تكنولوژي عصر ضرورت دمكراسي
دوم بخش - فكوهي دكتر با گو و گفت
بخواهيد كه جور هر شما كه نيست اينگونه امروز دنياي *
بتوانيد خواست دلتان كه كاري هر و كنيد مديريت بتوانيد
همه به بايد كه است پيامي مهمترين اين و دهيد انجام
رساند امور دستاندركاران و نخبگان
هزينههاي اساس بر سياسي رژيمهاي امروز دنياي در *
ميشوند ارزيابي ميكنند ايجاد كه اقتصادي
در خشونت بر مبتني پاسخهاي كه نيست دليل همين به آيا *
است؟ كرده پيدا مشكل ما جامعه
تلقي بيعدالتي نوعي را طرد مكانيزم شما كه وقتي.بله
مطالعات.است خشونت پيشبيني قابل رفتارهاي از يكي كنيد
تصور كه ميگويد مسائل از جامعهشناختي درك و اجتماعي
داده پاسخ ديگر بيعدالتي يك با قوي احتمال به بيعدالتي
بيعدالتي "تصور" به غيرعادلانه پاسخ اين حال.شد خواهد
موارد از خيلي در خشونت چونباشد خشونت شكل به ميتواند
.فشار يك برابر در است واكنشي
اقليت يك از بخشي به اكثريت ما جامعه در معتقدند گروهي *
شده طرد اقليت آن و است كرده طرد را آن و است گفته "نه"
اقليت خشونت شدت و ميزان شرايطي چنين دراست قدرت داراي
بود؟ خواهد چگونه قدرت داراي و شده طرد
نه معتقدم چون.نميكنم نگاه شكل اين به قضايا به من
انتخاباتي رفتار يك بلكه.اكثريت نه و است مشخص اقليت
ما.نيست مشخص ميكنيم تصور ما كه هم آنقدر كه.ميبينم
كه را اكثريت و اقليت شكل اين به روابطي نميتوانيم
روابط روي بر است پيشرفته سياسي سيستمهاي به متعلق
چيزي آن بفهميم كه نداريم ابزاري ما.كنيم منتقل خودمان
مشخص و شده درك اكثريت يك "واقعا آيا اكثريت ميگوئيم كه
يا است "اثباتي" اكثريت اين آيا مقطعي ، اكثريت يك يا است
براي "صرفا شده تشكيل زمان يك در كه اكثريتي آيا"سلبي"
چيزي چه ميداند ،"نه" از غير يا بوده گفتن "نه"
.ميخواهد
را آن و گفته نه اقليتي به اكثريت ، يك تعريفي ، هر با *
.است كرده طرد
"سلبي" حركت يك مثال عنوان به چوننيست چنين نه
"سلبي" حركت در ما.باشد اجتماعي مثبت حركت يك نميتواند
در حاليكه در.ميشويم نزديك "غريزه" به زيادي ميزان به
حركت در.ميشويم نزديك "عقل" به بيشتر "اثباتي" حركت
در اما.نميخواهيم را چيزي چه كه ميدانيم فقط "سلبي"
و ميخواهيم را چيزي چه كه بگوئيم بايد "اثباتي" حركت
.است دسترسي قابل ميخواهيم كه چيزي آن كنيم ثابت بايد
.نيست عقلاني بودن ، غريزي خاطر به سلبي حركت كه گفتم
عقلانيت فاقد "نفي" موضع اين الان كه نيست اين منظورم
.است ضعيف آن عقلانيت بلكه است ،
ميبينيد؟ چه در را عقلانيت ضعف اين علت *
نيست چيزي تمرين اين و ندارد آزادانديشي تمرين ما جامعه
دمكراتيك انقلاب بين.آيد بدست سال بيست يا ده در كه
در دمكراتيك نهادهاي آمدن بوجود تا سال 1789 در فرانسه
.بود فاصله سال يكصد از بيش كشور اين
يا چيزي عاطفي منظر از چون اكثريتي يك شما نظر به پس *
صورتي در.است كرده طرد را آن نخواسته را باوري و مفهوم
آن به بود عقلانيتر آنها باور و اكثريت نگاه اگر كه
طرد را اقليت بلافاصله كه مييافت دست خونسردي از ميزان
ما سياسي كالبد كه نيست دليل همين به آيا.نكند
است؟ گرفته فاصله رفتار در ازخونسردي
ناتواني احساس كه ميگيريم فاصله خونسردي از زماني ما
است سخت يا ناممكن آن به دسترسي و دور هدف وقتي.ميكنيم
مسئله اين به بايد اما.ميشود گرفته فاصله خونسردي از
كوتاهمدت در "الزاما ماست آرمان كه چيزي آن كه كرد دقت
.نيست دسترسي قابل
چيست؟ دشوار اما بديهي "ظاهرا باور اين به رسيدن چاره *
ديد از بايد شويم عقلاني سيستم وارد ميخواهيم ما اگر
بومي و كن فكر جهاني" ميگويند امروزشويم خارج بومي
اجتماعي و سياسي بازيگران اساسي اشكال ميدانيد ،"كن عمل
.آنهاست كردن برخورد احساسي ما كشور در
.كنيد روشنتر را خود ادعاي مثال يك با "لطفا *
عنوان به بايد را آن ميكنيم اشاره دمكراسي به ما وقتي
آن من اينكه عنوان به نه كنيم ، بررسي تكنولوژيك ضرورت يك
چرا ميكنم ، سئوالنميآيد خوشم آن از يا دارم دوست را
بين از غيردمكراتيك سيستمهاي گذشته سال سي طول در
كه بوده اين علت آيا شدهاند؟ ضعيف شدت به يا رفتهاند
يا و نخبگان تعداد اينكه يا كردهاند تغيير مردم
و افزايش دمكراسي به معتقد اجتماعي نخبگان تاثيرگذاري
و نويسندگان سياسي ، نخبگان هميشه.نه است؟ كرده پيدا شدت
علت.هستند هم هنوز و بودهاند اقليت يك روزنامهنگاران
يكي و است كرده تغيير جهاني تكنولوژي سيستم كه است اين
سيستمهاي كه است اين تكنولوژي رشد پيامدهاي از
چون چرا؟.بياورند دوام آن در نميتوانند غيردمكراتيك
.است ضعيف فوقالعاده غيردمكراتيك سيستمهاي در مديريت
فردي مديريت در و است فردي آنها ، مديريت اينكه خاطر به
هزينه باعث خطا صد در و بالاست فوقالعاده خطا درصد
كه ميكنيم زندگي دنيايي در امروز ما و است اقتصادي
در.ندارند را اقتصادي گزاف هزينههاي تحمل تاب جوامع
كه اقتصادي هزينههاي براساس سياسي رژيمهاي امروز دنياي
يا سيستم يا رژيم و ميشوند ارزيابي ميكنند ، ايجاد
از كند برقرار توازن سود و هزينه بين نتواند كه مديريتي
به دمكراتيك سيستمهاي آمدن بوجود ضرورت پس.ميرود بين
.دارند بيشتري بازده و كمتر هزينه كه است دليل اين
حوزه در بويژه پديدهها به نظر اين از ما كشور در چرا *
ميشود؟ توجه كمتر سياسي
خود آلهاي ايده و توهمها با بيشتر افراد اينكه براي
از روزي اگرآنها و اجتماعي واقعيتهاي تا ميكنند زندگي
واقعيتها برزمين پا و بيايند پائين خود توهم ابرهاي روي
.است محدود بسيار آنها مانور ميزان كه ديد خواهند بگذارند
بتوانيم بخواهيم كاري هر كه نيست اينگونه امروز دنياي
عموميت جهاني مكانيزمهاي كه هراندازه.دهيم انجام
"اصلا.ميشود كمتر انتخابها درجه كنند پيدا بيشتري
مديريت بتوانيد بخواهيد كه جور هر شما كه نيست اينطور
اين و دهيد انجام بتوانيد خواست دلتان كه كاري هر و كنيد
و نخبگان همه به بايد كه است پيامي مهمترين
ببيند و برگرديد واقعيت به كه رساند ، امور دستاندركاران
نه بكنيد ميتوانيد چه دارد وجود كه الزاماتي به توجه با
پيشرفت من نظر بهعلاقهمنديهايتان و اميال به توجه با
را آنها و كجاست مشكلاتمان ببينيم كه است اين اجتماعي
راه.كنيم پيدا راهحل برايش و كرده مطالعه ريز به ريز
راه نه ميشود ، جامعه تغيير باعث كه است اينگونه حلهاي
و بزرگ حلهاي راه تاريخ طول دربزرگ و يكباره حلهاي
.داشتهاند خسارت سود ، از بيشتر "معمولا يكباره
نيز يكباره و بزرگ راهحلهاي شاهد تاريخ طول در اما *
.بودهايم
.است ناگزير يكباره راهحلهاي اين كه هست زماني.بله
هيچ ولياست اجتماعي بزرگ انفجار يك اجتماعي ، انقلاب
مضاف.برسد آنجا به وضع كه نميكند تلاش عاقلي آدم
بازشدن ما ، انقلاب مثل اجتماعي ، انفجارهاي اين براينكه
."گره" بازشدن با كه نيست معنا بدين اما.است "گره" يك
حزب كه نميكند تفاوتي بنابراين.است شده حل مشكلات همه
اين شوند برنده كدام هر."ب" حزب يا شود برنده "الف"
.است خودش سرجاي مشكلات
مشكلات؟ كدام مثل *
سالانه كه ميكند ايجاب ايران جمعيتي رشد.اشتغال مثل
اين سركارآيد حزبي هر حال.شود ايجاد شغل ميليون يك
.دارد وجود مسئله
عرصه در خاصي ديدگاه داراي ما احزاب از كدام هر *
هستند مدعي چطور.هستند شغل توليد آن تبع به و اقتصادي
زمينه اين در تفاوتي اينها از كدام هر آمدن كار روي كه
ندارد؟
اينها از كدام هيچ كه معتقدم.ندارد فرقي هيچ نگفتم
"الف" حزب "مثلا.نيست ميكنند تصور كه حدي در تاثيرشان
و نيست قدرت راس در او كه است اين در مشكل ميكند تصور
.كند حل را شغل ميليون يك مسئله ميتواند آمد ، اگر
.باشند سادهانديش اينقدر كشورمان احزاب نميكنم تصور *
يك قضاوت و مكانيزم اين.ندارد سادهانديشي به ربطي
كالبد در "گره" كه ميكنند تصور آنها.است سياسي كالبد
بازتاب سياسي ، كالبدهاي كه معتقديم ما ولي.است سياسي
.عكس به نه هستند ، جامعه واقعي مشكلات
دچار بايد سياسي گروههاي رفتار ديدگاه ، اين براساس *
.شود بنيادي دگرگوني
نيروهاي از تا كرد خواهند تلاش اول درجه در يعني.بله
از خيلي در كه ميشوند متوجه.كنند استفاده سياسي غير
ربطي سياسي سليقههاي به و است كارشناسي بحث حوزهها ،
در احزاب امروز ، جهان شده عقلاني مدلهاي در.ندارد
راس به كه احزابي مانور ميزان اما.ميكنند تغيير حاكميت
حاكم حزب كه نيست اينطور.است محدود بسيار ميرسند قدرت
يك از جزئي ما كه بفهميم بايد.بكند خواست ، دلش كاري هر
حكم صنعتي عقلانيت سيستم اين در و هستيم جهاني سيستم
هم خوشمان اگر و نيايد چه و بيايد خوشمان چه ميكند
سياسي گفتمان.ندارد هم وجود كه بگوييم نميتوانيم نيايد
صحبت مسئله يك برروي مدام چون كه دارد را اشكال اين
همان با نيز اولويت كه ميشود باورش مرور به ميكند
.ميكند صحبت آن درباره كه است مسئلهاي
است؟ سياسي گفتمان عمومي عارضه اين آيا *
كالبدهاي رابطه ميزان و جهانبيني براساس اما.بله
گروههاي همه و ميكند تفاوت آن درجات باواقعيت ، سياسي
.نيستند عارضه اين دچار ميزان يك به سياسي
.ميكند فرق توهم آستانه يعني *
اين سياسي توهم.ميكند فرق آن امادرجات هست توهم بله
تغييرات كننده ايجاد سياسي كالبد ميكند گمان كه است
است ، معتقد جامعهشناسي گفتمان حاليكه در است اجتماعي
.ميكند ايجاد تغيير سياسي كالبد در جامعه
تغييرات در موءثر عوامل شما صحبتهاي به توجه با *
چيست؟ از متاثر جامعه عبارتي به و چيست اجتماعي
يكي فقط كه است دروني مكانيزمهاي از متاثر جامعه
آموزشي سيستمهاي.است قدرت مناسبات يا سياست ازآنها
بيروني ، و دروني فرهنگي مدلهاي خويشاوندي ، سيستمهاي
ديگر پارامتر صدها و افراد متقابل كنش افراد ، آموزشي سطح
من دارد امكان ببينيد "مثلا.دارند تاثير زمينه اين در
شما مخالف حزب به دليل همين به و بيايد بدم شما از
نگاه اينگونه قضايا به هرگز سياسي گفتمان در.بپيوندم
دارد امكان شما.دارد واقعيت رفتاري چنين ولي نميشود
دارم قبول هم من.است بچگانه خيلي رفتار اين كه بگوئيد
جامعهشناس يك نظر از بنابراين.دارد وجود حال هر به اما
كه نيستند سياسي جناحهاي و احزاب اين شناس ، مردم يا
تغييرات بلكه ميآورند بوجود را اجتماعي بزرگ تغييرات
در آن تبلور و شود مي ايجاد جامعه "كف" در اجتماعي بزرگ
.ميشود ديده جامعه سياسي ساخت
تاثيرگذار پارامترهاي همه اين از متاثر جامعه يك وقتي *
كه ميكنيم زندگي جامعهاي در وقتي و است گوناگون و
اتفاقي چه است سنن و عاطفه به آميخته درآن عقلانيت
تاريخي كوتاه دوره يك براي حتي اكثريت امروز كه افتاده
؟ ميكنند بيان را مشترك آرزوي يا حرف يك
عامل نمادگرايي يا اجتماعي سمبوليسم نوع يك من نظر به
به افراد.است آن بودن قراردادي سمبل ، خصوصيت.است آن
.ميكنند "پروژكشن" نماد يك طرف به اجتماعي متعدد دلايل
"كاريزما" مفهوم در.باشد ميتواند چيزي هر نماد اين حال
در همه كه باشد شخصيتي ميتواند "كاريزما" كه معتقديم
.ميكنند "پروژكشن" شخصيت اين
هر ما جامعه مختلف انبوهههاي يا قشرها گروهها ، آيا *
هدف يا آرزو فرد ، اين خوديار ظن از خاص دليل يك به كدام
قشرها و انبوههها اين همه نه ، اينكه يا شدهاند مشترك
فصل آن سمبل و دارند مشترك فصل هدف و آرزو يك در "اتفاقا
برگزيدهاند؟ را مشترك
ظنهاي شما قول به و متفاوت و متعدد تمايلات من نظر به *
.است فرعي عامل مشترك فصل و دارد وجود گوناگون
به مختلف اهداف و آرزوها كه بپذيريم را شما حرف اگر *
به نسبت انبوهه توهم از نشان شدهاند ، حجم سمبل آن گرد
درازمدت در سمبل يا نماد اين آيا بنابراين ، .است سمبل آن
را توهمات همه نميتواند كه چرا شد نخواهد مشكل دچار
.كند راضي
پاسخ را توهمات بخواهيم كه زماني و است اينگونه "دقيقا *
دردهاي و مشكلات ما همه.شد خواهيم مشكل دچار دهيم
مشترك سمبل يك به نسبت آن براساس كه داريم مختلفي
انسان بقاي مكانيزمهاي از يكي كه چرا.كردهايم پروژكشن
بنابراين ، .است درد كاهش عامل اميد چون.است اميد
هر حال.سمبل يك طرف به است اميدي نظر مورد پروژكشن
به دسترسي اندازه هر و باشد بيشتر مشكلات اين اندازه
يا سمبل آن پاسخگويي باشد ، بيشتر مشكلات اين براي راهحل
.بود خواهد كمتر نهاد
است؟ روبهرو خطري چه با جامعه شرايط اين در *
فشار خطر از كمتر وجه هيچ به سرخوردگي خطر و.سرخوردگي *
.نيست
كدخدازاده علي از گفتگو
|