كارگردان جلالي كوشك عليرضا با گفتوگو
تماشاگر شعور به ;نرودا پابلو نمايش
!بگذاريم احترام
مديريت پيام
كارگردان جلالي كوشك عليرضا با گفتوگو
تماشاگر شعور به ;پابلونرودا نمايش
!بگذاريم احترام
نمايش از صحنهاي در (چپ) آزاد كاظمهژير
;سرآغاز
وي.است آناهيتا هنركده هنرجويان از جلالي كوشك عليرضا
موفق در 1991 و شد آلمان عازم تحصيل ادامه براي سال 1981
مونشن -كرفلد دانشكده از بازيگري ليسانس مدرك كسب به
در دراماتوژري و كارگرداني دوره گذراندن و گلادباخ
و نويسندگان از حاضر حال در اوگرديد بن و كلن شهرهاي
عرصههاي در و آلماناست در ايران فعال كارگردانان
از متنوعي جوايز دريافت به موفق كارگرداني و نويسندگي
نمايشنامههاي از.است شده آلمان هنري و فرهنگي مقامات
سوسيس" ،"زرد باد" ،"سوخته كاروان" به ميتوان او موفق
جايزه سوخته كاروان با همچنينكرد اشاره "خردل گاز با
.است كرده خود آن از سال 1999 در را آلمان مردمي تئاتر
مسخ ، كولاژبرشت ، ميتوان جلالي صحنهاي آثار ميان از
نام را سوخته كاروان با و متفكر ديوانه كوچولو ، خدايان
آن از را آلمان دورتموند سوانگ تئاتر جايزه اولي كه.برد
.است كرده خود
ضد نمايشنامه بهترين جلالي كوشك "كوچولو خدايان"
كلن شهر و اروپا كميسيون و شد شناخته اروپا در نژادپرستي
اسفند در جلاليكرد آن بردن صحنه به براي شاياني كمك
.برد صحنه روي به شهر تئاتر در را پابلونرودا نمايش ماه
كه است شده انجام گفتوگويي وي با مناسبت ، همين به
.ميخوانيد
هنري گروه
.بگوييد نرودا پابلو متن نويسنده درباره جلالي آقاي *
بعد او استو متن نويسنده (شيليايي) اسكاريتا آنتونيو *
گريخت برلن به آلنده سالوادور عليه بر پينوشه كودتاي از
تحرير رشته به را "آتشين صبر" عنوان با رماني آنجا در و
ساخته آن براساس "پستچي" عنوان با هم فيلمي كه آورد در
.شد
آن من كه شده نوشته رمان همين براساس هم نمايشنامه اين
به نمايشي هنرهاي مركز سوي از است قرار و كردم ترجمه را
.برسد چاپ
كردهايد؟ اجرا هم آلمان در را نمايش اين آيا *
كارگردان يك آلمان در را متن همين پيش چندي خير ، *
همكاري او با دستيار عنوان به من كه گرفت دست به آلماني
.ميكردم
كه كاري با "اصلا و داشت ديگري هواي و حال اجرا ، آن اما
.ندارد شباهتي بردم ، صحنه روي به ايران در
و هنرپيشگان با اجرا براي را متن اين كه شد چه *
كرديد؟ انتخاب ايراني هنرمندان
كه بود سال هيجده از بيش آمدم ، ايران به كه پيش سال دو *
تهران در كه كوتاهي مدت در.بودم مانده دور ايران از
و گرما و جامعه رواني و روحي فضاي تاثير تحت بودم ،
لحاظ به چه و انساني و عاطفي لحاظ به چه) آن صميميت
ميهن به نسبت كردم احساس.گرفتم قرار (جغرافيايي و طبيعي
در هفته يك از بيش هم دليل همين به.هستم مديون مردمم و
فضاي چون كرد مشغول خود به را ذهنم نرودا پابلو تهران ،
، ميديدم نزديك ايران جامعه فضاي با بسيار را شهر اين
...و صميميت و هنر و شعر از مملو فضايي
آيا.كرديد انتخاب را بازيگران گروه اين كه شد چه *
داشتيد؟ آنها توانايي به نسبت شناختي
افراد.داشت دردناكي روند برايم مناسب بازيگران يافتن *
بالاخره تا كشيد طول ماه چند كار اين و آزمودم را بسياري
هژير افراد ، اين ميان از البته.رسيدم خوب گروه اين به
روشن برايم هم آغاز از و ميشناختم قبل خيلي از را آزاد
.كرد خواهد بازي او را نرودا كه بود
تفاوت "ظاهرا.بگوييد كار اجرايي سبك و نوع درباره *
سبك با نرودا پابلو نمايش اجراي سياق و سبك ميان بسياري
دارد؟ وجود مسخ نمايش اجرايي
شاعرانه رئاليسم نرودا ، پابلو نمايش اجرايي سياق و سبك *
عوامل همه در را شاعرانه فضاي اين كردهام سعي من و است
لباس و موسيقي تا... و دكور نور ، بازيها ، نوع از صحنه
صحنه يك تفاوت اندكي با شاعر مرگ صحنه چند هر.كنم رعايت
نمايش به را شيلي مردم ذهني ماليخولياي يا هذيان
ويژه رئاليسم يك ما سبك گفتيد چنانكه بنابراين.ميگذارد
زمينهاي چنين بر ميكنم ، تصحيح شاعرانه را آن من كه است
فضاسازي و بازيگري از شيوهاي دادم اجازه خودم به كه بود
را بازيها و فضاها نرم تداخل امكان كه ببرم كار به را
بين طبيعي پيوند هم و نشود خسته تماشاگر هم تا كند فراهم
ملاحظه چنانچه "مثلا.شود ممكن بعد صحنه با صحنه هر
مردم با درگاهي همان ميان از نرودا صحنهاي ، در كرديد
در.است رز ماما كافه ورودي در حقيقت در كه ميگويد سخن
صحنه بقيه روشن سايه و نرودا ايستادن نوع و نور اينجا ،
تمهيدات راحتي به هم تماشاگر و ميكند كمك امر اين به
و تئاتر من نظر به امروز چون.ميپذيرد را ما نمايشي
كه كنيم باور كه است رسيده جايي به جامعه عمومي فرهنگ
و نياز ديگر آماده پيش از و جويده لقمه به تماشاچي
ايجاد تماشاگر براي بايد نمايش هنر با.ندارد علاقهاي
به تئاتر در دارد احتياج تماشاگر و توهم نه و كرد سئوال
تكنيكهاي و نگاه و انديشه شاهد ميخواهد او.برسد كشف
جديد سئوال يك ايجاد با صحنه هر در رابايد اوباشد بديع
احترام تماشاچي شعور به بايد.كرد ترغيب بعد صحنه سمت به
عمل در سعي و آموختهام من كه است كاري همان اين و گذاشت
كه كساني هستند هم هنوز متاسفانه اما دارم ، آن به كردن
تا ميكنند تكرار صحنه بر بار چند را متن يك از صحنه يك
تئاتر در هميشه من.كنند شيرفهم را تماشاگر اصطلاح به
صحنه روي به كاري من آلمان ، در حتي.ميزنم ريسك به دست
پيش سال چند كه را "زولينگن" آتشسوزي ماجراي كه بردم
كاروان" نمايش در.ميگذاشت نمايش به بود ، افتاده اتفاق
را زيادي جايزههاي و است كابوس كمدي يك كه هم "سوخته
را تماشاگر من.كردهام عمل همينطور است ، كرده من نصيب
اينها.بخندد آشوييتز فجايع تماشاي عين در ميكنم وادار
زماني معتقدم كه چراهستند پرطنزي تراژيك نمايشهاي
از ناله و شيون.بخنداند بتواند كه ميشود درك تراژدي
حقايق اين درك.دارد تماشاچي بر منفي تاثير ابتدا همان
.است اهميت حائز كشوري هر در تئاتر براي بسيار
كردهايد ، انتخاب نمايش اين براي كه بازيگراني از آيا *
هستيد؟ راضي
ايرانيها ميان ميگويم كلي بهطور اما.هستم راضي من *
هست ، بسياري تفاوتهاي بازيگري نوع در آلمانيها و
به وجه هيچ به مساله اين.ميكند فرق بازيها جنس "اساسا
يك بلكه.نميشود محدود و مربوط ايراني بازيگر آن يا اين
بازيگري و تئاتر سابقه آلمان در.است كلي و تمام مشكل
طولاني سابقه جمعي كار "اساسا آنجا در.است بيشتر بسيار
كدهاي به تئاتر هنرمندان و گروهها هم دليل همين به دارد
آشنا همديگر براي كه ميكنند پيدا دست بازيگري در بسياري
ايراني بازيگران مورد در مساله اين اما است فهم قابل و
هر مثل هم بازيگري چون.نيست پذير تحقق مختلف دلايل به
آلمان در.است ذوقي و فردي امر يك اينجا در ديگر چيز
را كارگردان خواسته بازيگر تا است كافي اشاره يك تنها
كوچكترين تفهيم براي ايران در اما سازد عملي و درك
ايران در چون است لازم تشريح و توضيح ساعتها خواستهاي
هم تجربهها و جمعي نه و است فردي امر يك بازيگري "اساسا
بازيگران با مدت اين در صورت هر در پراكندهاند ،
من با هماكنون كه گروهي و داشتهام برخورد پراستعدادي
مرا خواستههاي بسياري حد تا "واقعا ميكنند همكاري
سيري عطش نوعي ايراني بازيگران در.كردهاند تامين
سراغ يافتن ارتقاء و آموختن دانستن ، براي ناپذير
نميدانيم بود ، آور حيرت و جالب بسيار برايم كه گرفتهام
پي مساله اين به حد چه تا كشور مقيم ايراني كارگردانهاي
جالب بسيار من براي ولي ميدهند اهميت آن به و بردهاند
از آلماني بازيگران صورت هر در.است بوده آور سرگيجه و
گوناگوني ژانرهاي آنها برخوردارند ، بيشتري تئاتري پيشينه
اين در مساله مهمترين علاوه به.كردهاند تجربه را
به و هستند تامين مادي ، لحاظ به آنها كه است اين زمينه
هنر و حرفه يك كه بازيگري كنار در نيستند مجبور وجه هيچ
براي ديگري كارهاي به است ، بسيار تمركز محتاج و دشوار
هم و كارگردانها هم دليل همين به.بزنند دست معاش امرار
.ميرسند درك و تفاهم به راحتتر بازيگران
اختيار در نمايش اين اجراي براي كه امكاناتي از آيا *
همان اين آيا كلي طور به و هستيد؟ راضي گرفت ، قرار شما
ديگري چيز به شرايط تحت يا داشتيد ذهن در كه است اجرايي
يافتيد؟ دست
شهر تئاتر و نمايشي هنرهاي مركز كه موجود امكانات از *
.ندارم شكايتي واقع در هستم راضي داده قرار اختيارم در
كه امكانات همين از را ثمره و بهره بيشترين كرديم سعي
بهتري نوري امكانات اگر اما ببريم نيست كافي هم چندان
صحنه به چه آن "قطعا وجودداشت مساعدتري شرايط و داشتم
.ميكرد بسيار تفاوت بوديد آن شاهد شما آنچه با ميرفت
انجام رفيعي علي دكتر آقاي را نمايش نور و صحنه طراحي *
آيا و ديديد چگونه را ايشان با همكاري "اساسا.دادهاند
است؟ كرده راضي را شما ايشان پيشنهادهاي
همديگر با احتياط با بسيار آغاز در رفيعي دكتر و من *
و كرديم درك خوبي به را همديگر وليبهتدريج كرديم شروع
هر.بود من براي خوبي بسيار تجربه اين رسيديم توافق به
بود محدود خيلي ما نوري امكانات بخصوص ما امكانات چند
همكاري و بودند باحوصله بسيار رفيعي آقاي ولي
.هستم راضي بسيار ايشان كار از من داشتند هوشمندانهاي
ادامه شما حضور بدون پابلونرودا ، اجراي است قرار گويا *
شما.نيست متداول چندان ايران در كار اين اما.كند پيدا
نيستيد؟ نگران
آلمان در بويژهاست مرسوم دنيا همه در اين ببينيد *
حضور اجرا اول شب در فقط كارگردان است ، عادي هم بسيار
اين به.ميسپارد دستيارانش به را ديگر شبهاي و دارد
زودي به اين وجود با اما.ميگويند شب كارگردان دستيارها
نخواهد طول بيشتر روزي چند فقط من غيبت و گشت خواهم باز
نزديكي و دوستي سال سال 2000 ، براي را نمايشي.كشيد
آن در كه دارم توليد و تهيه دست در فرهنگها
بسيار كار.ميكنند شركت جهان سراسر از هنرپيشههايي
.رفت خواهد صحنه روي ايتاليا در كار اين است سنگيني
ختم بهشت به و ميشود شروع سال 2000 از نيز آن داستان
به و بدهيم انجام بايد رابطه اين در اقداماتي.ميشود
.بازميگردم ايران به زودي
با باره اين در آيا و نبرديد صحنه روي را "مسخ" چرا *
نگذاشتهايد؟ قراري نمايشي هنرهاي مركز
سه من.است مالي مساله ما اصلي مساله بخواهيد را راستش *
خرج گزافي مبلغ مدت اين در و بودهام ايران در ماه
هيچوجه به ميشود داده من به مركز طرف از آنچه.كردهام
دشواري و عظيم كار مسخ بهعلاوهنيست من مخارج پاسخگوي
ميكنم فكر.دارد بسيار تمرين و كار به احتياج كه است
در تئاتر درآمد "اساسانباشد مقدور آن انجام "فعلا
آلمان در تئاتر درآمد با قياس قابل هيچوجه به كشورما
پس.نميشود تامين هنرمندي هيچ قراردادها اين بانيست
و بكنم خودم معاش تامين حال به فكري و مجبورمبروم
.برگردم
:نمايش بازيگر آزاد هژير كاظم با گفتوگو
است نشدني فراموش نقشها بعضي در بازي
تلويزيون و تئاتر پيشكسوت و قديمي چهرههاي از آزاد هژير
آناهيتا گروه به پيوستن با را بازيگري كار او.است
سال از اسكويي مديريت تحت (آناهيتا هنرپيشگي هنركده)
گروه شيرازه فروپاشي با سال 1362 ازكرد آغاز 1348
شيري راه كهكشانآورد روي سينما و تلويزيون به آناهيتا ،
استنطاق و آزاد صحنهاي كارهاي آخرين از دريايي مرغ و
از (شد خواهد پخش زودي به) سهراب و رستم و (پخش حال در)
.است تلويزيوني تئاترهاي بازيگر عنوان به او كارهاي آخرين
كه سهراب و رستم تئاتر تله در شما آزاد هژير آقاي *
نقش در است رسيده چاپ به سروش مجله در آن گزارش "اخيرا
سهراب و رستم صحنهاي اجراي كه شد چه.كرديد بازي رستم
نرسيد؟ امسال فجر جشنواره به
در ديگران و شما متاسفم ، هم خيلي و نميدانم "واقعا *
بود خواهيد نمايش اين پخش شاهد تلويزيون از نزديك آينده
اثر كه بگويم همينقدر اما.كرد خواهيد قضاوت و
بودم مطمئن هم آن صحنهاي اجراي از حتي و است قابلتوجهي
هستم مطمئن من.كرد خواهد جالب را خارجي ميهمانان توجه
و كافي اطلاع امر اين هماز نمايشي هنرهاي مركز رئيس
.شد حيف خيلي و نشد صورت هر در ندارد درستي
در.داشتهايد قبلي آشنايي جلالي كوشك آقاي با "ظاهرا *
.بگوئيد باره اين
با بروند تحصيل براي آلمان به جلالي آقاي اينكه از پيش *
جوان زمان آن او.بودم شده آشنا آناهيتا هنركده در او
با نامه طريق از هميشه هم سال هيجده اين دربود نورسي
متوجه داشتم آلمان به كه سفري در.بودهايم ارتباط در هم
در بازي براي را پيشنهادشان و شدم ايشان عالي پيشرفتهاي
.پذيرفتم كرد توليد ايران در پيش سال در كه كوتاه فيلم يك
به.دارد درخشاني بسيار آينده و است جستجوگري جوان او
كه ما صاحبنام كارگردانان از كمتر چيز هيچ جلالي من نظر
با طوري دارم آرزو.ندارد كردهام ، كار آنها اكثر با من
انتقال براي سال هر بتواند و نشود دلزده كه شود رفتار او
.بيايد بهايران تجربياتش
فراموش تجربه يك هنرياش زندگي دوران در هنرپيشهاي هر *
تجربهاي نوع چه شما براي پابلونرودا نقش.دارد نكردني
.است
هنرپيشه ميكنم فكر و ميكنم خوشبختي احساس "واقعا من *
به نقشها بعضي در شدن ظاهر.گفتيد درست هستم ، خوششانسي
نقشهاست آن از پابلونرودا و است نشدني فراموش هم راستي
.كند فراموش را خاطرهاش نميتواند سال سالهاي آدم كه
از نرودا.است آموزنده بسيار جلالي ، با كار كه بهخصوص
زن ، مرد ، شيلي مردم همه كه است كسي او.بود روزگار نوادر
كه نيست فرصتي اين و ميكنند زمزمه را اشعارش جوان و پير
او ما براي فردوسي و حافظ مثلباشد آورده بدست شاعري هر
را هركسي كه مينويسد شاعرانه و پراحساس لطيف ، بهقدري
نه و بود شيلي مردم هنرمند او.ميكند شيفته خودش به
به نسبت را دينم باشم توانسته اميدوارم شيليايي ، خواص
.كنم ادا بزرگ مرد اين
نيست؟ اينطور ميكنيد ، رضايت احساس پس *
من هستم ، راه ميانه در هنوز ميكنم احساس ،"واقعا نه *
.كنم مطالعه او درباره بايد را بسياري كتابهاي هم هنوز
را كتاب).هستم نرودا خاطرات مطالعه مشغول حاضر حال در
دست او درباره ظريفتري نكات به ميخواهم.(ميدهد نشانم
.كنم دقت او واژههاي تكتك در ميكنم سعي كنم پيدا
كلام هر پشت.است شعر مطالعه مثل اينباره در تحقيق
نامعلوم چيزهاي هنوز.كنم كشف بايد كه است دنيايي نرودا ،
...و شاعر نويسنده ، نقاش ، مثل هم هنرپيشهدارم بسيار
خودش مقطعي كمالهاي به تا باشد جستجو حال در هميشه بايد
هنرپيشه مرگ و مرد خواهد صورت اين غير در بكند پيدا دست
.است مرگ بدترين
مهاجر ديوسالار امالبنين :از گفتوگو
مديريت پيام
بگوييم؟ سخن خود كارمندان با چگونه
.است "كردن صحبت" موءثر ، رهبري براي ضروري مهارتهاي از يكي
است لازم زير موارد انجام براي سازمان ، مدير يا رهبر
:كند تقويت خود در را كردن صحبت مهارت
سازمان سراسر در خود ايدههاي نشر *
كاركنان بين وفاداري و اعتماد جو ايجاد *
سازمان در اصولي تحول و بنيادين تغييرات اجراي *
سازمان از خارج افراد با ارتباط برقراري *
آنها "صحبت نفوذ" اما ميكنند ، صحبت مديران همه واقع در
دست به را لازم توفيق برنامههايش و مدير ميشود موجب
يا دو بين تعامل:از است عبارت قدرتمند مكالمه.آورند
سوي به مشترك ، ايدهاي و عقايد احساسات ، از كه نفر چند
به نهايت ، در و ميشوند داده سوق خواستهها مبادله
اين به.ميانجامد طرفين متقابل تعهد و مشخص اقدامات
مشخص ، كار دستور به مدير ميشود ، موجب موءثر مكالمه ترتيب ،
.يابد دست شده تقويت روابط و مشترك يادگيري
نتيجه بلكه نميدهد ، رخ خود خودي به قدرتمند مكالمه
چهار مهارت يك "مثلا.است مهارتها از تعدادي فراگيري
انجام به نيازها شناخت از را درگير افراد مرحلهاي ،
.ميكند هدايت اقدامات
يك مثال براي "است؟ خبر چه":پرسيد بايد اول مرحله در -1
شروع نحو اين به را كاركنانش با جلسه است ممكن سرپرست
به دستيابي نحوه و عملكرد مورد در ميخواهم من":كند
به گرايش مكالمه اين چون شروع ، همان از "كنم صحبت اهداف
.ميگيرد قرار توجه مورد دارد ، مشكل حل
.كرد مشخص را ناشناخته و مخفي عوامل بايد بعد مرحله در -2
باشد ، ناخوشايند كننده مشاركت براي مرحله ، اين است ممكن
آن از يا شده گرفته ناديده "قبلا موضوع اين اگر بويژه
.باشد شده اجتناب
است؟ امكانپذير اقدامي چه:پرسيد بايد سوم مرحله در -3
موضوع يا مساله براي حل راه اولين به اينكه محض به
جستجوي در فعالانه بلكه نكنيد ، رها را مرحله اين رسيديد ،
.باشيد جديد حلهاي راه
كه شويد مطمئن بايد "اجرا و اقدام":مرحله در سرانجام -4
.ميكنند عمل گفتهايد آنچه به و خود تصميمات به افراد
:از عبارتند توصيهها ساير
.كنيد بيان دلسوزانه حالتي با و صادقانه را احساساتتان *
بيان روشن طور به ميخواهيد ، و داريد نياز كه را آنچه *
.كنيد
.كنيد متمركز و هدايت ارائه ، را حمايتهايتان *
.شوند موفق ميتوانند چگونه مكالمه طرفين كه كنيد مشخص *
مديران براي تصميمسازي
ارتباطات سرعت و كثرت وسعت ، كه يكم و بيست سده آغاز در
و مديران ميآيد ، شمار به آن اساسي ويژگيهاي از
و صنعتي توليدي ، مختلف موءسسات و سازمانها تصميمگيران
متفاوت و متنوع تصميمات اخذ معرض در همواره خدماتي ،
از يكي عنوان به بهينه ، تصميمگيري اهميت و قراردارند
اين در.مييابد تجلي پيش از بيش آنها وظايف اساسيترين
و شده مطرح مديريت دانش حوزه در كه مهمي مبحث زمينه ،
و سازمانها ارشد مديران از توجهي قابل بخش عنايت مورد
سلسله فرآيند) AHP تئوري گرفته ، قرار نيز بزرگ موءسسات
افزايش بر علاوه آن ، كارگيري به كه است (تحليل مراتبي
به گزينهها مقايسه در را آنها مديران ، تصميمگيري توان
براساس گزينهها اولويتبندي نهايت در و دو به دو صورت
.ميرساند ياري اهميت ،
تئوريهاي ساير با مقايسه در تئوري اين بارز مزيت
به كيفي و كمي اطلاعات از بهرهگيري قابليت تصميمگيري ،
افراد و اعضا كليه نظريات گرفتن نظر در با همزمان ، طور
آزمون همراه به آنان نظريات تلفيق و تصميمگيري در موءثر
.است ورودي اطلاعات سقم و صحت
تاليف "مديران براي تصميمسازي" كتاب خصوص ، اين در
توسط و توفيق اصغر علي دكتر ترجمه با "ساعتي.ال.توماس"
مديريتي آثار نشر بازار به صنعتي مديريت سازمان انتشارات
و AHP تئوري همچون مقولاتي كتاب ، اين دراست شده عرضه
سياسي و صنعتي خدماتي ، بازرگاني ، مسايل در آن كاربردهاي
مديران ، ميتواند كتاب اين مطالعهاست شده معرفي
گونهاي به كه را كساني كليه و برنامهريزان كارشناسان ،
.آيد كار به هستند ، ارتباط در تصميمگيري با
|