حديث جعل مفهوم و پيشينه
جعفري تقي محمد استاد از آثاري
حديث جعل مفهوم و پيشينه
حائري مهدي سيد :نوشته
چه هر آييني ، هر اخبار و روايات و نصوص :جستارگشايي
وثاقت و افزونتر آن ارج و اعتبار باشد ، صحيحتر و دقيقتر
دليل به اسلام ، تاريخ در.بود خواهد بيشتر آن منابع
اعتبار دليل به تشيع تاريخ در و -( ص) نبوي سنت اهميت
كنار در بيبديلي اهميت از حديث مساله -( ع) معصومين سنت
از حديث گسترده جعل اما است ، بوده برخوردار خداوند كلام
آمدن پديد موجبات تدريج به جاهل ، و مغرض گروهي جانب
به را ديني حقايق تحريف جهت در مجعول و ناموثق منابعي
اين ابعاد و مفهوم از گوشههايي ذيل مقاله در.آورد وجود
.است گرفته قرار توضيح و بحث مورد نادرست و مجعول پديده
معارف گروه
كه است (ع)معصوم به بستن دروغ و ساختن خود از حديث ، جعل
حقيقت در و خوانند ، "موضوع حديث" را آن عربي زبان در
را آن تعبير ، در مسامحه و مجاز باب از بلكه نيست ، حديث
نقل دروغگويي شخص از كه حديثي هر البتهناميدهاند حديث
راستگويان هم را حديثي كه بسا و نيست موضوع و جعلي شود ،
راست گاهي دروغگو نيز و دروغگويان هم و كنند روايت
و اسلام به زدن ضربه حديث ، جعل از اصلي هدفميگويد
دشمنان چون و است بوده آن احكام تغيير و حقايق تحريف
متشبث شيوه اين به شدند ، مايوس قرآن به دستبرد از اسلام
همه.كرد پشتيباني كار اين از نيز خلافت دستگاه شدند ،
تقبيح را آن و دانستهاند حرام را حديث جعل اسلامي مذاهب
(ص)اكرم پيامبر به بستن دروغ علما ، از بعضي هم و كردهاند
.دانستهاند كفر موجب را
زمان از (ص)اكرم پيامبر به بستن دروغ:حديث جعل تاريخچه
روايت (ع)امير حضرت از كه آنجا تا شد ، شروع حضرت آن خود
همانا مردم اي:فرمود و ايستاد پا به خدا رسول":كه شده
برمن عمد روي از كس هر و شدند زياد [برمن] دروغگويان
كثيري عده هم و "گرفت خواهد قرار جهنم درآتش بندد ، دروغ
بندد دروغ برمن كس هر":فرمود پيغمبر كه كردهاند نقل
اين براي طريق نود از بيش مقدمه در "است آتش جايگاهش
لذا رسيدهاند ، طريق صد به ديگر بعضي و برشمرده حديث
.دارند تصريح آن بودن متواتر به فن اهل از جمعي
ادعا چنين تعصب و عناد روي از عامه از بعضي حال اين در
و جعل از سالم راشدين خلفاي زمان در حديث كه كردهاند
گروهي نخستين ،(ع)امير حضرت شهادت از پس تا بوده ، تزوير
حضرت فضائل درباب كه بودند شيعيان كرد حديث جعل كه
گانه سه خلفاي بر طعن و حضرت آن بلافصل خلافت و (ع)امير
هواداران و سنت اهل ازآن پس و كردند جعل بسيار احاديث
صورتي در.پرداختند حديث جعل به آنها مقابله در ابوبكر
عصر دروغپردازان و منافقان وجود صراحت به قرآن آيات كه
جمعي سوي از ابوهريره تكذيب نيز و ميكند بيان را پيامبر
كه حكايتهايي همچنين او ، احاديث بعضي انكار و صحابه از
از جمعي و شده نقل الداري تميم و الاحبار كعب امثال از
و دلايل و شمردهاند مجعول را آنها ايشان علماي بزرگان
سوي از حديث جعل كه است اين نشانگر ديگر بسيار شواهد
.است نشده آغاز شيعيان
حكومت تثبيت و دين حقايق تحريف (حديث1 جعل انگيزههاي
(ص)اكرم پيامبر به حديثي "مثلا چنانكه.خلافت غاصبان
بنيهاشم خاندان در را وصايت و نبوت خداوند":كه بستند
به [دنيا اموال از] چيزي پيامبران ما":يا و "نساخته جمع
(2;"است صدقه ماند برجاي ما از آنچه نميگذاريم ، ارث
انساب ، و خاندانها و بلاد و قبائل به مباهات و فروشي فخر
به مطالبي و گرديد ها زمينه اين در حديث جعل موجب كه
و قبائل و شهرها از قسمتي بدي يا نيكي در حديث عنوان
از و جعل احاديثي كممايگان از بعضي هم و شد ساخته غيره
تغيير را حديثي روات سلسله يا و نمودند نقل خويش پدران
زدند ، جاي سلسله آن شمار در را خود پدران از يكي و داده
;است مسامحه "ظاهرا شمردن ، موضوع حديث را اخير قسم البته
عدهاي كه چنان دولتي ، دستگاههاي و خلفا به تقرب (3
دستگاههاي به تقرب منظور به سودجويان و طلبان ازدنيا
بر ابراهيم بن غياث روزي:جمله از كردند ، حديث جعل دولتي
كبوتران با بازي سرگرم را خليفه و شد وارد عباسي مهدي
خليفه ناراحتي شدن برطرف يا رضايت جلب منظور به يافت ،
خف في الا سبق لا":فرموده كه كرد نقل خدا رسول از روايتي
سواري شتر در مگر نيست مسابقه اسلام در=حافر او نعل او
يا= جناح او":كلمه گاه آن "تيراندازي يا و اسبدواني يا
و شهرتطلبي (كرد40 جعل و افزود حديث به را "كبوترپراني
كه آوردهاند خود درآثار عامه از جمعي چنانكه فضل ، اظهار
نماز رصافه مسجد در معين بن يحيي و حنبل بن احمد روزي
مسجد در را خود بساط اثنا اين در قصهگويي ميگزاردند ،
دو اين كه پرداخت يحيي و احمد از حديثي نقل به و گسترد
كه هر كه كرد نقل خدا رسول از وي و فلان از او و كه از
و طلا از منقارش كه مرغي خداوند بگويد ، الله الا لااله
ثواب و مرغ وصف در را خود سخن سپس...ازمرجان بالش
!نميگنجيد ورق بيست حدود در كه رسانيد جايي به گوينده
از پس و كردند نگاهي هم به معين بن يحيي و حنبل بن احمد
را او يحيي كرد ، جمع مردم از بخششهايي قصهگو آنكه
:پرسيد او از يحيي آمد ، وي نزد بخشش خيال اوبه فراخواند ،
و حنبل احمدبن:گفت داد؟ خبر حديث اين به را تو كسي چه
است حنبل بن احمد اين و يحيي من:گفت يحييمعين بن يحيي
:گفت بيدرنگ داستانگو.نداريم خبر حديث اين از خود ما و
تاكنون است احمقي مرد معين بن يحيي كه بودم شنيده "كرارا
حنبل بن احمد و معين بن يحيي جهان در گويي نداشتم ، يقين
بن يحيي و حنبل بن احمد هفده از من همانا شمائيد ، فقط
زاهد (5;شد جدا دو آن از تمسخر با و نوشتهام حديث معين
و خدا رضاي براي خود خيال به كه قشري ومقدسين نمايان
به را مردم دلهاي تا كردند ، جعل حديث او درگاه به تقرب
چنان.كنند ايجاد آنها در قلبي رقت يا دهند سوق او سوي
به و كجا از تو:گفتند افراد اين از يكي به شده نقل كه
از عكرمه از آن سور و قرآن فضيلت در احاديثي طريق چه
قرآن از را مردم من چون:داد پاسخ نمودي؟ نقل عباس ابن
اسحاق محمدبن مغازي ابوحنيفه فقه به و رويگردان و معرض
زنادقه از برخي (كردم6 وضع را احاديث اين ديدم ، مشغول
مردم انداختن اشتباه به و خود باطل مسلك تقويت منظور به
نقل العوجاء ابي ابن از كه چنان كردند ، جعل احاديثي
حديث هزار چهار:داشت اظهار شدن كشته هنگام كه كردهاند
كردن داخل (7;ساختهام پنهان احاديث ميان و كرده جعل
حس از عدهاي كه احاديث ، ميان مسيحيات و اسرائيليات
گذشته ، ايام سرگذشت و افسانهها به مردم تمايل
داشت شهرت نصاري و يهود بين كه قصصي و نموده سوءاستفاده
نقل مسلمين مجامع در حديث عنوان به و بيشتري وبال پر با
از منشعبه ، فرق معتقدات و آراء و مذهبي تشعبات (8;كردند
غلات ، مجسمه ، ظاهريه ، حنابله ، معتزله ، زيديه ، قبيل
مذاهب پيدايش همچنين باطنيه ، متصوفه ، اشاعره ، كراميه ،
مذهب نفع به گروهها اين از يك هر از جمعي كه فقهي مختلف
.كردند جعل احاديثي خصم تنقيص با خود
شده وارد (ع)رضا امام حضرت از كه حديثي بخش اين پايان در
:فرمود محمود ابي بن ابراهيم به حضرت آن:ميشود نقل است
ما درفضائل احاديثي ما مخالفين همانا ;ابيمحمود پسر اي"
و غلو يكي:دادند قرار گونه سه بر را آنها و كردند جعل
[امامت و ولايت] مقام آوردن پائين و تقصير دوم روي ، زياده
غلو مردم هرگاه پس دشمنانمان ، زشتيهاي به تصريح سوم.ما
به و شمارند كافر را شيعيانمان بشنوند ، ما به نسبت را
از حاكي اخبار چون و دهند نسبت را ما ربوبيت به قول آنها
شوند ، معتقد ما حق در را پايين مقام همان بشنوند را تقصير
ما نام بشنوند ، صراحت با را دشمنانمان از بدگويي چون و
و":است فرموده خداوند آنكه حال و كنند ياد زشتي به را
از آنها كه ندهيد دشنام ميپرستند را خداي جز كه كساني
".داد خواهند دشنام را خداي تعدي ، و ناآگاهي روي
حديث شناختن براي درايه علماي:حديث بودن جعلي نشانههاي
نشانهها اين از بعضي كردهاند ، بيان نشانههايي جعلي ،
چند اينك است ، حديث متن به مربوط بعضي و سند به راجع
:مانند بودن ، جعلي به شخص اقرار (اختصار1 به علامت
ازشاگردان -مروزي مريم ابي بن نوح عصمه ابو از كه روايتي
نقل او از قرآن فضائل باب در -ليلي ابي ابن و ابوحنيفه
ابن از عكرمه از را خبر اين:شد گفته او به كه كردهاند
حال و آوردي كجا از قرآن سوره به سوره به راجع عباس ،
چون:داد نيست؟پاسخ روايت اين را عكرمه شاگردان آنكه
و ابوحنيفه فقه به و گرداندهاند روي قرآن از مردم ديدم
حديث اين خدا خاطر به پرداختهاند ، اسحاق بن محمد مغازي
مثل راوي ، يا روايت در قرينهاي (2;كردم جعل و ساختم را
نقل نامناسب و سبك معاني و ناجور الفاظ با خبري اينكه
در تسلط و ممارست كثرت جهت از فن اهل كه زيرا شود ،
به را معصومين سخنان شيوههاي كه يابند ملكهاي احاديث ،
البته.ميدهند تشخيص را دروغ و راست و ميشناسند خوبي
و الفاظ بودن سست خاطر به فقط حديثي به دادن جعل نسبت
به دين بزرگان اينكه جهت از.است شتابزدگي نوعي آن جملات
كه است ممكن يا و ميگفتند سخن شنونده درك و حال مقتضاي
غير به را فصيح الفاظ و كرده معني به نقل را حديث راوي ،
است چنان راوي در جعل قرينه مثال و باشد داده تغيير فصيح
او ولادت از پيش كه كند نقل استادي از را حديثي كه
(3;باشد نكرده نقل را حديث آن هم ديگري باشد ، درگذشته
يا و كرد تاويل را آن نتوان و باشد عقل خلاف بر كه خبري
و باشد قطعي اجماع يا متواتر سنت يا قرآن صريح با مخالف
و قواعد برحسب كه مهمي مطلب (4;كرد جمع دو هر بين نتوان
"مثلا چنانچه ميشد ، گفته جمعيت بين ميبايست قرائن
مانند است ، آن بودن جعلي نشانه كند ، نقل را آن يكنفر
را ابوبكر ،(ص)پيامبر كه شدهاند مدعي عامه بعضي اينكه
پيامبر به ابوبكر كه خبري مانند و داد قرار خود وصي
گروه ما":فرمودهاند حضرت آن كه داد نسبت (ص)اكرم
از آنچه نميگذاريم ، ارث به دنيا امور از چيزي پيامبران
با عبارت اين اينكه از گذشته "است صدقه ماند برجاي ما
-پيغمبران وارث -عام طور به -ارث به راجع قرآن آيات صريح
احتمال به تنها كه است گفتني.دارد مغايرت -خاص طور به
نمود ، توصيف آن به را حديثي و كرد بسنده نميتوان جعل
مرز به تا شود واقع تحقيق و بررسي مورد است لازم بلكه
مايه ، كم افراد از بعضي كه چنان برسد ، اطمينان يا يقين
به و شمردهاند مجعول را معتبر و صحيح احاديث از پارهاي
درجه از نديدهاند سازگار خود مذاق با را آنها اينكه محض
.انگاشتهاند ساقط اعتبار
جعفري تقي محمد استاد از آثاري
استاد فقيد متفكر آثار مجموعه اسلامي ، فرهنگ نشر دفتر
چاپ دست در نشده چاپ آثار و شدهها چاپ از اعم را جعفري
از متنوعي موضوعات جعفري علامه آثار مفصل مجموعه.دارد
فلسفي ، آثار تا نهجالبلاغه و مثنوي گسترده تفسيرهاي
از آثار آخرين.دربرميگيرد را...و كلامي و اجتماعي
زندگي و وي درباره اثري با همراه جعفري ، استاد قلم تراوش
مزيت كه گرديد منتشر نشر دفتر سوي از زير شرح به ايشان
ابتدا.است جوانان براي آن مناسب بهاي و كوچك حجم آن
معرفي اختصار به را استاد جديد كتابهاي سپس و اخير كتاب
.ميكنيم
اسلام در زمامداران و مردم متقابل حقوق
تومان 315/صفحه 142/پالتويي قطع /اول 1378 چاپ
ازبخشهايي اثر ، و موضوع درباره مقدمهاي ضمن كتاب ، اين
شخصيتها ، و جامعه تاريخ ، :است شده تشكيل ترتيب بدين
مسلمين ، زمامدار ضروري شرايط نادان ، متصديان اوصاف
و مردم ، بر مردم حكومت با آن سازگاري و خداوندي حاكميت
.يكديگر بر مسلمين زمامدار و مردم متقابل حقوق
ستم و عدالت
تومان 215/صفحه 80/پالتويي قطع /اول 1378 چاپ
به باتوجه كه است اجتماعي و كلامي موضوع ستم ، و عدالت
تحليل كانون و توجه مورد شده آن از كه متفاوتي تفسيرهاي
كتاب فصلها ، سر اين با.است گرفته قرار اثر اين در استاد
جهان در عدالت:است پرداخته موضوع در بحث به ستم و عدالت
...و تمدنها سقوط عامل ستم قرآن ، ديدگاه از عدالت هستي ،
اسلام در جهاد
تومان 335/صفحه 142/پالتويي قطع /اول 1378 چاپ
بحث به ورود براي استاد مقدماتي پرسش اين چيست؟ جهاد
"مجاهدين اوصاف" به بلافاصله لذا است ، اسلام در جهاد
و "تحولات ارزيابي و شناخت بر مقدمهاي" تا ميپردازد
فراهم "است؟ رفته پيش شمشير با اسلام دين آيا" اينكه
فيسبيل قتال و جهاد از كلي هدف بحث ، اين ادامه در.آورد
امام نيايش جهاد ، در هدف عنصر ،(ع)حسين امام جهاد الله ،
جمل جنگ ضمن در ايشان توصيههاي و جنگ هنگامه در علي
و مكر مسئله جنگ ، و قانون سپس.ميگيرد قرار بررسي مورد
باب اين در امامعلي بويژه ائمه ، ديدگاههاي و حيلهگري
موضوع به نيز پايان دراست شده داده قرار تفسير مورد
آن و پرداخته آن در دقت و جهاد از اعراض و سرپيچي پيچيده
.است داده قرار توجه مورد را
؟ سوءال
تومان صفحه/218 76/پالتويي قطع /اول 1378 چاپ
از يا انسان تصديقات همه.است معرفت و علم منشاء سوءال
.ميشود منتج سوءالات از مجموعهاي به يا آمده پديد سوءالي
در "مكررا جعفري استاد متعدد سخنرانيهاي و آثار در
همواره ايشان.بود گرفته صورت بررسي و بحث اينباره
و ميداد قرار توجه مورد را سوءالي پيدايش عوامل
بررسي پژوهش بر علمي مقدمهاي عنوان به را سوءالشناسي
فصل سه حاضر ، كتاب در مباحث اين بر علاوه.مينمودند
منطقي ، غير سوءالهاي:است آمده عناوين اين با نيز ديگر
و سوءالات بروز در اجتماع و محيط نقش سوءال ، رفع و حكما
...آنها پاسخهاي
(عج)زمان امام
تومان 220/صفحه 58/پالتويي قطع /اول 1378 چاپ
آغاز سوءال بااين (عج)زمان امام محتواي پر و كوچك كتاب
استاد سپس كامل؟ و وارسته انسان اين كيست:ميشود
و "انتظار و اميد" اين چيست؟ درانتظار بشر كه ميپرسد
جستجو موءلف و شده داده قرار بحث مورد تفصيل به آن ماهيت
چه مبناي بر (عج)زمان امام ميرود؟ كجا به بشر كه ميكند
و ايشان الهي حكومت مدت كردو خواهند ظهور ضرورتي
اين دارد؟ وجوهي چه شيعه نظرگاه از آخرالزمان فتنههاي
كه داده موضوع در جامعيتي حاضر كتاب به موضوعات ،
.كند ايجاد خواننده در را مطمئن بصيرتي ميتواند
|