قرآني هنر و حافظ
صغير تفسير
قرآني هنر و حافظ
به عرفان و هنر پاي كه آنجا زمين مشرق فرهنگ آسمان در
خويش به را همگان چشم پرفروغ ستارهاي درخشش ميآيد ميان
دلكشترين پيامآور زيبا ستاره ايناست نگاهداشته خيره
و عارفانه آواهاي پرسوزترين عاشقانه ، نغمههاي
سادهدل رند اين.است فرزانه مردي گفتگوهاي ناگفتهترين
شيرازي حافظ محمد خواجهشمسالدين تاريخ هميشه يادگار و
را فلك و آميخت هم به را معنويت و هنر كه پاكنهادي.است
تا برآنيم نوشته اين در.برانداخت نو طرحي و شكافت سقف
ابعاد بر بيندازيم نگاهي رندان پرماجراي كوچه از گذر با
قرآن يعني معنويت و هنر سرچشمه با حافظ شعر رابطه مختلف
.مجيد
آغاز قرآن در حافظ تدبر و علاقه و انس با را اول كلام
ما به حافظ شناخت در تاريخ حافظه كه آنجايي تا.ميكنيم
حافظ يك عنوان به خواجه روزگار آن شيراز در ميكند كمك
شناخته است داشته گانه قرائات 14 به كامل تسلط كه قرآن
:ميگويد نيز خود چنانكه.بود شده
سانحافظ به خود ار فرياد به رسد عشقت
روايت چارده با بخواني زبر قرآن
مانوس نيز زمخشري جارالله كشاف تفسير با خواجه همچنين
پر كشاف تفسير كه نيست پوشيده تحقيق اهل بر.است بوده
ادبي تفاسير بين در و قرآني ظرافتهاي و دقايق از است
براي خواجه گويا.نميرسد آن مرتبه به ديگري تفسير قرآن
به نيز ديگري كتاب همچنين.است نگاشته هم حاشيهاي تفسير
نيز خود چنانكه.است بوده خواجه توجه مورد كشاف كشف نام
:دارد اشاره آن به
صحراگير راه و شعر دفتر بخواه
است كشاف كشف بحث و مدرسه وقت چه
شعر در بارها كه آنجاست تا قرآن با فرزانه رند اين انس
سينه در كه قرآني به جايي در و ميكند اشاره آن به خود
و صبحخيزي نعمت جايي در حتي.ميكند ياد قسم دارد
:ميداند قرآن با انس همين پرتو از را سلامتطلبي
چونحافظ طلبي سلامت و خيزي صبح
كردم قرآن دولت از همه كردم چه هر
و ميزنند قرآن از دم ظاهر در كه كساني از اين وجود با
به ميپردازند خيانت و فتنهگري به قرآن نقاب با باطن در
دام را قرآن كسي تا ميخواهد همواره و است بيزار شدت
:ندهد قرار خويش تزوير
خوشباشولي و كن رندي و خور مي حافظا
را قرآن دگران چون مكن تزوير دام
است توانسته كه ميداند اين را خود معجزه شيراز خواجه
خودش قول به كه كاري همان.كند بيان هنر قالب در را هنر
لطايف خود شعر در يعنياست نداده انجام او از قبل كسي
:است كرده جمع قرآني نكات با را حكمي
جمعنكرد بنده چو كس جهان حافظان ز
قرآني نكات با حكمي لطايف
تشبيهات ، كنايات ، استعارات ، از حافظ استفاده در ديگر كلام
از آكنده حافظ شعر جاي جاي.است قرآني مضامين و تلميحات
شاعر ذهني فضاي از نشان همه كه است اصطلاحاتي و تعابير
مانند داستانهايي از استفادهدارد است قرآني فضاي يك كه
گلستان ، و ابراهيم حضرت طور ، وادي و (ع)موسي حضرت داستان
حافظ شعر در فراوان..و زليخا و يوسف عظيم ، طوفان و نوح
شعر در را آيه يك از قسمتي جاها بعضي در.ميشود ديده
:نمونه عنوان به.ميآورد خود
حوريسرشت آن قصر بام زير حافظ چشم
تحتهاالانهارداشت تجري جنات شيوه
هجر نامه شد طي و وصلست شب
الفجر مطلع حتي فيه سلام
يادآور دوم بيت و توبه سوره آيه 100 يادآور اول بيت كه
مضمون حاوي بيت يك نيز گاهي.است قدر سوره آخر آيه
:مانند است ، قرآن از آيهاي
صحبتاضداد جاي نيست دل خلوت
آيد در فرشته رود بيرون چو ديو
(1).است "الباطل ذهق و جاءالحق" قرآني عبارت يادآور كه
در كه ميشود ديده حافظ شعر در بسيار نمونهها اين از
.نيست آنها همه ذكر مجال مقاله اين
است حافظ شعر هنري اسلوب و ساختار در آخر كلام بالاخره و
بتوان شايد.دارد قرآن سور به شباهت بسياري جهات از كه
هنري اسلوب همين مرهون حافظ شعر جاودانگي و ماندگاري گفت
ميشود مشاهده قرآن در چنانكهباشد قرآن از شده اقتباس
كه طوري به.مختلف مضمون چند از است تركيبي سورهها غالب
نشاط پايان تا آن خواننده ميشود باعث مضمون تنوع اين
كتاب اين كه است شده باعث مضمون تركيب همين و باشد داشته
كتاب يك به تبديل و شده خارج بعدي تك حالت از آسماني
يك كلام يك در و..و هنري و اجتماعي تاريخي ، سياسي ،
در كتاب مختلف ابعاد كه طوري به شود ، انسانساز كتاب
كساني تاريخ طول در البته.ميگيرند قرار هدف اين راستاي
وارد ايراد قرآني تركيب اين به خود زعم به كه بودهاند
آثار از كدام هيچ كه است داده نشان تاريخ اما كردهاند
امروز به تا قرآن كه حالي در است نشده ماندگار آنها
.است كرده حفظ را خود جاودانگي
.است نمانده بيبهره هنري اسلوب اين از نيز حافظ شعر
شده آورده مختلف مضمون چند غزل هر در ميبينيم چنانكه
در را خود گمشدههاي جامعه از قشري هر كه طوري به.است
مورد خواجه شعر همين خاطر به و مييابد حافظ غزلهاي
گرفته قرار...و رند اديب ، فيلسوف ، عارف ، فقيه ، استقبال
ديده حافظ از قبل شعراي آثار در مضمون تنوع اين.است
.رسيد خود اوج به هندي سبك در بعدها تنوع اين.نميشود
شعر در هندي سبك اوليه جرقههاي گفت ميتوان اين بنابر
در هنري اسلوب اين كه طور همان بارياست شده زده حافظ
مورد نيز خواجه شعر در شد واقع بعضي اعتراض مورد قرآن
حيات زمان در حتيگرفت قرار كوتهنظران بعضي انتقاد
يعني وقت حاكم طرف از جمله از و گروهي طرف از نيز خواجه
انتقاد مورد است بوده شاعر نيز خود گويا كه شاهشجاع
.است گرفته قرار
درجه واژهها ، انتخاب فضاسازيها ، حافظ شعر از جاهايي در
نوراني آيات از بيتاثير نتيجهگيريها و واژهها طراوت
خرمشاهي بهاءالدين استاد مورد اين در.نيست قرآن
هر از بيش ابياتش كه حافظ غزلهاي ساختمان":مينويسد
از بيش دارد ، تباعد و تنوع يعني استقلال ، ديگر غزلسراي
از متاثر باشد ، فارسي غزلسرايي سنت از متاثر آنچه
عمر از سال شصت حافظ...است قرآن آيات و سور ساختمان
و حضر و سفر و جلوت و خلوت در را سالهاش هفتاد كمابيش
و جواني و كودكي در و ضراء و سراء در و مدرسه و مسجد
و برده سر به قرآن با موقعي و مقام هر در پيري ، و كهولت
دراست ، و درس و احمل حفظ و حقايق و دقايق با زبانش و ذهن
بوده آموخته و آميخته آن تاويل و تفسير و قرائت و حفظ و
همه با واقع در قرآن با انس شدت از گفت ميتوان و است
معنوي و لفظي پنهان و پيدا سايهروشنهاي و كنارها و گوشه
به كه ميانديشد قرآن به چنان و دارد حضوري علم قرآن
(2)".خويش ابيات
است قرآن از همه حافظ جهانبيني و شعر شخصيت ، حال هر به
ميشود او جهانبيني از كه مختلفي قرائتهاي برخلاف و
او و.دانست عرفاني جهانبيني را خواجه جهانبيني بايد
يك عارف ، يك بايد بدانيم شاعر يك اينكه از پيش را
علماي چنانكه.بدانيم اسلامي نظريهپرداز يك و انديشمند
و ميگذاشتهاند شعرش و او به خاصي احترام نيز ما فرزانه
صحيفه و قرآن سوم را او ديوان (ره)مطهري شهيد قول به
نقل كه آنجا تا (3).داشتهاند خود نيايش سجاده در سجاديه
خود شب نماز در تبريزي ملكي جواد ميرزا مرحوم ميكنند
:است ميخوانده را حافظ بيت اين
خراب شود فاني عالم كه پيشتر زان
(4)كن خراب گلگون باده زجام را ما
اينكه آن و ميرساند ما به را پيام يك همه اينها و
ماندگاري از رايحهاي باشد شده عجين معنويت با كه هراثري
از كلامي با را سخن است مناسب.ميآيد وجود به آن در
(العالي مدظله) خامنهاي آيتالله حضرت رهبري معظم مقام
درس قرآن":ببريم پايان به حافظ بزرگداشت كنگره در
جنبه از كه آنجا حافظ شعر و است انسان زندگي هميشگي
و معارف بيان وادي در قدم و ميشود خارج محض بياني
و ما ملت براي ذخيره و گنجينه يك ميگذارد اخلاقيات
والاي معارف كه چرا است آينده نسلهاي و ديگر ملتهاي
فرهنگ بزرگداشت حافظ بزرگداشت پس.نميشناسد مرز انساني
آن بزرگداشت نيز و است ايراني و اسلامي و قرآني
و شده گردآوري كوچك ديوان اين در كه است نابي انديشههاي
(5)".است گرديده بيان زبان شيواترين و بهترين به
پانويس
نشر - تهران - حافظ زبان و ذهن -2/آيه 81 اسراء سوره -1
انتشارات - مطهري استاد سخنراني - حافظ عرفان -3/ نو 1362
سخنراني -5/ مختاري محمد استاد - فرزانگان سيماي -4/ صدرا
1367- شيراز - حافظ بزرگداشت كنگره در رهبري معظم مقام
صغير تفسير
:ناشر /ثباتي هوشنگ دكتر :نويسنده /صغير تفسير :كتاب نام
400:بها /جلد 3000:شمارگان /اول :چاپ نوبت /مرتضوي
تومان
كريم قرآن تفسير و ترجمه خصوص در است كتابي "صغير تفسير"
"قدر" ،"توحيد" ،"حمد" ،"بقره" نامهاي به قرآن سوره شش از
ياد كتاب ثباتي ، هوشنگ دكتر قلم به "منافقون" و "جمعه" ،
به دلپذير حال عين در و فهم همه و ساده شيوهاي به شده
برده ، نام سورههاي از موءلف برگردان.است درآمده نگارش
طبيعي علوم دانشمندان جمله از وي كه آنجا از و بوده روان
.است داده قرار بحث مورد را سورهها اين علمي مباني بوده ،
تفسيري مسائل مهمترين تا كوشيده سورهها ، تفسير در موءلف
را آنها سرگذشت و الهي بزرگ پيامبران داستان بويژه
در توحيد" درباره جستاري كتاب پايان در همچنين.بياورد
.است آورده حشو بدون و غيرتخصصي زبان به "وجود اسرار
|