|
اسلام - عدالت - توسعه
آزادي ميان ماهوي تفاوت به كه آيزيابرلين همچون هايك *
(مقتضيات ايجاد يعني)مثبت آزادي و (موانع رفع يعني)منفي
و ميزند آمر و ناهي عدالت نوع دو تفكيك به دست است قائل
منع را آنها هدف يعني ميشمرد ناهي "ذاتا را عدالت قواعد
وضعيت ايجاد نه ميداند يكديگر به نسبت افراد بيعدالتي
است تصور غيرقابل حال هر به كه عادلانه
و امتيازات توزيع شيوه بپذيريم آنكه لازمه هايك نظر به *
موارد از بسياري در بازار مكانيزم وسيله به ناملايمات
را بازار كار و ساز منتجه كه است اين است ، ناعادلانه
نيست چنين واقعيت اما كنيم تلقي آگاهانه
از برعكس ، و توسعه بر عدالت تقدم مساله طرح :اشاره
كرده مشغول خود به را انديشمندان ذهن كه است موضوعاتي
مدت كوتاه در چند هر اقتصادي رشد كه برآنند گروه يگ است ،
خط پايين به را اقشاري و شده نابرابريهايي بروز موجب
عادلانهتر توزيع ضمن بلندمدت ، در اما ميراند ، فقر
فشارهاي زندگي استانداردهاي بهبود با و ثروت و درآمد
.ميدهد تقليل را گذار دوران از ناشي
اقتصادي رشد بر مقدم عدالت كه باورند اين بر ديگر گروه
از نميتوان دست دور آرمانهاي به نيل بهانه به و است
به را چيز همه و رفت طفره شهروندان مبرم و عاجل مطالبات
همگان بلندمدت در كه چرا داد حواله مدت بلند آينده
رهيافتهايي گونهشناسي دنبال به حاضر مقاله.مردهاند
در و دارند را عدالت و توسعه پارادوكس حل داعيه كه است
دارانه ، سرمايه عمده رهيافت سه از گزارشي ميان اين
.داد خواهد ارائه سوسياليستي اقتصاد و مختلط اقتصاد
از ميتوان كه گوناگوني قرائتهاي ميشودكه تلاش همچنين
ذكر به لازم.شود سنخشناسي داشت ، اسلامي اقتصاد نظرگاه
سال در كه توسعه و اسلام همايش اولين به حاضر مقاله است
.است شده ارائه شد برگزار بهشتي شهيد دانشگاه 1375در
حجاريان سعيد دكتر
سرمايهداري اقتصاد رهيافت:الف
سنن درون از جهاني دوم جنگ از پس كه مدرنيزاسيون مكتب
شد زاده گرايانه ، تكامل تئوريهاي و كاركردگرايي
كشورهاي توسعه براي را سرمايهدارانه راهي فيالواقع
.نهاد پيش نيافته توسعه
آيزنشتاد ، اسملسر ، لرنر ، قبيل از) مكتب اين بنيانگذاران
بازگشت همگن ، شده ، مرحلهبندي فرايندي را توسعه ،(آلموند
جوامع كه ميكردند تصوير جلو به رو و تدريجي ، ناپذير ،
شمال و اروپايي صنعتي كشورهاي با ارتباط خلال از را سنتي
راهي همان از ميتوانند نيز آنها و كرده مدرنيزه امريكا ،
تكامل شاهد كردهاند ، عبور سرمايهداري مركزي جوامع كه
.باشند خود اجتماعي و اقتصادي صنعتي ، پايههاي
درون از مكتب اين ماركسيستي ، انتقادات بر علاوه بعدها ،
و گاسفيلد ، بنديكس ، توسط "مثلا) گرفت قرار چالش مورد نيز
اما.رفت سوءال زير آن مفروضات از بسياري و (هانتينگتون
رشد راه مشخصه وجه همچنان و نكرده تغيير كه آنچه
به (آن پيراموني نوع چه و مركزي نوع چه) سرمايهداري
در رقابتي بازار و مالكيت حق اصول بر تاكيد ميرود شمار
.است منابع تخصيص جهت
دارند ، كه تنوعاتي عليرغم سرمايهداري اقتصاد صاحبنظران
و پولگرايان و نوليبرالها تا گرفته كلاسيكها از
به جملگي...و رفاهي دولت طرفداران و مارجيناليستها
كشورهاي به توصيه مقام در اگر و بوده پايبند مذكور اصول
راهنماي عنوان به را اصول اين برآمدهاند ، نيافته توسعه
پيش را آن سمت به حركت و داده قرار خويش نصبالعين عمل ،
.كردهاند تلقي اقتصادي مولديت نوع هر نياز
بازار مكانيزم و خصوصي مالكيت به احترام آيا اينكه اما
بايد چگونه "اساسا ميكندو برقرار عدالت با نسبتي چه
را آن پاسخ ميتوان كه است سوءالاتي كرد ، تعريف را عدالت
مكتب انديشهورزان ازمهمترين يكي هايك ، فون فردريش از
منطقياش نهايت به را اقتصادي ليبراليزم كه كسي و اطريش
:است معتقد وي...شنيد ميبرد
از بسياري متقابل همپذيري و هماهنگي واسطه به كه نظمي"
كه است جوش خود نظمي شده پيدا بازار در فردي اقتصادهاي
قوانين درون در افراد عمل واسطه به و بازار وسيله به
اين كه وي ".ميشود ايجاد قراردادها ، و مجازاتها مالكيت ،
كلاسيك اسلاف همچون مينامد كاتالاكسي را جوش خود نظم
منافع تعقيب كه است نظم اين درون تنها است معتقد خود
نهاد و سازمان هيچ و ميانجامد عام خير تامين به خصوصي
و كارآيي لحاظ از نميتواند (دولت جمله از) مصنوعي
.شود آن جانشين بيطرفي ،
آن تاثير كه است فرايندي نتيجه بازار نظام مضار و منافع"
نهادها ، تاسيس هنگام در نه و آگاهانه نه افراد بر
دليل اين به نهادهايي چنين.است بوده شده پيشبيني
نيازهاي ارضاي به رسد مي نظر به كه يافتهاند استمرار
نه بازار فرايند لذا.ميانجامند مردم اكثر يا همه
و عمدي نتايج ، زيرا.است غيرعادلانه نه و عادلانه
شرايط از مجموعهاي به متكي بلكه نيستند شده پيشبيني
اين بنابر.نميشناسد را آنها كليتشان در هيچكس كه اند
.است عبث و بيهوده آشكارا بازار ، فرايند از عدالت ، تقاضاي
همچون (كاتالاكسي) بازار جوش خود نظم هايك ، نظر به
مقولات از خارج تعريف ، به بنا كه است طبيعت قوانين
عمل تنها او نظر به.ميگيرند قرار اخلاقي و هنجاري
خواند (ناعادلانه يا عادلانه) اخلاقي ميتوان را انساني
راتغيير آن نميتواند كسي هيچ كه را وضعيتي يا واقعيت و
نظر بهنميشود بيعدالتي يا عدالت صفت به متصف دهد ،
و امتيازات توزيع شيوه بپذيريم آنكه لازمه هايك
موارد از بسياري در بازار مكانيزم وسيله به ناملايمات
را بازار كار و ساز منتجه كه است اين است ، ناعادلانه
.نيست چنين واقعيت اما كنيم تلقي آگاهانه
و نابرابريها كه ميكند استدلال مندويل مانند نيز هايك
اينها اما است نهفته بازار نظام در نارواييهايي
نابرابري آنكه بويژه.مفيدند حتي و اجتنابناپذير
كه ميكنيم ملاحظه.است شدن متمدن فرايند از جزييضروري
مخالفت به را هايك ناچار به ليبراليزم ، مباني به تعهد
عدالت شده ، برنامهريزي اقتصاد رفاهي ، دولت با سرسختانه
را بازار نظام چون و.ميرساند توزيعي عدالت و اجتماعي
ميگيرد ، صورت اصلح انتخاب آن در كه ميداند احسن نظام
نظام اين و دانسته بيعدالتي موجب را آن در دخالت نوع هر
.ميشمارد مبادلهاي و روشي عدالت متضمن را
آزادي ميان ماهوي تفاوت به كه آيزيابرلين همچون وي
(مقتضيات ايجاد يعني)مثبت آزادي و (موانع رفع يعني)منفي
و ميزند آمر و ناهي عدالت نوع دو تفكيك به دست است قائل
منع را آنها هدف يعني ميشمرد ناهي "ذاتا را عدالت قواعد
وضعيت ايجاد نه ميداند يكديگر به نسبت افراد بيعدالتي
.است تصور غيرقابل حال هر به كه عادلانه
قانون اصول ناقض اجتماعي عدالت مفهوم هايك نظر به
استدلال وي.است "بردگي سوي به راهي و" آزادي و عادلانه
با يكسان و برابر برخورد در بايد قانون حكومت كه ميكند
نسبت نامعين ، و ناشناس مصاديق و موجودات عنوان به افراد
بيتفاوت مواهب از برخورداري در آنها نابرابريهاي به
و تفاوتها گونه اين حذف و سازي يكسان براي كوشش.باشد
و نابرابر عمل انجام موجب خود اوليه ، نابرابريهاي
ايجاد نارواييهايي و ميگردد افراد به نسبت متفاوت
به وسيع اختيارات اعطاي به اقدامات همين و ميكند
بر اجتماعي عدالت بهانه به كه ميانجامد حكومتهايي
عدالت انديشه در كه جامعهاي و ميشوند مسلط مردم زندگي
البته.ميگيرد فاصله خودجوش نظم مفهوم از است اجتماعي
درباره بيعدالتي عمومي احساس آزاد جامعه در سو ، آن از
درباره ما اعتراضات اما دارد وجود عادي كالاهاي توزيع
معني اين به غيرعادلانه نتايج عنوان به بازار علمي نتايج
به جامعه بلكه است كرده عمل ناعادلانه خاصي شخص كه نيست
و ميكنيم اعتراض او به كه درميآيد جديدي خداوند صورت
فلسفي تلقي اين.هستيم ناعادلانه اوضاع به رسيدگي خواهان
برنامهريزي زبان به كه هنگامي ،"عدالت" مفهوم از
نظير عباراتي قالب در را خود ميشود ترجمه اقتصادي
قرابت "عدل" مفهوم و ميكند متجلي "تعادل" يا و "تعديل"
منطق طبق تقاضابر و عرضه طبيعي "تعادل" با زيادي
با ميشود مساوي توسعه و ميكند پيدا مارجيناليستها
منظور به كه اقتصادي سياستهاي در تغييرات از مجموعهاي"
مرحله به كشور يك اقتصادي چرخه در مدت دراز مشكلات تصحيح
".درميآيد اجرا
مالي سياستهاي پولي ، سياستهاي شامل مجموعه ، اين "معمولا
منظور به) مالياتي سياستهاي ،(دولت مخارج تقليل شامل)
بخش در اقتصادي عوامل انگيزش و دولت مالي توازن در تغيير
خارجي تجارت آزادسازي و ارزي سياستهاي ،(دولتي و خصوصي
.ميگردد
اين براي ساختاري تعديل اردوي ريزان برنامه كه مجموعهاي
كليد را آن و ميكنند توصيه مالي و پولي اصلاحات قبيل
شرقي جنوب آسياي در بار يك كه ميدانند معجزهآسايي
:از است عبارت شده ، تجربه
و خطرناك پديدهاي تورم كه آنجا از:تورم نرخ كاهش -1
و ناامن شرايط شده ، سرمايهگذاري مانع كه است فرساينده
براي ميكند ، حاكم اقتصادي فضاي بر را ناشدهاي پيشبيني
موجب را نااطميناني و بالا ريسك تصميمگيري نوع هر
كاهش به ميدهد ، تقليل را دولت عوايد و ميشود ،
بدتر تهيدستان براي را شرايط ميانجامد ، واقعي دستمزدهاي
سريعتر چه هر بايد ميزند ، دامن را نابرابريها و ميكند
.داد تنزل قبولي قابل حدود به را آن
تورم ايجاد عامل مهمترين بودجه كسر:بودجه كسر كاهش -2
دولتها.ميزند دامن پول براي تقاضا به كه چرا است
.دارند خود بودجه كسر جبران براي راه چند "معمولا
خصلتي كه)خارجي منابع از استقراض مركزي ، بانك از استقراض
(دارد كارآيي كوتاهي ، برهه در تنها و داشته بلماتيك پرو
كشورهاي در "عمدتا كه) داخلي بانكهاي از استقراض يا و
نظر از كه)خصوصيسازي يا و (است متداول صنعتي پيشرفته
دولت مخارج تقليل براي شيوه بهترين اردو ، اين صاحبنظران
(.است
شفاف قيمتها ميدهد اجازه كه:ارز نرخ يكسانسازي -3
سهولت به مقرراتزدايي پروسه و يابد افزايش صادرات شده ،
.رود پيش
بدهيهاي اداره قابليت:خارجي بدهيهاي ميزان كنترل -4
اين به است شده توصيه سياستهاي مجموعه از بخشي خارجي
گونهاي به بايد ارزآور و صادراتي كالاهاي حجم كه ترتيب
"عمدتا كه خارجي بدهيهاي جبران بتواند كه يابد افزايش
.بنمايد را ميشود سرمايهاي و واسطهاي كالاهاي ورود صرف
كلان شوكهاي:اقتصادي كلان شوكهاي ايجاد از پرهيز -5
جهاني قيمت يكبارگي كاهش مانند دارند ، اقتصادي آثار كه
شرايط تحول اقتصادي ، محاصره ،(نفت مانند)خام مواد
مباني مخل..و (فوقالعاده تورم "مثلا) جهاني اقتصادي
سرريز از مانع بايد حتيالامكان و است تعديل سياستهاي
.شد داخل به تكانهها اين آثار
براي مناسب محيط يك ايجاد به بايد فوق تمهيدات كنار در
پرداخت تعرفهها اصلاح و بوروكراتيك موانع كاهش و صادرات
از نبايد ميان اين در البته و شده ترغيب صادرات تا
در دامپينگ ، و كالاها بعضي به دادن سوبسيد مانند مقولاتي
.شود غفلت صادراتي خاص بخشهاي توسعه جهت
فاسد ، بوروكراسي اصلاح و دولت اندازه كاهش با همچنين
بخش در بهرهوري افزايش جويي ، رانت زمينههاي تضعيف
كمك به ميتوان خصوصيسازي سياست گرفتن پيش در و عمومي
.شتافت مذكور سياستهاي
پي در عوارضي "طبعا ساختاري ، تعديلات و اصلاحات اين اما
و آسيبپذير اقشار طيف گسترش آنها ، مهمترين كه دارد
در لااقل) اجتماعي نابرابريهاي و نابسامانيها ايجاد
از صحبت توسعه ، الگوي اين در بتوان اگر و است (مدت كوتاه
و رفع براي كه است تمهيداتي مقصود آورد ، ميان به عدالت
اقتصادي سمت به لازمهگذار كه) ناهنجاريها اين كاهش يا
.ميشود انديشيده (است آزاد
موسوم ايمني تورهاي به "اصطلاحا كه تمهيدات اين مجموعه
:ميكنند تعقيب را عمده هدف دو شدهاند
زندگي يك استانداردهاي زير به كه تهيدستاني از حمايت -1
.كردهاند سقوط انساني
سربازگيري فقرا از كه اپوزيسيوني رشد از جلوگيري -2
استمرار تضمين و سياسي ثبات ايجاد بهمنظورميكند
.تعديل سياستهاي
دولتهاي برخلاف "اولا توسعه حال در كشورهاي كه آنجا از
و دارند ايمني تورهاي گسترش براي محدودي منابع رفاهي ،
تهي دولت خزانه كه بحران هنگام به تعديل سياست "ثانيا
منابع تخصيص مهم ، مساله ميشود اجتنابناپذير است ،
.شود بسته بكار فقرزدايي امر در بايد كه است محدودي
.داد پاسخ نوع اين از سوءالاتي به بايد منظور اين به
بايد مكانيزمهايي چه با هستند؟ كساني چه واقعي فقراي
بيان امكان تهيدستان از گروه كدام كرد؟ شناسايي را آنها
مطالبات بيان از حتي گروه كدام و دارند را خواستههايشان
سياسي ظرفيت آسيبپذير ، اقشار از دسته كدام عاجزند؟ خويش
كه خطرناكي تهيدست اقليتهاي آيا دارند؟ بيشتري شدن
دارند؟ وجود كنند ايجاد اخلال تعديل سياست در بتوانند
سياست پيشرفت جريان در ميتوانند فقرا از دسته كدام
.بيابند شغلي فرصت تعديل
كه است تكاليفي مهمترين از يكي فوق سوءالات به پاسخ
موظف آن به را خود ساختاري ، تعديل سياست برنامهريزان
. مييابند
.دارد وجود رهيافت دو ايمني تور گسترش خصوص در اصولي بطور
اين به است مركزي برنامهريزي بر مبتني اول رهيافت
و سياسي مصالح گرفتن نظر در با دولتي بوروكراسي كه ترتيب
اصلاح سياستهاي زيانديدگان گزينشي ، بگونهاي و انساني
.ميدهد قرار حمايت مورد را
كمكهاي ارائه اساسي ، كالاهاي سوبسيد قبيل از حمايتهايي
...و موقت و عمومي مشاغل ايجاد غذا ، تمبر و كوپن جنسي ،
نيز و آن سرعت رهيافت اين مزاياي ازاست قبيل اين از
اين مضار از اما است "خطرناك" تهيدستان به منابع تخصيص
.است آن سياستزدگي و انساني ملاحظات از گرفتن فاصله روش
و "بازارگرا ايمني تور" رهيافت به موسوم كه دوم رهيافت
طريق اين پيشگامان از يكي را بوليوي و است "تقاضاگرا" يا
مكانيزم تابع هم را تهيدستان از حمايت نحوه شمردهاند ،
اجتماعي سازمانهاي كه ترتيب اين به ميكند تقاضا و عرضه
NGO,) حكومتي غير سازمانهاي و محلي كارگزاران و فقرا حامي
دولت و ميكنند عرضه دولت به را خود حمايتي طرحهاي (S
يا و داده اختصاص امر اين به خود كه را عوايدي و منابع
كه توجيهي تناسب به داشته ، دريافت بينالمللي مجامع از
و ميدهد اختصاص دارد ، وجود طرحها اين از يك هر براي
ميآيد بوجود حمايتي طرحهاي ميان رقابت نوعي فيالواقع
رهيافت اين مزاياي از.ميانجامد روش اين آمدي كار به كه
نمودن كوتاه و سياسي ملاحظات به نسبت آن بودن خنثي "اولا
برنامههاي كه چرا) تقاضاهاست دستكاري در مركزي دولت دست
به بدل را تبرعات و است جذاب سياستمداران براي ايمني تور
در و (ميكنند تودهها سياسي حمايت جلب براي پاتروناژ
شكوفايي به منابع ، تخصيص مكانيزم در مندرج عقلانيت ثاني
.ميشود منتهي استحقاقها و استعدادها
كه است سياسي مشاركت افزايش "اولا روش اين مضار از اما
بسياري كه بخصوص) بزند صدمه تعديل سياست كل به است ممكن
خود جبهه پشت در را حكومتي غير سازمانهاي احزاب ، از
اقشار از گروه آن به بيعنايتي "ثانيا و (دارند
.بدهند سازمان بهخود نتوانستهاند كه است آسيبپذيري
مختلط اقتصاد رهيافت:ب
تحولشان ، مسير در مدرنيزاسيون ، ارتدوكسي ديدگاههاي
دست خود اوليه فروض از بسياري در و كردند طي را مراحلي
منازل از و است خطي مسيري توسعه اينكه.زدند تجديدنظر به
تنها نيافته توسعه كشورهاي اينكه ميكند ، عبور مشخصي
رشد اوليه مراحل شبيه آنها كنوني وضع و داشته زماني تاخر
در ميتوان اينكه است ، سرمايهداري پيشرفته كشورهاي در
ارمغان به را توسعه از درجاتي صنعتي كشورهاي با پيوند
تقسيم در شركت و بينالمللي سرمايه در ادغام اينكه آورد ،
از...و است فقيرتر كشورهاي نفع به همواره جهاني كار
.شدهاند واقع مناقشه مورد بيش كما كه هستند فروضي جمله
نوسازي رهيافتهاي گرفتن پيش در كه عملي مشكلات جمله از
مساله كرد ، تحميل توسعه حال در كشورهاي بر اقتصادي
نابرابري درآمدي ، نابرابري از اعم گوناگون ، نابرابريهاي
نابرابري نژادي ، و قومي نابرابري جنسي ، نابرابري فضايي ،
.بود...و طبقاتي نابرابري سنتي ، و مدرن بخشهاي ميان
اقتصادي ، تكامل اول" شعار با توسعه ارتدوكسي الگوهاي
كمي توليد و رشد روي تاكيدشان "اجتماعي وضع بهبود آنگاه
مولديت به بستگي عمومي رفاه كه بودند مدعي و بود اقتصادي
مكانيزمهايي و دارد توليدي سرمايهگذاري و كارآمدي و
درازمدت در نيز را فقرا "پراكنش" و "پايين به تراوش" مثل
در پيشبينيهايي چنين عمل در اماكرد خواهد بهرهمند
هم و نيفتاد اتفاق سرمايهداري پيراموني مناطق از بسياري
مصرف و درآمد توزيع هم و شد گستردهتر مطلق فقر دامنه
.گرفت بهخود ناهنجارتري وضع
سترن و نورث دانشگاه محققين از گروهي اولينبار براي
عنوان تحت كتابي در را معضل اين سال 1966 ، در آمريكا
دو ميان در و درآوردند تحرير رشته به "توسعه بدون رشد"
ميشد ادعا كتاب اين در.نهادند تمايز توسعه و رشد مفهوم
با "عمدتا كه) توسعه به رو كشورهاي در رشد بالاي نرخ
نابرابر توزيع (ميشود اندازهگيري GDP نظير شاخصهايي
.ميدارد نگاه مخفي انظار از را مصرف و درآمد
وسعت نوسازي الگوي نقد بعد به دهه 70 از و اثر اين از پس
اصلي مفروضات آنكه بدون اردو همين درون از و گرفت بيشتري
.شد پرداخته آن اصلاح به شود ، خوانده چالش به آن
مدرن "نسبتا بخش يك پيدايش در را اصلي مشكل صاحبنظران ،
گسترده رسمي غير بخش كنار در اقتصادي (كوچك ولي)
و شكاف اين مدرنيزاسيون ، فرآيند براثر كه ميدانند
و ميگيرد بهخود ساختاري خصلتي و مييابد تعميق دوگانگي
بيكاري مساله كه ميشود باعث جديد قشربندي نحوه اين
رسمي غير اقتصاد در پردامنهاي فقر به آشكار و پنهان
.شود منجر
ميكنند عرضه نويسندگان از گروه اين كه توصيهاي مهمترين
و غذايي مواد قبيل از اوليه حوائج رفع به بايد كه است آن
آن و پرداخت قبول قابل استانداردي حد در سرپناه و لباس
.پذيرفت توسعه برنامهريزي از لاينفكي بخش بهعنوان را
و خلقي تمام گرايشات اردوي در نابرابري و فقر مساله طرح
تاكيد نكته براين و يافت رواج دهه 70 از نيز مردمگرا
انتظار آنچنانكه توسعه ، مقياس كلان الگوهاي كه شد گذاشته
درآمدي پايين دهكهاي زندگي استاندارد بهبود به ميرفته
رانده فقر خط زير به را بيشتري جمعيت حتي و نشده منجر
.است
كشورهاي سياسي فرهنگ با مطابق كه مردمگرا برنامهريزان
متوجه نگاهشان "عمدتا ميگفتند ، سخن يافته استقلال تازه
عليه رو اين از و بود شهرها رسمي غير بخش و روستايي بخش
با همگام رشد" رهيافت نفع به و مولديت و كارآمدي رهيافت
بهبود شدند مدعي و كرده موضعگيري "توزيع باز
عمومي آموزش و بهداشتي خدمات مانند زيرساختهايي
.است كارآمدي و بهرهوري نوع هر پيشنياز
تلاشهاي به مربوط ادبيات بر مروري كه ايچروبيكر
تحقيق سمت به انتقال نوعي معتقدند دارند مساواتجويان
هرچه و ميشود ديده ادبيات اين در مطلق فقر مقوله حول
فقدان و بيكاري و سوءتغذيه مثل مسائلي آمدهايم ، جلوتر
كه چرا گرفته قرار مطالعات كانون در...و عمومي بهداشت
جيني ضريب مثل شاخصهايي بهبود و نابرابري كاهش حتي
.است نكرده بهتر فقرا فقيرترين براي را شرايط "الزاما
و فقرزدايي مثل مسائلي طرح ميرسد بهنظر رو اين از
تحقيقات براي مناسبي محور "فقر ضد توسعه استراتژي"
.باشد توسعهاي
پايداري ، توسعه نوع هر براي لازم شرط كه ميشود گفته
متوسط كه حالي در لذا است ، مطلق فقر دامنه چشمگير كاهش
از كمتر سال توسعهنايافته 20 كشورهاي در زندگي به اميد
كالاهاي مصرف سطح معيارهاي و است صنعتي پيشرفته كشورهاي
سطح در دردناك بهگونهاي بهداشت و تغذيه سواد ، اساسي ،
توسعه حداقل به اميدي ميتوان چگونه است ، نابرابر جهاني
توسعه كشورهاي كه ميدهد نشان آماري دادههاي.داشت
توسعه كشورهاي به نسبت سريعتري رشد مجموع در نيافته
ميزان كلي بهطور اما ميدهند نشان خود از يافته
.است يافته افزايش بينالمللي سطح در نابرابري
مداوم و بالا "نسبتا رشد نرخ آيا كه است اين سوءال حال
شود؟ منجر كوتاهي "نسبتا برهه در فقر امحاء به ميتواند
در (ILO) بينالمللي كار اداره توسط شده انجام محاسبات
كشورهاي جمعيت تمام رسيدن براي كه ميدهد نشان سال 1975 ،
كالري يعني 2240) حداقل استانداردهاي به لاتين امريكاي
بين 7 بچههاي %باسوادي 90 مسكن ، مترمربع روز ، 25/5 در
متوسط بهطور سال 2000 ، تا بايد كشورها اين (سال تا 16
آنها جمعيت رشد نرخ بوده ، برخوردار %رشد 6 نرخ از سالانه
درآمد توزيع باز مهمتر همه از و برسد %حدود 1 به
مورد در !شود اجرا آنها مورد در (چين درحد) راديكالي
هم اين از مراتب به وضع استوايي آفريقايي كشورهاي
.است وخيمتر
ادامهدارد
|
|