راهحل تنها "دانشجويي ازدواج" جديد طرح
!است؟
يك ترافيك ايمني بر نظارت سازمان ايجاد
ملي ضرورت
باشد داشته بايد جهرم شهرستان آنچه
بازنشستگان فرزند استخدام
دلهامان و نيكوكار را انديشههامان خدايا
گردان يكي را
راهحل تنها "دانشجويي ازدواج" جديد طرح
!است؟
شهيد دانشگاه سوي از "دانشجويي ازدواج" جديد طرح "اخيرا
يك هميشه كه آنجا از و شد گذاشته اجرا مرحله به بهشتي
راحتي به و است برخوردار شرم خصيصه از تحصيلكرده جوان
آن بر فوق دانشگاه مسئولين نيست همسر انتخاب به قادر
تزويج به مبادرت "ويژه كارتهاي" صدور ازطريق تا شدند
.نمايند دانشجويان
تامل و دقت به نياز ازدواجها اينگونه بررسي البته
دانشگاه وارد هنوز كه جوانان غالب كه چرا دارد بيشتري
مشكل يك بهعنوان را ازدواج مساله همچنان و نشدهاند
موانع رفع جهت كه است براين تصورشان ميپندارند لاينحل
است بديهي كه بشوند دانشگاه راهي بايستي "حتما ازدواج
كنكور عظيم سد شكستن امر در همگان براي پيروزي احتمال
.!!ميشود قلمداد لامحاله امري
حيطه در دانشگاهها مسئولين برنامهريزي ديگر سويي از
چنانچه اگر كه باشد بهگونهاي نبايستي دانشجويي ازدواج
جهت بايستي "حتما آمد خوشش دختر فلان قيافه از پسري
چند با همراه عقد جهت را دو آن احتمالي فساد از جلوگيري
تاحدودي مساله اين است بديهي كه كنند "رزرو" ديگر زوج
بسر سنيني در جوانان اغلب چه خواهدبود ، هممشكلآفرين
آنها عقل بر جواني زودگذر احساسات "غالبا كه ميبرند
زندگي به مربوط اهداف گرفتن درنظر بدون لذا و دارد غلبه
چشمداشت ديگران از همچنان نفس تهذيب و خودسازي بدون و
برنامهريزي و شرايط گرفتن درنظر بدون آنهم دارند ، كمك
خوشبينانه و متعالي خواستههاي با توام اصولي و صحيح
.سختگيري و تعصب از بهدور مذهبي و ديني مسائل به نسبت
صحيح تربيت عامل از كه پسري اگرچنانچه ديگر سويي از
حق "معمولا كه باشد بهرهمند نفس خودسازي و اخلاقي
خويش شخص يا واسطهگران ازطريق اوست جانب از خواستگاري
زيرا رود بيراهه به كه بسا اي كند تعجيل همسر انتخاب در
طالب همسرش در كه را خصوصياتي كه درمييابد ازدواج بعداز
زنان "بعضا و دختران درحاليكه نيست ، موجود او در بود
نيستند همسر بدون مردان يافتن به قادر آنكه رغم به مجرد
به تقوا عامل حفظ با لكن نكردهاند ازدواج هنوز و
.رسيدهاند هم اخلاقي و علمي درجات عاليترين
نميتواند دانشجويي ازدواج مساله ديگر بعد از همچنين
اين بعد آن و گردد قلمداد جوانان ازدواجهاي راهحل تنها
مشغول خانمها فقط كه كشور دانشگاههاي از بعضي در كه است
دانشگاه تهران ، الزهراي دانشگاه نظير هستند تحصيل به
قضيه اين روند دخترانه ، معلم تربيت مراكز و قم فاطميه
در بالعكس بودو خواهد ناموفق تاحدودي و ناممكن امري
لشكري و كشوري مصلحتهاي و دلايل بنابه كه دانشگاههايي
دفاعي دانشگاههاي مثل هستند تحصيل به مشغول مردان "عموما
با ارتباط در مخالف جنس دو دستيابي امكان بازهم نظامي و
.!!ميشود قلمداد لامحاله امري ازدواج
مرحله به بهشتي شهيد دانشگاه طرح زماني ديگر سويي از
فارغالتحصيلان و ليسانسيهها كه ميشود گذاشته اجرا
تحصيل اتمام كشور مختلف دانشگاههاي از فراواني مجرد
مقام و مسئول سالهاكمتر آن در درحاليكه كردهاند ،
كه بسا اي و !است بوده دانشجويي ازدواجهاي فكر به مربوط
و تعبير سوء هزاران پسر و دختر بين علمي بحث يك سر بر
بهترين حيثيت و آبرو جاييكه تا درميگرفت خلاف سخنان
با آنهم.!ميرفت سوءال زير درسخوان و موءمن دانشجويان
در ساعت فلان در پسر فلان با دختر فلان كه بهانه اين
حساب البته كه.!است كرده صحبت كلاس فلان در مكان فلان
به حتي خود پليد نيات و احساسات براساس "صرفا كسانيكه
و دختران ربودن نظير خلاف اعمال مرتكب خواستگاري انگيزه
.!!جداست و پاك ميشوند آنان قتل
بهصرف دانشجويي ازدواج هر آيا كه است اين سوءال حال
ارزش و قداست از ميتواند "دانشگاه و دانشجو" عنوان
و خانوادگي محدوديتهاي برخي بهرغم آيا باشد؟ برخوردار
ديگر منطقي ، و عقلاني ارتباطهاي حيطه در اجتماعي
در را بهشتي شهيد دانشگاه جربزه و جرات كشور دانشگاههاي
آيا داشت؟ خواهند نفري دويست ازدواجهاي برگزاري امر
دانشگاه مسئولين كشور ، جمعيت روزافزون توسعه با همزمان
فكر به كردهاند مطرح را دانشجويي ازدواج طرح كه مزبور
اينگونه رهگذر از كشور عديده جمعيت از ناشي مشكلات
!آري بودهاند؟ دور نهچندان آيندهاي در ازدواجها
ديگران برحق خواستههاي به نسبت ارزشگذاري و ثوابدهي
نسبت بيخبري و غفلت كه آورد خواهد بهبار را نتيجه همان
...!امروز از بدتر فردايي به
فرد داودي پروين
اصفهان فولادشهر از
يك ترافيك ايمني بر نظارت سازمان ايجاد
ملي ضرورت
كشورمان ترابري و راه وزارت مقام يك از نقل به خبري در
سال تيرماه از ايراني سنگين نقليه وسايل كه بود آمده
آمد و رفت حق ميلادي سال 2000 جولاي ماه با برابر آينده
.داشت نخواهند را اروپايي كشورهاي جادههاي از گذر و
سرعتسنج نبود را عبور محدوديت اين علت مقام اين
.است كرده اعلام ايراني سنگين خودروهاي روي الكترونيكي
كه سرعتسنجهايي است ، معتقد اروپا اتحاديه وي گفته به
به مربوط شده نصب ايراني سنگين خودروهاي روي حاضر حال در
دخالت علت به و است دستكاري قابل و گذشته دهه چند
و واقعي سرعت مكانيكي ، سرعتسنجهاي نوع اين در رانندگان
.نيست اعتماد و كنترل قابل ايراني سنگين خودروهاي دقيق
و جان حفظ منظور به اروپا اتحاديه كه است خبر روي يك اين
ولي است ، كرده اتخاذ تصميمي چنين اروپايي شهروندان مال
مسئولان آيا ميشود ، ايران به مربوط كه آن ديگر روي
بين ترافيك بيشتر ايمني براي نيز ايران نقل و حمل ذيربط
جادههاي در سنگين خودروهاي آمد و رفت كنترل و شهري
انديشيدهاند؟ چارهاي كشورمان
از بيش هرماه كرد ، اعلام پيش چندي قانوني پزشكي سازمان
كشته رانندگي حوادث در ايران در نفر دويست و هزار يك
متاسفانه و مصدوم و زخمي نيز نفر هزار شش حدود و ميشوند
و يافت افزايش تعطيل ايام و تابستان ماههاي در رقم اين
امسال 11 كشورمان در رانندگي حوادث آمار شده پيشبيني
.باشد داشته افزايش درصد
رانندگي حوادث شد اعلام مشهد "حوادث و سوانح" همايش در
كشور ملي سرمايه به ريال ميليارد هزار سالانه 3 ايران در
اين مصدومان و زخميها درمان براي و ميكند وارد زيان
هزينه درماني مراكز در ريال ميليارد نيز 250 حوادث
.ميشود
وسيله و جاده انساني ، عامل سه در را ترافيك رخدادهاي اگر
درصد هفتاد از بيش ايران در انساني عامل بدانيم ، نقليه
در مهارت عدم بيخوابي ، خستگي ، .دارد دخالت حوادث اين در
از راننده شناخت نداشتن وسيلهنقليه ، كنترل و رانندگي
گزارش در كه است عواملي عمده منطقه ، و جاده موقعيت
براساس متاسفانه و ميشود ديده رانندگي حوادث كارشناسان
كاميون اتوبوس ، ) سنگين خودروهاي رانندگان منتشره آمارهاي
.دارند و داشته زيادي نقش حوادث اين بروز در (تريلر و
رانندگان ديدهاند ، شهري ، بين اتوبوس مسافران اغلب
ماموران كنترل محدوده و حوزه از شدن دور با اتوبوس
دستكاري يا تكمهاي فشار با رانندگي و راهنمايي
را آن يا و مياندازند كار از را "ثبات" عقربه سرعتسنج
كمتر در جهت همين به ميكنند ، محدود مجاز سرعت حد تا
سرعت علت به اتوبوس راننده انتظامي ، نيروي پاسگاه
!ميشود جريمه غيرمجاز
جادههاي در خودروها خونين و ناگوار رخدادهاي به توجه با
اين از كه زيادي زيانهاي و آن تعداد افزايش و كشورمان
جا ميشود ، كشور ملي سرمايه و مردم مال و جان متوجه طريق
ترافيك ايمني امر بر نظارت براي مستقل سازمان يك دارد
منظور به اروپا اتحاديه تصميم موازات به و شود تشكيل
جادههاي در كه سنگين خودروهاي رانندگي ، حوادث كاهش
و الكترونيكي سرعتسنجهاي از ميكنند ، آمد و رفت داخلي
.كنند استفاده باشد دستكاري غيرقابل كه جديدي
آريايي پرويز
باشد داشته بايد جهرم شهرستان آنچه
منتشر "جهرم چهره "نشريه پيش سال چند تا جهرم شهرستان در
با شده ياد نشريه طريق از شهرستان اين مردم و ميشد
مطلع شهرستان سطح در گرفته انجام كارهاي و رويدادها
مردم و مسئولين با نشريه اين طريق از يا و ميشدند
خود پيشنهادهاي و نظرات و مشكلات و ميگفتند سخن شهرستان
چند متاسفانه ولي.ميگذاشتند ميان در مسئولين با را
شده روبهرو مردم شديد استقبال با كه نشريه اين است سالي
تقاضا مسئولين از لذا نميشود ، منتشر دلايلي به بنا بود
بايسته اقدامي مردمي نشريه اين مجدد انتشار مورد در دارد
سطح در متاسفانه كه است اين جهرم ديگر مشكل.دارند مبذول
و رويدادها كه ندارد خبرنگار روزنامهاي هيچ شهرستان
و نمايد منتشر و منعكس مطبوعات در را شهر اين مهم اخبار
شهرستان اين اخبار و وقايع از نشريهاي هيچ در "معمولا
گلايه و سئوال جاي هم مورد اين كه.نميشود نوشته مطلبي
ايران خاك از بخشي جهرم مطبوعات نظر از آيا كه دارد
!نيست؟ اسلامي
جهرمي غفارپور عبدالحسين
بازنشستگان فرزند استخدام
تا نمايد فراهم تسهيلاتي دادگستري ، محترم وزارت دارد جا
دادگستري بازنشسته ذكور فرزندان از يكي حداقل استخدام
در (بالا به ديپلم) ساده كارمند و قراردادي بهصورت حتي
.گيرد قرار اولويت
سيسال بيشاز زحمات جوابگوي خداپسندانه ، اقدام اين
و صداقت با را عمري كه است بازنشستگاني صادقانه خدمت
سالخوردگي دوران در اينك و كردهاند وظيفه انجام درستي
فرزندان معاش تامين توان ناچيز بازنشستگي حقوق دليل به
.ندارند را خود بالغ
قائمشهري بازنشسته
دلهامان و نيكوكار را انديشههامان خدايا
گردان يكي را
نيكوكاري حاشيه در واقعي روايتي
به مرا تا بودم وسيلهاي منتظر بود ، نيكوكاري جشن روز
از خيابان.ميشدند رد سرعت به ماشينها.برساند پستخانه
.ميوزيد ملايمي نسيم و بود شده خيس ريزباران قطرههاي
.ميشد حس خوبي به بهار بوي
عيد به هرچه و ميگذشت تندي به سال 77 روزهاي واپسين
را اين ميشد ، بيشتر مردم هيجان و هياهو ميشديم نزديكتر
قرمز ماهيهاي حتي و مغازهدارها ماشينها ، مردم ، حركات در
شنيدن با و رسيد راه از سفيدي پيكان بالاخره.ديد ميشد
با گوينده و بود روشن راديو.شدم سوار.كرد ترمز مسيرم
.افتاد آينه به چشمم ميداد نيكوكاري شعار هيجان ، و شور
و بيمژه چشمهايساخت متوقف را نگاهم راننده عجيب قيافه
صورت و بيني.داشت جاي ذرهبيني عينكي پشت در كه ريز
آن آنجاي و اينجا مو تكه چند انگار كه سري و سوخته
مبهم ترسبود چسبيده هم به دستش انگشتان.بودند چسبانده
.بود درهمريخته"كاملا ذهنم.گرفت فرا را وجودم غريبي و
بيرون ماشين از كردم فكر بردم ، دستگيره طرف به را دستم
احساس.شد كار اين از مانع درونم افكار غوغاي ولي بپرم ،
اثر در "احتمالا كه قيافهاي خاطر به ترس احساس و انزجار
در هرچند.نبود منطقي بود ، درآمده شكل اين به سانحهاي
.نداشت محلي منطق ، موقع آن
سالم چهرهاي كه آنها به نسبت بودم او جاي اگر كردم فكر
.بود شده بيحس پاهايم و دستها.داشتم احساسي چه دارند
جادهاي به ميرسيد پايان به زود خيلي هميشه كه مسيري
مرد.بود سنگين ماشين فضاي.بود شده تبديل طولاني و صامت
.بود شده من ترس متوجه انگار كند ، سوار مسافري كرد سعي
عقب را خود آنها ميشد مسافران نزديك كه هربار اما
چشماني ديدم ، آينه در را چشمهايش ديگر يكبار.ميكشيدند
به مظلوم...مظلوم بله !مظلوم.داشت مظلوم و بيگناه
زودي به كه ظلمي.ميكرديم او به بقيه و من كه ظلمي خاطر
خاطر به تنها.ميشد جامعه يك و ما و من از تنفرش سبب
تعيين پيش از را نتيجهاش كه ظلمي ديده ، سانحه چهرهاي
و اراده با غيرتمند ، فردي شايد كه را او و بوديم كرده
و بياراده بيغيرت ، فردي به تبديل بود انسانيت طالب
.ميكرد انسانها از منزجر
مثل هم من تا بپاشد من روي به اسيد از ظرفي اگر كردم فكر
من آيا:لرزيدم خود به تصور اين از.ندارد تعجب شوم او
ميكنم ، محكوم و محاكمه پيش از را همنوعم كه هستم انسان
فرياد را نيكوكاري جشن راديو.باشد كرده گناهي بيآنكه
افكار هجوم لابلاي از خودم داشتم سعي همچنان من و ميكرد
....شوم غرق بود نمانده چيزي.بكشم بيرون پريشان
يك نامگذاري نيك كار انجام براي آيا:كردم فكر خود با
!آسان چه و ميخريم نيكوكاري سال يك روز يك.است كافي روز
.دارد وسيعتر معنايي ، نيكوكاري نيست اينطور نه نه
و همكاري با همراه جامعه يك خدمات يعني نيكوكاري
گره و دهد پيوند يكديگر به را افراد كه سيستمي پشتيباني
.بگشايد اساسي مشكلات از
شيون و گريه درآوردن نمايش به پس از كه نيكوكاري آن
جمعيت ميليون مقابل 70 در را غرورشان كه بينوا افرادي
نيكوكاري.نيست نيكوكاري شويم ، ارضا تا ميگذارند زيرپا
كنكاش ميخواهد ، پيوستگي و عشق.ميخواهد ريشهيابي
تك تك جستجوي به كه ميخواهد عظيم سازماني.ميخواهد
جامعه كل بر كه قوي اطلاعات سازمان يك بپردازد ، افراد
دردي.باشد داشته قوي بازوهاي و باشد حاكم ما انساني
مغزم انفجار به چيزي كردم احساس فشرد ، را گلويم بغضآلود
عمل يك هزينه تقبل با كه اين از بالاتر نيكوكاري نمانده ،
يك نياز و بازگردانيم او به را انسان يك زندگي جراحي
نيست ، او فرداي و امروز نياز كه را بيگناه و سالم انسان
به رفتن از را او و سازيم برآورده است ، عمر يك نياز بلكه
عظيم گردابي چون كه سرنوشتي.بازداريم محتوم سرنوشتي سوي
.ميكشد خود در باشد ممكن كه را آنچه هر و اطرافيانش و او
چادر سال هر مثل ميدان وسط.گذشتيم نور ميدان كنار از
ماشينهاي.بودند شده جمع آن دور مردم و بود برپا عظيمي
ميدان داخل طويلشان و عريض دستگاههاي و دم و سيما و صدا
انگشتان.شدم دقيق مرد سوخته دستهاي به.بودند پراكنده
را ماشين فرمان داشتند سعي سختي به چسبيدهاش هم به
و شفقت حس با اضطراب و دلهره.گرفت دلم كنند ، كنترل
.رسيديم مقصد به بالاخره..بود آميخته درهم سنگين اندوهي
.كردم دريافت آرامي به نيز را آن باقي و دادم را كرايه
نگهداشتم سراپا را خودم زحمت به.داشتم عجيبي حال
و ازدحام كه...بخواهم كمك و بزنم فرياد ميخواستم
آزاد بعد كمي و برد فرو درخود مرا زده عيد جمعيت هياهوي
رفته شسته را چيز همه من نيكوكار ذهن.آزاد بودم
از آزاد حالا و گردد آسان نيكوكاري تا ميخواست
.ميرفتم جامعه درون به خيرخواهانهام ، انديشههاي
فرقي ديگران با ظاهر در من.بود من پذيراي كه جامعهاي
كه آنها.بود كافي من پذيرفتن براي همين و نداشتم
كه كساني همچون ميگيرد دست به را سرنوشتشان شرايطشان ،
اين.ميبرند رنج لاعلاج قيافهاي يا بيدرمان مرضي از
.است كافي زيستن عادي براي ندانستن
ميميرد انديشه با و ميزيد انديشه با انسان
گردان يكي را دلهامان و نيكوكار را انديشههامان خدايا
ابراهيمينژاد مريم
|