ميكند تباه را كودكان زندگي طلاق ،
ميگويند؟ دروغ كودكان چرا
كودك بر جسماني آزارهاي مخرب آثار
ميكند تباه را كودكان زندگي طلاق ،
در امكانپذير و صحيح ازراه كنيم سعي و بپذيريم را حقيقت
عقيده براين ما پدران.بكوشيم خانواده تفاهم حسن ايجاد
بخت خانه به سفيد پيراهن رابا دختر اگر كه بودند
در پاكي همان به بايد او كه است اين معنايش ميفرستند
همان با و باشد خانواده ثقل مركز زناشويي زندگي دوران
رسم اين نيز اغلب و گويد وداع را زندگي سفيد و پاك جامه
كشور در زناشويي جدائيهاي امروزه وليميكنند اجرا را
شوخي محافل در اغلب كه است سريع و شايع آنقدر ما
هنوز را خود قبل سال همسر آيا) كه ميشنويم ازدوستان
بيشي بخصوص و ناصحيح رفتار اثر در مرد چه و زن چه (داري
و دوستان باساير خود مقايسه يا و بيمورد طلبيهاي
و ميزنند برهم را خانوادگي آشيانه پوچ دلايل با آشنايان
هيچ بدون تاريك دنياي اين در را معصوم و بيگناه فرزندان
اصلي منظور اينكه از غافل ميسازند سرگردان حمايتي
از هدف بلكه نيست زوجين تناسلي غريزه اقناع تنها ازدواج
تربيت براي متناسب آشيانه و تفاهم حسن محيط ايجاد ازدواج
و نباشند رواني عقدههاي گرفتار تا است سالم فرزندان
پايههاي رابر فردا اجتماع حتي و خانواده و خود آينده
.گذارند اخلاقي و رواني صحيح
وفور نظر از اخير درسالهاي ما كشور كه ميدهد نشان آمار
اين علل در ظاهر بصورت اگر.است پيشرفتكرده طلاق
زندگي و ميدهيم طرف دو به را حق كنيم دقت جداييها
ميشمريم ناپذير ادامه خود انديشه و فكر طرز با را زوجين
هر ما قضاوت مانند آنان رفتار كه نميگيريم نظر در هيچ و
ما انديشه دارد امكان و بوده خودمان فكر طرز اسير دو
ياابراز و روانشناسي واقعي غير دانش و بينش علت نيزبه
.رود خطا به طرفين از يكي به نابجا محبت
رواني و جسمي نيازهاي برمبناي آدميان روابط كه دنيايي در
هيچگونه بدون زناشويي كوچك اجتماع گفت ميتوان آيا است
فقط و بيدليل زوجين از هريك و برقراربماند هميشه نيازي
است درآمده كيميا بصورت روزها اين كه عشقي عنوان به
وفادار هم به نسبت هميشه براي و بپرستند را يكديگر
و تفرقه ازاين جلوگيري براي نداريم سعي چرا بمانند؟
روي به نيز را كوچك اجتماع اين بناي روزافزون جدايي
طبيعت ناموس حكم به كه اكنون يالااقل و كنيم بپا نيازها
و ميگيريم نديده آنرا است برقرار اجتماع در نيازها اين
و تفرقه.سازيم واژگون آنرا بناي داريم سعي اصرار با يا
زيرا.است ناپسند و زشت كاري شوهر و زن ميان جدايي
خواهان آن افراد كه ميشود اجتماعي دامنگير آن مشكلات
زنجير يك شدن پاره براي هميشه.هستند خوشبختي و سعادت
شدن پاره بدون شود ، پاره آن حلقههاي از يكي كه است لازم
.نميشود پاره زنجيري هيچ زنجير از حلقه يك
و ميشود پاره كه حلقهاي تنها خانواده زنجير شدن درپاره
هستند زندگي شيرين ميوههاي اين كودكان ، ميرود ميان از
در.ديگر سوي "مادر" و ميشود زنجير سوي يك "پدر" چون
به هركدام شده پاره تكه دو زنجير يك شدن پاره فرآيند
اول زنجير بلندي به كه هرچند هستند زنجير يك تنهايي
در اين.گفت زنجير آنها به ميتوان هم باز ولي نيستند
و است بوده تكه دو آن رابط كه "حلقهاي" كه است حالي
.نيست زنجير ديگر شده گسسته اكنون
پدر بازهم ميكند پاره را "زنجير" اين "طلاق" كه هنگامي
نامي ديگر كه كسي آن ولي.هم مادر و مستقل است فردي
يا فرزند ميشود رها اجتماع در متزلزل و بيپناه و ندارد
پاره دو از يكي حمايت چتر زير اگر حتي كه هستند فرزنداني
آنان.نيستند بيش گسسته حلقهاي هم باز گيرند قرار زنجير
از و گرديده عاطفي جراحات دچار ديگران از بيشتر كه هستند
.ميسازند فراهم را اجتماع زيان موجبات رو اين
شروط به مقيد آنكه از گذشته است شده تجويز طلاق اگرچه
از تا شناختهاند دارو آخرين عنوان به را آن است سنگين
با كانون اين و شود جلوگيري زيانبارتر مفسدهاي بروز
آن افراد كه نگردد تبديل جانگدازي زندان به قانون قدرت
.باشند بند در پاي
از پرهيز براي ضرورت حكم به -طلاق -اينكه وجود با
هم از و گسيختگي عوامل از است شده پذيرفته مخاطراتي
عواقب منتظر بايد ناچار به و است خانواده كانون پاشيدگي
و بزه وقوع در جرمشناسان نظر از طلاق.باشيم آن اجتماعي
.ميآيد حساب به جرمزا عوامل از و نيست بيتاثير بزهكاري
معيار مثابه به ميتوان جامعه يك در را طلاق ميزان
.كرد تلقي جامعه آن ثبات عدم و اجتماع تزلزل
غير افرادي را آنان كه است اين مردان بر طلاق اثرات
اين تعداد كه ميدهد نشان جنايي آمار.ميآورد بار متعهد
اثر.است ملاحظه قابل زندانيان در متعهد غير افراد گونه
فاقد و ندارند پناهگاهي كه آنهايي خصوص به زنان در طلاق
ازهمسر زنان.است وحشتناك سخت هستند اقتصادي استقلال
ميگذارند پاي دوم بخت خانه به دير خيلي "مطلقه" جداشده
"احتمالا و نپيوندد وقوع به هرگز اميد اين كه بسا چه و
مختلف پرتگاههاي به آنان سقوط و انحراف براي را راه
.بگشايد
عقدههاي و است خطرناك بسيار كودكان بر طلاق اثرات
ميآورد وجود به آنان در را نفرت با توام و تحمل غيرقابل
درباره كه مسايلياست يتيمي وضع از شديدتر مراتب به كه
مطلقه مادر داراي كه كودكاني مورد در دارد وجود پدر زن
زن تحمل به مجبور پدر يكدندگي و لجبازي اثر بر ولي هستند
توام زندگي طلاق محصول كودكان.است صادق نيز هستند پدر
هيچگاه كه ميگذرانند را سيهروزي و شقاوت ترس ، نكبت ، با
امان در آن به مربوط عوارض از اجتماع افراد و اجتماع
.نيستند
فرزندان و نشود متلاشي خانواده گرم كانون اينكه براي
نگردند رها بيكس و تنها تاريك دنياي اين در بيگناه
.است لازم همگاني تلاشي
بانشي ابراهيم
اجتماعي علوم رشته دانشجوي
ميگويند؟ دروغ كودكان چرا
اما كرد ، تربيت راستگو فرزندان بايد معتقدند بسياري گرچه
وجدانشان حقيقت در.نميگويند را حقيقت بزرگسالان اكثر
ميكنند تصور كودكان.نميدارد باز دروغگويي از را آنان
اغلب متاسفانه.ميشوند تنبيه آن بخاطر كه است چيزي دروغ
ندارند ، را ديگران فريب قصد كه دروغي گفتن براي كودكان
آن كه ميكند بيان را موضوعي شايد كودك.ميشوند تنبيه
يادگيري نخست سالهاي در شايد.ميپندارد حقيقت را
را تخيلي داستانهاي و دهد تشخيص را واقعيتها نميتواند
كه را تخيلي داستان كودك.ميكند اشتباه واقعيت با
دروغ را آن بزرگترها ولي ميكند حكايت ميپندارد واقعيت
.نيستند صادق و راستگو هميشه هم بزرگترها البته.ميدانند
مخالف ميشود گفته دوستي از حمايت در كه دروغي با ما
براي.ميگوييم مصلحتي دروغهاي ما از بسياري.نيستيم
را حقيقت برود دوستش مهماني به ندارد دوست كه فردي مثال
.ميكند بهانه را ظهر بعداز در زياد مشغله و ميكند كتمان
كمك واقعيت تشخيص در كودكان مشكلات به بايد بزرگترها
كنند وانمود و بگيرند ناديده را كودك دروغ نبايد.كنند
.نشدهاند آن متوجه
را كودكان دروغهاي اصلي علل بايد آنان حقيقت در
تجربه نداشتن علت به كودك دروغ شايد.كنند ريشهيابي
.است سازگاري مشكلات يا اجتماعي
ميگويند؟ دروغ كودكان چرا
است واقعيت از دور به كه را بلندي داستان كودك شايد
اين.كند جلب خود بسوي را ديگران توجه تا ميكند تعريف
كودك تنبيه بجاي.است كمبيني خود عقده نمايانگر دروغ
مورد و پذيرش براي را خود نياز تا كرد كمك او به بايد
شايد كودك.كند برطرف صحيح روشهاي با گرفتن ، قرار تاييد
امتحان در او.ميگويد كردهاند تلقين او به كه را دروغي
خوب را امتحانت" ميپرسد او از مادرش است گرفته كم نمره
به ميتواند چگونه او "نه؟ گرفتي؟ خوبي نمره و دادي
كودك كه مواردي در بدهد؟ درستي جواب سوءال اين به راحتي
است ممكن بدهد ، سريع پاسخ پرسشها به تا ميكنند وادار را
باشد داشته كافي فرصت او كه صورتي در.بگويد دروغ
.بدهد صحيح پاسخ ميتواند
كودكي.ميگويد دروغ "عمدا خود از دفاع براي كودك گاهي
كار اين چرا بپرسند او از اگر ميشكند ، را بشقابي تصادفي
حقيقت گفتن صورت در ميداند گذشته تجارب براساس كردي؟ را
در.ميشود متوسل دروغ به رو اين ازشد خواهد تنبيه
است كرده اعمال را تربيتي نادرست روش كه فردي اينصورت
.ميباشد مقصر
.ميباشد كودكان دروغگويي اصلي انگيزه خودخواهي اغلب
معرفي مقصر را ديگران دروغ به خود تبرئه براي كودك
گردن به را آن تقصير و ميشكند را بشقابي او.ميكند
است تلاشي او دروغ "احتمالا.مياندازد برادرش يا خواهر
رفتار "قبلا كه برادري يا خواهر از گرفتن انتقام براي
.است داشته او درقبال نادرستي
از دارند دوست ناخوشايند رويدادهاي انكار با كودكان
ميگويند ، دروغ رويدادي مورد در آنان.بگريزند حقيقت
در مشابهي رفتار ناگوار خبر شنيدن هنگام در نيز بزرگترها
.ندارد حقيقت مسئله اين ،"نه" ميگويند و ميگيرند پيش
صحيح گفتههايش ميكند تصور است رواني فشار تحت كه كودكي
در.ميپندارند دروغ را آن بزرگسالان حاليكه در است ،
آن ولي ميگويند دروغ مشابه شرايط تحت بزرگسالان حقيقت
.دروغ نه ميدانند ، دليلتراشي را
مودب الهام :مترجم / دايجست ريدرز : منبع
كودك بر جسماني آزارهاي مخرب آثار
شد ، مخابره (كانادا) تورنتو از پيش چندي كه خبري برپايه
آينده در ميگيرند ، قرار جسماني تنبيه مورد كه كودكاني
مصرف مخدر ، مواد به اعتياد معرض در كودكان ساير برابر دو
.ميگيرند قرار شخصيتي مشكلات يا و الكلي مشروبات
"ميلان مك هريت" دكتر ،"پست نشنال" روزنامه نوشته به
"خطر معرض در كودكان مطالعات" كانادايي مركز روانكاو
:داشت اظهار
به بوده ، متداول دختران از بيشتر پسران جسماني تنبيه
:بودند گفته مردان درصد و 4/16 زنان درصد كه 24 طوري
درصد و 30 مردان درصد و 37 نشدهاند جسماني تنبيه هرگز
.بودند كرده اشاره اوقات بعضي عبارت به زنان
كه افرادي بودند ، نشده تنبيه هرگز كه آنان با مقايسه در
دچار بيشتر درصد بودند ، 40 خورده كتك اوقات بعضي
معرض در بيشتر درصد بودند ، 50 اضطراب و روحي اختلالات
مشكلات دچار بيشتر درصد و 150 داشتند قرار شديد افسردگي
گرفته قرار الكلي مشروبات و مخدر مواد مصرف از ناشي
.بودند
حالت يا پرخاشگري نظير رفتارهايي بروز سبب عوامل اين
ارتباط به همچنين تحقيق اين.بود شده شديد ضداجتماعي
رفتارهاي و هوش ضريب بودن پايين و جسماني تنبيه ميان
.است يافته دست بزرگسالي در بار خشونت
***
ميان در كودك با جسماني بدرفتاري كه است آن واقعيت -
صاحبان كارگران ، .ميشود ديده جامعه اقشار و سطوح تمام
جسماني تنبيه به گاه پزشكان حتي آزاد ، مشاغل و حرف
.ميكنند مبادرت كودكانشان
"پنداري شيء" تفكر طرز از ناشي بيشتر كودكان تنبيه -
و اشياء مانند كودك به كه والديني.است كودك به نسبت
نوع هر ميدهند ، اجازه خود به مينگرند ، خود منزل وسايل
مرجعي يا فرد هيچ و كنند رفتار كودك با هستند ، مايل كه
مورد را آنان آزارگرانهشان رفتار و جرم برابر در نبايد
.دهد قرار بازخواست
حقوقي و حق هيچگونه خود كودك براي والديني چنين واقع در
.نيستند قايل انسان عنوان به
زدن ، شلاق زدن ، لگد زدن ، كتك شامل جسماني بدرفتاري -
شود ، جسماني جراحات به منجر كه عملي نوع هر و سوزانيدن
رواني و روحي -عاطفي بدرفتاريهاي متاسفانه ولي ميشود ،
.نميگنجد مقوله اين در
اما ميداند ، مجاز متعارف حد در را تنبيه نيز قانون -
كه مادامي تا و است نداده ارائه متعارف تنبيه از تعريفي
نشود ، جراحت دچار اذيت و آزار و كتك شكنجه ، اثر بر كودك
.نميكند رسيدگي قضيه به
قرار جسماني آزارهاي مورد را خود كودكان كه كساني اغلب -
شكنجه و اذيت و آزار مورد كودكي دوران در خود ميدهند ،
اين واقع در.گرفتهاند قرار خود مراقبان يا والدين
.گرفتهاند فرا تنبيه با را تربيت معناي افراد
خود اطرافيان با دچارمشكل كار محيط در كه والديني -
شديد اختلافات يكديگر با كه مادرهايي و پدر ميشوند ،
شكل هر به مشكلدار و مساله والدين هرحال به و دارند
خالي بچهها سر بر را خود رواني و روحي انفجارات ممكن
اين سوي از كه هستند سادهاي هدفهاي بچهها.ميكنند
.ميشوند انتخاب راحتي به والدين
در جسماني تنبيه كه ميدهد نشان شده انجام بررسيهاي
و نبوده موءثر نيست والدين خوشايند كه عملي حذف يا كاهش
را او كه والدي به نسبت خشم و بيزاري احساس كودك در
زشتي به نسبت را او بيآنكه ميآورد بوجود ميكند ، تنبيه
.سازد آگاه عملش
آينده در ميگيرند ، قرار جسماني آزار مورد كه كودكاني -
تصميمگيري ، در بيثبات كم ، نفس به اعتماد با افرادي به
.ميشوند تبديل...و اطرافيان به نسبت بياعتماد
"پورناجي بنفشه"
|