ايران فرهنگ در كلامي شوخ
ايران سينماي در آموزش نقش بررسي سمينار
ميشود برگزار
سينماي مسئولان گردهمايي در داد سيفالله
در آثاري بايد جوان سينماي :كشور جوان
كند عرضه روز مسايل تحليل
ايران فرهنگ در كلامي شوخ
پرتوي مسعود
درآمد
را گستردهاي و غني فرهنگ ايران ساله هزار چند تاريخ
فرهنگ اين تاريخي پيشينه كه ميگذارد ، ارث به برايمان
تاكي درخت به غني فرهنگ اين و ماست ميهن تاريخ خود همزاد
از.ميكند سنگيني هنري خوشه آن شاخه هر بر كه ميماند
كه آن براي.است خوشهها از يكي تنها كلامي شوخ ميان اين
بپردازيم ايران در شوخكلامي تاريخ بررسي به بتوانيم
.بريم پي آدمي سوي از آن كاربرد گزينش به نخست بايد
يكي مورد در هم آن اجمالي بررسي ما ، نوشتار كه آنجا از
فردي روانشناختي بررسيهاي از پس است ، هنري شاخههاي از
جنبه به فقط كرده خودداري شوخكلامي اجتماعي روانشناسي و
زبان خود شوخكلامي يقين به.ميپردازيم آن روششناسي
پيرامون شرايط به توجه با انسان كه است ، بيان براي خاصي
هنرمند كه چنان.مييازد دست آن به خويش نظر مورد هدف و
در وي مذمت مقام در و ميورزد كينه كسي به كه زماني
دور فحاشي و دشنام كراهت از مذمت اين كه آن براي ميآيد ،
و ميشود مذمتي چنين هنري و ظريف ابراز به مجبور ماند ،
.ميشود زاييده هجو زمان اين در
:ميكند بيان را موضوع اين ساده چه فردوسي بنگريد
هجا بگويد رنجد چو شاعر كه
بجا قيامت تا هجا بماند
مورد را محمود سلطان به نسبت شاعر همين هجو نمونه براي
محمود سلطان به خطاب هجو اين در وي ميدهيم ، قرار نگرش
:ميگويد
بود دينار بند در كه شه آن هر
بود خوار خرد اهل نزديك به
است تر گيتي به شاهي كه دون اي گر
چراست گفتن خيره اين كه نگويي
:ميگويد پايينتر باز و
بگذرد ازين محمود شاه اگر
هنرمند كه زماني يا خرد نسنجد جو يك به را او مر
سنگينيهاي و بپردازد روحي تفريح و استراحت به ميخواهد
سبك (هردو يا و ديگران يا) خود روح بر را زندگي بار
گاهي البته.ميآورد رو شوخي و فكاهه و هزل به گرداند ،
هزل فكاهه شكل آن به پندي بيان و آموزش براي هنرمند هم
طرف براي را نكتهها اين پذيرش وسيله بدين و ميدهد
چهارم دفتر در خود مولوي كه چنان.ميكند آسانتر مقابل
:ميگويد مثنوي
شنو جد را آن است تعليم هزل
گرو هزلش ظاهر بر مشو تو
:ميگويد "حديقه" در سنائي يا و
است تعليم نيست هزل من هزل
است اقليم نيست بيت من بيت
طنز اما
نه دارد كار مجموع و جامعه با طنزديگريست مقوله از طنز
يك) نمادين فرد با آورد ، رو فرد به اگر حتا و فرد با
را خاص فرد اگر باز و خاص فرد با نه است ، طرف (مجموعه
خود فيالنفسه شخصيت خاطر به نه ميدهد ، قرار حمله مورد
يا و مجموعه با رابطه در كه است نقشي خاطر به كه است فرد
.ميكند ايفا جامعهاش
نمايشگر طنز است ، جزء دو مكانيكي تضاد بيانگر هجو اگر
ابراز هجو اگر.است ارگانيسم يك درون ديناميكي تضاد
است دشمني بيبديل بيان طنز فرد ، به نسبت است فرد دشمني
اگر.ارگانيسم و مجموعه نادرستيهاي و كاستيها به نسبت
هزل منظور) هزل و انتقام قصد به ميكوبد را دشمن هجو
و مييابد را مرض طنز ميكند ، نصيحت (است پندآموز
.سلامت ايجاد قصد به ميگيرد ضرب زير ترديد بيلحظهاي
.ميكند اندام عرض اجتماعي مسايل عرصه در طنز بيان ، خلاصه
:ميگويد عبيد كه چنان
آموز مطربي و كن پيشه مسخرگي رو"
"بستاني مهتر و كهتر از خود داد تا
مجموع در را شوخكلامي كاربرد بخواهيم اگر اما
رو شوخكلامي به هنرمندي چرا دريابيم و كنيم انگيزهيابي
كه پاسخي بهترين و سادهترين سوءال اين جواب در ميآورد
از قبل قرن نيم حدود هراسي كه است تعريفي داد ميتوان
:ميگويد كلام شوخ فرد مورد در مسيح ميلاد
."ميگويد خنده با را حقيقت ميگويد ، سخن چون كه است كسي"
و شوخكلامي از كلي و اجمالي هرچند درك كه حال خوب ،
بررسي به ميتوان آمد ، دست به آن بكارگيري انگيزههاي
.پرداخت شوخكلامي تاريخ
ايران در شوخكلامي تاريخ بررسي آغاز
ايران در شوخكلامي تاريخ بررسي به بتوانيم كه آن براي
اساتيد شيوه به نيز ما است بهتر ;راحتي براي و بپردازيم
("سابق شرقيهاي" غربي تازه و غربي اساتيد خصوص به) فن
مربوطه موضوع به توجه با را ايران تاريخ نخست و كرده عمل
ارتباط حفظ با البته) را بخشي هر آنگاه و كرده بخشبندي
.(دهيم قرار بررسي مورد كل با آن
بخشبندي شوخكلامي براساس را ايران تاريخ بخواهيم اگر
:ميشود حاصل تقسيمبندي چنين كنيم ،
تا ايران امپراتوري تشكيل و آريايي اقوام مهاجرت از -1
اسلام ورود
مغول حمله تا اسلام دوره از -2
صفويه تا مغول از -3
تا 1253 صفويه از -4
مشروطه تا از 1253 -5
مشروطه -6
شهريور 1320 تا مشروطه پايان از -7
مرداد 1332 تا شهريور 1320 از -8
تا 1350 از 1332 -9
تا 1357 از 1350 -10
تا 1369 از 1357 -11
(تاوروداسلام مقطعتمدناوليهايران)ابهام پرده در تاريخ -1
به شوخكلامي و شوخطبعي زماني ، كلي بهطور بپذيريم اگر
باشد ميان در حقيقتي يا واقعيت ابراز قصد كه ميآيد كار
اما.باشد خنده همراه بايد "جبرا روششناسي نظر از كه
چيست؟ ميكند ، ضروري را روشي چنين كه شرايطي
يا سهم آنسان حقيقت يا واقعيت كه نيست آن جز شرايط اين
يا.ميكند تلطيفسازي به مجبور را گوينده كه است زشت
كه دارند قرار موقعيتي چنان در شنوندگان گروه يا شنونده
جلوگيري حساسيتآنها از ميتوان بيان تلطيف با تنها
به مجبور آدمي كه است چنان آن گفتوشنود شرايط يا و كرد
:گرفت نتيجه ميتوان پس ميشود خندهآوري و تلطيف چنين
.است اجتماعي شعورمند انسان همزاد بياني شوخ
تاريخ كه دريافت ميتوان درآمدي پيش چنين اين با حال
به قدمتي (بايد "حتما و) بايد نيز ايران در شوخكلامي
شكست با متاسفانه اما.باشد داشته ايراني تمدن كهنسالي
آثار از بسياري ايران بر سلطهاسكندر و سوم داريوش
بعد.رفت بين از آن از قبل دوران به متعلق ادبي -تاريخي
كه اشكانيان نيز ، او از بازمانده سلوكيه و اسكندر از
نيز اسب پشت و بودند آورده دست به اسب پشت از را قدرت
به رسيدگي بر عنايتي و مينمودند آن گسترش و حفظ بر سعي
دوره گسترش و حفظ و گردآوري و هنري و ادبي امور
تنها و نكردند بود پراكنده كنار و گوشه در كه هخامنشيان
زمان در ميشد ، اشكاني دوران در جهات اين در كه تلاشي
جمعآوري به دستور كه بود اول بلاش يعني دوم و بيست اشك
.كرد بود ، شده پراكنده اسكندر هجوم دوران در كه اوستا
با آميخته تاريخهاي و افسانهها ساسانيان دوره اواخر در
نگاشته پهلوي زبان به و جمعآوري اشكاني قبل ما افسانه
. نيست دسترس در زيادي چيز نيز كتب اين از اما.شد
ايران ادبي تاريخ مورد در نتوان ميشود باعث امر همين
و دقيق طور به ميشود محسوب آن از بخشي كلامي شوخ كه كهن
از:گفت ميتوان مسلم قدر اما.كرد اظهارنظر اطمينان با
پس است اجتماعي هوشمند انسان همزاد كلامي شوخ كه جايي آن
.ميكند رشد و شروع ايراني تمدن با ايراني شوخكلامي
اقوام مهاجرت مرحله همانا كه ايراني تاريخ اوليه مرحله
دست كتابت و خط به ايراني هنر و ادب كه است آريايي
كه جايي آن از اما ميشود ، مكتوب ايراني ادبيات.مييابد
نميتوان ندارد مفهوم هنوز آن حرفهاي معني به كلامي شوخ
زمانهاي در وضع اين.برخورد كلامي شوخ به آثاري چنين در
از اما.مييابد ادامه نيز ساسانيان زمان تا حتي متاخرتر
را "سند" تمدن تاريخي تحقيقات و اكتشافات طبق كه جايي آن
از و ميدانند آن حرفهاي مفهوم به شببازي خيمه در ما
كلامي شوخ با تنگاتنگ ارتباط در شببازي خيمه چون طرفي
اقوام مهاجرت تاريخ كه جايي آن از ديگر طرف از و است
تخمين مسيح ميلاد از سالپيش هزار حدود 5 را آريايي
شببازي خيمه مقوله كه گرفت نتيجه ميتوان پس زدهاند ،
دليل خود اين و است داشته وجود نيز ايرانيان ميان در
در (حرفهاي نيمه حداقل يا) حرفهاي كلامي شوخ وجود
سند تاريخ ، در البته.باشد ميتواند زماني مقطع آن ايران
.نميشود يافت معتبري مستقيم
تشكيل و ايران فلات در آريايي اقوام استقرار دوران
بين از براي محلي دول نبردهاي و جنگ دوران محلي دولتهاي
تشكيل به نهايت در كه است امپراتوري تشكيل و ديگران بردن
دوران نيز هخامنشي دوران.ميانجامد هخامنشي امپراتوري
پس.است امپراتوري گسترش و تثبيت براي پياپي نبردهاي
نبردهاي و جنگ دوران دورانها ، اين گرفت نتيجه ميتوان
و كينهاي نتيجه خود نبرد هر كه جايي آن از و است پياپي
شيوههاي راحتترين از يكي و است كينهاي كننده حاصل
پس است ، همراه هجو با تحقير و است تحقير كينهكشي ،
داشته وجود كلامي شوخ نيز مقطع اين در داشت يقين ميتوان
جز كساني حرفهاي شوخكلامي قوي بسيار احتمال به اما است
.نبودهاند دورهگرد مطربان و خنياگران
ماقبل ايراني دولتهاي دوران در شوخنگاري مورد در اما
نيست ، دسترس در زيادي تاريخي مكتوب اسناد كه چون ساساني
مستقيم خدمت در كتابت كه جايي آن از گفت ميتوان بهيقين
محدوده آن اجتماعي كاربرد و انتشار نتيجه در و سلطنتها
مفهوم به ادبيات به كه داشت انتظار نميتوان پس است بوده
در اما شوخنگاري ، به برسد چه كرد برخورد آن حرفهاي
متفاوت كمي موضوع اسلام ورود تا ساساني امپراتوري مقطع
تا كتابت و سواد اجتماعي انتشار و كاربرد كه چرا.ميشود
مفهوم ادبيات نتيجه در و ميشود گستردهتر كمي حدود
پنجه از كه است تاريخي مقطع همين در درست و مييابد
و كليله.ميشود آفريده ايراني دمنه و كليله هندي ، تنتره
.دريافت را شوخكلامي ميتوان جايش جاي در كه دمنهاي
انساني كشمكشهاي محصول اجتماعي تاريخ كه بپذيريم اگر
و كشمكشها اين بيان براي انسان وسايل از يكي هنر و است
نكته اين بايد پس است ، آنها به مربوط آرزوهاي و احساسات
نظام به اتكا با ساساني حاكمان چون:كه بپذيريم را
سلب مردم عامه از را همگاني كتابت و تحصيل امكان "كاستي"
كه اين جز است نداشته نتيجهاي امر اين پس بودند ، كرده
است ، ظريفانه پوشش با دادخواهي فرياد و انتقاد كه طنز
و باشد داشته طنزنويسي صورت به بروز امكان نتواند "عموما
.باشد نمايانگريش ميدان تنها شفاهي بيان عرصه
به ساساني ، جامعه "كاستي" تقسيمات در نه كه جايي آن از
(آن اروپايي مفهوم به) درباري دلقكهاي نام به مقولهاي
دست مقوله اين به تاريخي كتب در نه و برميخوريم
داراي نوعي به ساساني شاهان چون ديگر ، طرف از و مييابيم
با را ايشان شدن عجين و گيري ارتباط كه بودند مذهبي جنبه
ميساخت ، غيرممكن حدي تا حتي و مشكل پايينتر "كاستهاي"
به) درباري دلقكهاي "اصولا يا گرفت نتيجه ميتوان پس
(بوده ايران اسلام از بعد همچنين و اروپا در كه مفهومي
عنوان به فقط داشتهاند وجود اگر يا نداشتهاند وجود
نزديكي ارتباط و ميكردند ايفا نقش نمايشدهنده و بازيگر
.نداشتند شاهان با
اين از نمايشي هنرهاي و تئاتر ساساني و باستان ايران در
نميتوان هم دليل همين به و است نداشته چنداني رشد دست
از يكي كه كمدي نمايشنامههاي به يونان همچون ايران در
.كرد برخورد است حرفهاي شوخكلامي رشد و بروز عرصههاي
كاركردي حيطه در كلي طور به كتابت چون ديگر طرفي از
به رسيدگي كارشان كه است بوده (دبيران) مشخص "كاستي"
همچنين و ساساني امپراتوري دستگاه دفترداري امور
طنزنويسي پس است ، بوده دربار تاريخنگاري و تذكرهنويسي
.باشد داشته عموميت است نميتوانسته نيز ايشان ميان در
شوخكلامي به ميتوان دوران اين تاريخ جاي جاي در اما
با مدتي پرويز خسرو است ، نقل كه چنان نمونه براي.برخورد
امر اين.است داشته نامشروع رابطه سردارانش از يكي همسر
.نزند سر خود همسر به ديگر مذكور سردار كه ميشود سبب
كنايه به پرويز خسرو و ميرسد پرويز خسرو گوش به امر اين
نيز سردار.نميزني سر بوستانت به چرا:ميگويد سردار به
خسرو.ديدم خفته شيري آن در بر چون:ميدهد پاسخ طنز به
و ميخندد ميشنود ، را سردار طنزآلود اعتراض كه پرويز
.نميآيد جا آن به ديگر شير كه برگرد بوستان به:ميگويد
در را طنزآلود برخوردهاي قويترين ساساني دوران در اما
.يافت ميتوان انوشيروان وزير بزرگمهر گفتارهاي از بسياري
انوشيروان جواب در كه اوست معروف جمله آن بارز نمونه
شكم از هنوز همگان و دانند همگان را چيز همه":ميگويد
را شاه ناداني وسيله اين به و ".نشدهاند زاده مادر
.ميكند گوشزد
دارد ادامه
ايران سينماي در آموزش نقش بررسي سمينار
ميشود برگزار
از 6 ايران سينماي در آموزش نقش بررسي سمينار :هنري گروه
.شد خواهد برگزار سينما خانه در ماه ارديبهشت تا 8
نظام كنوني موقعيت بررسي منظور به كه سمينار اين در
موانع براي چارهانديشي جهت در و كشور سينمايي آموزش
و سينما دستاندركاران آموزش ارتقاي مسير در موجود
.بود خواهد برپا روز دو طي مطلوب سينماي به دستيابي
كاربردي نظرات سينما حرفهاي دستاندركاران و نظران صاحب
.داد خواهند ارائه مقاله و سخنراني قالب در را خود
و هماهنگي ضرورت سينما ، آموزشي الگوهاي طراحي چگونگي
سينماي همكاري روشهاي سينمايي ، تخصصهاي بين ارتباط
چگونگي سينمايي ، آموزش مراكز و دانشگاهها با ايران
جهان آموزشي مراكز از فرهنگي بهرهگيري و ارتباط برقراري
.است همانديشي اين موضوعات و محورها از..و
سينماي مسئولان گردهمايي در داد سيفالله
در آثاري بايد جوان سينماي :كشور جوان
كند عرضه روز مسايل تحليل
مديران و مسئولان سراسري گردهمايي نخستين :هنري گروه
مدت 3 وبه شد برگزار مشهد در سينمايجوانان انجمن دفاتر
.داشت خواهد ادامه روز
طرح آينده ، سال براي آموزش و برنامههايتوليد ارائه
عملكرد ارزيابي كشور ، روزسينماي ومقتضيات كلي سياستهاي
سينماگران مشكلات اخير ، بررسي يكسال در جوان سينماي دفاتر
به برايدستيابي تحليل و دفاتر در جوان فيلمسازان و
دراينگردهمايي مطرح موضوعات مهمترين موثرجديد راهكارهاي
.است
در ايران جوانان سينماي انجمن عامل مدير مقدم صانعي جعفر
گردهمايي اين برپايي فلسفه كه اين بيان با اينگردهمايي
است ، انجمن اين كلي سياستهاي بازنگري وتحليلو تجزيه
نوعي از وسياستها اصول مديريتانجمن ، جديد دردوره:افزود
.برخورداراست جديد ونگاه تازه رويكرد
كردن گستردهتر ايران ، جوانان سينماي انجمن عامل مدير
كرد عنوان جديد سياستهاي اساسي رويكرد مخاطبانرا توسعه
عرضه و عرضه براي توليد توليد ، آموزشبراي:شد يادآور و
.شعارماست مخاطب ، جذب براي
اسلامي وارشاد فرهنگ وزارت سينمايي معاون داد سيفالله
بهترين را جوانان سينماي انجمن دفاتر گردهمايي دراين نيز
تواناييهاي ارزيابي براي فرصت و مناسبترينمكان و
درسراسر جوان سينماي دفاتر وافزود ، كرد عنوان ملي سينماي
سينماي آينده از دقيقي مناسبو چشمانداز است قادر كشور
.كند عرضه كشور
چگونه ما كوتاه سينماي ببينيم بايد:كرد تصريح وي
آينده ساختن مختلف ، درزمينههاي را چشماندازهايمناسبي
ساختههاي بيان ، و اظهارنظر و فضايگفتوگو ايجاد كشور ،
.ميكند عرضه روز ، مسائل محورهاو تحليل انتقادي ،
درعرصه جديدي بستر گذار پايه را كشور جوان سينماي وي
جوان سينماگران خصوص به هنرمندان:گفت و كرد سينماعنوان
نفس به اعتماد خلاقيت ، ابداع ، سايه در تنها بدانند بايد
زمينههاي در تحقيق و ومطالعه خود تواناييهاي وباور
وي.باشند شگفتيساز ميتوانند وانساني علمي ، فكري مختلف
مراكز و كانونها را ايران جوانان سينماي انجمن دفاتر
و كرد عنوان نوجوانان و جوانان پناهگاه و آموزش پرورشو
تعيين و موثر بسترهايي مكانها ، اين كه بايدبدانيم:گفت
ترميم و شخصيتي ابعاد رفتار ، پرورشاخلاق ، در كننده
.است نوجوانان و روحيجوانان و عاطفي نيازهاي
|