... نوين روان‌شناسي و سعدي
سوي به راهي وكلا ، كنكور " پاسخ در
"انحصار
پيام‌ها و نامه‌ها ميان از
... نوين روان‌شناسي و سعدي
سعدي روز مناسبت به
نائيني علوي سعيد دكتر
كه است اين ايرانيها ما اشكال:مي‌گفت كه داشتم دوستي
شاهنامه دانسته‌ايم ، بچه‌ها براي و نصيحت‌گو را سعدي
فال حافظ با و خوانده‌ايم قهوه‌خانه‌ها در را فردوسي
كه داشتيم تهران البرز دبيرستان در هم دبيري.گرفته‌ايم
درس فارسي ادبيات و مي‌گفت شعر اما بود كشاورزي مهندس
پاسبانها مرد وقتي پدرم:سپهري سهراب قول به).مي‌داد
(.بودند شاعر همه
عرفان نور اما است كودكان براي سعدي:مي‌گفت دبير اين
كشش زمان همان از.مي‌كند خيره را انسان چشم مولانا
فرصتي وقت هر و مي‌كردم حس فارسي ادبيات به نسبت عجيبي
.مي‌خواندم را سعدي گلستان مي‌يافتم
در شيمي مهندسي رشته در و رفتم امريكا به اينكه تا
دانشگاه كه است گفتني.شدم تحصيل مشغول ميشيگان دانشگاه
فارسي ادبيات هاي(دپمارتمان) بخش بهترين از يكي ميشيگان
كتاب هر كه است عظيمي كتابخانه آنجا در.دارد جهان در را
من.دارند را نسخه‌اش يك مي‌شود چاپ ايران در كه فارسي
مهندسي دروس لابلاي در را گلستان آنجا در گهگاهي هم
آن از و دارد عجيبي كشش من براي سعدي گلستان.مي‌خواندم
ايران به اينكه تا.نكرده‌ام ترك را آن مكرر خواندن زمان
هاشمي جمال مهندس با بودجه و برنامه سازمان در و برگشتم
.شدم آشنا
جمعيت" عبارت مي‌كنم فكر من مي‌داني:گفتم وي به روزي
غربي‌ها كه است دروني و ذهني آرامش همان سعدي در "خاطر
آن به انگليسي در و هستند دنبالش به همه آن
همين هاشمي آقاي براي.مي‌گويند (PeaceofMind)
تحقيق ، و مطالعه دوستي ، سال از 25 پس و بود كافي اشاره
"نوين روان‌شناسي و سعدي" كتاب صبح ساعت 10 پيش چهارشنبه
.آورد برايم را
آن خواندن به شروع باشد ، رسيده آب به كه تشنه‌اي مثل من
نشان همان به.بگذارم زمين را كتاب نتوانستم ديگر و كردم
به صفحه‌اي متن 211 اين روز آن فرداي صبح ساعت 7 كه
.رسيد پايان
آنها.هستيم آشنا نگارنده‌اغلب روان‌شناسي كتابهاي با
علمي نظريه‌هاي آخرين آثار ترجمه:از عبارتند
"براندن ناتانيل" جمله از جهان برجسته روان‌شناسان
رمز و خويشتن ، بدون انسان نفس ، حرمت روان‌شناسي)
و ،(جيبي پزشك روان) "ماهون ماك سوزانا" ،(خويشتن‌يابي
اين گرفتن بكار با نويسنده.(عرفان با درمان) "داير وين"
:جمله از پيشين بزرگ روان‌شناسان نظرات با همراه نظريه‌ها
اريكسون ، اريك فروم ، اريك يونگ ، كارل فرويد ، زيگموند
آلپورت ، گوردون پرلز ، فريتز هورناي ، كارن برن ، اريك
و سارتر راجرز ، كارل فرانكل ، ويكتور مزلو ، ابراهام
بوستان ، گلستان ، ) سعدي كارهاي به را آنها بودائيزم ،
را سعدي ترتيب اين به و كرده اعمال (غيره و طيبات
يعني سعدي روانكاوي كه مي‌دانيد.است نموده روانكاوي
بخصوص سرزمين ، اين تاريخ از مقطعي در ايرانيان روانكاوي
نيز تاريخي و اجتماعي گوناگون جنبه‌هاي دربرگيرنده كه
.مي‌باشد
به خود كارهاي در را عباراتي و واژه‌ها اثر نويسنده
با.است نموده وارد فارسي روان‌شناسي فرهنگ و ادبيات
-ايراني فرهنگ به كه را جديدي مفاهيم آنها به توجه
ورزيدن عشق اين با و بداريم دوست است شده وارد ما اسلامي
.رسانيم ياري فرهنگ اين اعتلاي به
:از عبارتند عبارات و واژه‌ها اين از برخي
نفس حرمت
(Self-Esteem)
پيشگي قضاوت
(Judgmental)
كائنات كليت
(Reference to the Whole)
هدفمند
(Goal-Oriented)
واكنش‌سازي
(Reaction Formation)
نفس قبول يا خويشتن‌پذيري
(Self-Acceptance)
معصوم گناه احساس
(Unearned Guilt)
محوري زيست
(Biocentric)
سوي به راهي وكلا ، كنكور " پاسخ در
"انحصار
مورخ 25/1/79 همشهري روزنامه در مندرج مقاله به پاسخ در
نگارنده كه "انحصار سوي به راهي وكلا كنكور" عنوان تحت
ورودي آزمون در موفقيت عدم از ناشي دلتنگي سر از محترم
قانون موجب به و وكلا كانون سوي از كه وكالت كارآموزي
شوراي محترم مجلس مصوب 17/1/76 وكالت پروانه اخذ كيفيت
مقتضيات از اطلاع و علم بدون و مي‌گردد برگزار اسلامي
را نكاتي نموده‌اند ، تبيين را مواردي وكالت ، خطير حرفه
.مي‌دارد معروض "مختصرا
به كه نموده تفسير و تعبير را موجود مسائل بنحوي نگارنده
وكلاي وظايف خصوصا حقوقي مسائل با كه خواننده‌اي هر ذهن
كه مي‌شود متبادر چنين باشد ، نداشته آشنايي دادگستري
كليه به وكالت پروانه اعطاء فقط وكلا كانون وجودي فلسفه
حقوق رشته در كارشناسي دانشنامه داراي كه مي‌باشد افرادي
وكالت پروانه اخذ متقاضي توانايي سطح هر با و بوده
صريح نص وجود عليرغم را ورودي آزمون برگزاري و مي‌باشند
.نموده‌اند تلقي انحصار سوي به راهي منزله به قانوني
اطلاع تلقي ، طرز چنين مناديان و ايشان كه مي‌رسد نظر به
و اسناد ثبت دفاتر خصوص در آزمون برگزاري كه ندارند
و سازمانها در استخدام و دادگستري رسمي كارشناسان
موءسسات و دانشگاهها حتي و بوده متداول نيز دولتي شركتهاي
اين با ليكن نيستند ، مستثني قاعده اين از نيز عالي آموزش
راهي آزمون هر كه گرفت نتيجه چنين مي‌توان استدلال نحوه
توسط دانشجو محدودي تعداد گزينش و انحصار سوي به است
تحصيلي مدرك دارندگان عظيم خيل بين از عالي آموزش موءسسات
دليل به نه ;مي‌پذيرد صورت انحصارگرايي منظور به متوسطه
.نمي‌گنجد مختصر اين در كه ديگر موارد و امكانات محدوديت
اساس بر را وكالت كارآموزان تعداد نمي‌توان ديگر ، سوي از
و نمود تعيين حقوق رشته كار جوياي فارغ‌التحصيلان تعداد
فارغ‌التحصيلان هزار ده فرضا وجود با كه گرفت نتيجه چنين
برابر ده به را كارآموزان تعداد مي‌بايست كار ، جوياي
حائز وكلاي محدود تعداد قبيل از عواملي و داد افزايش
كار بازار و اقتصادي موقعيت و كارآموزان سرپرستي شرايط
.گرفت ناديده را
سوي از وكالت كارآموزان حصر و حد بدون افزايش پيشنهاد
مراجعات با را وكيل به مراجعه كه مي‌شود مطرح افرادي
روزمره نيازهاي با ارتباط در كه مشاغلي به مردم مكرر
اينكه مضافا.نموده‌اند قياس پزشكان و كسبه مثل هستند
توفيقي كه مي‌گيرد صورت افرادي ناحيه از اعتراضاتي چنين
آزمون در اگر حتم به و نمي‌آورند بدست آزمون ميدان در
كانون فعلي رويه مدافعان زمره در بودند ، شده پذيرفته
مقرر موازين براساس كارآموز جذب خصوص در دادگستري وكلاي
لايحه و مصوب 17/1/76 وكالت پروانه اخذ كيفيت قانون در
مصوب 5/12/1333 دادگستري وكلاي كانون استقلال قانوني
.مي‌گرفتند قرار
دريافت جهت "منحصرا حقوق رشته فارغ‌التحصيلان است بديهي
داشته خدمت قصد اگر و ننموده‌اند تحصيل وكالت ، پروانه
سردفتري قضاوت ، قبيل از مختلفي مشاغل در مي‌توانند باشند
كليه حقوقي كارشناس دادگستري ، رسمي كارشناس رسمي ، اسناد
و نظامي نيروهاي در استخدام نهادها ، و دولتي سازمانهاي
ناپيداست اما بپردازند ، فعاليت به تدريس حتي و انتظامي
معضلات تمامي كه انديشه‌اند اين بر عده‌اي چرا كه
حرفه پيكر بر را حقوق رشته كار جوياي فارغ‌التحصيلان
افزايش جهت بيشتر تلاش بجاي و نهند وكلا كانون و وكالت
ناديده‌گرفتن با آزمون در موفقيت نهايتا و علمي بنيه
.هستند گنج طالب رنج نابرده ديگران ، زحمات
براي و موفقيت رنج‌آرزوي بدون گنج طالبان براي خاتمه در
را آن بهاي مقصود ، و هدف به رسيدن براي كسانيكه
.آرزومندم عاجل صبر مي‌پردازند
مقدسي سعيد
مركز دادگستري وكلاي كانون وكالت كارآموز
پيام‌ها و نامه‌ها ميان از
رانندگي حوادث تكرار
در كافي تعداد به (هوايي) پياده عابر پل نبود دليل به
دلخراشي حوادث وقوع شاهد بزرگراه اين در افسريه ، اتوبان
.هستيم
داودي
كار؟ سابقه كدام
هنگام داروپخش ، كارورزي كتبي امتحان در شدن قبول از پس
تازه ما كه درحالي.مي‌خواهند كار سابقه من از مصاحبه ،
!مي‌كنيم آغاز را كارورزي
تهران.س.م
نيافت افزايش سپرده سود
آغاز از سپرده‌ها سود مركزي بانك وعده طبق بود ، قرار
محل از زيادي عده.است نيافته تحقق اما شود ، زياد سال 79
.مي‌كنند تامين را خود زندگي معاش سودها اين
تهران -احمدي خانم
نشد آسفالت
جدول‌بندي ري شهر نزديك (سابق ملك‌آباد) طالقاني شهرك
بوي و جريان همچنين.نيست خبري آسفالت از اما شده ،
.مي‌آزارد را شهرك اين ساكنان فاضلاب
شهرك ساكن
فيروزه قصر شماره 2 شهرك ساكنان تقاضاي
طبقه ساختمان‌هاي 9 شماره 2 ، قصرفيروزه مسكوني شهرك در
محروم‌اند تلفن داشتن از شهرك ساكناناست آسانسور فاقد
پيش سال از 25 نيمه‌تمام ساختمان‌هاي فلزي اسكلت‌هاي و
است بهتر.است زده زنگ آن آهن‌هاي و شده رها خود حال به
.شود توجه شهرك اين مشكلات به
توكلي
بلاتكليف ترم 2
را دانشجويان كه است ترم لنگه 2 بندر نور پيام دانشگاه
برگزاري هنگام ديگر سوي واز است گذاشته بلاتكليف
.مي‌شود سختگيري فوق‌العاده امتحانات
لنگه بندر نور پيام دانشجوي
مي‌شود؟ اجرا كي قيطريه طرح
به تهران قيطريه طرح در واقع خانه‌هاي و املاك صاحبان
سر به بلاتكليفي در طرح اين درنيامدن اجرا به دليل
.شود روشن زودتر چه هر طرح اين وضع دارد جاميبرند
قيطريه ساكن
قصر زندان فاضلاب مشكل
درباره بارها تهران قصر زندان به نزديك محدوده ساكنان
داده‌اند ، تذكر قصر زندان فاضلاب آلاينده و زننده بوي
.است نگرفته صورت موءثري اقدام مورد اين در تاكنون اما
طاهري
مخدر مواد ريشه‌اي حل ضرورت
فرزندم.شود اساسي فكر بايد جوانان اعتياد مشكل حل براي
اين من.شده‌است معتاد دانشگاه در تحصيل سال از 4 پس
به مخدر مواد دليل چه به.ببرم بايد كجا به را غصه و رنج
عرضه گسترده ، سطح در و فراوان اندازه اين تا هروئين خصوص
در مخدر مواد توزيع و ورود مساله بايد.مي‌شود توزيع و
.شود حل و دنبال ريشه‌اي صورت به ايران
غمگين مادر يك
توماني هزار وام 100
وام تومان هزار مسلح 100 نيروهاي بازنشستگان به بود قرار
.نشده‌ام وام اين دريافت به موفق هنوز من اماشود داده
.گردد فراهم لازم تسهيلات زمينه اين در است خوب
م -سهراب
بوكان بيمارستان راه‌اندازي انتظار در
سال 1374 در بايد كه بوكان تختخوابي بيمارستان 96
مردم.است نرسيده بهره‌برداري به هنوز مي‌شد ، راه‌اندازي
.مي‌باشند توجه خواستار مسئولان از بوكان
بوكان ساكن شهروند
|
