دراماتيك جنبههاي ناپذيري خدشه
مبعث عيد روز مشهد "بهمن" سينمايي مجتمع
ميشود افتتاح
و كودك كتاب تصويرگران نشست اولين
شد برگزار نوجوان
دراماتيك جنبههاي ناپذيري خدشه
كارگرداني به "قداره و گل" نمايش به نگاهي
"فراهاني بهزاد"
تالار در فراهاني بهزاد كارگرداني به "قداره و گل" نمايش
داستان "قداره و گل".است آمده صحنه بر شهر تئاتر قشقايي
وصيتش براساس و مرده تازگي به شوهرش كه است بلقيس
مدتي در شده ، سپرده آقا داش به خانهاش و اموال سرپرستي
داستان "مرجان" فرزندش تنها با است او آمدن انتظار به كه
كه) "آقا داش" و "كاكارستم" ;خواستگارانش گذشته خاطرات
او مانند اينكه خاطر به را دو اين طماعش و پولدار پدر
پدر با تا ميكند وادار را بلقيس و نميپذيرد نيستند ،
بدو از "داشآقا".بازميگويد را (كند ازدواج مرجان
سالي چندبرنميآورد دم اما ميشود ، مرجان عاشق ورودش
داستان بلقيس كاكارستم ، مجدد خواستگاري پي از و ميگذرد
به دلدادگيش و نميپذيرد آقا داش اما ميگويد را عشقش
از عصبانيت سر از خاطر همين به كه ميشود متوجه را مرجان
خودش و خواستگارش مرجان ، ازدواج بساط ميخواهد داشآقا
براي داشآقا وقتي پايان در.كند فراهم را كاكارستم با
بهمبارزه هم با ميرود ، كاكارستم سراغ به خبر گفتن
خودكشي به دست بلقيس و ميشوند كشته دو هر كه برميخيزند
.ميزند
"قداره و گل" نمايش برميآيد ، مقدمه اين از كه همانطوري
شكل -مرجان و داشآقا ، بلقيس بين -مثلثي عشقي براساس
اندازه ، از بيش استفاده و تكرار سبب به كه ميگيرد
اين از نويسنده استفاده اما.ميرسد نظر به كليشهاي
به ضعف خود خودي به نكته اين كه است گونهاي به دستمايه
حدس كه است شكلي به داستان بازگويي زيرا نميآيد حساب
و ميسازد ممكن تماشاگري كمتر براي را نمايش انتهاي زدن
نوشته به - داستان اصل به است كرده سعي نويسنده آنكه با
جنبههاي هيچگاه اما بماند وفادار -اثر بروشور در خود
آن پي در وهمواره است نكرده خدشهپذير را آن دراماتيك
نكتهاي اما شود مهيا نمايش يك براي "كاملا قصه كه بوده
رفت شيوه و است صحنهها تعدد نشده ، آن به چنداني توجه كه
.آينده و گذشته به نمايش برگشت و
و بازار سوي چهار بلقيس ، خانه -مكان سه در نمايش اين
بلقيس گذشته به بازگشت با و ميگذرد -اسحاق پيالهفروشي
از بسياري در را زمان در حركت اين ما و ميشود آغاز
از نمايش ديگر عبارت به.هستيم شاهد نمايش نقاط و دقايق
سال چندين ميكند سعي و ميجويد بهره گانه سه وحدت عدم
حدود 50 تا سالگياش حدود 25 كه بلقيس دختري زمان از
كه اين با.بگنجاند ساعت حدود 3 زماني در را است سالگي
جهت به اما نميشود ، محسوب اشكال خود خودي به مساله اين
براي كه تلاشي و واقعي داستان به نويسنده وفاداري
تصوير و اتفاقي هر كنار از گذشتن بدون قصه همه بازگويي
حركت به مجبور است ، رفته قهرمانانش سر بر كه آنچه هر
و رفت اين چون اما.ميشود گذشته و حال بين چندباره
به صحنهها عبارتي به و نميپذيرد انجام خوبي به برگشت
براي ماجرا اتفاق زمان تشخيص وگاه نميشوند چفت يكديگر
بعد صحنههاي به توجه با كه آنجا تا ميشود سخت تماشاگر
تمهيدهايي خاطر به موضوع اين.دريابد را كليت ميتواند
هم به نمايش مختلف قسمتهاي وصل براي كارگردان كه است
.نميرسد نظر به كارآمد جاهايي در و است ديده تدارك
سالن چراغهاي اندازه از بيش شدن روشن و خاموش نمونه براي
آمد از پس زيرا.ميكند اغتشاش دچار را تماشاگري هر ذهن
كه ميبرد زمان نمايش با بيننده مجدد درگيري نور رفت و
براي.ميكند خسته را ذهن مدتي از پس زمان ، مدت اين
گريم و پيري به جواني از بلقيس شوهر تبديل صحنه در نمونه
نميكند كمك قصه از تماشاگر دريافت به تنها نه او سرصحنه
و ميشود ناهمخوان "كاملا نيز قصه رئاليستي شكل با بلكه
مثال براي يا ميآيد در طولاني و زايد صحنهاي بهصورت
دلدادگيشان از خود براي مرجان و آقا داش كه صحنهاي در
حركت حال عين در كه موضعي نورهاي از استفاده ميگويند
بسيار ميتوانست ميساخت ، محدود بخش اين در را بازيگران
.باشد جداكننده و تاثيرگذار
زمان و فضا تغيير به زيادي كمك ميتوانست كه ديگري مطلب
در مثال براي.است بازيگران صداي حتي و لحن تغيير بكند ،
تغيير با ميتوانستند بازيگران بلقيس سني تغييرهاي موقع
باور به و ببخشند صحنهها تبلور به ديگر جلوهاي صدا
ذكر كه داشت خاطر به بايد.كنند كمك تماشاگر پذيري
كمك نمايش جذابيت و زيبايي به هميشه داستان يك اتفاقهاي
هم لطمه آن به ميتواند عكس به جاهايي در بلكه نميكند
.مييابد صحت "قداره و گل" نمايش در نكته اين كه بزند
ميجويد بهره روان و زيبا بسيار كلامي از نمايش اين زيرا
بيشتر جلوه آنجايي گفتار اين بودن تصويري و كارآمد و
ذهن در هم نمايش پايان از پس حتي كلمات كه مييابد
را تماشاگر نمايش شدن طولاني اما.ميبندد نقش تماشاگر
منفي تاثير كلام اين قوت بر حدودي تا و ميكند خسته
.ميگذارد
كار ضرباهنگ بر را نمايش شدن طولاني ديگر منفي تاثير
طور به را نمايش اين كه مفهوم اين به كرد مشاهده ميتوان
تقسيم ميتوان بلقيس شوهر مرگ از پس و پيش بخش دو به كلي
و دربرميگيرد را گذشته زمان بلقيس شوهر مرگ از پيش.كرد
كه هستيم مواجه بازشناخت ، براي او مكرر بكهاي فلاش با ما
و حال و شور با بيشتر كه واقعيت از تكهاي با صحنه هر در
نزديك خود اوج به قصه و ميشويم آشنا است ، همراه خوشحالي
روبهرو پركشش و سريع ضرباهنگي با بخش اين در.ميشود
نبود سبب به ميرسد ، دوم نيمه به قصه كه همين اما هستيم
و حاشيهها به اندازه از بيش پرداخت اول ، قسمت تحرك
گرهگشايي و يكديگر در آنها از بعضي نكردن خلاصه
با و ميدهد دست از را خود جذابيت نمايش زودهنگام ،
را بينندهاي هر چنانكه.ميرود پيش كند ضرباهنگي
را ريتم شدن كند اين.ميكند نمايش يافتن پايان خواستار
چندان نه قسمتهاي گنجاندن و بازيگران اضافي حركات در
آذري شعر خواندن نمونه براي.جست ميتوان نيز را لازم
.ميرسد نظر به زايد و نميآيد كار به چندان
از كه توانا بازيگر تعدادي با ما "قداره و گل" نمايش در
هستيم مواجه برخوردارند ، نقشپردازي در خوبي تجربههاي
بازيگران اين بالاي فهم مدد به شخصيت هر سبب همين به كه
نقش هر خوب ايفاي از گذشته و مييابد بيروني "كاملا شكلي
در بازي اشخاص خوب اجراي و بستان و بده بازيگر توسط
شهر اين در خوبي به زندگي كه است چنان يكديگر مقابل
اما مينشيند تماشاگر دل به نتيجه در و مييابد جريان
شده حساب دقيق ، ميزانسن از بايد خوب ، بازي اين از مهمتر
كمبود و مشكلات همه با كه كرد ياد فراهاني زيباي بسيار و
براثر را خود و دارد وجود قشقايي تالار در كه فضايي
حتم به كه است برخوردار زيبايي چنان از ميكند ، تحميل
.باشد آموزنده ميتواند تئاتري وجوينده كارگردان هر براي
سكوي برروي بازيگران كه جاهايي در ميزانسن زيبايي اين
از بيش ميآيند ، پايين به آن از يا ميروند صحنه ميانه
بازيگران كه چرخشي حركات با زيرا.ميشود جلوهگر همه
منتقل ذهن به را مختلف فضاهاي و ميدهند انجام صحنه دور
برخورد مشكل با نمايش يا شود تلف زمان بيآنكه ميكنند ،
.ميبرند را بهره بيشترين حركت مكان حداقل از كند ،
پاياني بخش در همه از بيش را صحنهاي حركات اين زيبايي
دو اين مرگ رقص و رستم كاكا و آقا داش درگيري يعني نمايش
.ميسازد خيره را بينندهاي هر شك بدون كه ديد ميتوان
تاثيرگذار و زيبا بسيار بازي از بين اين در البته
شخصيت به ملموس جلوهاي كه شد غافل نبايد نيز فراهاني
او تقليد عدم خاطر به بازي اين و است بخشيده "داشآقا"
برداشت با منطبق كاراكتري اوليه و شده ديده نمونههاي از
از يكي.مييابد بيشتري جلوه خودش ، به منحصر بازي و
و زمان والقاي نمايش اين ديداري زيبايي در موءثر عوامل
بايد "اصولا.است لباس و صحنه طراحي داستان هواي و حال
از غير به دورهاي تا دارد قصد نمايشگر يك كه زماني گفت ،
"احتمالا كه بينندهاي براي ميكنيم زندگي آن در كه آنچه
باورپذير و ملموس است ، نكرده تجربه شخصي طور به را آن
"كاملا كه بياورد بوجود را شرايطي بصري جهت از بايد كند ،
-زماني خاص برهه آن در را او و يابد تسلط بيننده ذهن بر
دقيق طراحي بر همه از بيش امر اين كه دهد قرار مكاني
شده رعايت خوبي به "قداره و گل" در كه است لباس و صحنه
.است
و كارآمدترين عنوان به را نمايش موسيقي شايد
زيرا.دانست بايد "قداره و گل" نمايش عنصر بياشكالترين
اين از گاه اما است آميخته موسيقي با سنتي تئاتر "اصولا
نمايش و صحنه بر كه ميشود استفاده گسترده چنان عنصر
تكنيكي ضعفهاي پوشاندن براي حربهاي عنوان به و شده چيره
در كه حالي در.ميشود گرفته كار به صحنهاي حركت و متن
دو همنوايي و تار و تمبك يك از استفاده با نمايش اين
حس نوا يا شعر بوسيله نمايش جاي جاي در كه خواننده
اثر با چنان آهنگها اين و ميساختند متبلور را بازيگران
ضرورت به تنها و ميشد آن از جزيي شك بدون كه ميآميخت
.درميآمد صدا به صحنهها
شيبانيفر مازيار
مبعث عيد روز مشهد "بهمن" سينمايي مجتمع
ميشود افتتاح
مجتمع (ص)خدا گرامي رسول مبعث با همزمان :هنر گروه
.شد خواهد افتتاح مشهد طلاب كوي در بهمن سينمايي و فرهنگي
راستاي در سينمايي معاونت رسانهاي امور دفتر گزارش به
سالنهاي ساخت و تجهيز بازسازي ، در معاونت اين حمايتهاي
فرهنگي مجتمع كشور ، كل نمايشي توان افزايش و سينما جديد
و سمعي همكاريهاي كل اداره حمايت با مشهد بهمن سينمايي و
سالن سه شامل مربع متر بر 2500 بالغ زيربناي در بصري ،
تفريحات ويژه سالن يك صندلي ، ظرفيت 600 به سينمايي نمايش
كه آموزشي و فرهنگي امكانات ساير و جشن تالار يك كودكان ،
ويژگيهاي با خارجي و داخلي طراحيهاي و معماري حيث از
.است شده ساخته خاص
ريال ميليارد سه بر بالغ سرمايهگذاري حجم با مجتمع اين
تسهيلات از آن ميليارد يك از بيش كه خصوصي ، بخش توسط
اين ديگر ويژگيهاي از.است گرديده احداث بوده ، تكليفي
داشتن با كه است گچبرگ مخصوص پليتهاي از استفاده سالنها
.ميباشد نيز صوت ضد و حريق ضد بالا ، چگالي
و كودك كتاب تصويرگران نشست اولين
شد برگزار نوجوان
با نوجوان و كودك كتاب تصويرگران نشست اولين :هنر گروه
انجمن تاسيس منظور به تصويرگران از تن حدود 200 حضور
.شد برگزار نوجوان و كودك كتاب تصويرگران
تهران معاصر هنرهاي موزه در كه انجمن اين جلسه نخستين در
صنفي حمايت را آن تاسيس از هدف انجمن موءسسات شد ، برگزار
اين توسعه و تصويرسازي كيفيت بردن بالا تصويرگران ، از
در انجمن اين كه كردند خاطرنشان و دانستند كشور در هنر
آثار براي تصويرگري شدن حرفهاي به خود درازمدت اهداف
.ميانديشد نوجوانان و كودكان ويژه
نمايشگاه چهارمين رئيس بهمنپور محمودرضا جلسه اين در
از يكي نوجوان ، و كودك كتاب تصويرگران آثار بينالمللي
فرهنگي متوليان حمايت عدم از انتقاد با موءسس هيات اعضاي
شش تعطيلي و نوجوان و كودك كتابهاي تصويرگري از كشور
انجمن اين تشكيل:گفت كودك كتاب نمايشگاهتصويرگران ساله
جناحي درگيريهاي از دور به تا است جمعي حركت يك نيازمند
.باشد نوجوان و كودك كتاب مصوران امن خانه باندي و
تحت تصويرگران از درصد كه 60 اين به اشاره با بهمنپور
كتاب تصويرگران انجمن كه داد ادامه نيستند ، بيمه پوشش
خواهد قرار صنفي حمايتهاي پوشش تحت را خود اعضاي كودك
.كرد خواهد تامين را آنان گروهي و فردي منافع و داد
كتاب تصويرگران انجمن موءسسان از ديگر يكي حجواني مهدي
:گفت نوجوان و كودك مخاطبان فراواني به اشاره با نيز كودك
اين بين امروز و بود نزديكتر هنرمند به مخاطب گذشته در
به پيام يك رساندن اين بنابر.است افتاده زيادي فاصله دو
حجواني.است اثر آفرينش از پس هنرمند يك دوم هنر مخاطب ،
ويژه آثار تصويرگري شدن حرفهاي اهميت به اشاره با
دولتي ، نهادهاي و دستگاهها:افزود نوجوانان و كودكان
يك ايجاد براي بايد تصويرگران و ناشران نويسندگان ، مردم ،
و كنند كمك يكديگر به انساني ساختار با حرفهاي نظام
.بگذارند كنار را خود بين متقابل بدبينيهاي
تشكل يك ايجاد شدن ، حرفهاي روشهاي از يكي:افزود وي
كتاب تصويرگران انجمن تشكيل با اميدواريم كه است سالم
.كنيم پيدا دست مهم اين به كودك
انجمنهاي متعدد مشكلات به نسبت تاسف اظهار با حجواني
مشخصي تعريف زمينه اين در:گفت دولت با ارتباط در مستقل
دولت از گاه.شدهايم تفريط و افراط دچار هميشه و نيست
دستگاههاي در گاه و افتادهايم آنان چشم از و بريده
.شدهايم حل دولتي
گرافيك طراحان انجمن مديره هيات عضو حقيقي ابراهيم سپس
تصويرگران انجمن تاسيس ضرورتهاي به جلسه سخنران ديگر
ديگر مفيد تجارب از بهرهگيري و نوجوان و كودك كتاب
.كرد اشاره هنري انجمنهاي
ارائه از پس كودك كتاب تصويرگران انجمن جلسه نخستين
به عمومي مجمع جلسه دستور اعلام و اهداف بيان اساسنامه ،
.داد پايان خود كار
در آذرماه نهم انجمن اين عمومي مجمع نخستين است گفتني
.ميشود برگزار معاصر هنرهاي موزه اجتماعات سالن
انتخاب منظور به كرد دعوت تصويرگران از انجمن موءسس هيات
.يابند حضور جلسه اين در اساسنامه تصويب و مديره هيات
|