اروپا روشنفكري سنت
اصول؟ يا بقا :جديد هزاره پرسش
اروپا روشنفكري سنت
و آلماني نويسنده گونترگراس صريح گفتوگوي در
فرانسوي جامعهشناس پييربورديو
:درآمد
و فرانسه مطرح جامعهشناس پييربورديو پيش چندي
به ادبيات نوبل جايزه برنده و نويسنده گونترگراس ،
ديده به بدان اروپا روشنفكري جامعه كه زدند دامن گفتماني
.نگريست تحسين
فكري ، گوناگون زمينههاي به دو اين نشست اين در
وضع اروپا ، در روشنفكران جايگاه روشنگري ، ليبراليسمنو ،
.ميپردازند...و كارگري سنديكاهاي حال و
متن چاپ به اقدام خود درشماره 49 "تسايت دي" روزنامه
.ميگذرد شما نظر از زير در كه كرد ، گفتوگو اين كامل
آن چاپ از پس روز وگو 8 گفت اين اهميت علت به است گفتني
.كرد منتشر را آن "عينا نيز لوموند "تسايت دي" در
انديشه گروه
جهانشاهي جاهد :ترجمه
سنت يك گفتهايد ، جايي در شما گراس آقاي :بورديو پيير
آن و هست هم فرانسوي كه دارد وجود آلماني يا اروپايي خوب
همراه به جا اين در دارم قصد من.است گشودن سخن به لب
.كنم راباز دهانم شما
يك و جامعهشناس يك همآيي آلماني ، تجارب براساس:گراس
در فيلسوفها "معمولا آلمان دراست غيرعادي نويسنده
و ديگر گوشه در جامعهشناسها و مينشينند گوشهاي
جمعي ارتباط.ميپردازند جدل به پشتي اتاق در نويسندهها
كتاب به من وقتي.ميگيرد پا بهندرت ما ، كنوني نوع از
"من قرن" خودم نوشته آخرين به يا و "جهان نگونبختي" شما
كارهايمان در مشتركي وجه كه ميشوم متوجه ميكنم فكر
درباره ما.ميكنيم تعريف پائين از را داستان ماداريم
پيروزمندان ، موضع از نه و ميزنيم حرف سطح در نه جامعه
قرار بازندگان كنار در حرفهاي شناخت خاطر به بلكه
.ميگيريم
شدهايد موفق "جهان بختي نگون" در همكارانتان و شما
.كنيد تاكيد بودن مطلع فرا نه و كردن درك فكر روي "كاملا
ديگر به كمال و تمام كه فرانسه اجتماعي اوضاع به نگاهي
به نويسنده من براي شما كشور تاريخ.ميشود منتقل كشورها
و حال مثال عنوان بهميكند توجه جلب خام مواد عنوان
و ميرفتند كارخانهها به كه سوم نسل فلزكار كارگران وضع
طرد جامعه از "ظاهرا و شدهاند بيكار كار از اكنون
به شهرستان از كه جواني زن وضع مطالعه يا گشتهاند ،
نامهها كردن رديف كار به شبانه و ميآيد پاريس
برجستهترند رفاهي مسائل كار ، محل تصاوير درميپردازد
كتاب در را اين.بشود برجسته شعاري شكلي به كه آن بدون
.پسنديدم خيلي
چنين اجتماعي شرايط درباره كشوري هر در كاش ميكنم آرزو
دارد ، سئوال جاي من براي كه چيزي تنها.ميداشتيم كتابي
در طنز:ميگردد باز جامعهشناسي مقررات به حدودي تا
مضحكه شما كتاب در.ندارد جايي دست ، اين از كتابهايي
ميكند ايفا مهمي نقش من داستانهاي در كه چيزي ناكامي ،
.نميخورد چشم به ميگيرد ، نشات رويارويي از كه پوچي و
است؟ چنين چرا
از بلاواسطه را تجاربي چنين انسان وقتي:بورديو
كوبنده تاثيري حدودي تا ميشنود ، درد اهل شخصيتهاي
محال "تقريبا لازم فاصلهاي كردن مقرر و ميگذارد برجاي
گذاشتيم كنار را داستانها از بسياري "نهايتا ما.است
.ميآورد پديد را درگيريهايي چون
كنم؟ قطع را شما صحبت لحظهاي براي ميدهيد اجازه:گراس
را همديگر كمدي و تراژدي كه است اين مضحكه از من منظور
گسترده بسيار عرصه دو اين بين مرزهاي بلكه نميكنند ، طرد
.است
تاثيرگذاري ، بر سعي بدون ميخواستيم ما بالاخره:بورديو
نظر نقطه از.كنيم مجسم خوانندگان چشم پيش را خشونت پوچي
.بنويسد "زيبا" ميكوشد نويسنده بسا چه انساني ، رنجهاي
نپردازيم زيبانويسي به حتيالامكان كوشيديم آن جاي به ما
براي.بدهيم ارائه هم را واقعيت برانگيز خشونت روي آن و
ما.داديم قرار مدنظر هم را ادبي و علمي محاسبات اين
وارد نميخواستيم بشويم ادبي ديگري شيوه به كه اين براي
هم سياسي دلايل ما كار اين البته.بشويم "ادبيات" حوزه
حاضر حال در كه دادوستد خشونت كرديم حس ما.داشت
فقط كه است گسترده چنان ميزند ، دامن بدان ليبراليسمنو
انتقادي تفكر.رسيد جايي به نميتوان نظري تحليل ازمسير
.نيست ميزنند دامن را سياستي چنين كه كساني نيت
هر مابدهم توضيح بيشتر كمي سئوالم براي بايد من:گراس
نويسنده ، عنوان به من و جامعهشناس عنوان به شما دو ،
هر به -جا همه در امروزه كه سنتي هستيم ، روشنگري فرزندان
گويي كه ميشود برده زيرسئوال -فرانسه و آلمان در صورت
به من نظر.است بوده ناموفق روندي اروپايي ، روشنگري روند
هستم ، روشنگري روند ناقص رشد شاهد من.ديگراست گونهاي
من وقتي.محض تكنيكي عمل حد در خرد تقليل مثال عنوان به
بسياري جنبههاي آغاز در كه ميكنم فكر مونتان به فقط
قرن گذر در اينها همه كه ميبينيم داشت ، وجود
.همينطور طنزهم همهاينها كنار در و بربادرفتهاند
كه هستند كتابهايي ديدهرو قاتل ژاك كانديدولتريا"مثلا
قابليتهاي و است هولناك بسيار هم روزگار اوضاع آنها در
ناكامي و درد زير در ولي.ميشوند گرفته ناديده انساني
.ميكنند عرضه مضحك مفهومي پيروز چهره از هم
ميرود ، دست از روشنگري سنت كه احساس اين ولي:بورديو
با امروزه كه دارد جهاني ديدگاه كل تغييرات به بستگي
در.ميشود نشانده بركرسي نو ليبرالهاي ديدگاه برتري
در كه بكشانم پيش را مقايسه اين ميتوانم آلمان همين
محافظه انقلابي به "عميقا موضوع نو ليبرالهاي انقلاب
آلمان در كه مفهومي همان به درست -ميشد مربوط كارانه
-بود ميان در صحبت محافظهكاران انقلاب از سالهاي 1930
انقلاب:است غريب و عجيب غايت به مورد يك انقلابي چنين
جا مترقي ظاهر به و ميشمرد حق را گذشته محافظهكاران
ميكنند ، تلاش گذشته به بازگشت براي كه كساني تا;ميزند
هر براي امر اين.بمانند باقي گذشته به متعلق و ببرند بو
بهعنوان "دائما ما با ميافتد ، اتفاق كرات به ما دوي
اصطلاح فرانسه در.ميشود رفتار "ابدي ديروزيان"
.ميبرند كار به را "آهنين سالخورده"
...دايناسور:گراس
بزرگ قدرت همان اين مترقيانه ، "ترميم"."دقيقا:بورديو
ميتوان را آنها استدلال حتي.است محافظهكاران انقلاب
.نيست لطيفه ما آثار در ميگويند ما به.داد بسط چنين
انسان كه نيست چيزي !نيست خندهداري زمانه زمانه ، ولي
.بخندد آن بر بتواند
.ميكنيم زندگي شادي عصر در ما كه نگفتم من:گراس
بند از را ادبي امكانات شيطاني خندههاي با كه انساني
كه چيزي.است موجود وضعيت به اعتراضي خود ميرهاند ،
بازگشت نوعي ميشود ، عرضه نو ليبراليسم لواي تحت امروزه
در.است نوزدهم قرن در منچستر ليبراليسم شيوههاي به
كل در موفقي نسبت به تلاش هم قرن همين هفتاد سالهاي
تمدن سمت به را سرمايهداري ميخواست و داشت وجود اروپا
دو هر سرمايهداري و سوسياليسم بگويم اگر من.كند هدايت
تحت بنابراين هستند ، روشنگري ناموفق و زرنگ فرزندان
خود صورت آن در داشتند ، هم به نسبت كنترل وظيفه شرايطي
در را مهم اين ما.بود پاسخگويي تابع هم سرمايهداري
هم محافظهكار حزب و ميناميم آزاد اقتصاد بازار آلمان
جمهوري وضعيت مانند وضعيتي كه بود پذيرفته "كاملا
سالهاي طي توافقها اين.بگيرد پا نبايد هرگز "وايمار"
كمونيستي حكومتهاي كه زماني از.شد شكسته 1980
يكهتاز ميتواند ميكرد تصور سرمايهداري فروپاشيدند ،
مقابلي طرف ديگر و كند عمل كنترل از خارج و باشد ميدان
سرمايهداران از اندكي تعداد حتي امروزه.نيست كار در
چون ميكنند ، بلند را خود انگشت هشدار علامت به مسئولانه
و ميشود خارج كنترل از وضع اين كه شدهاند متوجه
و ميكند تكرار را كمونيستها اشتباه همان نو ليبراليسم
ادعاهاي بر و ميدهد ارائه دنيا به اعتقادي جملههاي شاه
.ميفشارد پاي خود تعصبآميز
كه است ، گسترده چنان جديد ليبراليسم قدرت ولي:بورديو
جلوه سوسياليست را خود ميزنند دامن بدان كه كساني
باشد ، ژوسپن يا بلر توني شرودر ، ميخواهد حال.ميدهند
و ميزنند جا سوسياليست را خود كه هستند افرادي اينها
بنابراين.ميكنند دنبال را نو ليبراليسم سياستهاي
اينها همه چون ميشود ، دشوار بياندازه انتقاد و تحليل
.ميكنند بازي وارونه نقش
.اقتصاد برابر در كاپيتولاسيون نوعي:گراس
دارد ادامه
اصول؟ يا بقا :جديد هزاره پرسش
(آخر بخش) وآينده حال به نگاهي; ملل سازمان
مالي بحران نسبي فصل و حل
راه در امريكا كنگره كارشكني بهدنبال و پيش سال چند از
اين عادي بودجه ملل ، سازمان در كشور اين عضويت حق پرداخت
اكثريت اختيار در كه كنگره.شد شديد كسري دچار سازمان
رشته يك پذيرش خواهان است ، محافظهكار جمهوريخواه
به برخي و است ملل سازمان به مربوط برخي كه درخواستهاست
داخلي سياست و امريكا دولت به "مستقيما و ندارد ربطي آن
محافظهكاران كه خواستهاي مهمترين.است مربوط كشور اين
عضويت حق كاهش ميكنند ، مطرح ملل سازمان با ارتباط در
حدود به عادي بودجه كل درصد از 25 سازمان اين در امريكا
را ملل سازمان عادي بوجه چهارم يك پرداخت.است درصد 22
برعهده سال 1945 در آن تاسيس زمان از امريكا سنتي بهطور
رسمي بهطور ترومن هري جمله از كشور اين رهبران.داشت
.بودند پذيرفته را تعهدي چنين
متناسب كشور هر عضويت حق ملل سازمان منشور براساس اما
جهاني عرصه در كشور آن اقتصاد داخلي ناخالص توليد با
اقتصاد آنكه به توجه با و اساس براين.ميشود تعيين
تشكيل را جهاني ناخالص توليد درصد حال 30 در امريكا
ملل سازمان در كشور اين عضويت حق عليالقاعده ميدهد ،
در نهتنها واشنگتن اما.باشد عادي بودجه درصد بايد 30
سرباز تغييري چنين شناختن رسميت به از اخير سالهاي خلال
بر علاوه خود سنتي عضويت حق پرداخت عدم با بلكه است ، زده
اكنون دلار ، ميليارد ميزان 6/1 به بزرگي بدهي ايجاد
.است عضويت حق پرداخت نسبت اين كاهش خواهان "مصرا
به ليبرالي رويكرد كه امريكا دولت كه بود درحالي اين
تمام پرداخت خواهان دارد ، مسئله اين ازجمله جهاني مسائل
در بالاخره.بود سازمان اين در خود عضويت حق كمال و
به شد ناچار كلينتون جاري ، ميلادي سال ماههاي واپسين
كنگره ، هستهاي آزمايش ممنوعيت پيمان تصويب طرح رد دنبال
طرح و دردهد تن محافظهكار قانونگذاران خواستههاي به
همان جهاني سازمانهاي در را امريكا عضويت حق پرداخت
اين.بپذيرد بود ، كرده پيشنهاد محافظهكاران كه صورتي
امريكا بدهيهاي از دلار ميليون كه 926 است كرده مقرر طرح
حال ، اين با.شود پرداخت ملل سازمان به آينده سال سه ظرف
بدهيهاي كل از كمتر دلار ميليون ششصد هنوز رقم اين
كه است شده ملزم امريكا دولت آن ، بر افزون.است واشنگتن
را جنين سقط كه بهداشتي سازمانهاي به را خود مالي كمك
به كنگره طرح پذيرش وانگهي ، .كند قطع ميكنند ، ترويج
براي قانونگذاران خواسته به امريكا دولت كه است آن معناي
.است نهاده گردن ملل سازمان در عضويت حق كاهش
اين كردن تلقي مثبت" طرح اين قبال در عنان اوليه واكنش
بر وجه هيچ به است سال كه 5 مللي سازمان برايبود "تحول
بيكار را خود كاركنان از شماري است ، نيفزوده خود بودجه
بودجه صندوق از عادي بودجه كسري جبران براي و است كرده
رويدادي اين "طبعا است ، گرفته قرض صلح پاسداري عمليات
به امريكايي قانونگذاران تقاضاهاي اما.بود اميدواركننده
بايد سازمان مختلف كميتههاي جلسات.نميشود ختم اينجا
يك بهعلاوه و شود ختم آفتاب غروب مقرر ساعات در
.غيره و باشد عضو بودجهنويسي كميته در بايد امريكايي
ساختار اصلاح را خود تقاضاهاي هدف كنگره محافظهكاران
واقع در آنان كه است آن واقعيت اما.ميدانند ملل سازمان
امريكا براي آن فايده و ملل سازمان نقش به جديد نگرشي به
ابرقدرتي تفكر در ريشه كه بردهاند پي سرد جنگ دوران در
حق دادن دست از تهديد آنان براي.دارد امريكا بلامنازع
شامل سازمان منشور طبق كه ملل سازمان عمومي مجمع در راي
آنها عضويت حق ميزان از بدهيهايشان كه ميشود كشورهايي
نيك چون است ، مسخره بگيرد ، فزوني آن از پيش سال دو در
و است ناكارامد "اصولا امريكا بدون ملل سازمان ميدانند
به سفر جريان در كه نگارندهنيست بيراه پر حرف اين
به متعلق هريتيج تحقيقاتي بنياد در و واشنگتن
سازمان در امريكا سفير معاون ليچنشتين ، با محافظهكاران
جمله اين كرد ، صحبت ريگان جمهوري رياست زمان در ملل
بسيار":كه دارد ياد به بهخوبي را وي كنايهآميز
".ببينيم امريكا بدون را ملل سازمان كه است سرگرمكننده
ملل سازمان معتقدند همچنان سفيد كاخ ليبرالهاي مقابل در
حفظ براي امريكا خارجي ديپلماسي دستگاه در سودمند ابزاري
از كه هستند آن پي در كشورها همه البته.است ملي منافع
استفاده خود منافع براي جهاني گسترده ديوانسالاري اين
قدرت و وتو حق داراي كشورهاي كه پيداست ناگفته اما كنند ،
جهت كاراتري اهرم از امريكا ، بخصوص گسترده مالي و نظامي
.هستند برخوردار آن سياستهاي هدايت و فشار اعمال
امريكا عضويت حق كاهش سياست گستاخانه اتخاذ حال ، دراين
ملل ، سازمان اعضاي ساير با مشورت بدون و يكجانبه بهطور
اين در كشور اين متحدان نزديكترين حتي ناخشنودي باعث
آغاز را رويه اين ديپلماتها برخي.است شده سازمان
.ميدانند كشور اين بينالمللي فعاليتهاي در جديد دورهاي
بهتر شايد معتقدند امريكايي ليبرالهاي از گروهي اما
.كند پافشاري خود اصول بر اما باشد ، فقير ملل سازمان باشد
قرار كه را عادي بودجه درصد كه 18 ژاپن نظير كشورهايي
در تازه و ميكند تامين يابد ، افزايش درصد به 20 است
خود ناخرسندي نميتوانند ندارد ، دائمي كرسي امنيت شوراي
اين دوجانبه روابط كه هرچند كنند ، پنهان امر اين از را
در ديپلماتها مناسبات از گستردهتري ابعاد كه كشورها
به نابرابري اين كه ميشود آن از مانع دارد ، ملل سازمان
"صرفا برخوردها اين علت ، همين بهكند سرريز آنها روابط
مالي بعد در ملل سازمان.ماند خواهد باقي گلهگذاري درحد
يا اصول ميان بايد كه ميشود جديد هزاره وارد حالي در
.برگزيند را يكي بقا
است؟ چگونه آينده قرن در عنان جهان
گسترش و ايدز خبري مصاحبه يك در متحد ملل سازمان دبيركل
است معتقد وي.دانست جديد هزاره اصلي چالشهاي را ايدز
سياسي ، مسئلهاي منزله به بايد كه است پديدهاي ايدز
.كرد برخورد آن با بهداشتي مسئلهاي و اجتماعي مسئلهاي
گسترش از جلوگيري براي است اعتقاد اين بر غنايي مرد اين
حاكم جهاني بازارهاي بر مشخص ارزشهاي و اصول بايد فقر ،
اجلاس به نسبت كه گستردهاي اعتراضات وي ، گفته به.باشد
محدوديتهاي و روحي فشارهاي نشاندهنده گرفت ، صورت سياتل
عامل توجه نيازمند كه است اقتصاد شدگي جهاني از ناشي
.است بشري جامعه
پافشاري يا بقا تداوم در ملل سازمان اصلي چالش شايد اما
.ميداند متعهد آن به را خود منشور در كه باشد اصولي بر
|