اندوه نه است ، نشاط دين اسلام
:روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس
ناقض پنجم مجلس مطبوعات قانون اصلاحيه
است اساسي قانون
خواستار روزنامهنگاران صنفي انجمن
شد گنجي اكبر با ملاقات
:شد اعلام جداگانه اطلاعيههاي صدور با
درباره صنفي و سياسي تشكلهاي موضعگيري
بيان روزنامه توقيف
:"بيان"شده توقيف روزنامه مسئول مدير
نكند تحمل را "بيان" قضايي دستگاه اگر
كند تحمل ميتواند را چيزي چه نيست معلوم
پرورشي مسئولان سراسري گردهمايي برپايي
پرورش و آموزش ادارات
اندوه نه است ، نشاط دين اسلام
از نشده منتشر خطابهاي در اسلام ديدگاه از تفريح
بهشتي دكتر شهيد آيتالله
:بهشتي شهيد *
توام زندگي و خداست رحمت و نعمت نشاط ، با زندگي اسلام ، *
خداست نعمت و رحمت خلاف ناله و زاري و گريه با
در پيغمبر اي:كه است صريح و قرآن محكمات از آيه اين *
ميكردند تحريم را زندگي مواهب از بسياري كه كساني برابر
كه را زيباييهايي و آرايش و زينت كسي چه كن اعلام
حرام كشيده بيرون بندگانش براي طبيعت درون از خداوند
است كرده
اضافه به مسلمانان به آن تلقين و نابجا استنباطهاي *
كم تفريح مسئله به ما جامعه توجه كه شد سبب ديگر عوامل
باشد
:اشاره
ميتواند ، اسلام مبين دين آموزههاي به تحقيق سر از نگاه
از را آن مفاهيم به نسبت فهميها كژ و كژتابيها از برخي
است خطابهاي زير نوشته.بزدايد آسماني دين اين پيرامون
اسلام ديدگاه به آن در كه بهشتي دكتر شهيد زندهياد از
آن از يادكردي ضمن.ميپردازد نشاط ، و تفريح درباره
گرامي خوانندگان شما توجه دين و سياست عرصه مرد فرهنگي
.ميكنيم جلب خطابه اين به را
كه صوفيانه روايات از برخي استناد به متمادي قرنهاي
پيشوايان با و كريم قرآن با اصيلي ارتباط هيچ نميتواند
و داشتن زندگي در نشاط كردن ، تفريح باشد ، داشته اسلام
معرفي ضعف نقطه ارزنده مسلمان يك براي را اينها امثال
آغاز در كه ميآيد يادم.نرويم دوري راه.ميكردهاند
تحصيلات و بودم ساله پانزده -چهارده حدود بلوغ ، دوران
نشاط آن حكم به.بودم كرده شروع تازه هم را اسلامي علوم
مباحثه از بعد يا پيش دارد ، سن آن در انسان كه شادابي و
و ميخنديدند ميگفتند ، دوستان درس ، از بعد يا پيش و
بود هممباحثه من با رفقا از يكيميخنديديم و ميگفتيم
موقع آن در شايد و بود بيشتر سال چند من از او سن ولي
به و كرده رها را بازار او.داشت سال دو يكي و بيست
مذهبي درجلسات شده بزرگ.بود آمده اسلامي علوم تحصيلات
ميخنديديم ما وقتي ايشان.بود هياتها مثل معمولي ،
اسلامي علوم تحصيل دوران آغاز كه حالا فلاني ، : ميگفت
يا نخنديم ، كه بدهيم عادت را خودمان كه است بهتر است
وليضحك:است قرآن آيه خوب ، گفت چرا؟: گفتمبخنديم كمتر
آن در.بگريند زياد و بخندند كم ;يبكواكثيرا و قليلا
مناسبت اين به حديث دو يكي و آيه اين ايشان كه موقع
دوران آغاز.كنم مطالعه بروم كه نكردم فكر من ميخواند ،
كه نميافتد فكر اين به آدم اصولا موقع آن و بود تحصيل
كه نكردم فكر.است محدود خيلي معلوماتش و مطالعات هنوز
آقا اين ببينم بياورم ، در را كار ريشه كنم ، مطالعه بروم
او بههست قرآن در جمله اين عين البته.دارد منظوري چه
حرامي كار خنديدن اين ببينم ، بگو من به بالاخره گفتم ،
يك است بهتر خوب ، ولي ;نيست حرام نه ، گفت نه؟ يا است
من نيست ، حرام كه حالا گفتمنخندد ورزيده زبده مسلمان
فعلا را تعليم اين نميتواند فطرت اينكه براي !ميخندم
تا باشد نيست ، حرام و واجب به مربوط تعليم چون و بپذيرد
من خاطر از مطلب.گذشت سالي چند.ميشود چه ببينم بعد
صورت به من كه بود مطلبي اولين مساله اين.بود رفته
را تحقيقي مطالعهاي سنت و كتاب و قرآن براساس مستقل
گذاشتم بنا مطلب آن مناسبت به.بودم كرده شروع دربارهاش
كتابي يك صورت به دقت با آخر تا اول از را قرآن بار يك
تا.كنم بررسي باشد ، علمي كتاب يك من براي ميخواهم كه
اما بودم ، خوانده مكرر را آيه اين نيز و قرآن موقع آن
.بودم گذشته آن از بيتوجه معمولي ، خواندنهاي اين مثل
اسلامي مساله يك بررسي خاطر به داشتم بنا كه بار اين
اين به رسيدم كنم ، مطالعه بادقت آخر تا اول از را قرآن
مطلب اما است ، صحيح هست ، قرآن در اينآيه !عجب ديدم.آيه
فهميده آن از آقا آن كه است مطلبي آن مقابل نقطه در درست
كه بود كرده صادر دستور پيغمبر كه است اين مطلب.بود
كفار عليه مبارزه در شركت براي قابل ، نيروهاي تمام بايد
بسيج بودند آورده هجوم اسلامي سرزمين به كه مشركيني و
عدهاي.بودند كرده صادر فرمان عمومي بسيج يك براي.شوند
از و خودداري لشكركشي اين در شركت از مختلف بهانههاي با
آيات اين حالا.بودند كرده تخلف پيغمبر و خدا بسيج فرمان
ديدند كه كساني اين بر باد خدا لعنت ميگويد ، قرآن
باز اما ميرود نبرد ميدان به مسلمانها انبوه با پيغمبر
رسول و خدا فرمان از كرد وادار را آنها دوستي زندگي هم
باد محروم !باد آنها بر خدا لعنت.بمانند و كنند تخلف
نفرين يك عنوان به و آن دنبال به !حق رحمت از گروه اين
زياد و بخندند كم نافرمان گروه اين پس اين از:ميگويد
گروه اين بر نفرين و كيفر يك بهعنوان را اين.بگريند
رسول ، و خدا فرمان از تخلف اين كيفر به.ميگويد نافرمان
آنها زندگي در خنده.بگريند زياد و بخندند كم پس اين از
اين از شما حالا !باد فراوان آنها زندگي در وگريه باد كم
با زندگي اسلام ديد از كه ميفهميد ميفهميد؟ چه آيه
و زاري و گريه با توام زندگي و خداست رحمت و نعمت نشاط ،
يا نفرين مقام در خدا.خداست نعمت و رحمت خلاف ناله ،
از تخلف ، اين كيفر به ميگويد تخلف اين از نكوهش درمقام
و باشيد كمبهره فراوان نشاط و خنده نعمت از پس اين
نوع اينكنيد زندگي غمزده و زده مصيبت و گريان همواره
اضافه به مسلمانان ، به آن تلقين و نابجا استنباطهاي
كم تفريح مساله به ما جامعه توجه كه شد سبب ديگر ، عوامل
.باشد
زمينه در كه صحبتي ضمن در رسائي آقاي ما عزيز دوست
اينكه به كردند محدود را تفريح ميكردند سالم تفريحات
دست به تازه قواي كه بكند منظور اين به را تفريح آدم
من.زندگي جدي ميدانهاي براي شود نفس تازه و بياورد
اين زمينه در اسلام در من كه آنجا تا كنم ، عرض ميخواهم
نصاب حد آن به مطالعات هنوز البته -كردهام مطالعه مساله
وسيعتر خيلي معمولي مطالعات از چه گر نرسيده ، دلخواه
يعني.است انسان زندگي نيازهاي از يكي تفريح اصولا -است
از يكي عنوان به اصولا بلكه قوا ، تجديد عنوان به فقط نه
.ميخورد غذا انسان كنيد ، ملاحظه.است مطرح اصلي نيازهاي
كه است اين طبيعت نظر از خوردن غذا از هدف
كه انرژي و كالري از مقدار آن يعني ;باشد يتحلل ما بدل
اين.شود توليد غذا خوردن راه از مجددا كرده مصرف بدن
;است رفته تحليل قواي تامين هدفش كه است طبيعي نياز يك
يك انسانها براي تفريح.ارادي نه است طبيعي نياز يك اما
.ارادي نياز يك نه است طبيعي نياز يك ;دارد حالتي چنين
بجا آبش زندگي در وقتي ميكند احساس خودبخود انسان يعني
باشد ، بجا خانهاش باشد ، بجا كارش باشد ، بجا نانش باشد ،
يك به اصولا باشد ، بجا اينها همه باشد ، بجا فرزندش و زن
.زندگي حاجات از است حاجتي تفريحدارد نياز تفريح نوع
با آدمي است خواسته طبيعت نظام و طبيعت آفريدگار خداي
زندگي و ماندن زنده نشاط همواره تفريح به احتياج احساس
موكدتر ، را مساله اين ميخواهم بنابراين.باشد داشته كردن
از يكي تفريح اصولا.كنيد تلقي اصيلتر و جديتر
زندگي مكتب و اجتماعي نظام يك و است بشر طبيعي نيازهاي
كسي چه.كند فكري طبيعي خواسته اين ارضاء براي بايد
و اندوه و غم دين اسلام بگويد ، اسلام درباره ميتواند
صراحت با قرآن كه حالي در است بينشاطي و زاري و گريه
طيبات و لعباده اخرج التي الله دينك حرم من قل:ميگويد
الدنيا الحيات في آمنوا للذين هي قل الرزق ، من
اسلام.است عكس به درست اصلا القيامه؟ يوم خالصهعندالله
.است صريح و قرآن محكمات از قرآن آيه اين.است نشاط دين
هجرت آخر سالهاي در حتي و بعثت آخر سالهاي در آيه اين
كه كساني برابر در پيغمبر اي:ميگويد.است شده نازل
بگو و كن اعلام ميكردند تحريم را زندگي مواهب از بسياري
درون از خداوند كه را زيباييهايي و آرايش و زينت كسي چه
كسي چه است؟ كرده حرام كشيده بيرون بندگانش براي طبيعت
آنها از انسان كه را مواهبي پاك ، مواهب پاك ، روزيهاي
مواهب ، اين بگو است؟ كرده حرام ميبرد صحيح و مشروع لذت
در ايمان با مردم براي زيباييها ، اين پاك ، روزيهاي اين
همين هم آخرت و جاويد زندگاني در.است دنيا زندگي همين
يك با است ، باايمان مردم براي مواهب همين و زيباييها
به زيباييها دنيا اين در كه است اين تفاوت آن و تفاوت
و غمآلوده به شاديها ;است آلوده و آميخته زشتيها
اين رستاخيز ، روز در ديگر ، دنياي در ولي ;است آميخته
صورت به ايمان با مردم براي پاك مواهب اين و زيباييها
.دارد وجود خالص
جهانبيني عنوان به بخواهد انسان اگر كنيد ، ملاحظه
چه زندگي در نشاط و لذت زمينه در اسلام بگويد اسلامي
چه بگذارد خود جلو را كريم قرآن آيه اين و دارد نظري
از شدن بهرهمند به اصولا اسلام ميفهمد ميفهمد؟
.ميدهد اهميت آور نشاط عوامل و زندگي مواهب زيباييها ،
غم با را شادي و نشاط خداوند دنيا دراين كه است طبيعي
كس هيچ دسترس در خالص شادي و نشاط است ، داده قرار همراه
ميدهد ، اجازه عدالت و حق و قوانين كه حدودي در ولي نيست ،
قل.است آنها مال و شوند بهرهمند آن از ايمان با مردم
.است ايمان با مردم مال ;دنيا فيالحيات آمنوا للذين هي
كه ميگوييم داريد نشاط به علاقه كه مردمي شما به ولي
روز در نيست ، ميسر دنيا زندگي اين در خالص نشاط اگر
اين عمل ، پاك ايمان با مردم براي خدا ، پيش رستاخيز ،
در نميرسد ، او به دستي هيچ جهان دراين كه ديرين آرزوي
با آيا.نكوكاري و ايمان شرط به ميرسد ، او به جهان آن
تلقي بيارزش را نشاط اسلام كه گفت ميتوان مطلبي چنين
مسلمان مردم كريم قرآن از آيه صد چند از بيش است؟ كرده
به و ميكند دعوت درستكاري و راستي و ايمان به را
پاك ، كرديد ، زندگي حساب روي دنيا اين در اگر آنهايگويد
شما به وقت آن صحيح ، درستي ، باايمان و پاكي با باعدالت ،
به را باايمان مردم قرآن آيه صدها مگر.ميدهيم بهشت
كه تابلويي چيست؟ بهشت خوب ، نميدهد؟ نويد و وعده بهشت
نشاط ، سراسر زندگي يك ميكند ، ترسيم بهشت از قرآن
.ميدهد نشان را پاك و خالص زيباييهاي تمام از بهرهمند
اين از غير ميكند ترسيم بهشت از قرآن كه تابلويي مگر
گلها ، و ميوهها انواع از پر صفا ، با زيباي باغهاي است؟
بهترين روان ، زلال آبهاي روان ، جويهاي باغ آن بستر بر
پذيراييكنندگان ، بهترين همسران ، بهترين آشاميدني ، آبهاي
بسترها زيباترين كردن ، آسايش و آراميدن تختهاي بهترين
تشتهي ما فيها..پارچهها چشمگيرترين و نرمترين از
با)ميبرد لذت ديدنش از چشمها آنچه.الاعين تلذ و انفس
.(شهوت و اشتها كلمه با)ميخواهد دل آنچه و ،(لذت كلمه
ميگويد درستكار و ايمان با مردم به كه مذهبي آيا
است ، زندگانياي چنين جاويد دنياي در شما پاداش سرانجام
كه است كتاب و مذهب همين باشد؟ ضدنشاط مذهبي ميتواند
براي هم دنيا زندگي اين در بهرهمنديها اين ميگويد
ديگر چيزهاي همه مثل ;نيست خالص گرچه هست ، ايمان با مردم
هنوز واقعا من.ناكاميها به است آغشته طبيعي طور به
چه با كه بياورم دست به را اين علمي صورت به نتوانستهام
تلقين را زندگي در بينشاطي مسلمانها به قرنها جراتي
بگوييم كه است اين اسلام امتيازات بزرگترين از كردند؟
در نشاط ، با را فطرت ارتباط چه؟ يعني فطرت.است فطرت دين
(ع)علي اميرمومنان متقيان مولاي از كه گفتاري اين
.ميكنم بيان است شده نقل درنهجالبلاغه
از يكي خانه به روزي مولا كه ميكند نقل نهجالبلاغه در
:فرمود او به.دارد وسيعي خانه ديد.نهاد قدم دوستانش
آيا كني؟ چه ميخواهي وسيعي خانه چنين دنيا اين در !هان
اين امام اول نبودي؟ محتاجتر خانه بدين قيامت روز در
نكند ، اشتباه فرد آن اينكه براي بعد ميگويد ، را مطلب
وسيع خانه همين داشتن با تو !نكن اشتباه هان ، :فرمود
در.آخرت براي بگيري كار به را آن دنيا همين در ميتواني
را خانه اين كني ، رحم صله كني ، پذيرايي مهمانان از آن
.بدهي قرار عدالت و حق راه در تلاش براي اجتماعات پايگاه
ميكردكه خيال او كه طور آن نه ، مطلب كه ديد امام دوست
بكند تلقين دنيا ترك و زاهدمنشي او به ميخواهد امام
براي فقط خانه كه باشد يادت بگويد ميخواهد بلكه نيست ،
كرد عرض لذا.باشد بايد هم ديگر چيزهاي نيست ، كامروايي
.كن نصيحت را من برادر اين ميكنم خواهش تو از پس علي ، يا
لباسهاي برادرم كرد ، عرض چيست؟ موضوع:فرمود امام
گوشهاي يك در رفته و كرده رها را خانه ;ميپوشد پشمينه
به نه ميرسد زنش به نه ;كنم عبادت بايد من ميگويد
آمد ، وقتيبيايد من نزد بگو او به گفت ، امامفرزندش
ميكني؟ خيال چه تو !هان:فرمود و كرد پرخاش او به امام
اين خدا كه ميكني فكر آيا ميبري؟ خدا درباره گماني چه
از بعد ولي كرده حلال و آفريده دنيا اين در را مواهب همه
پشتپا آنها به ما ميخواهد دلش كردن ، حلال و آفريدن
مسلمانها روي كه آنجا از دارد؟ معني كار اين بزنيم؟
گونه اين زمان آن در و بوده باز دين پيشوايان با هميشه
حكمرواست ما جامعه در الان كه موهومي رودربايستيهاي
!اميرالمومنين يا:كرد عرض طلب واقع مسلمان مرد اين نبود ،
ميكنيد؟ زندگي گونه اين چرا شما پس است طور اين اگر
من از خوراكت ;است سادهتر و خشنتر خيلي من از شما لباس
من از زندگي مواهب به بياعتناييات ;است سادهتر خيلي
.نشود اشتباه تو بر مطلب فرمود ، مولا.است بيشتر خيلي
.هستم اسلام امت زمامدار منجداست تو حساب از من حساب
انباهم معيشه يعيشوا اين مسلمين ، ائمه علي فرض انالله
.فقره بالفقير يتبيغ وكيلا
زندگيشان كه است كرده واجب اسلام امت زمامداران بر خدا
مسلماني بينوايي ، مبادا باشد ، مسلمانان بينواترين همسطح
بياعتنايي وظيفه اين حسب بر من.كند در به راه از را
.نداري را امت زمامداري مقام كه تو اما ميكنم ،
دارد ادامه
:روزنامهنگاران صنفي انجمن رئيس
ناقض پنجم مجلس مطبوعات قانون اصلاحيه
است اساسي قانون
پنجم ، مجلس مصوب مطبوعات قانون اصلاحيه :اجتماعي گروه
نگهبان شوراي كه شگفتم در.است اساسي قانون اصل 168 ناقض
حال ، همين در !است رسانده تصويب به را اصلاحيه اين چگونه
حاضريم ما كه است شده نامطلوب آنچنان مطبوعات براي شرايط
.دهيم رضايت نيز سال 64 جنگي قانون به
صنفي انجمن مديره هيات رئيس مزروعي ، رجبعلي
خبرگزاري محل در خبرنگاران با گفتگو در روزنامهنگاران ،
نگاه دو:گفت مطلب ، اين بيان با (ايسنا) ايران دانشجويان
جمهوري اساسي قانون:ميشود ديده رسانهها و مطبوعات به
و چهارم و بيست نهم ، اصول براساس را اول نگاه اسلامي
مصوب مطبوعات قانون و ميكند تقويت شصتوهشتم ، و يكصد
نزديكي دليل به نيز شده نگاشته جنگي شرايط در كه سال 64
به نسبت دوم دوره نمايندگان كه برداشتي و انقلاب صدر به
را مطبوعات آزاديهاي زيادي حدود تا داشتند ، اساسي قانون
.ميكرد تامين
صنفي انجمن و مطبوعاتيها قاطع اكثريت:افزود وي
در مطبوعات قانون اصلاحيه طرح زمان در روزنامهنگاران ،
قانون اصلاحيه با كرده دفاع سال 64 مصوبه از پنجم مجلس
بين از را منصفه هيات موضوعيت كه اين دليل به پيشين مجلس
.كردند مخالفت ميبرد ،
:داد ادامه روزنامهنگاران صنفي انجمن مديره هيات رئيس
گونه هيچ مطبوعات ديدگاههاي به پنجم مجلس در متاسفانه
اساسي قانون اصل 168 ناقض اصلاحيه ، اين.است نشده توجهي
.است
تاييد را اصلاحيه اين چگونه نگهبان شوراي كه شگفتم در من
.كرد
هيات اعضاي تعيينكنندگان ما ، اعتقاد به:گفت مزروعي
كاملا منصفه هيات كه شدهاند انتخاب گونهاي به منصفه
منصفه هيات اعضاي كشور در بار نخستين براي و باشد سياسي
اين از پيش كه حالي در شدهاند ، برگزيده آراء اكثريت با
.ميگرفت صورت امر اين اجماع روش به
مطبوعاتي ، و سياسي مسائل در آنكه جهت به:كرد تاكيد وي
را منصفه هيات نبايد حكومت است ، حكومت مطبوعات مقابل طرف
.بگيرد را حاكميت طرف كه باشد گونهاي به تا كند تعيين
انتشار بحث به اشاره با اسلامي شوراي مجلس نماينده اين
مطبوعات ، براي آن از جرم تلقي و اساسي قانون عليه مطلب
نظري مباحث و اساسي قانون به عملي التزام:داشت اظهار
هر.است يكديگر از جدا مسئله دو اساسي ، قانون درباره
عين در و باشد پايبند اساسي قانون به است ملزم شهروندي ،
.است شهروند هر حق اساسي ، قانون بررسي و نقد حال ،
ويژه و انقلاب دادگاه پاي بازكردن:كرد تصريح مزروعي
به هم است ، مطبوعات زيان به هم مطبوعات ، بحث به روحانيت
.نظام زيان
خواستار روزنامهنگاران صنفي انجمن
شد گنجي اكبر با ملاقات
نامهاي در روزنامهنگاران صنفي انجمن :اجتماعي گروه
گنجي اكبر با ملاقات خواستار قضائيه قوه رئيس به سرگشاده
:است آمده نامه اين در.شد روزنامهنگار صنف اعضاي از يكي
براي زندان از گنجي اكبر آقاي همكارمان پيدرپي نامههاي
سوي از آن از پس متعارض پاسخهاي و محترم مقام آن
آقاي وضعيت به نسبت صنف اعضاي نگراني باعث قضائي نهادهاي
اين حالي در گنجي آقاي.است گرديده زندان در گنجي
كه ميكند ارسال زندان از خارج به و مينويسد را نامهها
و تهديدآميز پاسخهاي ليكن است ، آگاه آن از ناشي آثار بر
نسبت را عمومي نگرانيهاي آنكه ضمن آن ، از پس غليظ و شديد
آن بردامنه نيز مواردي در نميسازد برطرف وي وضعيت به
اين ، از پيش ايران روزنامهنگاران صنفي انجمن.است افزوده
براي بازداشت سنگين قرار صدور به نسبت را خود اعتراض
اطلاع به گنجي آقاي جمله از و زنداني روزنامهنگاران
اينك.است نكرده دريافت پاسخي ليكن رسانده ، قضائي مقامات
اين طولانيشدن به نسبت اعتراض و آن بازگويي ضمن نيز
ملاقات دستور كه دارد تقاضا محترم مقام آن از بازداشتها ،
.فرماييد صادر گنجي آقاي با را انجمن اين نمايندگان حضوري
هر از بيش ديدار اين از حاصل نتايج انتشار كه است بديهي
.بود خواهد عمومي افكار روشنگر ديگري چيز
:شد اعلام جداگانه اطلاعيههاي صدور با
درباره صنفي و سياسي تشكلهاي موضعگيري
بيان روزنامه توقيف
بيانيههاي صدور با سياسي گروههاي و احزاب :اجتماعي گروه
.كردند اعتراض بيان روزنامه توقيف به جداگانهاي
اطلاعيهاي در (ره)امام خط گروههاي هماهنگي شوراي
.شد بيان روزنامه از توقيف رفع خواستار
يكي تعطيلي شاهد ديگر بار متاسفانه كرد ، اعلام تشكل اين
شده تعطيل روزنامههاي خلا كه وزين روزنامههاي از ديگر
حركت اينكه از جداهستيم مينمود جبران زيادي حد تا را
وجهه مقدار چه روزنامه درباره قضايي محاكم توسط شده شروع
حقوقي توجيه فاقد ما اعتقاد به كه دارد ، حقوقي و قانوني
مردم كه ميگردد باعث حركت اين گفت بايد.است قانوني و
مردمي حركت با برخورد جهت رادر محاكم اينگونه حركت
.كنند ارزيابي مردمي مطبوعات و رسانهها و خرداد دوم جبهه
رياست به مجدد توصيه ضمن امام خط گروههاي هماهنگي شوراي
روزنامه توقيف موجود ، روند توقف جهت در قضائيه قوه محترم
مردمي و مستقل رسانههاي با مقابله جهت در را بيان
.است دانسته
اعلام بيانيهاي صدور با نيز اسلامي ايران مشاركت جبهه
بر ضربهاي و اساسي قانون خلاف بيان روزنامه توقيف:كرد
.است كشور در قضا منزلت و اعتبار
در روحانيت ويژه دادگاه اقدام:است آمده بيانيه اين در
بر ديگري ضربه و پرابهام حركتي بيان روزنامه توقيف
يك توقيف به اقدام.است كشور در قضا منزلت و اعتبار
با و منصفه هيات اظهارنظر و محاكمه انجام بدون روزنامه
و اسلامي مجازات قانون اساسي ، قانون از موادي به استناد
قضا و حقوق مفهوم به آشناي هر براي كه مطبوعات قانون
حقوق به بياعتنايي جز مفهومي است ، منطقي وجاهت فاقد
.ندارد غيرقضايي انگيزههاي حيطه به درغلتيدن و اجتماعي
فشارهاي پيرامون اطلاعيهاي در وحدت تحكيم دفتر همچنين
توقيف با:است كرده خاطرنشان مطبوعات قضائيهبر قوه اخير
تا مردم برحق مطالبات و نميشود خاموش ملت صداي مطبوعات
بار:است آمده اطلاعيه اين در.داشت خواهد ادامه دستيابي
و ديگر مطبوعه يك خاموشي شاهد اخير ماههاي در ديگر
.بوديم مطبوعه يكصاحب بازداشت همچنين
:"بيان" شده توقيف روزنامه مسئول مدير
نكند تحمل را "بيان" قضايي دستگاه اگر
كند تحمل ميتواند را چيزي چه نيست معلوم
:گفت "بيان" شده توقيف روزنامه مديرمسئول :اجتماعي گروه
نيست معلوم نكند ، تحمل را "بيان" كشور قضايي دستگاه اگر
.كند تحمل ميتواند را چيزي چه
در ايسنا سردبيران جمع در كه وي ايسنا ، خبرنگار گزارش به
:افزود مطلب اين بيان با ميگفت ، سخن "بيان" روزنامه دفتر
بود مردمي به اميدبخشي "بيان" روزنامه انتشار از ما هدف
"بيان" هدف واقع در ;ميسوخت نظام و انقلاب براي دلشان كه
.بود نظام به مردم بيشتر اعتماد جلب
روزنامه تعطيلي حكم:گفت خود سخنان از ديگري بخش در وي
البته.است جرم وقوع از پيشگيري دليل به "بيان"
خود مثلا.نيست موجه مطروحه ، شكايتهاي از كدام هيچ
نامهاي طي صبح ، ديروز كه داشت شكايت دو انتظامي ، نيروي
اگر قانون ، طبق كه بود اين هم علت.گرفت پس را خود شكايت
تكذيبيه ميبايست آنها شود ، درج روزنامه در مطلبي
هم اگربود نگرفته صورت كار اين كه ميفرستادند
هر.كردهايم درج را آن حتما باشد شده ارسال تكذيبيهاي
آنها بيشتر و نكردهايم درج خودمان از را مطالب ما چند
است ، بوده ديگر روزنامههاي يا و خبري مراكز از نقل به
!است؟ نشده مراجعه آنها به چرا نميدانم اما
سوي از "بيان" روزنامه انتشار توقيف حكم صدور درباره وي
جرم به ميتواند دادگاهي:گفت روحانيت ويژه دادگاه
كرده طي را مطبوعات قانوني مسير كه بپردازد مطبوعاتي
جرايم به رسيدگي صلاحيت روحانيت ، ويژه دادگاه.باشد
دادگاههاي جايگاه نيز اساسي قانون در ندارد را مطبوعاتي
ويژه دادگاه من":افزود همچنين وي.است شده تعريف خاص
در كه اين وجود با حتي و نميدانم قانوني را روحانيت
و نميكنم غيرقانوني كار شد ، خواهم جلب حضور ، عدم صورت
."شد نخواهم حاضر دادگاه اين جلسه در
بيان برايمديرمسئول جلب حكم تقاضايصدور
شد ، بيان توقيف به منجر كه حكمي طي روحانيت ويژه دادستاني
صورت در تا خواست روحانيت ويژه دادگاه شعبه 4 داديار از
روحانيت ، ويژه دادگاه در نشريه اين مديرمسئول حضور عدم
انتخابات برگزاري از پس و آينده هفته در را وي جلب حكم
با يكشنبه روز روحانيت ويژه دادسراي.كند صادر دوم مرحله
سيما ، و صدا شكايات استناد به را بيان روزنامه حكمي صدور
سازمان و حسينيان روحالله انتظامي ، نيروي اطلاعات حفاظت
مديرمسئول پيشتر.كرد توقيف تهران شهرداري هنري و فرهنگي
ويژه دادگاه چهار شعبه داديار سوي از بار دو بيان
ويژه دادگاه آنكه بهواسطه وي اما بود شده احضار روحانيت
حضور از نميداند ، مطبوعاتي دعاوي به رسيدگي در صالح را
.كرد خودداري دادگاه در
پرورشي مسئولان سراسري گردهمايي برپايي
پرورش و آموزش ادارات
سال در پرورشي برنامههاي و سياستها تبيين بهمنظور
سومين مدعوين تجربيات و انديشهها تبادل و تحصيلي 8079
پرورشي حوزه مسئولان كارشناس و پرورشي معاونين گردهمايي
به جاري ماه تير تاريخ 12 از نفر ، حضور 400 با استانها
.ميشود برگزار باهنر شهيد اردوگاه در روز مدت 3
و فرهنگي مشاوره ، مقولههاي در تخصصي كميسيونهاي برگزاري
تربيتي ، امور دختران ، و پسران تربيتبدني ، هنري ،
و نماز اقامه و مدارس بهداشت و تغذيه تحصيلي ، دورههاي
جمله از مسئولان حضور با دانشآموزي فعاليتهاي
.است گردهمايي اين برنامههاي
|