آلاينده خودروهاي جانبه همه زيان
تاراج به كه سرمايهاي گلستان تالابهاي
ميرود
كنيم آشتي طبيعت با بياييد
آلاينده خودروهاي جانبه همه زيان
(پاياني بخش) پاك هواي حسرت در شهرها كلان
استفاده فرهنگ تقويت و تشويق عمومي ، نقل و حمل گسترش *
راههاي از يكي دوچرخه بويژه غيرموتوري نقليه وسايل از
است بزرگ شهرهاي هواي آلودگي كاهش
:اشاره
"...پاك هواي حسرت در شهرها كلان" مقاله از بخش آخرين در
زيست محيط كارشناس بيژنزاد محمدرضا مهندس آقاي توسط كه
هوا آلودگي از ناشي زيانهاي بر مروري با است ، شده تهيه
فرهنگ تقويت و تشويق جامعه ، اقتصاد و مردم سلامتي بر
شرط به -دوچرخه بويژه غيرموتوري نقليه وسايل به رويكرد
.است شده بررسي -مناسب امكانات شدن فراهم
حرارت درجه آمدن پائين صورت در و دما وارونگي بروز هنگام
در را خورشيد نور توانائي مه و شود ايجاد مه است ممكن
طولاني را وارونگي زمان و داده كاهش محبوس هواي كردن گرم
.ميكند
فاجعه و شده تبديل خطرناك اسيدهاي به مه در سمي گازهاي
انيدريد حالتي چنين در.ميكنند ايجاد را اسيدي مه
تبديل سولفوريك اسيد و سولفوريك انيدريد به سولفورو
مشكلات و يافته كاهش هوا در موجود رطوبت PH و ميشود
و ، خارش التهاب.ميكند ايجاد انسان براي گوناگوني زيستي
شده مشخص امروزهميباشد جمله آن از چشم آبريزش و سوزش
در هوا آلودگي مرگبار سوانح اصلي عوامل از يكي كه است
آب بخار) مه و سولفورو انيدريد تركيب گذشته سالهاي
ايجاد از گذشته اسيدي مه.است بوده (هوا در متراكم
و خفگي حتي و تنفسي دستگاههاي و مجاري در وسيع اختلالات
تخريب و فرسودگي سبب پوستي و چشمي مختلف حساسيتهاي بروز
.ميشود نيز ساختمانها و اشياء
:اسيدي باران
اكسيد دي گازهاي تخليه نهايي نتيجه اسيدي باران پديده
به ازصعود پس كه ميباشد هوا در ازت دياكسيد و گوگرد
را باران ph ميزان آب بخار با تركيب و هوا بالاي طبقات
بيشتر گازها اين.ميشود آن شدن اسيدي سبب و آورده پايين
در مثال عنوان به.ميگردند خارج خودروها اگزوز از
آن در موجود گوگرد (گازوئيل نظير) نفتي سوختهاي احتراق
%و 2 سولفورو دياكسيد آن %كه 98 ميشود تبديل گازهايي به
موجود آب بخار با گازها اين.است سولفورو اكسيد تري آن
اسيد توليد و شده تركيب هوا بالاي طبقات در جو در
.ميبارد فرو اسيدي باران صورت به كه ميكند سولفوريك
و جنگلها و درختان رفتن بين از باعث تنها نه اسيدي باران
درياچهها و رودخانهها آبزيان و ماهيان مير و مرگ
آثار فرسودگي و ساختمانها ظاهري تخريب باعث بلكه ميشود
درباران موجودSO4 H2زيرا ميشود نيز گذشته معماري هنري
ساختماني مواد شدن خرد سبب زياد تخريبي قدرت با اسيدي
.ميشود
:اصطكاك پديده و آزبست
در وسيع بطور كه است معدني ماده چندين تجاري نام آزبست
از يكي و ميروند بكار اتومبيل ترمز لنت تهيه
در آزبست ذرات شدن پراكنده.ميباشد هوا مهم آلايندههاي
به افراد ابتلاء حتي و تنفسي اختلالات ايجاد سبب هوا
اصطكاك پديده كه ازآنجا.ميگردد ريوي بدخيم بيماريهاي
باعث كه ترافيكي فعاليتهاي از دسته اولين عنوان به
بنابر است برخوردار ويژهاي اهميت از ميشوند هوا آلودگي
آلاينده با ارتباط در پديده اين نقش كه دارد ضرورت اين
دقيقتر ميشود استفاده ازآن ترمز لنت درساخت كه آزبست
.گيرد قرار بررسي مورد
هوا آلودهسازي لحاظ از سائيدگي يا اصطكاك زيست محيط در
ذرات پراكندگي از عبارتست پديده اين دارد ، زيادي اهميت
.ميشوند ايجاد مالش وسيله به شدن سائيده نتيجه در كه
در بزرگ شهرهاي سطح در خودرو ميليون يك از بيش روزانه
رانندگان ترافيك خاص وضعيت لحاظ به كه ميباشند شد و آمد
از استفاده هربار با و ميكنند استفاده ترمز از پيوسته
با لنت اصطكاك عمل تحت ترمز لنت از مقداري خودرو ترمز
بصورت آن در موجود آزبست و شده سائيده چرخ ديسك يا كاسه
كنار از بهطورمستقيم يا و چرخ كاسههاي درز از غبار
اثر بر و شده پراكنده هوا در و ميريزد زمين به چرخ ديسك
حركت كه) خيابان آسفالت به نزديك هواي سطحي جريانهاي
پراكنده شهر درمحيط (ميكند تشديد آنرا اتومبيلها
تعداد در آزبست غبار مقدار اين اگر حالميشود
ميگردد مشخص شود ضرب خيابانها سطح در جاري اتومبيلهاي
به ورود از پس كه شده پراكنده هوا در آزبست مقدار چه كه
.ميشود ريوي خطرناك مشكلات موجب شهروندان ريه
لنت سايش از ناشي آزبست غبار كه است آن موءيد تحقيقات
نيز سرطاني بدخيم تومورهاي ريه به يافتن راه از پس ترمز
.ميآورد وجود به
خودروها لاستيك مستمر سائيدگي مساله مقوله براين اگر حال
آزبست غبار بر علاوه كه مييابيم در بيافزاييم نيز را
صنعتي دوده:نظير لاستيك سازنده مضر ازمواد زيادي مقدار
پراكنده هوا در غبار بصورت سايش نتيجه در نيز...و
آلايندهاي ميتوانند خود نوبه به كدام هر كه ميگردد
.باشند سلامتي حال به مضر و خطرناك
محدود هوا آلودگي به تنها شهري ، زيست محيط آلودگي
و پيامدها كه ميدهد نشان كارشناسان پژوهشهاي نميشود ،
بسيار ميكند ، ايجاد ترافيك كه سروصدايي از ناشي عوارض
وسايل بويژه موتوسيكلتها و خودروها و زيانبارميباشد
به آلودگيها قبيل اين مهم عوامل از فني نقص داراي نقليه
آلودگي نيز دما وارونگي بروز هنگام به.ميآيند شمار
وسيع اختلالات بروز سبب صوتي آلودگي.ميشود تشديد صوتي
درخواب ، اختلال ازقبيل عوارضي و شده مردم در روحي و جسمي
شنوايي ، اختلالات فشارخون ، تنفسي ، و قلبي اختلالات
.ميآورد وجود به معدي اختلالات و بدن ساز و سوخت افزايش
شهرهاي در زيست محيط آلودگي اصلي عامل را خودروها اگر
از ناشي ضايعات بايد بياوريم ، حساب به پرجمعيت و بزرگ
نيز را حوادث ازاين ناشي ومير مرگ بخصوص رانندگي حوادث
و فرسوده خودروهاي آمد و رفت از ناشي خسارات شمار در
.داريم محسوب شهرها در آلاينده
زياد ، مصرف اقتصادي خسارات موجد خودروها ديگر سوي از
نيز را بايدفضا و بوده تجديد غيرقابل منابع مصرف و انرژي
موتوري خودروهاي به كه فضايي نياز بخصوص.آوريم حساب به
بر اقتصادي بيلان در را سنگيني مالي بار مييابد ، اختصاص
هزينه لحاظ از تنها نه رقم اين ميكند ، تحميل جامعه
نظر از بلكه بزرگراهها و خيابانها احداث براي بودجه
فرهنگي ، فضاهاي توسعه به ميتوانند كه اراضي شدن بيمصرف
توجه خور در نيز يابند اختصاص...و اجتماعي و بهداشتي
.ميباشد
راهها منطقيترين از يكي گفته ، پيش مشكلات حل جهت در
.است غيرموتوري نقليه وسايل از بهرهگيري به مردم تشويق
درشكه ، همچون وسايلي از بهرهگيري منظور كه است بديهي
تشويق و تقويت بيشتر بلكه نميباشد ، چهارپايان يا دليجان
با اما.است دوچرخهسواري و پيادهروي فرهنگ به رويكرد
از قبل كه نمود اذعان بايد اخير ، سال چند تجارب به توجه
يك عنوان به ، ازدوچرخه استفاده به شهروندان خواندن فرا
به لازم هندسي اصلاح بايد هوا ، آلودگي كاهش براي راهحل
دوچرخهسواران براي پايدار و امن مسيرهاي ايجاد منظور
شبكه گسترش و تقويت با همزمان بايد كار اين و شود انجام
هنگام به و نخست وهله در تا گيرد صورت عمومي ، نقل و حمل
براي آنها كوتاه ، مسيرهاي در دوچرخهسواري به مردم تشويق
.نشوند روبهرو مشكل با بلند مسيرهاي در مقصد به رسيدن
كاهش راهحلهاي از يكي عنوان به دوچرخهسواري به تشويق
از عمومي افكار روشنسازي مستلزم شهرها در هوا آلودگي
استفاده گوناگون مزاياي خصوص در لازم اطلاعات ارائه طريق
ساختن فراهم و شهري درون مسافتهاي طي براي دوچرخه از
.ميباشد مردم توسط دوچرخه ارزان خريد براي آسان امكانات
ورزش يك كه جهت اين به دوچرخهسواري فرهنگ تقويت و تشويق
.است فراوان اهميت واجد ميباشد ، نيز مفيد و سالم
تاراج به كه سرمايهاي گلستان تالابهاي
ميرود
بينالمللي تالابهاي تغييركاربري ، و بيتوجهي علت به
از پيش.است گرفته قرار نابودي سراشيبي در گلستان استان
اعتراض به لب زيست ، محيط حفظ به علاقهمندان بارها و اين
يادآوري را تالابها تخريب زيانبار پيامدهاي و گشوده
تذكرات اين به توجه عدم علت به متاسفانه اما بودند ، كرده
ما كشور خاك در جهان اكوسيستمهاي نادرترين از يكي اينك
و پرندگان از بسياري زيستگاه دراز ساليان طول در كه
.است گرفته قرار نابودي و تخريب معرض در بود آبزيان
در زيست محيط حفظ طرفداران از تن اقدام 60 تازهترين در
نابودي روند از خود نگراني مراتب انعكاس ضمن گلستان
از حفاظت كه كردهاند خاطرنشان استان ، اين تالابهاي
و خطير مهم ، وظايف از يكي استان بينالمللي تالابهاي
تشكلهاي مسئولان زيست ، محيط حفاظت سازمان قانوني
.ميباشد مردم بهخصوص و زيستمحيطي
منطقه تالابهاي از برخي حاضر حال در عده اين گفته به
ديگر و نادرست كانالكشي اثر بر "آجيگل" مانند گلستان
معرض در اكنون و شده كاسته آن ازمساحت روزبهروز عوامل
واقع مرزي منطقه در كه آلماگل تالاب.دارد قرار شدن خشك
.است گرفته قرار جدي تخريب معرض در شاليكاري بهانه به شده
فراموش زيانبار و نادرست اقدامات قبيل اين عاملان گويي
اهميت دليل به تالاب يك افزوده ارزش كه كردهاند
برنجكاري مزرعه يك از بيشتر بار هزاران آن زيستمحيطي
تالابها نابودي قيمت به كشاورزي بود ، قرار اگر و است
تالابهاي از اثري اكنون باشد ، سودده جهان مردم براي
را آلماگل تالاب كساني.نداشت وجود جهان معتبر و معروف
در فروش براي و صيد را آن ماهيهاي كردهاند ، تخريب
صيادان از گروهيكردهاند عرضه قلا آق و گنبد بازارهاي
ماهي صيد به ارزش با تالاب اين در كفكش تورهاي با
انجام تراكتور با را توركشي كار چون و ميپردازند
جبران غيرقابل و زياد بسيار تالار تخريب دامنه ميدهند ،
گلستان استان در زيست محيط حفظ به علاقهمندان.ميباشد
تالابهاي تبديل و تخريب از بايسته اقدامات با اميدوارند
اين در ماهي مخرب و غيراصولي صيد همچنين و گلستان
.شود جلوگيري تالابها
بينالمللي معاهدههاي براساس كه است يادآوري شايان
مهم تالاب زمره 18 در آلماگل و آجيگل و آلاگل تالابهاي
محسوب جهان زيست محيط مشترك ميراث و ايران ارزشمند و
به موظف و مسئول زيست محيط حفاظت سازمان و ميشوند
استان ديگر سوي از.ميباشد تالابها اين از مراقبت
عبور مسير در پاييز فصل در اقليمي ويژگي دليل به گلستان
تالابهاي و دارد قرار مهاجر پرندگان انواع تخمگذاري و
و آجيگل آلماگل ، آلاگل ، جمله از منطقه اين غني و بزرگ
قو ، قبيل از پرنده زيادي شمار پذيراي سالانه داشليبرون
كنار و آبزي پرندگان ديگر و غاز چنگر ، مرغابي ، فلامينگو ،
تخريب از لازم اقدامات انجام با دارد ، جا و ميباشد آبزي
.شود جلوگيري ملي ثروتهاي اين ويراني و
همشهري خبرنگار -گلستان استان
كنيم آشتي طبيعت با بياييد
بخاطر ميشناسيد ما از بهتر را طبيعت شكارچيان ، شما *
خوبي دوستان هم با تا بگذاريد كناري را تفنگها طبيعت
باشيم آن موجودات همه و طبيعت براي
صدها بيرحمانه كشتار مطبوعات طريق از پيش سال چهار درست
خبر اين كه شديم آگاه را زنجان سهرين دشت در آهو
و حيوان اين نسل انقراض از حاكي بود خطري زنگ تكاندهنده
مرگ شاهد بايد حيرت و بهت با نيز گهگاه تاسفآورتر
درد از زياد احتمال به كه باشيم آهويي بچه يا آهو دلخراش
پا و دست شكستن يا و خستگي و ترس از يا و گلوله سوزش و
همانجا در بيگناه و وحشتزده چشمان با و افتاده آب به
من !چي؟ براي و گناهي چه به چرا؟".است گرفته آرام
و است آمده درد به دلم كه ميدانم را اين فقط و نميدانم
كمي شايد تا هموطنان با دلي درد حداقل "بكنم كاري بايد
.بگيرم آرام
گلولهزني تفنگ با ديگر شكار هر يا آهو يك زدن آيا
متري تا 600 فاصله 500 از حداقل است قادر كه دوربيندار
را شكارچي حتي شكار اينكه بدون درآورد پاي از را شكار
داشته فرار فرصت تا كند حس را بويش حتي يا و باشد ديده
براي باشد داشته فخري هم اگر دارد؟ مباهات و فخر باشد
در را تفنگ آن كه شما براي نه است تفنگ آن و تكنولوژي
!گرفتهايد دست
جان ميتواند انسان چگونه كه هستم شگفت در "واقعا من
براي آنهم و بگيرد را ظريفي و قشنگي اين به موجودي
يقين من !نه.است گذاشته ورزش آنرا اسم خودش كه تفريحي
اسم جز به گذاشت ميتوان اسمي هر عمل اين روي كه دارم
.است دور به كردن تارومار و كشتار از ورزش نه ورزش ،
است مبارزه يك اين ميگويند (شكارچيان) كه شنيدهام باز
نه و من نه ولي دارد ، را كردن فرار شانس و فرصت شكار و
كه ميدانيم ما همه چون نداريم باور را اين خودشان حتي
بوده انسان آن هميشگي برنده و است نابرابر مبارزه يك اين
."نام بد برنده" كه بگويم بايد هم را اين البته هست ، و
شما اما و است شده تمام كه است وقت خيلي مبارزه آقايان
و سربلند انسان مبارزه اين برنده !نداريد خبر هنوز
از را وحش حيات گونههاي هزار هزاران نسل كه است پيروزي
و دشمني چه شما با زيبا موجودات اين.است برده بين
شما به بودهايد طبيعت در كه وقتي آيا دارند؟ مبارزهاي
آيا كردهاند؟ حمله شما به آيا كردهاند؟ بياحترامي
را شما حق آيا ببريد؟ لذت طبيعت از كه شدهاند آن مانع
در آهو يك ديدن اينكه يا و كردهاند؟ پايمال طبيعت در
عصباني را شما خود نوع هم با كردن بازي يا و چريدن حال
ميغلتانيد؟ خون و خاك در را او كه ميكند
به است باقي فرصتي اندك هنوز و نشده دير خيلي تا بياييد
شود ياد نيكي به انسان نام اينكه خاطر به و خودمان خاطر
ثابت بياييد.بدهيم پايان ساله هزار چندين كشتار اين به
كه آنچه هر و طبيعت با و هستيم متمدني انسانهاي كه كنيم
و دوستي دستهاي با بياييد بكنيم ، آشتي است طبيعت در
باشيد مطمئن و برويم آن موجودات و طبيعت سراغ به مهرباني
انسان از ديگر و كرد خواهند استقبال ما از هم آنها كه
پيدا غذايي اگر سخت زمستانهاي در و هراسيد نخواهند
براي بياييد آمد ، خواهند انسان خود دوست سراغ به نكردند
و بالاتر خيلي دوستي اين.ياوري و باشيم پناهي همديگر
قول شما به را است ، اين تفنگ ماشه كشيدن لذت از ماندگارتر
.ميدهم
شما ميدانيد ، ما از بهتر را مطالب اين شكارچيان شما
را زيادي واقعيتهاي و ميشناسيد ما از بهتر را طبيعت
را اين من و ميدانيد انسانها با حيوانات دوستي درباره
را بيپناهي بچه گرگي ماده حتي كه است شده ثبت و ميدانم
اين خاطر به پساست كرده بزرگ خود تولههاي با و نخورده
كناري به را نافرجام تكنولوژي اين "تفنگ" واقعيتها
موجودات همه و طبيعت براي خوبي دوستان هم با تا بگذاريد
با دوستي دستهاي فشردن و روز آن اميد به.باشيم آن
تا انسانها ، همه براي باشيم الگويي تا طبيعت با و همديگر
وحش حيات براي جهان كشور امنترين ايران" كه بگويد دنيا
.روز آن اميد به "است
عزيزان شما:زيست محيط كاركنان تمامي با سخني اما و
و من چون نداريد شكار مجوز دادن در اجباري هيچ زحمتكش
از بيش برابر هزاران و صدها حتي زيادند خيلي من امثال
پول موجودات نشدن شكار براي حاضريم كه شكارچيان ،
صدا با برنامهريزي و همآهنگي با دارم يقين و بپردازيم
من و كنيد تقويت مردم در ميتوانيد را روحيه اين سيما و
تا شكست خواهند را خود قلك بچهها حتي كه دارم اطمينان
زيست محيط و حيوانات حامي هم شما و بكنند حمايت شما از
هميشه اميدوارم كه هستند هم سبز جبهه خوب دوستان و باشيد
به هم آنها;واقعي كوهنوردان تمامي همچنين و باشند سبز
.داريد فراواني دوستان كه ميبينيد.آمد خواهند شما ياري
براي بانكي حساب شماره و شما برنامهريزي منتظر ما پس
.هستيم منظور اين
آقاي مناسب و جا به مقاله به كرد بايد رجعتي خاتمه در
در آبان 1374 سهشنبه 23 تاريخ در عزيز سلطاني دكتر
:كه همشهري روزنامه
آنها ماده و نر آهوي راس شكار 200 جاي به نيست بهتر آيا
سالهاست كه ايران وسيع دشتهاي از يكي در و زندهگيري را
كنيد؟ رها است نديده خود به آهو رنگ
عيوض آلفرد
|