معرفت جامعهشناسي و دين
چين در اسلام
معرفت جامعهشناسي و دين
اريحي مسلم :نوشته
و است معاصر علمي خود جامعهشناسي :جستارگشايي
بسيار دانشي (Sociology of Knowledge) معرفت جامعهشناسي
هم و است تازه هم آن ، ارزشهاي و افقها به توجه با و جديد
از و انساني علوم بر معرفت جامعهشناسي تاثير.پيشرو
از هيچيك كه است گسترده چنان ديني مطالعات و دين بر جمله
بر آن تاثير از است نتوانسته عالم زنده و بزرگ اديان
و گسترش براي ما جامعه اخير ، سالهاي طول در.ماند كنار
پرسشها به پاسخ در مناسب فضاي ايجاد و ديني مباحث تعميق
معرفت جامعهشناسي به بسيار ديني ، جديد پرسمانهاي طرح و
از شمهاي زير ، مبحث.است گرفته بهره آن از و جسته تقرب
كلي اشارات حد در را حوزه اين به مربوط مباحث و تعاريف
و مباحث بر مدخلي ميتواند كه داده قرار توجه مورد
.باشد دقيقتر مطالعات
معارف گروه
جامعهشناسي فرزندان آخرين شمار معرفتدر جامعهشناسي
يونانيان آثار تا ميتوان را آن ردپاي گرچه (1)ميباشد
(2).كرد دنبال نيز باستان
گوناگوني آراء معرفت جامعهشناسي دامنه و ماهيت درباره
در رشته اين تاريخچه لوكمان و برگر تعبير به.دارد وجود
و تنوع (3).ميباشد آن مختلف تعريفهاي تاريخچه واقع
صاحبنظران از بسياري كه است حدي به آن دامنه گستردگي
جامعهشناسي كل مورد در تعريف دادن به چنداني تمايل
(4).ندارند معرفت
دانش اين موضوع معرفت جامعهشناسي اصطلاح مبدع شلر ماكس
زندگي صورتهاي انواع بين بستگيهاي و روابط بررسي را
(5).شناختهاميداند گوناگون اقسام و اجتماعي
جامعهشناسي بر كتابدرآمدي در آشتياني دكتر سرانجام ، و
ايران ، در كه تاليفي اولين ظاهرا (شناختها) معرفتي
تعريفهاي ذكر از بعد -است پرداخته موضوع اين به مستقلا
گورويچ ، مانهايم ، شلر ، :همچون صاحبنظراني از مختلف
ارائه آنها همه ادغام از كلي تعريفي سرانجام..و اشتارك
:ميدهد
مناسبات بررسي دانش ميتوان را معرفتي جامعهشناسي))
نظامهاي و شناختها گوناگون انواع بين ديالكتيكي
جريانهاو متنوع واقسام يكسو از معارف مختلف (سيستمهاي)
و سازمانها گروهها ، طبقات ، متعدد اشكال و اجتماعي وقايع
(6)((.نمود تعريف ديگر سوي از جامعه در نهادها
شد باعث سيستماتيزه و يافته تخصص معرفتهاي به توجه
.شود زاده معرفت شناسي جامعه بطن از علم جامعهشناسي
علم دانستن استثنا در عمده عاملي عينيت دعوي البته
.اجتماعيبود تعينهاي حيطههاي از (تجربي)
اجتماعي تعينهاي دسترس از بدور قدسيت ، دليل به نيز دين
براي اجتماعي تعين و دين ميان تعارض البته.مينمايد
را دين بودن قدسي و فرابشري كه است مطرح جامعهشناسي
انسان خيالبافي)) را دين كه آن.بداند معقول و ممكن امري
آن البته ، ميخواند ، ((كاذب آگاهي)) و ((بيگانه خود از
.داشت نخواهد را تعارض
آگاهي و ايدئولوژي سراسر را دين ميدانيم ، كه حال اما
از روشني نمونه خود پلامناتس جان تعبير به خواندن ، كاذب
چنين كه نيست جامعهشناسي صلاحيت در و (7)است كاذب آگاهي
همچنان تعارض اين باز ;كند صادر دين كل مورد در فتوايي
.ميماند برجا
با و باور دين جامعهاي در دين جامعهشناختي مطالعه
سرايت.بود خواهد مشكلآفرين همواره دينسالار حكومتي
و معرفت اين حاملان و ديني معرفت و فهم به دين قدسيت
تاثير تحت را دين جامعهشناختي مطالعات پديده ، اين تبعات
.ميدهد قرار
در ورود براي لازم نظري پشتوانه نداشتن ديگر ، مهم عامل
را دين فهم و دين كه معنا بدين.ميباشد مطالعات اينگونه
دين مطالعه دانستن فرابشري سراسر را آن و پنداشتن يكسان
(معرفت جامعهشناسي بخصوص و)شناسي جامعه دريچه از را
.ميسازد ابهام دچار عملا
و دين فهم و دين ميان نهادن تمايز با بسط و قبض نظريه
در مهمي فرض پيش ديني ، معرفت و فهم دانستن متحول و بشري
بدون بتواند تا ميدهد قرار معرفت جامعهشناسي اختيار
-معرفت و فهم مثابه به -را دين خاطري دغدغه و ابهام هيچ
ديني معرفت و فهم به دين قدسيت چگونگي از و كند بررسي
.بردارد پرده آن وحاملان
به) ايدئولوژي را ، فرابشري و قدسي دين گرچه بنابراين
شد منكر نميتوان اما خطاست خواندن (كلمه ماركسي معناي
و موجود وضع تثبيت و حفظ جهت در دين از فهمهايي كه
به طبقاتي و گروهي منافع حفظ جهت در سلاحي همچون همچنين
آن از ايدئولوژيك استفاده همان اين و.است شده گرفته كار
معرفت ، جامعهشناسي زاويه از دين بررسي در كه ميباشد
.بود خواهد اصلي اهتمامهاي از يكي
:يادداشتها
معرفتي جامعهشناسي بر درآمدي منوچهر ، آشتياني ، -1
ص 13 تهران ، 1335 طهوري ، اول ، چاپ ،(شناختها)
معرفت جامعهشناسي مقاله.شماره 20 معرفت ، ماهنامه -2
زاده اژدري حسين ترجمه اشتارك ورنر نوشته
در رسالهاي)واقعيت اجتماعي ساخت لوكمان ، و برگر -3
فرهنگي ، و علمي مجيدي ، فريبرز ترجمه ،(شناخت جامعهشناسي
ص 11 تهران ، 1375 ،
حسين ترجمه معرفت ، جامعهشناسي و علم مايكل ، مولكي ، -4
ص 11 تهران ، 1376 ، نشرني ، كچويي ،
ص 32... جامعهشناسي بر درآمدي آشتياني ، -5
ص 38 منبع همان -6
فولادوند ، عزتالله ترجمه ايدئولوژي ، جان ، پلامناتس ، -7
ص 94 فرهنگي ، 1373 ، و علمي
چين در اسلام
مردم ميان در بيشتر اسلام گذشته ، سده سيزده در هرچند
از آن به مومنان از بسياري شد ، تبليغ ((هوي)) به معروف
چين مركزي آسياي مرزهاي اروپايي و هند و ترك مسلمانان
بار اول كه بود كلمهاي (هويي آموزه) جيائو هوي.هستند
كه كهنتري چيني كلمه از شايد كه رفت ، بكار اسلام براي
براساس.باشد آمده ميرفت بكار اويغوران ناميدن براي
جمعيت كل تعداد چين ، سال 1990 ملي آمار منطقي تخمين
8602978) هوي شامل كه است نفر ميليون حدود 6/17 مسلمان
دونگ (نفر 1111718) قزاق (نفر 7214431) اويغور (نفر
(نفر 87697) سالار (نفر 141549) قرقيز (نفر 373872) شيانگ
(نفر 12212) بونان (نفر 14502) ازبك (نفر 33538) تاجيك
زبانهاي به هويها اكثر.ميگردد (نفر 4873) تاتار و
اويغورها ، شامل زبانان ترك.ميگويند سخن تبتي -چيني
وران گويش ;هستند تاتارها و ازبكها قرقيزها ، قزاقها ،
در كه هستند بونان و سالار شيانگ ، دونگ شامل مغولي -تركي
تاجيكها و ;دارند سكونت هشي باريكه و گانسو كوهستانهاي
كه گفت بايد.است اروپايي و هند گونههاي از زبانشان كه
نه و دادهاند قرار مليت براساس را مردم چيني ، آمارگيران
هنوز مسلمانان دقيق تعداد بنابراين مذهبي ، گرايشهاي
.نيست معلوم
مسلمانان)) يا ((چينيگوي مسلمانان)) به هويها آنكه با
نظر از زيرا است اشتباه امر اين اما دارند شهرت ((چيني
و چينياند تابعيت نظر از چين ساكن مسلمانان همه قانون
ميگويند ، سخن خود غيرچيني گويش به فقط هويها ، از بسياري
از كه هاينان مسلمانان و تايي مغولي ، تبتي ، به يعني
وابسته هويها بيشتر هنوز.ميشوند شمرده هوي حكومت ، نظر
دليل به و مسلمان مليتهاي ديگر به تا هستند هان نژاد به
اسلامي اعمال از بسياري فرهنگي ، روابط و جمعيتي مجاورت
مورد كه دادهاند تطبيق هان زندگي روشهاي با را خود
.است گرفته اخيرقرار مسلمان اصلاحگران از بسياري انتقاد
و هند و ترك مسلمان گروههاي براي امر اين گذشته ، در
مهم ميگرفتند كناره هان نژاد از سنتي بطور كه اروپايي
سال چهل در البته كه نبود تهديد مورد هويتشان زيرا نبود
دولتي فشارهاي بهدنبال.است شده مسالهاي به تبديل اخير
خودشان به گروهها اين اخير ، ساله سي در مليتها شناسايي
.((مسلمان)) عنوان به تا مينگرند نژادي مليتهاي عنوان به
اقليتي تنها هويها چين ، در شده شناخته اقليت ميان 55 در
از بسياري بسا چه و است وحدتشان نشانه مذهبشان كه هستند
.نباشند مسلمان است ممكن كه هويها
گذشته سده شش در كه اسلامي اصلاحگرانه نهضتهاي اثر بر
از طيفي چين امروزي مسلمانان ميان در دربرگرفته ، را چين
انبوه در باستانشناسي كاوشهاي.دارد وجود اسلامي عقايد
نشان چين ، شرقي جنوب سواحل اسلامي كتيبههاي و اشياء
به متعلق چين مسلمانان گروههاي نخستين كه ميدهد
مركزي آسياي ايراني ، عرب ، ماموران و سربازان بازرگانان ،
و يكم /ميلادي هشتم و هفتم سدههاي در كه بودند مغول و
زمان در سپس.كردند اقامت شرقي جنوب سواحل در هجري دوم
/ميلادي چهاردهم و سيزدهم سدههاي در يوان دودمان حكومت
به ميانه آسياي از بزرگتري مهاجرتهاي هجري ، هشتم و هفتم
و چيني بومي مردم با ازدواج اثر در كه شد انجام چين شمال
اين.يافت رواج مسلمانان مانند به فرزندانشان تربيت
سني مذهب به عمل با منزوي ، مسلمان شهري و روستايي جوامع
ايجاد راه از توانستند جامع ، مسجد اطراف در اقامت و حنفي
اين از كدام هر.شوند اسلامي بزرگ امت عضو شبكهاي ،
آموزش جهت كه (آخوند فارسي كلمه از) آهونگ يك توسط جوامع
.ميگرديد هدايت ميشدند دعوت موقت بيش و كم ديني
از بيشتر و هجري يازدهم /ميلادي هفدهم سده اواخر در تصوف
مقدس مردان توسط و ميانه آسياي بازرگاني جادههاي راه
از را جديد آموزههاي كه شد چين وارد غيرچيني و چيني
و آموزگاران اين.ميآوردند [مدينه و مكه] مذهبي شهرهاي
جمله ، از برادري گروههاي از بزرگي شبكه مذهبي معماران
.آوردند بوجود را كبروي و قادري نقشبندي ، طريقههاي
بحرانهاي جريان در صوفي ، فرقههاي اين گسترده سازمان
يازدهم /ميلادي نوزدهم تا هفدهم سدههاي سياسي و اقتصادي
و كرده بسيج را هويها از زيادي تعداد هجري ، سيزدهم تا
عليه مقاومت نهضتهاي و مسلمانان روزافزون شورشهاي در
و سو گان شانسي ، نان ، يون ايالات در چينگ و مينگ دودمان
به چين ، سال 1912 ملي انقلاب.دادند شركت جيانگ شين
و داد بيشتري خودمختاري غرب شمال مسلماننشين نواحي
به كه درآمد مسلمان رزمندگان نفوذ تحت وسيعي مناطق
كه انجاميد هان -مسلمان بين و مسلمانان بين درگيريهاي
تابع را مناطق همه و داشت ادامه كمونيستها پيروزي تا
بيستم سده اوايل و نوزدهم سده اواخر در.كرد مركزي حكومت
كه وهابي اصلاحگر نهضتهاي هجري چهاردهم و سيزدهم /ميلادي
رهبري بودتحت (اخوان عربي كلمه از) واني هه-يي به مشهور
اينان.يافت نفوذ مردم ميان در رزمندگان و مليگرايان
و دين شدن چيني جمله از سنتي اسلام به انتقادشان بخاطر
از بسياري.شدند مشهور مزارها ، و مقدسان ستايش و تصوف
برابري ، نادي كه اوليه كمونيستهاي از مسلمانان ،
بودند خلقها شناختن رسميت به و مذهبي آزادي خودمختاري ،
فعال خلق جمهوري تاسيس سالهاي اولين در و كرده حمايت
از كه مذهبي گرايشهاي از انتقاد رواج از پس اما بودند ،
همكاري از شد آغاز كمونيست بنيادگرايان توسط سال 1957م
مسلمانان ( (19661976م فرهنگي انقلاب طي.شدند دلسرد
آزارهاي به كه شدند ضدنژادي و ضدمذهبي تبليغات هدف
قتلعام به نهايت در و مساجد شدن بسته روزافزون ،
شورش نان يون ايالت در سال 1975م در كه انجاميد هزارهويي
سال در شيائوپينگ دنگ اصلاحات آغاز از پس.بودند كرده
مذهبي و سياسي آزاديهاي خواهان هم باز مسلمانان م ، 1978
تيز هميشه شمشير به گوشهچشمي هنوز چند هر شدند
سال 1949م از بيش مساجد تعداد اكنونداشتند راديكاليسم
با و ميروند مكه به حج براي آزادانه مسلمانان ;است
جنوب آسياي و خاورميانه مركزي ، آسياي در خود همكيشان
.ميكنند تجارت شرقي
سريع واكنش و ملي سطح در مسلمانان روزافزون سياسي فعاليت
مسلمانان با برخورد در پكن دادن اهميت از نشان دولت ،
به اعتراض در جيانگ شين در اويغورها سال 1986م ، در.دارد
زونگاريا ، دشت چشمگير محروميت جمله از دولت تصميمات
روزافزون مهاجرت تكلمكان ، صحراي در هستهاي آزمايشهاي
شين دانشگاه در نژادي توهينهاي و جيانگ شين به هانها
در.زدند راهپيمايي به دست ارومچي خيابانهاي در جيانگ ،
چيني كتاب انتشار به چين سراسر مسلمانان مي 1989 ، ماه
كه كودكانه كتاب يك انتشار به دراكتبر 1993 و جنسي آداب
اصل در و) بود كشيده تصوير به موهن لباسي در را مسلمانان
را آن مائو زماني كه مسلمانان نزد خوك گوشت حرمت خاطر به
.كردند اعتراض (بود ناميده ((چين ملي گنج بزرگترين))
پذيرفت ، را مسلمانان خواست سرعت به حكومت مورد ، دو هر در
بازداشت را نويسندگان جلوگيري ، كتاب دو هر انتشار از
محدودسازي با همزمان چين ، دولت.بست را چاپخانهها و كرده
دولتهاي جايگاه اهميت به مرزي ، درنواحي اسلامي آزاديهاي
مسلمانش اقليت با چين رفتار كه پيبرده بيگانه مسلمان
.است چين پرسود نظامي مناسبات و بازرگاني در مهمي عامل
سال در سعودي عربستان با ديپلماتيك كامل روابط ايجاد
دولتهاي با چين روبهرشد نظامي و صنعتي تجارت و 1991م
به نسبت را چين اقتصادي و سياسي توجه خاورميانه ، مسلمان
فزاينده مليگرايي.است داده افزايش خويش مسلمان اقليت
نژاديشان هويت دادن نشان در مهم عامل چين ، مسلمانان
.بود خواهد چين حكومت و فرهنگ برابر در رفتارشان در بويژه
آكسفورد المعارف دايره:منبع
مذهب جعفري محسن:ترجمه
|