از چاقو ضربه با 22 را سرايدار چگونه
درآوردم پاي
اسلحه با سابقش نامزد به جواني حمله
شكاري
والفجر شهرك جنايت عاملان تناقضگويي
از چاقو ضربه با 22 را سرايدار چگونه
درآوردم پاي
مطهري خيابان جنايت عامل اعترافات
طالب هدايت قتل به متهم
در منزلي وارد سرقت براي كه سالهاي پسر 22 :حوادث گروه
به چاقو ضربه با 22 را سرايدار بود ، شده مطهري خيابان
.رساند قتل
طالب هدايت كه ساله پسر 22 اين محاكمه جلسه صبح ديروز
رياست به تهران جنايي دادگاه شعبه 1601 در دارد ، نام
وي ما ، خبرنگار گزارس براساس.شد برگزار كوهكمرهاي قاضي
با 22 را سرايدار ساله عليپور 26 هوشنگ كه است متهم
است ، شده متواري صحنه از سپس و درآورده پاي از چاقو ضربه
در را وي روز از 50 پس شدند موفق آگاهي ماموران اما
.كنند دستگير و شناسايي اردبيل
براي من:گفت و كرد اعتراف قتل به دادگاه جلسه در متهم
ندارد پول كه شدم متوجه وقتي رفتم هوشنگ نزد پول گرفتن
تلفن گوشي آن از پس درآوردم ، پاي از چاقو ضربات با را او
.كردم سرقت ساك يك با همراه را فاكس دستگاه يك و
به بود صاحبخانه مدارك محتواي كه را ساك من:گفت وي
.زدم آتش آنجا در و بردم شوش در خرابهاي
همراه 2 داشت اظهار خود اوليه اعترافات در قتل به متهم
فقط كه بود گفته نيز و رفتم منزل آن به دوستانم از نفر
از ديگر نفر را 2 ضربهها بقيه و است زده او به ضربه يك
آگاهي ماموران اعترافات اين از پسزدهاند دوستانش
پس اماكردند متهم همكاران دستگيري و شناسايي به اقدام
اصلي متهم كه شد مشخص نفر ، دو اين از اوليه بازجويي از
.است گفته دروغ
تا خواست متهم از كوهكمرهاي قاضي دادگاه جلسه اين در
قصاص از ترس بخاطر كرد اظهار متهم.بگويد را دروغش علت
را چاقو حادثه روز در:گفت وياست زده را حرفها اين
را وي كشتن قصد من برنگرد خالي دست گفت و داد من به حميد
.نداشتم
را مجازات اشد تا خواستند قاضي از پايان در دم اولياي
جلسه پايان در مقتول برادر.بگيرد نظر در متهم براي
روزنامهفروشي دكه در هدايت:گفت ما خبرنگار به دادگاه
منزل ميكرد ، كار دايياش همراه مطهري خيابان در واقع
دكه همين روبروي بود ، سرايدار آنجا در برادرم كه مسكوني
وقتي:گفت وي.ميشناختند را همديگر قبل از دو اين و بود
بود ، خون در غرق حاليكه در را او رفتم ساختمان به من
.دادم قرار جريان در را ماموران بلافاصله و ديدم
.رساندند قتل به چاقو ضربه با 27 را برادرم:گفت وي
اسلحه با سابقش نامزد به جواني حمله
شكاري
حوالي در سابقش نامزد توسط سالهاي دختر 23 :حوادث گروه
دوشنبه صبح ساعت 8 در شكاري اسلحه شليك با فردوس بلوار
.گرفت قرار اصابت مورد
به رفتن هنگام به صبح ديروز دارد نام هديه كه دختر اين
.شد روبرو سابقش نامزد با سركار
گلوله شليك 3 با سپس شده درگير نامزدش با وي ابتدا
.شد زمين بر نقش پايش و دست و ناحيهكمر در وينچستر
با بلافاصله شليك از پس دارد ، نام فريد كه وي نامزد
.شد متواري حادثه محل از خودرويي
كه داشت اظهار رساند فاطمي خيابان به را وي كه رانندهاي
شدن پياده از بعد و داده كرايه بابت تومان مبلغ 1200 وي
مشاهده بود كرده آويزان كمرش به كه را كلتي خودرو از
.است كرده
منتقل شريعتي بيمارستان به محل در حاضر افراد توسط هديه
از معالج پزشكان.گرفت قرار جراحي عمل تحت بلافاصله و شد
مداواي مشغول عمل اتاق در گذشته شب ساعت 5/8 تا ساعت 11
.كردند توصيف رضايتبخش را او حال و بوده وي
والفجر شهرك جنايت عاملان تناقضگويي
شعبه در ديروز والفجر شهرك جنايت عاملان :حوادث گروه
.شدند محاكمه غنيمي رسول قاضي رياست به 1603
پنج دارند نام فرزين و اميد باقر ، محمدرضا ، كه متهمان
"آيتاللهزاده" نام به را سالهاي مرد 41 سال 76 آذرماه
.رساندند قتل به دهان بستن با
در منزلي به سرقت قصد با نفر اين 4 پرونده مفاد براساس
صاحبخانه پاي و دست بستن از پس و رفتند والفجر شهرك
صاحبخانه قتل به منجر كه ميگذارند وي دهان در دستمالي
.شد
به تنفسي مجاري انسداد را قتل علت قانوني پزشكي نظريه
.كرد عنوان مقتول دهان در پارچهاي تكه وجود علت
من:گفت محمدرضا نام به متهمان از يكي دادگاه جلسه در
قبول را قتل اتهام ولي ميكنم قبول را سرقت در معاونت
.ندارم
تنها كه آيتاللهزاده با شديم منزل وارد وقتي:گفت وي
را پايش و دست و گرفتيم را او شديم ، روبرو بود منزل در
دهان در پارچه وجود از اما بست را دهانش باقر و بستيم
.ندارم اطلاعي مقتول
سرقت به اقدام صاحبخانه پاي و دست بستن از پس:گفت وي
از ديگر يكي اعترافات اين از بعدكرديم منزل اموال
و دست و دهان محمدرضا با من:گفت "باقر" نام به متهمان
حياط به كرديم جمعآوري را اموال كه وقتي بستم را او پاي
برگشتم ، اتاق به دوباره من نشد روشن خودرو كه زماني رفتيم
دهانش رفته جلو افتاده بيهوش و كبود كه ديدم را مقتول
را آن ديدم دهانش در خونآلود پارچه تكه و كردم باز را
به و آمدم بيرون و شستم را دستانم سپس و آوردم بيرون
شدت به محمدرضا ولي كردم باز را دهانش كه گفتم دوستانم
.برگشت اتاق به دوباره و كرد مخالفت
او است ممكن چطور:گفت محمدرضا اعتراضات اين دنبال به
را او پاي و دست نفري ما 4 باشد كرده را كاري چنين
را او دهان باشد كرده جرات او است ممكن چگونه.بستهايم
.كند باز
دهان در پارچه نفر دو شما از يكي بالاخره:گفت قاضي
ديگري گردن به داريد قصد يك هر ولي گذاشتهايد مقتول
.بياندازيد
من بخورد قسم محمدرضا اگر:گفت اعترافاتش ادامه در باقر
رفته سرقت براي من ولي.ميكنم قبول باشم كرده را اينكار
دهان از را پارچه من خاطر همين به قتل ، براي نه بودم
.درآوردم مقتول
من منزل ، به ورود هنگام به:گفت سوم رديف متهم فرزين
بعد و شد سرازير دهانش از خون كه زدم مقتول صورت به مشتي
ميكرد جدا پرده از "اميد" كه را پارچههايي تكه آن از
اصلي نقشه "اميد":گفت وي.ميدادم محمدرضا و باقر به
قبول را سرقت در معاونت فقط من و كرد طرح را سرقت اين
.دارم
|