عنوان كشور كلانشهرهاي شهرداران نشست در
درسي دركتابهاي بايد شهرنشيني فرهنگ :شد
شود گنجانده
استاندارد و صنعت دانشگاه ، علمي همايش
شد برگزار بيرجند در
ايران طبيعت هاي جاذبه
داد هشدار استان دامپزشكي كل مدير
لرستان در دام غيرمجاز كشتار واحدهاي
ميشوند تعطيل
حذف گرمي -اردبيل محور در لنگان گردنه
ميشود
ميشود بيمه مركزي استان انار محصول
...سرتيلمون پاتون
ساسانيان تا پارتها از سام ، قلعه
شهركرد در سمنوپزان مراسم
بخوانند اصفهان نوروزي ميهمانان
عبدالله عمو گاهواره منارجنبان ،
نوروز عيد در نمادين آئينهاي
عنوان كشور كلانشهرهاي شهرداران نشست در
درسي كتابهاي در بايد شهرنشيني فرهنگ :شد
شود گنجانده
خواستار كشور شهرهاي كلان شهرداران :شهرستانها گروه
.شدند درسي كتابهاي به شهرنشيني امور افزودن
نشست دبيرخانه مسئول ميرنجاتي همشهري خبرنگار گزارش به
موافقت صورت در:گفت مشهد در شهرها كلان شهرداران ادواري
و شهرنشيني مسائل با مرتبط دروس پرورش ، و آموزش وزارت
خواهد افزوده دانشآموزان درسي كتابهاي به عمومي فرهنگ
.شد
از نگهداري براي شهرداريها حاضر حال در :كرد اضافه وي
صرف هنگفتي هزينههاي شهري ، امكانات و عمومي تاسيسات
آموزش طريق از هزينهها اين از عمدهاي بخش كه ميكنند
امور صرف و يافته كاهش آنان همكاري جلب و شهروندان
.شد خواهد شهرها در عمومي خدمات و عمراني
كرج ، شيراز ، تبريز ، اصفهان ، شهر كلان شهرداران 6:گفت وي
و اهميت به توجه با خود نشست سومين در اهواز و مشهد
يك تشكيل شهري ، مسائل بهبود در شهروندان آموزش تاثير
دروس تهيه پيشبيني و برنامهريزي منظور به كاري كميته
پرورش و آموزش وزارت در شهرنشيني آموزش مسائل با مرتبط
اعتلاي و گسترش زمينه طريق ، اين از تا كردند پيشنهاد را
و رفتاري فرهنگ اصلاح شهري ، معضلات كاهش عمومي ، فرهنگ
شهرها در اجتماعي نظم بهبود براي مناسب شرايط ايجاد
.شود فراهم
استاندارد و صنعت دانشگاه ، علمي همايش
شد برگزار بيرجند در
در استاندارد و صنعت دانشگاه ، علمي همايش :شهرستانها گروه
.شد برگزار بيرجند دانشگاه
هدف همايش اين دبير بيرجند در همشهري خبرنگار گزارش به
تغيير با همزمان تازه فصل يك شروع را آن برگزاري از
بين مداوم ارتباط و عالي آموزش و فرهنگ وزارت در ساختار
.كرد ذكر دانشگاه و صنعت
استاندارد و صنايع كل مديران همايش اين در:افزود وي
مديران و دانشگاه اساتيد صاحبنظران ، از جمعي خراسان ،
.داشتند حضور خراسان جنوب صنعتي واحدهاي
نمايشگاهي همايش اين حاشيه در:گفت پويان علياكبر دكتر
.است شده گذاشته نمايش به خراسان جنوب صنعتي محصولات از
دانشگاه پژوهشي معاون حائريان دكتر همايش اين ادامه در
استاندارد جايگاه و استانداردسازي زمينه در مشهد فردوسي
راهكارهاي همايش اين تخصصي گروههاي و گفت سخن ايران در
مورد را استاندارد و صنعت دانشگاه ، ميان ارتباط و عملي
.دادند قرار بررسي
دفتر و بيرجند دانشگاه پژوهشي معاونت حوزه را همايش اين
ادارههاي فرمانداري ، همكاري با كشاورزي صنعت با ارتباط
بيرجند فلزات و معادن و زيست محيط استاندارد ، صنايع ،
.كرد برگزار
و تشويق پيرامون بند در 10 بيانيهاي صدور با همايش اين
براي شهرستان معادن و كارخانجات صنايع ، صاحبان ترغيب
تخصصي كميتههاي كار تداوم دانشگاه ، با بيشتر همكاري
منظور به لازم امكانات خريد و آزمايشگاه تجهيز سمينار ،
سفر اعتبارات از بخشي تخصيص و آزمايشگاهي توان افزايش
پژوهشي و تحقيقاتي پروژههاي انجام براي رهبري معظم مقام
محيط ادارات سطح ارتقاي سمينار ، راستاي در
برنامهريزي لزوم و شهرستان استاندارد و صنايع زيست ،
آنها توجيه و دولتي دستگاههاي الزام جهت در كشور مسئولين
كار به عالي آموزش مراكز با صميمانه همكاري راستاي در
.داد پايان خود
ايران طبيعت هاي جاذبه
اسالم - كرمان ييلاق
جليلوند داوود :عكس
داد هشدار استان دامپزشكي كل مدير
لرستان در دام غيرمجاز كشتار واحدهاي
ميشوند تعطيل
به:گفت ايلام استان دامپزشكي مديركل :شهرستانها گروه
ترغيب و غيرمجاز كشتارهاي متخلفان با جدي برخورد منظور
متخلف واحدهاي پس اين از دامها ، صنعتي كشتار به آنان
.ميشوند پلمپ و تعطيل
در خداويردي خالد دكتر ايلام در همشهري خبرنگار گزارش به
سازمان قانون ماده 12 به اشاره با خبرنگاران جمع
كشتار متخلف واحدهاي:افزود مصوب 1351 كشور دامپزشكي
محل پلمپ و تعطيل به مكلف انتظامي نيروي كمك به غيرمجاز
.هستند
حكومتي ، تعزيرات قانون ماده 688 براساس:كرد تصريح وي
گرفته نظر در تعزيري حبس ماه تا 12 از 3 متخلفان براي
چون و ميشود پرداخت نقدي جريمه بهصورت بيشتر كه شده
هزينههاي ساير و حملونقل با مقايسه در ميزان اين
لذا است كمتر فروش واحدهاي به كشتارگاه از كشتار انتقال
دهند ، انجام را تخلف اين تا ميدهند ترجيح واحدها اين
متخلفان با ميتوان جدي بهصورت جديد قانون با بنابراين
.كرد برخورد
استانهاي از دام خريداران و دامداران به خداويردي دكتر
بيماري به ابتلا عدم نظر از دامها كنترل به نسبت همجوار
است ويروسي مرض يك بيماري اين:گفت و داد هشدار برفكي تب
.يابد انتقال دامها به ميتواند مختلف ناقل طريق 7 از و
انتقالات و نقل وجود دليل به نيز ايلام استان:افزود وي
با همسايگي استانها ، ساير از دامها مهاجرپذيري زياددام ،
به باد طريق از بيماري اين آسان انتقال نيز و عراق كشور
.است خطر اين معرض در دامها ،
برفكي تب بيماري تلفات:گفت ايلام استان دامپزشكي مديركل
تا 20 جوان دامهاي در ولي درصد دو تا بالغ دامهاي در
.ميرسد درصد تا 50 گاهي حاد شرايط در و درصد
ايلام استان گاوهاي در كانون دو تاكنون امسال:افزود وي
و كنترل بلافاصله كه شده مشاهده برفكي تب بيماري از
.است شده محدود
حذف گرمي - اردبيل محور در لنگان گردنه
ميشود
اجراي از اردبيل استاندار عمراني معاون :شهرستانها گروه
.داد خبر گرمي -اردبيل محور در لنگان گردنه حذف طرح
استان خيز حادثه نقاط حذف منظور به كه را طرح اين وي
برشمرد استان عمراني اصلي طرحهاي از يكي ميگيرد ، انجام
جزو آينده سال از لنگان گردنه حذف طرح:شد يادآور و
نيز ملي اعتبار از و آمده شمار به كشور ملي طرحهاي
.شد خواهد برخوردار
صرف به اشاره با بهنامجو مهندس همشهري خبرنگار گزارش به
با:شد يادآور لنگان ، گردنه حذف براي ريال ميليارد 5/1
و بيلهسوار شهرستانهاي فاصله همچنين طرح اين راهاندازي
كاهش كيلومتر تا 50 استان مركز با مغان پارسآباد
.مييابد
ميشود بيمه مركزي استان انار محصول
محصولات بيمه صندوق عامل مدير :همشهري خبرنگار -ساوه
انار باغداران از حمايت براي:گفت مركزي استان كشاورزي
كشت زير سطح هكتار هزار وجود 5 دليل به و مركزي استان در
طرح محصول ، اين اقتصادي ارزش بودن بالا و ساوه در انار
طوفان ، سيل ، تگرگ ، سرمازدگي ، مقابل در انار باغهاي بيمه
.ميآيد در اجرا به سوختگي آفتاب بر موءثر عوامل و زلزله
تا حداقل 90 پرداخت با ميتوانند باغداران:افزود وي
بيمه صندوق به انار باغ هكتار هر بابت ريال هزار 160
ميليون تا 9 خسارت شدن وارد هنگام به كشاورزي محصولات
.كنند دريافت پول صندوق اين از خسارات جبران بابت ريال
...سرتيلمون پاتون
بويراحمد و كهگيلويه استان از ديدار
بويراحمد و كهگيلويه استان :نام
بكر و زيبا :شهرت
اصفهان ، فارس ، استانهاي ميان در گرفته قرار :موقعيت
بوشهر و خوزستان بختياري ، و چهارمحال
گرمسيري و سردسيري :هوا و آب
(گچساران و كهگيلويه بويراحمد ، ) سه :شهرستان تعداد
ياسوج:مركز
و دلانگيز و زيبا طبيعت به بويراحمد و كهگيلويه شهرت
منابع بيآلايش ، و پاك مردم به همچنين است آن فصل چهار
داراي كه شورانگيز طبيعت و بلوط زيباي جنگلهاي غني ،
مناظر ديگر و امامزادهها رودخانهها ، آبشارها ، تنگهها ،
.است توريستي و سياحتي
روي قدمهايتان:يعني لري گويش به "سرتيلمون پاتون"
اين جاذبههاي از برخي ديدار به ما با پس.باد چشمانمان
.بياييد استان
و بويراحمد و كهگيلويه مرز در كاكان در مارگون آبشار -1
داراي و است گرفته قرار ياسوج شرق در آبشار اينفارس
.است زياد ارتفاع و آب از رگههايي
آن ، شهرت و ميريزد رودخانه مسير داخل به آبشار ، اين آب
زمره در را آبشار كه است آن اطراف انبوه جنگلي پوشش به
.است داده قرار استان نقاط ديدنيترين
از آكنده ديدني و زيبا بسيار باغ.(چرام)بلقيس چشمه -2
چرام شهر كيلومتري پنج در تزئيني و ثمري درختان انواع
.دارد قرار
عمق و متر ده شعاع به وسط در استخري داراي زيبا باغ اين
.است متر 5/1-
صورت به باغ درون درختان براي بلقيس چشمه گواراي آب
سيراب را باغ اين درختان و شده كانالبندي كوچك نهرهاي
.ميكند
تنگهاي سيسخت ، به ياسوج راه سر بر :گنجهاي تنگه -3
به تنگه اين كنار در روستايي كه دارد قرار جذاب بسيار
.است معروف نام همين
با بيريا و ساده ولي محكم و استوار تنگه اين كوههاي
.ميخواند خود به را كوهنوردان بيزباني ، زبان
نيز استان جنگلي پوشش و دشتها كوهها ، به بايد سرانجام -4
را سياحان طبيعت تابلو بر مناظر ، اين خود كه شود اشاره
.ميطلبند گردش به
همشهري خبرنگار -ياسوج
ساسانيان تا پارتها از سام ، قلعه
واقع چمبور روستاي درنزديكي سام قلعه تاريخي مجموعه
.دارد قرار ايلام استان توابع از چرداول شيروان درشهرستان
زيرا.است فردوسي شاهنامه داستانهاي از برگرفته سام نام
مردم ذهن در عادي شرايط و ازحدود خارج كه چيزي هر
منتسب مستقل قدرتي و نيرو يك به آنرا كند ، خودنمايي
.گيرد مي خود به نيز الوهيت جنبه گاه كه ميكنند
خارقالعاده جنبه منطقه در حضورشان و اسامي اين وجود
.ميكند توجيه را آن كه است پديده اين بودن
ملايم شيب به و كوهپايه به متكي سام قلعه باستاني بناي
سه از مجموعه اين.است مشرف دارد ، تمايل شرق سمت به كه
از مستقل و فاصله با حال عين در و هم به مرتبط بخش
.است گرفته شكل يكديگر
يك با پلاني شامل (قلعه شكلگيري اصلي بخش) قلعه اول بخش
يا ورودي شرق سمت از و است تاقي چهار ورودي ملايم صليب
به "بعدا ناوها اين كه) جانبي ناو دو صورت به اصلي دهليز
.آمدهاند در (شدهاند الحاق مجموعه
ولي سطح اختلاف با پلكاني مجموعه دو صورت به آن دوم بخش
مختلف اتاقهاي يا فضاها كه شده ساخته هم به مرتبط "كاملا
فاصل حد در كه هروطولي را اصطلاح به يا طولي ناو يك با
متفاوت ، ملات با جاها دربعضي و ساروج ملات با سقفي آنها
.است شده احداث
"احتمالا كه تاريخ از دوره يك در زماني نظر از دوم بخش
بوده ، ساساني دوره اوايل و پارتها دوره اواخر بين حدفاصل
تاقي چهار ساخت در "قطعا آن تاخر و تقدم و شده ساخته
.است مجموعه در واقع
به نسبت مجموعه غربي شمال سمت در و قلعه سوم دربخش
توجهي قابل سطح اختلاف با پوزه يك روي چهارتاقي ، موقعيت
برج يك است ، گرفته قرار چهارتاقي از بالاتر ارتفاع در كه
آن گوش چهار در و است مجموعه پلاني مقطع خود كه قراردارد
.ميخورد چشم به استوانه نيم چهار
سپس و بوده مذهبي و عقيدتي مجموعهاي ابتدا در سام قلعه
عملكردي و كاربري تغيير با و منطقه سياسي روند تغيير در
مركز يك و حكومتي مكاني به عموميتر مجموعه يك به آن ،
.است شده تبديل شخصي براي قدرت
الحاقاتي نيز بعد دورههاي در كه است داده نشان بررسيها
منطقه در شده انجام حفاريهاي ولي شده مجموعه اين به
نشان ق.-ه چهارم و سوم سدههاي تا را سام قلعه در اسكان
.ميدهد
رحمتي بهمن
ايلام در همشهري خبرنگار
شهركرد در سمنوپزان مراسم
رويم تماشا به تا خيز ، است بهار صبح
بهار آيد دگر تا نيست ، ايام بر تكيه
براي هيجان و تكاپو و شور اسفند ، ماه شروع با ساله همه
.ميشود فراگير ايرانيان ، جشن بزرگترين نوروز ، از استقبال
براي كه فراواني حرمتهاي واسطه به زمين ايران مردمان
استقبال به مانده ، نوروز به هفته چند از قائلاند ، نوروز
و حال و شوق و شور و ميشتابند باستاني و بزرگ عيد اين
.ميگيرد فرا را ايران روستاهاي و شهرها سراسر خاص ، هوايي
خواهد فرا را طبيعت نو ، زايشي و تحول و است راه در بهار
ترانه و نغمه قمري و بلبل بهار ، معطر نسيم وزش با و گرفت
.داد سرخواهند شادي
و تهيه ايرانيان ، ميان در نوروز مراسم مشهورترين از يكي
آغاز سين حرف با كه چيز هفت اين.است هفتسين سفره چيدن
سنجد ، سماق ، سيب ، از عبارتاند معمول طور به ميشوند
عدد بودن مقدس از نشان شايد كه سمنو و سبزه سبزي ، سركه ،
.باشد باستان ايرانيان ميان در هفت
سمنو پختن سين ، هفت سفره تكميل براي خاص مراسم از يكي
سمنو زيرا.است فاميل باتجربه افراد و مادربزرگها توسط
،(سمنوپزي) سمنو پختن مراسم.است هفتسين سفره ثابت جزء
مرغوب ، گندم خريد براي بزرگ مادر كه ميشود شروع آنجا از
شش از كمتر نبايد شده خريداري گندمميشود بازار روانه
در غروب تا صبح از و ميشويند را گندمها سپس.باشد كيلو
.ميخيسانند آب
بر نبايد خورشيد نظر آنكه بر مبني قديمي باور يك طبق
نظرها از كوه پشت در خورشيد آنكه از پس بيفتد ، گندمها
آنها اضافي آب تا ميريزند آبكش در را گندمها شد ، ناپديد
.شود گرفته
ظرفي در را آنها بزنند ، جوانه گندمها آنكه براي سپس ،
پهن آنها روي به نمناكي و تميز پارچه و ميريزند بزرگ
زدند جوانه گندمها وقتي روز ، دو تا يك گذشت با.ميكنند
آنها شدند ، بلند سانتيمتر دو حدود تا آنها ريشههاي و
.شوند خشك "كاملا تا ميريزند بزرگي سيني در را
و ميبرند آسياب به را آنها شدند خشك گندمها وقتي
گندم ميزان به سپسشوند نرم نرم تا ميكوبند "كاملا
ميزنند هم به خوب و ميافزايند آن به آرد شده ، آسياب
بر فراوان آب و ميريزند بزرگ مسي ديگ يك در را آن سپس
.آيد جوش به تا ميدهند حرارت آن به و ميريزند آن روي
قبل ، روز چند از سمنو ، شدن طعمتر خوش براي افراد ، برخي
آنها شدند ، بلند سبزهها وقتي و مياندازند سبزه ظرف يك
ميكنند صاف را مخلوط آب و ميريزند آب در و ميكوبند را
به را شده صاف آب است ، جوشيدن حال در سمنو كه هنگامي و
شيرين شيرين چون افزودن ، كلماتي حين در و ميافزايند آن
پيدا را ممكن مزه بهترين سمنو ، اصطلاح به تا ميگويند
.كند
.است شب ده تا صبح هفت از "معمولا سمنو جوشيدن زمان مدت
كم را اجاق حرارت بكشد ، دم سمنو آنكه براي آن از پس
گرفته آتش زغال مقداري و ميبندند را ظرف در و ميكنند
مقدس غذايي را سمنو مناطق برخي در.ميگذارند ديگ در روي
از كه را حبابهايي گذشته در عوام برخي.ميدانند نذري و
در و ميآيد بيرون آمدن قوام و كشيدن دم حين در سمنو سطح
انگشت جاي مثل فرورفتگيهايي وايجاد ميتركد ديگ سطح
.ميپنداشتند (ع)ائمهاطهار انگشت جاي ميكند ،
سرزد كوهساران پشت از خورشيد سپيده كه هنگام آن ، خلاصه
و ميشود آماده مادربزرگ سمنوي داد ، را نو روزي نويد و
و همسايهها خانهها ، در به را سمنو كاسههاي دختركان
سفره ثابت پاي تا ميكنند پخش و ميبرند آشنايان و اقوام
.شود آماده نيز آنان خانه سين هفت
همشهري خبرنگار -شهركرد
بخوانند اصفهان نوروزي ميهمانان
است ، مطرح جهان در شده شناخته شهر يك بهعنوان اصفهان اگر
مديون بلكه تاريخي ، آثار مرهون تنها نه را شناخت اين
به نسل به نسل را مختلف هنرهاي كه است هنرمنداني خلاقيت
هنري آثار.داشتهاند عرضه جهاني عرصههاي در و برده ارث
نيز و جهان و ايران مختلف موزههاي در ديرباز از كه
كه بهگونهاي ميكنند ، جلوهگري خانهها از بسياري
در خود ، بزرگي همه با جهان نصف اصفهان گفت ميتوان
جاي هنر دوستداران و هنر اهل دل در و كوچك خانههاي
هر در هموطنانمان سفر براي عاملي دلبستگي ، همين و گرفته
.است شهر اين به فرصت
با همراه زمان طول در اصفهان ، در دستي صنايع كه آنجا از
ارتباط استان شهرهاي از بسياري و شهر اين در معماري هنر
عامل به همچنين كرده ، حفظ مردم روزمره زندگي با را خود
.است شده تبديل شهر اين اقتصادي زمينههاي در مهمي
آراستن با كه هنري است ، خاتمكاري هنرها اين جمله از
شكل صدف و عاج استخوان ، فلز ، چوب ، انواع ظريف قطعات
زيباي و سنتي طرحهاي آن طي كه هنري قلمكاري ، ميگيرد ،
روي و شده كندهكاري چوبي مهرههاي با "عمدتا ايراني
روتختي ، روميزي ، انواعسفره ، بهصورت و ميبندد نقش پارچه
بيشترين با قلمزني.ميگردد عرضه لباس و پارچه پرده ،
روي بر چيرهدست هنرمندان نقشآفرين دستان با كه كارگاه
مينياتور.ميآورد پديد را نقوش انواع نقره و برنز مس ،
كوچك قالبي در را طبيعت تمامي كشيدن تصوير به قابليت كه
روي بر مو قلم با را ايران نقاشي هنر خلاقانش و دارد
ميسازند ، منجمد فيبر و عاج استخوان ، صدف ، كاغذ ، انواع
.است اصفهان دستي و قديمي هنرهاي از قسمتي
مستظرفه و پرپيشينه هنرهاي از ديگر يكي ميناكاري اما ،
مركز:گفت ميتوان و دارد رونق شهر اين در نيز كشورمان
.هست و بوده اصفهان شهر دستي صنايع از رشته اين فعاليت
.ميشود تداعي اصفهان شهر آن نام شنيدن با كه شيريني گز ،
.است منحصربهفرد توليدات از ديگر يكي
جايگاه است آن مغزيهاي از بادام و پسته كه شيريني اين
.دارد اصفهانگردان براي مطرح سوغاتي يك بهعنوان ويژهاي
و دستي صنايع هستيد ، اصفهان ميهمان نوروز 1379 در اگر پس
.نكنيد فراموش را آن سوهان و گز
همشهري خبرنگار -اصفهان
عبدالله عمو گاهواره منارجنبان ،
(گارلادان) نام به محلي در اصفهان ، غرب كيلومتري شش در
ميگويند (كالادون - كالادان) آن به عامه تداول در كه
به هجري هشتم قرن اوايل و هفتم قرن عرفاي از يكي مقبره
به كه ايلخاني دوره از ايواني زير در (عبدالله عمو) نام
.است گرفته قرار يافته شهرت منارجنبان
براي تنها نه منارههايش ويژگي دليل به بنا اين
هم خارجي سياحان از بسياري براي كه ايراني بازديدكنندگان
اواخر از كه سياحاني بيشتر كه طوري به.است توجه قابل
ياد آن از آمدهاند اصفهان به بعد به صفويه دوره
.كردهاند
معماري ايواني تك بناهاي از نمونهاي كه بنا اين ايوان
.دارد ارتفاع متر و 10 است قبله به رو است ايلخاني دوره
نسبت به زمين ، سطح از ارتفاع متر با 17 بنا منارههاي
ايوان با تناسبي مقياس ، حيث از و نيستند بلند ايوان
تحمل قدرت ايوان ديوارهاي هم واقع در.ندارند
.ندارند را اين از بارسنگينتر
اين كه ميدهند نشان منارهها تناسب و معماري سبك
همين به.شدهاند افزوده ايوان به بعد مدتي سازهها
درزهاي ومنارهها بنا ساختمان بين معماران منظور ،
از يكي وقتي كه است جا اين شگفت.دادهاند قرار انبساطي
بنا كل سپس و بعدي مناره شوند درآورده حركت به منارهها
امري فن اهل را منارهها حركت پديده.درميآيند حركت به
نوسان با است ممكن منارهاي هر در كه ميدانند فيزيكي
بيش ظرافت دليل به منارهها اين در ولي.آيد پيش كمتري
.است مشهودتر نوسان اين حد ، از
همشهري خبرنگار -اصفهان
فرهنگي ميراث همكاري با
نوروز عيد در نمادين آئينهاي
مراسمي به گاه نوروزي ، كهن آئينهاي و جشنها ميان در
نمادين سره يك آنها زبان و ساختار و شكل كه برميخوريم
يا پديدهاي ايراني ، اقوام كه مفهوم بدين.است سمبليك و
آئينهاي رهگذر از است ويژه موقعيتي تمثيل كه را شخصي
نظر مورد نكات و حرفها تا.ميكردند صحنه وارد نمايشي
آئينهاي جستار ، اين در.باشند آورده زبان بر را خود
مثابه به گولي عروس و نشين بر كوسه نوروز ، عمو تمثيلي
.خوردهاند رقم اختصار به مراسم اين از نمونهاي
نوروز عمو
كه است "نوروز عمو" هم يكي نوروزي آداب جمله از
.است ايراني رويكرد اين از اقتباسي كريسمس ، بابانوئلهاي
(فروردين 69 چيستا ، ماهنامه) عاميانه باورهاي برخي براساس
به مانده نوروز به ماه يك از نوروز عمو نامزد..."
درختان نورس برگ از كه ميگويد ريسكها چرخ و داركوبها
.ببافند نوروز عمو براي زيبايي قباي نوشكفته ، گلهاي و
خانه نشانه هم اسفندماه موسمي توفان و باد ميگويند
به روز چند نوروز ، نامزد همين.است نوروز نامزد تكاني
درختان سرشاخههاي از را بوسهها اولين مانده عيد
سفرهاي بعد ، ..بزنند شكوفه درختان و گلها تا ميربايد
را قليان.ميگذارد آينهاي روي به مرغي تخم و ميچيند
عمو انتظار به و ميدهد تكيه مخدهاي به و ميكند چاق
سال ، تحويل هنگام.ميبرد خوابش كمكم.مينشيند نوروز
ميبيند را نامزدش و برميگردد طولاني سفر از نوروز ، عمو
قليان به پكي آرامي به.است رفته فرو عميقي خواب به كه
و ميكند شيرين عيد سفره شيريني به را دهانش و ميزند
ميگويند...ميگيرد پيش در را ديگري ماهه دوازده سفر
آخر به دنيا برسند هم به نامزدش و نوروز عمو كه سالي
".ميرسد
و آذربايجان در جمله از و كشور نقاط برخي در مراسم اين
ديده روستاها در هم هنوز تغييرشكل كمي با ايران غرب
با را شخصي مردم بهار ، اوايل در روستاها ، اين در.ميشود
بهاري پيك را او و ميآرايند درختان شاخههاي و برگها
و شاديكنان مردم از گروهي ميان ، اين در.مينامند
او اتفاق به و ميكنند همراهي را بهاري پيك آوازخوانان ،
هم ، به دستي چوب دو كوبيدن با و ميروند خانهها در به
:ميدهند را زمستان پايان و بهار نويد
رفت زمستان
آمد بهار
بدهيد هديهاي
بخريم پيراهني ابرها براي تا
تمثيلي نمايش اين" شده ياد ماخذ در عناصري جابر نوشته به
با -سرسبز بهاري هيئت به را محلي بازيگر كارناوالي ، و
مردم و ميدهد نشان -جوانهها و شكوفهها از دردانههايي
سرما صولت هنوز هرچند ميكشاند ، تحسين به را تماشاگر
مردم ، زيباي خيالخانه در كه باك چه اماباشد برقرار
از زمين هنوز اگر و ديد شاداب و زنده را طبيعت ميتوان
زير به را چمن نشان سبز مخمل و نگشته بيدار زمستاني خواب
تلقيني ، نمايشهاي قلمرو در ميشود.غم چه نگستراند ، پاي
مربوط طراوات و سبزي نوروزي ، هفتسين سفره آيينه قاب در
"...كرد تماشا را..و عدس و گندم جوانههاي رويش به
برنشين كوسه نمايش
برنشين كوسه يا كوسا آئين نوروزي ، نمايشهاي ديگر از
اين در.دارد كنايي و استعاري حالت كه است (گلين كوسه)
رو و پشت جامهاي و برگزيده كوسه عنوان به شخصي نمايش ،
سر بر شكل قيفي و كاغذي كلاهي وي.ميشود پوشانده او به
.ميآرايد زنگوله با را خود كمر دور تا دور و ميگذارد
نوروز بازگشت و زمستان پايان تا است آمده كه برنشين كوسه
و پنبه پهلوان يكي:است دستيار دو داراي دهد ، نويد را
نفره سه گروه اين نيز بازيگر چند.بز كسوت در شخصي ديگري
به برنشين كوسه نخست نمايش ، آغاز در.ميكنند همراهي را
بر ماسك يك گاه و ميشود صحنه وارد پنبه پهلوان دعوت
برايش تماشاگران نمايش ، صحنه به كوسه ورود با.دارد چهره
خواندن با نيز كوسه.ميدهند سر هلهله و ميزنند كف
ميشود يادآور را زمستان در زندگي نامطلوب وضعيت اشعاري ،
.ميدهد را بهار نويد و
گل زايش و بهار و زمستان مبارزه نماد برنشين ، كوسه نمايش
.است سبزه و گياه و
گولي عروس
"گولي عروس" نمايش نوروزگان ، آئيني نمايشهاي از ديگر يكي
اجرا مازندران و ديلم و گيل روستاهاي در هنوز كه است
بازيگراني كه است تمثيلي نمايشي نيز "گولي عروس"ميشود
زن ، دايره عروس ، بابو ، پير:ميكنند نقش ايفاي آن در چند
اين اصلي ، شخصيتهاي حاشيهاي ، بازيگر چندين و كولبارچي
.ميكنند همراهي را نمايش
عهده به مردها همواره نمايش آئين اين در را عروس نقش
كه ژندهپوش مردي "بابو پير" نمايش ، آغاز درميگيرند
وي.ميآيد صحنه به دارد سر به منگولهدار و قيفي كلاه
رشته يك كه حالي در و ميكند سياه زغال با را خود چهره
.ميآورد در شكلك است ، آويخته خود كمر از كوچك زنگولههاي
به بابو پير با رقص هنگام و ميآيد صحنه به غول سپس
دو كاراكتر ، دو اين از يك هر.ميپردازد سمبليك مبارزه
شعر و ميجنگند هم با آن با كه دارند دست در چوب
و ميگيرد ضرب نيز زن دايره ميان اين در.ميخوانند
:ميخواند
آوردهايم گل عروس
آوردهايم دل و جان
نياوردهايم صاحبخانه براي
آوردهايم پسرش براي
و عروساند عاشق دو هر بابو پير و غول نمايش ، اين در
و برميخيزند مبارزه و رقابت به هم با او تصاحب براي
.است خندهدار تماشاگران براي آنها حركات
به.ميشود اجرا نيز كارناوال صورت به بابو پير نمايش
و شهر ديگر ميدان به ميداني از بازيگران كه شكل اين
اين در.ميكنند تكرار را خود نمايش و ميروند روستا
و ميگردد ميدان گرد كولبارچي ، نام به شخصي ميان ،
.ميكند جمعآوري بازيگران براي را مردم هديههاي
و نمايشي قوي جنبههاي داراي كه نيز بابو پير نمايش در
حجله به ميخواهد كه است بهار نماد عروس ، است ، تمثيلي
.برود نوروز
و اقتصادي سياسي ، تاريخي ، اوضاع" كتاب در نوشين جواد
اين درباره (طهوري ، 1355 انتشارات) "چالوس جغرافيايي
:است نوشته نمايش
با اشخاص از عدهاي جديدبهوسيله سال رسيدن فرا پيام"
نفر سه يا دو كه بود رسم قديم از.ميگيرد انجام ذوق
و چرم كفش ، جاي به و ميگذاشتند سر به كلاهپوستي "مثلا
و شولا مثل پشمي ضخيم پارچههاي و ميكردند پا به جوراب
آويزان خود به زنگولههايي ميكشيدند ، دوش به نمد
رقص به خانهها حياط در (چماق) كچك و چوب با و ميكردند
ميكردند اجرا حقيقي نمايش يك و ميپرداختند پايكوبي و
مجموعه به.داشت (عاميانه) فولكلوريك جنبه صد در صد كه
گيلان در نظيرش كه ميگفتند (بابو پير و غول) كيفيت اين
اشعاري و داشت نام گوله آروس يا گوله عروس ديلمستان ، و
".ميخواندند رقص حين در محلي زبان به نيز
(ص 786 چيستا ، فروردين 69)
كشور سراسر از كوتاه
|
بيدگل و آران املاك و اسناد ثبت اداره بازگشايي
املاك و اسناد ثبت اداره:همشهري خبرنگار -بيدگل و آران
رئيس و قضائيه قوه رئيس معاون حضور با بيدگل و آران
فرماندار.شد بازگشايي كشور املاك و اسناد ثبت سازمان
سال در كه آن از پس ثبتي واحد اين:گفت بيدگل و آران
به و شاه دستور به كرد كار به آغاز منطقه اين در 1318
سال 1343 در منطقه اين اهالي از يكي توسط وي ترور خاطر
.شد تعطيل ادارهها ساير همراه به
نهال اصله هزار و 400 ميليون يك از بيش توزيع
مركزي استان در
مركزي استان طبيعي منابع مديركل :همشهري خبرنگار -اراك
و 400 ميليون يك از بيش درختكاري هفته با همزمان:گفت
و شود مي كاشته و توزيع مركزي استان در نهال اصله هزار
اقشار و صنعتي واحدهاي شهرداريها ، نهادها ، ادارهها ، همه
به مراجعه با ميتوانند استان روستاهاي و شهرها مختلف
دريافت را خود نياز مورد نهال تعداد طبيعي ، منابع اداره
جنگلي بوستان از هكتار از 30 بهرهبرداري جلالي.كنند
طرح دليجان ، خرداد جنگلي 15 بوستان خمين ، شهر ولايت
ريال ميليون صرف 371 با محلات در راهي بين درختكاري
طرحهاي از هكتار هزار اسناد 50 واگذاري و اعتبار
خانوار به 93 طرح قالب 9 در بيابانزدايي و مرتعداري
كل اداره اقدامات و طرحها مهمترين از را بهرهبردار
.كرد عنوان درختكاري هفته در طبيعي منابع
كرمانشاه در شيفته مدارس 3 حذف
تسهيلات از ريال ميليارد 350:همشهري خبرنگار -كرمانشاه
آموزش كل اداره توسط سالجاري بودجه قانون تبصره 3 بانكي
خريد و تكميل احداث ، صرف و جذب كرمانشاه استان پرورش و
اعتبار ميزان اين جذب.شد استان سطح در غيرانتفاعي مدارس
مدارس 3 كه است شده سبب غيرانتفاعي مدارس توسعه براي
.شود حذف استان در شيفته
دندان و دهان سلامت بهبود طرح اجراي
اردبيل استان مدارس در
دندان و دهان بهداشت گروه مدير :همشهري خبرنگار -اردبيل
در دندان و دهان سلامتي بهبود طرح اجراي از اردبيل استان
اين شعباني ، دكتر گفته به.داد خبر استان ابتدايي مدارس
معاونين و مديران كمك با شهري ابتدايي مدارس در طرح
بهورزان مساعدت با روستايي ابتدايي مدارس در و مدرسه
آموزشي بخش در 3 و درميآيد اجرا مرحله به بهداشت اداره
.ميشود دنبال درمان و پيشگيري و
|
|