فرهنگها وگوي گفت در مردم فرهنگ جايگاه
اگر ميكنيم ، فرهنگي تحليل را مدني جامعه كه هنگامي
و داشتن يا شهرنشيني مانند معيارهايي از را آن حساب
تمدنها ، گفتوگوي گستره صورت اين در كنيم ، جدا خط نداشتن
شد خواهد فراگيرتر و پردامنهتر بسي
دارد؟ فرهنگها وگوي گفت در جايگاهي چه مردم فرهنگ :درآمد
دو اين به پاسخ براي ميپذيرد؟ انجام چگونه گو و گفت اين
مطالعه و بررسي يك بايد ، كه ميرسد نظر به پرسش ،
آن بايد.گيرد شكل مردم فرهنگ روي بر آسيبشناختي
بر كار كمتر يا شده فراموش كه مردم فرهنگ از جنبههايي
كه ديگرآن و شود بررسي و شناخته گرفته ، صورت آن روي
در هماره بايد را فرهنگي و قومي ميان گفتوگوي فرايند
همسان ميراث سر بر توافقي هنگامي تا كه چرا.داشت نظر
ميراث از نميتوان هيچگاه نباشد ، ملت يك ميان در فرهنگي
سخن ديگر كشورهاي مردمان به آن شناساندن گاه آن و فرهنگي
مطرح اينجا در پرسش آن روي هر به آنكه بر افزون.راند
همياري جهت در گسترده امكاناتي ميتوان چگونه كه است
و نهادها در دولت با روشنفكران و فرهنگي نخبگان مردم ،
.ساخت فراهم فرهنگي مراكز
ميراث مردمشناسي پژوهشكده گذشته ، ماه راستا ، همين در
محرم)) جهاني همايش -بود1 همايش چندين عهدهدار فرهنگي ،
در اسب همايش -3-بازيها همايش -2-دريزد ((مردم فرهنگ و
.آن توسعه راههاي و ايران فرهنگ
مدير ميرشكرايي ، محمد آقاي با تا داد دست فرصتي
.بنشينيم گفتوگو به فرهنگي ميراث مردمشناسي پژوهشكده
ارشاد محمدرضا :از گفتوگو
فرهنگ -است1 شاخه دو داراي فرهنگ كلي بخشبندي يك در *
برآيند ملي ، فرهنگ فرايند بيگمان.مردم فرهنگ -و 2 رسمي
جايگاه)) درباره ما گفتوگوي.است هم بر دو اين همكنشي
اين از بفرماييد ((فرهنگهاست گفتوگوي در مردم فرهنگ
گفتوگوي پهنه در چشماندازي چه (مردم فرهنگ) روزنه
جايگاهي چه مردم فرهنگ و شد خواهد گشوده ما بر فرهنگها
دارد؟ آن در
خودمان بايد مدني جامعه و تمدن تعريف در ما نظرم ، به *
وسيعتر معناي و كنيم رها واژهها لغوي معناي قيد از را
را مدني جامعه تعريف منباشيم داشته چشم پيش را فرهنگ
شهرنشيني زندگي صورتهاي با ملازمه از فراتر چيزي
آثار و اجتماعي قانونمند روابط هرجا ميكنم فكر.ميدانم
كه جسماني يا رفتاري صورتهاي از اعم انساني ، پيچيده
به هستند ، يكديگر مكمل و كنار در و هم با پيوند در هميشه
.است گرفته شكل مدني جامعه آنجا آمده ، وجود
نمادين صورتهاي مراسم و آيينها همين در اينكه ديگر نكته
كه دارد وجود دارند ، مادي و جسماني صورت كه نشانههايي و
.ميشود ساخته جامعه آن فنآوران و هنرمندان توسط بيشتر
اين در كار اجتماعي تقسيم و حرفهها اساس ، پيدايي اين بر
دارند قرار هم كنار عمده مراسم و آيينها با زمينه
محسوب مدنيت ايجاد و مدني جامعه شاخصههاي از يكي كهاين
باور و سنتي مراسم و آيينها جامعه يك در اگراست شده
را فرايندي جامعه آن دارد ، وجود پيچيدهاي و خاص داشتهاي
آنجايي فقط مدني جامعه.است گذرانده مدني جامعه سوي به
آن توصيف در بايد بلكه شده ايجاد شهرنشيني كه نيست
.ببينيم را فرهنگ گستردهتر چشمانداز
نيز تاريخي دوران به جوامع ورود براي خط معيار موضوع ،
نگاهي است ، برخوردار مدنيت موضوع مانند ارزشي بار از كه
كه جوامعي به كنيم توجه مثلا.ميطلبد را اينگونه از
و هنرمندانه پيچيده آثار فراوان ولي بودهاند ، خط فاقد
بر كه كاشان سيلك مردم مانند.آوردهاند پديد فنآورانه
تمدنهاي ديگر يا و كندهاند زيبا ونگارهاي نقش سفال روي
اين با همه كه خودمان ، كشور تاريخ از پيش اصطلاح به
مدني جامعه كه هنگامي بنابراين.ميشوند ارزشگذاري ضابطه
معيارهايي از را آن حساب اگر ميكنيم ، فرهنگي تحليل را
اين در كنيم ، جدا خط نداشتن و داشتن يا شهرنشيني مانند
فراگيرتر و پردامنهتر بسي تمدنها ، گفتوگوي گستره صورت
بخش محوريترين كه هم ، را شفاهي فرهنگ وعناصر شد خواهد
.دربرميگيرد ميباشد ، مردم فرهنگ يا عامه فرهنگ در
از شما كه تعبيري اينكه يكي هست ، سخنانتان در نكته دو *
برخي با متفاوت داريد -فرهنگي لحاظ به البته -مدني جامعه
بر بطلان خط شما اينكه ديگر و بوده رايج تعبيرهاي از
و جامعهشناسان پژوهشهاي و مصطلاحات از برخي
تاريخ از پيش جوامع و تاريخي جوامع قبيل از فرهنگپژوهان
.ميكشيد پيشرفته و ابتدايي جوامع يا
هيچگاه پديدميآيد ، فرهنگي پيچيده صورت يك وقتي *
فرهنگپژوهان و مردمشناسان.باشد ابتدايي نميتواند
مطالعهشان مورد جوامع به خودشان دنياي از كه هم اروپايي
از بيرون جوامع گونه اين در كه را آنچه هر رفتند ،
.ميخواندند ابتدايي بود جامعهشان رايج قانونمنديهاي
ايل مانند عشايري جامعه هسته يك شما:ميزنم مثالي بازهم
يك با فرهنگي پيچيدگي و دقت و نظام آن با را بختياري
برتري هيچ است ، يكجانشين اينكه جز روستابسنجيد روستا
مرحله يك روستا كه ميكنند فكر پژوهشگران از برخي.ندارد
كه نكرده ايجاب عشاير شرايط مجموعه كه حالي در است جلوتر
.كند اتخاذ يكجانشيني
پژوهشگر هيل ، الكس نوشته ((ريشهها)) نام به كتابي در
به نياكانش جستجوي در وي كه ميبينيم امريكا ، سياهپوست
نظر به كه كتاب اين در كه چيزي.ميكند سفر آفريقا شرق
مراسم بود ، جالب است ، مردمشناختي مستند كتاب يك من
از كه بود اطلاعرساني شيوههاي از يكي بهعنوان طبلزني
اسم نمونه براي.ميشد داده جامعه به دقيقي آگهي طريق آن
اطلاع همه به طبل بر خاص زدن شيوه يك با را افراد
پيچيده ، همانقدر پيامرساني گونه اين آيا خوب.ميدادند
يا مطبوعاتي اطلاعيه يك مثلا كه نيست كاركردي و جالب
پيامرساني اينگونه كه جامعهاي آيا تلويزيوني؟ و راديو
مفاهيم انتقال گونهاي واقع در و دارد خود سنت در را
جامعه است ، آورده پديد صوتي نشانههاي مبناي بر دقيق
است؟ ابتدايي
كاركردگرايانه ، است نگاهي فرهنگ ، به شما نگرش اينگونه *
ويژه كاركرد داراي فرهنگ هر ;يعني(Functionalistic)
آن سازنده گوناگون عناصر مجموعه همكنشي از كه بوده خود
جايگاه و فرهنگها گفتوگوي دربحث ولي.ميآيد دست به
چند هر -ميشود مطرح ديگري مهم پرسش بيگمان مردم ، فرهنگ
تلقي اهميتتر با امروزه ولي بوده مطرح نيز گذشته در
بوده مردم فرهنگ و رسمي فرهنگ ميان نسبت هم آن -ميگردد
فرهنگ يافتههاي انتقال كه ديد بايد حال هر به كه چرا
-مردم فرهنگ يا رسمي فرهنگ -گذرگاه كدام مردمياز
انجامپذيراست؟
فرهنگ اگر كه گفت بايد شما ، پرسش نخست بخش به پاسخ در *
آن دارد ، وجود حاكميت در كه بدانيم فرهنگي آن را رسمي
يك نيز جامعه كل و دارد فرهنگ يك جامعه بر حاكم نظام
و خاص ويژگي دليل به عامه ، فرهنگ عناصر.را ديگر فرهنگ
به سينه و زبان به زبان شفاهي ، سنت بستر در گرفتن قرار
صورتهاي معمولا رسمي ، فرهنگ اما شدهاند ، منتقل سينه
.دارد مكتوب
فرهنگ و رسمي فرهنگ ميان تاريخ طول در مراسم و آيينها
راستاي در عامه فرهنگ عناصر هرگاهاست شده جابهجا مردم
آن رشد موجبات و شده تقويت گرفته ، قرار جامعه حاكميت
قاجار ، زمان در كه تعزيهاي ;مثال براي است ، گرديده فراهم
عنوان به آن از (ناصرالدينشاه) حاكميت ميشود ، تقويت
در.ميبرد بهره شود ، نزديك جامعه به ميتواند كه عنصري
اين پس.ميشود درست دولت تكيه ميبينيد ، كه اينجاست
فرهنگ فقط ميشود ، برگزار دربار سطح در كه تعزيهخواني
كه عامه فرهنگ از است بخشي.است رسمي نمايش يك نيست ، عامه
و حمايت پشتوانه از و گرفته قرار حاكميت اهداف راستاي در
كرده پيدا تعالي و رشد و شده بهرهمند آن اجرايي امكانات
.است
روندي -پنداشتهاند برخي آنچه برخلاف -مردم فرهنگ *
راهكارهاي و ژرف احساسات و باورداشتها از زايا و پويا
مردمي نگرش البته.است زندگي با پيوند در مردم عملي
اين پرسش.بگيرد قرار رسمي فرهنگ با تقابل در ميتواند
فرهنگ توسط مردم فرهنگ از عناصري گرفتن وام آيا كه است
چه بهرهگيري اين رساند؟ نخواهد آسيب آن پويايي به رسمي
دارد؟ روندي
.باشد داشته مردمي جايگاه ميخواهد حكومتي هر حال هر به *
از و ميكند استفاده امر اين براي راههايي از بنابراين
قرار اهدافش راستاي در كه ميبرد بهره بيشتري عناصر
داراي كه ايران بومي و محلي نمايشهاي برخي.بگيرند
محلي نمايش يك صورت از هرگز هستند ، نمايشي جانمايههاي
را برخوردها تيزترين گونه ، اين در زيرا نيامد ، بيرون
مثل ميشوند ، مطرح طبقاتي متضاد روابط آنجا در.داريم
نمايشها اينگونه از برخي در كه ارباب و چوپان روابط
چنين اين كه است مسلم خوب.ميشوند مطرح بيپرده
صفويه ، دوره در.نميگيرند خود به رسمي رنگ نمايشهايي
اين طرفداران و نمايندگان ،((سخنوري)) نام به داريم رسمي
به را خودشان وصلههاي كه هستند حرفه هفده صاحبان رسم
.ميخوانند شعر آنها درباره و ميكنند منتقل قهوهخانه
به ميگيرد؟ پا و ميشود پيدا دورهاي چه در رسم اين خوب
در و ديگر كشورهاي و ايران كالاميان تبادل رونق هنگام
برخوردار اجتماعي اقتدار از حرفهها صاحبان كه شرايطي
فرهنگ به مردم فرهنگي عناصر شدن وارد حال هر به ميشوند
غناي موجب بلكه نميرساند ، آنها به آسيبي تنها نه رسمي
دوره تعزيهخواني مورد در چنانكه ميگردد ، دو هر
.شد گفته ناصرالدينشاه
و مردم فرهنگ جايگاه و فرهنگها گفتوگوي بحث در خوب *
چه به گفتوگو اين جهاني ، سطح در آن ودهش داد چگونگي
صافي از لزوما گفتوگو آيا ميشود؟ انجام طريقي و شيوه
گفتوگو به مردم ، تودههاي آنكه يا ميگذرد رسمي فرهنگ
ميپردازند؟ هم با
وبستان بده كشور دو وقتي كه است مسلم.است خوبي پرسش *
تبادل آنها بين در كه آنچه نبايد لزوما دارند ، فرهنگي
فرهنگ بخش دو هر بلكه باشد ، رسمي فرهنگ ازعناصر ميگردد ،
همايش در.دارند وحضور نقش تبادل اين در شرايط حسب بر
و شد مطرح خوبي بحث شد ، برگزار پيش چندي كه محرم جهاني
(مركزي آمريكاي) كارائيب درياي ((ترينيداد)) جزاير در اينكه
رسمي نهادهاي و مردم عامه توسط تفصيل به محرم مراسم
كه هندي كارگران طريق از مراسم اين خوب.ميشود برگزار
حالا.شد برده آنجا به ميكردند ، كار نيشكر كشتزارهاي در
تقويت ترينيداد در را مراسم اين رسمي فرهنگ كه است ممكن
طريق از تبادل اين كه است اين مهم مساله ولي باشد كرده
داد از است خوبي نمونه اين.است شده انجام مردم تودههاي
امروز ، دنياي در.ملت دو ميان مردم فرهنگ ستدهاي و
صورت مهاجرت راه از دست ، اين از تبادلات از بسياري
در مثلا بوده ، اينگونه هم گذشته در البته.ميگيرد
رفتند ، ختن و چين به ايران از كه ساساني ، مانوياني دوره
يا كردند ، منتقل بهآنجا را ما فرهنگي عناصر از بسياري
رفتند ، دنيا نقاط ديگر و امريكا به كه ايرانيهايي امروزه
پس.دادهاند انتقال را فرهنگيمان عناصر از بسياري
دو فرهنگ ، دو ميان مردم فرهنگ تبادل زمينه در بنابراين ،
عناصر و عنصر اين يا:باشد داشته وجود ميتواند ، مسير
رسمي فرهنگ عرصه وارد خودش بومي سرزمين در عامهاي فرهنگ
دو اينكه يا و ميشود منتقل طريق آن از و شده خودش
وسيعتر ارتباطشان ميگيرند ، قرار هم كنار در كه فرهنگي
مربوط حاكمهشان نظامهاي به كه است آن از گستردهتر و
درميان بيشتر ارتباط برزيل ، و ايران ميان مثلاباشد
و هندوستان مردم و ما مردم عامه ولي است حاكمه نظامهاي
.فرهنگي نزديكي دليل به هستند مربوط هم به بسيار پاكستان
عامه و ميشود انجام مستقيم طور به بستان و بده اينجا در
پيدا ارتباط آنجا مردم عامه با گروهي طور به مردم
.ميكنند
ميتواند ، آيا رسمي ، فرهنگ كارگزار عنوان به دولت *
-فرهنگي ميراث همين در مثلا -آورد پديد نهادهايي و مراكز
نظر به گردد؟ تسهيل مردم تودههاي مشاركت آن در كه
نهادهاي اين ايجاد با ميتوان طريق اين از كه ميرسد
را فرهنگي روشنفكران و نخبگان مردم ، گفتوگوي هم مدني ،
ميان همگفتوگوي و بخشيد ، سهولت حاكميت و دولت با
چيست؟ باره اين در شما نظر.را قومها فرهنگي
ميانجي فضاهاي آن باايجاد چون.است خوبي نظربسيار بله *
-است مدني جامعه ضروري نهادهاي از كه -ودولت مردم
انجمنهايي هماكنون.ميگردد فراهم آنها ميان گفتوگوي
محلي انجمنهاي)) و ((فرهنگي ميراث دوستداران انجمن)) مثل
حوزه در كه انجمنهايي يا و ((فرهنگي ميراث ومنطقهاي
وجود به زيست محيط از حفاظت حوزه در ونيز طبيعي ميراث
در كه را جشنوارههايي همچنين.است اينگونه از آمده ،
همايشهايي و ياگردهماييها ميكنيم برگزار فرهنگي ميراث
جنبههاي درباره ايران مختلف نقاط در هرازچندگاه كه
ميكنيم ، برگزار ايران مردم معنوي و مادي فرهنگ گوناگون
با مردم ارتباط همايشها ، اين درعرصههاست همين از يكي
دو يكي در كه همايشهايي در.ميشود بيشتر رسمي دستگاههاي
آن و رسيديم نتايج سلسله يك به شد ، برگزار اخير ساله
ازميراث مهمي بخش فرهنگي رفتاري صورتهاي تقريبا اينكه ،
ميراث همانقدر ونوروز محرم.ميآيند شمار به فرهنگي
ترتيب اين به و ديگر بناهاي و تختسليمان كه است فرهنگي
فرهنگي ، ميراث در عامه فرهنگ و شفاهي سنتهاي جايگاه
همايشها از برخي هدف.شد شناخته رسميت به و گرديد معرفي
ديگر هدف.است ايران قومي فرهنگ نمودهاي روي بر مطالعه
همايش پيش ، هفته چنداست يكديگر به اقوام اين شناسايي
افرادي از بسياري شد ، برگزار كردستان در ((شناسي اورامان))
آشنا ناحيه اين با كجاست ، اورامان نميدانستند ، حتي كه
.گرديدند علاقهمند آن وبه شدند
كه نهادهايي و مراكز ايران در امروزه راستا دراين *
دولت زيرنظر برخي و هستند ايرانشناسي مجموعه زير عمدتا
آنها از هدف شدهو برپا كشور استانهاي مراكز در بوده ،
و استان آن تاريخي و فرهنگي بسترهاي بررسي و شناسايي
فارسشناسي ، خراسانشناسي ، :مانند آنهاست شهرهايتابعه
همين در نكتهاي...و مازندرانشناسي كرمانشناسي ،
آسوده مراكز و نهادها اين اگر ;است كردني طرح ارتباط
كه -بپردازند كار به يكديگر فرهنگي وضعيت از ازآگاهي
هم از را فرهنگي وحدت روند درنتيجه -هست گونه اين بعضا
به و رفته ميان از فرهنگي ميراث سر بر توافق و گسسته
به. برنميتابد را قومي و فرهنگي ميان گفتوگوي دنبال
ميتوان نيز آسيبشناختي چشمانداز اين از كه ميرسد نظر
.نگريست نهادها اين عملكرد به
اين كه برنامههايي در اگر.است درست كاملا بله *
نشود بسنده اين به فقط ميكنند ، برگزار استانشناسيها ،
را مردم بلكه كنند سخنراني آنجا در معدود نفر چند فقط كه
مسافرت امكان يا كنند ، دعوت ايران گوناگون جاهاي از
و موثرتر نتايج سازند ، فراهم را ايران ديگر بهجاهاي
مراكز اين نباشد ، اگربرنامهريزي پس.داشت خواهند بهتري
همايش وقتي مثلا.داشت نخواهند مردم ميان در جايگاهي هم
عناصر كه باشد آن همت اگر ميشود ، برگزار كرمانشناسي
برخي ولي است ، خوب شود ، وبررسي شناخته كرمان ، فرهنگي
ويا شده خوانده شعري يا و ميشود بسنده آن به فقط اوقات
اينها.ميگردد بازخواني بار چندمين براي سخنراني يك
كمتر درنيست سامانمند و علمي پژوهش يك متكيبر
.شود برگزار علمي كههمايش ميشود ديده استانشناسي
شعارهايي آن به وابسته همايشهاي و مراكز اين از دربرخي
.ميشود سرداده هستيم ، ايران جاي بهترين ما اينكه قبيل از
چون نميكند ، بحران دچار را ملي وحدت موارد ، اين البته
.است حرفها اين از ريشهدارتر ملي وحدت
مردم فرهنگ مطالعه به محققانه واقعا اگر نهادها ، اين
و نزديكي جهت در گامي نظرم به بپردازند ، خود منطقه
نهايت در و ايران داخل گروههاي و اقوام فرهنگي گفتوگوي
.برداشتهاند ملي وحدت جهت در
دارد ادامه
|