(ع)علي امام مسالمتجويي و اصلاحطلبي
در آنها از ابزاري استفاده و واژهها برخي خلط روزها اين
فراوان رونقي و رواج خاص نياتي و مقاصد بردن پيش جهت
و حمله مورد مدام كه واژهها اين جمله از.است يافته
برخي كه است اصلاحطلبي و تسامح ميگيرد ، قرار تعقيب
با را آن روش و راه اين به معتقدان كوبيدن فرو براي
حملهكنندگان ، .ميبينند همسنگ بيتفاوتي و بيغيرتي
كه حالي در و واژه يك جغرافياي و تاريخ به توجه بدون
به رسيدن براي سالها خواهي تسامح و اصلاحطلبي هواخواهان
صدها و بودند نزاع در منافقان و دشمنان با نقطه همين
استقلال و آزادي كسب براي بوم و مرز اين جوانان از هزار
را خود تنها غلتيدند ، خويش خون و خاك در اسلامي جمهوري و
و مطلقند فقير ديگران كه ميبرند گمان و ميدانند مستغني
بر را خويش سخنان گروه اين.ندارند عرضه براي كالايي
(ع)معصومين ائمهء از برخي شهادتطلبانه حركتهاي
كه آناني و خرد و انصاف اهل كه حالي در استوارميسازند ،
با شهادتطلبي كه ميدانند حقيقتند ، و اسلام عاشق
سيره و سنت و دارد آشكار تفاوتي تروريسم و جنگطلبي
تاكيد و تفكيك و عميق درك بر گواه معصومين ائمه و پيامبر
.است شهادتطلبي با طلبي جنگ بين افتراق بر مجدانهايشان
غيرتشان ميورزيدند ، غيرت امري به نسبت اگر بزرگواران آن
بس ، و است بوده تعقل و دورانديشي و حكمت با آميخته
بر را محتسبمزاجانه و متعصبانه حركتهاي همچنانكه
نبودند ، جنگ و خشونتطلبي در پيشگام هيچگاه و نميتابيدند
از جنگ شروع از (ع)امامحسين ممانعت آن بين نمونه كه
كه است پاسخي و پرسش آن ديگر نمونه.است خويش ياران سوي
هنگام در (ع)علي اميرالموءمنين ياران و اصحاب از يكي
مقابله براي) جمل سمت به ربذه از سپاهش با حضرت آن عزيمت
جلد در كه مينمايد بزرگوار آن با (زبير و طلحه سپاه با
.است آمده عبدالمقصود عبدالفتاح اثر (ع)علي كتاب سوم
سخن امام با رفاعه ابن شنود و گفت از اثر اين در نويسنده
پيش در اميرش كه سياستي از تا خاست پا به":كه ميگويد
قصدت اميرالموءمنين:پرسيد لذا.شود اطلاع با است گرفته
پاسخ ترديد بدون امام و ميبري؟ كجا به را ما و چيست ،
دعوت و بپذيرند ما از اگر ندارم ، اصلاح جز قصدي ميدهد
".كنند اجابت اصلاح به را ما
پاسخ امام و "نكردند اجابت اگر":ميپرسد رفاعه ابن
صبر و ميگذاريم باقي خودشان عذر به را آنان":ميگويد
"ندادند؟ رضايت اگر":ميدهد ادامه امام صحابي...ميكنيم
...بردارند ما سر از دست تا ميگذاريم":ميگويند امام و
"نداشتند بر ما سر از دست اگر" :ميپرسد باز رفاعه ابن "
".ميداريم بر آنان از دست ما":ميفرمايند امام و
همچنان كه ميسازد روشن پاسخها اين با بزرگوار امام
اين در دشمنانش چه اگر.است مسالمتجويي و صلح پايبند
اما ورزند ، پايداري لجاجت و عناد بر و كنند مخالفت مورد
و تلاش.دارد اصرار آن اجراي به هم لحظه آخرين تا او
و داشت خواهد تمايل خوشرفتاري به كرد ، خواهد استقامت
تا است گرفته تصميم.نميكند آغاز تجاوز به آن درباره
شايد كند ، امتناع آنان با درگيري از ميتواند كه آنجا
او عليه خود دشمني شدت از كه شود سبب منفي مقاومت اين
.شوند صواب راه بر و بكاهند
|