فاش را مادرش قتل چگونگي دختر آيا
ميكند؟
كجاست؟ شخصيها لباس آبشخور
تهران جنايي دادگاه شعبه 1602 در ديروز
كرد اعتراف ميخك فروشي طلا قاتل
فاش را مادرش قتل چگونگي دختر آيا
ميكند؟
فكوري مسكوني مجتمع در جوان زن قتل پرونده در ابهام
استزن 35 متهم كه مردي محاكمه جلسه :حوادث گروه
قتل به چاقو ضربات با گذشته سال مهرماه را سالهاي
قاضي رياست به جنايي دادگاه شعبه 1601 در ديروز رسانده
.شد برگزار كوهكمرهاي
ترابي امين زهره نام به برادرش زن قتل به متهم اميرحسين
.بود شده فكوري شهيد مجتمع در
به موكلش از دفاع براي متهم تسخيري وكيل جلسه ابتداي در
از نسخهاي همچنين وي پرداخت جنايت وقوع زمان تطابق عدم
دادگاه به حادثه وقوع شب در دوستش با متهم تلفني مكالمه
عنوان به مقتولهكه ساله دختر 16 راحيل سپس و داد ارائه
قاضي دستور با بود شده احضار دادگاه به مطلع و شاهد تنها
حادثه شب:گفت و پرداخت حادثه شب تشريح به جنايي دادگاه
من بخواب برو گفت من به مادرم كه بودم نشسته مادرم با من
نيست يادم بخوابم ، تا رفتم خواب اتاق به برادرم همراه به
كه ديدم را مادرم بود باز نيمه در بود ، چند ساعت كه
شدم بيدار سپس زدم خواب به را خودم منكرد عوض را لباسش
چرا گفتم كرد باز را در مادرم زدم در به است قفل در ديدم
بيدار خواب از خواستم ميديدم فيلم داشتم گفت كردي؟ قفل
را تلفن گوشي مادرم بودم نخوابيده هنوز گفت سپس.نشوي
بود باز پذيرايي اتاق در زد حرف دقيقه سه الي و 2 برداشت
را ناشناسي صداي اتاق داخل رفتم نداد جواب بود؟ كي گفتم
پذيرايي اتاق به چاي بهانه به تا آشپزخانه به رفتم شنيدم
را كركره پرده صداي زدم ، در ببينم را غريبه آن و بروم
گفت سپس نخوابيدي؟ چرا گفت و كرد باز را در مادرم شنيدم
جفت يك رفتم جاكفشي سمت به من هستم فيلم ديدن حال در من
گذاشتم ، تختم روي و برداشتم را كفش لنگه يك ديدم ، كفش
كه شوم غريبه مرد ديدن به موفق كارم اين با ميخواستم
رختخوابم به "فورا كرد برخورد در دستگيره با دستم ناگهان
در كه مرا آمد مادرم و زدم خواب به را خودم و برگشتم
صبح برد خوابم آن از بعد من.كرد قفل را در ديد رختخواب
هر است قفل در كه گفت برادرم شدم بيدار برادرم صداي با
در و انداختيم در پشت از را كليد نيامد كسي زديم صدا چه
جنازه با ناگهان و بود ريخته هم به منزل كرديم باز را
كه شاهداني به كوهكمرهاي قاضي سپس.شديم روبرو مادرم
شماها كه نميخواهم گفت بودند آمده قسامه اجراي براي
خاطر همين به بدهيد دست از ندانسته را را ايمانتان
.ميخوانم برايتان را راحيل اوليه اعترافات
آقاجاني اميرحسين با حضوري مواجه در مورخه 14/2/78 در وي
آمد منزلمان به عمويم شب آن كه نمود اظهار (راحيل عموي)
فشار را گلويش و نشسته مادرم روي و شد درگير مادرم با
تو شب آن من گفت ، متهم با حضوري مواجه در راحيلميداد
بگويد را واقعيت كه خواستي عمويت از و ديدهام را (عمو)
اذيت را عمويت ميخواستيد كه گفتيد را كفش قضيه وقت آن و
دادگاه قاضي كوهكمرهاي پاسخ در ميگويي؟راحيل چه كني
به سالييكبار من عموي گفتم دروغ اول :گفت جنايي
.بخوابم نميرفتم ميديدم را عمويم اگر ميآمد منزلمان
و نيش خاطر به.است عمويم قاتل بگويم تا نديدم را قاتل من
قاتل عمويم بگويم شدم مجبور ميزدند من به كه كنايههايي
را اي مردغريبه مادرم ميگفتم اگر.است مادرم
عمويم گفتم خاطر همين به.بود دشوار برايم آورده منزل به
.نزنند حرف سرمان پشت ديگر تا است بوده منزل در شب آن
آثار چرا شود ، مفقود كفش لنگه بايد چرا گفت قتل به متهم
قاتل مرا و نكردند شناسايي را فنجانها روي بر انگشت
منزل من حادثه شب در:گفت وي كردند معرفي زنبرادرم
برگشتم منزلم به مهماني از پس شب آن و بودم مهمان دوستم
پرينت وكيلم كه كردم صحبت بندرانزلي در دوستم با تلفني و
به كه ناروايي خاطرتهمت به.است گرفته مخابرات از را آن
.ميكنم شرافت ادعاي دادهاند نسبت من
كجاست؟ شخصيها لباس آبشخور
سالن در هاشمي فائزه خانم سخنراني وقتي ;اول پرده
حمايت براي سال 1377 ماه فروردين در كشور وزارت اجتماعات
شد ، كشيده تشنج لباسشخصيبه عدهاي توسط كرباسچي از
قبل آنها اما گذاشتند ، فرار به پا سخنراني زنندگان برهم
گرفتار برسانند ، خيابان به را خود شوند موفق اينكه از
و اهداف از تا شدند برده كشور وزارت در اتاقي به و شده
.شود پرسش آنها انگيزه
توقيف به اعتراض در دانشجويان وقتي بعد ماه 13;دوم پرده
خيابان به مطبوعات قانون اصلاحيه طرح و سلام روزنامه
روال طبق و آرام را خود اعتراض و آمدند شمالي كارگر
داد رخ حادثه آن در آنچه رساندند ، مسئولان گوش به هميشگي
در مسئولان ديدار فيلم تلويزيون كه بعد ساعت و 48
كرد ، پخش را دانشگاه كوي آسيبديدگان با بيمارستان
ذهن كه شد ظاهر تلويزيون صفحه بر دانشجو ظاهر به چهرهاي
فرد فهميدم و برد هاشمي فائزه خانم سخنراني مراسم به مرا
روز آن كه است همانكسي بيمارستان تخت روي بر شده بستري
در خانهمان است بيمار خانه در مادرم:گفت كشور وزارت در
مادرم براي و بروم تا كنيد رها مرا و است جنوبي مهرآباد
تهران دانشگاه كوي در ميدانستم كه من و كنم تهيه دارو
نقش ذهنم در پرسش اين هستند ، ساكن شهرستاني دانشجويان
در اكنون و شده مجروح كه ميكرده چه آنجا او كه بست
است؟ بستري بيمارستان
رضا كه كردند خودنمايي ذهنم در بيشتر وقتي پرسشها اين
كه فردي:گفت دادگاه جلسه دومين در قمي دانشجوي شعباني
رهامي و بود شخصي لباس يك كرد شليك من طرف به اسلحه با
آنچه:گفت دادگاه جلسه چهارمين در دانشجويان مدافع وكيل
لباس هويت شناسايي است ، شاكيان خواسته هرچيز از بيش
.است شخصيها
رديف متهم نظري وقتي ميكند خودنمايي همچنان پرسش اين و
گروههاي حادثه شب:ميگويد دانشگاه كوي پرونده اول
را خود نيروهاي و بودند محل در شخصي لباس متعدد
كه حالي در است شگفتي جاي من براي و ميكردند سازماندهي
لباس آن نداشت خبر جريان از كامل بهطور پليس هنوز
جمع آنجا در تجهيزات با نيمهشب ساعت 5/2 چگونه شخصيها
.داشتند را دانشجويان با برخورد قصد و شده
جلسه چند در اول رديف متهم و شكات وكيل شاكيان ، را آنچه
را پرسش اين گفتهاند شخصيها لباس حضور پيرامون دادگاه
كجاست؟ شخصيها لباس آبشخور كه ميدهد قرار ذهن افق در
وارد كساني چه پشتوانه به و ميگيرند دستور كسي چه از
آخر دست و ميكنند اخلال پليس كار در و ميشوند اجتماعات
شخصيها نميدهند؟لباس بازخواستي و پرسش هيچ به تن هم
نخستين از پس كه هستند جرياني يا گروهي ، چه نظام پياده
وكيل رهامي گفته به و ميزنند كتك را شاكي دادگاه جلسه
.ميگيرند عكس آنها از دادگاه ترك هنگام دانشجويان
.دارد وجود دانشگاه كوي به حمله پيرامون فرضيه دو اكنون
حادثه شب در مقتدر شخصي لباس يك ميرسد نظر به:اول فرضيه
به حمله براي را خود مستقيم امر تحت نيروهاي آنكه ضمن
در حاضر انتظامي نيروي از كرده سازماندهي دانشگاه كوي
انتظامي نيروهاي فرمانده كه آنجا از و خواسته كمك محل
وي امنيتي اقتدار و موردنظر فرد ماهيت از محل در حاضر
به حمله دستور و كند سرپيچي فرمان از نخواسته بوده باخبر
.است كرده واگذار فرد اين به را كوي
پيش از برنامه با لباسشخصي اقتدارگراي فرد:دوم فرضيه
درگيري به را انتظامي نيروهاي و دانشجويان شده تعيين
را كوي به يورش شب تاريكي از استفاده با و كرده تحريك
نيروهاي يورش به رسيدگي دادگاه است اميد.است داده سامان
تكليف معتبر مستندات به توجه با دانشگاه كوي به انتظامي
سوءاستفاده مقدس شعارهاي و عناوين از كه را لباسشخصيها
.كند روشن هميشه براي ميكنند
عباسي اسد
تهران جنايي دادگاه شعبه 1602 در ديروز
كرد اعتراف ميخك فروشي طلا قاتل
ديگر همراه به ميخك طلافروشي قتل عامل :حوادث گروه
صبح بازجويي انجام و اتهاماتشان تفهيم براي همدستانش
قرار جنايي دادگاه قاضي اسماعيلي جواد برابر در ديروز
.گرفتند
از عبارتند همدستانش و دارد نام علياصغر قتل به متهم
انتظامي ماموران توسط همگي كه امير و فرامرز حميدرضا ،
.دستگيرشدند جنتآباد كلانتري
فروشگاه طلافروش قتل به اعتراف بازجوييهايش در علياصغر
.كرد سعادتآباد خيابان در ميخك
روز صبح:گفت حادثه چگونگي تشريح در ديروز قتل به متهم
و كردم مسلح را اسلحه رفتم ، طلافروشي مغازه به بهمن 11
بود طلاهايش چيدن حال در كه او گرفتم ، رحمتي سعيد طرف به
بطرفش گلوله يك است ، اسباببازي اسلحه ، كرد فكر ابتدا
و دست ميز پشت رفتم.افتاد زمين به او و كردم شليك
كه را طلا سپس انداختم ، كارگاه داخل به و بستم را پاهايش
در كه را آن از مقداري و برداشتم بود كيلو آن 7 مقدار
دور محل آن از سرعت به و كردم رها همانجا نشد جا كيفم
.شدم
خود اوليه اظهارات در شما گفت متهم به اسماعيلي قاضي
منتظر حميدرضا همراه به صبح ساعت 9 در كه بوديد گفته
با سپس و كرد باز را در و آمد مغازه صاحب تا شديم
طرفش به من ازآن پس و كرديم سرگرم را او گلوبندي برداشتن
.شد طلاها جمعآوري مشغول حميد و كردم شليك
گفته اوليهام اظهارات در من:گفت اسماعيلي جواب در وي
در فقط حميدنكردند باور آنها ولي بودم تنها كه بودم
.بود من با پژو سرقت
.بگويد است داشته ديگري سابقه اگر تا خواست او از قاضي
.داشتم پيرزني منزل از سرقت يك تنها گفت وي
از اگر تا خواست وي از دادگاه اين قاضي اسماعيلي
طلاهاي مقدار كه زيرا بگويد ، كرده سرقت ديگري طلافروشي
به متعلق فقط طلاها همه گفت وي است ، زياد مكشوفه
.است سعادتآباد طلافروشي
دادهايد انجام ديگري مسلحانه سرقت آيا كرد سئوال قاضي
پژو سرقت و سعادتآباد طلافروشي همين فقط":گفت متهم
و فرامرز:گفت همچنين وي.نداشتهام ديگري سرقت و بوده
.نميشناسم نيز را امير
در شما گفت اول رديف متهم به جنايي دادگاه قاضي
كردهايد اعتراف خودرو سرقت فقره به 3 خود بازجوييهاي
كه داشتهايد اظهار نيز و بنز پژو ، پرايد ، سرقت جمله از
ميرفتيد ستارخان خيابان به كيفقاپي براي حميد همراه به
بگوئيد؟ داريد چه
به كيفقاپي و 7 كردهام سرقت اتومبيل فقط 2:گفت وي
گفت خود اعترافات در حميدرضا.دادهام انجام حميد همراه
علياصغر همراه پژو مسلحانه سرقت در اسلحه همان با فقط
.داشتم شركت
فقره چند به كدام هر نيز امير و فرامرز دادگاه جلسه در
در علياصغر.كردند اعتراف كرج و تهران در كيفقاپي
سرقت مهمات تبريز در يكبار كه گفت سابقهاش با ارتباط
سرقت خاطر به ديگر يكبار و زندان ماه به 14 كه كردم
پس دادگاه قاضي.شدم محكوم حبس ماه به 3 تهران در ماشين
تا را آنان متهمان اعترافات شنيدن و بازجويي انجام از
.كرد زندان روانه دادگاه بعدي جلسه
|