سجاديه صحيفه پنهان ارزشهاي
صحيفه محتواي و (ع)سجاد امام زندگي به كوتاه نگاهي
پاياني بخش سجاديه
امام نيايشهاي و تفكرات عمده اركان از يكي سماحت بيشك *
به را ما":اوست روش و سبك مبين خود او سخن و است سجاد
آسان و سهل شريعت خود ، پسنديده آيين خود ، برگزيده دين
تقرب تو به كه ساختي بينا را ديدگانمان و كردي هدايت خود
".آييم واصل تو كرامت مقام به و جوييم
انسانيت وجداني حيات تاريخ سراسر در خرافات و تعصب"*
وحدت ومهاجم ، مخرب نيروي دو همچون تا كوشيدهاند پيوسته
نيز تسامح و تفاهم بيالايند ، را مقدس عرصه اين تماميت و
در را آنها توانستهاند مدافع محافظ نيروي دو چون همواره
روحاني پاك ساحت اين بر مستمر و طولاني سلطه از نهايت
مدارج تمام در انساني اديان و اخلاق تاريخ.بازدارند
عرضه را دفاع و هجوم اين تناوب يا توالي خود استكمالي
"...ميكند
ارزشهاي و صحيفه شناساندن در بسزايي نقش معاصر ، مترجمان
اين نگارنده كه آنجا تا.داشتهاند تازه نسلهاي به آن
محتشم مرحوم خورشيدي سال 1310 حدود در دارد ، خبر سطور
بر موقري و جالب شرح (اسفندياري حسن شادروان) السلطنه
.نهاد "محتشمي اخلاق" را آن نام و نگاشت سجاديه صحيفه متن
در كه بود برخوردار تدويني حسن چنان از كتاب اين (14)
معارف ، وزارت (شماره 155/27450) بهمن 1310 مورخه 10 نامه
در تدريس براي آن از بخشهايي و گرفته آن چاپ به تصميم
و موقر دانشمند اين بر علاوه.شد گرفته درنظر مدارس
مقدمهاي كتاب بر فروغي خان ابوالحسن ميرزا همچون متيني
مشحون است شرحي":گفت چنين اثر وصف در جمله از و نگاشت
وافي بيان و توضيح با صحيحه اخبار و كريمه آيات نقل به
گفت ميتوان لهذا...مستنبطه نتايج و شارحه مقدمات از
و اسلامي اخلاق حقيقت در است ، تمام كتابي گرامي دفتر اين
و مسلم از كس هر فيالحقيقه و حنيف كيش اخلاقي دستور
كه بداند تقليد و حكايت نه تحقيق وجه به بخواهد غيرمسلم
و شر و خير موازين و چيست اسلامي اخلاق فصول و اصول
بديعه نسخه اين است ، كدام مبين دين اين در منكر و معروف
و مرتب بود ، خواهد كامل مرآتي و جامع راهنمايي را او
نقص يا عبارت تشويش و بيغل زمان اين روش و سبك به مدون
شخصي مطالعه براي مفيده كتب از شريفه نسخه اين..سياق
مطالعات اينگونه كه مدرسه رسمي دروس بر اضافه است محصلين
و تكميل شرايط از متينه و معتبره رسائل و كتب از اضافي
(15)".ميباشد رسميه تحصيلات در ايشان پيشرفت مزيد
زبان به كلاسيكي و ذوقي شرح مجموع در السلطنه محتشم
براي مناسب عنواني ابتدا و داده ارائه مرسل و سليس فارسي
كرده ، ذكر را آن اعرابگذاري متن سپس برگزيده ، دعا هر
سپس و آورده را تازي عبارات معني و مشكله لغات شرح آنگاه
اشعار ، و امثال و احاديث و آيات ذكر و مفهومي تعقل با
كتاب اين خواندن هنوز.است گسترده و شكافته را معنا
.بيگمان.ميدهد معنيياب خواننده به لذتها
از رسانده چاپ به ارشاد حسينيه كه نيز بلاغي صدر ترجمه
در -مشروح "تقريبا -ترجمههاي موفقترين و محبوبترين
نثر.است داشته خواهان ترجمهاي هر از بيش و ماست عصر
اما است ، ادبي زيباييهاي از خالي ولي سنجيده بلاغي صدر
چاپ بار دهها تاكنون و است مطمئن بسيار و دقيق بههرحال
(16).است شده
خالي كه است انصاريان حسين تحتاللفظي ترجمه ديگر ، ترجمه
دقيق ويرايش به توجه با اما است مضموني ترجمه طراوت از
(17).ترجمههاست وثيقترين از ولي استاد حسين
آيتي عبدالمحمد استاد آن از بيگمان ترجمه زيباترين اما
رسانده چاپ رابه آن نوبت چند در سروش انتشارات كه است
(18).است
و بلاغي صدر ترجمههاي خوانش به توجه با ذيل در و
ازنظر سجاديه صحيفه درباره را نكاتي آيتي عبدالمحمد
بر محتشمالسلطنه شرح به نيمنگاهي با.ميگذرانيم
.امام نيايشهاي
صحيفه محتواي و سبك
امام كلام ساختار و منطق نوشتار ، اين در سبك از منظور
فاضلان از يكي گفته به آنكه چه.كلام عربي متن نه و است
از يكي صحيفه ، ساده و يكدست متين ، سبك معاصر ، عربيدان
و ميشود محسوب تازي متون روانترين و منسجمترين
در ما اما.است مشهود آن سراسر در منتشر و يكدست صميميتي
منظر از و داشت خواهيم آن يگانه محتواي به نظر اينجا
مورد اجمال به را آن مفاهيم ساختارشناسي ، و معنيشناسي
(19).ميدهيم قرار بررسي
حاملان بر درود و رسول نعت و خدا حمد با صحيفه نيايشهاي
چهار در موءمنان و پيامبران پيروان و مقرب ملائك و عرش
در درنگ از لطيفي هارموني سپس.ميكند طلوع آغازين دعاي
سوي از انسان و خدا رابطه سو ، يك از خدا و انسان رابطه
عرض و طول در جامعه و خويش با انسان رابطه و ديگر ،
.مييابد تداوم و ميگيرد شكل ايندو
در عرفان از مراد كه شود داده توضيح است لازم اينجا در
آن.ندارد كلاسيك تصوف به نظر بههيچوجه سجاديه صحيفه
براي ميرسد بهنظر عارفان فناي در كه خودبيگانگي از
نميتواند دارد ، دوش بر عظيمي اجتماعي رسالت كه پيشوايي
حضرت آن دعاي" پنجم نيايش كه اينروست از هم.باشد مطلوب
به عنايت ضمن دعا همين در.است "دوستانش و خود حق در
و موتيو كه او آل و محمد بر درود و حقتعالي توجهات
ميخواهد خداوند از است ، صحيفه نيايشهاي همه پيونددهنده
و دار امان در بندگانت آسيب از خويش عزت به را ما":كه
به و فرماي بينياز خود ، جز كس ، هر از خويش بخشايش به
(ص 53)".بگشاي حق به ما راه خويش راهنمايي
امام محبوب لحظههاي كه شامگاه ، و پگاه ششم ، نيايش در
.ميگيرد قرار توجه و خطاب مورد استعاري بهصورت است بوده
ما براي را روز اين" كه -پگاه در -ميخواهد خدا از امام
كه مصاحبي نيكوترين و ديدهايم كه گردان روزي مباركترين
ص)".آوردهايم سر به كه وقتي بهترين و داشتهايم صحبت به
مرز در كه ظريف مطلوبي جستار ، همين تداوم در سپس و (61
:ميكند طلب است آسمان و زمين ميان
بهرهگيران سپاسگزارترين و آنانگردان خرسندترين را ما"
(همان) ".آيينت وفق بر رهسپاران پايدارترين و نعمتهايت از
و زهد از لفافهاي در كه خردمندانه و پاك جريان اين
به دعا".ميرسد اوج به بعدي ادعيه در شده پوشيده ايمان
رخ حادثهاي يا ميآمد پيش مهمي او براي كه هنگامي
از خدا به بردن پناه در دعا" ،"اندوه هنگام به و ميداد
عاقبت طلب در" ،"نكوهيده كارهاي و بدخوييها و ناگواريها
از كه هنگامي در دعا" ،"خدا از حاجت طلب در" ،"خير
بيماري هنگام در دعا" ،"ميرسيد مكروهي يا ستمي ستمكاران
...و "بلا و محنت و
شود ، فهميده روند اين در بايد كه اساسي و مهم نكته
دو اين وحدت و دنيوي خواستهاي و معنوي تضرع همپيوندي
ادعيهاي كمتر در آنكه چه است ، "سجاديه صحيفه" در پديده
نتوان كه نحوي به يافت همعنان و همسنگ را دو اين ميتوان
بشري مفهوم معني ، تمام به امام.كرد تفكيك هم از را آنها
دو اين آميزش با و شناخته را او روحاني مفهوم و انسان
اي":كامل انسان نه و ميكند انسان كمال به نظر مفهوم ،
من روي به توبه در زيرا نميشوم ، نوميد تو از خداوند
ذليل بندهاي سان به مينالم تو درگاه به بلكه گشودهاي ،
.(ص 82) "..شكسته خود پروردگار حرمت و كرده ستم خود بر و
من به را سلامت خنكي و آور پديد من در را عافيت و حلاوت"
عفو با مرا بهبود ميكني عنايت شفا مرا كه اكنون و بچشان
گذشت و اغماض با را بسترم از برخاستن و كن دمساز خويش
رحمت با را اندوهم چنبر از شدن بيرون و فرماي توام خويش
(ص 98) ".گردان قرين خود
مرزهاي و او خاندان و محمد بر بفرست درود خدايا بار"
مرزبانان و گردان استوار خويش پيروزمندي به را مسلمانان
عطاياشان خويش افضال خزانه از و ده خودياري نيروي رابه
سلاحشان و كن افزون شمارشان...ارزانيدار فراواني به
را پيرامونشان و حراستفرماي حوزههاشان.برنده
تدبير به خود و كن متحد جمعشان.گردان نفوذناپذير
و مگردان گسسته آذوقهشان سررشته.پرداز كارهاشان
.(ص 7176) ".بردار پايشان پيش از دشواريها
كه شده عملي مرتكب من باره در كه بندهاي هر خدايا ، بار"
پرده فرمودهاي منع تو آنچه در يا كردهاي ، نهي را آن تو
يا گذشته ، در كرده ضايع مرا حق كه اينك و دريده ، من حرمت
اين در را او اوست ، گردن بر من از حقي و است زنده هنوز
بيامرز اوست گريبانگير اكنون و داشته روا من بر كه ستمي
در اگر خدايا بار.عفونماي كرده تباه من از كه حقي در و
به اگرمكن سرزنش را او است ، آورده جاي به خلافي من حق
(ص 237) ".مساز رسوا را او براوست ، گناهي من آزار سبب
من گمان به كه پرستنده روح زيباترين نيايش روش است اين
خويش واژگان در شكل نهاييترين به را سمحه و سهله شريعت
اركان از يكي سماحت بيشك.است ساخته متلالو و متجلي
مبين خود او سخن و است سجاد امام نيايشهاي و تفكرات عمده
آيين خود ، برگزيده دين به را ما":اوست روش و سبك
و كردي هدايت خود آسان و سهل شريعت خود ، پسنديده
مقام به و جوييم تقرب تو به كه ساختي بينا را ديدگانمان
.(ص 283)".آييم واصل تو كرامت
دعاي در "آسان و سهل شريعت" به اشارت اين آنكه نظر جالب
بيانگر بيترديد و آمده رمضان ماه با حضرت آن وداع
اديان همه بلكه و شيعه تاريخ در ديني جهانبيني نابترين
و ديانت جهان تاريخ معاصر ، معاريف بزرگان از يكي.است
و تعصب":است كرده وصف اينگونه را شريعت و ايمان تاريخ
پيوسته انسانيت وجداني حيات تاريخ سراسر در خرافات
و وحدت ومهاجم ، مخرب نيروي دو همچون تا كوشيدهاند
نيز تسامح و تفاهم بيالايند ، را مقدس عرصه اين تماميت
در را آنها توانستهاند مدافع محافظ نيروي دو چون همواره
روحاني پاك ساحت اين بر مستمر و طولاني سلطه از نهايت
مدارج تمام در انساني اديان و اخلاق تاريخ.بازدارند
عرضه را دفاع و هجوم اين تناوب يا توالي خود استكمالي
(20)"...ميكند
پذيرفتني و دقيق بسيار كه -بپذيريم را نظر اين اگر باري
و سماجت برابر در سماحت مظهر سجاد امام گفت بايد -است
در تعقل و آسانگيري مظهر و تحقير برابر در تدبير مظهر
كه واسفا است ، بوده اسلام تاريخ در تعصب و سختگيري برابر
قواعد تدوين و دريافت براي هيچگاه او نيايشهاي كتاب
قرائت يارانش سوي از راستين ايمان و تدبير و سماحت
و متضرعان براي يكسويه و خاموش متني "صرفا و نگرديده
و شريف "كاملا نيز وجه اين البته.است بوده خائفان
ميرسد گوش به سجاديه صحيفه دل از صدايي امااست ستودني
را جامعه و طبيعت به خويشتن ، به انسان بازگشت نغمه كه
آدميان براي سويه چند و ديالكتيكي رابطهاي و صلازده نيز
با خويش ، نفس با خويش ، روح با انسان رابطه.ميكند ايجاد
خداي محضر در و..خويش همروزگاران و همسايه با خويش جسم
:خويش
كه مقدار هر به و برسان من به آساني به من روزي..."
براي كه حصهاي به و گردان خرسند ميفرمايي مقدر من براي
من جسم از هرچه كه كن چنان و ساز خشنودم ميداري مقرر من
تو فرمانبرداري راه در ميشود ، سپري من عمر از و ميكاهد
.(ص212)"...دهندگاني روزي بهترين تو كه باشد
رضوي مسعود
:پانوشتها
اسفندياري ، حسن شادروان اثر محتشمي ، اخلاق -14
.قمري هجري رنگين ، 1348 چاپخانه دوم ، چاپ محتشمالسلطنه ،
فرزندش به حضرتاميرالموءمنين وصاياي ضميمه به
(ع)ابوعبداللهالحسين
-ه-د صص همان ، محتشمي ، اخلاق بر فروغي مقدمه از -15
چاپ؟ ارشاد ، حسينيه بلاغي ، صدر ترجمه سجاديه ، صحيفه -16
1375
ويراسته انصاريان ، حسين ترجمه سجاديه ، كامله صحيفه -17
دوم 1375 چاپ آزادي ، پيام انتشارات ولي ، استاد حسين
سروش ، انتشارات آيتي ، عبدالمحمد ترجمه سجاديه ، صحيفه -18
دوم 1375 چاپ اول 1372 ، چاپ
است منقول آيتي ترجمه از جملگي صحيفه ، قولهاي نقل -19
زرينكوب ، عبدالحسين استاد شادروان وجدان ، قلمرو در -20
ص 13 زمستان 1369 ، علمي ، انتشارات
|