سياسي گرايي مطلق
(آخر بخش) قاجار دوره در توسعه و اصلاحات موانع
ناصري دوره اول تا قاجار حكومت آغاز از
آغامحمدخان ، تاجگذاري با ق._ه سال 1210 در قاجاريه سلسله
(4).يافت انتقال تهران به حكومت مركز و شد گذاشته بنيان
در مشخص ((جرياني)) تكرار يعني قاجارها ، رسيدن قدرت به
ايلياتي اتحاد يك آن طبق كه جرياني ايران ، سياسي تاريخ
و ديوانسالاران حمايت جلب و خويش نفوذ و قلمرو گسترش با
سياسي قدرت به قدرت ، سپهر از مدعي ايلات ديگر بركناري
.يافت دست
انقلاب با مقارن آغامحمدخان زمامداري كوتاه دوران
استبدادي و سلطنتي رژيمهاي كه بود زماني و كبيرفرانسه
از.بودند فرانسه انقلابيون با ستيز و جنگ سرگرم اروپا
به و بود خود داخله مسائل سرگرم مدتي تا اروپا رو اين
صرف را خود وقت آغامحمدخان بنابراين.نداشت توجهي ايران
و ارمنستان تسخير و مخالفان شورش دفع و استقرار ايجاد
.كرد گرجستان
سلسله تثبيت دوران كه (ق._ه 1212) فتحعليشاه حكومت آغاز
بر فرانسه و انگليس و روس رقابتهاي با مصادف است ، قاجار
خارجي روابط گستردگي.بود شرق در استعماريشان منافع سر
در استعماري قدرتهاي رقابت افزايش و اروپا تحولات اثر در
.شد سبب را روس و ايران طولاني جنگهاي شرق ،
تازيانه اولين روس و ايران جنگهاي در ايرانيان شكست
كارآيي عدم و آورد وارد آن دولتمردان پيكر بر را عبرت
آشكار وقت حكومتگران بر را كشور اداري و نظامي نهادهاي
از الگوبرداري و تحول ايجاد انديشه بهتدريج و ساخت
.يافت رواج اروپايي نظامهاي
عباس را اصلاحطلبي انديشه آغازگر و اصلاحات مبتكر
اصلي نقش واقع در اما خواندهاند ، نايبالسلطنه ميرزاي
(5).است بوده او مربي مقام ، قائم بزرگ ميرزا عهده به
زمان اين در اصلاحي انديشه محور كه شد باعث جنگ در شكست
اداره براي جديدي تنظيمات يعني جديد نظام ايجاد برپايه
:مينويسد باره اين در دروويلبزند دور لشكر امور
ارتش ايجاد مبناي بر عباسميرزا اصلاحي نقشههاي))
و بيگانگان برابر در را كشور استقلال كه است نيرومند
(6)((...مينمايد تضمين سركشان
بزرگ ، ميرزا پيشنهاد به ميرزا عباس اقدامات جمله از
محصلين از يكي.بود خود خرج به اروپا به محصل اعزام
معرفي و شناسايي در كه بود شيرازي صالح ميرزا اعزامي
مهمي نقش ايران دولتمردان به اروپا ، پيشرفتهاي و ترقيات
.است داشته
و روزنامه انتشار و چاپ كه است ايراني نخستين صالح ميرزا
عباس اقدامات ديگر از (7).داد رواج ايران در را چاپخانه
مالياتي قوانين اصلاح جهت در تلاش او ، مقام قائم و ميرزا
وقفي ، و خالصه املاك به مربوط امور به بخشيدن انتظام و
وسيله بدين تا است ، چاپارخانه وضع و مظالم روز وضع
(8).نكنند ولايات رعاياي بر تحميلي و فرجي دولت ، مامورين
اداره تا كرد تلاش ميرزا عباس قضايي ، دستگاه خصوص در
ديوانخانه تبريز در ويبسپارد قضات به را شرع محاكم
شهرهاي ساير در آن تابع قضات و كرد تاسيس جديدي
براي مالياتي ارزيابيهاي.شدند گمارده كار به آذربايجان
با اقدامات اين (9).ميشد تسليم ديوانخانه اين به تصويب
(10).شد روبهرو دين علماي جانب از مخالفتهايي
او اقدامات ( ق. _ه 1249) سال در ميرزا عباس مرگ با
قائم ابوالقاسم محمدشاه ، حكومت زمان در.ماند ناتمام
و پرداخته مالي و اداري امور تربيت و اصلاح به ثاني مقام
.بازگرداند دولت خالي خزانه به را شده تلف وجوه شد موفق
(11).بود ايالات به جديد نصب و عزل او ديگر اقدام
عمال و شاهزادگان دسيسهچيني و توطئه قرباني نيز او اما
.شد انگليس دولت چون خارجي
شاه مرشد و معلم كه آغاسي ميرزا حاجي مقام قائم از بعد
در را وعمري بود مسلك صوفي مردي ويگرفت را او جاي بود ،
.نداشت كشورداري امور از واطلاعي كرده سپري تعلم و تعليم
و خريد ملك دولت براي تاميتوانست هرات جنگ جريان در وي
حاجي واقع در.كرد ذخيره دولتي انبارهاي در توپ و تفنگ
ديگر كار به قورخانه لوازم و جنگ اسباب تهيه جز
دهات آبادي و قنوات حفر صرف را خود عوايد و نميپرداخت
متملقين سوي از نيز مرشدبازي و درويشي بازار.ميكرد
(12).داشت رواج
كه بود بيعلاقه واداري مدني اصلاحات به نسبت آنقدر حاجي
صالح ميرزا ((آدميت)) قول به كه روزنامه بساط او زمان در
از پيش كه شخص واين شد برچيده بود ساخته برپا دل خون به
خود نقش انگليس ، و روس به سياسي ماموريتهاي مقام در اين
يعني ديواني براتهاي وصول مامور اينك ميكرد ، ايفا را
دولت مالي روبهورشكستگي ميشد نكول كه نامعتبري براتهاي
(13).گرديد انجاميد ،
مدنيت از اقتباس فكر و ترقيخواهي انديشه وجود اين با
محمدشاه سلطنت دوره در ظاهري و صوري شكل به چند هر غربي ،
.كرد پيدا تداوم شاه مرگ تا همچنان
قاجار عصر استبداد
قاجار ، عصر ايران در توسعه ، موانع عمدهترين از يكي
اساسيترين و مهمترين كه طوري به.است حكومت استبداد
بوده سياسي مطلقگرايي قاجار ، سياسي قدرت ساختار ويژگي
.است
اين با است سياسي ساختي:گفت ميتوان استبداد تعريف در
قدرت براي قانوني يا سنتي حدود نبودن -الف:ويژگيها
برده كار به كه خودسرانهاي قدرت دامنه وسعت -ب حكومت
(14).ميشود
حكومت مسئوليتهاي و اختيارات همه استبدادي نظام اين در
او و هستند وي بندگان يكسره مردم ميباشد ، شاه شخص متوجه
بر محوري نقش شاه قاجار ، سياسي ساختار درهمه ولينعمت
ضبط فرمان شخصي ، اراده و ميل به بنا او.است داشته عهده
بنابراين.است ميكرده صادر را ديگران اموال ومصادره
شخص ميل بر بنا اگر كشور در توسعهطلبي و اصلاحي انديشه
ميبرد ، سوال زير را او سياسي اقتدار نحوي به يا نبود شاه
اصلاحات كه طوري به ميشد ، نابودي و شكست به منجر خود
.نبود فتحعليشاه ميل وموافق خوشايند چندان ميرزا عباس
سه شاه)):مينويسد قاجار شاهان اقتدار درباره كرزن لرد
داشته برعهده خود را قضاوت و ((اجرا)) ،((قانونگذاري وظيفه
(15).است
از بالاتر و است برخوردار را اختيارات تمام شاه اينكه
كه چرادارد ايراني فرهنگ در ريشه خود انسانهاست ، همه
فرهايزدي از برخوردار را پادشاهان ديرباز از ايرانيان
ابناي ديگر از پادشاهان باوري ، چنين براساس.ميپنداشتند
كمال از درجهاي به الهي موهبت واسطه به و بوده جدا بشري
آن درك از انسانها ديگر كه يافتهاند دست ادراك و
نوعي به كه نويسندگاني انديشههاي در حتي ما.ناتوانند
و قزويني محمدشفيع نظير هستند اجتماعي اوضاع منتقد
چنين اعتمادالسلطنه خان محمدحسن نظير درباري روشنفكران
.است ((يزدان سايه سلطان)) كه ميبينيم را تفكري
قول به ايراني فرهنگ كه بشويم مقوله اين وارد نميخواهيم
فرهنگ ((نخبهكشي شناسي جامعه)) دركتاب قلي رضا
كه بگوييم را اين ميخواهيم بلكه.است بوده استبدادپرور
دوره اين در توسعه موانع از يكي قاجارها مطلقه استبداد
.است
نمودن قاجاري قاجار ، عصر ايران در توسعه موانع ديگر از
متن در تازهاي مولفه ايران نمودن قاجاري.است ايران
صورت آن از پيش كه ميآيد شمار به ايراني كهن استبداد
بود تازه كاملا سياسي پديده لحاظ بدين و نداشته گير فرا
در.آمد بوجود سياسي عرصه در فتحعليشاه زمان از بيشتر كه
ميرزا علي محمد:آذربايجان در عباسميرزا فتحعليشاه زمان
در ميرزا علي حسين خراسان ، در ميرزا محمدولي قزوين ، در
افزايش با.داشتهاند رادراختيار مهم ولايات.. و شيراز
به شاه ناصرالدين سلطنت آغاز در كه شاهزادگان عده
قشر اين از خاصي تقسيمبندي ميگرديد 2000بالغ
(16).آمد پديد
است مهم سياسي ساختار در شاهزادگان نقش مورد در آنچه
پادشاه مرگ يا جابهجايي علت به موقعيتشان و مقام تغيير
ناسازگار شاهزادگان گذاشتن كنار به پديدهاي چنين.است
از يكي خود اين و ميانجاميد مقامشان از جديد ، شاه با
آوردن پديد باعث كه بود دوره اين در توسعه موانع
را تفرقه و واختلافات ميگرديد رابطه اين در شورشهايي
چند شاهزادگان مخالفت:شورشها اين جمله از.ميزد دامن
گماشتن علاوه به (17)بود شاه محمد تختنشستن به با
قاجاري راستاي در ايالات و ولايات حكمراني به شاهزادگان
كه.ميآورد پديد مهمي نتايج سياسي لحاظ به ايران ، نمودن
جامعه توسعه و رشد براي ميشوند موانعي خود نتايح اين
و اساس تحكيم -نتايج 1 اين جمله ازقاجاريه عصر ايران
فتحعليشاه.قاجار ايل وحكومت پادشاه سلطنت بنيان
را خود فرزندان مسالهاي چنين گرفتن نظر در احتمالابا
.كرد منصوب ولايات و ايالات حكومت به
از پس شاهزادگان:ولايتي و ايالتي درباري ايجاد -2
بوجود خويش براي دستگاهي ولايات ، و ايالات در استقرار
شاه دربار از جلال و شكوه نظر از گاه كه ميآوردند
كه داشت سنگيني مالي بار كار اين انجام.نبود سبكتر
و بود ولايات و ايالات دهندگان ماليات دوش بر همواره
از عامه كامل نفرت)) جز فريزر ، گفته به اوضاعي چنين نتيجه
ايران اقتصاد نابودي و ويراني و ((قاجار نژاد و نسل
(18).باشد نميتوانست
:شاهزادگان از بزرگ زمينداران قشر آمدن بوجود -3
و شاهزادگان گزاف مخارج تامين براي قاجار پادشاهان
ايشان به را حكومتي خالصه مزارع و املاك خانمها ، شاهزاده
عنوان داشتن از گذشته آنان ترتيب بدين و ميبخشيدند
رديف در ايالات ، و ولايات حكومت مقام و شاهزادگي
در آنان قدرت بر و ميگرفتند قرار نيز بزرگ زمينداران
و شاهزادگان نتيجه در.ميشد افزوده حكومتي دستگاه
عامل يك عنوان به ايران ، نمودن قاجاري انديشه كلي بهطور
ميرفت شمار به قاجار عصر جامعه در بحرانزا و بيثباتي
سدي نيز و توسعه و اصلاحات مقابل در بزرگ مانع اين ، و
و نفوذ.بود طلب اصلاح انديشمندان انديشه مقابل در عظيم
نقش و حكومتي دردستگاه ايلات حكام و شاهزادگان حضور
اصلاحات در ميتوانيم ما را ، قدرت ساختار در آنها اساسي
با.بيابيم خوبي به (منظم ارتش ايجاد) ميرزا عباس نظامي
نظامي نيروهاي ناتواني و روس و ايران جنگهاي كه آن وجود
ايجاد ضرورت روسيه ، منظم ارتش مقابل در ايلياتي و سنتي
(19)ساخت ، آشكار را دولتي ومتمركز يكدست نظامي نيروي
شكلگيري از آگاهانه قبايل و ايلات روساي و ايالات حكام
تا ميكردند جلوگيري دولت ، به وابسته منظم نظامي نيروي
نيروي با و گردد بينياز ايلات نيروهاي از حكومت مبادا
.بپردازد آنها سركوبي به خود مستقل
اين اقتصادي بخش در خصوص به توسعه موانع از ديگر يكي
بخش اين در سرمايهگذاري و توليد بخش به توجه عدم دوره
اقتصاد درچرخه كه آن از قبل ايران اقتصاد.است
نمير و بخور يا معيشتي اقتصاد يك گيرد ، قرار بينالمللي
در اقتصادي واحد يك را روستا اگر كه بهطوري (20).است
نتيجه مهمترين.بود كاملاخودكفا واحد اين بگيريم ، نظر
يا كالا فقدان دليل به كه بود آن روستا يك خودكفايي
مبادله خود از بيرون با باشد مصرف بر مازاد كه محصول
كالا صدور يا تجارت فقدان.نميداد صورت چنداني تجاري
روستا آن در نيز سرمايهاي و درآمد كه ميشد باعث
ارتباطات فقدان ايران اقتصاد بعدي ويژگي.نشود انباشته
امر در كه -صفوي ، اول عباس شاه از بعد يعني.بود
تحول گونه هيچ -گماشت همتي كاروانسراها توسعه و راهسازي
جادههاي.نگرفت صورت جادهها و راهها گسترش در چشمگيري
مشكلات از خود امر اين بنابراين ، .بود((رو مال)) ايران
.بود اقتصادي توسعه
اقتصاد گرفتن قرار است ، اهميت حائز اينجا در كه آنچه
بينالمللي ، اقتصاد چرخه در ايران منطقهاي -بومي دربسته
اروپاي.ميدهد رخ اروپا در كه تحولاتي به توجه با
توليد براي مصرف وبازار اوليه مواد به نياز پيشرفته
چرخه اين جاي دو هر در وما دارد خود كالاي ومصنوع انبوه
اقتصادي بافت و ساخت چرخه اين در گرفتن قرار.داريم حضور
شدندو ايران مصرف بازار وارد مصنوعات.كرد متحول را ما
آرام آرام بدينصورت و گرفتند را داخلي كالاهاي جاي
بهعنوان واسطهگري شغل و فرهنگي كالاهاي مصرف بازار
شكل ايران مصرف بازار به فروش و كارخانه از گيرنده
كه افتاد متغيرهايي دست به ملي اقتصاد افسار و گرفتند
توليدات در ركود اولين اين.بودند بيگانگان دست به همه
.است ملي
در خصوص به قاجار عصر جامعه فرهنگي ، و اجتماعي لحاظ از
يعني.است روستايي و عشاير و ايلي جامعه يك دوره ، اين
خصوصيات آن با شهرنشيني وزندگي شهر نام به پديدهاي هنوز
ايلي زندگي چون و وجودندارد اروپا ، جامعه ويژگيهاي و
انجمنها ، چون پايدار نهادهاي بنابراين است جامعه بر حاكم
.نيامد بوجود... و فعال اجتماعي سازمانهاي احزاب ،
اگر كه طوري به است پايين بسيار مردم وآگاهي علم سطح
سوادان با شمار بگيريم ، نظر در شاخص يك عنوان به را سواد
هم آن.ميشود محدود شهرنشيني جمعيت درصد از 5 شايدكمتر
.بود خاص قشري به منحصر
در.نداشت وجود درايران جديدي مدرسه هيچ نوزدهم قرن در
ايران جديددر دانشهاي از يك هيچ قاجار دوره اوايل
معجوني ديني ، حوزههاي يا مكتبخانه.نبودند شده شناخته
.بودند وناقص ابتدايي كه ميكردند تدريس مختلف علوم از
آنچنان ميزيستند درآن كه دنيايي از ايرانيان خبري بي
گمان جامعه سياسي رهبر فتحعليشاه كه بود گسترده و عميق
طريق از (آمريكا قاره)((دنيا ينگه به رسيدن راه)) ميكرد
(21).ميباشد چاه وحفر زمين كندن
جوادي غلامرضا
:پانوشتها
به ناصري ، منتظم تاريخ:اعتمادالسلطنه خان محمدحسين -4
و 1354 ص 1432 -ج3.رضواني محمداسماعيل تصحيح
ص -زوار -تهرانج 2 ، ايران رجال تاريخ:بامداد مهري-5
512
ص 181 گوتنبرگ ، حجتي ، جواد ترجمه سفرنامه ، :دروويل -6
و ص 22 رائين ، اسماعيل سفرنامه ، :شيرازي صالح ميرزا -7
19
غلامحسين اهتمام به سلطانيه ، مائر دنبلي ، عبدالرزاق -8
افشار ، 1352 صدري
قومس ، -مشروطيت درجنبش پيشرو روحانيت نقش الگار ، حامد -9
ص 105
130-ص 35 همانجا -10
ص132 مشيري محمد التواريخ ، صدر اعتمادالسلطنه ، -11
كوشش به امينالدوله ، سياسي خاطرات:امينالدوله -12
ص 8 كبير ، امير فرمانفرمائيان ،
ص 168 خوارزمي ، ايران ، و كبير امير آدميت ، فريدون -13
سهروردي ، سياسي ، دانشنامه آشوري ، داريوش -14
ص 25 مرواريد
ص 513 اول ، ج -ايران قضيه و ايران كرزن ، .ن.جرج -15
-ج1... يا من زندگاني شرح:مستوفي عبدالله -16
و 29 ص 28 -زوار
مازندراني ، وحيد.ع ترجمه قاجاريه ، دوره ايران تاريخ -17
و 63 ص 62 سيمرغ ،
زمستاني ، سفر به معروف فريزر ، سفرنامه فريزر ، بيلي -18
ص 84 -اميري منوچهر دكتر ترجمه
رفيعي ترجمه ج1 ، ايران ، معاصر تاريخ پيترآوري ، -19
ص 158 مهرآبادي ،
مشروطيت از ايران ، سياسي اقتصاد محمدعلي ، كاتوزيان -20
نفيسي ، محمدرضا ترجمه پهلوي ، سلسله پايان تا
ص 88 مركز ، نشر
ص 69 هفته ، انتشارات -ج 2 تاريخي ، خواندنيهاي -21
|