعه اين آمدن بوجود چرائي و مساله در كندوكاو
و است شده وغلو بار خشونت تصاوير نمايش فقط فيلم اما
هيچگاه كه درست نهچندان شخصيتپردازي با قهرمانهايي
اما...نميشود آنها با واقعي ارتباط به قادر تماشاگر
اين تمامي با فيلمي چرا كه است اين ميآيد پيش كه سئوالي
تومان ميليون حدود 350 در فروشي به شد ذكر كه كاستيها
اين "قرمز" فيلم سازندگان و طرفداران.ميكند پيدا دست
اثبات براي و ميدانند اثر اين بودن "پديده" از ناشي را
زمان از فيلم كه ميگويند ركوردهايي از نيز خود ادعاي
شب اولين ركورد مثل است ، يافته دست آنها به خود اكران
... و فروش ،
چاپ به روزنامهها در كه خود آگهيهاي در فيلم سازندگان
پيش آينده شب ده براي فيلم بليتهاي كه مينوشتند رسيد ،
.قبيل اين از وجملاتي است شده فروش
از اثر اين دستاندركاران كه است اين واقعيت اما
دانستن با آن تهيهكنندگان تا گرفته آن محترم كارگردان
همين خاطر به و گذاشتند ميدان به پا كه بود بازي قواعد
موفقيتي به "قرمز" چون متوسطي فيلم سايه در كه است هم
بيگدار نبايد كه ميدانستند آنها.يافتند دست چنيني اين
.بزنند آب به
برنده كارت كه ميدانستند خوبي به "قرمز" فيلم سازندگان
همزمان كه بود نيز خاطر همين به شايد و است تبليغات آنها
را گستردهاي تبليغات فيلم پلانهاي اولين فيلمبرداري با
سينمايي نشريات مطالعه اهل كه كساني.كردند آغاز آن براي
صفحات در زمان همان در كه دارند ياد به خوبي به هستند
در و كوچك كادري در سينمايي نشريههاي آخر يا و مياني
چاپ به اشعاري (عشق رنگ "قرمز") عنوان تحت جملهاي زير
.بود فيلم اين براي تبليغ نوعي به كه ميرسيد
كه بود عاشقانهاي شعر كمتر ولي باشد سخت باوركردنش شايد
.باشد نرفته كار به تبليغات اين در زمان آن در
خليل جبران تا نرودا پابلو تا گرفته سپهري اشعار از
... و مشيري و جبران
"كيشلوفسكي" فيلمهاي از يكي يادآور كه آن جز به قرمز
كه است لفظي (سينما خاص مخاطبان جلب براي حربهاي) است
يكي به ورزشي گروههاي از يكي پروپاقرص طرفداران سوي از
حربهاي هم اين) ميشود اطلاق فوتبال معروف تيمهاي از
.كشور ورزشدوست "عمدتا و غيرسينمايي مخاطبان جلب براي
.(ت"قرمز" نباشد چه هر فيلم بالاخره
سينماهاي سردر بر كه نيز فيلم اين تبليغاتي پوسترهاي
پس در.است تامل قابل بسيار ميشد نصب آن دهنده نمايش
و سيما خوش چهرهاي و سر فقط رنگ قرمز "تماما زمينهاي
و فروتن محمدرضا يعني فيلم اصلي قهرمان دو پسند جوان
در كه است اين قضيه جالب نكته اما بسته ، نقش تهراني هديه
را جواني چهره شكافي ميان از "ظاهرا و پوسترها اين وسط
چهره كردن تصوير.نواختنگيتاراست حال در كه ميبينيم
ولي دارد را خود دليلمنطقي البته فيلم اصلي قهرمانهاي
فيلم در نبودش و بود كه گيتارزن جوانك اين كردن تصوير
چند براي و فيلم از نمايي در فقط و ندارد تاثيري هيچ
ديگري معناي چه است مشغول آواز خواندن به لحظهاي
حربه آخرين هم اين كه آن جز به باشد داشته ميتواند
از عظيمي قشر جذب هدف با است ، فيلم سازندگان تبليغاتي
يك قرمز فيلم لذا.دارند علاقه پاپ موسيقي به كه جواناني
.گيرد قرار ماندگار آثار جزو ميتواند ولي نيست "پديده"
تمامي از كه است اثري اولين كه معنا اين به ماندگار
و تماشاگران جلب براي درشت و ريز تبليغاتي حربههاي
.ميكند استفاده فيلم ديدن براي آنها كردن مرعوب
جشنواره مسابقه بخش در "قرمز" فيلم
سال 2000 فيپا جهاني
بخش در شركت براي "قرمز" سينمايي فيلم :هنر و ادب گروه
از كه فرانسه فيپا جهاني جشنواره دوره سيزدهمين مسابقه
ميشود برگزار بيارتيس در سال 2000 ژانويه تا 23 18
.شد انتخاب
جيراني فريدون به نامهاي طي فيپا دبير "دولو پيرهانري"
انتخاب ضمن فيلم تهيهكننده موسوي سيدغلامرضا و كارگردان
بخش بر علاوه فيلم كه داشت اعلام جشنواره اين براي فيلم
از بخشي در.خواهدشد عرضه نيز فيپاتل در جشنواره ، مسابقه
كه خوشوقتم":است آمده فيپا جهاني جشنواره دبير نامه
داستاني فيلمهاي مسابقه بخش براي "قرمز" كنم اعلام
28) ژانويه 2000 تا 23 از 18 كه فيپا دوره سيزدهمين
ميشود برگزار بيارتيس در (بهمنماه 78 سوم تا ديماه
با سالنهاي در شده برنامههايانتخاب.است شده پذيرفته
تماشاگران و روزنامهنگاران حرفهايها ، براي عريض پرده
.ميشود داده نمايش عام
در رسمي بخش از جدا":است نوشته ادامه در "دولو هانري"
كه ميشود عرضه نيز فيپاتل در "قرمز" جشنواره چهارچوب
خريد ، مسئولان ويژه فقط و است انتخابي فيلمهاي بازار
حدود 100.خواهدبود روزنامهنگاران و توزيعكنندگان
تا ميدهد فرصت افراد به و ميگيرد قرار دسترس در كيوسك
مسابقه بخش در شده داده نمايش برنامههاي كامل آرامش در
.كنند بررسي را فيپاتل و
افلاطون فاضله مدينه راندهشدگان شاعران ،
ورود ممنوعيت بر مبني افلاطون عقيده با كه است كسي كمتر
افلاطون.باشد نداشته آشنايي خويش ، آرماني شهر به شاعران
اعتقاد به و نهاده بنا عدالت بر را خود آرماني شهر اساس
آنان شعر در كه چرا هستند عدالت ريشه بر تيشه شاعران وي ،
اين ذكر با ويميشود خدشهدار و تحريف خدايان چهره
شاعران ، با را مخالفتش علت است شاعر نيز خود كه مسئله
رسائل در افلاطون.ميكند بيان آنان جادويي و جذاب كلام
در بهويژه.است گذاشته صحه عقيده اين بر كرات به خود
را مورد اين تفضيل به جمهوري نام به خود معروف رساله
شاعران چرا كه سئوال اين به پاسخ در وي.است كرده بيان
بههم عامل دلايلي به شاعران:مينويسد هستند وي مغضوبين
از شاعران -وي1 اعتقاد به.هستند جامعه تشويش و ريختگي
يكپارچگي و وحدت مفهوم و ميگويند سخن خدايان اختلافات
در اختلاف امر اين ميكنند ، خدشهدار مردم ذهن در را
و ناامني موجب اختلافات اين و ميكند تشديد را جامعه
الگوپذيري افلاطون نظر به.ميشود جامعه در بيعدالتي
اعمال و دارد شاعرين قدرت از نشان كه شاعرين از مخاطبين
هم در براي ميتواند شعرا طرف از تاثيرگذاريها چنين
.باشد خطرناك جامعه ثبات ريختن
قداست و چهره و ميدهند دروغ نسبت خدايان به شاعران -2
ناسپاس و كينهتوز را آنان و ميكنند خدشهدار را آنان
از ناپسندي داستان مدعا اين تاييد در او.ميدهند نشان
دروغين و ناروا نسبتهاي آن در كه ميكند بيان را يود نهر
خود جمهوري رساله در افلاطون.است شده داده اورانوس به
را ما خدايان شعرهايشان در شاعران:ميكند بيان اينچنين
ميدهند ، ناشايست نسبتهاي آنان به و داده نشان كينهتوز
بر منفي اثري آنها بيان باشد درست نسبتهايي چنين اگر حتي
غلط تصور اين ميشود باعث و دارد جوانان و كودكان تربيت
ندارد ، مجازاتي شوند ، گناه مرتكب اگر كه شود چيره آنان بر
چنين آنكه حال كردهاند ، چنين نيز خدايان كه چرا
و خوبيها مظهر خداياناست بياساس پايه از نسبتهايي
.نميماند بيپاداش آنان نظر در اعمال اين و دوستيهايند
.ميدهند رواج را بيعدالتي شاعران -3
و است نهاده بنا عدالت بر را فاضله مدينه اساس افلاطون
هستند واقعي عدالت به رسيدن مانع شاعران وي اعتقاد به
و پيروزند و موفق شرور انسانهاي گاه شعرشان در كه چرا
جمهوري رساله در او.نمييابد را خود خاص جايگاه خوبي
محض حقيقتجويي و واقعي عدالت بيان خواهان شاعران از خود
پيشرفت و تحقق آينه را خود اشعار ميخواهد آنان از و است
و بدبختي و ناكامي به بدها.دهند قرار عدالت بيشتر هرچه
دريابند جوانان تا يابند دست خود عمل نيك پاداش به خوبها
گناهي و ميپوساند را انسان و ايمان بيعدالتي كه
عادلان خدايان كه بياموزند آنان به و است غيربخشودني
دوري اذهان به اين از غير القاي از و چرايند و بيچون
.كنند
"اساسا و ميكنند افسون و سحر را خود مخاطبين شاعران -4
.ميداند مضر تربيت و تعليم مقاصد براي را شعر افلاطون
هستم شاعر خود چون" ميكند اعتراف خود رساله در افلاطون
جذابيت و شيوايي "آگاهم شاعران سخن سحر و كلام قدرت از
در كنترل تحت را او افكار و ميكشد خود پي از را مخاطب
.ميآورد
شاعران كلام در
عقيده با او.ميكند نفي را "هومر" حتي دليل همين به
و تعليم منابع در كه چرا است مخالف شعر بودن آموزشي
تشكيل را تربيت اساس شعري حكمت قديم ، يونانيان تربيت
قديم يونان در تربيت و تعليم الگوهاي و است ميداده
از يكي.است بوده پيشين زمان كهنه و مستعمل اخلاقي حقايق
.اوست شعر قهرمان پرمصيبت زندگي و هومر اشعار الگوها اين
برنامه و ميريزد هم به را الگوها اين اساس افلاطون
سنتي تربيت و نظم برخلاف خود مدينه در را تربيت و تعليم
جامعه اساس بر را خود مدينه ساختار كه او.ميدهد قرار
معترض هم نكته اين به است كرده پايهگذاري اسپارتي
است زندگي حقيقت كه مرگ از را جوانان شاعران كه ميشود
و كودكان به بايد كه است اعتقاد اين بر او ميترسانند
جنگي مسائل آموزش كه چرا.داد آموزش را مرگ فلسفه جوانان
خوابيده جنگ كلمه مفهوم در مرگ و است كشور هر دفاع لازمه
شجاعت و شرافت افتخار ، چون مفاهيمي جهت اين در و است ،
كه ميداند عواملي از را شاعرين افلاطون و ميگيرد رنگ
در اينكه به توجه با.است جوانان در خصلتها اين رشد مانع
خدايان و پهلوانان مرگ در مرثيهخواني جنگ ، اشعار اكثر
.ميداند مرگ از جوانان ترس مسبب را عامل اين دارد ، ريشه
و جامعه در تشويش و هماهنگي عدم ايجاد عاملين شاعران -5
به است مخالف شاعر نام اساس با افلاطون اما هستند اذهان
بالقوه شعور از كه نيستند كساني شاعران او اعتقاد
شعر در تنها نه شاعران كه است اين او گمانبرخوردارند
نيستند حقيقت بازگوي و نمينشانند فرو را احساسات خود
با مخاطب.هستند بشري احساسات برانگيزنده عكس ، به بلكه
تراژدي وقتي بخواهد بيآنكه و ميكند پرواز شاعر شعر
آثار درميرود پيش او با گام به گام ميخواند را شاعر
قرار قهرمان جاي به را خود مخاطب هومر ، چون شاعراني
دنبال شاعر پاي به پا را حزنانگيز داستان و ميدهد
به را خود احساس و عقل عنان مخاطب حين اين در -ميكند
او چراي و بيچون تسليم پايان در و ميدهد شاعر دست
و روح بر را خود عميق تاثير شاعر طريق اين به و ميشود
و كلام جاذبه نيروي اينميگذارد جا به مخاطب اعتقاد
پس.ميشود فاضله مدينه بزرگ معضل كه است شاعر افسون
نه است معتقد افلاطون.كرد ممانعت شاعران ورود از بايد
قرار مراقبت تحت را هنرمندان تمامي بايد كه شاعران تنها
اخلاقي فضائل از خود آثار در كه كرد مجبور را آنان و داد
"اساسا يا بكشند تصوير به را خوبيها تنها و بگويند سخن
از بيشتر شاعران عليالخصوص.نشوند وارد فاضله مدينه به
هنرها تمامي شعر كه چرا شوند مراقبت بايد هنرمندان ديگر
در آن تاثير از كه است كسي كمتر و دارد سلطه زير به را
.بماند امان
محقق روءيا
جمهوري رساله :منبع
|