توسعه بستر در سيما و صدا نقش
راديو تازههاي
كرج در سيما تصوير فني اشكالات
مرزها فراسوي
به سيما و صدا بازرگاني كل اداره جوابيه
شغل تبليغ ، ;آن نويسنده توضيح و مطلب يك
!ميكند ايجاد
سيما سوم شبكه در توليد تازههاي
گفتوگو در..و نقد شخصيتي ، تك نمايشهاي
نويسنده كرماني ناظرزاده فرهاد دكتر با
ادبيات وجدان نقد ، ;"مان و بيخان" نمايش
!است

توسعه بستر در سيما و صدا نقش
در كه است دهه چندين آن اعم معناي در توسعه مقوله
و بوده مطرح كشورمان در جمله آن از توسعه به رو كشورهاي
فرهنگي ، محافل نزد در بحثانگيز مفاهيم از يكي همچنان
مقتضاي به كشورها اين از يك هر و است اقتصادي و سياسي
اختيار در كه انساني و مادي خاص ويژگيهاي و تواناييها
هزينههاي صرف و خطا و آزمايش با توام الگويي دارند ،
به با حتي طولاني "نسبتا زماني در كه برگزيدهاند بسيار
تكنولوژي ، آخرين و خارجي ورزيده متخصصان گرفتن خدمت
مطالعات.نهند گام توسعه روند در نتوانستهاند تاكنون
ميدهد نشان اجتماعي علوم انديشمندان پژوهشهاي شده انجام
فقدان كشورها ، اين در يافتگي توسعه عدم دلايل از يكي كه
بنابه نقيصه اين نيز ، ما كشور دراست توسعه فرهنگ
در جز به "متناوبا كه داشته وجود گذشته رژيم از دلايلي ،
.دارد و داشته ادامه كوتاه مقطع چند
فرهنگ آوردن فراهم نيازمند جامعه ، در توسعه امر فقدان
محيط به نگرش نوع تفكر ، چگونگي بايد لذا است ، توسعه
هنر ، احساس ، عقل ، علم ، مذهب ، معيشت ، زندگي ، پيراموني ،
و انسانها اجتماعي و فردي روابط و حقوق بالاخره و اخلاق
است ، روبهرو آن با بشر ابناي كه ديگري مسايل از بسياري
.شود نوپروري و بازانديشي
فرهنگي نهاد يك بهعنوان سيما و صدا آيا پرسيد بايد حال
برنامههاي در ارتباطي رسانه پرطرفدارترين عنوان به
تقويت را توسعه فرهنگ اين خود ، سهم به است توانسته مختلف
.كند
ميخورد ، چشم به كمتر آنچه ايراني ، كودك برنامههاي در
هر باشد قرار اگر رفت ، اشاره بدان كه است نكاتي همين
-طنز به افراد ، اجتماعي مناسبات و روابط در مسالهاي
"مسلما شود ، حل افراط حد در هم آن تفنن ، و بذلهگويي
.باشيم داشته پويا و متحول جامعه يك كه نميرود انتظار
پشتكار نكردن ، خستگي احساس ورزيدن ، اهتمام تلاش ، و كار
يك ذات در كردن استوار كوشش و زحمت به معيشت اساس داشتن ،
توجهياز قابل تعداد در متاسفانه اما.است توسعه فرهنگ
بدآموزي خرافهپرستي ، فرهنگهاي ايرانيخرده فيلمهاي
و رفتاري نزاكت رعايت عدم فيلمها ، گفتگوهاي در
توسعه حال در جامعه يك خور در روزمره زندگي در سطحينگري
چانهزنيهاي و بسته اطاق يك در زدن گپ آن بر علاوهنيست
فرهنگ يك ارائه براي لازم عمق و دقت از بازيگران حشوگونه
.نيست برخوردار توسعه متعارف
اين مردم ، زندگي در و انديشهها در ميتواند سيما و صدا
در بلند سكويي از تا بياورد فراهم را جديد و نو نگرش
به و گذشته در ايستادن بدون و آينده به رو دوردست افقي
را خود مهم نقش يافته ، توسعه جامعه تحقق در عمقي طور
.كند ايفا
بدون ديدن ، نكردن فكر در را راحتي خوري ، آماده فرهنگ
راحت و ساده آنچنان را زندگي و بردن مزد و اجر زحمت
يك كار توسعه فرهنگسازي نيست ، توسعه فرهنگ خور در گرفتن
يك مختص حتي و نيست سال چند و سال يك يا و روز دو روز ،
.مينشيند ثمر به سده يك از بعد "فرهنگ" تخم نيست ، هم نسل
حسني رشيد *
راديو تازههاي
خانواده و خانه برنامه
هفته هر كه است راديو سراسري شبكه اجتماعي گروه از كاري
زمينه در مختلف موضوعات به چهارشنبه تا شنبه روز از
عبارتند آن عناوين و ميپردازد اجتماعي مسائل و خانواده
:از
از استفاده با نمايشي صورت به كه "عبرت صداي":شنبه
و وقايع حال شرح به واقعي و حقيقي افراد زندگينامه
است گرفته صورت مجرم و بزهكار افراد براي كه اتفاقاتي
.ميپردازد
از دعوت با برنامه اين در "مدرسه با همگام":يكشنبه
والدين كه ميشود تلاش تربيتي ، مسائل مجرب كارشناسان
اختلالات عاطفي ، روحي ، ويژگيهاي زمينه در لازم آموزشهاي
.آورند بدست را لازم آگاهي و آموخته را غيره و رشد
و كتابخواني كتاب ، معرفي به كه "بيكران امواج":دوشنبه
فرهنگ گسترش همچنين و خانواده در كتابخواني روشهاي
.ميپردازد خانوادهها ميان در كتابخواني
و موانع و جوانان ازدواج مورد در "يكرنگي قصه":سهشنبه
در همچنين و ميپردازد است جوانان راه سر بر كه مشكلاتي
و بحث جوانان براي لازم آموزشهاي و ازدواج فرهنگ زمينه
.ميشود گفتگو
روشهاي و بهداشت آموزش به "سلامت آهنگ":چهارشنبه
اما ساده زبان با خانوادهها در بيماريها از پيشگيري
خانم را برنامه تهيهكنندگي.ميپردازد تخصصي و علمي
.هستند عهدهدار طارمي آقاي و وكيلي
.ميشود پخش صبح الي 10 ساعت 9 از روزه همه برنامه
كرج در سيما تصوير فني اشكالات
فاصله كه كرج شهر در سيما و صدا پوشش كه است تاسف جاي
چسبيده تهران به قولي به حتي و ندارد تهران با چنداني
.است مشكل دچار قدر اين است ،
به شايد شدهام ، ساكن كرج در كه پيش سال بيست حدود از
پرور شهيد شهر اين سيگنالي پوشش بودن بينقص شاهد ندرت
براي كننده تكرار ميبارد ، باران كمي گاه هر.بودهام
تصوير هم باز ميوزد ، بادي گاه هر.ميشود قطع زيادي مدت
ميبارد ، برفي گاه هر.ميشود اختلال دچار شبكهها
.ميشود برفكي تصاوير
از ذيربط مسئولين بيشك و دارد وجود سالهاست مشكل اين
موءثري اقدام مشكل ، اين رفع براي چرا اما دارند ، اطلاع آن
.!!بيپاسخ است سوءالي خود نميكنند
پوشش زير كشور ، كوهستاني و دوردست نقاط كه زماني در
قابل جم جام شبكه دنيا دور نقاط در و هستند سيگنالي
كيلومتري سي در كه است قبول غيرقابل "واقعا است ، دريافت
.باشد داشته وجود نابساماني اينهمه تهران ،
و ماليات و هستند كرج ساكن تهراني تجار و كسبه از بسياري
بار ولي ميپردازند تهران بهادارات را خود مشاغل عوارض
دست ، اين از و ميكنند تحميل كرج ادارات به را خود مشكلات
.كرد اشاره ميتوان زيادي مشابه موارد به
از مستقل كه پرقدرت و پهن باند تكراركننده دستگاه يك نصب
تكرار كرج براي فقط و باشد ايران غرب ويو ماكرو سيستم
حل راه ببرد ، بين از را فيمابين كوه سايه بتواند و كند
ندارد ، بالايي تخصص به نياز آن دانستن كه است سادهاي
هستند؟ بيتفاوت مسئولين چرا اما
سيما و صدا مسئولين توجه با مشكل اين است اميد حال هر به
.شود حل كرج ذيربط مسئولين پيگيري و
قادري مهندس *
مرزها فراسوي
عربي كشورهاي در تلويزيوني تبليغات
:كرد اعلام دبي در گزارشي در "بارك" عرب مركزتحقيقات
ميليارد از 436/1 بيش ميلادي گذشته سال در عرب كشورهاي
گزارش ، اين براساس.كردند هزينه تبليغاتي درامور دلار
دلار ، ميليون از 299 بيش رقم اين از عربستان كشورهاي سهم
و بحرين دلار ، ميليون كويت 156 دلار ، ميليون امارات 169
ميليون عمان 24 سلطاننشين و دلار ميليون هركدام 33 قطر
لبنان 397 كشورهاي سهم گزارش اين طبق.است بوده دلار
درصد از 58 بيش.بود دلار ميليون مصر 325 و دلار ميليون
درمجلات ، درصد روزنامهها ، 15 دربخش تبليغاتي هزينههاي
تبليغاتي وسايل در بقيه درصد پنج و تلويزيون در درصد 22
سال 1998 در متحده عربي امارات.است شده هزينه ديگر
ميلادي سال 1997 در و دلار ميليون حدود 5/192 ميلادي
بدين و كرد تبليغاتي امور صرف دلار ميليون حدود 9/196
رتبه عربستان از پس خليجفارس عرب كشورهاي ميان در ترتيب
.داد اختصاص خود به زمينه اين در را دوم
راديو از نيازاف انتقاد
تركمنستان تلويزيون و
چندين ميلادي سال 99 طول در تركمنستان رئيسجمهور نيازاف
داراي كه كشور اين رسانههاي و مطبوعات كار شيوه از بار
از مملو مطالب و بيشترينمقالات و انتقادي مطالب كمترين
برايرويدادها جايي و هستند مثبت "عموما و تمجيد و تعريف
.كرد انتقاد نميگيرند ، نظر در بينالمللي حوادث و
رامورد تلويزيون راديو و مطبوعات بار سه حداقل نيازاف ،
توبيخ را روزنامه سه سردبيران نهايت در و داد قرار سرزنش
خواست مطبوعات دستاندركاران از بار چندين ويحتي.كرد
تغييري سال 99 درطول حال اين بگويندبا را وي مدح كمتر كه
پس تلويزيون راديوو رئيس سرانجام و نشد ايجاد رويه دراين
تخلفات دليل به پست اين در انتصاب از ماه هشت گذشت از
سردبيران از دوتن همراه به حرفهاي و عمدهاخلاقي
.شدند كاربركنار از تركمني روزنامههاي
پاكستان
راديو خصوصي شبكههاي
ميكند تاسيس تلويزيون و
:گفت پاكستان اجرايي رئيس مطبوعاتي و فرهنگي مشاور
راديو و تلويزيون خصوصي كانالهاي تاسيس طرح دولتكنوني ،
.بررسيدارد دست در را
مشترك جلسه در تصميم اين پاكستان ، مطبوعات گزارش به
موءسسات روءساي و مطبوعات امور كارشناسان و مقامهايدولتي
.شد اتخاذ تبليغاتي
در بيان آزادي از كنوني دولت:افزود جبار جاويد
.ميكند حمايت ملي منافع حفظ درچارچوب راديو و تلويزيون
تاسيس طرح كارشناسان ، پيشنهادهاي دريافت از پس دولت لذا
خواهد اجرا و بررسي را راديو و تلويزيون خصوصي كانالهاي
.كرد
به سيما و صدا بازرگاني كل اداره جوابيه
شغل تبليغ ، ;آن نويسنده توضيح و مطلب يك
!ميكند ايجاد
مندرج مطلب به پاسخ در سيما و صدا عمومي روابط كل اداره
تحت صفحه 18 مورخه 13/9/78 همشهري روزنامه شماره 1994 در
را جوابيهاي "بهايي؟ چه به تلويزيوني ، تبليغات" عنوان
براي است ، كرده ارائه سيما و صدا بازرگاني كل اداره كه
:ميخوانيم را آن كه كرده ارسال روزنامه
زيادي حد تا كه هرچند "ميكند ايجاد شغل تبليغ" شعار
محترم نويسنده كه آنچه برخلاف اما است ، واقعيت بر منطبق
در سياستگذاري اصلي بار تنهايي به داشتهاند ، اظهار مطلب
از هدف زيرا نميكشد ، دوش به را تلويزيوني آگهيهاي
توسعه و رشد به كمك اشتغالزايي ، سيما ، و صدا در تبليغات
ايجاد و مخاطبان به اطلاعرساني طريق از كشور اقتصادي
حفظ با خدمات و كالا توليدكنندگان بين زنده و سالم رقابت
كه است اسلامي جمهوري مقدس نظام ارزشي موازين و معيارها
هزينههاي از بخشي تامين فوقالذكر ، اهداف كنار در البته
.است مدنظر نيز آگهيها درآمد طريق از سازمان
;(اميري محمد) مطالب نويسنده توضيح
و صدا سازمان هزينههاي از بخشي كه نكته بيگماناين
هزينه از غير به محلي از و آگهيها درآمد طريق از سيما
ميشود ، تامين..و اختصاصي بودجه و شهروندان برق آبونمان
يك سيما و صدا بازرگاني كل اداره اما نيست ، معترض كسي
هم آن آگهيها پخش كه ، اين آن و است كرده فراموش را نكته
لطمه مخاطبان شعور به سيما ، و صدا در شده اشباع بهطور
مجموعههاي بين در كه دارد لزومي چه.ميكند وارد
!شود پخش آگهي دقيقه الي 10 موفق ، 5 تلويزيوني
پرداخت قبال در كه كردهاند گناهي چه خاص و عام مخاطبان
آگهيهاي ديدن براي را خود وقت بايد سيما ، و صدا آبونمان
.كنند تلف اينگونه خارجي ، حتي يا و مشابه كالاي يك
كنار در تلويزيوني توليدكنندگان و سياستگذاران كاش اي
به نگاهي محتوا ، كم و ضعيف مجموعههاي برخي توليد
كني تلف وقت هزينه قيمت به سيما و صدا پرمشقت درآمدزايي
!داشتند چشمي گوشه مخاطبان
سيما سوم شبكه در توليد تازههاي
نفر چند اين طنز برنامههاي پايان
آخرين بهمنماه هفتم پنجشنبه همشهري ، خبرنگار گزارش به
نهم شنبه از و ميشود پخش "نفر چند اين" برنامه قسمت
به جمعه روزهاي استثناي به شب هر "سوم جنگ" برنامه بهمن ،
.شد خواهد پخش دقيقه مدت 45
صحبت)پلاتو كوتاهنمايشي ، هاي بخش از تركيبي برنامه اين
.است (مجري
"باران از پس" تلويزيوني مجموعه
در آن توليد كه است جديدي مجموعه عنوان ،"باران از پس"
دقيقهاي قسمت 45 در 32 سيما سوم شبكه سريال فيلم گروه
.است شده آغاز
تصادف وقوع پي در داستان جوان پسر و دختر مسعود و رضوان
پيگيري ميشوند ، مشكوك تصادف اين به مادرشان ، و پدر سخت
پيش سال پنجاه به را ماجرا سرنخ رضوان سماجتآميز
شهربانو مادربزرگش غمبار و تلخ زندگي با او و ميكشاند
.ميشود آشنا
واهمه و ترس ، عليرغم روستايي دل ساده و پاك دختر شهربانو
آغاز اين و ميآيد در ده ارباب عقد به خانوادهاش و خود
...و است ماجرا
:از عبارتند برنامه اين تهيه دستاندركار عوامل
عفيفه اسماعيل :تهيهكننده
سلطاني سعيد :نويسنده و كارگردان
عليزاده عزيز :توليد مدير
محتشم ، مرجان رياحي ، كتايون پاكنيت ، محمود :بازيگران
.ملك كيومرث نوروزي ، رحيم صبركن ، مهوش خردمند ، نيكو
گفتوگو در..و نقد شخصيتي ، تك نمايشهاي
نويسنده كرماني ناظرزاده فرهاد دكتر با
ادبيات وجدان نقد ، ;"مان و بيخان" نمايش
!است
;اشاره
كرماني ناظرزاده فرهاد دكتر نوشته "مان و بيخان" نمايش
و نمايش اين درباره است ، صحنه روي بر شهر تئاتر در
شناخته ازچهرههاي خود كه نويسنده با آن خاص ويژگيهاي
دادهايم انجام وگويي گفت كشوراست ، تئاتر شدهآكادميك
حضور كتبي صورت به پاسخ و پرسش متن.ميآيد پي در كه
و دخل آنها در ، ناظرزاده دكتر و شده ارسال ايشان
افزوده گفتوگو اين شدن پرمايه بر كه كردهاند تصرفهايي
دانشگاه 12 استادي بر علاوه كرماني ، ناظرزاده دكتر.است
و كوتاه نمايشنامه به 60 نزديك و تاليف را درسي كتاب
بهعنوان سال 1371 در وي.نوشتهاست يا ترجمه را بلند
عنوان به سال 1375 در و زيبا هنرهاي دانشكده ممتاز استاد
.شد شناخته تئاتر حوزه در سال برجسته پژوهشگر
مختاباد سيدابوالحسن :گفتوگو
در دي ، ماه در امسال مان ، و بيخان شما ، نمايشنامه *
.است درآمده اجراء به شهر تئاتر مجموعه سالن كوچكترين
سالن؟ كوچكترين در چرا
به و است شخصيتي -تك نمايشنامهاي "مان و بيخان" -
بزرگ سالنهاي براي نمايشنامه اين.است مونودرام اصطلاح
جنس از و موقعيت يك و دارد شخصيت يك فقط چون.نشده نوشته
خودش خاص و محدود مخاطبان و است روشنفكري و فرهنگي تئاتر
"محفلي تئاتر" براي شهر تئاتر كوچك سالن.دارد را
همين به هم من نمايشنامه و است خوب (INTIMATE THEATRE)
و شده نوشته نمايشنامه اين كه زماني از حال ، هر در.شكل
و "بنيهاشمي مژگان" خانم كارگرداني به آن اجراي اولين
دانشگاه -هنر دانشكده در "آستانه مسافر حسين" آقاي بازي
مليحه" خانم كارگرداني به حاضر ، اجراي تا مدرس ، تربيت
اجرا به بارها ،"ايرانيخواه" آقاي بازيگري و "مرادي
كه شيوهاي به و سالني در بار هر.بار از 20 بيش.درآمده
هر دربوده مقدور برايش يا و ميدانسته مناسب كارگردان
نمايش سالن ، كوچكترين در چرا ميداند بهتر كارگردان حال
"شخصا اگر هم ، من وليمن نه كردهاند ، اجرا را خود
كوچكترين كنم ، مبدل نمايش به را نمايشنامه اين ميخواستم
"سبك" و "گونه" دليل به.ميكردم انتخاب را سالنها
.نمايشنامه
بدهيد؟ توضيح آن "سبك" و "گونه" درباره است ممكن *
(كمدي تراژي) "شاديگاني سوگرنجنامه" يك ،"ومان بيخان" -
،(دراماتيك -ادبي ژانر) نمايشي -ادبي گونه اين.است
(تراژديك يا تراژيك) "سوگرنجي" عناصر بردارنده در همزمان
اصطلاح به.است (كمديك يا كميك) "شاديگاني" عناصر هم و
فرنگي اصطلاح نهاد برابر "شاديگاني سوگرنجنامه" من
اين كسي اگر و.است "كمدي -تراژدي" يا "كمدي تراژي"
را فرنگي اصطلاح همان است ناگزير نسپندد ، را نهاد برابر
-تك" نمايشنامهاي "مان و بيخان".بگذريم.ببرد كار به
اصطلاحي مونودرام و."مونودرام" زمره از و است "شخصيتي
دهه 1950 در كه "اورينف نيكولي" روسي ، نويسنده ساخته است
و جهاني تاثير و شهرت رغم به اورينف ، .گذشت در ميلادي
"اصلا ايران در داشته ، نمايشي ادبيات جريان بر كه تاثيري
چيزي او از كه ندارم سراغ را كسي من.نيست شده شناخته
نمايشنامههاي از يكي كه "صمدي يدالله" مگر باشد ، شنيده
.برگردانده فارسي به را "روح توهاي در تو" نام به او ،
ساموئل" اثر "كراپ نوار آخرين" مترجمان.نكند درد دستش
عنوان اورينف از بكت تاثيرپذيري از چيزي نيز ، "بكت
كه ميدانند نمايشي ادبيات با آشنايان ولي نكردهاند ،
هر مونودرام ، دراست مونودرام نيز "كراپ نوار آخرين"
(مونولوگ) "سخني -تك" طريق از و صحنه بر شخصيت يك چند
واقع در كه "او خاطرات" اما ميكند ، نقل را نمايش
ميشوند ، محسوب او (آلتراگو) "خويشتن ديگر" از بخشهايي
كه را ، نمايش از بخشهايي ،(دراماتيك) نمايشي صورتي به
در.ميسازند نمودار است ، اصلي شخصيت زندگي رويدادهاي
-تك نمايش مونودرام ، شخصيت) كراپ كراپ ، نوار آخرين
عادت او.دارد قرار صوت ضبط دستگاه برابر در (شخصيتي
اين به و نقل نوار بر را خود زندگي بزنگاههاي كه داشته
!صوتي خاطرات دفترچه از شكلي واقع در:نمايد ضبط صورت
خاطرات مرور به پير ، كراپ كه ميشود شروع زماني در نمايش
سال سي نزديك بعضي كه نوارهايي به دادن گوش طريق از خود ،
از بخشهايي خاطرات اين واقع در.است مشغول دارند ، قدمت
هر درميروند شمار به او (اگوي -آلتر) "خويشتن -ديگر"
كراپ ، (ديالوگ) "شنود گفتا" و ميشود نقل خاطرهاي نوار ،
بسيار بهره اورينف ، از بكت ، گفتم !خاطرههاست همين با
.نوشتهاند مونودرام كه كساني بيشتر نيز و برده
-تك نمايشنامه اين بكت يا اورينف نفوذ زير شما پس *
نوشتهايد؟ را شخصيتي
بسيار گرايش شخصيتي -تك نمايشنامههاي نوشتن به من -
مونودرام ، صورت ، همين به متن چند نيز حال به تا.دارم
همين و "خواه فرجام" و "استانبول در افق":نوشتهام
از يكي درباره ديگري نمايشنامه و "مان و بيخان"
.نرساندهام پايان به را آن هنوز كه رومي ، امپراتوران
ستيزه كه شخصيتي -تك نمايشنامه نوشتن و خواندن به علاقه
"خويشتنهايش ديگر" با خودش ، با شخص گلاويزي از آن ، تنش و
.نميدانم !است من خود شخصيت دليل به شايد ميگيرد ، مايه
با من كرده ، معرفي را نمايشنامه از شكل اين اورينف
گمان اماشدهام آشنا او نمايشنامههاي و ديدگاهها
كه من براي "اصلا.باشم گرفته تاثيري بكت از كه نميكنم
نقالي با و كردهام رشد ايران فرهنگي -جغرافيايي حوزه در
و خيال فانوس نمايش همچنين و گرداني شمايل بهويژه و
ميتواند مونودرام هستم ، آشنا شببازي خيمه
سنتي تئاتر از و باشد داشته ديگري "بياني ساختمايههاي"
.گردد مايهور نمايشگرانه داستانگوييهاي ويژه به خودمان ،
نمايشنامه در "ديداري بيان ساختمايههاي" وانگهي ،
شماري و (كودك حمل كالسكه) چرخه چهار از مان و بيخان
من شخصيت -تك و.صوت ضبط دستگاه نه و شده تشكيل عروسك
قرار آسمان خشكي ، دريا ، :طبيعي گستره سه كنار در نيز ،
-ديگر.تنگ اتاقي در بكت يا و اورينف شيوه به نه و دارد
و نقالها خويشتنهاي -ديگر به ومان بيخان خويشتنهاي
شايد و دارند شباهت عروسكي نمايش عروسكهاي يا و برخوانها
هنر همچنين و باشم پذيرفته تاثير آنان هنر از من
تئاتر ريختارهاي من ، نظر به.گردانها شمايل تصويرپردازي
بهويژه.بسيارند بياني توانشهاي بردارنده در ايران سنتي
بيخان.(برخوانيها نقاليها ، ) نمايشگرانه داستانگوييهاي
معيارهاي با كه است ايراني نمايشي و نمايشنامهاي مان و
واكنش در خلاقيتي واقع در و است فهميدني هم ، جهان تئاتر
شيوههاي از فرهنگي دفاعي و آنهاست برابر در و آنها به
.است ايراني تئاتر سنتي
در بار بيست حدود و ميگذرد تئاتر اين چاپ از سال يك
از يكي دوستان ، گزارش به وشده اجرا ايران مختلف شهرهاي
اين من كه چند هر.است بوده ايلام در آن موفق اجراهاي
و درسخوانده تماشاگران به فرانگري با را نمايشنامه
و كردهام مشاهده كه طوري به اما نوشتهام ، فرهنگپرور
ارتباط آن با نيز عام مخاطب شنيدهام ، نمايشسازان از
.كرده برقرار
از "وزوزك ميرزا":بيخانومان نمايشنامه شخصيت *
و غفلتها اثر در كه بوده فرهنگي و ثروتمند خانوادهاي
و زوال و انحطاط به پدر ، قمار بالاخره و ندانمكاريها
اشياي كه چرخهاي چهار با اواست شده كشيده مصيبتزدگي
او.است آمده دريا كنار در جايي به ميكند ، حمل را خود
با عروسك تعدادي آن به كه چهارچرخهاي است ، چرخ بر خانه
جايي دريا ، كنار خانومان اين.شدهاند بسته كشي بندهاي
و زده دريا به همانجا از پدرش خودش ، قول به كه آمده
نتيجه همبههمين بيخانومان "ظاهرا.است كرده خودكشي
!شود دريا ماهيان ميهمان و برود سفر به بايد كه رسيده
فكر بهميكند متوقف را خود خودكشي جريان ناگهان ولي
!خداحافظي و آنها به تلفن و ميافتد "آشنايان؟ و دوستان"
توي كه است اسباببازي جنس از او تلفن كه ميبينيم ما
"؟!ديالوگهاي".ميشود حمل او ديگر پرتهاي و خرت كنار چرخ
جز چيزي "واقعا آنها ، با "وزوزك ميرزا" يا بيخانومان
است آدمي.بلند صداي به زدن حرف.نيست خودش با زدن حرف
دارد و است شده درگير خاطراتش و گذشتههايش و خودش با كه
.ميكند دفاع خودش از.ميكند محاكمه را خودش
گوشي خط طرف آن كه دوستي" سوءالات بهانه به وزوزك ميرزا
نمايشيترين يعني را ، خود زندگي خاطرات "دارد؟ دست به را
با هم بالاخره...ميدهد نمايش يا ;ميكند نقل را ، آنها
عوض حالش نوشابه مقداري و سيب يك خوردن و سوسك يك كشتن
دنبال قوه چراغ با و ميكند نگاه آسمان به.ميشود
...دارد وجود مصفا باغچهاي آن در كه ميگردد ستارهاي
نميخواهد هم بار اين كه ميكند اعلام دريا به آخر دست
تماشاگران و كند خودكشي و بگيرد پس زندگي از را آرياش
!استمراري خودكشي" به او كه درمييابند آغاز همان از شايد
نتيجه و معنا درباره است ممكن..دارد علاقه بيشتر "
بدهيد؟ بيشتري توضيح نمايشنامه
اما.گفتيد كه است همين داستاني ، نقشهچين اصول البته *
گره بههم كه دارد هم متنوعتري و ديگر رويداهاي
ميرزا بهياد "معاني تداعي" اصل بنياد بر و خوردهاند
اين ميان از ميكوشد او.ميشوند نقل و ميافتند وزوزك
و كيستي بحران":كند حل را سهمگينتري بحران بحرانها ،
اين از بيخانومان ، (تم) مايه نهاد حال ، هر در."هويت
آغاز در كه آيهاي شده ، برگرفته النجم سوره در قرآن آيه
و سعي پاداش جز انسان ، براي":است آمده هم نمايشنامه
ما الا للانسان ليس ان و..دارد؟ وجود چيزي چه عملش ،
او درغلتيدن علت و بيخانومان شخصيت خطاي..."سعي
طفره.گوناگون بهانههاي به است ، ورزيدن سعي از اجتناب
اندازهاي به انسان.عمل از گريز و مسئوليت قبول از زدن
جز و است انسان ميورزد ، كوشش و سعي و داناست و آگاه كه
ماهيت نميتواند (سعي) عمل و (معرفت) آگاهي ازطريق
آنجا از ازل در كه بهشتي به و سازد شكوفا را خود انساني
دانايي آگاهي ، گروي در انسان سعادت.يابد دست شده رانده
انديشه بن اصطلاح به موضوع اين.است كوشش و كار و
ذهن در كه است بوده موضوعي و بيخانومان نمايشنامه
هم ديگري چيزهاي نمايشنامه ، در اما.گرفته منشكل
به را آنها ميتواند شخص هر كه آمده ناخودآگاه و خودآگاه
.كند تاويل و تفسير خود خيال و ذهن فراخور
نقد تدريس به كشور دانشگاههاي در شما كه آنجايي از *
كه است فرصتي داشتهايد ، اشتغال تئاتر در نقد بويژه
در البته ;كنيم صحبت آن به راجع و ببريم نقد به را موضوع
وقت ديگر ، موقعيت در اميدواريم.مطبوعاتي گفتگوي يك فرصت
كوتاه خيلي.بدهيم اختصاص مهم موضوع اين به بيشتري
دارد؟ اهميتي چه نقد ادبيات ، و هنر عرصه در بگوييد
سال هفتاد حدود كه "سوده پل" فرانسوي اديب نقد ، درباره -
آنرا هميشه من كه كرده عنوان فلسفي مطلبي درگذشت ، پيش
سوده.ميكنم نقل هم ديگران براي و دارم چشم برابر در
وجدان نقد ، و است ، انسانيت وجدان ادبيات":است گفته
!است وجدان وجدان سوده ، ديدگاه از نقد ، درواقع."!ادبيات
تئاتر ، بويژه ادبيات ، و هنر دارم اعتقاد هم من بله ،
در كه درندهخويي اين از رهايي براي.است انسانيت وجدان
اگر":است كرده آرزو سعدي و گرفته جاي او طبيعت و نهاد
ادبيات ، و هنر نقد و..."!بميرد زطبيعتت خويي ، درنده اين
تئاتر به را جمله اگراين و است ادبيات و هنر وجدان نقد
نقد تئاتر ، نقد و است انسانيت وجدان تئاتر":كنيم نزديك
فلسفي و كلي معنايي جمله ، اين البته.."!تئاتر وجدان
معيارها از مجموعهاي عمل در نقد.ارزشمند بسيار و دارد
ميتوان كه معيارهاست و ملاكها آن با و است ملاكها و
.شناخت را آنها بد و وخوب كرد نقد را نمايش و نمايشنامه
كنيد؟ صحبت ملاكها و معيارها اين درباره كه است بهتر *
.خلاصه و كلي خيلي البته معيارهايي؟ چه
نمايشنامهنويسان كه ملاكهايي و معيارها از مجموعهاي -
از كه آن يا و كردهاند عنوان نمايشنامهشناسان يا و
چشمگيري ويژگيهاي و برجستگيها داراي كه نمايشنامه شماري
باشد ، بهتر شايد.شدهاند برداشت و فرايافت بودهاند ،
بحث چونشود صحبت ويژگيها و برجستگيها اين درباره
فقط نمايشنامه ، نقد بويژه نقد ، ملاكهاي و معيارها درباره
فراخ حوصلهاي و باز وقتي با و درس كلاسهاي در
موردنظر نمايشنامههاي آن به اگر اما.است امكانپذير
ناخواه ، و خواه آنها مطالعه با خوانندگان كنم ، اشاره
.ميآورند فراهم نقد براي ملاك و معيار شماري
ويژگيهايي و برجستگيها چه و كدامند نمايشنامهها اين *
.كنيد اشاره آنها به فشرده خيلي "لطفا دارند؟
دريافتهام ، من كه آنجا تا كه ، كنم عرض بايد پيشاپيش -
و زيباشناسيك ملاكهاي و معيارها حسب بر را نمايشنامهها
مايه ، ميان (2) بد ، (1):گنجاند دسته پنج در ميتوان فني ،
شمار.ابركار (5) و خوب بسيار (4) خوب ، (3)
به ;نيست بسيار ((MASTERPIECE )"ابركار" نمايشنامههاي
.است بيشتر خوب نمايشنامههاي شمار نسبت ،
(پردهاي چند و... كوتاه ، بسيار) خوب نمايشنامههاي شمار
و خوب بسيار نمايشنامه صد چند تاكنون شايد.است فراوان
نمايشنامههاي شمار اما.باشد شده تصنيف دنيا در خوب
.است بسيار تا بسيار (ضعيف) مايه كم مايه ، ميان
به آنها شمار كه بد و كممايه نمايشنامههاي بخصوص
پيشزمينه اين با خوب ، !است زمين روي گنجشكهاي فراواني
يعني نمايشنامهنويسي ، مختلف دورانهاي از ميخواهم اجازه
نام به امروزگار ، تا پيش سال پانصد و هزار دو حدود از
را آنها و كنم اشاره نمايشنامه چند و نمايشنامهنويس چند
:بياورم خود استدلال و بحث شاهد و گواه
از پيش پنجم سده در يوناني نمايشنامهنويس "سوفوكل" *
."شهريار اديپ" ونمايشنامه ميلاد
و شانزده سده در انگليسي نمايشنامهنويس "شكسپير" *
."هاملت" نمايشنامه و ميلادي هفدهم
و ميلادي هفدهم سده در فرانسوي نمايشنامهنويس "مولير" *
."خسيس" نمايشنامه
و ميلادي بيستم سده آلماني نمايشنامهنويس "برشت" *
."قفقازي گچي دايره " نمايشنامه
سده در فرانسه ، مقيم ايرلندي ، نمايشنامهنويس "بكت" *
."گودو انتظار در" نمايشنامه و ميلادي بيستم
مختلف دورههاي به آنها تعلق بهرغم نمايشنامه ، پنج اين
متفاوت سبكهاي و فرهنگي جغرافيايي ، حوزههاي تاريخي ،
به ابركار آراء اتفاق به "تقريبا جملگي ، نمايشي ، ادبي ،
نمايشنامه نقد ضوابط و معيارها از شماري و آمدهاند حساب
پرسش اماشدهاند برداشت و فرايافت آنها از "طبعا نيز ،
چه داراي ابركار ، نمايشنامههاي اين كه اينجاست جانانه
ويژگيهايي و برجستگيها هستند؟ ويژگيهايي و برجستگيها
به بد ، و ضعيف و خوب خوب ، بسيار نمايشنامههاي در كه
.ميشوند مشاهده كمتر و كمتر ترتيب
،"شمولي زمان" -از 1 عبارتند ويژگيها و برجستگيها اين
جريان" -، 4"اجراء تنوع و تعداد" -، 3"شمولي مكان" -2
."آفريني سبك و سازي
بيرون سرفراز زمان گذشت آزمون از ابركار هاي نمايشنامه
باران و باد از".ميكنند جلوه "معاصر" پيوسته و ميآيند
كه نمايشنامههايي به.نميشوند كهنه و "نمييابند گزند
به 2500 نزديك شهريار اديپ تصنيف از.كنيد دقت بردم نام
مطرح گونهاي به فرهنگي درجامعه ليكن ميگذرد ، سال
!است معاصر اثري گويي كه ميشود
هم را آن عكس معيار ، چهار اين از استنباط با آيا *
نمايشنامه كه بگوييم "مثلا و بياوريم نظر در ميتوانيم
آن درك و فهم شود ، كهنه زود خيلي كه است آن بد و ضعيف
.باشد جهان از محدودي و خاص سرزمين و نقطه به محدود
و نكند رغبت آن كردن اجراء يا و خواندن به هيچكس
به كسي و نكند ايجاد موجي و حركت هيچگونه نمايشنامه
ندهد؟ نشان علاقه آن از پيروي و استقبال
اين كم دست.است كم بسيار استثناء.است همينطور بله ، -
وجدان نقد ، كه گفتمنميشناسم را استثناهايي چنين من كه
.ميكند رفتار يكسان همه با و است منصف وجدان.است تئاتر
اما باشد ، داشته زود يا دير است ممكن معيارها اين تحقق
.ندارد سوز و سوخت
|