كابوس متن از تاويل گذر
كرد خلق بايد را جنايي داستان
شهر در 50 سينما تخصصي آموزش دورههاي
ميشود برگزار
كابوس متن از تاويل گذر
/داوود خوابهاي كتاب نقد - !ست "شما" كه "داوودي" همين
بهار 78 -پور انتشارات -صالح تندرو شاهرخ اثر
توهمات امروز روانشناسي اينكه به توجه با داوود خوابهاي
آنچه عليرغم ميداند ، واقعيت لاينفك جزء نيز را تخيلات و
(رئاليستي) واقعگرايانه جهت هر از ميدهد ، نشان بهظاهر
شخصيتسازي براي كه شگردهايي بويژه تكنيك جهت از چه است
شخصيت ذهن پريشانيهاي و پراكندگيها با و است گرفته بكار
فرم جهت از چه و -است همسنخ و همروند و همسو داستان اصلي
اشخاص يافته سازمان غير و غريزي حقيقي ، زندگي با كه
.است همخوان آنان انديشيدن و ديدن نحوه و داستان
بيروني -دروني تصويري نويسنده اشخاص ، پرداخت و ساخت در
كه است شده سعي تصاوير اين در كه ميسازد آنان از
برآوردن براي و ببيند هم را اجتماع ديگر آدمهاي خواننده
تكيه تئوريزه و كليشهاي شگردهاي و معيارها به مقصود اين
.است شده پرهيز مقبول و معمول مدلسازيهاي از و نشده
تعليقها ، كه است واقعگرايانه آنقدر داوود خوابهاي
تاثير ، و حيرتزائي و پيچيدگي عين در گرهگشايي ، و كشفها
.نيستند همراه فرموليزه و مكانيستي تنشهاي و هيجانات با
حتي ميافتد اتفاق عمق در و سادگي به چيز همه
در كه تدريج و آهستگي همان به درون و زندگي ويرانيهاي
چشم به اصلا اوقات بسياري و ميافتد اتفاق ما اطراف
رئاليسم از بهرهگيري نوع اين.ميپذيرند صورت نميآيند
از خود ادراك مديون نويسنده را آن به نگرش نحوه اين و
و است آن اسلاف و "كور بوف" چون رمانهايي پرداخت و ساخت
ساده ، نثر در (انفعالي عملي معناي به نه) تاثيرپذيري اين
بكارگيري در -رمان از بخشهايي موسيقي داراي و حسي و عميق
-(ميخواند كتاب اتاقش در كه مردي) وهمي و رمزي شخصيتهاي
-شود سنگ هشت -روباه هفت) سمبليك اعداد از بهرهگيري در
بهنوعي كه (مرده) مخاطب يك خلق در همچنين و -(قاري هشت
"همان -اين" يا "همين -آن"همان ،"ديگران -خود" همان ماهيت
ساختن در و -دارد را امروز ژرفاكاو و دروننگر ادبيات
عين در اما زده ماليخوليا و مهآلود و گنگ فضايي و شخصيت
(خواند ميتوان جهان هوش آنرا كه آگاه چنان) آگاه حال
قوت چند هر "تندروصالح شاهرخ" كار اما.است مشهود كاملا
استقلال نيست ، دارا بههيچوجه را كور بوف چون رماني
و است تجربه در وي جرات حاصل اين و دارد را خودش خاص
.نبودنش فرمولها و قالبها محض مطيع
در كه نوساناتي و فضا و نثر نايكدستي ديد زاويه يك از
عيب ميبينيم رمان اشخاص اجتماعي و رواني اوضاع همگوني
عمد نوشته ، بازخواني در ، اما ميآيند حساب به كار
ميشود مشخص نوسانات و ناهمگونيها اين ايجاد در نويسنده
.است شگرد و تكنيك نوعي ابداع وي قصد كه درمييابيم و
اجتماعي -سياسي ميان نوشته بودن معلق مورد در امر اين
پيدا مصداق هم بودن روانكاوانه و بودن فلسفي بودن ،
سه هر كه ميشويم متقاعد بازخواني در كه بهطوري ميكند
چرا شدهاند دوانده نوشته درون به عامدانه انديشگي ، رگه
چند هر و ميداند بعد سه هر داراي را آدمها نويسنده كه
خام مذكور بعد سه هر در -اصلي شخصيت بويژه -او آدمهاي كه
محيط دانش ، ميزان روحي ، ساختار با آنها خامي اما هستند
عين در اما.است همخوان اجتماعيشان رشد بستر و پرورش ،
ماليخولياي و توهمات در كه گهگاهي نمائيهاي درشت حال
در وي سيال و نرم ذهني پرشهاي به ميگيرد صورت "داوود"
بيان به گاه نويسنده عبارتي به.ميزند لطمه قصه ، مسير
در نويسنده همين آنكه حال ميپردازد عياناند كه چيزهايي
خود خواننده ميتواند كه ميدهد نشان نوشته اين جاي جاي
سفيد خطوط" همان يا نشده نوشته آنچه خواندن به وادار را
.ندارد نماييها درشت برخي به نيازي و كند "متن
،"كل داناي" تلفيق كتاب اين در نويسنده شگردهاي از يكي
توجيهكننده شگرد اين كه است نويسنده شخص و "راوي"
اشخاص دانش حد از فراتر و سنگيني ديالوگهاي و ها"تفلسف"
تعميم موجب نيز و ميافزايد هم كار ادبيت بر و است قصه
نيست چنان شگرد اين روي وي ، مانور اما.ميشود قصه اشخاص
و ابهام اگر و كند متقاعد و توجيه بهخوبي را خواننده كه
همين معلول آن از مهمي بخش ميماند ذهن در بيپاسخي سوال
مورد اين در را قراردادش نويسنده ديگر عبارت به.است امر
تا و نميبندد كامل وضوح و روشني به خود مخاطب با
را كتاب از نيمي از بيش شود واقف شگرد اين به خواننده
.كردهاند پريشاني ايجاد ذهنش در ابهامها و است خوانده
بايد يكبار از بيش يقينا را "داوود خوابهاي" هم روي بر
چگونگي دريافت و است تجربه اهل نويسندهاش كه چرا خواند
معناي به البته اين و دارد دقت به نياز وي تجربههاي
نيست ، محتوا و تكنيك و فرم در او تجربههاي تمام تاييد
لااقل و هست بودنش خطر اهل و جسارت تاييد معناي به اما
.تجربههايش بودن جالب معناي به
-آن خواندن يكبار از بيش شرط به -"داوود خوابهاي"
خود از تكههايي كم دست تمامي ، به نه اگر كه است آينهاي
.ديد آن در ميتوان را
دارد برجستهاي شاخصه نه.است جامعه معمول آدم يك داوود
كسي قهرمان ، نه و است اسطوره نه است ، برگزيدهاي چهره نه
كاري دارد سعي رمان اين اما نيامده چشم به هيچ كه است
هدف.است ديدن وراي هدف البته.ببينيد را او شما كه كند
ميبينيد ، را او دم هر كه داوودي هميناست داوود دريافتن
شمايي همان شماست ، كه داوودي همين زندگيتان ، جاي هر در
دهان در را حسرتي ترشيدگي جهان و ميرويد و ميآييد كه
داوود هاي"خواب".نميكند حس نبودنتان بابت از خويش
كابوسهاي" به بايد را كتاب نام كه رنجآگيناند آنچنان
توهم ، از متراكمي انبوه خوابها اين.داد تغيير "داوود
و بيداري خوابهاي خواب ، خوابهاي خوابي ، بيدار
او "اين از پيش" با داوود "اكنون".ذهناند پريشانيهاي
بيصدا ، او كه ميآورند پديد دوزخي و ميشوند ريخته هم در
يادها ، آدمها ، مكانهاي.ميسوزد آن در بيواكنش و بيكنش
و نميدانمها هولها ، هراسها ، توهمات ، واقعيتها ،
دوزخ اين بر بيوقفه كه هستند هيزمهايي تكه چهكنمها
از كه كاري تنها.ميكنند تيزتر را آن آتش و ميبارند
و نيست ارادي ديگر كه است "آوردن ياد به" برميآيد داوود
و نميرسد بجايي هم "كردن فراموش" براي او سخت كوشش
و ميبرد خود با را او (يادها) كابوسها سيل سرانجام
و ميماند خواننده نگاه در -ابديت تا گويا -سيل اين مسير
-مييابد سيل درون هم را خودش باشد حساستر خواننده اگر
را سرش كه است محكوم او و -قدرتمند و پرهيبت و آرام سيل
عليرغم "بياورد ياد به" و بماند تا بگيرد بيرون آب از
اصليترين سرانجام ، و "كردن فراموش" به كشندهاش ميل
.خويش "نزيستن" به اوست وقوف خواننده ، بر كتاب تاثير
بهرهگيري فرم ، از خود كتاب در صالح تندرو شاهرخ
نشان جهت در او كار در فرماست كرده تجربهگرانهاي
بكار ادبي تئوري بهمان و فلان بر نويسنده تسلط دادن
ضرورت يك و اقتضاء يك عنوان به را فرم او.نميشود گرفته
درون از فرعي فرمهاي ميبيند نيازي كه جا هرمينگرد
تاثير زير را ديگر عناصر و برميآورند سر اصيلش فرم
.(كرد قلمداد فرماليست را او بشود بيآنكه) ميگيرند
فرم كنيم ، سفر اشخاص درون به است قرار كه آنجا مثلا
و توصيفات و پرحس زباني و يافته تغيير رونده پيش اصلي
و ميكند توليد خود در گويا و موجز شعرگونه ، تعبيراتي
ارائه براي عيني صرفا دريافتي نيازمند تنها كه آنجاها
گزارشي نثري و ميكند تغيير فرم بازهم قصهايم مسير
مدنظر را زبان كاركردهاي سادهترين كه ميآورد بوجود
نويسنده ميكند احساس ابتدا خواننده كه طوري ميدهد قرار
به را قصه سروته دارد قصد و است شده بيحوصله و شتابزده
را نويسنده تكنيكي عمل بازخواني ، در اما.بياورد هم
.ميكند دريافت
فريدزاده عبدالرضا
كرد خلق بايد را جنايي داستان
جنايي آثار مترجم افراسيابي بهرام با وگو گفت
( پاياني بخش )
آيا داريد؟ ادبي شاهكار از تعريفي چه !افراسيابي آقاي *
آثار جزء كه را هيچ ديگر آنگاه و همچون آثاري توان مي
آورد؟ شمار به ادبي شاهكار ميشوند محسوب جنايي برجسته
هر اصولا.بريزيم كلي قالب در را مسئله ابتدا است بهتر
جذب را خواننده كه كتابي هر كند ، جذب را مردم كه چيزي
مردم كه است اين در شاهكار.است شاهكار من نظر به كند
مطالعه را كتابها اين كه كسي.بخوانند و بگيرند را كتاب
پلهاي آثار اين كه بسا چه ميرسد ، بالاتر مراحل به كرد
است ممكن چون مطالعه ، بالاتر مدارج به رسيدن براي باشد
مطالعه و كنند شروع آثار اين با را خواندن هم بعضيها كه
(جنايي) آثار اين با است ممكن ولي بگذارند كنار را كردن
مهم بسيار نكته اين.برسند (غني) آثار آن به و كنند شروع
جذب خود به را وسيعي طيف جنايي ، آثار.است ظريف و
آثار اين خواندن از پس خواننده طبيعي طور به و ميكنند
و بخوانم هم را ديگر ادبي سبكهاي كه ميگويد خود با
اثر يك با را مطالعه است ممكن ولي است ، چگونه آنها ببينم
دو اين.شود دلزده كامل طور به و كند شروع سنگين ادبي
سكه يك دوروي اينها.هستند ارتباط در هم با متفاوت سبك
.هستند
.است جنايي داستان گذار پايه آلنپو كه معتقدند عدهاي *
ميكنيد؟ تاييد را نظريه اين شما آيا
چنين نميتواند كسي.است تخممرغ و مرغ داستان همان اين
كه هم شب يك و هزار در حتي.كند پايهگذاري را مسايلي
ميتوانيد دادهام ارائه ازآن تازهاي بازنويسي من خود
اين قبل سال هزاران از يعني.ببينيد جنايي داستان تعدادي
.است اجتماعي پديده يك جنايت اصولا زيرا بوده داستانها
كشت ، را شخص فلان فلاني ، ديشب ميگويد نفر يك كه همين
حرفهاي نويسندگان منتهي است ، جنايي داستان يك خبر همين
پرورش آنرا پركشش محيط يك در و ميدهند پروبال آنرا
است منظم سير خط يك داراي جنايينويسي اصولا.ميدهند
.است رسيده تكامل به و شده آغاز پيش سال هزاران از كه
زمينه در چه -جنايي ادبيات به گرايش ميرسد نظر به *
آن اواسط از بخصوص و بيستم قرن در -نوشتن در چه و خواندن
در را جهاني جنگهاي همچون وقايعي آيا.رسيد خود اوج به
ميدانيد؟ موثر ادبي آثار در بيشتر هيجان به مردم رويكرد
روند همچنين و است كرده ايفا مهمي نقش چاپ صنعت اينجا در
زمينه اين در قبلاكتاب و مطبوعات در سريع پيشرفت
يكي پيش سال هجده -هفده من خودداشت وجود زيادي مشكلات
كه ديدم و فرستادم حروفچيني براي را كتابهايم از
الان.است كرده پر را اتاق يك آن ، فصل يك فقط حروفچيني
ذخيره كامپيوتري ديسك يك در را صفحهاي پنجهزار كتاب يك
تمام در مشكلات اين.ميدهند من به تصحيح براي و ميكنند
بسياري تسهيلات چاپ صنعت باپيشرفت ولي داشت وجود دنيا
به مردم دستيابي حتي و كاغذ مسئله ديگر طرف از.شد فراهم
صنعتي پيشرفتهاي با كه است موثر كتاب فروش در نيز كتاب
نيز كتاب صفحهآرايي و جلد زيباييشد رفع نيز مشكلات آن
آن ، و است مطرح نيز ديگري مسئله البته.دارد عمدهاي نقش
باعث امر همين و شده پرشتاب بسيار زندگي روند اينكه
جوان نسل بخصوص.ميشود افراد در اضطراب و هيجان ايجاد
خلوت محيط به و دارد دوست را شلوغي و اضطراب هيجان ، كه
كوه به جمعه روزهاي جوانها مثلا.ندارد علاقهاي
از است ، آنها تعطيلي روز اينكه بر علاوه زيرا ميروند
.ميآيد خوششان زياد جمعيت و شلوغي
و بودهاند موثر آگاتاكريستي تفكرات بر نويسندگاني چه *
است؟ داشته خود از بعد نويسندگان در تاثيري چه آگاتا نيز
چارلزديكنز ، اوستن ، جين كتابهاي به كريستي آگاتا
گراهام ميلر ، مارگارت سايرس ، دوروتي دويل ، آرتوركنان
و داشت ويژهاي علاقه سيمنون ژرژ و دالي اليزابت گرين ،
كه ميگفت هميشه و بود پذيرفته آنها از بسياري تاثير
جنايي داستان بخواهد انسان كه است اين كار مشكلترين
تو كه ميگفت او به و ميكرد كمكش خيلي خواهرش.بنويسد
تاثيرات آگاتاكريستي خود ديگر طرف از.بنويسي بايد حتما
طرف از است ، داشته جنايينويسان دنياي بر ژرفي بسيار
.ميكند تشديد را تاثير اين آثارش شدن تبديل فيلم به ديگر
داستان قرن نيم اينكه و پركاري علت به آگاتاكريستي
.است داشته نويسي جنايي جهان بر بسياري تاثير نوشته
و دوم جهاني جنگ از قبل هم او كه است اين ديگر مهم مسئله
تاثير نيز اين و پرداخته داستاننويسي به آن از بعد هم
كتابها اين با نسلها و نسلها زيرا ميكند مضاعف را او
پنجاه چاپ به كه ميبينيم را كتابي مثلا.هستند تماس در
با كتاب اين كه است مسئله اين بيانگر كه رسيده چهارم و
.است كرده برقرار ارتباط نسل چند
چهارچوبي روي آگاتاكريستي مانند هيچكس نميكنم فكر من
كارش در استواري بسيار شيوه.باشد كرده حركت معين و خاص
هستند چنين اين حدودي تا هم ديگران چه اگر.ميشود ديده
بخصوص و او آثار.دارد بارزي مشخصات كريستي كار اما
شيوهاي ارتباطي داراي محسوس طرزي به جنايياش داستانهاي
از غير آگاتاكريستي داستانهاي در.هستند هم با نگارشي و
و است مطرح نيز ديگري مسئله شر ، و خير ميان نبرد موضوع
و هستند ظريف بسيار پرداختي داراي داستانها اينكه آن
شيوهاي به مقتولين اغلب.نيست خنثي شيوه او نوشته شيوه
قتل به مسموم كيك يك توسط حتي يا خواب در يا آرام ،
شقاوت با داستان خواندن حين در خواننده و ميرسند
.نميشود مواجه آنچناني
ميبينيد؟ چگونه را ايران در جنايينويسي فعلي وضعيت *
و نداشتهايم خودمان از چيزي جنايينويسي زمينه در ما
بر آنها تاثير.گرفتهايم غربيها از را مهم نكات همه
در.است بديهي و مشهود كاملا ما جنايي داستاننويسان
كه رسيد چاپ به جنايي پروندههاي از تعدادي اخير سالهاي
زيرا.قرارداد جنايي ادبيات رده در نميتوان را آنها
.نميآيد حساب به داستان و است واقعي گزارشهايي اينها
.كنيد خلق كامل طور به را داستان بايد شما
چاپ يا ترجمه دست در جنايي ادبيات از تازهاي اثر آيا *
داريد؟
شده تمام آگاتاكريستي آثار ترجمه دوران ديگر من نظر از
حال در.است شده ترجمه فارسي به او ، آثار اغلب زيرا.است
نخستين كه هستم تاريخ زمينه در كتاب دو تاليف مشغول حاضر
دسترس در زودي به خودجوش خرداد خاموش ، مرداد نام با آنها
.گرفت خواهد قرار علاقهمندان
صادقي حاجي امير:از مصاحبه
شهر در 50 سينما تخصصي آموزش دورههاي
ميشود برگزار
سينماگران ، حرفهاي و كيفي ارتقاي بهمنظور : هنري گروه
جوان سينماي انجمن سوي از سينما تخصصي تكميلي دوره اولين
.شد آغاز تبريز شهر شوراي همكاري با و
سينماي مديرعامل تبريز ، در همشهري خبرنگار گزارش به
معماري دانشكده در منظور همين به كه مراسمي در تجربي
انجمن فعاليت به اشاره با بود برپا سهند صنعتي دانشگاه
اعلام نمايش و عرضه توليد ، آموزش ، بخش سه در جوان سينماي
از آثاري انجمن ، جديد سياستهاي به باتوجه:كرد
و تصويري رسانههاي تلويزيون ، در جوان فيلمسازان
به بوده كوتاه فيلم اغلب كه شهرستانها برخي سينماهاي
.است درآمده نمايش
هشت اخيرا اينكه بيان با سخنانش از ديگري بخش در صانعي
دست موفقيتهايي به خارجي جشنوارههاي در ايراني فيلم
فيلم پنج و حرفهاي فيلم سه اين جوايز:گفت است ، يافته
تجربي فيلمهاي فروش وي ، گفته به است بوده نقدي آماتور
فروش و كرده ايجاد هنرمندان اشتغال ايجاد در موثري سهم
.است اميدواركننده هم خارجي تلويزيونهاي به
چنين در را كشور شهرستانهاي در توليد و عرضه ضرورت وي
دورههاي نقش به اشاره با و دارد قرار تاكيد مورد شرايطي
و تخصصي دورههاي اين:شد يادآور سينما تخصصي آموزش
.ميشود برگزار كشور شهر در 50 تكميلي
عنوان گذشته 500 سال در تجربي سينماي مديرعامل گفته به
.است شده تهيه شهرستانها جوان سينماي انجمن دفاتر در فيلم
آذربايجان و تبريز كرد اميدواري اظهار پايان در عزيزپور
با فيلم فروش مبادلات در كشور فيلمسازي قطب بهعنوان
.كند ايفا را خود خاص نقش همسايه كشورهاي
|