طرح اعتبار ريال ميليارد اختصاص 960 با
اجرا جامعه كمدرآمد افراد تغذيه بهبود
ميشود
كاذب مشاغل داراي زنان وضعيت به نگاهي
تربيت و اصلاح كانون بچههاي با
منتشر اي خطابه در اسلام ديدگاه از تفريح
( پاياني بخش) بهشتي دكتر الله ازآيت نشده
و دختران روي بر طلاق متفاوت تاثيرات
پسران
شدند زنداني عبادي شيرين و رهامي محسن
جمهوري خبرگزاري عامل مدير وردينژاد
خوشحال را كساني روزنامهها تعطيلي :اسلامي
هستند آزادي با ستيز در كه ميكند
اهواز در سياستمداران و مطبوعات ميزگرد
شد آغاز آوا نشريه مديرمسئول دادگاه
كميسيون رئيسه هيات اعضاي تركيب
شد مشخص مجلس اجتماعي
طرح اعتبار ريال ميليارد اختصاص 960 با
اجرا جامعه كمدرآمد افراد تغذيه بهبود
ميشود
:گفت بهزيستي سازمان روستايي دفتر مديركل :اجتماعي گروه
با جامعه ، كمدرآمد افراد تغذيه وضعيت بهبود منظور به
افراد تغذيه بهبود طرح رايگان كالابرگهاي اختصاص
.ميشود اجرا جامعه كمدرآمد
بازديد در احمدي امير قزوين از همشهري خبرنگار گزارش به
سال در كه طرح اين اجراي:افزود قزوين بهزيستي سازمان از
به يافته اختصاص آن به اعتبار ريال ميليارد جاري 960
سازمان به بودجه 1379 قانون پنج ، تبصره "ن" بند موجب
شده محول (ره) خميني امام امداد كميته و كشور بهزيستي
.است
و شهري افراد طرح اين اجراي با اينكه به اشاره با وي
بخش در:داشت اظهار كرد خواهند استفاده آن از روستايي
و روستايي خانوار هزار امسال 150 پايان تا و طرح اين اول
برخوردار رايگان كالابرگهاي از "نفر هزار حدود 900" شهري
.شد خواهند
اجتماعي رفاه نوين سازماندهي شوراي تشكيل از همچنين وي
به شورا اين:گفت و داد خبر بهزيستي سازمان در روستايي
روستايي ، جمعيت براي خدمات پوشش ميزان افزايش منظور
اجتماعي ، آسيبديدگان كمدرآمد ، سرپرست ، زن خانوادههاي
روستايي مختلف نقاط در سرپرست فاقد كودكان و معلولين
.است شده تشكيل
رفاه الگوهاي از بهرهگيري با و زودي به:افزود وي
اجتماعي رفاه نظام شورا اين كشورها ، ساير اجتماعي
.كرد خواهد طراحي را روستايي
كاذب مشاغل داراي زنان وضعيت به نگاهي
نظر از و باشند مولد جامعه در نتوانند افراد كه هنگامي
به كنند ، پا و دست را مناسبي شغل نباشند ، نيزقادر قانوني
كاذب مشاغل به محروميت ، و سرفقر از آنان از برخي ناچار
شغل قانوني نظر از نه كه كاذبي مشاغل.ميآورند روي
.مفيد و مولد نظراقتصادي از نه و ميشوند محسوب
معضلات از يكي تنها نه مشاغل اين تحقيقات ، اساس بر
بلكه ميشوند محسوب جوامع در وفرهنگي اقتصادي اجتماعي ،
داده توسعه نيز اخلاقيرا و اجتماعي انحرافات ميتوانند
فعالجامعه و مولد نيروهاي روزافزون رفتن بين از موجب و
.شوند
راه سد عنوان به ميتواند خود كاذب اشتغال ديگر سوي از
.باشد ترقيجوامع و توسعه
تهران استان بانوان امور كميسيون توسط كه پژوهشي براساس
انجام "..كاذب مشاغل به زنان گرايش علل بررسي"عنوان با
كم ، درآمد" چون علايمي و جامعهايمشخصات در هرگاه شده ،
كار ، نيروي ماهردر غير افراد وجود ناقص ، تربيت و تعليم
"ازهمگسيخته خانوادههاي و نامناسب خانههاي در زندگي
نيز كاذب مشاغل به گرايش جامعه آن در باشد ، وجودداشته
.شد خواهد بيشتر
گرايش دليل عمدهترين "محروميت و فقر" پژوهش اين طبق
.است شده عنوان كاذب بهمشاغل افراد
در تهران استان بانوان امور كميسيون دبير ،"زارع زهره"
فروش و خريد دستفروشي ، مانند كارهايي:زمينهميگويد اين
،...فيلمهاي و عكسها موادمخدر ، قبيل از ممنوعه مواد
در زنان كه كاذبياست مشاغل جمله از دلالي و گري تكدي
.شدهاند آن گرفتار مناطق برخي
"بدسرپرست و بيسرپرست زنان" اينكه احتمال وي ، گفته به
سرپرست از نيز عاطفي نظر از محروميت و فقر علاوهبر كه
شوند ، كشيده مشاغل اين بهسوي نيستند ، برخوردار مناسبي
.است زنان ساير از بيشتر بسيار
به جامعه ، افرادي در":ميافزايد تهران استاندار مشاور
طبيعي ، حوادث جسماني ، نامساعد مانندشرايط مختلف دلايل
در را خود پيشبينيتوان غيرقابل و ناگهاني پيشامدهاي
كمك درخواست جز چارهاي و دادهاند دست از معاش تامين
".ندارند توانمند و غني ازافراد
:ميكند تصريح تهران استان بانوان امور كميسيون دبير
نمايش به با تعمدا ديگري ناتوانگروه افراد بهجز
افراد ترحم جلب خودبه بدن از غيرعادي و معلول عضو گذاردن
پيش را نوشتهاي كاغذ نيز ديگر برخي و ميپردازند
.ميكنند گدايي و ميگذارند رويخود
كه افرادي گرفته ، صورت كميسيون اين توسط كه پژوهشي در
چند به ميكنند ، استفاده تكدي براي ابزارهايمختلف از
:شدهاند تقسيم گروه
آن و كرده استفاده خود جسماني معلوليت از كه گروهي -1
اختيار در مردم ترحم جلب براي عنوانابزاري به را
.ميگيرند
حافظ ، فال آدامس ، نظير اجناسي فروش با كه گروهي -2
مواردي در واداشته ، خريد به رهگذرانرا..و كبريت
گرفتن بدونتحويل آنها ، سماجت از رهايي براي نيزرهگذر
.ميگذارد اختيارشان در پولي كالا ،
.ميكنند استفاده تكدي جهت خردسال اطفال از كه گروهي -3
آنان تكدي محل كه حركت در و سيار متكديان از گروهي -4
دست در با و داروخانههاست يا و مقابلبيمارستانها اغلب
نياز دست دارو ، تهيه بهانه به...و پزشك از نسخهاي داشتن
.ميكنند دراز رهگذران سوي به
رهگذران از و هستند مانده راه در ظاهر به كه گروهي -5
.طلبميكنند سفر هزينه
نشاندهنده باشد كه قالبي هر در گري تكدي حال ، هر در
.است اجتماعي ناهنجاريهاي واز قانوني ضعف
استان بانوان امور كميسيون پژوهش اساس بر ديگر سوي از
چنداني معناي خود به متكديان ، خود بودن يامرد زن تهران ،
حايز متكدي زنان يا اساسيمردان ويژگيهاي بلكه ندارد
.است توجه درخور و اهميت
شرايط دهند ، تشكيل جوان زنان را زن متكديان كه زماني
در آنكه حال.است تكديگري متوجه آفتهايخاصي و تكدي
آنان نگهداري در مسئوليتدولت متكدي ، زنان بودن پير صورت
.ميشود احساس بيشتر
زنان" ميآورند روي كاذب مشاغل به كه زناني حقيقت ، در
دارند درآمدزايي خانواده در نحوي به هستندكه "ناموفقي
بد را شهر وسيماي معضلكرده دچار را جامعه تنها نه ولي
و مفاسد به بعضا بلكه ميدهند ، جلوه
جامعه براي كه ميشوند كشيده ناهنجاريهاياخلاقي
.است مشكلآفرين
دانشگاه استاد و جامعهشناس شاديطلب ، ژاله دكتر
مربوط آنان عمومي فقر به زنان ازتكدي بخشي":ميگويد
".ميشود
زنانه چهرهاي فقر" بينالمللي شعار به اشاره با وي
از يكي خانوار سرپرست زنان افزايش روند":ميگويد "دارد
".ميزند فقردامن معضل به كه است پديدههايي
كه است معنا بدين خانوار بودن بيسرپرست" وي ، گفته به
يا ندارد وجود همسر عنوان به مردي چنينخانوادههايي ، در
براي يا ميكند ترك را آنها بهدلايلي خانواده مرد اينكه
".ميكند مهاجرت ديگري محل به كار
همسر كه وقتي يا بدسرپرستي شرايط در":است معتقد وي
زنان از گروهي نميكند ، كار...و دليلاعتياد به خانواده
عنوان به مردي واقع كهدر معنا اين به.ميشوند استثمار
يا كاركند نميخواهد چون اما دارد وجود خانواده در همسر
كارهاي يا و گري تكدي به را زن نمييابد ، را دلخواهش كار
".واميدارد رديفآن هم
.و كردن دود اسپند دستفروشي ، مثل كارهايي" شاديطلب دكتر
طبيعتا":ميگويد برشمرده ، كاذب مشاغل ازجمله را "..
".جرماست و انحراف نوعي كارها اين
زنان براي كمكم حالت ، اين اگرچه":ميكند اضافه وي
اينگونه انجام از زني كه ميدانم وليبعيد ميشود عادت
".باشد راضي كارها
گدايي به فقر هميشه" كه داشت اذعان بايد البته
تلاش خود نيازهاي رفع براي فقرا بسيارياز و "نميانجامد
.نميدهند تكديگري به تن شرايط بدترين در و ميكنند
بهويژه كمي چندان نه افراد شاهديم ، كه همانگونه اما
بهويژه آن مختلف اشكال در كاذب بهمشاغل كودكان و زنان
از را بررسي تاملو بسي جاي كه آوردهاند روي تكديگري
.دارد مسئولان سوي
از كاذبي مشاغل چنين داشت ، انتظار نميتوان صورت هر در
جهات تمامي از پديده اين آنكه بدون رختبربندد ، جامعهاي
وچاره بررسي توجه ، مورد
.باشد گرفته جوييقرار
پديده اين كني ريشه براي كه معتقدند كارشناسان و محققان
و برنامهريزان سياستگذاران ، از مسئولاناعم تمامي
.كنند اقدام نظر ووحدت هماهنگي با ميبايد قانونگذاران
است ، ضروري بسيار زمينه اين در قوانين اجراي ديگر سوي از
.شود تامين قانون اجراي امكانات و لوازم است لازم البته
امكانات به كلان سطح بخصوصدر قانون صحيح اجراي زيرا
مبرم اصولينيازي سياستگذاريهاي و مالي زيربنايي ، مادي ،
.دارد
تربيت و اصلاح كانون بچههاي با
نيستند بزهكار شهرستانيها
در ميبينم ، را درشتش بيني فقط تو آيد مي در از وقتي
اينقدر بينياش درشتي چرا نميدانم بيموست ، صورتش واقع
كرمانشاهي.دارد قشنگي لهجه چه و ميكند جلب را توجهم
ميبرد بالا را ابروهايش ميزند حرف وقتي.غليظ و اصيل
اطمينان با و محكم خيلي ميافتد ، چين پيشانيش كه جوري
باور نميدانم.زند حرفمي بيگناهيش راجعبه
.هست حرفهايش در هم تناقض چون نه؟ يا كنم
مادرم است ، كارگر پدرم.ضعيفه خانوادهام:ميگويد
كفاف پدرم حقوق.هستيم برادر و خواهر تا است80 خانهدار
اما.ميكنم كار منهم.نميدهد را ما مخارج و خرج
اينكه خاطر به فقط.هستند بد من با همه كه ميدانم
.هستم ي"هرسين"
ميكند؟ ايجاد بودنمشكلي هرسين اهل مگر چرا؟ -
نشان بد را چيز همه خبرنگارها شما.نيست بد.نه -
با.ميكنند نگاه چشم يك به را ما همه ، وقت آن.ميدهيد
.ميزنند چوب يك
كردهاند؟ كار چه چرا؟ -
مشت با شست ، و سبابه انگشت با.ميبرد بالا را ابروهايش
عقب و جلو طرف به سرعت به را دستش كه حالي در باز ، نيمه
وقتي:ميگويد.ميآيد عصباني نظر به.ميزند حرف ميبرد
تهران كوچك ، هرسيني:مينويسند روزنامهها در
چقدر من امثال براي كه است معلوم كرد ، آلوده را بزرگ
.ميشود تمام گران
چيست؟ جرمت -
عملگي من كار.بيگناهم.نكردم كاري من خدا به والله ، -
.درآمد مخدر مواد ميكردم كار كه خانهاي توي.است
.من گردن انداختند
موادي؟ چه جوري؟ چه -
حرف با گاهي كه دارد وجود نيامدهاش در سبيل بالاي خالي
دم چاي داشتم تازه.بودم خانه توي من:ميخورد تكان زدنش
هم كه بودم ديده.بودم ديده هم را صاحبخانه.ميكردم
خبر مامورها وقتيميفروشد كه ميدانستم و ميكشيد مواد
زدند هستم ، هرسيني من كه فهميدند وقتي و آمدند و شدند
.سرم توي
ميكني؟ تكيه هرسين شهر به اينقدر چرا -
اما.است معروف مخدر مواد به ما ، شهر اينكه براي -
سيگار بلكه نيستند مواد اهل فقط نه.سالمند من خانواده
مواد بيا هم تو كه بود گفته من به صاحبخانه.نميكشند هم
از راستش.نكردم من اما.است كار اين توي سود بفروش ،
با رفت ، بين از نخودهامان و گندمها شد ، خشكسالي كه سالي
نميرسه80 خوب.كنيم زندگي شديم مجبور پدرم ، ناچيز حقوق
خوب...و لباس بده چاي ، بده قند ، بده:ميگويد دهن تا
كمك پدرم به كه كنم كار تهران بيايم مجبورم من.نميرسد
.كنم
هستند؟ آدمهايي جور چه دوستانت -
داشتم ، رفيق جاييكه تا:ميچرخاند ديگري سمت به را صورتش
مواد جوري چه ديدهام اما.نبودهاند هم سيگاري رفيقهام
در و هستند قاچاقچي كه را كساني ديدم من ميكشند ،
.دارند برج شهرستانها
شده؟ ساخته قاچاق از برجها اين ميكني فكر واقعا -
من من ، اگر بله ، :ميخندد و ميكوبد پيشاني به را دستش
.نميشدند برج صاحب آنها بكشم مواد نميكردم هوس نوعي ،
هستيم اينجا بيخودي واقعا
.دارد كشيده ابرواني سبزهرو.سفيد و سبزه.نفرند دو
در سفيدرو.است محصل سبزهرو.برجسته گونههايي سفيدرو
.رفيقند.همسايهاند.سناند هم.ميكند كار موتورسازي
!جا همه در ظاهرا
.ميكند تكميل را دوستش گفتههاي دومي.ميزند حرف يكيشان
با.بوديم نفر بزنيم50 قدم بوديم رفته جمعه شب يك -
به سر و آمد موتور با ماموري يك گرمكن ، و ورزشي لباس
بقيه.گرفتند را يكيمان.زديمش هم ما.گذاشت سرمان
ما.نميدهد رضايت مامور آن حالا.كرديم معرفي را خودمان
جمعهها.نداريم تفريحي كه ما.باشيم اينجا مجبوريم هم
و كار به كداممان هر هفته طول در گردش ميرويم همديگر با
كار كه ما چون.بود مقصر خودش هم مامور آن.مشغوليم درس
.ميزديم قدم داشتيم.نميكرديم خلافي
هستند؟ كجا دوستانتان بقيه -
.شدهاند برده "قصر" به بود بيشتر سنشان چون نفر ، سه آن -
رضايت ازش نميتوانيم زدهايم را "مامور" يك چون هم ما
.بگيريم
بيخودي هم ما.سخت ولي ميدهد رضايت:ميگويد ديگر دوست
.اينجاييم
ندارم را كسي
حرف دارد وقتي كه قدر آن.دارد درشتي خيلي گوشهاي
فقط نديدهام را چهرهاش اصلا كه ميشوم متوجه ميزند
.هستم گوشهايش فكر تو
نفر يكپارك رفتيم هم با كه بودم رفيقام از يكي با من -
كه بودم شده آشنا باهاش تازه داد ، دست رفيقم با آمد
جريان نميدانم اصلا من.شديم دستگير و آمدند مامورها
حرفم كسي اما بيگناهم ، كه ميگويم را اين فقط بود؟ چي
.نميكند قبول را
دارد ، وجود هم كمرنگي كرك لبش پشت كه ميشوم متوجه تازه
:ميدهد ادامه خودش.است مثلثي صورتش.است ريز چشمانش
و 2 شده فلج بدنش طرف يك تصادف در هم مادرممرده پدرم
كه نيست كسي.دارم خودم از كوچكتر برادر يك و خواهر تا
.بگيرد را كارم دنبال
چي؟ فاميل -
آمده ميراث و ارث دنبال پدرم مرگ از بعد فاميلها نه ، -
بتوانند كه آنند از كوچكتر هم برادرم و خواهربودند
.كند كمكم نيست كسي.كارم دنبال بروند
مهدوي مرضيه
منتشر اي خطابه در اسلام ديدگاه از تفريح
( بخشپاياني) بهشتي دكتر الله ازآيت نشده
از كاملا اسلام بيني جهان در حسابها ميكنيد ، ملاحظه
زندگي براي همواره بايد مسلمانها.است مشخص و جدا هم
-عموم براي بلكه قشر ، يك و طبقه يك براي نه ولي -بهتر
تقسيم كه جامعهاي در كه است واقعيتي اينكنند كوشش
از مردم از گروهي كه جامعهاي در است ، غيرعادلانه ثروت
هم نميري و بخور از اكثريتي و برخوردارند چيز همه
.ندارد مفهومي سالم تفريح جامعه آن در نيستند ، برخوردار
كردم ، اعلام ديگران و رفاه بنياد رفقاي به مكرر حتي من
متعارف حدود در ;نباشد تشريفاتي برنامههاتان كنيد سعي
مورد در من.تقدير قابل باشد برنامهايباشد زندگي
ميكنم ، عرض سالم تفريح برنامههاي براي رفاه بنياد اقدام
هدف آن و.دارد روشنتر هدف يك حقيقت در شما برنامه
است باقي وقت از كه دقيقهاي چند همين در را روشنتر
.ميكنم بيان
انساني هيچ كه ميكنيم زندگي دنيايي در ما امروز
احساس.است تنها او كه كند تحمل آساني به نميتواند
تنهاست ، كه كرد حس پسر آقا اين اگر.است مشكل تنهايي
به طبيعت حكم به و خود خودبه ندارد ، رفيق ندارد ، همبازي
همبازي او براي توانستي اگر.ميرود همبازي و رفيق دنبال
تربيت و تعليم از مقدار اين با متناسب لااقل رفيقي ، و
كنيم ، تامين ميتوانيم غيراسلامي محيط يك در ما كه اسلامي
يك سراغ ميرود والا ;ميشود همبازي او با كني ، جور
كه آيد فراهم زمينهاي شما همت با اميدوارم.فاسد دوست
به تا باشد شما اختيار در باشگاههايي و باغها زمينها ،
در شرايط سهلترين با و دهيد گسترش را خودتان قشر آن كمك
علاقهمند دوستان.دهيد قرار جامعه محروم قشرهاي اختيار
و فيسبيلالله انفاق راه ، اين در كردن خرج كه بدانند ما
سرگرمي ، وسيله ايجاد مدرسه ، ايجاد.خداست راه در كردن خرج
مسافرتي برنامههاي تنظيم گردشگاه ، ايجاد باشگاه ، ايجاد
قشر يك مشترك كوشش صورت به اينها ، امثال و جمعي دسته
نيازمنديهاي از قسمت آن تامين راه در همفكر و همسليقه
برنميآيند ، آن تامين عهده از فرد دو و فرد يك كه زندگي
انجام در كه دارم اميد و انتظار.است شما قشر واجبات از
.نكنيد كوتاهي واجب اين
با زنان و مردان ايمان ، با مردم ميگويد ، صراحت با قرآن
و والمومنون.يكديگرند اجتماعي پناه و پشت ايمان ،
اين انسان خصلت اينكه براي.بعض اولياء بعضهم المومنات
و همكاري.كند زندگي تنها نميتواند جامعه در كه است
نيازهاي از اجتماعي ، گوناگون نيازهاي تامين راه در تعاون
و سياست كه جامعههايي ايجاد تا گرفته متعارف جاري
دائره در داخل همه باشد ، داشته سالم اداري نظام و اقتصاد
حتي بلكه مردان ، براي تنها نه.است بعض اولياء بعضهم
براي بلكه خانمها ، و آقايان براي تنها نه.خانمها براي
كرد تهيه برنامههايي دختران و پسران براي بايد.بچهها
از دين به پايبندي حكم به و ايمان حكم به نكنند حس تا
محروميت اين احساس.ميمانند محروم كلا زندگي مواهب
احترام آن به شما كه است هدفي و ايده براي بزرگ خطري
نظر باشم توانسته سخن كوتاه اين با اميدوارم.ميگذاريد
.باشم كرده روشن حدودي تا زمينه اين در را اسلام
و دختران روي بر طلاق متفاوت تاثيرات
پسران
عقيدهاند اين بر خانواده امور پژوهشگران معمول بهطور
و دارد مضرتري اثرات دختران به نسبت پسران روي طلاق كه
براي پدر نبود كه عقيدهاند اين بر محققان اين همچنين
دختران اينكه و است دختران از زيانبخشتر پسران پيشرفت
هر بهميشوند برخوردار بيشتر مادرشان عاطفي حمايت از
ديرپا فرضيه اين بازنگري به منجر جديدتري بررسيهاي حال
.شد
بر ساله دوره 10 يك در دستيارانش و روانشناس كالتر ، نيل
.داشتند نظارت طلاق بچه از 6000 بيش بر باليني كارهاي
و كرده مصاحبه طلاق بچههاي از نفر از 500 آنها بهعلاوه
حدود 2000 براي و آوردند بهعمل آنان از را آزمونهايي
اجرا به را پيشگيرانه برنامههاي دولتي مدارس دانشآموز
دختران و پسران كه ميدهد نشان كالتر تحقيقات.درآوردند
اما ميدهند ، نشان طلاق به نسبت متفاوتي عكسالعملهاي
صحيح لزوما عكسالعملهايشان به مربوط سنتي ديدگاههاي
.نيستند
عصباني اغلب پسرها گرفته ، صورت طلاق كه خانوادههايي در
آنها.آورند روي بزهكاري به است ممكن و هستند پرخاشگر و
مقاومت معلمشان و مادر اختيار و قدرت برابر در اغلب
به و ميكنند ايجاد درگيري محله و مدرسه در و ميكنند
كمتري موفقيت مدرسه در استعدادهايشان و تواناييها نسبت
معمولا كه پدران با تعامل و ارتباط كاهش.ميكنند كسب
.دارد پسرها روي منفي و واضح تاثير ميباشد ، طلاق محصول
پسرها از ديرتر حدي تا دخترها در طلاق زيانبار آثار
حتي يا و نوجواني در فقط اثرات اين گاهي و ميشود ظاهر
در طلاق دختران دارد احتمال.ميشود آشكار بزرگسالي
احساس هستند ، خانوادهها ديگر از كه دختراني با مقايسه
ميشود باعث دلسوز پدري فقدان.باشند داشته بيشتري حقارت
.داشت خواهد دوست را آنها مردي آيا كه دخترها اين
به پدرانشان كه كنند فكر است ممكن دختران اين درحقيقت
و جذاب خيلي دخترانشان كه كردهاند ترك را خانه دليل اين
.نبودند دوستداشتني
پسرها روي زيانبخشتري آثار طلاق كه نظريه اين اعلام با
رابطه مادران كه معتقدند محققان بيشتر دخترها ، تا دارد
است ممكن حال هر به.پسرها تا دارند دخترها با صميميتري
هم و مثبت جنبههاي هم نوجوان دختران براي رفتار اين
صورت طلاق كه خانوادههايي در.باشد داشته منفي جنبههاي
مادرانشان از سالم جدايي و استقلال دخترها براي گرفته
در نوجوان دختري هنگاميكه بهعلاوه.خواهدبود مشكل
است ، كشمكش در خود جنسي بلوغ پديدههاي با بلوغ دوران
بيشتري مشكلات با كند زندگي خانه يك در ناپدري با اگر
.خواهدشد مواجه
در طلاق زيانبخش تاثيرات كه ميدهد نشان كالتر مطالعات
اينكه ديگر و ميشود ظاهر زودتر دختران به نسبت پسران
رفتارهاي و خشونت به تمايل خاطر به زيانبار تاثيرات اين
اين با.است برجستهتر و واضحتر پسران در اجتماعي ضد
تاثر نبايد ما كه ميكند خاطرنشان پژوهشها اين وجود ،
.بگيريم ناديده را دختران بر طلاق زيانبار
براي هم دردناكي تجربه واضح بهطور طلاق كه آنجا از
والدين تجربه اين اينكه و است پسرها براي هم و دخترها
پسر و دختر سرنوشت و زندگي تعيين در بينظير حادثهاي
را آنها ما كه است مهم بسيار نكته اين به توجه است ،
در گستردهاي مطالعات.نكنيم نامگذاري "طلاق بچههاي"
منفي آثار برخي كه است داده نشان انگلستان و امريكا
جدايي از قبل كه است شرايطي نتيجه طلاق مورد در اظهارشده
طلاق اگر بهعلاوهفقر مانند است ، داشته وجود هم والدين
نشود ، مالي محروميت باعث همچنين و عصبي فشار افزايش باعث
.بود خواهد مثبت حتي يا و خنثي بچهها روي آن اثرات
نيست ، مطلوب و مساعد هميشه بچهها روي طلاق اثرات اگرچه
را ميشود مواجه آن با كه بچهاي هر زندگي طلاق اما
.نميكند نابود
زارعي زهره مترجم
سوسيولوژي:كتاب منبع
لام. پي روبرت و چافر. تي ريچارد:نوشته
شدند زنداني عبادي شيرين و رهامي محسن
بعدازظهر تهران استان كل دادگستري :اجتماعي گروه
شعبه 16:اعلامكرد اطلاعيهاي انتشار با چهارشنبه
وشيرين رهامي محسن موقت بازداشت قرار تهران عمومي دادگاه
.كرد صادر را عبادي
و نوري عبدالله حجتالاسلام وكالت رهامي حجتالاسلام
و است داشته عهده بر را دانشگاهتهران كوي دانشجويان
كار مهرانگيز وكالت قبلا نيز دادگستري وكيل عبادي شيرين
سمت اين از فعلا كه داشت برعهده را لاهيجي شهلا و
.است داده استعفا
به رسيدگي ادامه در افراد اين:است آمده اطلاعيه اين در
واقع خلاف مطالبي آن طي كه "نوارسازان" موسومبه پرونده
اذهان تشويش باعث مطرحو نظام مسئولان از برخي عليه
.شدهاند بازداشت است ، شده عمومي
و كارشناسي مراحل از پس:است كرده تصريح اطلاعيه اين
اقارير حسب بر و گرفت صورت دادگاه كهتوسط لازم تحقيقات
و نوار گوينده ابراهيميبهعنوان اميرفرشاد متهم صريح
خانمشيرين و رهامي محسن آقاي پرونده در موجود شواهد
و اكاذيب القائات و تهيه در كه ديگر نفر چند و عبادي
.شدهاند بازداشت داشتهاند موثري آننقش توزيع
روحاني كه رهامي محسن بازداشت:ميافزايد اطلاعيه اين
استناد به و روحانيت ويژه دادستاني از كسبمجوز با است
روحانيت ، ويژه دادگاههاي و دادسراها آييننامه ماده 15
.است گرفته انجام
زمينه اين در تحقيقات:است آمده اطلاعيه اين خاتمه در
علني بهصورت كه دادگاه تشكيل زمان و ادامهدارد كماكان
.خواهدشد اعلام متعاقبا بود خواهد
تماس در تهران دانشگاه معاون خداياري اين از پيش
حجتالاسلام بود گفته وي ، با جمهورياسلامي خبرگزاري
حكم با سهشنبه وبعدازظهر است تهران دانشگاه استاد رهامي
.است شده دستگير قضاييه قوه
رئيس قول از تلويزيون شب سهشنبه ما خبرنگار گزارش به
يك و زن يك نفر دو كه كرد اعلام تهران استان دادگستري
بازداشت ابراهيمي اميرفرشاد نوار با ارتباط در روحاني
.شدهاند
را خود ويديويي نوار يك در ابراهيمي اميرفرشاد است گفتني
با ارتباط در و است كرده معرفي حزبالله انصار به منتسب
از برخي به نسبت و كرده عنوان را مطالبي گروه اين
.است داشته روا تهمتهايي نظام مسئولان
دانشگاه ، كوي حوادث به خود سخنان در ابراهيمي شود مي گفته
برخي سخنراني جلسات زدن برهم و كابينه وزراي كتكخوردن
.است كرده اشاره خرداد دوم نيروهاي از
جمهوري خبرگزاري عامل مدير وردينژاد
خوشحال را كساني روزنامهها تعطيلي :اسلامي
هستند آزادي با ستيز در كه ميكند
منطقه گشايش جريان در وردينژاد فريدون :اجتماعي گروه
كساني فقط:گفت شيراز در اسلامي جمهوري خبرگزاري هشتم
آزادي با كه شوند خوشحال روزنامهها تعطيلي از ميتوانند
.باشند ستيز در
خبرگزاري مديرعامل شيراز ، در همشهري خبرنگار گزارش به
:افزود ميكرد ، گفتوگو خبرنگاران با كه اسلامي جمهوري
روزنامهها ، بستهشدن چشمپوشي ، قابل خطاهاي از جداي
يك به تبديل مساله اين اگر و است معمول غير و زشت حركتي
انقلاب اساسي شعارهاي و استقلال آزادي ، شود ، زورآزمايي
قرار خطر معرض در است ، فرهنگي انقلاب آن زيربناي كه
.ميگيرد
با روزنامهها بستن جاي به است بهتر:كرد خاطرنشان وي
برخورد ، جاي به و بنشينيم فكري چالش و گفتوگو به آنها
.كنيم هدايت و راهنمايي را مطبوعات
جمهوري رياست اخير سخنان پي در:كرد اميدواري اظهار وي
كار و كند همكاري ايشان با قوه اين قضائيه ، قوه هفته در
كه زيرا.شود داده اساسي قانون تذكر كه نرسد جايي به
در و نيست آقايان اتاق در تا روزنامهها تعطيلي صداي
.ميگذارد نامطلوبي تاثير و مييابد انعكاس جهان تمام
بارها:داشت اظهار خصوصي خبرگزاريهاي ايجاد مورد در وي
اعلام خصوصي بخش خبرگزاري ايجاد به نسبت را علاقهام
نعمت يك كشور براي را مراكز گونه اين تعدد و كردهام
.ميدانم
مراكز كردن وصل خبرگزاري بعدي برنامه:كرد اعلام وي
طريق اين از كه بود خواهد اينترنت به منطقهاي
متصل اينترنت به توانست خواهند نيز محلي روزنامههاي
.شوند
شيراز در خبرگزاري خبري هشتم منطقه گشايش مراسم در
راههاي از يكي:گفت سخناني در نيز فارس استاندار
و است گروهي رسانههاي توسعه جامعه اصلاح و فرهنگسازي ،
و بپرهيزند ما با همه يا من با همه شعار از بايد مطبوعات
.دهند قرار نظر مد را هم با همه شعار
اهواز در سياستمداران و مطبوعات ميزگرد
سياستمداران و مطبوعات ميزگرد :همشهري خبرنگار-اهواز
سحرخيز عيسي زيباكلام ، صادق دكتر حضور با بعدازظهر امروز
استان مطبوعات خانه.ميشود برگزار محبيان امير و
موضوع پيرامون مباحثي ميزگرد اين در كرد اعلام خوزستان
.شد خواهد مطرح سخنرانان سوي از
شهر تالار در ساعت 19 سياستمداران و مطبوعات ميزگرد
آزاد علاقهمندان و عموم براي شركت و ميشود آغاز اهواز
.است
شد آغاز آوا نشريه مديرمسئول دادگاه
توقيف نشريه مديرمسئول محاكمه جلسه اولين :اجتماعي گروه
سعيد رياست به چهارشنبه روز دقيقه و 15 ساعت 10 آوا شده
هيات حضور تهرانبا عمومي دادگاه درشعبه 1410 مرتضوي
.كرد بهكار آغاز علني بصورت جديد ، منصفه
آغاز در دادگاه رئيس اسلامي جمهوري خبرگزاري گزارش به
اساسيجلسه قانون ماده 168 رعايت با:كرد اعلام جلسه
مدير ايزدي مصطفي از شكايت مورد ده به رسيدگي جهت دادگاه
سعيد.ميشود برگزار علني صورت به آوا مسئولنشريه
بهعنوان تهران استان دادگستري كل رئيس:گفت مرتضوي
روحانيت ويژه دادستان اطلاعات ، وزارت مدعيالعموم ،
انصارولايت به منسوب قم ، افرادي پاسداران سپاه اصفهان ،
كل نجفآباد ، اداره پاسداران سپاه فرمانده اصفهان ،
هيات اصفهان ، انتظامي نيروي فرمانده اصفهان ، اطلاعات
بسيج مقاومت نيروي و ارشاد وزارت برمطبوعات نظارت
.كردهاند شكايت نشريهآوا مسئول مدير از نجفآباد
داخلي اختلافات به نشريه اين:گفت مدعيالعموم نماينده
كذب اخبار پخش و رواني جنگ ايجاد طريق از استاناصفهان
درباره آوا نشريه از نكاتي ادامه ، در وي.است زده دامن
اقدامات دانشگاه ، كوي مسايل مسيرخود ، از انقلاب انحراف
در مطالبي بهعنوان را استصوابي نظارت و نگهبان شوراي
جلسه ، ادامه در.داد ارائه دادگاه به فقيه ، ولايت تضعيف
:گفت وي.كرد مطرح را خود شكايت اطلاعات وزارت نماينده
عنوان تحت مقالهاي چاپ با هفتهنامه اين شماره 40 در
درج به دارد ، دراز سر رشته اين جمهوري آقايرئيس
مهدي پرونده خصوص در برانگيز وابهام بياعتبار موضوعاتي
كرده تشكيك اظهار سيرپرونده به نسبت و كرده اقدام هاشمي
ادامه در.بردهاست سئوال زير را اطلاعات وزارت اقدامات و
انقلاب پاسداران سپاه نماينده حاجي سرهنگ دادگاه ، جلسه
و جنجالي تيترهاي استفاده از انتقاد با نجفآباد اسلامي
مترصد مرتبا نشريه اين:افزود نشريه اين غوغاسالارانه
و بدهد گير حزباللهي عناصر و بسيج به كه است بوده فرصت
.كند ايجاد آنان براي را مشكلاتي
قانون و 500 مواد 697 ، 698 ، 610 استناد به خاتمه در وي
اين نويسندگان و مديرمسئول مجازات خواستار اسلامي مجازات
.شد آن امتياز لغو نيز و نشريه
مديرمسئول ايزدي مصطفي اتهامات به رسيدگي بعدي جلسه
به مرتضوي قاضي سوي از آوا شده توقيف هفتهنامه
.شد موكول تيرماه ، چهارشنبه 15 روز
كميسيون رئيسه هيات اعضاي تركيب
شد مشخص مجلس اجتماعي
اجتماعي رئيسهكميسيون هيات اعضاي تركيب :اجتماعي گروه
.شد مشخص ششمقانونگذاري دوره اول سال براي
شوراي مجلس عمومي روابط و فرهنگي كل اداره گزارش به
انتخابات داخلي آئيننامه ( 49) اجرايماده در اسلامي ،
ششم دوره اول سال براي اجتماعي رئيسهكميسيون هيات
بدين آن تركيب و برگزار حضوراعضاء با قانونگذاري
:شد صورتمشخص
رئيس سرحديزاده ابوالقاسم آقاي-1
اول نايبرئيس غريباني محمد علي - 2
دوم نايبرئيس رضوي محمد سيد - 3
مخبر تاجالدين عبدالرحمان - 4
اول منشي بين پيش احمد - 5
دوم منشي امامي باقر - 6
|