نابرابري و فقر ;ساختاري معضلات
حجاريان سعيد دكتر (دوم بخش)اسلام - عدالت- توسعه
ميتوان راديكال رهيافت عنوان تحت كه مجموعهاي*
مكتب تئوريسينهاي از رنگارنگي طيف نمود طبقهبندي
غيرسرمايهداري ، رشد راه طرفداران وابستگي ،
تخيلي ، سوسياليسم سوسياليستي ، اقتصاد نظريهپردازان
با درجاتي به يك هر كه ميدهد تشكيل را..و ماركسيستها
را عدالت برقراري و مخالفند بازار اقتصاد و خصوصي مالكيت
ميسر سرمايهدارانه مناسبات نابودي و لغو طريق از جز
نميدانند
ماركسيسم به كه غيرسرمايهداري رشد راه نظريهپردازان *
مساله به ديگر زاويهاي از بودند نزديكتر اردوگاهي
براي مرحلهاي دو انقلابي بر كماكان آنها.مينگريستند
اين با مطابق كه ميفشردند پاي مانده عقب كشورهاي رشد
دست ضداستعماري ، و دموكراتيك انقلابي اول ، گام در فرمول
ثقل تقويت اثر بر بعد ودرگام ميكند كوته را بيگانگان
با و سوسياليستي سمتگيري با دولت ، در انقلابي نيروهاي
توسعه مسير سوسياليسم اردوگاه با اقتصادي پيوندهاي تقويت
ميشود طي
(1)نمودار
افزايش و اقتصادي رشد ميان رابطهاي تعيين گرچه امروزه
"تقريبا آنچه اما است ، مناقشهبرانگيز موضوع نابرابريها
طي داراييها ، اوليه توزيع الگوي كه است آن است محرز
توزيع اگر يعني ميماند ، ثابت كمابيش رشد فرايند
احتمال باشد ، نابرابر رشد اوليه فازهاي در داراييها
برابر بهگونهاي توسعه ، از ناشي درآمد افزايشهاي اينكه
كه معتقدند مساواتجويان بعضي لذا است ، كم شود توزيع
كه است لازم توسعه سمت به عادلانه راهي گرفتن درپيش براي
را پا بعضي و باشد برابر "نسبتا داراييها اوليه توزيع
مطلق فقر نسل ، يك طي آنكه براي ميگويند و گذاشته فراتر
و درآمد جريان و توزيع باز بايد فقط نه شود امحاء
استذخيره لازم بلكه برود حاشيهاي نقاط به سرمايهگذاري
راديكال بهگونهاي رشد اوليه مراحل همان در داراييها
به ضميمهاي بهعنوان نهفقط تدبير اين و شود توزيع
اجزاء از لاينفك جزيي عنوان به بلكه توسعه ، استراتژي
معضل آلدلر ، و ريگين قول به.گيرد قرار پذيرش مورد الگو ،
ساختاري راهحلي و است ساختاري معضلي فقر ، و نابرابري
.است فريبي خود نوعي تاكتيكي راهكارهاي و ميطلبد
هم وسيعي ميداني مطالعات به دست صاحبنظران از گروه اين
بر متكي توسعه الگوهاي نقد به تجربي زاويهاي از و زده
خانم.پرداختهاند پولگرايانه سياستهاي و بازار مكانيزم
داده انجام جنوبي كره مورد در كه پژوهشي در آدلمن ايرما
توزيع باز براي شده طراحي تمهيدات كه رسيده نتيجه اين به
سياستهاي قبول مورد چارچوب در) تهيدستان بهنفع درآمد
روي مهمي تاثير رشد ، فرايند طي و عمل در (پولگرايانه
تداوم و بودن غيرحساس فيالواقع و نداشته درآمد توزيع
كه ميدهد نشان مذكور تمهيدات به نسبت درآمد توزيع الگوي
كه ساختارياي تحولات با جز محروميت كاهش و فقر ريشهكني
.است غيرممكن ميرود فراتر پولگرايانه سياستهاي ازچارچوب
جديترين كه ميدهد نشان فيليپين مورد در مشابهي تحقيق
چنداني تاثير نوليبرال مكتب چارچوب در فقرزدايي تمهيدات
سال طي 25 جيني ضريب "مثلا و نداشته درآمد توزيع در
پيشرفته كشورهاي در حتياست يافته كاهش درصد حداكثر 5
كار سر بر رفاهي دولتهاي كه هنگامي سرمايهداري ،
باز داشته چشمگيري افزايش هم عمومي هزينههاي و بودهاند
رخ پايين دهكهاي بهنفع درآمدها در قابلتوجهي توزيع
.است نداده
:كه است ميردال گونارد ادعاي اين موءيد نمونهها اين
نابرابري نوع هر تشديد به اصلاح عوض در بازار نيروهاي"
."دارند تمايل...و قدرت ثروت ، درآمد ، توزيع از اعم اوليه
رهيافت مشكل بنياديترين بايد را پديده اين لذا و
.دانست درآمد توزيع الگوي به نسبت مارجيناليستي
اقتصاد با را خود فاصله چند هر مساواتطلب ، صاحبنظران
به نسبت هم آنها راديكالترين اما ميكنند حفظ ليبرال
بهينه تخصيص جهت در بازار مكانيزم كردن رها و سوسياليسم
.هستند بدبين منابع
پيش هم توليد ابزار بر خصوصي مالكيت الغاء مرز تا آنها
رشد در تقاضا و عرضه مكانيزم كارآمدي اما ميروند ،
افراطيترين لذا و بگيرند ناديده نميتوانند را اقتصادي
اسكارلانگه.است "بازار سوسياليزم" آنان نزد توسعه الگوي
به خود انتقاد بازار ، سوسياليزم صاحبنظر مشهورترين
حكومت يك":ميكند بيان اينچنين را سوسياليستي مدلهاي
آيا كه دهد پاسخ سوءال اين به بايد لاجرم سوسياليستي
؟"دفعتا يا برد خواهد پيش "متدرجا را خود برنامههاي
برنامههاي بهيكباره كه اقتصادهايي فروپاشي تجربه
دولت يك حتي كه ميدهد نشان كردهاند اجرا را سوسياليستي
و كرده رعايت را خصوصي مالكيت امنيت بايد نيز سوسياليستي
خصوصي بنگاههاي طبيعي رفتار و فعاليت براي را كافي تضمين
."آورد فراهم بازار اقتصاد چارچوب در
مقايسه چين با را كوبا همواره بازار سوسياليزم طرفداران
گونهاي به كه كوبا مورد در ميگيرند نتيجه و كرده
گرفت ، صورت سوسياليستي نظام به سريع گذار ايدئولوژيك
از پس چينيها اما شد مواجه فاجعه با كشور اين اقتصاد
با و گرفتند پيش در پراگماتيستي رفتاري فرهنگي انقلاب
مداخله از را عرصههايي كمكم مختلط اقتصاد نوعي پذيرش
بازار گسترش به و كرده خارج مركزي برنامهريزي و دولتي
مختلط ، اقتصاد طرفداران رنگارنگ طيف ميان در.رساندند مدد
نهادي اقتصاد صاحبنظران شد گفته كه مواردي بهجز
نوع كه داريم هم را (..و ميردال -ليست -وبلن ازقبيل)
براي معتقدند و ميكنند تجويز را مختلط اقتصاد از خاصي
اقتصادي مناسبات كردن ليبراليزه عقبماندهتر ، كشورهاي
ميتواند تنها كامل رقابتي بازار و نميكند دوا را دردي
.شود محقق كشور يك اقتصادي بنيه قوت و كمال مراحل در
آلمان مانند) صنعتي يافته توسعه ديرتر كشورهاي فيالواقع
و بوده دولتگرا سخت خود توسعه اوليه فازهاي در (ژاپن و
اين به تاسي.ميدانستهاند توسعه لكوموتيو را دولت
و لاتين امريكاي توسعه درحال كشورهاي در رشد مدلهاي
توسعهگرايي دولتهاي تاسيس به منتهي شرقي جنوب آسياي
خيز مرحله در كه شده "بوروكراتيك اقتدارگراي" به موسوم
پيدا اقتصادي چرخه در "كاملا آنها مرئي دست اقتصادي ،
.ميپرداختهاند منابع تخصيص به بازار از نيابت به و بوده
در الگوست اين از نمايي خصلت نمونه كه ژاپن مثل كشوري
نه و "توسعهاي بازار" بهدنبال خود توسعه مراحل تمام
سود حداكثر دنبال به آنكه جاي به يعني بود ، آزاد بازار
بازار از بيشتري سهم كسب و اجتماعي توليد افزايش باشد ،
.ميكرد تعقيب (مستمر دامپينگ بهقيمت ولو) را جهاني
را اروپايي صنعتي كشورهاي با رقابت امكان كه كشور اين
بود ارزانش كار نيروي آن ، نسبي مزيت تنها و نداشت
:گرفت فاصله زير موارد در آنگلوساكسوني الگوي از بهناچار
افراد رقابت عرصه كه آداماسميتي متعارف بازار:الف
"اساسا و نگرفت پا كشور اين در بود مستقلالراي و آزاد
از محلي ليبرال ايندويدوآليته كشور اين اقتصادي فرهنگ در
گسترده دودمانهاي و كاستها عوض ، در نكرده پيدا اعراب
و ميشوند محسوب بازار در رقابت واحد (زايباتسو) اقتصادي
بارز ويژگي هميشه دولت توسط " هدايتشده بازار نظام"
.است ميداده تشكيل را ژاپني اقتصاد
مصرفكننده خشنودي و مصرف بر اصل نوكلاسيك اقتصاد در:ب
عنصر رضايت و توليد با اصالت نهادي ، اقتصاد در اما است ،
.است مولد
ديرتر كشورهاي "كلا و) ژاپن در كه آنجا از:ج
بود پرتلاش كار نيروي نسبي ، مزيت تنها (توسعهيافته
و دولتمردان كار دستور در مزيت اين بهسازي همواره
استخدام مانند مقولاتي و داشته قرار كارآفرينان
مازاد زايباتسو ، به دلبستگي و تعلق ايجاد مادامالعمر ،
كشور اين در است بيگانه بازار اقتصاد با كه...و استخدام
.دارد رواج
زايباتسوها در مساواتجويانه مناسبات نمودن برقرار:د
فراتر سرمايهداري اقتصاد يك متعارف حدود از "كاملا كه
.ميرود
مرحله در مساواتجويان بگذريم ، كه نظري مباحث از
رفع" قبيل از متفاوت رهيافت چند درون از سياستگذاري
هرچه براي "توزيع باز با همراه توسعه" و "اوليه حوائج
ميكنند استخراج را تمهيداتي رشد ، مراحل كردن عادلانهتر
از ناشي صدمات كاهش براي موقت راهحلهاي بهعنوان كه
.ميشوند توصيه باز و آزاد اقتصادي سمت به گذار دوران
عمل لبهاي دو شمشير مانند شيوه اين:قيمتها كنترل -1
ديگر بعضي ضرر به و فقرا بعضي نفع به است ممكن كه ميكند
زده لطمه كشاورزان به غلات قيمت كنترل "مثلا.كند عمل
شيوه ، اين ديگر مشكل.ميكند منتفع را شهري خانوارهاي اما
يك براي كه است شرايطي ساير روي منفي تاثير احتمال
مواد قيمت افزايش "مثلا است لازم توزيعي باز استراتژي
بر محدود اثري تنها عرضه ، پايين كشسايي بهخاطر غذايي
تشكيل (كوتاهمدت در لااقل)ميگذارد تقاضا شرايط روي
.دانستهاند قيمتها كنترل عوارض از يكي نيز را سياه بازار
است آن قيمتها كنترل مشكلات از يكي:سوبسيد و ماليات -2
و توليدكنندگان ميان صفر جمع حاصل با بازي كه
است ديگري ضرر در يكي نفع كه ميكند برقرار مصرفكنندگان
را مشكل اين سوبسيد ، و غيرمستقيم مالياتهاي مكانيزم ، اما
پرداختهاي و توليدكنندگان دريافتي ميان زيرا ميدهد كاهش
براي را قدرت و مياندازد فاصله سوبسيد مصرفكنندگان
.ميبرد بالا شده برنامهريزي توزيع باز و سوبسيد هدايت
تمام اغنياء بهنفع سوبسيد اقلام ، بعضي در همواره البته
.(نان و آب و سوخت مثل)ميشود
كارگران نفع به "عموما شيوه اين:دستمزد حداقل تعيين -3
در كارگران توسعه حال در كشورهاي از بسياري در اما است
(بست بكار بخش اين در را شيوه اين ميتوان كه) رسمي بخش
كثير جمعيت نيز و) شهري غيررسمي بخش در و اندكاند
حداقل نميتوان دولتي كنترل فقدان علت به (دهقانان
نيروي %تنها 20 وب ريچارد قول به.كرد اعمال را دستمزد
.كرد حمايت ميتوان شيوه بدين را كار
كار كه ميدهد نشان توسعه حال در كشورهاي تجارب وانگهي
اقشار ميان در را نابرابري شكاف "احتمالا شيوه اين بست
يك پيدايش تانزانيا در "مثلا ميكند زياد اجتماع پايين
كارگران انبوه كنار در كارگري اشرافيت و سفيد يقه اقليت
در و.بود شيوه اين برد كار آثار از غيررسمي بخش فقير
در) رسمي بخش كارگران از حمايتي سياستهاي پرتغال و شيلي
بسياري ورشكستگي باعث (شده تمام كالاي قيمت كنترل كنار
.داد كاهش را اقتصادي نظام كارآمدي و شد كارخانجات از
موجب كاربر پروژههاي راهاندازي:شغلي فرصتهاي ايجاد -4
فقر مهم عوامل از يكي و ميشود شغلي فرصتهاي انبوهسازي
خود نوبه به تمهيد اين اما ميدهد كاهش را بيكاري يعني
انگيزه و داده افزايش شدت به را كالاها پارهاي تقاضاي
بخش در بتوان كه آن مگر ميزند دامن را داخلي مهاجرتهاي
.زد آفريني كار به دست صنعتي كشاورزي
به مالي اعانههاي مستقيم پرداخت:درآمد انتقال -5
پي در چنداني موفقيت نيافته توسعه كشورهاي در مستمندان
و مالياتي سيستم صنعتي ، پيشرفته كشورهاي در حتي و نداشته
نهادهاي طريق از فقرا به اغنياء درآمد از بخشي انتقال
در اما نشده آسيبپذيران بهروزي موجب اجتماعي تامين
افزايش موجب كه باشد بهگونهاي درآمد انتقال كه صورتي
شود آسيبپذير اقشار ميان در سرمايه تشكيل و بهرهوري
.ميكند كمك نابرابري كاهش به "طبعا
عمومي ، كالاهاي از منظور:عمومي كالاهاي دامنه گسترش -6
كمك فرصتها برابري به كه است...و آموزش بهداشت ، درمان ،
نفع به توسعه حال در كشورهاي در "معمولا و ميرساند
ملي سطح در امكانات اين توزيع حال هر به اما نادارترهاست
مقولات ميان اين در كه دارد بستگي هم ديگري عوامل به
سازمان خود به بهتر كه تهيدستاني و مهماند بسيار سياسي
اتحاديههاي و سياسي احزاب از "احيانا و دادهاند
خود سوي به بيشتر را امكانات اين برخوردارند ، حمايتگر
.ميكنند جذب
مولديت و بهرهوري افزايش:تهيدستان مولديت افزايش -7
بهبود طريق از چه خردهپا ، پيشهوران و زمين كم كشاورزان
فقرزدايي طرق موءثرترين از جانبي اشتغالهاي يا و تكنولوژي
نه تهيدستان ميان در مولديت افزايش.است نابرابري كاهش و
موجب نتيجه در كه) ميدهد افزايش را آنها درآمد تنها
به بلكه (ميشود مادي تنعمات از آنها بيشتر بهرهبرداري
به ميپردازند ، خدمات و كالا توليد به فقرا كه ميزاني
ناخالص توليد افزايش به و كرده كمك نيز عرضه شرايط بهبود
.ميرسانند مدد داخلي
وسيع ، مقياس در داراييها انتقال:داراييها توزيع -8
به نيازمند البته و است نابرابري سريع كاهش موجب "ماهيتا
از يكي.است مولد سرمايه كنترل و مالكيت حق در تجديدنظر
سرمايههاي و مايملك كردن ملي دارايي توزيع مهم روشهاي
و نفت صنايع و كارخانجات.است خارجي شركتهاي و اغنياء
"معمولا كشاورزي زمينهاي و بزرگ صنعتهاي و كشت و معادن
.دارند قرار مليشدن معرض در
از بسياري در توليد عامل مهمترين زمين كه آنجا از
جهت در ماهوي تحول هيچ لذا است توسعه حال در كشورهاي
و ندارد وجود ارضي اصلاحات جز فقرا ثروت ذخيره افزايش
راديكالترين حتي كه داشت انتظار نميتوان البته
.كند ريشهكن روستاها در را فقر ارضي رفرمهاي
راهكارهاي بيشتر برميآيد فوق تمهيدات مجموعه از چنانكه
هر مساواتجويان توسط عادلانه توسعه زمينه در شده ارائه
هر به اما ميرود فراتر ليبرالي اقتصاد چارچوبهاي از چند
باقي سرمايهداري اقتصاد صورتبندي متعارف حدود در حال
اين از.نميبرد سوءال زير را آن اصلي مفروضات و ميماند
رسيدهاند نتيجه اين به راديكال مساواتجويان از برخي رو
نابرابري و فقر امحاء بهسوي توسعه الگوي سمتگيري كه
سياسي بستر و گردد پالايش اكونوميستي انحرافات از بايد
صاحبنظران از يكي.آيد فراهم عادلانه توسعه براي لازم
:مينويسد خصوص اين در توسعه هندي
با ستيز كه است شده روشن ديگر زمان هر از بيش امروزه"
ميشوند فقر موجب كه ساختارهايي با منازعه غياب در فقر
.نيست بيش فريبي وضع ، بدترين در و توهم حالت بهترين در
برنامه آن توانايي به بستگي فقرزدايي برنامه هر موفقيت
و دارد فقرا نفع به مهارتها و داراييها توزيع جهت در
هر.نيست ميسر عادلانه اجتماعي ساختار پرتو در جز اين
سياسي گروههاي پيدايش تسهيل شرايط بايد فقري ضد برنامه
تمركز.كند فراهم دارند بهعهده را تهيدستان نمايندگي كه
تدارك بدون فقر امحاء اقتصادي وجوه روي به انحصاري
وابستگي.است شكست به محكوم آن اجتماعي -سياسي چارچوب
حدي به اجتماعي نيروهاي سياسي آرايش به اقتصادي آرمانهاي
با و خود خودي به اقتصادي آماجهاي گفت ميتوان كه است
آنجا از و هستند بيمعنا اجتماعي -سياسي بستر از صرفنظر
اقتصادي برنامه نوع هر پيشبرد اصلي موءلفه دولت امروزه كه
توان و حساسيت آگاهي ، ايجاد فقر امحاء لازمه است ،
كنترل را دولت اين بايد كه است فقرايي ميان در حسابكشي
".باشند سهيم مشاركتجويانه توسعهاي فرآيند در و نمايند
راديكال رهيافت:ج
ميتوان راديكال رهيافت عنوان تحت كه مجموعهاي
مكتب تئوريسينهاي از رنگارنگي طيف نمود طبقهبندي
غيرسرمايهداري ، رشد راه طرفداران وابستگي ،
تخيلي ، سوسياليسم سوسياليستي ، اقتصاد نظريهپردازان
با درجاتي به يك هر كه ميدهد تشكيل را..و ماركسيستها
را عدالت برقراري و مخالفند بازار اقتصاد و خصوصي مالكيت
ميسر سرمايهدارانه مناسبات نابودي و لغو طريق از جز
.نميدانند
تقابل در مينامد "پيرامون صداي" را خود كه وابستگي مكتب
.آمد بوجود مدرنيزاسيون امريكايي مكتب هژموني با مستقيم
اقتصادي كميسيون درون از و دهه 60 در كه مكتب اين
تام مقبوليتي زودي به آمد بيرون (ECLA) لاتين امريكاي
راهبردهاي كه لاتين امريكاي پوپوليست رژيمهاي ميان
صنعتي و حمايتي سياستهاي قبيل ، از را آن توسعهگرايانه
.يافت بودند ، پذيرفته را واردات جايگزيني طريق از شدن
بايد را مكتب اين سرچشمههاي از ديگر يكي همچنين
ماركسيسم با گسست در كه دانست نوماركسيستي ديدگاههاي
كشورهاي توسعه براي زير شرح به را مفروضاتي ارتدوكس
.مينهادند پيش سرمايهداري پيراموني
بمثابه را امپرياليسم ارتدوكس ، ماركسيسم كه حالي در -1
توجهات كانون در و انحصاري سرمايهداري از مرحله آخرين
منظر از امپرياليسم به ماركسيستها نو ميداد ، قرار خود
نيافتگي توسعه بر را آن تاثيرات و مينگريستند پيرامون
.ميكردند مطالعه سوم جهان
مرحلهاي دو استراتژي دنبال به ارتدوكس ماركسيسم -2
انقلاب يك سپس و دموكراتيك بورژوا انقلاب يك.بود انقلاب
فاقد سوم جهان كشورهاي بيشتر كه حالي در سوسياليستي
را انقلاب اول مرحله بتواند كه پيشرفتهاي سرمايهداري
نتيجه اين به نوماركسيستها لذا بودند برساند پايان به
پيراموني كشورهاي تكامل و نجات راه تنها كه رسيدند
مرحله وظايف كه است سوسياليستي مرحلهاي يك انقلاب
.برساند انجام به بايد خود هم را دموكراتيك انقلاب
سوسياليستي انقلاب ارتدوكس ، ماركسيستهاي نظر از -3
نمايد كمك شهرها در صنعتي پرولتارياي ارتقاء به ميبايست
سوسياليستي انقلاب راه جلب نوماركسيستها كه حالي در
چشم دهقانان انقلابي پتانسيل به و بودند شده چين و كوبا
.داشتند اميد
باران ، فرانك ، مانند) وابستگي مكتب عمده تئوريسينهاي
و نابرابري مساله چيز هر از قبل (امين سانتوس ، دوس
سطح در سرمايهداري نظام بسط اثر بر كه را بيعدالتي
اين به و داده قرار مطالعه مورد بود شده حادث جهاني
بواسطه پيراموني كشورهاي نيافتگي توسعه كه رسيدند نتيجه
كشورهاي به آن انتقال و كشورها اين از مازاد استخراج
استراتژي گونه هر از قبل و آمده بوجود سرمايهداري مركزي
-مركز استثمارگرانه و نابرابر رابطه بايد توسعهاي
راه موفقيت به اميد چشم ميتوان آنگاه شود ، قطع پيرامون
.بست خودبسنده و درونزا پايدار ، متوازن ، رشدي
عقب كه بودند عقيده اين بر مكتب اين صاحبنظران از بسياري
و مضاعف ستم پيامدهاي از بيعدالتي و ماندگي
و امپرياليستي كشورهاي بوسيله كه است استثماردوگانهاي
توسعه نوع هر شرط پيش و ميگيرد صورت بومي سرمايهداري
كه است ضداستعماري و سوسياليستي انقلاب يك عادلانهاي ،
وابستگي و حاكم سياسي و اقتصادي نخبگان شر از را كشور
.ميرهاند
در ژرف تغييراتي نيازمند توسعه":مينويسد چيلكوت "مثلا
انهدام طريق از اجتماعي و سياسي اقتصادي ، مناسبات
.است سازندگي تلاشهاي براي ملي عزم ايجاد و بازار مكانيزم
موجودند وضع حامي كه بيگانگان نفوذ الغاء توسعه ، لازمه
".است سوسياليستي بستري ايجاد و
ماركسيسم به كه غيرسرمايهداري رشد راه نظريهپردازان
مساله به ديگر زاويهاي از بودند نزديكتر اردوگاهي
براي مرحلهاي دو انقلابي بر كماكان آنها.مينگريستند
اين با مطابق كه ميفشردند پاي مانده عقب كشورهاي رشد
دست ضداستعماري ، و دموكراتيك انقلابي اول ، گام در فرمول
ثقل تقويت اثر بر بعد ودرگام ميكند كوته را بيگانگان
با و سوسياليستي سمتگيري با دولت ، در انقلابي نيروهاي
توسعه مسير سوسياليسم اردوگاه با اقتصادي پيوندهاي تقويت
.ميشود طي
راه نظريهپردازان برجستهترين از يكي اوليانوفسكي.ر
كشورهاي در":مينويسد خصوص اين در غيرسرمايهداري رشد
ساخت وزير صنايع بويژه و مولده نيروهاي تاخير مانده ، عقب
بدست طريق از آنان اقتصادي رشد كه ميكند الزام اقتصادي ،
بنيادهاي سازماندهي و دولت بوسيله اقتصادي اهرمهاي گرفتن
سرمايههاي جلب با همزمان دولتي ، بخش چارچوب در اقتصادي
دولت نظارت تحت خارجي ، سرمايههاي جمله آن از و خصوصي
كشورهاي در دولتي موءسسات مهم خصوصيات از يكيگردد تسريع
عمومي سهامي شركت يك اصول پايه بر كه است آن رشد حال در
در آنان بهادار اوراق نرخ "معمولا و ميشوند تشكيل
خصوصي سرمايهداران دست در و نميگردد تعيين بورسها
نه و "قسما نه موءسسات اين در نيز دليل همين به و نيست
برقراري.نميشود احياء و برقرار خصوصي مالكيت "كلا
بهترين ايجاد منظور به آگاهانه اقدام يك دولتي مالكيت
تاريخي ضرورت كه است مولد نيروهاي توسعه و رشد جهت شرايط
مالكيت اشكال و توليدي روابط و مراحل تمام كامل گذراندن
صنعتي توليد كالايي ، فرد توليد از كه را گذشته
رشد كم اقتصاد يك براي ميشود ناشي انحصاري سرمايهداري
نقش و هدفها دولت ، خصلت و اجتماعي سيستم..ميكند حذف
تعيين را رشد حال در كشورهاي در دولتي سرمايهداري
در ترديد بدون كشورها اين در دولتي سرمايهداري.ميكند
اما ميگردد ، سرمايهداري سيستم تحكيم موجب كنوني مرحله
را اقتصاد دولتي بخش كه دولت خصلت و حكومت اگر آينده ، در
به ميتواند بخش اين كند ، تغيير ميگيرد اختيار در
دموكراتيك انقلابي يا و سوسياليستي نظام استوار تكيهگاه
اين حالتي چنين در.شود تبديل كشور اقتصادي زندگي در
دولتي بخش بر تكيه با جديد دولت كه نيست منتفي امكان
خصوصي و دولتي سرمايهداري جديد شكلهاي ايجاد به سابق
سرمايههاي از استفاده اقدام اين از مقصود كه كند اقدام
ضدسرمايهداري و دموكراتيك انقلابي دولت نظارت زير خصوصي
و سرمايهداري موجود مالكيت برداشتن ميان از منظور به
".بود خواهد طبقه مثابه به بورژوازي محو
كه دولتي در كه ميشود گرفته نتيجه چنين جا اين از
دولتي سرمايهداري تازه شكل هر ميكنند ، حكومت زحمتكشان
و دولتي سرمايههاي "اختلاط" تناسب و آن رشد درجه يا و
روابط خصلت و رشد معين سطح از بازتابي اقتصاد ، در خصوصي
به و است آنها "بودن سوسياليستي" درجه و خصلت توليدي ،
از بازتابي دولتي ، سرمايهداري ماهيت تغيير ترتيب اين
"نپ" دوران در شوروي روسيه تجربهاست توليدي روابط ماهيت
.ميكند تاييد "كاملا را مطلب اين
اصلي عنصر بهعنوان فرد از نهادي ، اقتصادهاي در اگر
رقيب نهادهاي به و ميگيريم فاصله بازار نظام در رقابت
مناسبات "الزاما آنها از يك هر درون در كه ميرسيم
ارتدوكس ، سوسياليستي اقتصاد در نيست حكمفرما بازاري
و است دولت همانا كه دارد وجود بازار در بنگاه يك تنها
خصوصي مالكيت بسط از مانع سيستم اين در مندرج جمعگرايي
همسود گروههاي از نميتوان ديگر رو اين از.ميشود
به يكديگر با كمياب منابع سر بر كه گفت سخن اجتماعي
سياسي فضاي در صدا يك تنها بلكه برميخيزند رقابت
.است طنينانداز اجتماعي
داري غيرسرمايه رشد راه ديالكتيك اساسي خطوط و ويژگي"
اجتماعي ، مقوله اين.اجتماعي وحدت برقراري از است عبارت
وسايل بر شخصي مالكيت كه است واقعيتي آن منعكسكننده
تضاد آنها بين از و نموده جدا هم از را طبقات كه توليد
دولتي مالكيت به بهتدريج بود ، آورده بوجود آشتيناپذير
بدل واحدي كلكتيو به جامعه طريق اين از و ميگردد بدل
و (شهرها در صنايع شدن ملي و روستا در كئوپراتيو) ميشود
به اجتماعي سود يك براساس را زحمتكش اقشار و طبقات همه
".ميدهد پيوند هم
و وابستگي مكتب تئوريسينهاي نظريات فحواي از چنانكه
عمده كه) غيرسرمايهداري رشد راه نظريهپردازان
(ميشود ناشي گروه دو اين از توسعه راديكال رهيافتهاي
مناسبات ابقاي توسعه ، اوليه مراحل در اگر برميآيد ،
به خصوصي مالكيت و بازار سيستم و مزدوري كار و كالايي
خصلتي امور اين حال هر به ولي ميشود شمرده موجه دلايلي
كس هر از" شعار و شوند محو تدريج به بايد و دارند گذرا
شعار به بدل "كارش مطابق كس هر به و استعدادش اندازه به
"نيازش اندازه به كس هر به و توانش اندازه به هركس از"
.گردد
راههاي در پا كه را كشورهايي بخواهيم اگر البته
ثقل ضربجيني ، نظير شاخصهايي با گذاشتهاند سوسياليستي
درآمدي پايين دهكهاي برخورداري فقر ، خط زير خانوارهاي
و زندگي متعارف تسهيلات از استفاده مادي ، مواهب از
مجامع و سازمانها شهادت به بسنجيم.. و عمومي كالاهاي
از (انسانيش توسعه پروژه و ملل سازمان مثل)بينالمللي
نظامات با قياس در اما برخوردارند مناسبي "نسبتا وضعيت
درآمد دموكراسي ، مانند ملاكهايي در پيشرفته سرمايهداري
.هستند عقبماندهتر... و سرانه ناخالص توليد سرانه ،
كه شده موجب بازار ، نظام و خصوصي مالكيت با عنيف ضديت
بدوي كمونيسم طرفداران و تخيلي سوسياليستهاي از پارهاي
عمل عالم در خشن گونهاي به را خود يوتوپياهاي دهقاني ، و
ناكجاآباد عدالتخواهي درد اگر.درآورند اجرا مرحله به
بواسطه اوئن و فوريه سيمون ، سن مانند نويساني
در فاضله و عادله مدينههاي و اشتراكي ايجادكلنيهاي
ايجاد شاهد بشريت تاريخ مييافت ، تسلي و تشفي كوچك مقياس
آنها از يكي كه بوده هم كلان مقياس در زميني هاي"بهشت"
.است سرخ خمرهاي زمان كامبوج
نهادهايي زمره از را شهرنشيني و شهر پديده خمرها"
تسلط و سرمايهداري مناسبات بسط با كه ميدانستند
سوداگري با همزاد "اساسا و است سرنوشت هم بازار مكانيزم
پديدهاي "ماهيتا و آمده بوجود گوناگون بازارهاي تنوع و
ميليونها رسيدن ، قدرت به آغاز همان از لذا است بورژوائي
براي و كردند اجباري كوچ به مجبور را كامبوجي شهروند
كالخوزهاي مشابه) روستايي تعاونيهاي شهر ، نهاد براندازي
اين كردند آن جانشين را (اسرائيلي كيبوتصهاي و شوروي
به كامبوج كل براي را اردوگاهي نظامي روستايي ، كمونهاي
كامبوج اجتماعي رخساره و زيست فضاي آنچنان و آورد ارمغان
" فرماسيون را آن صاحبنظران از عدهاي كه كرد پيدا تحول
!ناميدهاند "شده برنامهريزي بردهداري
نيز را پول -كالا مبادله شيوه و كارمزدبري نظام خمرها ،
مقابل در بيگاري سيستم آن جاي به و كرده مضمحل كمابيش
نظر از پول.كردند متداول را كالا به كالا تهاتر و جيره
"متدرجا لذا و بود سرمايهدارانه "كاملا پديدهاي آنان
".زدند آن كردن بيارزش به دست
اسلامي رهيافتي جستجوي در
كه را نظرياتي ميتوان برميآيد گذشته مباحث از چنانكه
روي به پرداختهاند رشد و عدالت مقوله دو ميان نسبت به
قرار نوليبرال نظريات آن طرف يك در كه قرارداد پيوستاري
تقاضا و عرضه مكانيزم و مالكيت حق بر را اصل كه دارد
روشي و مبادلهاي وجه در تنها را عدالت و ميدهند قرار
نظم در تنها عدالتي چنين معتقدند و دانند مي مفهوم آن
در گوناگون عناصر آزادانه رفتار بهواسطه كه خودجوشي
را توسعه "اساسا و است تحصيل قابل ميآيد پديد بازار
اقتصادي ساختار تعديل و بازار به تعادل اعاده از عبارت
ديگر قطب در.ميدانند بازار عملكرد موانع حذف جهت در
به كه دارد قرار محض سوسياليستي نظريات پيوستار ، اين
اقتصادي متمركز برنامهريزي و توليد ابزار عمومي مالكيت
و ميكنند معني آن توزيعي وجه در را عدالت و داشته باور
عرصه در خود مستمر دخالت با كه است دولت وظيفه معتقدند
اينان نظر از.كند ممانعت سرمايه خصوصي انباشت از اقتصاد
با رابطه قطع با تنها پايدار و متوازن درونزا ، توسعه
استقرار و توليد مادي پايه تكامل و سرمايهداري جهان
اين قطب دو ميان دراست ميسر عادلانه توليدي مناسبات
هر كه دارد وجود نظريات از طيفي شد گفته چنانكه پيوستار
.ميدهند بازتاب را مختلط اقتصاد درجاتي ، به يك
-مختلط اقتصاد -سرمايهداري اقتصاد وجهي سه گونهشناسي
هست هم متعارفي تقسيمبندي كه را سوسياليستي اقتصاد
.كرد بيان هم ديگري بهصورت عقلي ، حصر طريق از ميتوان
شامل كه) اقتصادي كارآمدي ميان نسبت بيان به كه آنجا تا
كه) اقتصادي برابري و (ميشود هم توسعه امر در توانايي
به نظر دقت كمي با ميشود ، مربوط (است عدالت وجه مهمترين
بهتر بيان براي كه ميرسيم سابقالذكر گونهشناسي همان
.ميشود ارائه(1)نمودار مطالب ،
عليالاصول ، ميتوان برميآيد (1) نمودار از چنانكه
و كارآمدي رابطه درخصوص را اصلي اقتصادي مكتب سه مواضع
:نمود طبقهبندي زير شرح به برابري
رابطهاي به قائل سرمايهداري اقتصاد اصلي جريان -1
كه چرا است كارآمدي و برابري ميان تزاحم نوعي و معكوس
فعاليت انگيزه تضعيف و سرمايهگذاري كاهش باعث برابري
.ميشود
را برابري تصنعي ايجاد لاك ، جان مانند كلاسيك ليبرالهاي
نوع هر محرك را آن كه مالكيت كردن محدود جهت در گامي
صاحبنظران از بسياري و ميدانستند ميشمردند ، توسعهاي
لازمه (هايك و پوپر نوزيك ، فريدمن ، مانند) نحله اين
سياسي و اجتماعي خشن سركوب را ، اقتصادي برابرسازي
.ميدانند
هر كار اقتصادي ارزش از تابعي بايد درآمد آنان ، نظر از
تاثير كسي اگر و باشد (ميكند تعيين را آن بازار كه) فرد
و شده سوار مفت نبيند ، خود عوايد در را مهارت كسب
.داشت نخواهد ارتقاء براي انگيزهاي
ميان معكوس و خطي رابطه مختلط ، اقتصاد طرفداران -2
اقتصادي برابري معتقدند و منكرند را كارآمدي و برابري
آن در لااقل يا و) ميافزايد كارآمدي به معيني تاحد
و تسطيح به كه شرايطي در تنها و (نميدهد تغييري
و مولديت افت ميشويم ، نزديك اقتصادي يكنواختسازي
كه شرايطي در آنان ، نظر از.داشت خواهيم كارآمدي
"اساسا عدهاي و شده تقسيم نابرابري بهطور داراييها
انساني فاجعه به اقتصادي ليبراليزم نيستند چيز هيچ مالك
ليبراليسم آنان نظر از(رومر تاوني ، كوهن ، ) ميانجامد
آزادي.است آزادي مفهوم از محدودي معناي متضمن اقتصادي
از موانع حذف در تنها و باشد داشته محتوا و مضمون بايد
به.نگردد منحصر (است شكلي مقولهاي كه) بازار راه سر
نيستند مانعتالجمع برابري و آزادي نهتنها ترتيب اين
ارزش" باري و راولز نظر از.يكديگرند ملزوم و لازم بلكه
وابستگي استعداد و هوش از درجهاي به "ذاتا فرد هر كار
كه شرايطي هستند ، محيطي شرايط محصول خود اينها اما دارد
اين نبايد "اخلاقا لذا و ندارد كنترلي آنها روي فرد
تاثير (ميشوند فرصتها نابرابري منجربه كه) محيطي عوامل
."باشد داشته آنان درآمدهاي در
مستقيم رابطهاي اول گروه برعكس راديكال اقتصاددانان -3
و ميكنند برقرار كارآمدي و برابري مقوله دو ميان خطي و
اقتصادي كارآيي ممد است ، برابري مولد كه را مكانيزمي هر
.مينمايند تلقي
تكامل از مانع سرمايهدارانه توليدي مناسبات آنان نظر از
و مالكيت حق لغو شرايط در تنها و شده مولده نيروهاي
شكوفايي شاهد ميتوان توليد ، ابزار مالكيت اجتماعيشدن
.بود اقتصادي
مولده نيروهاي تكامل معادل را كارآمدي اگر نظر اين از
آنگاه توليدي مناسبات تعالي با مساوي را برابري و بدانيم
جلو روبه همواره و ديالكتيكي رابطهاي مقوله دو اين ميان
.دارد وجود
دارد ادامه
|