مقررات خواست ازمطبوعات ارشاد وزارت
كنند رعايت را انتخاباتي
اينجا به كارم ميكردم صحبت پدرم با اگر
نميكشيد
رواني اختلال و اعتياد قتلها ، عامل
امتياز اين از متهمين تمام آيا
برخوردارند؟
مقررات خواست ازمطبوعات ارشاد وزارت
كنند رعايت را انتخاباتي
ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاونت :اجتماعي گروه
مطبوعات و نشريات كليه از اطلاعيهاي صدور با اسلامي
رعايت را انتخابات به مربوط مقررات تا خواست كشور سراسر
.كنند
زمان نزديكي به توجه با:است آمده اطلاعيه اين در
كشور مطبوعات نقش و اسلامي شوراي ششممجلس دوره انتخابات
ارشاد و فرهنگ جامعه ، وزارت در مشاركت فرهنگ اعتلاي درجهت
ميكند دعوت مطبوعات و نشريات كليه از اسلامي
دقيق رعايت به نسبت خويش ، قانوني حقوق از ضمناستفاده
توجه كنوني حساس شرايط در قانونيانتخابات مقررات و مواد
.باشند داشته معمول پيش از بيش
تاكيد با اطلاعيه اين در ارشاد وزارت مطبوعاتي معاونت
آوردن فراهم كنار در ملي وفاق و آرامش حفظ ضرورت بر
نشريات و مطبوعات:اضافهكرد سالم ، رقابت مساعد شرايط
درجمطالب از محلي نشريات و روزنامهها خصوصا كشور سراسر
و نمايند پرهيز انتخاباتي نامزدهاي به نسبت توهينآميز
.رسانند ياري انتخاباتي سالم فضاي ايجاد وسيلهبه بدين
قانون ماده 64 به اشاره با اطلاعيه اين از بخشي در
قانون ماده 59 و 2 تبصره 1 مطابق:آمدهاست انتخابات ،
سازمانها ، متعلقبه مطبوعات و نشريات" انتخابات
آنان دارايي" كه "موءسسات و نهادها ادارات ، وزارتخانهها ،
انتخاباتي نامزدهاي براي تبليغ" از "است عمومي ازاموال
.شدهاند منع "درجآگهي صورت به ولو
اينجا به كارم ميكردم صحبت پدرم با اگر
نميكشيد
تربيت و اصلاح كانون بچههاي با
سر كسي هر از است ممكن زندگي طول در اشتباه و خطا :اشاره
بعضي و بزرگ خطاها اين از بعضي كه تفاوت اين با.بزند
شرايط و فضا در ريشه خطاها و اشتباهات برخي.كوچكاند
فرد غفلت و شخصيت و روحيات از برخي و دارد اجتماعي زندگي
و ميشوند پشيمان خطاكاران برخي همچنينميگيرند سرچشمه
.ميورزند اصرار خود خطاي به برخي
گفتوگوي و گپ حاصل ميگذرد نظرتان از ستون اين در آنچه
به كه است نوجواناني و جوانان از برخي با ما خبرنگار
ناخواسته و نامساعد شرايط يا و نپختگي و غفلت دليل
در گرفتاري.آمدهاند گرفتار و شده مرتكب خطايي اجتماعي
براي را زندگي حوادث سير در بيشتر تدبر و تعمق ، فرصت بند
چنين حاصل ميآيد بهدنبال آنچه.است كرده فراهم آنها
است ، آنان خود زبان از جوانان اين زندگي از روايتي
را جوانان از گروه اين جامعه به راهبازگشت كه بداناميد
.باشد نوجوانان و جوانان همه براي عبرتي و پند و بگشايد
"گفتگو راز"
راحت.بود بشاش و شاد كه يافتم حالي در را الهام
اما است طلاق فرزند.نميكرد گريه راحت اما.ميخنديد
زندگي در همسر نقش به.است كرده درك خوب را پيوند معناي
را بودن زن سنگين وزنه نيز و دارد فراوان تاكيد زناشويي
.ميكند احساس را بودن مادر اما نشده مادرميشناسد
اگر.ندارد را فرزند از نگهداري صلاحيت مادرم:ميگويد
دوستداشتم اول.ميكرد زندگي پدرم با و ميماند داشت ،
از.بود خوب پدرم مالي وضع.نه حالا ولي مادرم ، پيش بروم
مردهاي با.بود بد مادرم.نداشتند اختلاف هم با اول
يك.ميكشيد سيگار ميفروخت ، را خانه وسايل بود ، غريبه
مدتي از بعد.داد طلاقش هم پدرم.برنگشت و رفت هم روز
.شد جدا هم دوم همسر از اما كرد ازدواج هم خودش
چه آينده براي نميدانم.كنم زندگي پدرم با نميخواهم
.شدهام سرگردان "اصلا بكنم؟ فكري
ميكني؟ چه اينجا در الان -
توي.ميخوانم كتاب گاهي.ميكنم كار بهداري توي -
.ميكنم شركت هم گلسازي و بافتني كلاسهاي
گفتهاي؟ دروغ حال به تا -
.خيلي -
كسي؟ چه به -
كاري.ميكرد وادارم مادرم.بودم مجبور.پدرم به -
وادار مرا تازه ، .بكنم غلط كارهاي بگويم ، دروغ كه ميكرد
پدرم كه برنجي از.همسايهها از.ميكرد هم دزدي به
گاهي كنيد باور.بفروشيم كه را خانه وسايل يا و ميداد
.ميشود خرد اعصابم ميكنم ، نگاه عقب به كه
تكان لبها.ميگزد را لب.ميكند بازي چشمانش با اشك
و خواهر مقابل در.بيتفاوته من پدرمدرقبال:ميخورد
مسئوليت ميكند ازدواج وقتي مرد ، بيتفاوته هم برادرم
ستون زياد بچه ميكرد فكر مادرم.دارد برگردن را سنگيني
.دارد نگه را پدرم نتوانست اما.ميكند محكم را خانواده
او كه نميكردم احساس گاهي.نبود هم دوست.نبود مادر او
زندگيم ميكنم سعي كنم ازدواج فردا اگر من.است من مادر
حداقل كه ميكنم تربيت بچهاي.صميمي و گرم.باشد خوب
نكرده را كار اين كه مادرم براي.نباشد اينجا جايش
.متاسفم
در خشونت با دستهايش است ، سرازير چشمانش از همچنان اشك
بهنظر:وانميماند گفتن از اما لبها.ميخورند گره هم
مادر بهعهده بچه تربيت درصد ميسازد950 را مرد زن ، من ،
طرف به مردها بيشتر چه براي پدر ، عهده به درصد و 5 است
مادرم.نميبينند مهر خودشان زن از ميروند؟ ديگر زنهاي
ديگر زنهاي طرف به پدرم كه است مسلم نميكند ، محبت وقتي
.است زندگي سطح اختلاف طلاق ، دلايل از يكي راستي ، .ميرود
.باشند همسطح شوهر و زن كه است مهم خيلي مالي لحاظ از
.نبودند سطح يك در من مادر و پدر
ميشود؟ تنگ كي براي دلت هستي كه اينجا -
اشك).كردم بزرگش من ماهگي از 5.برادرم فقط.كس هيچ -
.كردم مادري برايش اما نيست من بچه (:ميگويد و ميريزد
زنگ خانه به وقتي نميدهند ، جواب مينويسم نامه وقتي
فكر وقتي.شدهام پشيمان بهخدا.ميدهند فحش بهم ميزنم
چه نميدانم...است بيمسئوليت و بياحساس پدرم ميكنم
بگويم؟
ميگويي؟ چه او به ببيني را پدرت اگر -
بهش ميخواهم.بزنم حرف باهاش من نميگذارد پدرم -
مورد در پدرمدارم دوستت بگويم بهش.كردم اشتباه بگويم
.مادرم پاي جاي گذاشتم پا من ميگويدميكند اشتباه من
او با و دارم نياز بهش كه بگويم او به ميگذاشت پدرم اگر
ميگويم خودم به.نميكشيد اينجا به كارم شايد كنم ، صحبت
بزرگ دردبخور را آن و شكلات بكن و بردار را مشكلات "م"
او.نميزديم حرف هم با خانه توي هيچوقت كه بود اين ما
روزنامه يا ميكرد نگاه تلويزيون يا خانه به ميآمد تا
.نبودم اينجا من الان ميزد حرف من با اگر.ميخواند
مهدوي مرضيه
رواني اختلال و اعتياد قتلها ، عامل
رشت در اجتماعي قتلهاي علل بر تحليلي
بيماران نگهداري مركز فقدان و حشيش مصرف از حاصل سايكوز
در اخير قتلهاي زمينهساز و اصلي عوامل گيلان ، در رواني
.بودهاند رشت
اعضاي از تن رشت 5 پيربازار در نيكپي ابراهيم پيش چندي
در بار چندين كه وي.رساند قتل به را خود خانواده
سال 1377 زمستان در بود ، شده بستري رشت شفاي بيمارستان
شخصيتي و رواني اختلال) حشيش سايكوز به ابتلا علت به نيز
قرار درمان تحت بيمارستان اين در (حشيش مصرف از حاصل
.شد مرخص بيمارستان از الكتريكي شوك جلسه از 12 پس و گرفت
ميدهد نشان ابراهيم بر آن مثبت تاثير و شوك تعداد اين)
همچنين و بوده مقاوم روان و اعصاب داروهاي به نسبت او كه
وي تا بود شده مقرر (.است نميشده محسوب سايكوپات يك فقط
گيرد قرار درمان تحت و مراجعه بيمارستان به بار يك هرماه
اما كند ، مصرف را خود داروهاي مرتب بطور همچنين و
دهند ادامه را وي درمان نميتوانند دلايلي به وي خانواده
داروها اين روان ، و اعصاب داروهاي بودن ناياب بهدليل و
دوباره او ديگر سوي از.نميگيرد قرار وي اختيار در نيز
موضوع اين به نيز خانواده و ميآورد روي حشيش مصرف به
پنجشنبه شب در نيكپي ابراهيم نتيجه در.نميكنند توجهي
و ميرساند قتل به را خود برادر سه و مادر پدر ، 4/6/78
.ميكشد آتش به نيز را آنان اجساد
قصد به شب نيمه در ساله و 18 جوان 17 دو ديگري حادثه در
پسر او ، چاقو ضربات با و شدند قنبري يحيي منزل وارد سرقت
و قنبري يحيي حادثه اين در.كردند مجروح بشدت را همسرش و
عبدينژاد بماني و شدند كشته سجاد سالهاش ، پسر 16
از قبل نيز جوان دو اين.يافت نجات شديد زخمهاي عليرغم
يكي افشان زمين ميلان.بودند كرده مصرف حشيش قتل ، ارتكاب
در حشيش سايكوز علت به اين از پيش مزبور ، جوان دو از
مانع خانوادگي آشفتگي اما بود ، شده بستري شفا بيمارستان
به اقدام بار چندين همچنين او.ميشود وي درمان ادامه از
بيمارستان شيشههاي شكستن و ديگران شتم و ضرب خودزني ،
.بود كرده
با گفتگو در نيز نيكپي ابراهيم خواهر شوهر رنجبر خسرو
رواني بيمار وجه هيچ به ابراهيم:گفت همشهري خبرنگار
قتل به را خود برادران و مادر و پدر قبلي نقشه با و نيست
كودكي در او.است كرده تهديد قتل به نيز را ما و رسانده
حدود از فقط و نداشته نامعقولي رفتار هيچگونه نوجواني و
بود ، كرده آغاز را مخدر مواد مصرف "احتمالا كه پيش سال 5
ديوانه ابراهيم.ميخورد چشم به او در غيرعادي حركات
جاهاي و نجاري صافكاري ، در نوجواني در او.نيست و نبوده
ديده او در بيماري از نشانهاي هيچ و كرده كار ديگري
و كند ازدواج كه بود قرار پيش ماه حدود 7است نشده
پدري زمين از بخشي هم ، جهت همين بهدهد خانواده تشكيل
تهيه را عروسي براي لازم پول تا بود كرده كشت آماده را
زمين متر ابراهيم ، 350 پدر كه بگويم هم را اين بايد.كند
نشان شواهد.بود كرده او بهنام نيز را مسكوني خانه يك و
است كشيده نقشه قبل از خانوادهاش قتل براي او كه ميدهد
از متري فاصله 20 به را اجساد آنها ، كشتن از پس حتي و
سرايت خانه به آتش آنها ، سوزاندن هنگام تا ميبرد خانه
داخل در را خانه و زمين مدارك و اسناد همچنين او.نكند
.بماند دور ديگران دسترس از تا بود كرده جاسازي خود چمدان
ابراهيم ملاقات به كه هم "اخيرا:افزود همچنين رنجبر
انكار را قتلها ولي بود ، عادي "كاملا او حالات رفتيم ،
اهالي و ما نكند ، قصاص را او قانون اگر هرحال بهميكرد
يك او كه چرا داد ، نخواهيم رضايت او ماندن زنده به محل
.است خطرناك جاني
شفا ، بيمارستان رئيس و روان و اعصاب پزشك صفري ، يحيي دكتر
بيش:گفت باره اين در گيلان استان روانپزشكي مركز تنها
دارند وجود گيلان در بستري قابل رواني بيمار هزار از 15
رواني بيماران كليه گيلان ، رواني بيماران از گذشته و
و زنجان قزوين ، استانهاي رواني بيماران از بخشي و اردبيل
در.ميشوند مداوا رشت شفاي بيمارستان در نيز مازندران
يافته اختصاص آنها شدن بستري براي تخت فقط 260 كه حالي
كه گرفتهاند قرار شفا بيمارستان در نيز تختها اين.است
رواني بيماران از نگهداري و است درماني و آموزشي مركز يك
شناخته مردود روانپزشكي روز علم نظر از مراكزي چنين در
.است شده
نظارت هدف ، امروز ، روانپزشكي در كه نكته اين بيان با وي
:افزود است ، اجتماع به آنان بازگرداندن و بيماران كنترل و
آنان كردن محبوس و بسته فضاي در رواني بيماران نگهداري
در.ميشود آنان بيماري تشديد موجب بيمارستانها در
بيماران اين نگهداري براي شهركهايي پيشرفته ، كشورهاي
مداوا آموزش ، و كار ضمن آنجا در آنان كه دارد وجود
تهران و خراسان فارس ، استانهاي در نيز ايران در.ميشوند
گيلان اما دارد ، وجود رواني بيماران نگهداري براي مراكزي
.است مركزي چنين فاقد هنوز
بيماران به مسئولين بيتوجهي به اشاره با صفري دكتر
بيماران پذيراي جامعه نيافته ، توسعه جوامع در:گفت رواني
را آنان بايد نتيجه در.ميكند طرد را آنها و نيست رواني
وقوع بستر صورت اين غير در كرد ، نگهداري خاصي مراكز در
فقدان بر علاوه.ميگيرد شكل جامعه در ناهنجار حوادث
روان و اعصاب داروهاي شديد كمبود گيلان ، در نگهداري مركز
اين كنترل دستكم يا و درمان راه در بزرگي مانع نيز
بر "شديدا كه حشيش نظير مخدري مواد عوض در.است بيماران
آنان دسترس در بهسادگي است ، تاثيرگذار روان و اعصاب
به اقدام كه ديدهام را بيماري كمتر تاكنون.دارد قرار
.باشد نكرده مصرف حشيش نظير موادي و باشد كرده ديگري قتل
اعتياد ، نداشتن پي در علت به حشيش مورد در متاسفانه
ميتواند ماده اين كه حالي در نميگيرد ، صورت جدي برخورد
.باشد برداشته در جامعه براي را زيادي خطرات
:داشت اظهار رشت پيربازار و بياني كوي قتل دو مورد در وي
انسان در را جنون مانند علائمي حشيش نظير موادي مصرف
.ميگويند حشيش سايكوز آن به "اصطلاحا كه ميكند نمايان
ميرود بين از زمان گذشت يا و مواد ترك از پس علائم اين
حشيش مصرف.ميگردد باز عادي حال به ديگر بار شخص و
مغز سلولهاي بردن بين از بر علاوه باشد ، مداوم اگر بخصوص
كننده مصرف شخصيتي اختلال موجب تصميمگيري ، قدرت تضعيف و
از غيرواقعي ذهنيتي موارد اغلب در و ميگردد نيز
در كه نيكپي ابراهيم.ميشود ايجاد شخص در اطرافيان
است بوده حشيش سايكوز داراي نيز شده قتل مرتكب پيربازار
همين نشانگر نيز قتلها وقوع از پس وي عاقلانه رفتار و
رفتارهاي بر كه كنترلي علت به او مادر و پدر.است موضوع
او غيرمعقول اعمال با مخالفت علت به همچنين و داشتند او
تا شده موجب ذهنيت همين و ميشدند تلقي دشمن او ذهن در
.برساند قتل رابه آنها حشيش مصرف از ناشي جنون در او
پزشك نظريه:گفت افراد اينگونه مجازات مورد در صفري دكتر
وقوع از قبل كه اوليه يا عادي جنون كه است اين قانوني
ميكند ، مسئوليت سلب جرم فاعل از باشد ، داشته وجود جرم
ايجاد مواد مصرف از پس كه جنوني يا ثانويه جنون اما
.نميكند سلب كننده مصرف از را اعمال مسئوليت ميشود ،
زمين ميلان يا نيكپي ابراهيم نظير كساني اين بنابر
مسئول زدهاند ، قتل به دست مواد ، مصرف از پس چون افشان
.نميشوند معاف مجازات از و هستند اعمالشان
دم اولياي توسط تن دو اين مجازات درخواست به توجه با وي
براي وجودشان كه آنجا از افراد اينگونه اعدام:افزود
جلوه درست قانوني و حقوقي نظر از است ، خطرناك جامعه
بيماران ، اين نگهداري مراكز وجود درصورت اما.ميكند
سيستم در.بكاربست را ديگري روشهاي حقوقي نظر از ميتوان
براينگونه خاصي نظارت و كنترل نميتوان كه ما كنوني
مورد معلول فاجعه ، بروز از پس همواره داشت ، بيماران
سپرده فراموشي به علل و ميگيرد قرار قضاوت و بررسي
امكانات فقدان و فقر بيكاري ، خانوادگي ، مشكلاتميشود
مواد مصرف بسوي را آنان از بسياري جوانان ، براي تفريحي
بايد جوانان شدن آلوده از پيشگيري براي.ميدهد سوق مخدر
.كرد رفع را علل اين
رضايي عليرضا :همشهري خبرنگار -رشت
امتياز اين از متهمين تمام آيا
برخوردارند؟
كيهان مسئول مدير دادگاه حاشيه در
چنين مصوب 1364 مطبوعات قانون ماده 31 ذيل تبصره مطابق
:است شده مقرر
در پرونده كه زماني تا و 31 مواد 30 مورد در":تبصره
ندارد حق شكايت مورد نشريه است ، رسيدگي و تحقيق مرحله
تخلف صورت در دهد ، نشر مطلبي رسيدگي مورد به نسبت
نشريه توقيف حكم تحقيقات ختم از قبل بايد عمومي دادستان
ابلاغ از بعد شماره اولين شامل توقيف اين كند صادر را
از دادگاه راي صدور موقع تا تكرار صورت در و ميشود
."ميشود جلوگيري نشريه انتشار
متضمن مطالب انتشار مطبوعات قانون و 31 مواد 30 حكم به
و توهينآميز نسبتهاي ركيك الفاظ فحش ، افترا ، تهمت ،
ممنوع شخصي اسرار افشاي يا و حيثيت يا شرف هتك به تهديد
.است كيفري مجازاتهاي مستوجب و
حيثيت و آبرو صيانت و حفظ فوقالذكر تبصره تصويب فلسفه
مطبوعات طريق از بنوعي كه است كساني اجتماعي و شخصي
.شدهاند متظلم قضائيه قوه به حيث اين از و گرديده متضرر
كه است هدف اين به نيل جهت در تبصره تصويب با قانونگذار
جهت در عمومي رسانه اين طريق از نتواند شكايت مورد نشريه
سايه در و ايجاد كاذب ذهنيت رسيدگي مورد جرم رد يا توجيه
ديگري ملاحظه.بماند مصون قانوني مقرر مجازات از جوسازي
اينكه آن و بوده قانونگذار نظر ملحوظ تبصره وضع در نيز
افكار فشار و جوسازي از بدور رسيدگيكننده قضائي مرجع
موضوع به قانوني ملاكهاي مطابق شده داده جهت عمومي
.نمايد رسيدگي مطروحه
اين كيهان روزنامه مسئول مدير محاكمه اول جلسه دنبال به
تحليلهاي و تفصيل و شرح با قانوني ممنوعيت عليرغم نشريه
به ولي نموده منتشر را محاكمه جريان جهتدارانهاي
موارد تمامي جمله از محاكمه جريان از قسمتهائي دلخواه
كرده حذف را تهران شهرداري وكيل طرف از شده عنوان شكايت
.است
منعكسه موارد و مطالب از خارج مذكور نشريه اين بر علاوه
شكات از برخي عليه نيز جديدي ادعاهاي و دعاوي پرونده در
لازم ابزار فاقد شكات كه است حالي در اين.است كرده مطرح
كليه نقض با محاكمه تحت نشريه و ميباشند پاسخگوئي براي
اين.ميدهد قرار حمله مورد را شكات بيمحابا ممنوعيتها
باشد قانونگذار نظر مورد نميتواند وجه هيچ به رويه
يا يك دارد ماموريت ميكند كسب فعاليت جواز كه نشريهاي
قانون ماده 2 در مندرج مطبوعاتي رسالت و وظيفه چند
به تا نيست افراد شخصي ملك و رساند انجام به را مطبوعات
تبديل خصوصي تريبون به اتهامات به پاسخگوئي و دفاع هنگام
شده واقع متهم نوعي به كه كشور اين افراد تمامي آيا.شود
هر برخوردارند؟ مطبوعاتي رانت و امتياز اين از ميشوند و
انقلاب ، و عمومي دادگاههاي تشكيل قانون تصويب با چند
از ماده 31 ذيل تبصره در مندرج دادستاني سمت و دادسرا
ماده 12 ذيل تبصره مطابق ليكن گرديده حذف قضائي تشكيلات
قانوني تكاليف و اختيارات اين كليه قانون همان ماده 14 و
شده محول تهران دادگستري رئيس و كننده رسيدگي قاضي بعهده
.است
قوه به نسبت عمومي اعتمادسازي جريان تسريع بهمنظور
كل رئيس دارد اقتضاء قوه اين مشروعيت بحران رفع و قضائيه
مطبوعات دادگاه شعبه 1410 قاضي و تهران استان دادگستري
.كنند عمل فوق قانوني تكليف به
شرافتي عليرضا
|