نظام اصلاح در مردم مشاركت براي راهي
قضايي
راهكارها و موانع دارو ، مصرف فرهنگ
شدهام؟ محروم استخدام از چرا
نظام اصلاح در مردم مشاركت براي راهي
قضايي
پس و قضاييه قوه بر خود تصدي شروع در شاهرودي آيتالله
حاكم وضعيت از خود درست تشخيص و اصلاحطلبانه نيات آن از
مرعشي آيتالله مصاحبه "اخيرا.كرد آشكار را قوه اين بر
دغدغههاي و دلواپسيها كه داد نشان قوه اين قضايي معاون
و دانشمند قضات و حقوق برجسته استادان
قوه بر شاهرودي الله آيت سلف رياست زمان در تجربه با
.است بوده جا به چقدر خوردند فرو كه غصههايي و قضاييه
آسيبهاي و ملت دوش بر شده تحميل هزينههاي محاسبه امروز
شتابزده اجراي و تصويب از ناشي كه فراوان اجتماعي
انقلاب ، و عمومي دادگاههاي تشكيل قانون نظير قوانيني
براي ميتواند كه است كاري ديگر قوانين بعضي و چك قانون
متضاد و نامتناسب لوايح تصويب و طرح از جلوگيري و آينده
اصلاح راهكارهاي از يكي تنها و باشد مفيد واقعيتها با
جامعه كلي مصلحت با مخالف قوانين لغو قضاييه قوه ساختار
و جرم وقوع از پيشگيري در قوه اين امكانات از استفاده و
مجازات "احتمالا يا اصلاح و جرائم افزايش از جلوگيري
قضايي رانت نوعي از فعلي بازار آشفته در كه است مجرماني
.ميباشد ميدهند ، ادامه خود كار به و شده برخوردار
قوه با مردم مشاركت ماند غافل آن از نبايد كه مطلبي
قوه فعلي متصديان متعالي هدفهاي به رسيدن در قضاييه
.است قضاييه
فرهنگي و باستاني تمدن داراي كه است كشورهايي از ايران
"مخصوصا بيگانه ، فرهنگهاي ورود رغم به و است اسلامي غني
هويت جديد ، فنون و علوم پذيرش در آمادگي و بيستم قرن در
دانش به احترام ساختاري چنين در.است كرده حفظ را خود
رفتار يك پرتجربه سالمندان و هنر و دين و علم بزرگان
از بسياري ميتوان كه جاست همين و ميشود محسوب منطقي
قبل را خانواده اعضاي و جامعه افراد بين موجود تنشهاي
حسنه سنت از و داد فيصله رسمي و قضايي مرجع با برخورد از
.برد بهره توافق و وگذشت سازش و صلح
در ديرين باورهاي حفظ به ما مردم كه ميدهد نشان واقعيت
اينك هم.هستند پايبند تجربه با و مسن افراد بزرگداشت
فراغتشان ايام كه دولت كاركنان از تجربه با بازنشستگان
.فراوانند ميكند منزوي را آنها حتي و ميرود هدر بيحاصل
حكميت شوراي مثل مردمي قضايي نهاد يك تاسيس با ميتوان
از بسياري به قضايي و اجتماعي معاضدت و داوري يا
دعاوي خانوادهها ، در احساسات بروز از ناشي اختلافات
جرائمي حتي و اجتماعي و اقتصادي معضلات پارهاي از ناشي
رفع "قطعا.داد پايان شوراها اين در خلاف و جنحه حد در
مراتب به اجتماعي شوراي يك در دعوا وفصل اختلاف
رسمي ، مرجع حال هر به كه دادگاهها به مراجعه از ثمربخشتر
اضافه به.بود خواهد است ، اداري انضباط با و خشك
عنوان به بازنشسته قضات از زيادي عده نظرات از ميتوان
.جست بهره شوراها اين در مشاور و راهنما
بر حد چه تا كه كردهاند ثابت اخير سال در 22 ما مردم
انقلاب از پس سالهاي طي علاقهمندند خود امور در مشاركت
.آفريدهاند شگفتي انتخابات و جمعي تصميمگيريهاي جنگ ، در
به كمك و خودشان امور اداره در مردم قدرت كه اينجاست
نظر.شد خواهد و شده آشكار اجرايي حوزههاي در حكومت
مشاركت تاييد در قضاييه قوه رئيس و جمهوري رئيس رهبر ،
.نيست انكارشدني شگفتانگيزشان توانايي به احترام و مردم
آنها درايت قدرشناس مردم ، به ازداوريها بخشي سپردن با
اصلاح.نگيريم دستكم را تجربه ارزش و اعتبار و باشيم
.است مردم مشاركت جلب براي فرصت بهترين قضاييه قوه ساختار
شليله محمدرضا
راهكارها و موانع دارو ، مصرف فرهنگ
مطرح هميشه درمان و طب زمينه در كه مهمي مسائل از يكي
.است آن مصرفي الگوي و دارو مساله است
يك ديد زاويه از هم ميبايست پزشكي جامعهشناسي منظر از
نگاه از هم و بيمار يك ديد زاويه از هم و پزشك
دولتي ، موءسسات داروخانهها ، از اعم دارو توزيعكنندگان
اين به (واسطهگران) دلالان حتي و داروسازي شركتهاي
دارو مصرف به آنان نگاه نوع و بيماران.كرد توجه مساله
:كرد طبقهبندي زير بهصورت ميتوان را
"اصلا كه ميدهند تشكيل كساني را بيماران از اول گروه:1
به آنهم ميدانند ، پزشك توسط دارو تجويز را بهبود شرط
دارو كم كه پزشكي افراد ، از دسته اين فراوان ، مقدار
.ندارند قبول كند توصيه را غيردارويي راههاي يا بنويسد
"غالبا و ميروند متخصصين نزد كمتر بيماران از عده اين
نوع به را درماني دارو و مخالفند نيز جراحي اعمال با
.ميدهند ترجيح رواندرماني يا جراحي نظير درمان ديگر
:ميشوند تقسيم گروه چند به افراد اين خود آنكه جالب
بهبود شرط را دارو تزريقي نوع كه آنان:اول گروه زير (1
.ميدانند
ملاك را دارو بودن متنوع كه آنان:دوم گروه زير (2
.ميدانند
اين.ميكنند عمل اول گروه خلاف "دقيقا دوم گروه:2
اجتناب دارو مصرف از "شديدا و مخالفند دارو با افراد
داشته وجود كساني گروه اين افراد بين در شايد ميكنند ،
مثال بهطور.باشد صحيح رفتارشان نحوه "بعضا كه باشند
ناشي مشكل يا و ديابت نظير مزمن بيماري يك به شخص چنانچه
مصرف دارو ميبايست "لزوما باشد مبتلا تيروئيد غده از
وضعيت بسا چه باشد گروه اين نظر موافق چنانچه اما.كند
.بيندازد مخاطره به خويش غلط تفكر خاطر به را خود جسماني
حتي و مشاوره رواندرماني ، به كه افرادي گروه اين در
را باشند علاقهمند سوزني طب و هيپنوتيزم نظير درمانهايي
.يافت ميتوان
نوع چند يا يك كه ميدهند تشكيل افرادي را سوم گروه:3
با افراد اين.ميبرند كار به ناراحتي هر براي را دارو
را آن آمپول يا شربت يا قرص يك از ديدن ثمر بار دو يا يك
گروه اين در.ميكنند تلقي خود هميشگي راهنجات بهعنوان
علتي كورتون ويژگيهاي و است فراوان "نسبتا كورتون مصرف
البته.بدانند اقدام اولين را چاره آخرين اينكه در است
اعتقاد گياهدرماني به كه هستند افراد اين از گروهي زير
گياهدرماني را راه تنها بيماري ، هر به ابتلا با و دارند
ميبريم پي نكته اين به گروه هر 3 مقايسه با.ميدانند
مشكلات بروز سبب دارو به بيماران نگاه تكثر و تنوع كه
صحيح ارتباط عدم همچنين و دارو توزيع نحوه ازجمله متعددي
و توزيعكنندگان هم كه زيرا شد ، خواهد بيمار و پزشك بين
روستا يا شهر يك بيماران كه بود نخواهند قادر پزشكان هم
گروه يك در دارو مصرف وضعيت نظر از را استان يك حتي يا و
را دارو مصرف در ناهماهنگي آراء ، تشتت اين و دهند قرار
.داشت خواهد دنبال به
عسگري نويد دكتر
شدهام؟ محروم استخدام از چرا
از پس سال 68 در.شدم قبول كنكور در سال 62 در اينجانب
كه حالي در تاريخ رشته در مشهد شريعتي دانشگاه در تاييد
از دوري و مشكلات تمام با داشتم ساله سه دوقلو دختر دو
.نمودم اخذ را تاريخ كارشناسي مدرك ترم در 8 خانواده
به پرورش و آموزش در نمودم سعي فقط مشكلاتي داشتن بدليل
سال 77 استخدامي و علمي امتحان در.شوم مشغول تدريس
ليست در دارم اطلاع كه آنجا تا و شدم قبول پرورش و آموزش
.گرديد حذف نامم روزها آخرين در ولي بودم هم نهايي
نمودم تقديم پرورش و آموزش عالي گزينش به را خود اعتراض
تاييد را قبلي حكم كتبي دليل هيچ بدون متاسفانه ولي
به را اعتراضيه قبل يكسال از بيش حدود ناچار به.نمودند
(شماره 743) نمودم تقديم جمهوري محترم رياست عالي گزينش
.ندادند ما به جوابي تاكنون تاريخ آن از ولي
بنده به بايد را استخدام تاييد عدم علت كه حالي در
.است نشده انجام كار اين اما كنند ، تفهيم
و كتبي بطور جمهوري رياست عالي گزينش كه است اين تقاضايم
به توجه با.دارند اعلام اينجانب به را نتيجه دلايل با
.ميباشد سال سي بالاي من سني شرايط اينكه
.ميباشد موجود همشهري در نامه نويسنده نشاني و نام *
"محفوظ نام"
|