ايراني ذائقه به بازگشت "آورد بزم"
!شود گرسنگي و بيماري ساندويچ ، جايگزين ميتواند طرح اين
.ساندويچ مانند ايراني است غذايي بزمآورد چيست؟ بزمآورد
قمار به آنچنان.قمار عاشق و بود روسي مردي "ساندويچ"
نان ميان را غذايي بود داده دستور كه ميورزيد عشق
او كه بود چنين بخورد ، آنرا كردن قمار هنگام تا گذارند
به غذا نوع اين دنيا همهجاي در و شد غذا نوع اين مبتكر
قبل سال هزاران كه است آن واقعيت اما گشت معروف ساندويچ
در.بودهاند غذا نوع اين مبتكر ايرانيان ساندويچ از
پيادگان و چالاك سواران كه است آمده تاريخ كتابهاي
به ميكردهاند حمل خود با سادهاي غذاهاي ايراني جنگجوي
نان كه است بوده بدينگونه نيز آن تهيه.بزمآورد نام
را نان اين ميانه.ميكردهاند آماده را جو نان يا گندم
يا گوشت يا گياهي دانههاي آن در و ميزدهاند چاكي
آن بر سبزي از لايهاي سپس مينهادهاند ، تخممرغ
شهره معدني مواد داشتن به كه تره بهويژه ميافزودند ،
ابزار كه ميزدند ، (ادويه) ابزار آن به آخر در و.است
از.است ميكرده بازي را نگهدارنده و كننده عفوني ضد نقش
وجود ترديدي هيچ تاريخي مدارك براساس بگذريم كه جزئيات
نخستين ساساني تا هخامنشي دوره از ايرانيان كه ندارد
مهيا را سفري غذاي نوع اين كه بودهاند نوآوراني
نام اينساندويچ آقاي روسي قهار قمارباز نه و ساختهاند
و ريشهها يادآور تا شده نهاده طرح بر روي آن از
اين روي آن از و.باشد مرزوبوم اين مردمان كاميابيهاي
و امروزين خوراك را آنچه بدانند تا شده انتخاب نام
بيگانه آن از ميخوانند ، زمان و سرعت دنياي با هماهنگ
.است نياكانشان و خودشان آن از بلكه نيست
معناي به و شده تشكيل آورد و بزم كلمه دو از بزمآورد
مورد (آورد) جنگ در هم و بزم در هم كه بوده خوراكي
ما داناي نياكان نوآوري اين است ، ميگرفته قرار استفاده
مقوي ، سبك ، بايستي جنگ و بزم خوراك كه بوده روي آن از
.باشد بوده ميكربها مقابل در مقاوم و سيركننده
مراكزپذيرايي مشكلات
كه دارند انتظار رستورانها كشور ، در جمعيت افزايش با
از آنها اكثر امروزه ولي نمايد جلب را بيشتري مشتريان
مراكز.دارند گلايه ميآيند رستورانها به كه كساني كاهش
كاركنان و مناسب مكان و لازم امكانات داشتن با پذيرائي
از لازم ، سرمايه گذاشتن با ديگر گفته به يا حرفهاي نيمه
ملي سرمايه از بخشي حقيقت در.نيستند برخوردار حداقل سود
مشغول با ميكوشد بزمآورد طرح.است مانده راكد و ناتوان
تواني ملي سرمايه اين به پذيرائي ، مراكز از گروهي كردن
كه ميكنند فكر مراكز اين بيشتر صاحبان.بخشد دوباره
پاسخ را آنها جاري هزينههاي تنها مراكز اين سودآوري
رها اما.نيست استهلاك و سرمايهگذاري جوابگوي و ميگويد
صاحبان و كاركنان بيكاري و تخريب سبب نيز مراكز آن كردن
.ميدهند ادامه خويش كار به بنابراين ميشود ، مراكز
بهاي به توجه با زيرا است پذيرفتني مراكز اين ادعاهاي
متوسط 20 عمر با) املاك اين ساختمان بهاي و تجاري املاك
پوشش بر علاوه بايد پذيرايي مراكز درآمدهاي ،(سال تا 30
افزايش با ديگر طرف از.باشد نيز سودآور هزينهها اين
و ميشود كاسته مراكز اين مشتريان از روز هر غذا بهاي
كاهش با.آورند فراهم غذايي خود ميدهند ترجيح مشتريان
جاري هزينههاي مجبورند پذيرايي مراكز صاحبان مشتريان ،
دليل به.نمايند تحميل مشتري كمتري تعداد بر را خود
و حمل انساني ، نيروي اوليه ، مواد گراني و مشتري كمبود
درآمد كسري جبران براي پذيرايي مراكز صاحبان غيره و نقل
همچون ميجويند بهره نادرست گاهي و درست تمهيدات از
گرانفروشي ، پايين ، كيفيت با اوليه مواد عرضه كمفروشي ،
....و نامناسب بسيار سرويسهاي بهداشت ، رعايت عدم
ميكند؟ حل را مشكل تشويق و تنبيه و خوب نظارت آيا
غذا نوع پذيرايي ، سيستم غذايي ، سيستم زيرا است منفي پاسخ
.شدهاند طراحي نفتي دلارهاي دوره براي رستوران نوع و
- اقتصادي بازسازي دوران كه كنوني دوره با واحدها اين
هيچگونه است مردم خريد قدرت كاهش و تورم و نفت بحران
و تقويت را خود نظارت سيستم ما هرازگاهي.ندارند همخواني
رستورانها چرا؟ نميبريم پيش از كاري اما ميكنيم تشديد
از پس ولي ميدهند نشان انعطاف مدت كوتاه نظارت مقابل در
اگر حتي.ميگردند باز قبل مرحله به نظارت موج شدن سپري
را آنها هميشه و آوريم بوجود آهنيني نظارت شويم موفق
با مقابله براي نويني روشهاي هم باز آنها كنيم ، كنترل
و كنوني دوران با آنها سيستم زيرا يافت خواهند نظارت
كه آنست سازگاري عدم دليل.نيست سازگار مردم خريد قدرت
كه شاهديم ما همهندارند را گران غذاهاي خريد قدرت مردم
مسافر 3 نفر از 40 رستورانها كنار در اتوبوس ايست هنگام
رفتار همين.ميكنند استفاده رستوان غذاي از نفر تا 4
و گران غذاي آن كه كشور مديريت براي است پيامي خود
و ساك در مردم آنچه بلكه نيست ، ما مردم غذاي نامطلوب
آوردهاند ، رستوران داخل و گذاشتهاند دستمال و بقچه
كه غذايي همان ميكند سعي نيز بزمآورد طرحآنهاست غذاي
بدهد او به است هماهنگ او زندگي با و است مسافر ساك در
.آسان و سهل و بهداشتي آبرومندانه ، شرايطي با ولي
پذيرايي واحدهاي كاركرد
به خدمات دادن رستوران يك نقش گفت بايد چيز هر از پيش
معمول خوراك كه آنست پذيرايي واحد يك وظيفه.است مسافران
امروزه ولي نمايد ، تامين مسافران براي قبولي قابل و
براي غذايي خودشان ميانراهي مسافران بويژه و ما مسافران
.باشند آن حمل چگونگي نگران.ببينند تدارك بايد خود
كه باشند داشته را نقليه وسيله داخل غذا شدن فاسد دلهره
"اصلا يا و ميآورد فراهم را بزرگتري بسيار مشكلات خود
.نمايند جوع سد ناني تكه با و نياورند خود با غذايي
به پاسخ ميانراهي بويژه پذيرايي واحد يك كاركرد و فلسفه
نقش واحدها اين متاسفانه ولي.است مردم غذايي نيازهاي
هستيم شاهد ديگر طرف از.نمينمايند ايفا را خود واقعي
ميانراهي واحدهاي از بعضي كنار در همچنين شهرها ، در كه
ساندويچيها اين شدهاند ايجاد ساندويچفروشيهايي
و پايينتر كيفيت با كوچكتر ، غذايي دادن با ميكوشند
آنست مانند.نمايند جذب را پول كم مشتريان غيربهداشتي ،
.بخورند را غذا پرس يك شراكت به نفر يا 3 رستوران 2 در كه
با مردم كردن سير كه را خود اصلي نقش نيز واحدها اين
.نمينمايند ايفا است ارزان و بهداشتي سالم ، غذايي
براي جايي و نيست ، خبري توالت از ندارد ، وجود دستشوئي
.نميشود پيدا (خانوادهها براي حداقل) نشستن
تقويتكننده راهي بين مراكز
ملي؟ نفرت تقويتكننده يا و ملي وحدت
جز فلسفهاي راهي بين پذيرايي مراكز كه كرديم ياد آن از
متناسب بايد خدمات اين.ندارند كشور مردم به خدمات دادن
.باشد مردم روحيه و فرهنگ و بودجه و درآمد با هماهنگ و
خوردن توانايي مردم درصد كه 95 باشد آن بر قرار اگر ولي
مردم درصد از 5 كمتر و شند با نداشته را مركز آن غذاهاي
كنيد فكر.شد خواهد چه بخورند غذا آنجا در بتوانند
پذيرايي مركز يك در و ميكند سفر خانوادهاش با كارمندي
سيركردن به قادر آنها قيمتها به توجه با.ميآيند فرود
فرزندانش ، گرسنه چشمان برابر در و نيستند ، فرزندانشان
و روح اين و ميدهند سفارش را غذا انواع راحتي به اقليتي
مردم از كوچكي گروه ميدانيم ما.ميآزارد را او روان
و ميپردازند پول خوب هم خيلي و دارند خوبي مالي امكانات
خوب غذاي چرا كه گرفت خرده نميتوان نيز آنان بر
برابر در شادمانه غذاخوردن اين كه هنگامي اماميخورند
كه آنكس نظر دراست زشت و زننده شود انجام گرسنه گروهي
به اميد كاري ، ايمان هستند ، گرسنه خانوادهاش و خود
شهرها درميشود مخدوش همميهنان به عشق و آينده
اما ميفروشند ، گران بسيار غذاهايي كه هستند رستورانهايي
اين ديگران گرسنه شكم و چشمان مقابل در رستورانها اين
كه ميكنند مراجعه آنجا به كساني و نميكنند را كار
اما.دارند هم اجتماعي و اقتصادي توجيه و دارند توانايي
شكم و آزمند چشمان برابر در كه شاهديم ميانراهي مراكز در
غذا ديگران بيكار يك -دانشجو يك -سرباز يك طوفاني
شكم نيستيم حاضر اما.ندارد خوردن توانايي او و ميخورند
انتظار بايد چگونه پس نماييم ، سير كمترين با را او
بايد كه مراكزي در.باشيم داشته او از سربازي و جانبازي
و كنند تفاهم و شوند سير و بخورند غذا هم كنار در مردم
شرايطي بخشد ، افزايش را ملي وحدت شناخت و تفاهم اين
كه آنجاست در مشكل.كند رشد ملي نفرت تا است شده فراهم
به سيركننده و بهداشتي و ارزان غذاهاي دادن توانايي ما
سيستم راهي بين مراكز در بايد ما.نداريم را همگان
بدهيم اجازه و كرده رها را ساندويچ يا چلوكباب انحصاري
شود رقابت وارد نيز بزمآورد سالم و مقوي و ارزان غذاي
بگذاريم ، ملي ويترين در را پديدهها زيباترين بايد ما
ويترين نوعي راهي بين پذيرايي مراكز كه بپذيريم اگر
كه را كالاهايمان نامرغوبترين كه ميآوريم ياد به هستند ،
به آن در را است نامناسب مديريت و تنش گرسنگي ، يادآور
.گذاشتهايم نمايش
غلط غذايي سيستم
گفت خواهند شما به نماييد پرسش پدربزرگها و پدران از اگر
بوده گران بسيار غذايي (كشور شمالي نواحي در مگر)پلو كه
جاي به.است ميشده نمايان سفرهها سر به يكبار سالي و
و اشكنه آبگوشت ، چون سنتي غذاهاي چلومرغها ، و چلوكباب
چون گياهي غذاهاي انواع و ميشد ساخته آرد از كه غذاهايي
سرازيرشدن و نفت دوران دراست ميشده مصرف...و اسفناج
غذاهاي سوي به خدماتي بخشهاي و مردم آن فروش پولهاي
هستند گران كه غذاهايي آوردند ، روي گواراتر و خوشخوراك
كه است درست.آنهاست كافي توليد از ناتوان ما كشور و
بيولوژيك تراكم اما است ، اندك ما ميهن جغرافيايي تراكم
و بياباني ما كشور از عظيمي بخشهاي.ميباشد شديد بسيار
سختي به ما كشت قابل زمينهاي اندك مساحت.هستند كويري
فراوان جمعيت اين آنكه به رسد چه است كشور جمعيت پاسخگوي
را آن توليد آمادگي ما ميهن كه نمايد را غذاهايي درخواست
بيرويه چراي از ما چراگاههاي و مراتع كه حالي درندارد
داشته افزونتر بازدهي انتظار نبايد هستند نابودي به رو
منابع بر بيشتر فشار جاي به بايد امروز استراتژي.باشيم
اصل به مردم بازگرداندن يا و مردم ذائقه تغيير طبيعي
.باشد گياهي غذاهاي از استفاده به آنها تشويق و خويش
تلاش بايد دارد ناكافي منابع و فراوان جمعيت كه كشوري
براي.برساند حداقل به را حيواني پروتئين مصرف تا نمايد
تا 1 شود مصرف گياه واحد بايد 10 گوشت به گياه تبديل
بعضي مصرف ديگر طرف از.آيد بدست حيواني پروتئين واحد
در گوشت از بيش پروتئيني ميزان عدس چون گياهي غذاهاي
عوارضمنفي از همچنينميگذارد مصرفكننده اختيار
اقتصاد دوش بر است باري كه حيواني پروتئين از استفاده
تنگ و قلبي بيماريهاي انواع چون) ميكاهد شدت به ملي
و راحتتر بسيار مواد اينگونه توليد آنكه مهمتر (رگها شدن
نياز مورد در تغذيه علم آنچه.بود خواهد گوشت از ارزانتر
افسانه يك امروز ميكرد بيان حيواني پروتئين به انسان
غذايي رسوم چقدر كه ميدهند نشان جديد پژوهشهاي و است
عامل پروتئين اگر.است بوده كامل و آگاهانه ما نياكان
در را آن ميزان بيشترين طبيعت مادر بايد پس است رشد اصلي
باشند ، داشته خوبي رشد كودكان تا باشد نهاده مادران شير
تا 3/2 درصد بين 2/1 مادر شير پروتئين ميزان كه حالي در
ابتدا انرژي توليد و ساز و سوخت براي ما بدن.است درصد
ميوهها و سبزيها در را آن ما كه دارد نياز گلوكز به
پس است ، نياز مورد نشاستهاي مواد سپس.مييابيم فراوان
نيازهاي سياهه چهارم مقام در پروتئين و چربيها آن از
مراكش و اريتره و كنيا و اتيوپي مردمان.دارد قرار بشر
مسابقات در هميشه ميكنند تغذيه نشاسته از "اصولا كه
.ميشوند چيره اروپايي گوشتخوار حريفان بر دو و استقامت
هميشه بز و قوچ و آهو و غزال چون علفخواري حيوانات
استخوانهاي و بودهاند حيوانات سريعترين و مقاومترين
.است گوشتخوار حيوانات از محكمتر بسيار علفخوار حيوانات
ارسطو ، افلاطون ، سقراط ، فيثاغورث ، بدانيد است جالب
.بودهاند گياهخوار همگي گاندي و شوايتزر ولتر ، داوينچي ،
به غلط باورهاي دليل به ما فرزندان و ما نسل متاسفانه
كوشش راستا همين در نيز آورد بزم.شدهاند گوشتخوار شدت
غذاهاي روزافزون استفاده به تشويق را مردم ميكند
و گياهي غذاهاي ويژه به بهداشتيتر ، و ارزانتر سالمتر ،
سال هزاران كه غذاهايي نمايد ، حيواني پروتئين مصرف كاهش
.است بوده ما نياكان لذيذ خوراك
بدمزه و خوشمزه غذاهاي
ما به ميكنند سفر جهان كنار و گوشه به كه مسافراني
را آنجا تند غذاهاي گريه با هندوستان در كه ميگويند
.نزدهاند غريب و عجيب غذاهايي به لب ژاپن در و خوردهاند
ما غذاهاي و بيمزه حد اين تا ژاپني غذاهاي "واقعا آيا
خو ميخورند كه غذاهايي به انسانها.خوشمزهاند
ناخوشايند آنرا و نخوردهايم ما كه غذاهايي.ميگيرند
بياد ميشوند ، دلپذير آرام آرام خوردن از پس ميپنداريم ،
رايج ما سالخوردگان بين هم هنوز ماهي خوردن كه بياوريم
را آن خوردن جنوب و شمال مردم كه حالي در است ، نشده
كوكا نوشابههاي كه هنگامي يا ميدانند خوشايند بسيار
آنها به تمايلي مردم شدهاند ما كشور وارد كانادا و كولا
نوشابه راهها چهار در نمايندگيها اين و نميدادند نشان
موز آمدن داستان طور همين ميكردند پخش مردم بين مجاني
همه كه ميكردند پرهيز آن خوردن از بسياري كه كشور به
آورد بزم.نمايند پرهيز ناخورده از آغاز در جهان مردمان
خوردهاند را آن لذت با ما مردم سال هزاران كه است غذايي
بزمآورد خوردن تا همگان از است دعوتي نيز طرح اين و
ديگر بار را خوردهاند نياكانشان سال هزاران كه غذايي
.نمايند تجربه
گلپايگاني توسلي كامران
جهانگردي كارشناس
|