مضاعف وظايف ;شاغل مادران
شاغل زنان براي نكاتي
توضيح و تصحيح
مضاعف وظايف ;شاغل مادران
خانواده بر زنان اشتغال اثرات به نگاهي
:اشاره
به كه است موضوعي خانواده بر آن تاثير و مادران اشتغال
و شيرخوار كوك داراي مادران از زيادي تعداد حضور علت
برخوردار روزافزوني توجه و اهميت از كار دنياي در نوپا
.است گشته
اشتغال تاثير بررسي به داريد روي پيش در كه مقالهاي
كودكانشان رشد و زناشوئي روابط آنان ، خود بر مادران
مادران اشتغال كه دادهاند نشان پژوهشهاميپردازد
مسائل زمينه در تعيينكننده عامل تنهايي به و فينفسه
اين در آنچه بلكه نيست ، كودكان رشد و زناشوئي به مربوط
و پدران انتظارات و نگرشها خانواده ، جو دارد ، اهميت خصوص
امور در آزاد وقت از استفاده چگونگي نيز و مادران
از خانوادگي و اجتماعي حمايتهاي لزوم همچنين و خانواده
:ميخوانيم هم با ميباشد شاغل مادران
جامعه در زنان حقوق با رابطه در بزرگ فيلسوف رشد ابن *
:است كرده بيان بند چهار در را خود انديشه
شريك انساني ماهيت در زنان كه آنجا از" اصولي نظر از -1
اعمال انجام در آنها با "ضرورتا هستند مردان همسان و
و زنان كار در موردي اختلافات اگر حال مشتركند ، انساني
.كارهاست بعضي در مردان فزونتر توان دليل به باشد مردان
ورزيدهتر ديگر كارهاي بعضي در ميتوانند زنان اينكه كما
اين بر حدس عملي موسيقي در "مثلا.كنند عمل ظريفتر و
ميشود گفته.باشند موفقتر ميتوانند زنان كه است
مردان را آنها كه ميرسند خود كمال اوج به زماني آهنگها
مردان و زنان اگر و است چنين اگربنوازند زنان و بسازند
پذيرش واحد سرشت به اعتقاد طرح نتيجه و واحدند سرشتي از
را ملاحظه اين تنها.است كشورداري واحد اعمال در مشاركت
كمتر جسمي توان دليل به زنان به بايد كه افزود ميتوان
".گردد واگذار اندكتر مشقت با كارهايي
همكار صنايع در زنان كه ميبينيم ما" عملي نظر از -2
نشان خود از بيشتري توان كارهايي در هم اگر و مردانند
.ميدهند بروز خود از را بيشتري مهارت آنها اغلب ميدهند
ديگر پيشههاي بعضي و خياطي نساجي ، صنايع در ويژه به اين
و مشاركت ميتوان نظامي حرفههاي در حتي.است مشهودتر
مردم و بربر اقوام ميان در را مردان و زنان همپايي
ذهني كه زناني وجود اين بر علاوهكرد مشاهده كوهنشين
مانعي كه است آن بيانگر دارند درخشان استعدادهاي و تيز
".ندارد وجود شدن مدير يا فيلسوف براي آنان راه سر بر
ميرفت گمان كه آنجا از "اصولا" اسلام شرع نظر از -3
و مديريت به يا شوند فيلسوف ميتوانند ندرت به زنان
بالا سطح رهبري و امامت اديان و فرق از بعضي برسند رهبري
احتمال دليل به ديگر بعضي اما كردهاند منع زنان براي را
بعيد تنها را امر دو اين عرصه دو اين در زنان توانايي
".دانستهاند
به اسلامي و عربي جوامع در زنان وضعيت به چهارم مورد -4
:ميگويد او.ميگردد بر زمان آن اندلس در ويژه
بين از ما شهري جوامع در زنان توانائيهاي و شايستگيها"
نظر در نسل تداوم براي تنها را آنان زيرا.است رفته
و شيردهي زايمان ، شوهرداري ، فقط آنها از و گرفتهاند
ساير انجام زمينه محدوديت اين.خواستهاند را بچهداري
زنان اين كه آنجا از.ميبرد ميان از را زنان توسط كارها
مثل "غالبا نيستند انساني برتريهاي ممارست و كسب به قادر
نداشتن دليل به ديگر طرف از و ميآيند بار خودرو گياهان
تشديد در و شده مردان دوش بر سنگين بار فعال اجتماعي نقش
.ميشوند واقع موءثر شهرها فقر
مردان شدن كشته نتيجه در) مردان به نسبت زنان جمعيت گرچه
و مهم ضروري ، كارهاي به اما ميشود دوبرابر (جنگها در
نياز هزينهها فزوني دليل به هم وقتي.نميپردازند وسيع
كارهاي به را زنان "غالبا ميشود بيشتري درآمد كسب به
".ميگمارند پارچهبافي و نختابي مانند دستپايين
مسلمان زن براي زيادي مفاهيم رشد ابن موضعگيريهاي اين
جهان فرهنگي ميراث كه اينست آن مفهوم مهمترين داردكه
همچنان كه دارد راهبرانهاي و روشنگرانه ابعاد اسلام ،
بدون ميتوانيم ما ديگر عبارت به.است شدن مطرح سزاوار
به و كنيم تغيير درون از خويش هويت و شخصيت دادن دست از
مشهود خوبي به رشد ابن ديدگاه بررسي در.يابيم دست تحول
با و پرداخته منزل از خارج در زنان كار بحث به وي كه است
.است كرده مخالفت جامعه دوش بر آنان شدن سربار
ابن افكار بودن بيسابقه و ويژگي از اطمينان حصول براي
اين در را ارسطو نظر است كافي زنان مساله به نسبت رشد
انسانهايي از را زنان ارسطو.بخوانيم سياست كتاب در باره
با بردگان رابطه بسان را مردان با آنان رابطه و ناقص
حكم به مردان كه بود معتقد وياست دانسته خويش سروران
نظر اين معترض حتي ارسطو.دارند برتري زنان بر طبيعت
مردان با فاضله مدينه در را زنان كه ميگردد افلاطون
زمينه اين در نيز سينا ابن ديدگاههاي.است شمرده برابر
با غيركارآ انساني" را زن او.است نبوده مثبتي ديدگاههاي
عواطف از پيروي به اقدام" كه ميداند "واهي انديشههايي
و بماند خانه در كه است بهتر لذا "ميكند خود خشم و
.بپردازد وكار كسب به مردان مانند نبايد
"معمولا كه است چيزي "ندارد تمامي وقت هيچ زن كار" جمله
كه زناني.ميشود گفته خانه در زنان مسئوليتهاي درباره
مادر كه زناني به نسبت دارند نوپا يا شيرخوار فرزندان
بيشتري وقت شدهاند ، بزرگ آنان فرزندان اينكه يا نبوده
بر علاوه زني اگر.ميكنند خانوادگي نقشهاي صرف را
%به 50 باشد نيز شاغل مادري ، وظايف انجام و خانهداري
انجام جهت فرزند بدون زنان يا و شاغل پدران از بيشتر وقت
.دارد نياز خود وظايف
صرف را بيشتري ساعات مردان به نسبت زنان جهان ، سراسر در
مسئوليتهاي داشتن برعهده علت به مادران.ميكنند كار
طور به كجا هيچ در كه كودكان ، از نگهداري و خانهداري
شخص هر با مقايسه در نميشود ، تقسيم پدران با مساوي
در.ميكنند فعاليت و كار صرف را بيشتري ساعات ديگري
اعظم قسمت شغلشان بر علاوه مادران صنعتي كشورهاي تمامي
پز ، و پخت خانه ، نظافت مايحتاج ، خريد به مربوط كارهاي
اين در.ميدهند انجام را بچهداري و لباسها شستشوي
هفته در ساعت رويهمرفته 50 متوسط طور به پدران جوامع
مادران كه حالي در ميكنند خانه كارهاي و خود شغل صرف را
وظايف همان صرف هفته در را ساعت متوسط 80 طور به
.مينمايند
مشاركت عدم ميزان (1987) مطالعهاي در وشهان روت ركس
در.دادند نشان وضوح به خانوادگي امور انجام در را مردان
فرزندانشان كه زوجهايي و فرزند بدون شاغل زوجهاي بين
طور به زنان ميكردند زندگي آنان از جدا و شده بزرگ
شغل صرف وقت شوهرانشان از بيش هفته در ساعت تا 9 متوسط 5
نوزاد داراي خانوادههاي در.ميكردند خانهداري و خود
ساعت تا 24 مادران 16 دبستان ، سن زير كودكان و شيرخوار
كار ساعات واقعي جمع.ميكردند كار مردان از بيش هفته در
در ساعت سال 90 سه زير كودكان داراي شاغل مادران هفتگي
زنان ، كار ساعات بالاي ميزان از صرفنظر.بود هفته
متعدد نقشهاي كه ميدهد نشان شاغل ، مادران شخصي گزارشات
و نقشها زندگي در كه آنهايي به نسبت زنان از دسته اين
.ميشود احساس فشارآورتر اغلب دارند ، كمتري تعهدات
مادران اشتغال علل
پول به خانواده نياز جهت به اول وهله در شاغل زنان اكثر
كار خودشكوفايي به رسيدن منظور به دوم ، وهله در و
واقعي درآمد كاهش علت به حاضر حال در.ميكنند
و پدر كاركردن كه دريافتهاند آنها بيشتر خانوادهها
كه حدي در خانواده نيازهاي تامين منظور به دو هر مادر
حتي و است اساسي ميآمد بدست نانآور يك توسط اين از پيش
به غلتيدن از خود حفظ منظور به خانوادهها از بسياري
زنان اكثر.ميدانند وحياتي ضروري را امر اين فقر ورطه
را خود فقر ، از اجتناب براي بيوه مادران و مجرد مطلقه ،
.ميبينند كاركردن به ملزم
نياز نيز پول به خانواده اگر حتي زنان بيشتر صورت ، هر در
يك در.نميباشند خود شغل كردن رها به حاضر باشد نداشته
خانه در خودرا وقت تمام كه زناني از %نظرسنجي ، 56
را چيز همه ميتوانستند اگر گفتهاندكه ميگذراندند
.ميكردند دستوپا خودشغلي براي كنند ، شروع نو از دوباره
براي نياز صورت در گفتهاندكه شاغل مادران از %تنها 21
دست خود فعلي كار از خانه در كودكانشان با بودن
.ميكشيدند
ميدهند ، تشكيل را كوچكي جمعيت تخصصي كار داراي زنان گرچه
شاغل زنان سياسي و اجتماعي برابري اندك اقليت همين اما
بر زنان اين صحهگذاري البته و بخشيدهاند خاص ارزشي را
هماهنگ و منطبق آنها اجتماعي جايگاه با مادران اشتغال
پيشخدمتي ، مشاغل داراي زنان مورد در كه مطالعاتي.است
اين كه ميدهد نشان است گرفته انجام مستخدمي و كارگري
خوگرفتهاند دان-ب و شده عجين خود مشاغل با "كاملا زنان
نياز اگر حتي كه هستند خشنود خود متعدد نقشهاي از چنان و
باقي خود مشاغل سر بر همچنان باشند ، نداشته هم اقتصادي
اجتماعي ، تاييد كار ، محل اجتماعي روانشناسي.ماند خواهند
بزرگتر دنياي با تماس و يافته رشد همدلي و ارتباط
همچون زنان اكثر.باشد پديده اين تبيينكننده ميتواند
.هستند بزرگتر مجامع در حضور خواهان مردان
داراي و شده فارغ تازه مادران مورد در كه متعددي مطالعات
بين در حتي كه ميدهد نشان شده انجام شيرخوار نوزاد
بكار برگشت سرعت دارند ، اقتصادي مشكلات كه خانوادههايي
از پيش شغلي وظايف ميزان به "اساسا زايمان ، از پس مادران
خودبستگي اشتغال خصوص در آنان مثبت نگرشهاي و زايمان
خانواده ، اقتصادي موقعيت گرفتن نظر در بدون.دارد
نيستند ، شاغل فرزندانشان نوزادي دوره در كه مادراني
كاري به زايمان از پيش دوره در كه دارد كمي بسيار احتمال
زنان از دسته اين كه ميرسد نظر به و داشته اشتغال
اشتغال درخصوص خود ، خانواده اقتصادي وضعيت از صرفنظر
.باشند منفي نگرشهاي داراي بيشتر مادران
هر از بيش آنچه مادران اتفاق به قريب اكثريت مورد در
.بود كار به نسبت آنان نگرشهاي داشت اهميت ديگري عامل
كار طرف به را زنان اكثر است ممكن اقتصادي نياز بنابراين
دارند وامي را آنان كه هستند عوامل ساير اين اما بكشاند ،
شغل به و بازگشته خود كار به "مجددا زايمان ، از بعد تا
.دهند ادامه خود
ادامه خود كار به شاغل مادران دلايل ، اين همه از صرفنظر
سال تا كه است نموده اظهار امريكا كل اداره.ميدهند
زنان را كار نيروي به واردين تازه دوسوم "تقريبا 1995
دوران در آنان %كه 80 بوده چنين انتظار و داده تشكيل
.شوند فرزنداني داراي خود شغلي حيات
دارد ادامه
شاغل زنان براي نكاتي
كنيد دنبال را خود ستاره
متصل كس هيچ به را خود ترقي نردبان از رفتن بالا راه در
خواهيد لغزندهاي بسيار موقعيت صورت اين غير در.نكنيد
.داشت
سخن ژرفناي
ميرسد نظر به كه را ستارههايي فوق گرلز ، گولدن همه ما
ميآيد جذاب نظر به.ميشناسيم را نميكنند اشتباه هرگز
را خود شكوه اين از ذرهاي آوردن دست به اميد به ما كه
اينجا در كه اخلاقي نكته اما.بنمايانيم وابسته آنان به
درخشانترين از بعضي حتي كه است آن بياموزيم بايد
به خيلي شما اگر و نمود خواهند افول روزي عاقبت ستارهها
تهديد نيز را شما شدن خاكستر خطر باشيد ، نزديك آنها
.ميكند
اهداف و شخصيت پيرامون خود كار مورد در عمل اين جاي به
راه كه هنگام آن تا البته.كنيد تصميمگيري خود حرفهاي
خوب نماييد ، دنبال را آن و نماييد مشخص ذهنتان در را خود
و مسنتر زنان ديگر از و باشيد داشته راهنما يك كه است
.بياموزيد تجربه تجربهتر با
عمل در ايده اين
كار اجرايي دستيار عنوان به ملي تخصصي شركت يك در دانيل
آمد آنجا به ديگر ايالت يك از جني هنگام همين درميكرد
با دانيل.بگيرد عهده به را حرفهاي توسعه بخش مديريت تا
با و داشت وي كاريزماي شخصيت و جني توانايي از كه شناختي
درخشان ستاره را او سرنوشت دست كه امر اين درست تشخيص
و شود منتقل جني بخش به تا گرفت تصميم نمود ، خواهد شركت
.شود او اجرايي دستيار
او كنار در دانيل و ميشد بيشتر و بيشتر سال هر جني قدرت
خود ترقي راه در جني متاسفانه.ميگرفت ارتقاء هم سر پشت
به جني ذهن كه وقتي.گذاشت فراتر خود گليم از را پا
غرولند به شروع شركت اعضاي ديگر شد ، منعطف جاهايمختلفي
عاطفي رابطه عاملسازمان مدير و جني بين سپس.نمودند
و نفاق و اختلاف آتش شدن شعلهور به منجر شدكه برقرار
.گرديد ديگران خشم و رنجش
استعفاي موجب مديره هيات در اساسي تحول و تغيير نهايت در
را خود موقعيت جني راست دست عنوان به دانيل و گرديد جني
خود جني ، به خود كامل كردن وابسته با او.ميديد متزلزل
موقعيت اين در ميتوانستند كه قدرت اهرمهاي ديگر از را
را خود شغل دانيل البته.بود كرده جدا كنند حمايت او از
ستاره به آنقدر او ديگران اذهان در اما نداد دست از
به نميتوانست جديد مديريت كه بود نزديك شركت كرده افول
.كند اعتماد او
ديگر سازمان يك در و گرفت كناره خود شغل از عاقبت دانيل
كرد عهد خود با او جديد شركت آن در.پذيرفت را ديگر شغلي
.نشود اشتباهي چنين مرتكب هرگز كه
سنجش براي
بر يا كردهايد كسب خود را شهرتتان و آبرو شما آيا -
رسيدهايد؟ اينجا به ديگران شهرت و آبرو اساس
امنيت داراي چقدر شما شود اخراج فردا شما رئيس اگر -
بود؟ خواهيد شغلي
خود كه ببريد نام خود سازمان در را زني ميتوانيد آيا -
باشد؟ كرده نزديك ديگران به خيلي شغلي لحاظ به را
زنان كار بازتاب :منبع
گرگاني سيد نازلي :ترجمه
توضيح و تصحيح
در آبانماه دهم دوشنبه روز كه "باشيد موفق چگونه" مقاله
محمدي قيومي عقيل آقاي توسط رسيد ، چاپ به اجتماعي صفحه
مترجم نام متاسفانه اما شده ترجمه تاپيك كارن نشريه از
تصحيح بدينوسيله كه است افتاده قلم از صفحهبندي در
.ميشود
|