گلستان استان در و ماه مهر آخر هفته در
سوره تئاتر سراسري جشنواره دهمين
ميشود برگزار
!پرسشگري قحط
موسيقي جديد برنامههاي
درگذشت جاويد صفرعلي
موسيقي كنسرت نخستين زنگنه پري آواي با
شد اجرا شيراز در بانوان
هنري رشد در مطبوعات نقش از ارشاد وزارت
كرد تجليل كشور
گلستان استان در و ماه مهر آخر هفته در
سوره تئاتر سراسري جشنواره دهمين
ميشود برگزار
آخر هفته در سوره نمايش سراسري جشنواره دهمين :هنري گروه
.ميشود برگزار گلستان استان در مهرماه
ارسال 200 از نمابري باارسال جشنواره اين عمومي روابط
هيات بررسي از پس كه خبرداده جشنواره دفتر به نمايشنامه
.است شده پذيرفته بازبيني براي نمايشگاه كارشناسي ، 116
عنوان با امسال سوره ، نمايش سراسري جشنواره دهمين
استان استانداري همكاري با و (ع)علي امام بزرگداشت
گرگان شهر در مهمان و جنبي مسابقه ، بخش سه در گلستان
.ميشود برگزار
سخنرانيهاي برگزاري بررسي ، و نقد جلسات برگزاري
بازديد و جشنواره روزانه نشريه انتشار تئاتر ، كارشناسي
ديگر از گلستان استان تاريخي بناهاي و ديدني اماكن از
.است شده اعلام جشنواره اين برنامههاي
رشت ، ساري ، مشهد ، شهرهاي در سوره جشنواره اين از پيش
برگزار بوشهر و قزوين ياسوج ، بندرعباس ، كرمان ، زاهدان ،
.بود شده
هفته از جشنواره اين نمايشهاي بازبيني گزارش اين برابر
مرحله به نمايشي گروه سرانجام 14 و ميشود آغاز آينده
.يافت راهخواهند مسابقه
!پرسشگري قحط
مختاباد سيدعبدالحسين با گفتوگو در موسيقي و جامعه
و نكرده احتياج روي از و جدي برخورد موسيقيدان با جامعه
نزديك فضا اين به را خود نيز موسيقيدان ديگر طرف از
است نكرده
اين برابر در بخواهد كه نميبيند درگير را خود موسيقي
شود ايجاد بايد كنش آندهد واكنشنشان خود از درگيريها
ما ميكنم فكر منپذيرد صورت هم واكنشي تا جامعه ، در
كسي قطعا نباشد ، پرسشي تا و شدهايم پرسشگري قحطي دچار
رفت نخواهد پاسخش دنبال به
كه مختاباد عبدالحسين با است نشستي حاصل زير گفتگوي *
مي سر به كشور از خارج در سازي آهنگ رشته در تحصيل براي
كنسرت چند اجراي و كوتاه اقامتي گذشتهبراي هفته و برد
بازگشته تهران نواربه قالب در تازه كارهايي ارائه و
.ميخوانيم را گفتوگو اين.است
جامعه ارتباط فقدان و جامعه در سيقي مو نگرفتن جدي *
سياسي يا اجتماعي اصلي موانع واجتماع فرهنگ با موسيقي
. است درايران موسيقي شدن
نجوا الف :تنظيم و تهيه
زاده كدخدا علي و
شرايط و موسيقي بين رابطه نوع با را پرسشم نخستين *
ميكنم؟ آغاز اجتماعي
در بشري جامعه ديرين هنرهاي از يكي عنوان به موسيقي -
نقش جامعه اقتصادي و شغلي اجتماعي ، خيزهاي و افت همه
عصر در كه ميدهد نشان بشر تاريخ به نگاهي.است داشته
همراه به و صنعت عصر در همينطور و كشاورزي عصر در كار ،
و رنگ نيز موسيقي زندگي ، مختلف ابعاد در بشر پيشرفتهاي
شما سياسي خيزهاي و افت دراست گرفته خود به ديگري نواي
يك سراسر در موسيقي يك يا و سرود يك بعضا كه ميبينيد
يكديگر به را ملت يك حتي و ميگردد دهان به دهان جامعه
زمينه در بتهوون توسط كه آثاري نمونه براي.ميكند نزديك
از الهام با اميراف كه آثاري و شده سروده فرانسه انقلاب
بسياري توسط شده خلق آثار نيز و ;كرده خلق روسيه انقلاب
مويد ايران ، نيز و شيلي و كوبا سابق ، شوروي ازآهنگسازان
كه است شعارهايي آن ، ملموستر مثال است ، من گفته اين
ادا خود درتظاهرات خاص ملودي و ريتم با مردمايران
.برميخيزد انسانها فطرت درون از شعارها اين.ميكردند
جامعهاي و است ملموس هرجامعهاي در موسيقي حضور پس
خود در هم را بنيادي تغييراتي باشد ، نداشته كهموسيقي
هنر اصلي اركان از يكي عنوان به موسيقي لذا و ديد نخواهد
تاريخ در شما اگر يعني.ميدهد نشان را خود سريع بسيار
برميخوريد سينمايي آثار يا و نقاشي تابلوهاي به جامعه
گستردهتري ابعاد در هم را موسيقي عينه به آن كنار در
.ببينيد ميتوانيد
و است كلامي محتواي يكي ميكنيم صحبت موسيقي از وقتي *
شعارهايي از اگر شما نظر به موسيقايي ، محتواي ديگري
نفس برداريم ، را كلام ميدادند انقلاب دوران در كهمردم
باشد؟ داشته را تاثيرگذاري آن ميتواند تنهايي به موسيقي
نشان تاريخ درطول نيز انتزاعياش شكل به موسيقي نفس -
جريانات خدمت در ابزار يك عنوان به ميتواند كه است داده
و 9 شماره 3 سمفوني مانند.بگيرد قرار اجتماعي فرهنگي ،
آثار اين همه ;اميرف آثار يا و چايكوفسكي آثار بتهوون ،
و شدند سروده اجتماعي خاص جريانات از الهام با
.نداشتند كلام نيز هيچكدامشان
هم كنار با ميتواند موسيقي تاريخ مفسر يا محقق يك آيا *
از تحليلي تاريخي ، خاص دوره يك در ملت يك موسيقي گذاشتن
واقع به و دهد دست به رواني و روحي وضعيتاجتماعي ،
كند؟ ارائه را جامعه مختلف دوران برشهاي
كلاسيك ، موسيقي به موسيقي تاريخ تقسيمبندي در -
با اينها همه كه برميخوريد مدرن موسيقي نوكلاسيك ،
در اجتماعي و اقتصادي سياسي ، لحاظ از بشري پيشرفتهاي
بوده ، كلاسيكها عصر كه بتهوون عصر در شايد ارتباطند ،
نوكلاسيكها عصر در اما ميشد ، محسوب گناه نوآوري هرگونه
كه همچنان كه است اين دهنده نشان اين.شد شكسته حصارها
موسيقي ميرسد ، نوكلاسيك عصر به كلاسيك عصر از ادبيات
فرهنگ با مسلما امر اين و ميشكند را حصارها اين نيز
است ، ارتباط در اجتماعي و سياسي مسائل با و جامعه
موسيقياي اروپا درجامعه كه بود ممكن دقيقتر بهعبارت
صدسال يا پنجاه اگر ميشود ، پخش تلويزيون از اكنون كه
جامعه و ميگرفت قرار جامعه اعتراض مورد ميشد ، پخش پيش
جامعه كه حالي در ميداد ، منفينشان واكنش آن به نسبت
اگر.ميكند ياد عادي موسيقي يك عنوان به آن از كنوني
كنيم ، علتيابي و دهيم خرج به بيشتري موشكافي بخواهيم
آن تحليل به نيز اجتماعي روانشناسي ديدگاه از بايد
و افت با ارتباط در انسان روان كه ميدانيم.بپردازيم
كه است طبيعي.ميشود تغييرات دچار اجتماعي خيزهاي
را خود تغييرات اين در ازجامعه عضوي عنوان به نيز هنرمند
ميكند ، رابيان خود احساسات و ميكند هماهنگ و ميغلتاند
ايران ، در درشكه عصر در استكه طبيعي بنابراين
حال ، در اگر و شود ساخته ماشين درباره ترانههايي
است ابتدايي پديدهاي چون بنويسد ، چيزي ماشين كسيدرباره
فراهم نيز را تمسخر اسباب بلكه ندارد لطفي نهتنها
ماشين معروف تصنيف زمان درهمان كه حالي در.ميكند
هم بسيار و ساخته صندلي ، نه داره بوق نه /مشديممدعلي
.شد معروف
زمان آن حركتهاي از است برداشتي گرچه بتهوون كار *
همچنان و است ماندگار اما دوران ، آن رويدادهاي و فرانسه
درباره قاجار درزمان كه موسيقي كه حالي در و ميماند
.كند تضمين را خودش بقاي نتوانست شد گفته درشكه و ماشين
موسيقي كه است اين برسر بحث نيست ، ماندگاري بحث ما بحث -
نشان را خود ميتواند و است دخيل اجتماعي جريانات در
!نه يا بدهد
كار نيز و (شناسي جامعه) دانشگاهيتان تخصص به توجه با *
كوتاهي بندي تقسيم ما به ميتوانيد (موسيقي) حرفهايتان
دهيد؟ دست به موسيقي از شناختي ، جامعه زاويه از
از.كنم رابازگو نكتهاي شما ، پرسش اين به پاسخ از پيش -
دارد ، وجود هم هنوز و داشته وجود ما جامعه در كه اشكالاتي
هنوز.است موسيقي ، خصوص به هنر ، از فرعي و تفريحي تلقي
در تخصص و حرفه يك عنوان به هنر اين ما مسئولان ميان در
را شديدي لطمات نگاه و روحيه ايننيست مطرح امروز دنياي
مسائل درگير را خود هنرمند ميگردد سبب و ميشود باعث
را خود هنرمند وقتي است طبيعي نكند ، اجتماعي و سياسي
او كه باشد نداشته پذيرشرا آن هم جامعه و نداند درگير
هنرش و را خود نميتواند بداند ، جريانات اين با درگير را
از بخشي من نظر به.نشاندهد ميخواهد ، كه آنگونه را
;دانست جامعه با درگير نميتوان را ازانقلاب قبل موسيقي
سنتي و رواني فطري خواستههاي كه بوده تفنني هنر يك
والبته مشروطه عصر موسيقي اما ميكرد ، مطرح را جامعه
نيز را جامعه سياسي خيزهاي و افت انقلاب ، از پس اندكي
كه حالي در.دهد بروز و بازپروري و هضم خود در توانسته
چنين قبل سال تا 18 نزديكبه 15 ميكنم فكر و اكنون
.است نداشته وجود حركتي
انقلاب ابتداي يا و مشروطه عصر در كه شده سبب عاملي چه *
شود؟ فراهم بستري چنين
سياسي ، جريان اين در و افتاد اتفاق سياسي جريان يك چون -
خريدار جامعه در حرفش كه كردهاي تحصيل و روشنفكر قشر
هدفهايش پيشبرد براي و گفت سخن موسيقي از و آمد داشت ،
از جامعه و شده ايجاد كه جرياني آن لذا كرد ، حساب آن روي
هم موسيقي در را خود نحوي به خورده ، تكاني سياسي لحاظ
كه كساني شد آغاز استبداد دوران كه بعداست داده نشان
يا نبودند يا دهند نشان را خود عقايد بتوانند
تصوير يك اگربخواهيم پس.است بوده كمرنگ حضورشانبسيار
بعد و قبل موسيقي تاريخ و موسيقايي پديده درباره كلي
و مشروطه اول داشته ، هم اجتماعي حضور كه بدهيم انقلاب
.است اسلامي انقلاب دوران سپس
ايران موسيقي شدن سياسي يا اجتماعي راه برسر موانعي چه *
دارد؟ وجود
.است جامعه در موسيقي نگرفتن جدي اول -
:است اجتماع و فرهنگ با موسيقايي جامعه ارتباط فقدان دوم
ميكنم فكر من كه چيزي آن ;سياست و فرهنگ با يعني
همين به.باشند آن درگير كه ندارند علاقهاي موسيقيدانها
آثاري اجتماعي و سياسي افتوخيزهاي در ما كه است دليل
درگيري فقدان اين و كنيم خلق نميتوانيم موثر
موانع جمله از اجتماعي سياسي ، جريانات با ذهنيموزيسين
اثرتوليدي همين براي است ، مسيري چنين تحقق سر بر عمده
;نيست هنرمند درون در شده برانگيخته امري از ناشي
چند سراغ به قبل ماه دو !داريم فجر دهه موسيقي جشنواره
بسيار.كنند كار رابطه اين در ميگوييم و ميرويم هنرمند
برروي خودجوش صورت به هنري جامعه كه افتاده اتفاق كم
از سال يك و بيست حدود كه حالي در كند ، كار مسئلهاي
.نشنيدهايم انقلاب درباره هم سمفوني يك حتي گذشته انقلاب
ساخته زمان همان كه معيني شعرهاي و سرودها يكسري تنها
كه است همان مطلب اين زيربنايميشوند پخش مرتبا شد ،
و نكرده احتياج روي از و جدي برخورد موسيقيدان با جامعه
نزديك فضا اين به را خود نيز موسيقيدان ديگر طرف از
.است نكرده
اميدواري ;داريم خاصي لحظات انقلاب دوران همين در *
لحظات و شادي و رزم داريم ، تلاش و كار داريم ، غم داريم ،
ميخواهم.است بشري زندگي طبيعي مسائل اين رفتن ، خود در
هيچ پنجساله ساله ، سه دوساله ، مقاطع يا لحظات اين بدانم
ميكنم فكر من است ، داشته ما اجتماعي زندگي در بازتابي
اگر كجاست؟ از ضعف اين و نداشته ما زندگي در بازتابي هيچ
نخواسته ، جامعه ،"نميكند درك را آن جامعه" بگوييد شما
.ميپذيرم را اين نوعي به من
.است دوسويه جرياني اين البتهاست نداشته بازتابي بله -
به نياز شود خلق اينكه براي اثري كه بگيريد نظر در
داشته وجود بايد اثر خالق اينكه اول دارد ، چند بسترهايي
.كنند حمايت را اثر خالق كه باشند داشته وجود نقاطي و
آهنگسازي هم دست دو انگشتان تعداد به جامعه در هماكنون
باشد ، ارتباط در آهنگسازي روز علوم با و باشد مطرح كه
جامعه نه يعني.است دوسويه كاملا جريان اين پس.نداريم
در نه و شناخته رسميت به را مطالب از بعضي هنري فرهنگي ،
.دارد وجود نيازي چنين كه شده ايجاد حس اين جامعه
!است دست انگشتان اندازه به تعدادشان كه آهنگسازان اين *
فضاي از شايد اينها از تعدادي آهنگسازند ، حال هر به
البته و باشند خوشحال خيلي شايد تعدادي و عصباني اجتماعي
در ميسازند ، آهنگ بالاخره اينها همه اما !بيتفاوت بعضي
آهنگها اين از بسياري كه ميكنم حس شنونده من كه حالي
جنگ كه وقتي مثلا نميگويم.نيست آنها روحيات بازتاب
همه يا ميشوند ، خوشحال ما آهنگسازان تمام ميشود تمام
روحيات است ممكن آنها تعداد به.ميشوند غمگين آنها
نيز آنها روحيه برحسب حتي اما باشد ، داشته وجود مختلف
و است فرمايشي فرم يك همواره يعني.نميشود ساخته آهنگي
درون و روحيه از بازتابي هيچ ميشود ، ساخته كه چيزي
.نيست خودشان
اين به ميبينيد را بازتاب اين وقتي غربي جامعه در شما -
اينكه دليل به است ، درگير جامعه با موسيقي كه است دليل
رقابتهاي البته و كنسرت مختلف سالنهاي است ، آكادميك
كانال چندين موسيقي ، نشريه چندين دارد ، وجود نفسگير
بازتاب و رقابت شود ، انبوه توليد وقتي.موسيقي اختصاصي
و اختلاف و تلاقي همين از.ميكند پيدا بروز انديشهها
باعث اينها همه.ميآيد بيرون خوب توليد كه است تنازع
آن درگير را خود روزنامهنگار شماي روز ، هر كه ميشود
وجود ما جامعه در (موسيقي حوزه در) درگيري اين.ببينيد
ارتباط در كارگردان يك وقتي سينما در كه حالي در ندارد ،
و اختصاصي مجله ده فردا ميسازد ، فيلم اجتماعي مسائل با
ما موسيقي جامعه در اما.ميكنند نقد را آن روزنامهها
شود ، ايجاد جامعه در جوي مثلا ميافتد ، كه اتفاق كم بسيار
چه كه بگويند و كنند نقد مرا اثر يك روزنامه چهار بعد
اين به ساختي؟ را اثر اين چه براي ؟!ساختي اثرمزخرفي
نظر يك نظر ، اين البته و نميخورد درد به شما كار دلايل
پر را روزنامه از ستوني بخواهد كه نظري نه باشد ، تخصصي
است ، بهداشت وزارت به امروزمتعلق ستون اين تازه كه بكند ،
يك و خوشنويسي به متعلق فردا پس و سينما به متعلق فردا
را خود موسيقي كه است همين براي !موسيقي به متعلق هم روز
خود از درگيريها اين برابر در بخواهد كه نميبيند درگير
تا جامعه ، در شود ايجاد بايد كنش آن.دهد واكنشنشان
قحطي دچار ما ميكنم فكر من.پذيرد صورت هم واكنشي
دنبال به كسي قطعا نباشد ، پرسشي تا و شدهايم پرسشگري
ميگذرد انقلاب عمر سالاز بيست حدود.رفت نخواهد پاسخش
بتواند كه ندارد ، وجود موسيقي مناسب نشريه يك هنوز
خواننده من.كند درگير جامعه با و خود رابا موزيسين
بدست اطلاعي موسيقي اخبار درباره بخواهم اگر (جامعه)
ميتواند كسي چه.بخرم را روزنامهها تمام بايد بياورم
اينها تمام ميان از تا بخرد را مجلات و روزنامهها تمام
بدست داده انجام موسيقي درباره ناقصي بحث يك كه را يكي
كردم عرض كه دلايلي به بنا موزيسين خود بنابراين.بياورد
و راديو چون مهمي رسانههاي البته و.نيست درگير
با درگير ولي ميكنند پخش را موسيقي اگرچه نيز تلويزيون
.نيستند موسيقي
موسيقي براي كه قالبي دارد ، امكان اما !درست شما حرف *
نباشد ، مناسبي قالب مردم با ارتباط براي ميكنيم ، انتخاب
بر كه بوده غرب موسيقي در كه دورههايي مثال عنوان به
مثلا است داشته خاصي قالب زمان هر جامعه ، نيازهاي اساس
آمد ، ديگري كس آمديم كه جلوتر بود ، بتهوون كلاسيك زمان در
هم به را قواعد كههمه شونبرگ تا آمده استراوينسكي سپس
.ريختهاست
داراي ما موسيقي چون نيستم ، موافق شما سخن با -
در برويد شما اگر مثلا.است عظيمي بسيار تواناييهاي
سخن ندارد ، توانايي ادبيات اين بگوييد و ما كهن ادبيات
بشر در كهن ادبيات به نياز چون نگفتهايد ، صوابي به
و كانادا در كه عطشي مثل ميشود ، بيشتر روز هر امروز
هر سراغ شما.است شده پيدا مولانا آثار به نسبت آمريكا
درآن انقطاع نوعي كه ميشويد متوجه برويد كه علوم از يك
زماني ما جامعه بگيريد نظر در.است آمده بهوجود
نفهميديم ، را اين هنوز ما چيست ، ماشين كه نميدانست
موجود شرايط اين !آمد هم ماهواره و فاكس كه ديديم
به نيز ما هنري جامعه و است سوم درجهان زندگي اجتماعي
تمام معدود مواردي جز انقلاب ، از قبل.است گونه اين
آقاي ميگفتند يعني.بود يكسويه ما جامعه در مجاري
اگر.الخ و بدهيد انجام را كارها اين بايد شما !هنرمند
به طور همين و دارد وجود موسيقي در دورهها اين غرب در
را كار اين جامعهظرفيت كه است علت اين به ميآيد ، جلو
حدود.ندارد وجود ظرفيت آن ما درجامعه ولي است ، داشته
موسيقي كنسرت و برود نميتوانست كسي هر قبل سال سي بيست ،
اين كه حالي در ;بروند ميتوانستند خاصي عده يك ;ببيند
طرف از.بود شده حل غرب در پيش سال دويست حدود مساله
است بوده موزيسينها اين روي بر نيز مذهبي فشارهاي ديگر
ناشي موسيقي از مذهبي جامعه ناصحيح درك از فشارها اين كه
كار كه مجموعهاي بر شد تحميل هم شرايط اين.ميشود
كه ميبينيد لذا نميدانستند ، اخلاقي كار يك را موسيقي
تكاني ميتواند موزيسين كه است اخير سال چند اين در
هر انقلاب از قبل.شود قلمداد فرهنگي شخصيت يك و بخورد
انسان و است مطرب او كه ميگفتند ميكرد موسيقي كار كس
در روحيه اين هم هنوز حتي !است جهنم اهل و نيست سالمي
جامعهاي اگر پس.دارد جامعهوجود قشرهاي و طبقات برخي
است طبيعي باشد ، تضاد در هنر يك با شرعياش و مذهبي تفكر
.دهد نشان را خود نقش نتواند هنر آن كه
هنرمند بگوييم ميخواهيم اما و !راميپذيريم امر اين *
انجام الان شما كه را كاري همان پيش سال ايراني 100
را گوشههايي همان ;داريد شما كه اجرايي همان ;ميدهيد
هست مختابادي آقاي هم الان.ميخواند ميخوانيد ، شما كه
دويست هنرمند كه را كاري همان كه هستند مختابادهايي و
و قويتر بعضيها ;ميدهند انجام ميداد انجام پيش سال
هم به شبيه دو اين خاصي دايره يك در اما و ضعيفتر ، بعضي
پيش ، دنيا ، سال دويست مخاطب كه آن حال ميكنند ، كار
نوعي شماي كه تغييري بود ، ديگري چيز آرزوهايش تلقيها ،
است تغييري از كمتر خيلي كردهايد خود هنري جد به نسبت
اين آياداشتم خودم مخاطب جد به نسبت مخاطب من كه
با مخاطب من بين ارتباطي انفكاك عوامل از يكي نميتواند
شماباشد؟
"گاه سه" همان هنوز من !بله دارم ، قبول را شما حرف من -
!ميخواند پيش سال صد در طاهرزاده مرحوم كه ميخوانم را
هنرمند من كه ايناست آن و دارد وجود هم تغييري يك ولي
كار در بايد كه رسيدم نتيجه اين به جامعه اين در اكنون
است ، اميد نقطه يك خود اين و بكنم ايجاد تغيير خودم
موزيسين تا چهار مينشينم ، جمعي يك در من كه همين مثلا
;بزنيم پيشدرآمد نميتوانيم ديگر ما كه ميگويند من به
است قرار تغييري يعني بزنيم ، رنگ ;بخوانيم تصنيف و آواز
كه گستردهاي رجوع به باتوجه همين براي.شود ايجاد
ميان در كه ايدههايي و آوردند موسيقي طرف به جوانها
موسيقي در شگرفي تغييرات شاهد اميدواريم وجوددارد جوانان
و موسيقي آموزش لحاظ به اكنون ما چند هر.باشيم
تمام با ولي.دارند مشكل آموزشي لحاظ به ما دانشگاههاي
سوال اين ميكنند ، كار گريخته و جسته كه كساني اوضاع اين
مطلب قدر اين بايد ما چرا كه دارند ذهن در را شما
انقلاب از كه سالي چند اين طول در مابكنيم راتكرار
و تغييرات كه بوديم كارهايي انجام شاهد عينه به گذشته
البته و كردهاند مطرح ايراني موسيقي در را تازه سبكهايي
تجربهها و ايدهها اين از يك هر شدن پرورده و پخته براي
زمينه در كه كنيم قبول بايد.است لازم افزونتري زمان
غرب از شما اگر مثلا.است نشده كار ما كشور در موسيقي
است دليل بهاين ميزنيد مثال گونه اين و ميكنيد صحبت
در ولي دارد ، موسيقي نت غرب كه است سال چهارصد حدود كه
يعني واردشده ، موسيقي نت كه است سال پنجاه حدود ايران
به كه نبود كسي ميخواند ، فلاني كه را رديفها همين
دهها شايد كتابخانه يك درغرب كه حالي در.بدهد اوياد
مورد در ديگر امكانات و كتاب هزار دهها و نوار هزار
را ايران موسيقي تاريخ تمام شما اما.باشد داشته موسيقي
عبارتي ، به بكنيد ، جمع ميتوانيد نوار كاست ساعت بيست در
خود دستمايه ، آن وسيله به كه نداريد دستمايهاي هيچ شما
خيلي و كنيد شروع صفر از هميشه بايد لذا و بكشيد بالا را
انديشهها و برخوردفكرها و ارتباطات آن تا شود كار بايد
يعني ميبرد ، كار خيلي اين و شود برقرار موسيقيها در
واقعا ما موزيسين كه است تاييد مورد كاملا شما بحث اين
كوتاهي اين و بدهد مردم به قانعكنندهاي جواب نتوانسته
او كردهام ذكر منقبلا كه عواملي مجموعه نيست ، خودش از
معلمي شما كه بگيريد نظر در.است كشانده اينجا به را
شما پدر.داريد سر در را صدميليوني بنزي سوداي كه هستيد
موانع عليرغم و بود توانش در چه هر ندارد ، او ;نيست مقصر
حالي در بفرستد ، مدرسه به را شما توانسته پيشرو فراوان
كه هستيم ما اين حال.ندارد نوشتن و خواندن سواد خود كه
پا پيش از را موانع بشناسيم ، را موجود ظرفيتهاي بايد
داراي بالقوه ما موسيقي اين لذا.برويم جلو به و برداريم
را بالقوه اين بتواند كه مجموعهاي آن ولي هست توان آن
يا و نداشته را كار اين فرصت يا كند تبديل بالفعل به
.است نداشته را امكاناتش
موسيقي جديد برنامههاي
شبكه توليد گروه از برنامهاي عنوان :جاودانهها *
ساعت 30/8 از دوشنبه روزهاي كه است فرهنگ سراسريصداي
.ميشود پخش ساعت نيم مدت به صبح
اساتيد از قديم ، سنتي موسيقي آثار پخش به برنامه اين
...و قديمي رنگهاي و مضرابها چهار به همچنين موسيقي
.است سنتي موسيقي قديمي آثار معرفي آن هدف و ميپردازد
هنر و ادبيات گروه از كاري برنامه اين:هنر آيينه در *
تا ساعت 30/8 از شنبه روزهاي كه است فرهنگ سراسري شبكه
و استادان برنامه اين در.ميشود پخش شبكه اين از ساعت 9
همراه به (...و ساز آواز ، زمينه در)سنتي موسيقي بزرگان
سنتي موسيقي اجراي به و دارند حضور خود شاگردان از چندتن
.ميپردازند سنتي موسيقي مورد در گفتگو و برنامه در
درگذشت جاويد صفرعلي
بهعلت سيما و صدا آذربايجاني اركستر رهبر جاويد صفرعلي
متولد 1307 جاويد مرحوم.گفت وداع را فافي دار قلبي عارضه
و شد آشنا آذربايجاني موسيقي با سالگي از 13 و است باكو
آذربايجاني اركستر سوليستتار عنوان با سالگي سن 20 در
.پرداخت اركستر اين در نواختن به
برعهده را آذربايجان اركستر رهبري تاكنون سال 1348 از وي
.داشت
،"خلبانان" ،"آنا" قطعه به ميتوان او ساختههاي از
.كرد اشاره...و "من سرزمين"
موسيقي كنسرت نخستين زنگنه پري آواي با
شد اجرا شيراز در بانوان
نام خواننده "زنگنه پري" صداي با :همشهري خبرنگار -شيراز
در زنان ويژه موسيقي كنسرت نخستين محلي ، ملوديهاي آشناي
.درآمد اجرا به شيراز حافظ بزرگ تالار
رئيس شناسا منوچهر شيراز ، در همشهري خبرنگار گزارش به
فارس اسلامي ارشاد و فرهنگ كل اداره فرهنگي-ادبي اداره
آن مجري و بانوان مخصوص كنسرت اين:گفت باره اين در
صدابردار ، از اعم آن اجرايي اعضاي تمامي و موسيقي انجمن
.بودهاند زن پيانيست و انتظامات مجري ،
گذشته جمعه و پنجشنبه شبهاي طي كه مزبور كنسرت در
شيرازي بانوان سوي از توجهي قابل استقبال با و برگزار
..و اسمرجان باوانم ، ليلي كاروان ، چون قطعاتي شد ، روبهرو
.رسيد حاضران سمع به.
ارشاد و فرهنگ كل اداره فرهنگي -ادبي اداره رئيس گفته به
كنسرت شيراز در نيز مرداد تا 21 روزهاي 19 در فارس ،
.آمد درخواهد اجرا به پاپ موسيقي
هنري رشد در مطبوعات نقش از ارشاد وزارت
كرد تجليل كشور
ارشاد و فرهنگ وزارت هنري معاون كاظمي مرتضي :هنري گروه
ايراني هنرهاي توسعه و دررشد مطبوعات نقش از اسلامي
.كرد تجليل
مطبوعات در هنري نقد تولد:گفت وي ما ، خبرنگار گزارش به
عرصه اسلاميدر جمهوري دولت مهم دستاوردهاي جمله از كشور
تلاش مديون را امر اين و است خردادماه دوم از پس هنر
و تصويري نمايشي ، هنرهاي عرصه در خبرنگارانمطبوعات
در اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت هنري معاون.هستيم تجسمي
جمله از را هنر عرصه در نبودآمار خود سخنان از ديگري بخش
.دانست مختلفهنري عرصههاي در موجود مضيقههاي مهمترين
|