بازنده؟ يا بودهايد ازدواج برنده
و زنداني روزنامهنگاران از تجليل
ديده آسيب
شد برگزار زن جهاني كنفرانس دومين
هفتمين برتر روزنامهنگاران جوايز
ميشود اهدا مطبوعات جشنواره
زيدآبادي احمد مرتضوي قاضي دستور به
شد بازداشت
جم جام و انتخاب روزنامههاي خبر مزروعي
كرد تكذيب را
ياس خيابان ناخوانده ميهمانان
بازنده؟ يا بودهايد ازدواج برنده
خانوادگي اختلافات بروز علل بر مروري
كه مخلوقي دو خلقت راز ناشناختهترين ، است راز يك زندگي
سفره بر نشستن وبا نداشتهاند هم با نسبتي هيچ اغلب
كه ميبندند پيمان و ميزنند گره هم به را سرنوشتشان عقد
يكديگر غمخوار و يار مصائب و خوشيها در عمر پايان تا
است محبتشان آشيانه كه ميگذارند خانهاي به پاي و باشند
هيچكدام و شدهاند وارد آن به اميد هزاران با كدام هر و
ديگري كردن خوشبخت و شدن خوشبخت جز به قصدي دو اين از
نبايد و است محبت و عشق بر ستونش كه آشيانهاي ندارد ،
.سپرد نااهلان دست به را آن كليد
زندگي از سال چند گذشت از بعد دو ، اين كه ميشود چه پس
آنها از كدام هر و ميكنند دلتنگي و كدورت احساس زناشويي
يا ميخواستم كه است همان من همسر آيا ميگويد خود با
بازنده؟ يا بودهام برنده زندگي در آيا خوشبختم؟ واقعا
طرف رفتار كه معتقدند خانمها خصوصا زوجها اكثر *
شايد و است كرده فرق نامزدي دوران به نسبت مقابلشان
اندازه به مرا همسرم آيا بگويند خود با بارها روزانه
دارد؟ دوست اوايل
مقابلشان طرف كه دارند وحشت شوهرها و زنها از بعضي*
مبادا كه دارند واهمه مدام و دارند دوستشان آنها بفهمدكه
حساب به آنها براي ضعفي نقطه علاقه و عشق اظهار اين
بيايد
خانه به شدن وارد با كه بياموزند ما مردهاي و زنها اگر*
نگاه بدبيني با چيزي هر به و نكنند پيچ سئوال را يكديگر
آيد مي پايين مگوها بگو از خيلي آمار نكنند
خوشبختي رمز *
فرمول هيچ خوشبختزيستن و شدن خوشبخت كه بدانيم بايد
را آن كه است زندگي به ما ديد و ما اين.ندارد خاصي
.ميسازد
زندگي در اختلاف بروز علل كردهايم سعي مطلب اين در
متقابل درك عدم بنده عقيده به.كنيم بررسي را زناشويي
كه ، اختلافاتي است اختلافات از بسياري منشا طرفين توسط
زندگي نداريم ، تفاهم هم با ما بگوييم بارها ميشود باعث
...و نميكنيم درك را يكديگر ما نيست ، گرم ما
اگر يا و ميماند باقي زوجين دل در عمر تمام كه جملاتي
در و ميماند جواب بدون مقابل طرف سكوت با شود مطرح هم
كه ميشوند زياد عاطفي تنشهاي اين چنان موارد از برخي
و نمييابند را جدايي و طلاق جز به راهي زوجين
.شد تمام چيز همه كه ميپندارد خود با آنها از كدام هر
زندگي اوليه سالهاي كه معتقدند خانواده امور كارشناسان
ميشود آنها شدن سپري با كه سالهايي است ، بحراني سالهايي
در.كرد تضمين را زناشويي زندگي دوام زيادي حدود تا
اين كه دارد وجود زيادي چالشهاي و تنشها زوجين زندگي
هم با.شود زناشويي زندگي پايانيافتن باعث نبايد تنشها
ميكنيم مرور را زوجين بين اختلافات شدت دلايل از برخي
.باشد جوان زوجهاي راهگشاي كه اميد اين به
معنويات شدن كمرنگ *
به باشد نداشته جايگاهي زوجين زندگي در معنويت هرگاه
.ميزند را اصلي حرف كجفهميها و خودخواهيها ميزان همان
زن يا و سالاري مرد زوجها زندگي در وقتي
معنويت و محوري خدا به را خود جاي محوري خود و سالاري
و ميشود كمرنگ تنشها و ميشود صاف دلها بدهد طلبي
.ميرود كنار است اختلافات اصلي زمينه كه خودخواهيها
غلط و سطحي برداشتهاي *
متقابل درك عدم از كدورتها ايجاد موارد از بسياري در
كه است غلط و سطحي برداشتهاي و ميگيرد نشات زوجين توسط
متقابل طرف رفتار و اعمال از زوجين از يك هر ميشود باعث
اين در واقعگرايي و ميكند خود ميل با مطابق برداشتي
درك به را ديگري زوجين از يك هر و ندارد جايگاهي مورد
.ميكند متهم...و بودن بيفكر بودن ، بيعلاقه نكردن ،
صميمي رفتارهاي شدن كم *
عاشقانه و
مقابلشان طرف رفتار كه معتقدند خانمها خصوصا زوجها اكثر
بارها روزانه شايد و است كرده فرق نامزدي دوران به نسبت
دارد؟ دوست اوايل اندازه به مرا همسرم آيا بگويند خود با
من آيا است؟ شده بيروح و سرد اينقدر او رفتار چرا پس
هر زناشويي زندگي از سال چند گذشت از پس كردهام؟ تغيير
آن به مربوط مشغلههاي و زندگي سرگرم آنچنان زوجين از يك
ازياد كل به را عاشقانه و صميمي رفتار جايگاه كه ميشوند
اصلا كه ميكنند فراموش متاسفانه اوقات گاهي و ميبرند
حالت اين البته ميكنند؟ زندگي هم با دارند دليل چه به
زندگي فشارهاي و مادي مشكلات زياد ، كاري مشغله بخاطر
علاقه و عشق ابراز براي روحيهاي ديگر كه است ماشيني
زوجين كه شوند باعث نبايد مسائل اين ولي نميگذارد باقي
به را زمينهاي نبايد و شوند غافل زندگي مهم بعد اين از
خورده فريب كه كنند فكر زوجين از يك هر كه بياورند وجود
.است باخته را زندگي معروف قول به و است
خوي و خلق تغيير *
تاثير خانوادگي اختلافات در كه عواملي از ديگر يكي
بزرگترين ميتواند كه است طرفين خوي و خلق دارد فراواني
بزرگترين باشد ، داشته خانواده رواني سلامت در را تاثير
كه همانطور و نمود رفع ميتوان حسنه اخلاق با را مشكلات
اخلاق گرو در آخرت و دنيا سلامت گفتهاند ما بزرگان
و زشت اخلاقي به نيكو اخلاق اين يكباره به وقتي و نيكوست
در و مرد طرف از چه و زن طرف از چه ميشود تبديل زننده
بيمورد گرفتن ايراد ، جويي قالببهانه
كوتاهي مدت در ميشود ، ظاهر...و خلقي كج يكديگر ، از
لطمه بيشترين و مياندازد خطر به را زناشويي زندگي سلامت
.ميكند وارد زوجين به را
مطالعه كمي *
چه به كه بفهمند ميتوانند شوهر و زن تحقيق و مطالعه با
طرف كه ميدانند ما زنهاي و مردها آيا دارند؟ نياز چيز
نظر از محبت آيا ؟ دارد نياز محبتي نوع چه به مقابلشان
كدام مرد و زن عاطفي تفاوتهاي دارد؟ مفهوم يك زن و مرد
هم با تفاوتهايي چه روانشناسي نظر از مرد و زن است؟
و تحقيق كمي با كه است سوالاتي تماما اينها دارند؟
ترتيب اين به و آورد دست به را آنها پاسخ ميتوان جستجو
.كرد تضمين را مشترك زندگي سلامت
علاقه اظهار عدم *
.ميكند دور تفاهمات سوء از را مشترك ، زندگي علاقه اظهار
بفهمد مقابلشان طرف كه دارند وحشت شوهرها و زنها از بعضي
اين مبادا كه دارند واهمه مدام و دارند دوستشان آنها كه
. بيايد حساب به آنها براي ضعفي نقطه علاقه و عشق اظهار
عدم اين شناسان روان و محققان اكثر نظر به كه صورتي در
زندگي به را جبرانناپذيري ضربات كه است علاقه اظهار
شوهرها و زن وقتي كه اين دليل ، به ميكند وارد زناشويي
ماشين ميكنند پنهان را خود محبت مختلف بهانههاي به
راه خاموشي و بيتفاوتي سردي ، با نهايت در زناشويي زندگي
به را خود جاي تلاش و پويايي و حركت و ميپيمايد را خود
بايد كه پاكي احساسات و عواطف تمام و ميدهد نفرت و كينه
مبدل كينه به يكباره به شود خرج خانواده و زندگي در
.ميشود
سوءظن *
، خانه به شدن وارد با كه بياموزند ما مردهاي و زنها اگر
نگاه بدبيني با چيزي هر به و نكنند پيچ سوال را يكديگر
راستي به.ميآيد پايين ازبگومگوها خيلي آمار نكنند
از بعضي گريبان روزها اين كه است خانمانسوزي بلاي سوءظن
از سوءظن اين كه نميكند فرق.است گرفته را خانوادهها
تشويق را مقابل طرف حال هر به زن ، يا باشد مرد طرف
چه بودي؟ كجا قبيل از ، سوالاتي انتقام گرفتن به ميكند
چند ساعت ميروي؟ چند ساعت ميكردي؟ صحبت كي با ميكردي؟
در سوالها اين وقتي البته ديگر ، سوال هزارها و ميآيي؟
از واي ولي.ندارد مانعي هيچ شود پرسيده بيمنظوري كمال
منطقي غير و غلط نتيجه يك بخواهد زوجين از يك كههر روزي
مثل سوءظن كه است وقت آن بگيرد جوابها و اينسوال از
را تر و خشك و ميشود وارد زناشويي زندگي خرمن بر آتشي
قرار سوءظن مورد كه زوجين از يك هر و ميسوزاند هم با
مقابلش طرف كه كارهايي همان انجام با ميكند سعي گرفته
كه مردي يا زن واقع در و بگيرد انتقام دارد وحشت آنها از
را او خودش رفتارهاي با دارد سوءظن مقابلش طرف به
.دارد وحشت او از كه چيزي همان طرف به ميفرستد
همچشمي و چشم *
زوجها از برخي گريبان كه خانمانسوزي بلاهاي از ديگر يكي
از يك هر مورد اين در و است همچشمي و چشم ميگيرد را
در و ميكند مقايسه ديگر كساني با را مقابل طرف طرفين
ديگران از پايينتر را خود همسر ناحق به قياس اين
.است زندگي از نارضايتي و سردي سرآغاز خود اين و ميبيند
خانواده ، شغل ، خاص ، قيافه يك با را خود همسر شخصي مثلا
سال چند كه ، حال است كرده انتخاب مشخص رفتار و شخصيت
به و ميدهد شخصيت تغيير يكباره به شخص اين است گذشته
با را خود همسر وقتي و ميشود تبديل ظاهربين و مادي فردي
خودش همسر بين سازگاري ميكند ، قياس خودش كنوني ملاكهاي
اختلافات سرآغاز امر همين و نميبيند كنوني ملاكهاي و
شوهر از موفقتر مردهاي با برخورد در زنميشود فراواني
با برخورد در مرد و ميكند بيعرضگي به متهم را مرد خودش
بيسوادي ، به متهم را همسرش خودش همسر از موفقتر زنان
نبايد شوهر و زن بنده نظر به. ميكند...و كمفرهنگي
به آغاز از اگر.دهند تغيير را خود انتخاب ملاكهاي
اهميت ديگر ظاهري امور از خيلي و قيافه ماديات ،
دليل به بمانيم باقي همينطور بايد پايان تا نميداديم
پس كردهايم انتخاب خود كه است همان ما مقابل طرف اينكه
و بزنيم بيمهري سر از برچسبهايي او به دليل بدون چرا
.كنيم تلخ را خود زندگي
طولاني و مدام غيبتهاي *
از بسياري گريبان كه ماشيني زندگي عوارض از يكي متاسفانه
يكديگر از شوهرها و زن بودن جدا است گرفته را خانوادهها
بودنها جدا همين كه ميباشد كوتاه يا و طولاني مدت براي
.دارد دنبال به را علاقه و عشق تخفيف درازمدت در
نميتوانستند يكديگر بدون لحظه يك كه شوهري و زن كمكم
ماهها حتي و هفتهها -روزها كه ميكنند عادت كنند زندگي
را دلتنگي و ناراحتي ذرهاي بعضا و باشند جدا يكديگر از
فطرت مقتضاي خاطر به حالت اين.نميكنند حس خود در هم
عادت وضعيتي هر به انسان كه چرا ميگيرد صورت آدمي
خود شوهران غياب در اينگونه كه زناني به بسا چه و ميكند
آفرين خانه زن هم و ميشوند خانه مرد هم و ميكنند زندگي
را تلخ واقعيت اين بايد متاسفانه ولي شود گفته هم
طرف از چه و باشد مرد طرف از چه غيبتها اين كه بپذيريم
به را علاقه شدن كمرنگ و عشق شدن ، كم زن
يكديگر بدون كه ميفهمند شوهر و زن كمكم و دارد دنبال
زناشويي زندگي براي حالت اين و كنند زندگي ميتوانند هم
.است خطرناك بسيار
كوچك ميهمانان ورود *
خانوادهها از برخي در شايد كه عواملي از ديگر يكي
به بچهها گذاشتن قدم و ورود بياورد وجود به را مشكلاتي
در واقعه اين.است شدن مادر و پدر معروف قول به و خانه
تا كه پسري و دختر كه باشد شيرين و جذاب خيلي بايد ظاهر
نوزادي تولد با امروز نداشتهاند مسئوليتي هيچ ديروز
ولي ، ميگيرند عهده به را شدن مادر و پدر خطير مسئوليت
ايجاد مادرها و پدر براي را مشكلاتي كه شده ديده گاها
به مربوط امور و بچه سرگرم آنچنان مادر.ميكنند
هم خانه مرد كه ميكند فراموش كه ميشود بچهداري
وظايف و اقتصادي مشكلات خاطر به نيز پدر و دارد نيازهايي
يا دو به نوبت يك از را خود كاري شيفت شدن پدر به مربوط
عملا كه ميشود باعث امر همين و ميكند تبديل نوبت سه
تبديل موجودي به فقط و ندارد حضوري هيچ خانه در پدر
و بياورد خانواده براي خرجي ماه هر پايان در كه ميشود
.هيچ ديگر
و جذاب خيلي ميتواند كه شدن مادر و پدر يعني امر همين و
و زنميكند دور هم از را شوهر و زن عملا باشد شيرين
و خانه به نوزاد يك ورود كه كنند كاري بايد تدبير با مرد
و سختتر نه كند جذابتر و شيرينتر را زندگي
.طاقتفرساتر
درزندگي اختلاف باعث كه را موردي صدها از مورد چند هم با
و هميت اينكه به اميد با كرديم مرور ميشود زناشويي
برسانيم اثبات به همسرانمان با رفتار در را خود انسانيت
روي از نه كنيم زندگي علاقه و عشق روي از يكديگر با و
.اجبار و عادت
"رحماني.ع"
و زنداني روزنامهنگاران از تجليل
ديده آسيب
روزنامهنگاران صنفي انجمن در خبرنگار روز مراسم در
شد انجام
به كه روزنامهنگاراني از تجليل مراسم :اجتماعي گروه
ديدهاند ، آسيب يا شده زنداني خود حرفهاي فعاليت دليل
.شد برگزار روزنامهنگاران صنفي انجمن محل در ديروز
گروهي شد برگزار خبرنگار روز مناسبت به كه مراسم اين در
زنداني ، روزنامهنگاران خانواده مجلس ، نمايندگان از
مركز مدير شده ، توقيف روزنامههاي روزنامهنگاران
حضور اسلامي بشر حقوق كميسيون رئيس و ملل سازمان اطلاعات
.داشتند
صنفي انجمن رئيس مزروعي جلسه اين ابتداي در
كه تصور اين القاي:گفت سخناني طي روزنامهنگاران
و ندارد واقعيت بزنند ضربه انقلاب به ميخواهند مطبوعات
شخصيتهاي از مسئول ومديران روزنامهنگاران قاطبه
.نظامند فرزندان و انقلابي
و دانست اجتماعي نظارت اعمال اصلي پايه را خبرنگاران وي
براي سختي سال گذشت كه سالي متاسفانه:گفت
و شدند توقيف روزنامهها از برخي بود ، روزنامهنگاران
سعي توان حد در انجمن شدند ، زنداني همكاران از تعدادي
.كند حمايت گروه اين از كرد
ديده آسيب روزنامهنگاران به را انجمن تقدير لوح سپس وي
اكبر خانوادههاي به تقدير لوح مراسم اين در كرد اهداء
همچنين و شمسالواعظين ماشاءالله باقي ، عمادالدين گنجي ،
رسول و كوثر نيكآهنگ دباغيمقدم ، جواد شكري ، كاظم
.شد اهداء كاظمنژاد
بااهداء روزنامهنگاران صنفي انجمن مراسم اين پايان در
.داشت گرامي صارمي محمود شهيد خبرنگار ياد لوحي
از كه را وي پيام گنجي اكبر همسر مراسم اين در است گفتني
.كرد قرائت حضار براي بود شده ارسال اوين زندان
ديندار يك عنوان به من:است كرده اعلام خود پيام در گنجي
ايراناعلام شريف مردم مطالبات و آزادي و حقوق مدافع
و هستيم پابرجا مردم با خويش پيمان در همچنان ميكنم
.كرد نخواهيم خيانت آرمانهايشان و مردم به هرگز
پدرش براي كه را متني باقي دختر مراسم اين ادامه در
.كرد قرائت بود نوشته
احمد قوچاني ، محمد از همچنين مراسم اين در است گفتني
و صفري كديور ، نوري ، شريعتيفر ، طاهرخاني ، زيدآبادي ،
.شد تجليل زهدي
از تجليل در نگاران روزنامه صنفي انجمن مراسم از جداي
بطور زيادي ارگانهاي و ها نهاد سازمانها ، ، خبرنگاران
. داشتند گرامي را خبرنگار روز جداگانه
آئيني طي ديروز نيز پزشكي ، آموزش و درمان بهداشت ، وزارت
.كرد تجليل رسانهها خبرنگاران از
روابط كل مدير فراهاني صفايي دكتر ما خبرنگار بهگزارش
ضمن سخناني طي پزشكي آموزش و درمان بهداشت ، وزارت عمومي
از اطلاعرساني ، عرصه در خبرنگاران رسالت و جايگاه تشريح
در شهروندان واقعي و راستين نمايندگان عنوان به آنان
فعالان نمود اميدواري اظهار و كرد ياد جامعه مسائل قبال
را رويدادها و وقايع اخبار بتوانند اطلاعرساني عرصه
در و منتشر عمومي افكار تنوير راستاي در و شفاف و بهنگام
.دهند قرار عموم دسترس
اطلاعيهايهفدهم صدور با اسلامي تبليغات هماهنگي شوراي
صارمي ، محمود شهيد خانواده به را خبرنگار روز مرداد
.گفت تبريك متعهد بدستان وقلم خبرنگاران
گراميداشت روز ماه مرداد هفدهم:است آمده اطلاعيه اين در
را قلم حرمت كه است انقلاب به دلسوز و خبرنگارانمتعهد
دشمنان با مبارزه جهت عنوانسلاحي به ازآن و داشته نگه
دشمنان ازچهره تزوير نقاب و گرفته دست در اسلام و انقلاب
.زدند كنار آمريكا بالاخص انسانيت ،
نيزدر ايران كبدي بيماران از حمايت خيريه انجمن
خبرنگاران به را خبرنگار روز مردادماه ، هفدهم اطلاعيهاي
:است آمده اطلاعيه اين در.گفت تبريك روزنامهنگاران و
بر روز اين است ، ايثار و حماسه روز خبرنگار روز
بيادعا و پرتلاش صديق ، روزنامهنگاران و خبرنگاران
.باد خجسته
شد برگزار زن جهاني كنفرانس دومين
شهر در سال 1980 زن جهاني كنفرانس دومين :اجتماعي گروه
.شد برگزار كشور شركت 145 با و كپنهاگ
اين در شركتكنندگان اسلامي ، جمهوري خبرگزاري گزارش به
جهاني عمل برنامه ارزيابي و بررسي منظور كهبه كنفرانس
و دولتها بودندكه باور براين همگي شد ، تشكيل سال 1975
يابي دست راستاي در را بلندي گامهاي بينالمللي جامعه
مكزيكوسيتي پيش سال پنج كنفرانس در شده تبيين بهاهداف
.ند ا برداشته
پيشرفت برخي حصول رغم به كه شد اعلام كپنهاگ كنفرانس در
آمده دست به حقوق بين نابرابري ها ، نشانههايياز
.است ظهور درحال اينحقوق از استفاده براي زنان وتوانايي
به دستيابي جهت را عرصه سه در اقدام يادشده كنفرانس
برابري ، يعني مكزيكوسيتي كنفرانس شدهدر تبيين اهداف
آموزش ، به برابر دستيابي.كرد اعلام ضروري صلح و توسعه
كافي ، سهعرصه بهداشتي مراقبتهاي خدمات شغلي ، و فرصتهاي
.ميدادند تشكيل را فوق
سياسي ، تنشهاي سايهي در كپنهاگ كنفرانس در بررسي و بحث
بود ، مكزيكوسيتي كنفرانس از برگرفته ازآنها برخي كه
عمل ، برنامه يك تصويب كنفرانسبا وجود ، بااين.شد برگزار
از گوناگوني شمار به آن در كه آرا ، اتفاق با نه البته
اجراي براي زنان توانايي و قانوني حقوق بين تفاوت عوامل
عوامل اينداد پايان خود كار به ، شد اشاره اينحقوق
:از عبارتند
جامعه در زنان حقوق پيشبرد در مردان كافي مشاركت نبود -
كافي سياسي اراده نبود -
جامعه در زنان مشاركت ارزش شناخت عدم -
درامور زنان شركت لزوم به مشخص نيازهاي به توجه عدم -
برنامهريزي
تصميمگيري پستهاي در زنان كمبود -
ملي ، زندگي در زنان نقش از حمايت براي لازم خدمات نبود -
و روزانه مراقبتهاي مراكز ها ، شركت خدمات:ازقبيل
اعتبار اعطاي تسهيلات
زنان براي نياز مورد مالي منابع سراسري نبود -
گذارده فرصتهاي مورد در زنان درميان لازم آگاهي عدم -
.اختيارآنان در شده
هفتمين برتر روزنامهنگاران جوايز
ميشود اهدا مطبوعات جشنواره
برگزيده روزنامهنگاران جوايز اهداي مراسم :اجتماعي گروه
سياسي ، و فرهنگي مسئولين حضور با مطبوعات جشنواره هفتمين
شنبه روز مطبوعاتي دستاندركاران و نشريات مسئول مديران
برگزار وحدت تالار محل در تا 17 ساعت 15 از 22/5/79
.شد خواهد
زيدآبادي احمد مرتضوي قاضي دستور به
شد بازداشت
گروه خاورميانه بخش كارشناس زيدآبادي احمد :اجتماعي گروه
دستور به دوشنبه روز بامداد همشهري روزنامه خارجي اخبار
.شد بازداشت تهران عمومي دادگاه شعبه 1410 رئيس مرتضوي
فعاليت سابقه نيز ديگر روزنامه چند در كه زيدآبادي احمد
توسط منزلش بازرسي از پس ديروز صبح مطبوعاتيداشت ،
آمدهاند ، دولت كاركنان طرفدادگاه از ميگفتند كه افرادي
.شد بازداشت
جمهوري خبرگزاري با گفتوگو در وي همسر محمدي مهديه
به تلفن زنگ شنبه روز صبح دقيقه و30 ساعت6:گفت اسلامي
تكرار كار اين مجددا قطعشد ، لحظاتي از پس و درآمد صدا
حضورزيدآبادي از حصولاطمينان با و گوشي برداشتن با و شد
.كردند قطع را ارتباط منزل در
خانه تمامي منزل ، به مراجعه با نفر از 10 بيش:افزود وي
خانه در كه كودكان كارتن فيلم چندين و جستجوكردند را
كتابهاي و گذرنامه كاغذهايتلكس ، با همراه داشتيم
.بردند همراهخود زيدآبادي ،
با اسلامي جمهوري خبرگزاري خبرنگار تماس در مرتضوي قاضي
به قبلا وي:زيدآبادي ، افزود دستگيري تاييدخبر ضمن وي
در حضور از دليلخودداري به و بود شده احضار دادگاه
.شد صادر وي جلب حكم دادگاه ،
بهدست احضاري برگ هيچ تاكنون كه است حالي در اين
.است نرسيده زيدآبادي
دانشگاه سياسي علوم دكتراي دانشجوي زيدآبادي است گفتني
.بود خود دكتري تز نوشتن مشغول و است تهران
جم جام و انتخاب روزنامههاي خبر مزروعي
كرد تكذيب را
تحصيل هم خواب در اينكه اعلام با مزروعي :اجتماعي گروه
دانشگاه در آنهم و بيداري به برسد چه نديدهام را دكترا
پذيرش بر مبني انتخاب روزنامه خبر طباطبايي ، علامه
.كرد تكذيب را دكترا دوره براي وي غيرقانوني
دوم صفحه خبر به عطف:است زير شرح به مزروعي تكذيبيه متن
تكميلي تحصيلات مديركل اعتراض" عنوان تحت انتخاب روزنامه
براي مزروعي غيرقانوني پذيرش به طباطبايي علامه دانشگاه
"دكترا امريه" عنوان تحت جم جام روزنامه و "دكترا دوره
كه چرا ;ميباشد محض كذب خبر اين كه ميرسد اطلاع به
به برسد چه نديدهام را دكترا تحصيل هم خواب در بنده
چند هر !طباطبايي علامه دانشگاه در آنهم و بيداري
صيد ماهي سياسي بازارآشفته از ميخواهند ظاهرا خبرسازان
از درصدي حداقل كه بسازند خبري ميكنم توصيه اما نمايند ،
به نسبت اكاذيب نشر بواسطه هيچگاه.باشد داشته حقيقت
اين شما به اما نميكنم ، شكايت روزنامهاي هر در خودم
يادآور را (ع)حسينبنعلي آزادگان و شهيدان سرور كلام
و.باشيد آزادمرد لااقل نداريد ، دين اگر كه ميشوم
.هستيد ديندار عزيزان شما كه الحمدلله
ياس خيابان ناخوانده ميهمانان
كه پونك منطقه در ياس خيابان اهالي از دسته آن براي
ميكردند ، آماده سركار به رفتن براي را خود صبحگاهان
افرادي با استيشن و نقرهاي بنز يك سوار ، موتور دو حضور
از بيشتر شگفتي اين.بود شگفتيآور زيادي حد تا ناآشنا
احمد ناآشنا ، افراد تعداد همين كه ميشد ناشي آنجا
.ميكردند همراهي را زيدآبادي
زيدآبادي احمد با آنان همراهي چراي و چون در اهالي
همكار.نداشت درستي اطلاع هيچكس ولي داشتند ، حرفها
بود ، شده خبر با شدها و آمد ماجراي از تازه كه خبرنگاري
روز پاسداشت خاطر به شايد:گفت پنجره لاي از خوابآلود
اغلب چون ميبرند ، را زيدآبادي احمد خبرنگار ،
!ميآيند دنبالش به صبحها او ، دعوتكنندگان
اينها قيافه به:گفت و داد تكان سري رفتگر پيرمرد
.شبيهاند مامور به بيشتر باشند دعوتكننده كه نميآيد
دست در شير خالي شيشه چند كه محله اهالي از ديگر يكي
جلبش طوري همين بخواهند ماموران نكنم فكر:گفت داشت ،
او براي احضاريهاي يا ابلاغيه حكم اينكه مگر كنند ،
صدد در متهم احضاريه ، از پس كه مواقعي در مگر بفرستند ،
از را جرمي آثار بخواهد اينكه يا و برآيد تباني يا فرار
.ببرد بين
در هم زيدآبادي احمد و نميدانست چيزي كسي حال اين با
سوار همشهري مجتمع B بلوك ساكنان ناباوري و بهت ميان
!رفت و شد خيابانياس ناخوانده ميهمانان ماشين
قرار ايرنا تلكس روي قضائيه قوه اطلاعيه وقتي البته و
روز مناسبت به نيز قضائيه قوهشد روشن ماجرا گرفت ،
خبرنگاران شغلي امنيت از را خود قاطع حمايت خبرنگار ،
براي حمايتي چتر ايجاد بايد":شد يادآور و كرد اعلام
اولويت در آنان معيشتي مشكلات حل و واقعي خبرنگاران
."بگيرد قرار كشور آينده برنامهريزي
نبوده مايل زيدآبادي گويا":گفت اطلاعيه ديدن با ظريفي
با صبحگاهان كند ، شركت قضائيه قوه خبرنگار روز مراسم در
همين در شايد حال آمدهاند دنبالشان به مامور و اسكورت
آنان براي قضائي توسعه و اصلاحات زمينه در كلي ساعات
."اخبار ناقلان عهده به دروغش و راستباشد كرده سخنراني
صدفي هوشنگ
|