جوان پزشكان سوگنامه
در شاغل كارشناس يك حقوق مي‌دانيد آيا
است؟ چقدر بيمارستان
حيات حق موجودات همه مي‌كنيم فراموش چرا
!دارند
كنيد بستري را رواني بيمار
جوان پزشكان سوگنامه
صبح تا ماه چندين كه را شبهايي مي‌آورم ياد به
پزشكي ، رشته در توانستم تا خواندم ، درس و نخوابيدم
.شوم پذيرفته داشتم علاقه بدان كودكي از كه رشته‌اي
انسانهاي به كمك دشوار ، راه اين در من انگيزه و نيرو
برخود انگيزه‌اي چنين داشتن بخاطر و بود دردمند
.مي‌باليدم
به تمام سال كه 7 را شبهايي و روزها مي‌آورم بياد
.گذاشتم پشت‌سر را امتحان صدها و خواندم درس شدت
بيمارستانهاي در صبح تا كه را شبهايي مي‌آورم بياد
.نهايت در و نمي‌خوابيدم آموزشي
از وصف‌ناپذير شوقي و شور با كه لحظه‌اي مي‌آورم بياد
را روءياهايم تمام و شده فارغ‌التحصيل دانشگاه
.مي‌ديدم شده برآورده
قلبم و مي‌گذرد تاريخ آن از كه است سال سه اكنون اما
يك راستي به.است آمده درد به مشكلات همه اين از شدت به
:دارد پيش‌رو را آينده‌اي چه فارغ‌التحصيل تازه پزشك
عاليتر مدارج كسب براي تحصيل ادامه:تحصيل ادامه -1*
با اما.دارند سر در آنرا آرزوي پزشكان بيشتر كه راهيست
به پزشكان اكثر كه درمي‌يابيم آن به دقيق نگاه يك
دشواريهاي پذيرش ، سهميه بودن كم قبيل ، از مشكلاتي علت
مناطق پزشكان از بسياري حد از بيش اشتغال امتحان ،
علل بسياري و مطالعه براي كافي فرصت نداشتن و محروم
علت به همچنينبازميمانند تحصيل ادامه از ديگر
سطح آمدن پايين و آن مخارج و تحصيل دوران مشكلات
كه افرادي از بسياري متخصص ، پزشكان حتي زندگي
به پرداختن از دارند را تحصيل ادامه براي علمي شايستگي
.مي‌كنند صرف‌نظر آن
ديگر راه تحصيل ، ادامه از پس:دولتي استخدام -2*
ملاحظه حال.است دولتي مراكز از يكي در استخدام
.دارد وحشتناكي مشكلات چه نيز امر اين كه بفرمائيد
.ندارند استخدام مجوز دولتي مراكز اكثر:الف *
موارد برخي در.است پائين بسيار دستمزدها:ب *
برابر 5030 ماهانه‌اي حقوق پزشكان (پيماني)استخدام
را زندگي نوع ساده‌ترين كفاف كه دارند تومان هزار
.نمي‌دهد
كم علت به.است دشوار و سخت بسيار استخدام شرايط:ج *
برابر چندين استخدام ، هنگام در "اكثرا مجوزها بودن
افراد تعداد "طبيعتا و مي‌كنند مراجعه نظر مورد ميزان
.مي‌يابند را استخدام امكان كمي بسيار
شيوه اين به پزشكان اكثر حاضر حال در:قرارداد -3*
اين اكثريت دارند كاري ارتباط خصوصي و دولتي مراكز با
اين شرايط مي‌باشد ، ساعتي صورت به قراردادها
يك مدير خود كه پزشكي.دارد تامل جاي نيز قراردادها
اين در بيمه هرگونه داشتن از است ، درماني گروه
كار حين در اتفاقي كه صورتي در و است محروم قراردادها
وي از خاصي سازمان بيافتد ، وي براي آن از پس يا
بصورت نيز وي بيماري درمان حتي.كرد نخواهد حمايت
سال از ساعت هر در قراردادها اين لغو.مي‌باشد آزاد
مي‌گيرند تعهد پزشك از ابتداء و بيافتد اتفاق مي‌تواند
علت هر به يا نداشتند نياز وي خدمت به چنانچه كه
كرده فسخ طرفه يك صورت به را قرارداد مي‌توانند ديگري ،
اين مبلغ.داشت نخواهد را اعتراضي هيچگونه حق وي و
.(تومان برابر 500 ساعتي) است پائين بسيار قراردادها
شانسي خوش پزشكان به شد ، گفته كه اينها تمام تازه
اكثر چون بسته‌اند ، قرارداد وي با كه برمي‌گردد
و شده تكميل ميهنمان جاهاي بيشتر در ظرفيتها
آنها خواسته كه دارند وجود بسياري قرارداد متقاضيان
.نمي‌شود برآورده
مانده آنجا از و رانده جا اين از پزشك:خصوصي مطب -4*
اخذ و محروم مناطق در كار سال چند از پس سرانجام
اقدام كاري ازدحام اين در مطب ، براي لازم امتيازهاي
و خود زندگي بتواند بلكه تا مي‌نمايد مطب گشايش به
ختم جا همين به قضيه كاش.كند اداره را خانواده‌اش
مي‌توانستند مرحله اين به رسيدن از پس پزشكان و مي‌شد
انسان انگيزه‌هاي به و كرده زندگي نسبي آرامش يك با
مرحله اين مشكلات كه افسوس اما.بپردازند خود دوستانه
تاسيس به اقدام كه پزشكي ندارد ، قبلي مراحل از كم نيز
با آنهم) نمايد اجاره را محلي بايستي مي‌كند ، مطب
لازم تجهيزات و وسائل خريد براي سرمايه‌اي (گزاف قيمت
سرمايه‌اي چنين نداشتن علت به "اكثرا كه گيرد بكار
اين اقساط و نموده بانك از تسهيلات گرفتن به اقدام
به احتياج مطب.مي‌شود اضافه وي هزينه به نيز تسهيلات
را آنجا نظافت بايستي نيز كسي همچنين و داشته منشي
.دارد پزشك براي هزينه‌هايي باز اينهم كه دهد ، انجام
نيز را تلفن و سوخت برق ، آب ، سرويسهاي هزينه "نهايتا
ممكن كار شروع در كه شرايطي در آنهم.بپردازد بايد
از پس و باشد نداشته مريضي هيچ مديدي مدتهاي تا است
مطب درآمد كه باشند كم آنقدر بيماران تعداد نيز آن
بطور اين بنابرندهد را فوق‌الذكر هزينه‌هاي كفاف
ادامه به قادر مشكلات اين علت به پزشكان برخي طبيعي
معنوي و مادي ضررهاي با مدتي از پس و نبوده كار
هر به نيز برخي.مي‌نمايند مطب تعطيلي به بسياراقدام
و بسيار مشقت و رنج با كه است طوري وضعيت‌شان شكل
.مي‌دهند ادامه خود كار به محقرانه زندگي
يك امر تحت سازمان دو كه است تامل قابل براستي
يكي باشند ، هم مخالف قوانين داراي دولتي وزارتخانه
شرايطي گذشتن از پس كه درمان و دارو معاونت عنوان تحت
تحت ديگري و مي‌نمايد مطب پروانه واگذاري به اقدام سخت
را مطبدار پزشكان كه تامين‌اجتماعي سازمان عنوان
از پس كه پزشكاني حال نمي‌دهد قرار خود ، قرارداد طرف
و آورده دوام باز بي‌رحمانه و خشن ماراتن اين
شوند ، بيمه قرارداد طرف مي‌توانند "نهايتا
كسر به اقدام مختلف بهانه‌هاي به بيمه سازمانهاي
تعهد مورد مبلغ و نموده خود تعهد از توجهي قابل مبالغ
واريز پزشكان حساب به ماه از 76 پس "بعضا را
.نيست معلوم چرا؟ مي‌نمايند ،
اشتباه ما آيا كه دارم ، را سوءال اين من براستي حال
نهاديم علم كسب راه در را خود عمر كه شديم مرتكب بزرگي
بايد كسي چه از و كيست مشكلات اين مسئول نه اگر يا
مردم ، "لطفا باشيم ، داشته را معضلاتمان حل انتظار
.گويند پاسخ قانونگذاران و اجرايي مسئولان
ايراني دردمند پزشك
در شاغل كارشناس يك حقوق مي‌دانيد آيا
است؟ چقدر
بيمارستان
جان با كه درمان -بهداشت رشته كه مي‌دانيم همه
مستقيم تماس خانواده‌ها نان‌آوران "بعضا و بيماران
و پراضطراب كار چقدر است ، پراهميت چقدر دارد
شب يك از پس مي‌دانيد آيا اما.است طاقت‌فرسايي
چه با شاغل فرد بيمارستان مختلف بخش‌هاي در بيداري
را او تاروپود كه خسته‌اي و كسل بدن و روحيه
اين كار مي‌كند؟ ترك را كارش داده قرار تحت‌تاثير
از و اضطرابتر كم كجا از است؟ بي‌ارزش‌تر كجا از مراكز
در اينقدر كه است كم‌اهميت‌تر كجا از و كم‌خطرتر كجا
يك حقوق فرق باشند؟ داشته قرار بايد اقتصادي فشار
و بيمارستان در شاغل ديپلم و كارشناس يا كاردان
شركت‌هاي و ديگر وزارتخانه‌هاي با بهداشتي مراكز يا
كاردان يك حقوق ميزان يا و است چقدر مي‌دانيد ديگر
مراكز يا بيمارستان در غيره و پرستار آزمايشگاه ،
درآمدهاي و مزايا به ما البته.است چقدر بهداشتي
وزارتخانه اين حقوق به نيازي "اصلا كه متخصصين
اين كم‌درآمد قشر مقصود بيشتر نداريم ، كاري ندارند
مختلف قسمت‌هاي كارشناس و كاردان مثل است ، مراكز
كه كرده‌اند گناهي من خانواده آيا.وزارتخانه اين
.كنند تحمل بايد را فشار و اختلاف اين
كريمي
حيات حق موجودات همه مي‌كنيم فراموش چرا
!دارند
روز در زيست ، محيط نام به سبز رشته‌اي به علاقه حكم به
راهي زيادي ، دوستان همراه به زيست ، محيط پاكسازي
.شديم حصار سرخه ملي پارك
اخلاق يا و وظيفه بتوان شايد كه دروني كشش و حس آن
در و جمعه روز تا داشت آن بر را ما ناميدش ، زيست‌محيطي
پيشواز به شهر هياهوي از فارغ سوزان ، آفتاب زير
تا شديم جمع هم كنار در همگي كه هنگامي.برويم طبيعت
كوچك بچه‌هاي ديدن از رويم ، پيش هماهنگ و برنامه با
سبز جمع به همدلي منظور به كه كهنسالي افراد همچنين و
افراد ، همين "حقيقتا و آمدم وجد به و بودند پيوسته ما
ياري پاكسازي امر در را ما دريايي‌شان دل و همت با
.دادند
انسانهايي كنار از پارك ، بالاي سمت به مسيرمان در
سفره پرنشاط ، روزي داشتن اميد به كه مي‌كرديم گذر
سپري را خوشي اوقات هم كنار در و بودند گسترده همدلي
دليل به كه چرا !طبيعت قهر قيمت به هم آن مي‌كردند ،
ناخواسته طور به عزيزمان زمين زباله ، سطل‌هاي نبود
پوست ميوه ، آشغال نظير فراواني بي‌مهري‌هاي پذيراي
.داشت تاسف جاي "واقعا و مي‌شد...و تخمه
راهي دوستان پيشنهاد به پاكسازي امر خاتمه از پس
شايدكمتر كه آنجايي شديم ، ملي پارك بالاتر قسمت‌هاي
از كه بود آنجا در !مي‌شد انتخاب انسانها تفريح براي
تله‌هاي.شدم ناراحت و متحير سخت منظره‌اي ، ديدن
فراوان بي‌رحمي با كه مي‌شد ديده زمين روي بر فراواني
.بودند كرده خود دربند را بي‌آزاري حيوان
به زودتر هرچه سودجو افراد كردم آرزو صحنه اين ديدن با
.شوند گرفتار قانون توانمند دست
مي‌كنيم فراموش خودخواهي كمال در گاهي انسانها ما
با كه كه بسا چه و دارند حيات حق موجودات تمام كه
كه درمانده مادري پريشاني مي‌كنيم سعي قساوت كمال
و بگيريم ناديده را ندارد تحمل تاب فرزندش ، اسيري از
شب رنگ به چشمان در تمام بي‌رحمي با مي‌كنيم سعي
پول ، دادن دست از وسوسه بلكه تا نكنيم نگاه اسير موجود
.نسازد منصرف داريم سر در كه پليدي فكر از را ما
زيست محيط مهندسي دانشجوي
كنيد بستري را رواني بيمار
به بنا و وي بيماري تشديد علت به كه دارم فرزندمهجوري
رازي بيمارستان در را وي خودم و همسايگان اصرار
كوتاهي مدت از پس متاسفانه.كردم بستري (امين‌آباد)
بدتر همه از و داده‌اند عودت را نامبرده "مجددا
من.مي‌كنند هم درماني هزينه ريال ميليون سه مطالبه
حقوق مختصر با سالگي سن 83 در كه هستم بازنشسته‌اي
نيست شايسته بنابراين مي‌كنم معاش امرار بازنشستگي
و كنند رها را رواني بيمار بيمارستان ، مسئولان
!باشند داشته درمان هزينه ريال ميليون سه مطالبه
وي حضور و نيست ميسر من براي بيمار اين از نگهداري چون
بيماري دليل به زيانباري پيامدهاي "احتمالا نيز
خود از مسئوليت سلب جز اي چاره اين بنابر دارد وي
.مي‌مانم مسئولان ياري اميد به و ندارم
بدر حسين
|
