صاعقه آن براي ترنمي...
اسلامي فرهنگ تاريخ در حديث تدوين
جهانيان براي نيكو اسوه

صاعقه آن براي ترنمي...
گسترده ، و خاموش آزرده ، دل و آرام ميبينم ، تورا اينك...
غمهاي با فروبرده ، خويش سردر عالم ، اين از گوشهاي در
در خلق ، چشم از پنهان نشسته ، جانش بر كه بزرگي و ناشناس
آسمان همچون كه دلش و...آرميده معبد محراب قدسي خلوت
از كه غيبي الهامهاي باران زير در بيانتها ، و است بزرگ
به خيال ، نازكي به ! شسته ميبارد ، آن بر محراب سقف
دردي...آفرينش روز نخستين طلوع نرمي به و الهام صميميت
چشمش كه ميماند كسي به كرده ، لانه نگاهش عمق در پنهان
يا نيمروز خورشيد تند اشعه و تيرباران نور در را
بارانهاي زير در را سرش ;ميبندد نيمهشب تند صاعقههاي
را كسي كه "حرف" از مملو ميافكند ، زير به سيلآسا و تند
و دشوار مسئوليتهاي شناختنش نيست ، شنيدنش ياراي
خفته خبرهاي و ميريزد اطرافيان دل و جان بر طاقتفرسا
!است راحتتر جهلش كه آن در
تا "نشانه" از پر و "شنيدن" پر ،"جان" پر ،"پناه" پر
.نشود گم "راه"
نواخته تاريخ هميشه گوش در كه صاعقه آن دلانگيز ترنم و
نفس "علي" بي ناگهان جهان و "الكعبه رب و فزت":ميشود
....ميكشد
اسلامي فرهنگ تاريخ در حديث تدوين
عليزاده مهدي :از وگو گفت
سنت از صيانت براي مسلمانان كه زماني از :جستارگشايي
و كتابها بردند ، پي حديث تدوين ضرورت به ،(ص)نبوي
اين جملگي.آمد فراهم حديث در بسياري مجموعههاي
روش بلكه است ، نشده تدوين سبك يك به احاديث ، كتابهاي
هدف ، تناسب به كتابها اين در احاديث تدوين و دستهبندي
وسايل و ابزارها و زمانه از متاثر يا و موءلف سليقه و ذوق
.دارد فرق يكديگر با كلي به موجود علمي
در فرودسي دانشگاه استاد طباطباييپور ، سيدكاظم دكتر
روشهاي معروفترين تبيين به ميآيد ، پي از كه گفتوگويي
و روشها آن شناخت رهگذر از تا ميپردازد ، حديث تدوين
كاستيهاي "احيانا و فوايد و ارزش يكديگر ، با آنها سنجش
.شود شناخته هريك
معارف گروه
تاريخچه به اشارهاي بحث اين ابتداي در است ممكن اگر *
.بفرماييد امروز تا آغاز از حديث تدوين
متفاوت سرنوشتي اهلسنت ، و شيعه ميان در حديث ، تدوين *
هم احاديث ، نقل و ضبط و شنيدن به اهتمام كه آن با.دارد
پيروان ميان در هم و داشت وجود اهلبيت پيروان ميان در
اين ميان هجري ، نخست سده در ريشهاي تفاوت يك خليفگان ،
كه ، است اين از عبارت آن و ميخورد چشم به گروه دو
و دوم خليفه دستور از پيروي به سده ، يك مدت در اهلتسنن ،
را حديث تدوين و نوشتن صحابه ، از ديگر برخي نظر
مبادا كه بود اين كار ، اين براي آنان عذر و نميپسنديدند
اهتمام جاي حديث به اهتمام يا و شود مشتبه قرآن با حديث
آغاز همان از (ع)بيت اهل پيروان ولي.بگيرد را قرآن به
بودند ، كوشا احاديث نقل و ضبط و شنيدن به نسبت كه همچنان
سخن كار اين براي و گماشتند همت نيز آن تدوين و نوشتن به
عاص عمروبن پسر عبدالله به كه ميآورند دليل را پيامبر
كه آن به سوگند بنويس ، [ميشنوي من از آنچه]":فرمودند
اهل ".نميآيد بيرون حق جز من دهان از اوست ، بدست جانم
سد اين و بردند پي خود اشتباه به دوم ، سده درآغاز تسنن
((101ق عبدالعزيز عمربن بود ، نهاده بنا دوم خليفه كه را
خليفه تبار از مادر سوي از خود كه اموي ، پارساي خليفه
آن طي و كرد صادر وي كه دستوري با و شكست بود ، دوم
(ص)نبوي سنت از صيانت و حديث نگاشتن به را ، محدثان
در حديث تدوين براي علمي نشاط و تلاش از موجي برانگيخت ،
علمي نشاط اين از اندكي هنوزآمد پديد سنيان ميان
فراهم دوم درسده گوناگون حديثي مجموعههاي كه بود نگذشته
و شهرها در همزمان طور به مصنفات و كتابها اين.آمد
.گشت پديدار مختلف مناطق
حديث جمعآوري به كسي چه عبدالعزيز عمربن فرمان از پس *
پرداخت؟
آورد ، فراهم مجموعهاي كسي چه بار نخستين كه اين در *
:ميگويد الراوي تدريب در سيوطي دارد ، وجود نظر اختلاف
است كسي نخستين (ق 124) مدني زهري شهاب بن مسلم محمدبن
شهاب ابن كه كردهاند حكايت نهاد ، گردن را عمر فرمان كه
من از پيش كس هيچ":است گفته خود كار به افتخار مقام در
".است نكرده تدوين را دانش اين
تا يافت ، بيشتري رونق روز به روز حديث ، تدوين پس ، اين از
در بسياري مجموعههاي و كتابها روزگار ، آن از كه آنجا
.ميآيد و است آمده فراهم سنيان و شيعيان سوي از حديث ،
تدوين در زيادي اختلافات شاهد حديثي ، كتب مطالعه با *
چيست؟ نتيجه اختلاف اين هستيم ، احاديث
نشده تدوين سبك يك به همه كتابها ، اين كه است مسلم *
سليقه و ذوق هدف ، تناسب به آنها ، تدوين روش بلكه است ،
علمي وسايل و ابزارها و زمانه شرايط از متاثر يا و موءلف
.است متفاوت يكديگر با كلي به موجود
چيست؟ تفاوت اين نتيجه *
و مهمترين كه حديث ، تدوين مختلف گونههاي آمدن بوجود *
محور بر كه كتابهايي:از عبارتند آنها معروفترين
نامهاي محور بر كه كتابهايي است ، شده تاليف ابواب
براساس كه كتابهايي معاجم ، است ، شده مدون صحابه
كتابهاي زوايد ، است ، شده مرتب احاديث آغازين واژههاي
.امالي و علل مشيخهها ، جزءها ، تخريج ،
كه است گونه بدين ابواب محور بر كتابها اين تاليف روش *
زير ميشوند ، مربوط واحد موضوعي به كه احاديثي تمام
كتاب" ،"الصلاه كتاب" ،"الحجه كتاب" مثل فراگير عنواني
آنگاه.ميگيرند قرار هم كنار در "النكاح كتاب" ،"الزكاه
يا يك بابي هر و ميشوند توزيع بابها در احاديث ، اين
بابي هر براي و برميگيرد در جزيي موضوعي در را حديث چند
نشان را باب آن موضوع كه ميشود گرفته نظر در عنواني
اين تدوين اهميت."الطهور الصلاه مفتاح باب" مثل ميدهد ،
چيست؟ در كتابها گونه
آسان آنها به رجوع كه است اين كتابها گونه اين فايده *
احاديث به معيني مساله در بخواهد اگر پژوهنده زيرا است ،
وا را او حديثها آن موضوع يابد ، آگاهي آن به مربوط
كه را حديثي بخواهد اگر و كند رجوع ابواب به كه ميدارد
بيابد ، معتبر ماخذ در را آن و بجويد ديده اين از پيش
رهنمون هست ، آن در حديث كه بابي به را او حديث موضوع
.ميسازد
علمي ذوق از برخورداري به كتابها ازاين بهرهوري البته
نياز كتابهايشان تبويب در بزرگ محدثان روش از آگاهي و
بسا ، يابد راه حديث موضوع به بتواند جوينده تا دارد
كه بابي آن از غير در را حديثي موءلفاني ، كه است شده ديده
يك كه است جهت بدان اين و آوردهاند ميرود انتظار
.ميگردد مربوط موضوع چند به حديثگاه
از دارد ، گوناگوني روشهاي خود ابواب محور بر تصنيف *
ناميده جوامع كه ديني موضوعات براساس احاديث تدوين جمله
.بفرماييد تبيين را آن ميشود
حديثشناسان اصطلاح در جوامع گفتيد كه همانطور بله ، *
تمام آن ابواب و احاديث كه ميشود گفته كتابهايي به
اصلي ابواب شمار برخي ، .برميگيرد در را ديني موضوعات
:از عبارتند كه دانستهاند ، باب هشت را موضوعات اين
تفسير ، آشاميدن ، و خوردن آداب سير ، و تاريخ احكام ، عقايد ،
و نشستن و سفر باب يا شمايل الساعه ، اشراط و فتن
كه كنم اضافه نيز را توضيح اين.مثالب و مناقب برخاستن ،
بر معني ، گستردگي لحاظ از عرب زبان در "جامع" كلمه
اطلاق دارد وجود احاطهاي و جامعيت درآنها كه مفاهيمي
و گستردگي از نيز مسلمان نويسندگان و دانشمندان ميشود ،
را خود كتابهاي از دسته آن برده ، بهره واژه اين فراگيري
بيشتر يا همه وبردارنده الاطراف جامع خود موضوع در كه
.نهادهاند نام "جامع" بوده ، موضوع آن به وابسته مسايل
است؟ كدام آنها نامآورترين.است بسيار جامع كتابهاي *
يعقوب محمدبن ابوجعفر اثر "الكافي" شيعيان ، ميان در *
به معروف مرتضي محمدبن از "الوافي" ،(ق 329) رازي كليني
لدرر الجامعه بحارالانوار و ((1019ق كاشاني فيض ملامحسن
تقي محمد باقربن محمد علامه از "الاطهار اخبارالائمه
.(ق يا 1111 1110) اصفهاني مجلسي
الجامع" جوامع ، معروفترين تسنن اهل كتابهاي ميان در
الجامع" و (ق 256) بخاري اسماعيل محمدبن از "الصحيح
.است (ق 261) نيشابوري قشيري حجاج مسلمبن از "الصحيح
و برميگيرد در را احكام احاديث كه است كتابهايي سنن *
.ميشود تاليف ابواب محور بر كه است مجموعههايي جمله از
.دارد وجود كتابهايي چه حوزه اين در
فقه ابواب برپايه احاديث اين كرديد اشاره كه همانطور *
سنن" به كه سنن كتابهاي آورترين نام.است شده مدون
از "السنن":است قرار بدين هستند معروف "چهارگانه
"السنن" ،(ق 275) سجستاني ازدي اشعث بن سليمان ابوداود
"ماجه ابن" به معروف قزويني يزيد محمدبن ابوعبدالله از
(ق 279) ترمذي سوره بن عيسي محمدبن از "السنن" ،(ق 275)
به معروف "السنن" و ميشود شناخته هم جامع نام به كه
.(ق 303) نسايي شعيب احمدبن ابوعبدالرحمن اثر المجتبي
سنن نام به كه كتابي شيعه ، حديثي مجموعههاي ميان در
در جهت از مجموعهها برخي اما ندارد ، وجود باشد معروف
لا من":يادشدهاند سنن همانند فقهي احاديث برداشتن
و "الاحكام تهذيب" ،(ق 381) صدوق شيخ اثر "الفقيه يحضره
460) الطائفه شيخ از "الاخبار من اختلف فيما الاستبصار"
حد شيخ اثر "الشريعه مسايل تحصيل الي الشيعه وسايل" و (ق
.(ق 1104) عاملي
را شدهاند تاليف ابواب محور بر كه ديگري مجموعههاي *
.بفرماييد بررسي نيز
خويش پندار به آنها موءلفان كه كتابهايي مجموعه *
به خويش كتاب در را صحيح احاديث تنها تا كوشيدهاند
"صحاح" به را ، ساختگي يا ضعيف احاديث نه ;گذارند وديعت
درآغاز كتابها اين موءلفان ديگر ، عبارت به.هستند معروف
را احاديث آنگاه گرفته ، نظر در حديث صحت براي شرايطي
ميان در.ساختهاند مدون و برگزيده شرايط ، اين بروفق
"صحيح" نام به بسياري كتابهاي سنت اهل حديثي مجموعههاي
همان ،"صحاح" واژه از مراد "غالبا ولي ميشوند ، خوانده
دانست بايد البتهاست چهارگانه سنن و مسلم و بخاري صحيح
.دارند اختلافنظر ابنماجه سنن درباره حديثشناسان كه
اثر الموطا اثير ، ابن و (ق 535) سرقسطي رزين چون برخي
دارمي سنن عسقلاني ، حجر ابن چون ديگر برخي و انس بن مالك
.آوردهاند حساب به ششگانه صحاح شمار در آن جاي به را
صحاح تغليب برسبيل را كتاب شش اين كه اين ديگر نكته
سنت ، اهل دانشمندان خود اعتراف به وگرنه خواندهاند
دقت و پايينتر مسلم و بخاري صحيح از چهارگانه سنن منزلت
.است كمتر كتاب دو اين از آنها ضبط و
شده مدون ابواب براساس كه است كتابهايي جزو نيز مصنفات
مقطوع و موقوف احاديث مرفوع ، كناراحاديث در اما ;است
مصنف يكي مصنفها معروفترين.بردارد در نيز را
ابي مصنف ديگري و (ق 211) صنعاني همام عبدالرزاقبن
.است (ق 235) شيبه ابي بكربن
نوشته ديگر كتابي متمم عنوان به كه ديگري كتابهاي
تلاش مستدرك در مولفدارد نام "مستدركات" ميشود ،
و است موافق پيشين كتاب شروط با كه را احاديثي تا ميكند
مستدركها نامآورترين.كند گردآوري شده فوت كتاب آن از
نيشابوري حاكم ابوعبدالله از است "الصحيحين مستدرك" يكي
كه (ق 1320) نوري ميرزاحسين از "مستدركالوسايل" ديگري و
است متممي دومي و "مسلم و بخاري صحيح" بر است متممي اولي
.حرعاملي شيخ اثر "الشيعه وسايل" بر
و ميگيرد نظر در را كتابي احاديث موءلف نيز ، مستخرجات در
كه سندي با بلكه كتاب ، صاحب "طريق" با نه را حديثها آن
.ميكند نقل دارد ، اختيار در خويش استادان طريق از خود
ميپيوندند ، يكديگر به روايت طرق بالاتر ، طبقات در البته
ياد مسندها شمار در غلط به را ابوعوانه مستخرج مانند
.كردهاند
:مانند دارد ، وجود نيز ديگري موردي مجموعههاي
جذري محمد مباركبن اثر "احاديثالرسول من جامعالاصول"
صحيح احاديث كتاب اين در وي (ق 606)اثير ابن به معروف
داوود ابو و ترمذي نسايي ، سنن و مالك موطا مسلم ، و بخاري
در و ساخته مجرد اسانيد از را احاديث و آورده فراهم را
داده شرح را آن نامانوس واژههاي اختصار به حديث هر پي
عليبن از "والافعال سننالاقوال في كنزالعمال" است ،
"تخمينا مجموعه اين در مولف ،(ق 905) هندي متقي حسام
كتاب حيث ، اين از و گردآورده جا يك را كتاب احاديث 93
.دارد شباهت مجلسي ، علامه مرحوم بحارالانوار به مزبور ،
و است سيوطي "جمعالجوامع" كتاب "اساكنزالعمال"
علي منصور اثر "الرسول احاديث في التاجالجامعالاصول"
سنن مسلم ، است ، حديث شامل 5887 كه التاج (ق 1371) ناصف
.برميگيرد در را اثونسايي مجتبي و ترمذي و ابوداوود
.است ساخته عاري اسانيدش از را احاديث موءلف
محور بر را شده مدون حديثي كتابهاي از ديگري بخش *
كتابها اين در كه ميدانيم كرديد ، تقسيم صحابه نامهاي
فراهم جا يك در ميكند ، روايت صحابي يك كه احاديثي تمام
حديث ناقل صحابي نام پژوهنده اگر روش اين در و ميآيد
.مييابد دست بدان آساني به بداند ، را خود نظر مورد
صحابي يك روايتهاي شمار از آگاهي براي روش اين همچنين ،
خود كتابها اين.است سودمند آنها نوع و (ص)پيامبر از
.كنيد بررسي را آنها دارند ، تقسيماتي
ميشوند ، تقسيم كلي بخش دو به كتابها نوع اين بله ، *
در كه است كتابي مسند و مسند جمع مسانيداطراف و مسانيد
اسناد در مرجع نخستين يعني صحابه ، ترتيب به احاديث آن
با مسندنويسي شيوه.باشد گردآمده پيامبر ، از پس حديث
دومي در كه معني اين به.دارد تفاوت ابواب برپايه تاليف
ميشود ، نقل موضوع آن به وابسته احاديث بابي هر دنبال به
احاديث طريقه اين دراست آن از غير مسندنويسي شيوه ولي
طريق از را هرچه "مثلا.ميدهند ترتيب راويان برحسب را
فصل يك در شده ، روايت (ص)پيامبر از (ع)ابيطالب عليبن
باشد زكات باب در وي حديث اينكه خواه.ميآورند جداگانه
نقل از موءلف ، كه آنگاه و ديگر موضوع يا طهارت يا نماز يا
بعدي صحابي احاديث نقل به شود ، فارغ نخستين صحابي احاديث
اساس بنابراين ، .ميرود پيش ترتيب همين به و ميپردازد
"صحابي وحدت" اين ، در و "موضوع وحدت" آن در تقسيمبندي
با همراه را (ص)خدا رسول احاديث مسندها ، .است حديث ناقل
فتواهاي و صحابه آراي از پيراسته "غالبا و سند زنجيره
تبع به را كتابها قبيل اين گويا بردارند ، در تابعان
مسند رسيده ، ثبت به آنها در كه كاملالاسنادي احاديث
حديث يك از را وصف يا نام اين كه معني بدين.خواندهاند
باب از اين و.دادهاند مجموعه كل به و برگرفته منفرد
.است جز به كل تسميه
بحث خود تدريب در سيوطي مسانيد روش به حديث تدوين در *
.بفرماييد بيان نيز را آن است ، كرده مسبوطي
دارند ، شيوه دو احاديث گردآورندگان كه است معتقد سيوطي *
ديگر و است احسن نوع كه فقهي ، ابواب براساس تاليف يكي
هر نام پي در كه معني اين به مسانيد ، شيوه به تاليف
گرد ضعيف و حسن و صحيح از اعم را ، او مرويات تمام صحابي
حروف براساس صحابه مسندهاي گاه شيوه ، اين در.ميآورند
آسان اينميگردد پيش و پس و مرتب ايشان نام الفباي
نظر در را قبايل گاه و.مسندهاست تاليف در روش يابترين
نزديكترين يعني بنيهاشم از نتيجه در و ميگيرند
به نزديكتر از و ميكنند شروع (ص)خدا رسول خويشاوندان
آيين به ورود در جستن پيشي هم گاهي.ميروند پيش دورتر
مبشره عشره از نتيجه درميدهند قرار معيار را مسلماني
بيعت از پس (ص)پيغامبر تسنن ، اهل عقيده به كه تني ده)
:از عبارتند ترتيب به آنان.داد بهشت مژده بدانان رضوان
ابي سعدبن ،(ع)علي اميرالموءمنين عثمان ، عمر ، ابوبكر ،
و عوف بن عبدالرحمن زبير ، طلعه ، زيد ، سعيدبن وقاص ،
احاديث ترتيب به سپس و ميكنند آغاز (حراج ابوعبيده
در كه صحابياني حديبيه صلح در شركتكنندگان بدريان ،
در كه آنان كردهاند هجرت مكه فتح و حديبيه صلح فاصله
واپسين در و درآمدهاند مسلماني آيين به مكه فتح روز
بودهاند ، سالترين و سن كم كه را صحابياني مسند مرحله ،
اين تمام در.ابوطفيل و يزيد بن سائب مثل ميآورند
و ميشود آغاز مردان از پس "غالبا زنان مسندهاي شيوهها
به و ميكنند شروع (ص)پيامبر همسران از زنان ميان در
نيكوتر اخير روش "صلاح ابن" عقيده به ميرسند ، زنان ديگر
درباره مسلمانان همه كه كرد فراموش نبايد اما ، .است
سوي از.نيستند سخن هم يكديگر با صحابه ، برتري تربيت
;مينمايد ناسازگار نيز اسلام تعاليم با دوم روش ديگر ،
وابستگيهاي برپايه بيشتر صحابه تاخير و تقديم زيرا
.ميگيرد مايه جاهلي انديشههاي از و است قبيلهاي
از عاري (ابواب محور بر تدوين) نخست ترتيب بنابراين ،
.ميرسد نظر به اخير روش دو كاستيهاي و بيماريها
ميكرديد بررسي را مسانيد *
چنين مسندها موءلفان بيشتر عادت كه كنم اضافه بايد بله ، *
پس ميكنند ، آغاز ابوبكر احاديث با را خود مسند كه است
خلافت كه ترتيبي به را راشدين خلفاي ديگر احاديث آن از
را مبشره عشره بقيه احاديث آنگاه و ميآورند كردهاند ،
حميدي و طيالسي داوود ابو مسند در كه چنان.ميكنند ياد
شاه" حكايت بنابر.ميخورد چشم به ترتيب همين احمد و
عبدبن مسند ترتيب "المحدثين بستان" كتاب در "عبدالعزيز
مسندها.است همينگونه به نيز بزاز و يغلي ابي و حميد
بر گاه مسندها تدوين در موءلفاني.گونهگوناند بسيار
مسند مثل كردهاند ، بسنده صحابي تن يك احاديث
از تن چند احاديث گاهي و ابيبكر مسند يا اميرالموءمنين
يا مسندالاربعه مثل آوردهاند ، فراهم را اصحاب
فراهم را مخصوصي گروه احاديث هم گاهي.مسندالعشره
مثل مشتركند ، واحدي ويژگي داشتن در كه ساختهاند
(ص)زمانالنبي في ماتوا مسندالصحابتالذين و مسندالمقلين
را اصحاب از فراواني شمار مرويات هم ، موارد بسياري در و
ابي مسند و حنبل احمدبن مسند مانند كردهاند ، گردآوري
منسوب موءلفش به گاه گرفته نام مسند كه كتابي.موصلي يعلي
مانند اش ، راويي به گاه و حنبل احمدبن مسند مانند است ،
و (ع)علي زيدبن الامام مسند ،(ع)جعفر موسيبن امام مسند
هرگونه بدون و مطلق مسند هرگاه است گفتني حنيفه ، مسندابي
.است احمد مسند مراد شود ، برده كار به قيد
دارد ادامه
جهانيان براي نيكو اسوه
طبري تفسير ترجمه از (ص)محمد سوره برگردان
و روان است برگرداني ميآيد ، پي از كه مطلبي :جستارگشايي
در.طبري تفسير ترجمه از برگرفته ،(ص)محمد سوره از رسا
و حضرت آن والاي صفات ويژگيهاو از برخي ترجمه اين
سفر جمله از وي زندگاني مهم رخدادهاي از پارهاي
(خدا خانه زيارت به (ص) سفرپيامبر آخرين) حجتالوداع
.است شده اشاره
معارف گروه
است آمده فرود مدينه به عليه صليالله محمد سوره اين و
دست را سلم و عليه صليالله پيغامبر كه وقت آن اندر
كرده آغاز و كافران با كردن حرب دستوري و كردند گشاده
كشتن بود فرموده را او عزوجل خداي و كردن غزوها به بود
.ايشان كردن اسير و را كافران
همي كه چند هر بود مكه به عليهالسلام پيغامبر تا و
كافران ، با فرمايد حرب را او كه عزوجل خداي از اندرخواست
كما فاصبر":گفت همي كه چنان.آمد همي صبر آيتهاي همه
"الرسل من اولوالعزم صبر
شد ، مدينه به و كرد هجرت عليهالسلام پيغامبر چون پس
:گفت كه چنان فرستاد قتال آيتهاي را او عزوجل خداي
"الرقاب فضرب كفروا الذين لقيتم فاذا"
پيغامبر آنگه.بكش را همه كافران از يابي را كه هر:گفت
.كافران كشتن بر كرد دراز دست عليهالسلام
همه پيغمبر ياران آمدي ، بيرون "مكه" از كه كارواني هر و
گشتي ، مسلمان كي هر و ;آوردندي " مدينه" به و بگرفتندي را
خلق هيچ كه رسيدند بدان مكه اهل تا ;بكشتندي را او والا
.عليهالسلام پيغامبر بيم از آمدن نيارست بيرون مكه از
را ، السلام عليه پيغامبر است معروف غزو هفت و بيست آن و
و فرستاد لشكر كه آن از وجز كرد خويش بتن كه آن از جز به
جايگاه به يك هر است ، آمده گفته كتاب بدين همه غزوها اين
.است بوده كه چنان خويش ،
" مدينه" به غزو هفت و بيست اين عليهالسلم ، پيغامبر و
حج و رفت حج به آنگاه بود ، "مدينه" به سال ده چون و كرد
كرد عليهالسلام پيغامبر كه بود حج آخر اين و كرد الوداع
.خوانند الوداع حج را اين و
رود ، بيرون حج بدين كه خواست چون السلام ، عليه پيغامبر و
او با انصار و مهاجر همه و ببرد خود با بسيار اشتران
و است من حج آخر اين:ميگفت كه آن جهت از برفتند ،
.بود تبوك غزو غزوها آخرهمه
اميرالموءمنين شد ، بيرون الوداع حج بدين چون و
فرستاده "نجران" به را وجهه الله كرم عليبنابيطالب
عليهالسلم پيغامبر كه شنيد چون و ستدن صدقه جهت از بود
.رفت حج به آنجا از هم نيز او رفت ، حج به
و نيكو سخت كرد خطبه يكي حج بدين عليهالسلم پيغامبر و
چنداني اندر حج هيچ به هرگز و خوانند الوداع خطبه را آن
حج را آن و ;بود اندر حج بدين كه نبود انبوه و غلبه
.گويند التمام حج و گويند الوداع
:كه گفت و كرد وصيت اندر حج بدين السلم عليه پيغامبر و
سخن اين چون و نبينيد جايگاه بدين مرا اين از بعد شما
اين و برخاست خلقان آن ميان از گريهيي و غريوي بگفت ،
.كرد عليهالسلم پيغامبر كه بود حج آخر
"الابوا غزوه" بود ، را عليهالسلام پيغامبر غزوه اول و
و مقامي به يك هر ;تفاريق به ديگر غزوهاي آنگاه و بود
به برآمد را او فتحها و غزوها همه آن تا.معروف جايگاهي
.تقدس و علا و جل حق نصرت و قوه
نالان نالان مكه به آنگه هم بپرداخت ، الوداع حج از چون و
شهر از و بازآمد مدينه به نالاني و رنجوري بدان هم و ;شد
هنوز رسيد ، مدينه به چون و بود مانده چند روزي الحجه ذي
و رنج اين كه گفتند همي درنهان و بود رنجور و نالان
.است رنجور كه ميدانست اندر خويش بتن او و است راه شكستي
|