فياض و ملاصدرا
حكيم بنام شاگردان جمله از لاهيجي عبدالرزاق :جستارگشايي
آن فكر و فلسفه دريافت و فهم در كه بود شيرازي ملاصدراي
را استاد معرفت خوشههاي و ورزيد تمام جهدي و جد بزرگوار
و آراء بررسي به زير نوشته.چشيد تمامي به و ذره ذره
توجه كه ميپردازد اسلامي حكيم اين سلوك و سيره و افكار
.مينماييم جلب آن به ارجمندرا خوانندگان شما
معارف گروه
قراگوزلو محمد دكتر
مدقق ، محقق متكلم عارف ، حكيم كامل ، فاضل عامل ، عالم شيخ
المسكن ، قمي اللاهيجي ، الحسين بن علي بن عبدالرزاق مولانا
اكابر از ملاصدرا شارح و شاگرد داماد ، فياض ، به ملقب
علماي مشاهير و متكلمين اعاظم شمار در و متالهين حكماي
يازده قرن برجسته شعراي از و عشريه ، اثني اماميه متاخرين
.است هجري
بدرستي او فكري رشد و بالش چگونگي و زايش دقيق تاريخ
اين از سخني نيز زيستنامهها در اينكه كما.نيست دانسته
ارزشمند غايت به كتاب مقدمه نويسنده.است نرفته موضوع
:مرادگويد گوهر
و گرانقدر حكماي از لاهيجي حسين بن علي بن عبدالرزاق"
لاهيجي زندگي جزئيات از.است صفوي دوران برجسته محققان
نيز نگاران تذكره نوشته و نيست دست در اطلاعي چندان
قدر همين.نميكند تجاوز مبهم و مجمل اشاراتي از "عموما
در چون ولي است لاهيجان از جناب آن اصل كه ميدانيم
بوده ، ساكن آنجا در و [رفته] قم دارالموءمنين به عمر اوايل
(1)".ميباشد مشهور نيز قمي به
وحيد و زمان نادره عقلي حكمت در را او هدايت ، رضاقليخان
(2).است خوانده دوران
كمالات و روحاني فضايل" از نصرآبادي طاهر محمد ميرزا
:است گفته سخن وي "عمل با توام علم و شوق و ذوق و نفساني
و آراسته نفساني كمالات حليه و روحاني فضايل زيور به"
با بوده نمكين و دلنشين آراسته ، عمل زيور به را علم شاهد
و مينموده طوايف جميع به مخالطت باطن تزكيه و صلاح وجود
قوت به خود حالت ضبط جوانان ، صحبت به شوق و ذوق كمال با
...نميشد هم فساد و تهمت آلوده نموده پرهيزكاري و تقوي
معرفت درياي غواصان كه است "مراد گوهر" او تاليفات از و
(3)".آوردهاند چنگ به مراد گوهر آن غوص در
در و (4)شده ياد لاهيجي از تمام ايجاز به سرخوش تذكره در
ما آخوند درباره سطر دو يكي از بيش نيز "آزاد سرو" تذكره
در آذربيگدلي لطفعليخان كه آنچه (5).است نرفته سخن
نكته است ، گفته ملاعبدالرزاق زندگي پيرامون آتشكده تذكره
(6).نميافزايد پيشينيان نوشتههاي بر تازهاي
تجريد شرح في الالهام شوارق ذيل تهراني ، بزرگ آقا شيخ
دانسته متشرع و متاله حكيمي را وي عبدالرزاق اثر الكلام ،
(7).است كرده ذكر ق -ه سال 1051 به را او وفات تاريخ و
موءلف با تاريخ همين ثبت در نيز "الجنات روضات" صاحب
لاهيجي عبدالرزاق حكيم كه آنجا ازاست موافق الذريعه
م) شيرازي صدرالمتالهين حضرت استادش درگذشت از پس سالها
آن نظر ميرود گمان است ، بوده زندگي بند در (ق -ه 1050
به لاهيجي حكيم معتقدند كه نگاراني نامه زيست از گروه
صحيح است ، شده خويش وجود ملك هيچكاره (ق -ه 1071) سال
اعلم والله.باشد
صدراوفياض
او از قالبي مثل به من و جان بود او
جاست به همي بيجان قالب و جان رفتست
لاهيجي فياض -صدرا سوگ در مرثيه
لاهيجي فياض آخوند زندگي درباره تذكرهها آنچه همه
توجه قابل نكته.نميرود فراتر حدود اين از نوشتهاند ،
آنجا تا شده ، صدرا و فياض رابطه بر كه است مكرري تاكيد
آراء شارح و دنبالهرو "صرفا را لاهيجي حكيم بعضي كه
اين درباره خوانساري باقر محمد سيد.دانستهاند استاد
ملاصدراي شاگردان اعاظم از (فياض) وي":مينويسد ارتباط
.بود او دختر شوهر كاشاني فيض ملامحسن مانند و شيرازي
شده نقل..بود ملاصدرا دختر شوهر و داماد نيز او زيرا
و كرده فيض به ملقب را او كه بوده او استاد ملاصدرا كه
كه شد موجب معني اين داد ، فياض لقب كه را ملاعبدالرزاق
شوهر لقب كه گفت و نمود شكايت وي به -فيض همسر -دخترش
من همسر بر ترجيح بر دلالت و است مبالغه صيغه خواهرم
تو شوهر لقب نيست ، اينطور نه گفت وي معظم محقق پدر.دارد
(8)".است محض فيض وي لقب زيرا است آن از بهتر
حكمي مقام و مرتبه درباره آشتياني جلالالدين سيد استاد
و فلسفه بزرگ اساتيد از يكي":گويد لاهيجي حكيم علمي و
آخوند متاله حكيم و فيلسوف اخير دوران در كلام و حكمت
آخوند تلاميذ اعاظم از كه است لاهيجي عبدالرزاق ملا
و اشراق و مشاء حكمت در عصر محققان اجله از و ملاصدرا
از يكي بلكه اخير قرن چهار در متكلمان بزرگترين از يكي
حاشيه) كتاب..ميباشد اسلامي دوره در متكلمان محققترين
در و اوست علمي مقام عظمت از حاكي (خواجه اشارات شرح بر
به ميرداماد ، و ملاصدرا جز به خواجه از بعد محققان بين
آقاي ما استاد كه همانگونه ولي ندارد نظير نگارنده عقيده
و مقامات است فرموده قزويني رفيعي ابوالحسن آقاميرزا
(9)".است مانده مخفي فيلسوف اين قدر و علمي مراتب
با فياض رابطه نوع با ارتباط در ظريفي نكته به خوانساري
:است نموده اشاره صدرا حضرت
و ميرداماد شاگرد و مشايي فيلسوف (فياض) او چه اگر"
در بلكه نبوده ، ايشان تابع دربست هيچوقت است ، ملاصدرا
آنچنانكه است خاصي تفكر طرز داراي اعتقادي و فلسفي مسائل
اصاله" مورد در استادش دو ميان "الطيبه الكلمات" كتاب در
(10)".ميكند داوري و محاكمه "الماهيه اصاله" و "الوجود
لاهيجي فياض آثار و آراء
دوازده بر مشخص بطور صدرالمتالهين متعاليه حكمت ساختار
اصالت" نظريه و مساله ميان اين از كه است ، استوار ركن
،"جوهريه حركت" ،"برهاني و صحيح نحو به توحيد" ،"وجود
كه ملاصدرا.ميرسد بنظر شاخصتر "معقول و عاقل اتحاد"
اصالت" نظريه به ميرداماد ، استادش مانند نوجواني در
تفكراتي و شگرف مطالعاتي دنبال به داشت ، اعتقاد "ماهيت
و داد راي تغيير -غيبي مدد از الهام خود بقول -ژرف
دفاع "وجود اصالت" اصل از قاطعانه "الربوبيه الشواهد"
(11).نمود
عنصريه ، خواه اجسام كه بود آن بر صدرا حضرت حركت ، مورد در
از حد يك و هستند متحرك نوعيه صورت اين در فلكيه ، خواه
ثابت و باقي جسمانيه ماده در آن بريك زياده صورت اين
و تبديل در شيء جوهر چون و است تبديل در هميشه و نيست
او ذات مرتبه از بعد كه هم وي اوصاف و اعراض است ، تغيير
بعد كه هم وي اوصاف و اعراض.است تغيير و بديل در هستند
نفوس.ميباشند تغيير و تبديل در هستند او ذات مرتبه از
ابدان و اجساد نوعيه صور منزله به كه نيز بشريه ناطقه
(12).دارند ذاتي تغيير و جوهري حركت هستند خود
مراد ، و استاد نظرات رد و نقد در لاهيجي عبدالرزاق حكيم
گوهر ارزشمند كتاب در و دانسته ناممكن را جوهريه حركت
جوهر ، آنكه سبب به نيست ، ممكن جوهر حركت" فرموده مراد
شيي تماميت چه نيست ، جايز ذاتيات در حركت و است جسم ذاتي
حاصل را او شيء ذاتيات از ذاتي اگر پس است ذاتيات به
صادق نباشد ، شيء آن چون و بود نخواهد شيء ، آن نباشد ،
(13)".باشد كرده حركت خود ذاتي بهسوي شيء آن كه نيست
تصوف و سلوك و سير مختلف طرق درباره لاهيجي مولانا عقايد
و توجه قابل حقيقت ، وصال طريق و مشايي ، و اشراقي بينش و
و متعادل موضعي اتخاذ با لاهيجي حكيم است ، تعمق شايسته
:كه بود برآن ميانه
نيست ، علم تحصيل طريق از حقيقت در نيز اشراقيان طريقه"
ندارد تصوف با تفاوتي و است باطن راه سلوك طريقه بلكه
برابر در اشراق و است تكلم برابر در تصوف اينكه به مگر
سلوك از بعد باطن راه سلوك هرگاه كه معني اين به.حكمت
اشراق طريقه است منطبق حكمت قراين به كه باشد ، ظاهر راه
كلام قواعد به كه باشد راهظاهري سلوك از بعد اگر و باشد
از پس بزرگوار آخوند (14)".بود تصوف طريقه است ، مطابق
علم استكمال" لزوم و "علميه مكاشفات" درباره مفصل بحثي
نتيجه صوفي براي "نظر طريقه استكمال" و "كلام و حكمت
:ميگيرد
از كه است چيزي همان ميشود ، روشن كشف طريق از آنچه"
ميان كه تفاوتي تنها ميگردد ، معلوم نيز برهان طريق
محصول كه است اين است ، موجود برهان نتيجه و كشف محصول
ميباشد برهان نتيجه از شفافتر و روشنتر مراتب به كشف
گردد ، معلوم برهان راه از آنكه از پيش چيزي است ممكن و
صحت به حكم برهان اقامه بدون ولي آيد بدست كشف طريق از
مقتضاي نقيض كه چيزي ترتيب اين بهنمود نميتوان آن
مدعي كه كسي و نيست جايز آن درباره كشف ادعاي است برهان
ميآيد دانسته بدينسان (15)"بود خواهد تكذيب سزاوار گردد
حدودي تا برهان و استدلال مرتبه و قدر لاهيجي نظر در كه
.است شهود و كشف مقام همسان
نبود عجب باشم اگر عقل پير و عشق مريد
(16)ارشادم روي آب و استرشاد راه خاك كه
روشني گرايش لاهيجي حكيم انديشه كنه در وجود ، اين با
عبدالرزاق براينكه علاوه.ميشود مشاهده شهود و كشف بسوي
برهان نتيجه از روشنتر را كشف محصول كه نموده اعتراف خود
اشعارش در عشق از هواداري و مكاشفه به تمايل است ، يافته
و خرد مقابل در و گرفته مشخص حدودي و شفاف شكلي نيز
جلوه ديوان ، غزلهاي در عقل ، تحقير و عشق برتري و برهان ،
بر حاكم معرفت و تفكر كه گفت توان كه آنجا تا.است كرده
و شهودي معرفتي آشكاري بنحو فياض ديوان غزلهاي
.است (عرفاني)اشراقي
بيرون انسان وخاك گرد از شهسواري شبيه عشق كه جهاني در"
ميكند آغاز دعوي عشق چون كه جهاني در ،(غزل 50) ميآيد
،(غزل 191) ميرسد آسمان هفت به صدايش جوش ،(غزل 182)
و حجت را عقل":ما ملك عارف بنظر جهاني چنين در آري
:كه ميكند توصيه سالك به عارف شاعر و "نيست قياسي
عشق ره در عقل به كن كم تكيه
نيست براساسي خانه اين پي
را سرايي حكمت و بافي فلسفه "ذاتا غزل ، كه آنجا از
عاشقي و عشق خدمت به كمر ديرباز از پنداري و برنتافته
جهانبيني كه بگيرند خرده كساني نيست دور لذا است ، بسته
و شيدايي و شور بيانگر غزل ، و شعر حوزه در لاهيجي حكيم
زندگي زودگذر بافتهاي در و لحظهها از شاعر وجد و جذبه
اين در.اصوليندارد و اعتقادي مباني با ارتباطي و است
تحقيق به فياض ديوان غزلهاي در عشق بسامد كه گوييم صورت
.است بار 376
از عرفاني "كاملا تعبير و درك موارد تمام در عارف شاعر و
در عقل زبوني و تحقير ديگر سوي از.است داده ارائه عشق
مورد بيست از لاهيجي فياض انديشه و شعر در -عشق برابر
.است رفته فراتر -نگارنده تفحص و تورق براساس
آخر رخت عشق كوي به افكندم عقل زبزم
غزل 2 -آنجا باد به دادم داشتم اينجا كه خرمن آن هر
نيست فروغ را خرد شمع عشق بيداغ
غزل 33 -مرا چراغدگر است بهتر دست در
هست ديدار ديده هزاران چندين را عشق
غزل 102 -است آورده كور چشم تماشا بزم در عقل
...و
لاهيجي فياض محقق حكيم از گرانبهايي آثار شعر ، ديوان بجز
فياض به كتاب ريحانتالادب 13 موءلف.است مانده يادگار به
مهمترين ذيل كتب كه است اين مسلم قدر اما است ، داده نسبت
:ميرود بشمار اسلامي حكمت در فياض آثار
خواجه تجريد شرح) الكلام تجريد فيشرح الالهام مشارق
حاشيه بر حاشيه خواجه ، اشارات شرح حاشيه (طوسي نصيرالدين
كه حكمت در فارسي به مراد گوهر تجريد شرح الهيات بر حفري
تمام قوت با و نموده باز تفصيل به آن در را امامت مبحث
گوهر خلاصه فارسي به ايمان سرمايهاست برده پايان به
در الالهام شوارق.است نوشته شاگردان خواهش به كه مراد ،
حدوث رساله اشراق ، حكمت در هياكل شرح تجريد ، شرح حكمت
تجريد شرح اعراض و جواهر حاشيه الطيبه الكلمات عالم ،
.المنطق تهذيب بر يزدي ملاعبدالله حاشيه بر حاشيه قوشچي ،
پينوشتها ماخذ ، و منابع گزيده
ص لاهيجي ، عبدالرزاق "مراد گوهر" كتاب بر موحد مقدمه -1
.(بيتا تهران چاپ) 12
كوشش به) 382-ص 3 العارفين ، رياض هدايت ، خان رضاقلي -2
.(بيتا محمودي ، انتشارات گرگاني ، محمدعلي
ص 156 نصرآبادي ، تذكره نصرآبادي ، محمدطاهر ميرزا -3
.(سوم ، 1361 چاپ دستگردي ، وحيد مقابله و تصحيح)
87-ص 8 (الشعرا كلمات) سرخوش تذكره سرخوش ، افضل محمد -4
.(دلاوري صادقعلي تصحيح و لاهور چاپ)
ص 1142 آزاد ، سرو تذكره هندي ، بلگرامي آزاد غلامعلي -5
.(بيتا افست ، )
و تصحيح) ص 846 آذر ، آتشكده بيگدلي ، آذر خان لطفعلي -6
.(دوم بخش ناصري ، سادات حسن تعليق و تحشيه
ص 114 ، ج 3 ، -العلما رياض اصفهاني ، عبدالله ميرزا:بنگريد
اعيان.ص 148 ج 2 ، -الامال امل عاملي ، حر شيخ 283 ،
ص ج 1 ، الرضويه ، فوائد /(جديد چاپ) ص 470 ، ج 7 ، الشيعه ،
الكني /ص 224 الاحباب هدايه /ص 319 الروضهالنظريه ، /229
.ج 3و 36 الالقاب ، و
الشيعه ، تصانيف الي الذريعه تهراني ، بزرگ آقا شيخ -7
الطبعه بيروت ، دارالاضواء) ص 238 ، عشر ، الرابع الجزاء
.(ثانيه
تهران ، ) (ص 196 ج 4 ، ) الجناب روضات خوانساري ، محمدباقر -8
.(اسماعيليان مجيدي پاساژ
الادب ، ريحانه تبريزي ، مدرسي محمدعلي ميرزا:بنگريد نيز
.ص 234 ج 3 ،
ج 1 ، ايران ، الهي حكماي آثار از منتخاباتي:به بنگريد -9
.ص 272
.پيشين روضات ، خوانساري ، -10
الربوبيه ، الشواهد شيرازي ، صدرالمتالهين:به بنگريد -11
سروش ، تهران ، اول ، چاپ مصلح ، جواد برگردان) اول مشهد
.(1367
ص 70 ، معراج ، و رجعت قزويني ، رفيعي ابوالحسن آيتالله -12
.(طه ، 1368 قزوين ، اول ، چاپ)
تهراني ، چاپ) ص 9 مرداد ، گوهر لاهيجي ، ملاعبدالرزاق -13
.(بيتا
.ص 11 پيشين ، -14
.ص 76 پيشين ، -15
اهتمام به) غزل 525 ، فياض ، ديوان لاهيجي ، عبدالرزاق -16
.(فرهنگي ، 1369 علمي ، اول ، چاپ پريشانزاده.ا
ص ج 3 ، الادب ، ريحانه تبريزي ، مدرس محمدعلي ميرزا -17
.134
|