غريب روزگار
.داريم قرار مجلس انتخابات آستانه در.است غريبي روزگار
سخنرانيها ، در مختلف جناحهاي سران قبل هفتهها از
تاكيد تشنج از پرهيز ضرورت بر..و مناظرهها مصاحبهها ،
و كشمكش و بحران از فارغ جامعه ماه ، يك حدود.ميكردند
.ميبردند بهسر دادگاه و تهديد و تهمت از دور به مطبوعات
اتهام يزدي مصباح آيتالله كوتاه دوره اين انتهاي در
:كرد وارد روزنامهنگارانكشور جامعه به را سنگيني
اگر حتي ".ميدهد پول ما روزنامهنگاران به سيا سازمان"
ملاك مورد اين در را مصباح آقاي جناب ثانويه توضيحات
حداقل كه رسيد خواهيم نتيجه اين به هم باز دهيم قرار
براي گروهي ، صورت به ايراني روزنامهنگاران از جمعي
اعتراض.ميكنند جاسوسي سيا براي و مزدوري آمريكا
ايشانبراي از درخواست.نرسيد جايي به روزنامهنگاران
درخواست ماندحتي بيپاسخ زمينه اين در مدركي و سند ارائه
وزارت و قضايي ازدستگاه اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير
"ظاهرا.نبرد جايي به راه اتهام اين بررسي براي اطلاعات
و برخوردارند قضايي -سياسي مصونيت نوعي از شخصيتها برخي
زبان بر ميخواهند را چه هر شده موجب "مصونيت" همين
.كنند حس مسئوليتي ميگويند آنچه قبال در بيآنكه رانند
فرمودند تفكيكي و تميز هيچ بدون ايام همين در بزرگواري
!بيايند كار روي ايران در اصلاحطلبان ميخواهد آمريكا
مثبت ارزشي بار حامل حال هر به كه "اصلاح" مفهوم از فارغ
امور اصلاح خواستار نميتواند آمريكا عليالقاعده و است
در دل كه آنان همه كه است آن سخن اين معني باشد ايران در
كه جماعتي هر از) دارند كشور اوضاع ترميم و اصلاح گرو
.ميريزند آمريكا آسياب به آب (باشند
چاپ روزنامه يك در كاريكاتوري ما ، غريب روزگار اما و
سيماي در مطبوعات دشمنان كاريكاتوريست ، تصريح به ميشود ،
تصوير ميكند مظلومنمايي هم و ميزند هم كه خشن موجودي
اين چاپ كه برميخيزد اعتراض بانگ بعد روز چند و ميشوند
از پيش و است يزدي مصباح آقاي جناب به اهانت كاريكاتور
درخواست شود اثبات و بررسي دادگاهي در اتهام اين آنكه
ارشاد و فرهنگ وزير عزل آن از فراتر و روزنامه توقيف
همين صحنه ، اين گردانندگان كلام جان.ميشود مطرح اسلامي
"ظاهرا.اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير حذف:است آخر خواست
كشور اگر حتي شود ، محقق بايد قيمتي هر به سياسي هدف اين
بههنگام بحران اين اگر حتي و شود بحران دچار چندگاهي
.است روشن مسئله صورت.بگيرد را جامعه گريبان انتخابات
انتخابات بر آن تاثير دامنه و تشنج و آشوب مخاطرات ،
نام به فال قرعه چرا است اين سئوال.است آشكار نيز
چندين كه است درشتي طعمه همان مهاجراني شد؟ زده مهاجراني
هدف او دوباره چرا.برد سلامت به جان صيادان دست از بار
است؟ گرفته قرار
***
جمهوري ، رياست انتخابات از پس مهاجراني كه است آن حقيقت
پرمخاطرهترين حال عين در و حساسترين از يكي مديريت
عرصه اينگرفت بهعهده را جديد دولت فعاليت عرصههاي
تا 71 سالهاي 61 در خاتمي سيدمحمد كه است عرصهاي همان
و او خدمات آثار كه هنگاميگماشت همت آن در خدمت به
جدي مخالفتهاي با شد آشكار حوزه اين در همكارانش
رفت پيش آنجا تا او عليه جوسازي و كارشكني و شد روبهرو
.شد خدمت محل ترك از ناچار كه
خاتمي دوران ارشاد ميراثدار حقيقت در مهاجراني عطاءالله
ارشاد طلايي دوران به هنر و فرهنگ اهل بين در كه است
و است خاتمي دولت سياستهاي مجري مهاجراني.ميشود تعبير
شخص كه است دولت سياستهاي از بخش آن مجري اتفاق حسب بر
شعارهاي اصلي محور دارد ، خاص عنايت آن به نسبت خاتمي
به خاتمي و است بوده جمهوري رياست انتخابات در خاتمي
تفصيل به را نكته اين مجلس ، به مهاجراني معرفي هنگام
و پررنگترين ميراثدار حقيقت در مهاجراني.كرد بيان
.است خاتمي سيدمحمد حكومتي شخصيت و هويت وجه نيرومندترين
نميتوان هنوز امروز متعدد دلايل به اگر بنابراين
است طبيعي شكست ، را او و برد هجوم خاتمي به "مستقيما
وزير اين راندن بيرون و او فرهنگي سردار به بيامان هجوم
راهگشاي ميتواند كابينه از سرسخت حال عين در و اديب
خاتمي سياستهاي و برنامهها كردن بيثبات بعدي مراحل
.باشد
آن مجري مهاجراني كه خاتمي دولت فرهنگي سياستهاي جوهر
تفكر تا است ، انديشهورزي و انديشه به دادن ميدان است
تا بهدرآيد ، آن دل از آنند پي در همه كه حقيقتي و ناب
در درشت و ريز معضلات گشودن براي راهكارها بهترين
فرهنگي و سياسي اقتصادي ، اجتماعي ، حيات مختلف حوزههاي
هزينه نيست ، آسان سياست اين كردن محقق.آيد بهدست كشور
توسعه دوران از گذار.ميطلبد قدم ثبات و تدبير دارد ،
اقتصادي توسعه دوران از دشوارتر اگر فرهنگي و سياسي
.نيست آسانتر بيترديد نباشد
و بگويد ميخواهد چه هر كه هر دوران اين در نميگوييم
ميتوانند آزادي دشمنان و مرجطلبان و هرج فقط.بنويسد
در تخلفي اگر ميگوييمكنند ترويج و گمان چنين
دستگاه داور ، و است قانون ملاك گرفت صورت روزنامهاي
.قضايي
|