كنيم زندگي شاد هميشه
شغلي و شخصي زندگي در تعادل
"ملت" روزنامه انتشار محسنياژهاي دستور به
شد متوقف شماره يك از پس
كنيم زندگي شاد هميشه
.نيست منطقي و صحيح انسانها ما تربيت شيوه متاسفانه
به كودكي از ميشوند ، تربيت خودراي و ، مستبد انسانها
در و ميگيرد صورت او بر كه زيادي نهيهاي و امر خاطر
بار قالبي را او ميشود بيشتري دخالتهاي او رفتارهاي
بيانديشد قالبي كه ميگيرد ياد كودك يعني ميآورد
و دانشمندان توسط آن ضرورت و بودن شاد موضوع امروزه
بحث باب شدن باز و است شده گذاشته بحث به انديشمندان
نيز بنده.زيباست و مبارك بسيار اندوه ، و غم حدود و شادي
را نويني ديدگاه تدريس و تحقيق و تحصيل دهه يك از بعد
را آن اسم و نموده ارائه انسان كردن زندگي سالم براي
مثبتانديشي البته گذاشتهام "زيستن شاد و انديشي مثبت"
ديگري بحث در كه دارد زيستن شاد با خاصي "كاملا رابطه
.داد خواهم توضيح را رابطه اين
تحقيق انسان نگرش و احساس درباره كه متمادي سالهاي
احساسهايي و ايرانيان روحيات درباره بهويژه و كردهام
اهميت به است ، حاكم آنها جمعي و فردي رفتارهاي بر كه
كامل شكافتن با گرفتم تصميم و بردم پي زيستن شاد و شادي
و كنم نگاه شادي موضوع به مختلف زواياي و ابعاد از موضوع
.دهم ارائه مردم بودن شاد براي عملي "كاملا راهكارهاي
زن از خود هموطنان از زيادي تعداد از اخير سالهاي در حتي
سطح و گرفتهام بودن شاد تستهاي مختلف سنين با و مرد و
متاسفانه كه نمودهام تعيين علمي شيوه به را آنها شادي
نيستند برخوردار خوبي شادي سطح از مردم از بيشتري درصد
.است بيشتر ما جامعه در غمآلود سكوت و انزوا وغمگيني ،
چيست؟ شادي
من ولي نگريست ، شادي مساله به ميتوان مختلف زواياي از
نگاه شادي موضوع به اجتماعي روانشناسي بعد از دارم دوست
انسان بودن راضي نتيجه ميتوان را شادي بعد اين از.كنم
نيز را ديگري تعريفهاي روانشناسان البته.گرفت نظر در
ميدهد نشان ما تحقيقات ولي دادهاند ، ارائه شادي براي
كلي روند از او رضايت كيفيت را فردي هر شادي سطح كه
و زندگي از انسان چه هر يعني ميكند ، تعيين زندگي
اتفاقاتي اگر و بود خواهد شادتر باشد راضي آن اتفاقات
پايين موجب نيز همانقدر شود فرد رضايت رفتن بين از موجب
وضع از كه انسانهايي.شد خواهد وي شادي كلي سطح رفتن
شادي نيستند راضي خود اجتماعي يا و خانوادگي يا فردي
.است پائينتري سطح در آنها
باشادي آن ارتباط و لذت
حساب شادي مقابل را لذت روانشناسان و فيلسوفان از بعضي
ببرد لذت چيزي از انسان اگر آنها نظر به ميكنند ،
بايد ديدگاه اين درباره.بود خواهد شاد نيز همانقدر
همه نميتوان دارد مختلفي انواع لذت "اولا كه كنم اشاره
از بعضي مثال بهعنوان.گرفت نظر در شكل يك در را لذتها
گناهان مثل ميشود ، افسردگي و غمگيني مدتها موجب لذتها
مصرف از فرد يك.مخدر مواد مصرف يا و اجتماعي تخلفات يا
دچار آن ، مقطعي لذت از بعد ولي ميبرد لذت مخدر مواد
وضع نيز گناهان مورد در و ميگردد پشيماني و اندوه
لذت اين كه بود خواهد شادي موجب لذتي ولي.است بدينگونه
ايثار ، انسانها ، به كمك مثل.باشد فردي ارزشهاي چارچوب در
علت ميشود شادي موجب "واقعا لذتها نوع ايندادن هديه
است ، رضايت نوعي حقيقت در لذت اين كه است اين نيز آن
اين و است راضي است داده انجام كه كاري از فرد يعني
كه برميگرديم خودمان بحث به پس.دارد بدنبال لذت رضايت
.است بودن راضي نتيجه شادي
است؟ شاد ميخندد كه كسي هر آيا
ديگري چيز واقعيت ولي ميدانند شادي عين را خنديدن بعضي
خندهها از خيلي.دارد مختلفي انواع خنده "اولا.است
:شاعر بقول است ، نارضايتي نشانه و شادي با مخالف
است انگيزتر غم گريه از من تلخ خنده
آن به است گذشته گريه از كارم
ميخندم
شادي شيرين خنده ولي بود نخواهد شادي موجب تلخ خنده
است شادي علائم از شيرين خنده.ميكند ايجاد را موقتي
.بود نخواهد پايدار شادي موجب شيرين خندههاي حتي ولي
هم به حالت كه است زندگي طول در مثبت و كلي روند يك شادي
به شادمانه و شيرين خندههاي از بعد بسا چه.دارد پيوسته
غمگيني احساس و ميدهيم ادامه خود نوميدانه افكار
.ميكنيم
گريهها با آن وارتباط بودن شاد
از را زيستن شاد عزاداريها و گريهها آيا اينكه بحث
آتي فرصتهاي در كه است مفصلي بحث نه يا ميگيرد انساني
عزاداري نوع هر ما اعتقاد به ولي پرداخت ، خواهيم آن به
غم گريه نوع هر و نيست غمگيني موجب و بودن شاد مخالف
مختلفي انواع عزاداريها و گريههاداشت نخواهد بدنبال
از و است عاشقانه چون گريهها از بعضي بسا چه.دارند
و ميكند تخليه را شخص غمگين ذهن نيست ، ناتواني و سرعجز
پايدار شادي موجب و شده او در رضايت و راحتي ايجاد موجبب
كس هر و نيست ناشاد ميكند گريه كه انساني.ميگردد او
را خنده و گريه جايگاه و اثر.بود نخواهد شاد ميخندد كه
درصد و انسان زندگي كلي روند در آنهابايد انواع از جدا
نگاه يك در وليبكنيم بررسي كلي روند اين از او رضايت
از موقتي ، صورت به چه اگر را بودن شاد گريهها اكثر كلي
.ميبرد بين
؟ شادباشيم ميتوانيم چگونه
براي كه ميكنيم پيشنهاد را اساسي شيوه دو بودن شاد براي
:است عملي و ملموس انسانها همه
نگرشي و فكري شيوه-الف
رفتاري و عملي شيوه -ب
نگرشي و فكري شيوه
و باشيم نداشته رضايت زندگي از اگر كه كرديم اشاره "قبلا
كنيم گلايه و شكوه آن اتفاقات و زندگي دست از همچنين
پس گرفت خواهيم فاصله زيستن شاد و شادي از نيز همانقدر
.كنيم ايجاد رضايت خود زندگي در بايستي
يعني.اوست داوريهاي به وابسته زندگي از انسان رضايت
موجب را ما رضايت عدم يا رضايت موجود ، واقعيتهاي
تعيين واقعيتها اين مورد در ما داوري بلكه نميشوند
زيستن شاد واقعي رمز پس ماست ، نارضايتي يا رضايت كننده
متوجه بيانديشيد كمي اگر.است منفي داوريهاي از دوري
شما رنجهاي و گلايهها نارضايتيها ، تمام كه ميشويد
داوريهاي از دست امروز اگر.شماست منفي نتيجهداوريهاي
دچار برداريد خودتان حتي و زندگي ديگران ، مورد در منفي
.كرد خواهيد احساس را واقعي شادي و بود نخواهيد نارضايتي
.نيست منطقي و صحيح انسانها ما تربيت شيوه متاسفانه
خاطر به كودكي از ميشوند ، تربيت خودراي و مستبد انسانها
در و ميگيرد صورت او بر كه زيادي نهيهاي و امر
بار قالبي را او ميشود بيشتري دخالتهاي او رفتارهاي
اين و بيانديشد قالبي كه ميگيرد ياد كودك يعني ميآورد
همه مستبد فرد و ميآورد بار مستبد را او انديشيدن قالبي
شروع اين و ميسنجد خودش باورهاي با و خودش با را چيز
.است نارضايتي و اختلافات و درگيري و بدبختي
نگاه انسانها رفتار و زندگي بر خودمان عينك با ما وقتي
و انسانها خودمان فكري قالبهاي و ارزشها با و ميكنيم
"بعضا بسا چه و)محدود درك براساس و ميسنجيم را رفتارشان
اين و داريم انتظاراتي زندگي و انسانها از خودمان (غلط
و ميشويم ناراضي نميشود ، برآورده "مطمئنا انتظارات
.ميدهيم دست از را شادي
كجا از نميانديشند ، ما از بهتر ديگران كه معلوم كجا از
براي پس.نيست ما رفتار از بهتر ديگران رفتار كه معلوم
اين.دهيم تغيير را نگرشمان و خودمان بايد اول بودن شاد
خودمان داوري بلكه ميكنند غمگين را ما كه نيستند ديگران
كه بپذيريم را مهم اصل اين بايد.ميشود ما ناشادي موجب
اشتباه است ممكن و نيستند واقعيت عين ما انديشههاي
انديشهها بودن اشتباه زمان گذشت كه همانطوري.باشند
بايد زيستن شاد براي پسمينمايد اثبات را وتصميمهايمان
حساب و درست خيلي كنيم داوري داريم قصد اگر نكنيم ، داوري
رفتار ما نظر به كه را وديگران كنيم داوري مثبت و شده
اسلام مقدس دين در كه ببخشيم وجود تمام با دارند غلطي
الهي بخشش وصف در نيز شاعر.است بخشنده و مهربان خداوند
:ميگويد
آي باز هستي آنچه هر آي باز
آي باز پرستي وبت گبر و كافر گر
نيست نوميدي درگه ما درگه اين
بازآي شكستي توبه اگر بار صد
رفتاري و عملي شيوه
مستقيم تاثير ما اعمال و رفتارها بر ما افكار كه همانطور
ما انديشههاي و افكار بر نيز ما حالتهاي دارد ،
شادمانه رفتارهاي بايد بودن شاد براي پساست تاثيرگذار
محبت بودن ، صميمي كردن ، خنديدن ، شوخيباشيم داشته مثبت و
روابط در بايستي است ، آفرين شادي رفتارهاي جزء كردن
در شركت همچنين.كنيم توجه مسائل اين به اجتماعيمان
و خوب احساسهاي بخش شادي مراسمهاي و شاد جلسات جشنها ،
حتي و ما شادي موجب اين و كرد خواهد ايجاد ما در شادمانه
به منفي داوري از و رضايت به نارضايتي از ما نگرش تغيير
جزئي را صميميت و لبخند است بهتر.بود خواهد مثبت داوري
اسلام گرامي پيامبر.دهيم قرار خود هميشگي رفتارهاي از
داشتند پربركتشان زندگي در كه نشيبي و فراز همه آن با
.بودند لب به لبخند هميشه
و لبخند و شادي ميشويم وارد كه جمعي هر در است بهتر
شادي احساس شكوفايي موجب و كنيم وارد خودمان با را محبت
لازم.كنيم شادي و رضايت احساس نيز خود و شويم جمع آن در
و كنيم عزاداري مراسم از بيشتر را جشنها تعداد است
كنيم پاك غلط پيرايههاي و خرافات از را خود عزاداريهاي
.كنيم حذف عزاداريها فلسفه از را ناتواني و عجز مفهوم و
موجب هم امامان ، براي عاشقانه گريههاي و عزاداري وقت آن
الهي انديشههاي شكوفايي موجب هم و روحي معنويت اعتلاي
خواهد ما شادي و رضايت مسير در نيز اين و شد خواهد ما در
.بود
كه ماست براي فرصت بهترين و بهانه زيباترين نوروزي جشن
زيستن شاد و شادي براي را خود نياكان زيباي شيوههاي
دل از را نااميديها و غمها خدا به توكل با كنيم ، احيا
برداريم گام زيبا آيندهاي بسوي شاد و استوار و بزداييم
همراه بياييم.بسازيم كشورمان و خود براي زيبا فردايي و
گل گلها ، شكوفايي با و سردهيم زندگي سرود شاد پرندگان با
مشكلات وجود با بياييم.كنيم بارور خود دلهاي در را اميد
شادي پرتو در را مشكلات اين بتوانيم تا باشيم شاد زندگي ،
شدن نو با بياييم.ببريم بين از پويايي و نشاط و آرامش و
ببينيم ، زيبا را دنيا و كنيم زيبا و نو را خود نگرش طبيعت
ارمغان به ما براي را پايداري شادي ديدن ، زيبا اين
.آورد خواهد
وليزاده صمد
شغلي و شخصي زندگي در تعادل
اكو مثل بارها را "است شلوغ خيلي سرمان روزها اين" جمله
.شنيدهايد مربيان و اوليا جلسه و مديره هيات اتاق از
و است افزايش به رو خانه و اداره در مسئوليتها و تقاضاها
.شود انجام بايد كارها بعضي اوقات گاهي
چيست؟ مشكلات
چيز چه و دارد اهميت برايتان چيز چه كه كنيد مشخص اول
با.كنيد صحبت همسرتان با هستيد متاهل اگر.ندارد اهميت
نيازهايتان كه كنيد برنامهريزي طوري بتوانيد شايد هم
نيازهاي كافي قدر به عمل اين كه شويد مطمئن.شود برطرف
بيش نگرانيهاي اين بنابر ميكند ، برطرف خانه در را شما
.نميافكند سايه شما شغل بر حد از
مشخص نيازهايتان سوءال اين به پاسخ با چيست؟ نيازهايتان
وقت گذراندن چنانچه "است؟ مهم برايم چيز چه" ميشود
طوري را كاريتان برنامه است نياز يك خانواده با بيشتر
مهم برايم نگوييدباشيد آزاد زمان آن در كه كنيد تنظيم
تا بگيريد قرار پرزحمتي كار موقعيت در آن از پس اما است
.بيابيد بيشتري مشكل در غرق را خودتان اينكه
شويد قائل محدوديتهايي
نكنيد ، كار زياد كه بگيريد تصميم هستيد ، سختكوش چنانچه
در سعي شما كه ميشود مشكل زماني تصميمگيري اين اما
شغلتان يا و داريد رئيستان و همكاران به خود دادن نشان
فكر درست نميتوانيد باشيد پرمشغله وقتي.است امدادرساني
موءثر كمكتان چقدر و ميكنيد كمك كساني چه به كه كنيد
تا خستهايد ، هم كردن فكر براي حتي كه زماني بود؟ خواهد
بوجود را تغييراتي ميتوانيد است؟ موءثر كارتان حد چه
كار درخانه چنانچه.داريد شغلي چه نيست مهم آوريد
به نه دهيد ، اختصاص خودتان به را آخر ساعت نيم ميكنيد
حتي كه است حدي به كاريتان حجم و هستيد شاغل چنانچه.كار
اين پس ببينيد ، را ديگر رجوع ارباب يك تنها نميتوانيد
.برسانيد تعادل حد به را كاريتان حجم -ندهيد انجام را كار
باشيد خودتان مواظب
به سريعتر چه هر نرفتهايد پزشك نزد چكاپ براي چنانچه
ورزشهاي به را دقيقه چند روز هر.كنيد اقدام كار اين
.دهيد اختصاص عميق تفكر يا بدني تمرينات آور ، نشاط
حد بالاترين به روحي و فيزيكي شرايط نظر از را خودتان
نيز خانوادهتان سلامت براي سرمشقي شما كه چرا.برسانيد
.بود خواهيد
.باشيد حمايت پي درنباشد آسان تغييرات اين است ممكن
.كنيد صحبت پزشك با يا ، صميمانه دوستان با شروع براي
ممكن اعمال اين ديگر ، عبارت به ميكنيد؟ گناه احساس چرا
ميكنيد كار آنها خاطر به كه چيزهايي تمام با نظر به است
و خانواده صرف را وقتتان بيشتر اما باشد ، داشته تضاد
اهدافمان به ميكنيم سعي "ذاتا همگي ماكردهايد شغلتان
به دستيابي براي را جديدي هدف كنيد سعي پس يابيم دست
.برگزينيد زندگي در تعادل
آمريكا خانوادگي پزشكان آكادمي
نقيئي ميترا:ترجمه
"ملت" روزنامه انتشار محسنياژهاي دستور به
شد متوقف شماره يك از پس
و 8 تبصرههاي 6 به استناد با ملت روزنامه :اجتماعي گروه
حجتالاسلام دستور به مطبوعات قانون اصلاحيه ماده 6
.شد توقيف اژهاي محسني
ارشاد وزارت به قضايي دستور براساس:ايسنا بهگزاش
از استعلام از پيش تا انتشار مجوز داراي روزنامههاي
.ندارند چاپ حق اطلاعات وزارت
ايسنا ، با گفتوگو در ملت ، روزنامه صاحبامتياز حقي ، سعيد
مطلب اين بيان با ملت ، روزنامه توقيف علت تشريح در
اسامي كه هنگامي تا گفت ما به محسنياژهاي آقاي:افزود
آن مورد در ما و نكنيد اعلام ما به را خود تحريريه
.داشت نخواهيد را روزنامه انتشار اجازه ننماييم ، استعلام
ملت ، روزنامه دوباره بازگشايي به نسبت ادامه در حقي
.كرد خوشبيني ابراز
و اعضا مطبوعات قانون اصلاحيه ماده 6 تبصره 8 موجب به
و غيرقانوني گروههاي يا و انقلاب ضد گروههاي هواداران
اعمال جرم به كه اسلامي انقلاب دادگاههاي محكومين
محكوميت خارجي و داخلي امنيت عليه يا و ضدانقلابي
اسلامي جمهوري نظام عليه كه كساني همچنين و يافتهاند
فعاليت هيچگونه حق ميكنند تبليغ يا و فعاليت ايران
اژهاي محسني.ندارند را نشريات در سمت قبول و مطبوعاتي
از پيش نشريات كليه كرد ، اعلام ماده همين به استناد با
.نمايند اعلام را تحريريه اعضاي اسامي بايد انتشار
پيششماره يك دوشنبه روز فقط ملت روزنامه است گفتني
.كرد منتشر
|