اسلامي دردوره نوروز
(بخش واپسين) تطبيقي بررسي يك ;نوروز
خلق ياگاهنبار فصل شش در هستي زردشتي آيين معتقدات بنابر
از روز كه 45 است شده خلق آسمان ارديبهشت در 15.است شده
آب بوده روز كه 60 دوم گاهنبار در ميگذرد سال آغاز
افتاده اتفاق بعد روز كه 75 سوم گاهنبار در شده آفريده
بوده روز سي كه چهارم گاهنبار در و شده ايجاد زمين
پنجم گاهنبار در و شدهاند خلق درختان و نباتات و گياهان
در و شدهاند آفريده جانوران افتاده اتفاق بعد روز كه 80
جمع كه انسان پذيرفته انجام بعد روز كه 75 ششم گاهنبار
روز از 365 باقيمانده روز و 5 ميشود روز سال 360 ايام
اين در كه ميناميدند (دزديده پنجه يا) مسترقه خمسه را
گذشتهاي در هر به تعلق كه وهرها فره سال آخر روز پنج
خويش بستگان و كسان سوي به بودند آسمان در و داشتند
مردم كه بود مردگان عيد روز پنج اين حقيقت در و ميآمدند
غذا و شير و ميكردند برپا دود و آتش خانهها برفراز
روز پنج در و مينمودند پاك و تميز را خانه.مينهادند
جشن همينرو از و مينشستند سرور و جشن به مردم بعد
و ناميدهاند فروردين جشن نيز و وهرها فره جشن را نوروز
را مردگان ياد ايران نقاط بيشتر در گوناگون طرق به هنوز
جمعه يا پنجشنبه يا سال آخر چهارشنبه يا نوروز از قبل
مزار به و ميدارند گرامي نوروز خود در گاه و سال آخر
حلوا و شيريني و ميوه و خوراك آنجا بر و ميروند آنان
سال آن در كسانيكه بازماندگان ديدار به يا و مينهند
كه ميدارند زنده را رفتگان ياد و ميروند درگذشتهاند
سنتها اين در روزگار آن از يادگاراني بتوان شايد
روز پنج خوارزميان كه است آمده الباقيه آثار در.بازيافت
و است آن پي در كه ديگري روز پنج در و ماه اسفند آخر
فروردگان روزهاي در فارس اهالي مانند ماه ، اين به ملحق
اين نظير ميگذارند غذا گورستان در مردگان ارواح براي
هند در جمله از است مشهود ملل از بعضي نزد در مراسم
به شباهتي (PITARA) پيتارا نياكان هندوان ستايش
.دارد ايراني فروردگان
(MANES) مانس اسم به را مردگان ارواح نيز روميان"
ميكردند تقديم آنان به فديههايي كرده تصور پروردگاراني
عالي مقام به شدن مدفون از پس روح كه داشتند عقيده و
باشد داشته تسلطي و نفوذ ميتواند زمين روي حتي و ميرسد
از را او توجه قرباني و فديه دادن با مناسبت همين به
در فوريه ماه در و ميكردند جلب خود سوي به زبرين عالم
".ميكردند برگزار مردگان براي عيدي گورستانها
اموات بر سغد اهل دوازدهم ماه در بيروني روايت به بنا و
مردگان ، براي و نموده نوحهسرائي و زاري و گريه خود
عيد علت همين به و ميگذارند آشاميدنيها و خوردنيها
بلكه سال آغاز جشن تنها نه ميآيد آن از بعد كه نوروز
نه نوروز ساسانيان زمان در.است بوده نيز بزرگتر شادي روز
همه ملي جشن بلكه بود ايران سلطنتي و دولتي جشن تنها
دست ملل جهت همين به.است ميرفته شمار به ايرانيان
آراميان نظير نبودند زردشت آئين پيرو كه ايران نشانده
ديگر ملل و ارمنيان و گرجيان و روزگار آن ايران مغرب
آنرا مراسم از برخي و داشتند آنشركت در قفقاز نظير
مذهبي مراسم در حتي و كردهاند وارد خود زندگي در
.است يافته راه گرجستان و ارمنستان
از پيش روزگار همان در" كه نكنيم فراموش نيز را اين
دوجشن جزيرتالعرب مردم ميان در نوروزومهرگان اسلام
متداول عربستان نقاط از برخي در و بودند شده شناخته بزرگ
شهرياران آئين بر را خويش درگاه سنن خيره پادشاهان.بود
زردشت مذهب فارس خليج پيرامون در و بودند نهاده ساساني
از عربستان جنوب در يمن مرزبانان و داشت كامل رواج
و حجاز در و ميكردند پيروي خويش كشور روشهاي و سنتها
بود ، گرفته قرار صنعا و مدائن ارتباط راه برسر كه نجد
در اين" و ".ميرسد چشم به بيش و كم پارسي مدنيت آثار
جشن اين بزرگداشت براي تختجمشيد در چيز همه كه بود حالي
در سال هر كه تشريفاتي ضمن در جشن اين و است شده بنا ملي
مذهبي اعياد بزرگترين كه نوروز عيد مناسبت به بهار اول
".ميشود برپا است مزديسني
بود زيبايي و كمال اوج در نوروزي مراسم ساسانيان ايام در
بزرگي آهنگساز باربد بويژه ساساني زمان برجسته رامشگران"
برخي در است ، گذاشته ساساني موسيقي در بهسزايي تاثير كه
و داشته خاصي توجه نوروز به خود لحنهاي و دستانها
تهنيت به سال جشنهاي ديگر و نوروز وصف در دستانهايي
آهنگ مانند پرداخته و ساخته طبيعت در زيبايي و بهار مقدم
آرايش] خورشيد سردستان ، آرايشن [بزرگ نوروز]وزرگ نوروزي
سن كريستين [كوهها بالاي بر ماه] كوهان ابر ماه [خورشيد
آتش افروختن به مردم عامه نوروز عيد شب در" مينويسد
نوروز متداول و مهم رسوم از يكي كار اين چه ميپرداختند
اكنون كه يكديگر بر آب ريختن نيز بود ، ساسانيان ميان در
سبزهها انواع كاشتن نيز و مانده باقي گلاب پاشيدن بصورت
المحاسن از نقل به معين محمد دكتر ".شيريني و شكر دادن و
كه است آورده قاطع برهان در نوروز واژه ذيل در والاضداد
دوازده دارالملك صحن در نوروز از پيش روز پنج و بيست"
حبوبات از يكي ستون هر بر ميشد پا بر خام خشت از ستون
نخود ، لوبيا ، ذرت ، ارزن ، كاچيلا ، باقلا ، برنج ، جو ، و گندم
و غنا به مگر نميچيدند را آنها و ميكاشتند ماش و كنجد
را حبوب اين فروردين از روز ششمين در و لهو و ترنم
روز تا و ميپراكندند مجلس در ميمنت عنوان به و ميكندند
"...نميكردند جمع آنرا (شانزدهم) فروردين ماه از مهر
نو سال كه نوروز در جاحظ روايت بنابر ساسانيان درزمان
سكههاي.ميپذيرفت صورت نيز حكام نصب و عزل ميشد آغاز
و ميكردند پاك و روبيده را آتشكدهها ميشد ، زده نو
خاطر بدان اين و مينمودند روز اين در نو بناهاي آغاز
در روايتي بنابر ميدانستند بزرگ بس را روز اين كه بود
روز مردمان چرا اينكه درباره مزدا اهورا از زردشت پاسخ
ميدارند گرامي است فروردين ماه از روز ششمين كه خرداد
روز اين در آنهاست ، از كه شده ذكر مورد پنجاه حدود در
همين در را ديوي و آمد پديدار كيومرث يافت شكل هستي جهان
و نهاد جهان به پاي روز اين در پيشداد هوشنگ.بكشت روز
كه بود روز همين دررسيد پيروزي به روز اين در فريدون
امر به ايرانشهر و تركستان صاحب تور و شد روم صاحب سلم
سلم بدست ايرج مرگ روز همين در.گرديد ايرج آن از فريدون
در پدر كينخواهي به منوچهر نيز و افتاد اتفاق تور و
كمانگير آرش كه بود روز اين در بكشت ، را دو آن روزي چنين
و كند بيشتر چه هر را ايران مرز تا نهاد كمان بر جان
رستاخيز و رسيد هلاكت به روز همين در ضحاك اينكه ديگر
روز همين در و افتاد خواهد اتفاق روز اين در جهاني عظيم
".ميخورد رقم يكسال براي انساني هر سرنوشت كه است
و ارج ايرانيان شدن مسلمان از پس نيز اسلام مقدس دين در
"سماءالعالم" در مجلسي علامه.ماند محفوظ روز اين قرب
آغاز در فرمودهاند عليهالسلام صادق حضرت كه است آورده
براي است فرخندهاي روز آن و شد آفريده آدم فروردين
و دانش فراگرفتن و آرزوها شدن برآورده و نيازها خواستن
سلمان روايتي به نيز و مسافرت و زناشويي بستن كابين
نامهاي از كه دارد نام هورمز فروردين روز است گفته فارسي
از مجلسي نيز و است فرخندهاي بسيار روز و است خداوند
كنيد ، شستشو خوب روز اين در كه است كرده روايت صادق حضرت
بوهاي.بپوشيد را جامهها بهترين نگهداريد ، پاك را خود
در زيرا آريد جاي به را خداوند سپاس و بريد كار به خوش
خم غدير دشت در اسلام گرامي پيامبر كه است بوده روز همين
روز همين در و گرفت بيعت مردم از (ع)علي حضرت ولايت براي
امام از.گشت پيروز نهروان مردم بر علي حضرت كه بوده
بسيار روز اين فرمود كه است شده نقل (ع)جعفر بن موسي
او كه گرفت پيمان بندگان از خداوند نوروز روز است قديمي
دستورشان و درآيند فرستادگانش آئين به و كنند پرستش را
زمين بر خورشيد كه است روزي روز آن.دهند انجام را
روي گلهاي و گرفتند وزيدن دهنده بار بادهاي و نورافشاند
(جبريل) پيامآور سروش كه بود روز اين در و روئيدند زمين
كه بود روز اين در هم آمد ، فرود اسلام پيامبر بر
براي روز اين در گويند بشكست را بتها (ع)ابراهيم
مولاي به شيريني جامهاي بصره مردم از گروهي اولينبار
شيريني دادند پاسخ چيست فرمودند حضرت كردند پيشكش متقيان
هر كه خوشا) يوم كل نيروز حبذ الا فرمود حضرت است نوروز
را بقيه كرده ميل را شيريني از كمي و (باشد نوروز روز
در مايه اين با نوروز باريكردند تقسيم مجلسيان بين
از كه مسلماناني" داد ادامه خود استمرار به طبيعي جريان
رسيدند هند به پنجاب راه از يا رفته چين به مغولستان راه
و زنگبار تا فارس خليج دريانوردان كشتيهاي با آنكه يا و
راه از كه كرداني نهادند ، پاي جنوبي آفريقاي شرقي ساحل
جزيره شبه از كه تركاني كردند ، مكان نقل مصر به سوريه
در كه تاتارهايي و نمودند تصرف را دانوب كنار تا بالكان
افكندند ، رخت قبچاق دشت يا قرم جزيره شبه و ولگا رود كنار
آن به خود با را سلطاني نوروز سنتهاي و مراسم بيش و كم
به] هجري دوازدهم قرن اول در نتيجه در و بردند سرزمينها
در جشننوروز تشريفات [شد خواهد بدان اشارتي كه نحوي
ابراهيم سلطان و هندي شاه محمد و حسين سلطان شاه دربار
و ميورزيدند رقابت يكديگر با جلال و شكوه حيث از عثماني
را نوروز قمر جزاير و شرقي آفريقاي و زنگبار شيرازيهاي
"ميگذاردند عزت خود دين و بر و بوم يادگار با
كه بهگونهايچشمگير نيز عراق و سوريه در عيد اين
.شد مي برگزار است ميكشيده طول روز سيزده عراق در بالاخص
هنوز و بوده بيشتر جا همه از هندوستان در عيد اين شكوه
آن مراسم هند دراست توجه مورد سخت پاكستان و هند در هم
در.ميگيرد انجام است بارندگي فصل كه هرسات فصل در
و شكفتهاند شكوفهها و دميدهاند سبزهها كه زماني
اول حوالي در يعني.است گسترده سايه طبيعت بر زيبايي
برده آنجا به ايرانيان وسيله كه عيد اين ماه ، فروردين
عظمت با تيموري پادشاهان و دهلي سلاطين دربار در شده
مثنوي در دهلوي خسرو امير.است ميشده برگزار خاصي
سلطنت زمان در را نوروز جشن برگزاري "قرانالسعدين"
.است داده شرح(689) كيقباد معزالدين
زمان در نوروز جشن برگزاري غلامي ابوالفضل روايت به
به زياد بهقدري روز آن در و ميكشيد طول روز اكبرشاه 19
با مردم كه ميپرداختند چراغاني و تزئينات و آئينبندي
بهر هر آغاز در و ميزدند نعره مسرت فرط از آنها ديدن
از خنياگران و آوازخوانها.ميآمدند در بهصدا نقارهها
چراغاني شبها به و ميساختند محظوظ را مردم خويش هنر
داده صدقهها روز آخرين در جشن از قبل روز دو داشت ادامه
پسر جهانگير نورالدين.ميگرديد بدل ردو هديهها و ميشد
جالبي مطالب جهانگيري قوزك بهنام خود تاليف در اكبرشاه
سال طي 22 كه روزي هيجده مدت در نوروز مراسم درباره
جهان نوراست نوشته ميداشت برپاي نوروز براي خود حكومت
در را نوروز جشن بود ايراني كه جهانگير نورالدين ملكه
سال نوروز هر به كه رنگي درباره منجمين ميگرفت خود قصر
كه ميداشت مقرر او و ميگفتند او به ميشد مربوط
و فرشها رنگ.كنند نقاشي رنگ همان به را منزلش ديوارهاي
مطابقت رنگ همان با كنيزها و بيگمات تمام لباس و پردهها
اهلي جانوران و شتران و اسبان و فيلان پوشش همه.داشت
تزئينات در كه هم مخملي و اطلس حتي بود رنگ همان به نيز
شاه.داشت را مخصوص رنگ همان ميرفت بهكار ديوار و در و
سلاطين خانواده در شخص ذوقترين با جهانگير پسر جهان
ساختمانهاي زيباترين كه بود همو چه ميرود بهشمار بابري
و گذاشت يادگار به زخود ا را تاجمحل ;يعني جهان
.باقيست او از دهلي جامع مسجد چون ديگر آثاري بهعلاوه
در "پادشاهنامه" به موسوم خود تاليف در لاهوري عبدالحميد
ق.- ه سال 1044 در كه جهان شاه جلوس سال هشتمين مورد
و زربفت خيمههاي":مينويسد شده برگزار عيدفطر با مقارن
در و زدند دهلي قلعه در خاص و عام ديوان مقابل در مخمل
هزينه با گجرات صنعتكاران بهوسيله خيمه يك بينآنها
طلا با را خيمه ستونهاي و گرديد نصب و تهيه روپيه صدهزار
نزديكي در.داشت طلايي كارهاي هم فرش.ساختند نقره و
قيمتي مرواريدهاي آن در كه بود زرنگاري شاهيانه تختگاه
مرصع چتري بودند طلايي هم شاهيانه ستونهايبودند آويخته
ديوارها و در.داشت مرواريدي غلاف كه ميشد ديده آن در
و چيني و روسي ديباي عراقي ، زربفت گجراتي ، نقرهباف با
تختطاووس اينها ميان در و بودند مزين فرنگي پردههاي
"...بود شده گذاشته
.است مارس الي 23 با 21 مصادف نوروز جشن پاكستان در
شيعيان مدت اين خلال در.ميكشد طول روز سه "معمولا
خلافت اعلام روز نوروز اينكه به معتقدند اثنيعشري
دربر پاكيزه لباسهاي.است (ع)علي حضرت اميرموءمنان بلافصل
دعاهاي اذكارو و اوراد.ميكنند پهن دعوت و شادي بساط و
آفتاب تحويل هنگام در روز آن در را آداب ساير به مربوط
ميشود ، چاپ اردو تقويمهاي در سال هر كه حمل برج به
و ميگويند تبريك را عيد اين يكديگر به.ميآورند بهجاي
منازل در.ميخوانند گرديده وارد نوروز روز در كه نمازي
و ميگيرد صورت جالبي تزئينات و چراغان اجتماع جاهاي و
محافل اينگونه در.ميشود برپا قصيدهخواني محافل آن در
سفره.ميشود خوانده متقيان مولاي حضرت منقبت در قصائدي
سبزي ، نوع هفت شامل كه مينمايند تهيه عدهاي هم نوروز
همراه آجيل از جنس هفت و تازه ميوههاي رقم هفت
آنجا درميباشد دستي بادبزنهاي و رنگارنگ تخممرغهاي
زيرا است ، گرفته خود به مذهبي و ديني جنبه بيشتر نوروز
نميتوانسته هم اين جز جهت ، هر از خاص شرايط به توجه با
نماز و عبادت و نيايش با توام جا همه در و بپايد تا باشد
خورشيد تحويل لحظه در كه ايناست بر عمومي اعتقاد.است
حاصل مرادها و ميافتد مقبول ادعيه و است باز اجابت در
عقيده بنابر كه -بلخ ولايت مركز -شريف مزار در.ميشود
مناسبت به است ، (ع)علي حضرت به منسوب مزار خطه آن مردم
و سرخ گلهاي شكفتن فصل نيز و نو سال حلول و نوروز ايام
و ميدارند برپا "سرخ گل ميله" بهنام جشني هوا اعتدال
"بدوا.مينهند رو بدانجا كنار و گوشه از نفر هزاران
را بيرقي سپس و ميخوانند (ع)علي حضرت منقبت در شعري
به آنان از يك هر و ميدارند برپاي (ع)علي حضرت بهنام
و تيمن نظر از نو سال در سعادت و خوشبختي و بهروزي اميد
اين روز چهل مدت و ميدهند تكان و كرده لمس را آن تبرك
و شادي ضمن فروردين اول روز در لكنهو در.برپاست بيرق
تلمبههاي با را رنگي آبهاي پوشيدن نو لباس و تبريك
نشاط فرياد و ميپاشند يكديگر لباس و صورت و سر بر كوچك
آتشبازي با مراسم اين كشمير در.ميدهند سر سرور و
برگزاري ضمن پاكستان غربي نقاط از بعضي در.است همراه
فوت سفره منازل از بسياري در نو سال تبريك و عيد
سبزي و خشك ميوه نوع هفت شامل كه ميگسترند اميرالموءمنين
گوشت با پلو نيز و است كلوچه بهنام شيريني يكنوع و
باشد كه نحو هر به را سفيد مرغ رنگي تخممرغهاي و سفيد
ميشناسند بيش و كم را نوروز پيشاور مردم.ميكنند فراهم
و شهرت آنها بين در نوروزي كلوچه و ميكنند برگزار و
خانه از نوروز در مردم آنجا در.دارد زيادي طرفداران
راه برهنه پاي با چمنزارها و دشتها در و ميروند بيرون
از يكي در.ميگويند "كردن لگد سبزه" را آن و ميروند
شيوه و سنت يك بنابر روز اين در زنان غربي پاكستان نواحي
و كوهها و دشتها در و شده خارج خانه از تفنگ با ديرين
آنها مقوله اين در و ميپردازند پرندگان شكار به جنگلها
نوروز از قبل و بهار آغاز در نيز تاجيكان.حكايتهاست را
را ويژهاي ترانههاي و ميدهند انجام گلگرداني مراسم
.ميخوانند
حرمت پاسدار كه نوروز عيد كه شد معلوم گذشت آنچه با
و اعتبار و اميد و نيكي و پاكي و خوبي و پارسايي و آسمان
و دارد آسمان در كهن ، بسيار ريشهاي است ، انساني حيثيت
و قومي تاريخ و اسطوره در ريشهاي و زمين در ريشهاي
كه مردمي.ايرانزمين مردم روح و زندگي در ريشهاي
طي در و ميزيند جهان از خطه اين در است سال هزاران
و قرون بالاهاي و زير همه در و خويش زندگي دراز تاريخ
و ايران هرگز پيروزيها و شكستها و تهاجمات و اعصار
گرانبها وديعهاي چون را آن و نبردهاند ياد از را نوروز
حتي و بلايا و حوادث طوفان ميان در و كرده پاسداري
و سرسبزتر را جاوداني و شگرف پديده اين خونريزيها ،
اين و سپردهاند بعدي نسلهاي به سرفرازتر و شادابتر
قرون طي در زوالناپذير چشمهاي چون كه را جاوداني نمود
و طراوت همه با ايرانزمين فراخناي پهندشت در اعصار و
با كه عيدي.داشتهاند پاس بوده ، جاري ويژگي و زيبايي
و فلسفه و انديشه و زيبايي و شوق و سربلندي و اميد خود
و دارد همراه به خود با هم ، با همه را اسطوره و تاريخ
.نشاند نخواهد نسيان گرد دامنش بر زمان گذشت هرگز
.است موجود دفترروزنامه در پانوشتها
|