فرهنگي همسازي
همزيستي معادل را فرهنگي همنوايي يا همسازي اگر :اشاره
اين بدانيم ، خاكي كره در مختلف فرهنگهاي مسالمتآميز
طرد واقعبيني ، تشابه ، و اشتراك نكات مدد به همسازي
و نژادپرستي قوميتمداري ، فرهنگي ، مطلقانگاري هرگونه
اخير قرن نيم از بيش در.است دستيافتني فرهنگي تفوق
در تربيتي فرهنگي ، -علمي نهاد يك عنوان به يونسكو مساعي
اگرچه.است بوده فراز و پرنشيب راه اين نمودن هموار جهت
چراهاي و چون و بحث جاي آن موفقيت عدم يا و موفقيت
و آموزش چون مختلفي ابزارهاي تقدير هر به ولي است بسياري
اين در فنون و علوم گسترش و ارتباطات بسط تربيت ، و تعليم
است آن بر نويسنده مقاله اين در.است شده گرفته بكار طيف
به فرهنگي ، همسازي و فرهنگ از تعاريفي ارائه ضمن تا
(يونسكو) تشكيلات اين محدوديتهاي و امكانات تواناييها ،
آن مخاطبين متعارض "بعضا و نامتجانس طيف به توجه با
.باشد داشته اشاراتي
و جهاني تحولات به توجه با سازمان اين آينده دورنماي
ديگري مباحث و موارد جمله از نهاد اين ساختاري ويژگيهاي
.است شده واقع دقتنظر مورد كه است
انديشه و فرهنگ گروه
مقصودي مجتبي دكتر
CULTURE فرهنگ تعريف
زبان) در "كالچر" و (فرانسوي زبان در) "كولتور" واژه
جامعهشناسان را عربي زبان در "ثقافه" اصطلاح و (انگليسي
لغوي ريشه نظر از "كولتور".دادهاند قرار فرهنگ معادل
فرانسه ادبيات در و ميرود كار به زرع و كشت معني به
و حيوانات پرورش به گياهان پرورش از كلمه اين معني
ريشه از نيز "ثقافه" و يافته تعميم انسان پرورش بالاخره
آمده يافتن و آموختن شدن ، ماهر معني به "ثقف" عربي لغت
فكري و هنري موقعيت معني به مردم عامه نظر از فرهنگ.است
يك نبوغ بيانگر فلسفه ، و ادبيات هنر ، علم ، توسعه و جامعه
فرهنگ مردمشناسان ، و جامعهشناسان نظر از.است ملت
به فرد كه است چيزهايي تمامي شامل اينها همه بر علاوه
كه اعمالي و عادات همه.ميكند كسب جامعه از عضوي عنوان
توليد كه مادي اشياء تمام و ميآموزد سنت و تجربه راه از
و دانش) معني به قديم فارسي زبان در فرهنگ.ميكند
و علم معني به فردوسي شاهنامه در و است آمده (دانايي
:است رفته بكار اخلاقي خصايل با مترادف و نيكمردي دانش ،
دادگر پس بپرسيد دانا ز
گهر يا بود بهتر فرهنگ كه
رهنمون بدو پاسخ داد چنين
فزون گوهر ز باشد فرهنگ كه
بود جان آرايش فرهنگ كه
بود آسان گفتن سخن گوهر ز
سست و است خوار و زار بيهنر گهر
تندرست روان باشد فرهنگ به
شمار برخي كه جايي تا است شده متعددي تعاريف فرهنگ از
از تعدادي به ما كه دانستهاند بيشتر تعريف از 200 را آن
:كرد خواهيم اشاره آنها
فرهنگ (.م 1871) ابتدايي جوامع كتاب در "تايلر ادوارد"
:ميكند تعريف چنين را
معتقدات ، معارف ، شامل كه است پيچيدهاي مجموعه فرهنگ"
بالاخره و سنن قوانين ، اخلاق ، تكنيكها ، صنايع ، هنرها ،
عضو عنوان به انسان كه است ضوابطي و رفتار و عادات تمام
آن قبال در و فراميگيرد خود جامعه از را آن جامعه يك
".دارد عهده به تعهداتي جامعه
هم به مجموعه":از ميداند عبارت را فرهنگ "روشه گي"
صريح بيش و كم اعمال و احساسات و انديشهها از پيوستهاي
و است شده پذيرفته گروه يك افراد اكثريت وسيله به كه
دهند تشكيل را مشخص و معين گروهي افراد ، اين اينكه براي
حال عين در نحوي به پيوسته هم به مجموعه آن كه است لازم
".گردد مراعات سمبليك ، و عيني
يك از را وبرفرهنگ ماكس سياسي جامعهشناسان ميان در
و روشها آن كه ميداند متاثر زمينهها و روشها سلسله
رفتار در و ميدهد پيوند هم به را جامعه افراد زمينهها
.ميشود منعكس آنها اجتماعي روابط و كردار و
"تجاري فرهنگهاي" عنوان تحت خود مقاله در "هوفستده كرت"
را آن متفاوت عناصر و فرهنگ يونسكو پيام مجله در منتشره
:برميشمارد اينگونه
اعضاي كه ذهن جمعي برنامهريزي" معناي به فرهنگ واژه
اين.است "ميسازد متمايز ديگر گروه از را مردم از گروهي
قوم يا منطقه مليت ، پايه بر است ممكن "مردم از گروهي"
يا پيري ،(جنسي فرهنگ) جنسيت مبناي بر يا باشد ، استوار
يا حرفه اجتماعي ، طبقه ،(نسل فرهنگ و سني گروه) جواني
فرهنگ) كار سازماني شكل فعاليت ، نوع ،(شغلي فرهنگ) شغل
.خانواده حتي و (سازماني
در را آنها ميتوان كه است متفاوتي عناصر شامل فرهنگ
دستهبندي ارزشها و آئينها قهرمانان ، نمادها ، مقوله چهار
.كرد
كه اطوارها و حركات و رفتار واژهها ، از ، عبارتند نمادها
فرهنگهاي سطح در نمادها.است قراردادي "كاملا معنايشان ،
.برميگيرد در را زبان گستره تمامي ملي ،
زندهاي يا مرده خيالي ، يا واقعي ، شخصيتهايي قهرمانها
شكل معين فرهنگ بطن در را رفتاري الگوهاي كه هستند
.ميدهند
تكنيكي جنبه از اگرچه كه جمعياند ، فعاليتهايي آيينها
ضرورتي به معين فرهنگي بطن در اما ندارند ، ضرورتي
.ميدهند پاسخ اجتماعي
از ارزشها اين.فرهنگاند سطح عميقترين معرف ارزشها
به هستند ، ناآگاهانه اغلب اما گسترده مفهومهايي كه آنجا
مفهومهايي.دواندهاند ريشه ذهنها در بيشتر مراتب
زيبا ، يا زشت كثيف ، يا تميز بد ، يا خوب آنچه درباره
يا طبيعي ناهنجار ، يا هنجار نابخردانه ، يا بخردانه
جامعه اعضاي اكثر.است بينزاكت و نزاكت با و غيرطبيعي
برجستهاي مقام مراتب ، سلسله در كه آناني كم دست يا
.سهيماند ارزشها اين در دارند ،
CULTURAL HARMONIOUS فرهنگي همسازي
از جايي جهانشمول و عام فرهنگ يك از صحبت فعلي جهان در
متعدد ، فرهنگهاي.فرهنگهاست دارد وجود آنچه ندارد اعراب
.متعارض "بعضا و متفاوت
"مشخصا كه خردهفرهنگها نيز و فرهنگها تعدد فرض قبول با
نژادي ، اقتصادي ، جغرافيايي ، اقليمي ، متفاوت شرايط از ناشي
يعني فرهنگي همسازي دوم مفروض به است..و زباني قومي ،
نسبيت.ميرسيم (Cultural Relativity) "فرهنگي نسبيت"
يك ارزش و معني كامل درك ميگويد كه است مفهومي فرهنگي
شده گرفته آن از كه فرهنگي زمينه در بايد فرهنگي ، عضو
مقابل در ارزيابي اين ،"مشخصا.شود ارزيابي است ،
.است اعتنا خور در بيشتر "فرهنگي مطلقانگاري"
و فرهنگها تعدد يعني فوق ايجايي مفروض دو مقابل در
در نيز سالبهاي مفروض فرهنگي ، نسبيت و خردهفرهنگها
اين مفهوم درك آن ، طرح بدون كه دارد وجود فرهنگي بطن
است عبارت سالبه مفروض اينبود خواهد غيرممكن همنوايي
(Ethno Centrism) "قوممداري" :از
طرد فرهنگي همنوايي شرط اولين دقيقتر ، عبارت به
جوامع فرهنگي -اجتماعي زندگي و روابط ازمدار قوممداري
.است بشري
نژادپرستي ، چون قوممداري مختلف جنبههاي نفي و طرد
.است وضعيتي چنين برآيند...و قومكشي آپارتايد ،
Cultural انگليسي واژه معادل فرهنگي همنوايي يا همسازي
مسالمتآميز همزيستي با مساوي مفهوم اين.است Harmonios
بدون و تاخر و تقدم بدون -يكديگر كنار در فرهنگها
نكات پيدايي راستاي در تلاش و -كهتري و برتري هيچگونه
هرگونه طرداست پراتيك و تئوريك همسوييهاي و اشتراك
در فرهنگي تفوق و قوميتمداري فرهنگي ، مطلقانگاري
.دارد قرار همنوايي اين برنامههاي سرلوحه
فرهنگي همسازي و يونسكو
همسازي.نميشود حاصل خلاء در فرهنگي همسازي بيشك ،
دستاندركاران امر ، متوليان جهد و جد محصول فرهنگي
نيز و جهاني و منطقهاي ملي ، سطح در فرهنگي حوزههاي
.ميباشد آن درشت و ريز اجزاي و عناصر مجموعه همراهي
عهدهدار جهان سطح در فرهنگي نهاد يك عنوان به يونسكو
جهت در حركت راستاي در تشكيلات اين.است عظيمي بس رسالت
مختلف عرصههاي در را متعددي اقدامات فرهنگي همسازي
طيف حركت اين.است سپرده آزمون محك به و نموده تجربه
تربيت ، و تعليم و آموزشي عرصههاي:شامل اقدامات از وسيعي
فني زيرساختهاي تقويت اطلاعات ، و ارتباطات گسترش و بسط
و طرد در جهاني قطعنامههاي و بيانيهها تصويب علمي ، و
و فردي آزاديهاي و بشر حقوق نقض قومكشي ، نژادپرستي ، نفي
حقوق و ملي هويت دمكراسي ، از دفاع نيز و انسانها اساسي
.ميگردد...و زباني نژادي ، مذهبي ، اقليتهاي
گذراي و مختصر ارزيابي به معطوف قسمت اين در ما تلاش
برخواهيم ترتيب به كه ميباشد زيرمجموعهها اين از هريك
:شمرد
تربيت و تعليم و آموزش
رشتههاي تمام مسئوليت:شده اعلام رسمي مواضع براساس
سطح در بيسوادي كردن كن ريشه منظور به تربيت و تعليم
توسعه كشورهاي در فرهنگي معلومات سطح بردن بالا و جهان
ميتوان زمينه اين در.است يونسكو سازمان عهده به نيافته
مديران تربيت تعليماتي ، متعادل برنامههاي تدوين به
آفريقايي آسيايي ، كشورهاي برنامهريزي كارشناسان و مدارس
تعليم درس ، اتاقهاي و معلم تامين لاتين ، امريكاي و
معلم ، تربيت نمونه موسسات ايجاد مدرسه ، مدير و آمارگر
تدريس ، روشهاي جديدترين آموزش كارشناس ، هياتهاي اعزام
درسي كتابهاي تهيه مراكز ايجاد و درسي متون در اصلاحات
.كرد اشاره...و
كه پرورش و آموزش عرصه در يونسكو مهم اقدامات از يكي
ملل ميان در فرهنگي همنوايي و همسازي ايجاد در بيشك
عليه اقدام" بود ، خواهد موءثر جوان نسل بهويژه مختلف
.است پرورش و آموزش زمينه در "نژادگرايي و تعصب پيشداوري ،
از بخشي عنوان به كرده اعلام "رسما يونسكو خصوص اين در
:تا ميكوشد خود اصلي برنامه هفتمين
مختلف جلوههاي از را ملتها و اجتماعات افراد ، -
را آنها و سازد آگاه نژادگرايي و يكديگر با ناسازگاري
.كند تجهيز پديدههايي چنين عليه
نسبت ملتها و گروهها افراد ، رفتار و نگرشها تغيير به -
ساير بهتر تفهيم وسايل آوردن فراهم طريق از يكديگر ، به
.كند كمك فرهنگها ،
:گرفت خواهد صورت سطح سه در پرورش و آموزش حيطه در اقدام
زيرساختهاي و برنامهريزي آموزشي ، سياستهاي سطح در -1
سرايت و تبعيضآميز برخورد از جلوگيري منظور به آموزشي ،
يا نژادي) تبعيض روحيه و يكديگر با ناسازگاري تعصبات ،
.(قومي
نقشي اهميت از آنها ساختن آگاه منظور به معلمان تربيت -2
و تعصب تبعيض ، به نسبت آنها كردن هشيار و دارند كه
معلمان تبادل قبيل از فعاليتهايي دادن سازمان.نژادگرايي
.فرهنگي مختلف زمينههاي با آنها ساختن آشنا منظور به
گاه كه آموزشي ، مواد و درسي كتابهاي تهيه و تدوين -3
يا ميستايند ، نژادگرايانه عبارات با را وقايع قهرمانان
راه در كه تاريخي چهرههاي آن به كافي وقع و ارج بالعكس ،
فرهنگها همه به احترام و سايرين به نسبت بردباري تبليغ
كتابهاي تبادل مضمون اين در.نميدهند بودهاند كوشا
محتواي نظر تجديد تا شد خواهد تشويق آموزشي مواد و درسي
تسهيل دانشجويان و معلمان انتقادگر ذهن شكوفايي و آنها
نگرشهاي انداختن جا به نياز بر يونسكو ترتيب اين به.شود
اصرار نژادگرايي از ناشي زيانهاي با مقابله و نو فكري
اوان در تعصبات و منفي نگرشهاي از بسياري زيرا ميورزد ،
.ميشوند تقويت آموزش جريان در و ميگيرند شكل كودكي
بر تاكيد ضمن يونسكو قبلي كل دبير "مختارامبو احمد"
يكي را آموزش تربيت ، و تعليم امر در يونسكو فعاليتهاي
دوم نيمه در اجتماعي پيشرفت شرط و افراد اساسي حقوق از
سايه در شرط اين حصول ، "مطمئنا كه برميشمارد بيستم قرن
.بود خواهد ميسرتر مساعي اشتراك و همنوايي
اطلاعات و ارتباطات گسترش و بسط
جوامع فرهنگي و اجتماعي -سياسي همسازي و همگرايي همگوني ،
.است Communications ارتباطات محصول بشري
به منجر بيستم قرن در بهويژه ارتباطي زمينه در انقلاب
روزگاري اگراست گرديده "ارتباطات تئوري" گسترش و طرح
آتش ، دود طبل ، انسانها ميان ارتباط برقراري ابزارهاي
راديو ، نظير ابزارهايي مدد به امروز است بوده..و فرياد
...و ماهواره موبايل ، فاكس ، تلكس ، تلفن ، تلويزيون ،
.است پيوسته بهوقوع شگرف انقلابي
و نقش بر قبل دهه چهار از Karl Deutsch "دويچ كارل"
و دويچ.است فشرده پاي جوامع همگرايي بر ارتباطات تاثير
جامعه" بقاي و حفظ پيدايي ، شرايط از يكي وي همكاران
را Amalgmated Security Community "شده ادغام امنيتي
.ميدانند Transactions مبادلات و ارتباطات كثرت
دارد ادامه
|