تصوير و موسيقي مضمون ، تلفيق
ونيز جشنواره در دموكراسي تست
شد منتشر فيلم مجله
:همشهري خبرنگار با گفتوگو در داد سيفالله
درميآيد نمايش به محدوديت بدون خارجي فيلمهاي
پاريس در ايراني كوتاه فيلمهاي جشنواره
درونگرا و زيبا مستندوارهاي
تصوير و موسيقي مضمون ، تلفيق
"مخملباف سميرا" ساخته "سياه تخته" فيلم به نگاهي
هر آيا باشد؟ ويژگيهايي چه داراي بايد "خوب" فيلم يك
نيز خوب فيلم يك ذاته به -سياه تخته همچون -موفقي فيلم
ايده واجد سياه ، تخته فيلمنامه شك بدون ميآيد؟ حساب به
حكايت" كه آن محوري مضمون همين.است جذابي و بكر هاي
تخته دانشآموز ، جستجوي در كه است دورهگردي آموزگاران
به ،"سرگردانند كوهستاني راههاي كوره در بردوش ، سياه
همين به.ميرسد نظر به كننده غافلگير و گيرا خود خودي
اين از يكي بيمقدمه و ناگهاني ازدواج ماجراي كل منوال
آنها طلاق نهايت در و -حلاله -آواره زن يك با معلمين ،
مضموني ظرايف ديگر از همگي..و حلاله پدر مشكل ويا
خود زمان در كدام هر كه ميآيند حساب به فيلمنامه
.ميكنند غافلگير را تماشاگر
روايتي ويژگيهاي همين كه برسد نظر به گونه اين شايد
.باشد كافي دقيقهاي هشتاد فيلم يك به دادن سروسامان براي
تختهسياه به سينمايي ساختار منظر از كه هنگامي اما
ايدههاي اين تصويري پردازش كه درمييابيم مينگريم ،
به يافتهاند ، دستانه خام و فقيرانه نمودي مضموني ،
براي سياه تخته داستان شفاهي نقل با شايد كه گونهاي
به است ، نكرده مشاهده سينما پرده در را فيلم كه فردي
سميرا" كه است اين در نكته.نرود دست از زيادي چيز راستي
بازيگران از نتوانسته فيلم كارگردان قامت در "مخملباف
قبولي قابل يا و چشمگير بازيهاي فيلمش ، غيرحرفهاي
يكي اين كه -حلاله و "ريبوار" جز به واقع در.بگيرد
دوم درجه نقشآفرينان ساير -است حرفهاي بازيگر البته
نظر به طبيعي مربوطهشان ، ديالوگهاي قلت وجود با داستان ،
تصنعي و ساختگي نيز فيلم فضاي دليل همين به و نميرسند
كه مييابد بيشتري نمود جايي آن تصنع اين.ميرسد نظر به
مانند:باشند طولاني جملات اظهار به ناچار بازيگران همين
در تكگويي ، صورت به بچهها سردسته آن در كه صحنهاي
كه ميدهد توضيح معلم براي كالا قاچاق و باربري با رابطه
مقايسه براي.است ادبي متن يك دكلمه حالي در گويي
فيلمهاي بازيگران نا كه حرفهاي بازيهاي به ميتوان
حال همين در.داد ارجاع ميدهند ، ارائه خود از كيارستمي
شدت به نيز يكديگر كلام به نسبت داستان شخصيتهاي واكنش
كندي اين شك بدون البته.است درآمده آب از بيروح و كند
از كه جملات اغلب چندباره تكرار همچنين و شخصيتها رفتاري
و عامدانه تمهيدي ميگيرد ، صورت آدمها همين زبان
بوده -نويس فيلمنامه يا و -كارگردان طرف از حسابگرانه
كليدي فصول در تنها نه رويكرد اين حال هر در اما است ،
بر صحنه آن اوليه تاثير افت موجب -ازدواج صحنه مثل -فيلم
نيز تماشاگر شدن كلافه به واقع به بلكه ميشود مخاطب
و ناگهاني وصلهاي و قطع بايد اينها همه به.ميانجامد
.افزود نيز را فيلم موسيقي بيدليل
عنوان تحت كه چيزي سياه ، تخته در اينكه كلام جان
نوعي واقع در كه ميشود ياد آن از "سينمايي ميزانسن"
حس يك خلق راستاي در صحنه افراد و اجزاء چيني مهره
اين بهتر درك براي.ميخورد چشم به كمتر است ، سينمايي
همان كه فيلم سينمايي شدت به سكانس تنها ميتوان مطلب
مقايسه فيلم فصول ساير با را است ريبوار كشتهشدن صحنه
يك با زدن گپ مشغول معلم كه هنگامي سكانس ، اين دركنيم
جديت با كه ميبينيم را ريبوار است ، روستايي كوچك دختر
اتمام ، از پس و است سياه تخته بر خود اسم نگارش مشغول
به را آن نمايش قصد سرخوشانه كه زماني همان در درست
در دوربين سپس و ميشود ماموران گلوله طعمه دارد ، معلمش
كلام بدون ميشود ، همراهي مرثيهوار موسيقي ، با كه حالي
ريبوار ديگر دوستان مظلومانه شدن كشته نمايش به
دلپذير تلفيق ميتوان راستي به فصل اين در.ميپردازد
.كرد مشاهده را موسيقي و تصوير مضمون ،
ساختار معضلات بيان از منظور كه است ضروري نكته اين ذكر
پررنگ حركات انتظار ما كه نيست اين سياه ، تخته در تصويري
باشيم داشته آنچناني پردازيهاي صحنه و دوربين پردامنه و
تصويربرداري فيلم ، بيپيرايه و ساده روايت است پرواضح كه
حال عين در اماميكند طلب نيز را بيآرايشي و آرام
است مضموني جذابيتهاي بر مبتني كه فيلمي هر از نميتوان
غناي و خلاقيت انتظار.ميكند حركت ديالوگ به اتكا با و
نيازمند سينما در وزيني انديشه هر كه چرا.نداشت تصويري
.است خويش هموزن و مناسب تصويري بستر يك
تفكرات به بايد فيلم تصويري و روايتي ابعاد از فارغ اما
فيلم انديشههاي اوج.افكند ويژهاي نگاه نيز آن فلسفي
جايي.كرد جستجو حلاله و معلم ميان روابط در ميتوان را
خواندن تعليم به زمان آن تا كه معلمي چگونه ميبينيم كه
تعليم به مجبور بار اين ميپرداخته ، كودكان به نوشتن و
من" سرمشق نگارش با او.ميگردد خويش همسر به عشق الفباي
شور همه آن بحبوحه در سياه ، تخته روي بر "ويه ئه خوش توم
بدبختيها درمان در عشق معجزه به واقع در فلاكت ، و بختي
از عشق ، مكتب تنبل شاگرد اين حلاله اما.است دوخته چشم
آخر در او.ميگردد مردود و گرفته صفر نمره خويش آموزگار
هر تو كه ميمونه قطار مثل من دل":ميگويد معلم به
مسافر تنها اما ميكنه ، پياده يا سوار را عدهاي ايستگاه
تعبير اين "بچمه به عشق اونهم كه عشقمه قطار اين دايمي
نظر به دلپذير و پويا چندان تنها نه عشق ، از حلاله
كه فرزندي و مادر محبت جايگزيني نوعي به بلكه نميرسد ،
عشق جاي به است ذاتي و غريزي علاقه نوعي حال هر به
اين كه حالي در.ميآيد حساب به متعالي هنر يك كه ورزيدن
ميبينيم نيز فيلم ديگر لحظات در.نيست يكديگر ناقض دو
در و معلم به بياعتناييهايش تمام وجود با حلاله كه
وي تنها و نميزند صدا نيز را او نام حتي هيچگاه كه حالي
پدر بيماري نگران بهشدت همزمان مينامد ، "سياه تخته" را
.ميآيد شمار به غريزي محبت از ديگري جلوه هم كهاين است
مباحث به فيلمساز ويژه نگاه از حكايت اينها همه
كه قصهاي تنها ميبينيم كه وقتي.ميكند هستيشناسي
و خرگوش يك اذيتكردن حكايت ميكند ، تعريف داستان كودك
پدر مشكل ميكنيم مشاهده كه هنگامي و است آن سربريدن
آدمهاي ساير مشكلات همچنين و جسمي مشكل يك صرفا حلاله
مترقي رفتار كه درمييابيم حتي و است گرسنگي نيز جمع آن
ابتياع براي كوششي واقع در نيز آموزش با رابطه در معلم
كه دريافت ميتوان آنگاه است ، بوده گرسنگي رفع و غذا
تكلف فاقد و غريزي زندگي يك از سياهنمايشي تخته فيلم
آن ، چگونگي و زندگي چراي در تفكر بدون كه افرادي.است
با واقع در و دوختهاند چشم زندگي بدوي عناصر به تنها
.يافتهاند امتزاج خويش حيات شالودههاي
به كه هست نيز ديگري محتوايي عناصر داراي تختهسياه اما
اشارات از.ميبخشد گستردهتري ابعاد آن اجتماعي پيام
در مشغول كودكان و فقر سوادآموزي ، مثل يونسكويي و فرهنگي
آوارگي ماجراي مثل معاصر سياسي ارجاعات تا قاچاق كار
از تا شدهاند سبب همگي حلبچه ، قضيه و عراقي كردهاي
ابعاد در تاثيرگذار و انساني شريف ، فيلمي تختهسياه
بنا تختهسياه اوصاف اين تمام با اما.شود ساخته جهاني
و نيست شاهكار يك سينمايي منظر از شد ذكر كه دلايلي به
.باشد نميتواند
استواري نيما
ونيز جشنواره در دموكراسي تست
محسن و يار فرخ شهابالدين ساخته دمكراسي تست فيلم
.درميآيد نمايش به ونيز جشنواره در مخملباف
درباره شده فيلمبرداري تهران و كيش جزيره در كه فيلم اين
.است مجلس انتخابات
صحنه يار فرخ شهابالدين همراه به مخملباف محسن
دوربين يك با تا ميكنند ترك را "در" فيلم فيلمبرداري
بسازند داستاني فيلم يك ششم مجلس انتخابات از "هنديكم"
.ميشوند ماجراهايي شاهد و ميآيند تهران به كيش از آنها
شد منتشر فيلم مجله
سينماي درباره متنوع مطالبي با تيرماه شماره فيلم مجله
كه سوار آن حديث حيرت ، سينماي.شد منتشر جهان و ايران
پرونده ندارم ، گفتن براي را چيزي تنهايي و درد جز رفت ،
و فيلم نقد جهان ، سينماي خصوصي ، تلويزيون موضوع ، يك
شماره اين در كه است مطالبي از وندرس ويم با گفتگو
.است رسيده چاپ به فيلم سينمايي ماهنامه
:همشهري خبرنگار با گفتوگو در داد سيفالله
درميآيد نمايش به محدوديت بدون خارجي فيلمهاي
فرهنگ وزارت سينمايي امور معاون :همشهري خبرنگار -كاشان
دولت ، حمايت با و سوم برنامه در:گفت اسلامي ارشاد و
گفتوگوي در داد سيفالله.ميشود تاسيس مدرن سينماهاي
اداره نحوه درباره كاشان ، در همشهري خبرنگار با اختصاصي
ارشاد نظارت با سينماها اين:افزود سينماها اين
در كه محدوديتهايي و كنند وارد خارجي ميتوانندفيلمهاي
اين براي دارد وجود خارجي فيلمهاي اكران براي حاضر حال
نوع و بليط قيمت لحاظ به همچنين و بود سينماهانخواهد
.شد نخواهد ارشاد وزارت سوي از مداخلهاي هيچ فيلمها
به "ري مسافر" فيلم صحنه پشت از بازديد منظور به كه وي
را ديني سينماي از خود ارزيابي بود ، كرده سفر شهر اين
است اقيانوسي مثل مجموع در ما سينماي:گفت و خواند مثبت
مواجه آن جلوههاي از يكي با را ما موجي لحظه هر كه
.ميسازد
سينماي كه مختلفي جلوههاي از يك هر:افزود داد سيفالله
واحد حقيقت از منبعث شكلي به واقع در دارد ، ايران
نسبتا پيشرفت تقريبا است شده سبب حالت اين و سينماست
و باشيم داشته سينما مختلف جنبههاي در متوازني و موزون
.كند پيشرفت اجتماعي سينماي اندازه به ديني سينماي
كه نيست آن معناي به پيشرفتها اين همه البته:افزود وي
توقف وقت هيچ هنر كه چرا.رسيدهايم موفقيت انتهاي به
ميشود مشخص مقصدهايي روز هر هنرمند ، براي و نيست پذير
.ميكند تعيين را آنها هنرمند خود كه
همه در كه را مسيري خوشبختانه:گفت ادامه در وي
اميدواريم و است رضايتبخش كردهايم ، طي سينما زمينههاي
به نسبت سينماگران همهجانبه بينش توسعه با مسير اين در
.كند پيدا ادامه گستردهتري شكل به اينتوسعه دين
سينماي در دقيقهاي فيلم 180 اولين "ري مسافر" فيلم
و "ميرباقري داوود" كارگرداني به كه است ايران
اين تهيه مدير.است ساخت حال در هنري حوزه سرمايهگذاري
از 5 بيش ميشود پيشبيني:گفت ما خبرنگار به فيلم
.بشود فيلم اين ساخت صرف ريال ميليارد
از بيش كه فيلم اين فيلمبرداري كار:افزود محمدي منوچهر
ميكنند ، نقش ايفاي آن در آماتور و حرفهاي بازيگر 190
.شود تمام ماه شهريور پايان تا
:افزود و كرد ذكر سال 1380 را فيلم اين اكران زمان وي
كه است حسني عبدالعظيم حضرت مهاجرت و زندگي شرح ري مسافر
صحنههايي تاكنون و ميكند سفر ايران به هجري سوم قرن در
و مازندران بم ، نائين ، شوشتر ، شهرهاي در فيلم اين از
.است شده ساخته كاشان
پاريس در ايراني كوتاه فيلمهاي جشنواره
مركز همت به ايراني كوتاه فيلمهاي جشنواره نخستين
جشنواره اينميشود برگزار پاريس در شات گرين سينمايي
ايران سينماي چشمگير موفقيت دنبال به و امسال زمستان كه
بود ، خواهد برپا كن 2000 بويژه و جهاني جشنوارههاي در
خود آثار تا است كرده دعوت كوتاه فيلم سازندگان همه از
.كنند ارسال پاريس در جشنواره دفتر به را
VHS نوار صورت به اول فيلمها:است آمده فراخوان اين در
.شد خواهد دريافت اصلي نسخه انتخاب كميته پذيرش از بعد و
و شده ساخته تا 1379 سالهاي 1375 بين بايد ارسالي آثار
و نوع در.باشد درنيامده نمايش به خارجي جشنواره هيچ در
از 35 نبايد آن مدت اما ندارد ، وجود محدوديتي فيلم قطع
.كند تجاوز دقيقه
فيلم و ندارد وديعه پرداخت به نياز جشنواره در حضور
.كرد خواهد دريافت نقدي جايزه برگزيده
درونگرا و زيبا مستندوارهاي
درويش احمدرضا ساخته "مهر ماه متولد" فيلم به نگاهي
،"خورشيد سرزمين" "كيميا" گانه سه در درويش احمدرضا
مفاهيم القاي براي ساختي هاي كنتراست از "مهر ماه متولد"
.ميجويد سود بسيار دروني
دو به را فيلم كارگردان ، نيت بهرغم اما كه كنتراستهايي
.مستندگونه ديگر نيمي و ملودرام نيمي:ميكنند نيمه
رويهاي از "خورشيد سرزمين" و "كيميا" در درويش
در او اما.ميرسد ملودرام به و ميكند آغاز مستندگونه
روابطي از -"ماهمهر متولد" -گانهاش سه حلقه سومين اين
به و ميكند آغاز عصيانزده جامعهاي و ملودراماتيك
فيلم ، دوم نيمه كه تفاوت اين با.ميرسد جنگي مستند
.است دروني و ذهني شمايي داراي
اعتراض و عصيانزدگي همه آن نتيجه گويي كه سوبژكتيويسمي
بستري به ژورناليستي رئاليسمي از گذر:است اجتماعي
ميشود؟ چنين چرا و ناخودآگاه و فلسفي و تقديري
حتي -مرد و زن - انسانها ساده ارتباط فيلم ، نيمه يك در
، فيلم دوم نيمه اما ميشود ، منع نيز دانشگاهي محيط در
خويش خويشتن به بازگشت براي ميآورد فراهم مجالي
آتش و آهن برهوت در شده رها مردي و زن:انسانها
و حجمي سخت كه فضايي و ميكنند عمل سطح در كه ومينهايي
.است آبژكتيو
دو خاك ، دل در نهفته مينهاي از ميداني در بهراستي
اسير تراژيك تقديري چنگ در گويي كه افتاده تك انسان
بايد چه -باشند ميخواهند كه جنسي هر از -.افتادهاند
بكنند؟
از را او و بگيرد را نامحرم زن دست است مجاز مرد آيا
دوش بر ا اور ميتواند آيا آورد؟ بيرون مرگآفرين مانابي
بگذراند؟ خاردار سيمهاي انبوه از خود
پالايندهاي درمحيط كه كسانياست همه از درويش پرسش اين
يك از را پسران و دختران درس كلاسهاي دانشگاه ، همچون
.دوستانه و ساده ارتباطي به رسد چه تا ميخواهند جدا ديگر
و ميگيرد جان واقعيگراي بستري بر "مهر ماه متولد"
فضاي در مشكلاتنهفته همه سپس ميشود ، شالودهبندي
تا ميكشد تصوير به را اجتماعي محيط و دانشگاه خانواده ،
پهنه تنها گويي كه نيمهاي.برسد اثيري دوم نيمه آن به
.است خدا و انسان روابط
حاكم ساختگي آرامشي گويي كه جا آن در فيلم ، نخست درنيمه
فرياد به سر ناچار به و ناآراماند انسانها اما است ،
افزارهاي از انباشته كه دوم نيمه در اما برميدارند ،
ناب آرامش گونه ، اين از قتلگاهي در يعني است ، كشتارجمعي
كجا از ناهمگوني همه اينميخورد رقم انسانها دروني و
است؟ گرفته نتيجه
در داشتن ريشه پاس به ويژگيهايش همه با شهري جامعه آن
سرانجام را شيفته جان عاشق دو دودماني ، -قبيلهاي تفكري
ميدهد دست به جامعهفرصتي اين و مياندازد هم جان به
ما اين آيا.شوند نزديكتر يكديگر به فيلم شخصيتهاي تا
كه مردي.نمياندازد كنفوسيوس از داستاني ياد به را
:گفت مسيح ميلاد از پيش سده درچندين
درنده ببرهاي با بياباني در زندگي كه بدانيد من مريدان"
قانون جا آن در كه است شهري در حضور از ايمنتر مراتب به
".نيست حاكم
به مين ميدانهاي ايمني ميسرايد ، درويش چه آن برپايه
مهتاب پدر همچون مرداني با است شهري از بيشتر مراتب
.فرصتطلبند و خط هفت چهره ، هزار كه (فيلم كاراكتر)
.است شهري چنين قرباني نخستين ،(فروتن محمدرضا) دانيال
مجاورت در روستايي) است سنتي خاستگاهي داراي كه او
و تعلقات همه با را شهري جامعه سرانجام (مين ميدانهاي
هم و همو.بازميگردد روستا به و واميگذارد شرش و شور
:هستند تنها شهرها انبوه در -نامزدش -مهتاب
شنيدهاي؟ غايب و حاضر وجود هرگز
است ديگر جاي دلم و جمع ميان در من
و نوستالژيك گذشتهاي از -اندكش سن رغم به - دانيال
:ميگريزد بحرانزده آيندهاي از مهتاب و ميآيد بحراني
و اپورتونيست مسلك ، دلال خانوادهاي در اخلاقي بحران
فرصتهاي به آن فرهنگي موقعيتهاي همه كه پاترياراكال
.ميشوند تبديل شغلي و اقتصادي
رقم چنين باخته دل و شده رها شخصيت دو اين بر تقدير
و دروني اما خشن ظاهر به گسترهاي در كه است خورده
طغيان و اعتراض از و كنند كشف نو از را يكديگر سابژكتيو ،
.برسند رضا و تسليم به
ادبياتي از برخوردار نيمهاش نخستين در "مهر ماه متولد"
حدودي تا نيز آن مصرف تاريخ ازاينرو ، .شعارياست سخت
به فيلم دوم ، نيمه در امااست گذرا و مقطعي
آن ، عالي تكنيك كه ميرسد درونگراي و زيبا مستندوارهاي
.ميدهد قرار خود تحتالشعاع را فيلم كليت
خسروي رضا
|