به مطبوعات در ما كه آزاديي :شهيدي دكتر
نيست شرط و قيد بي هستيم آن دنبال
متشكرم چيز همه خاطر به
كنيد؟ تقويت كودكان در را نفس عزت چگونه
"بهار"تهران استان دادگستري حكم با
شد توقيف
توضيحاتپورعزيزيدرموردچگونگيتوقيفبهار
ام بهارنداشته روزنامه از شكايتي :پورنجاتي
بازداشت از بعد روز يك زيدآبادي احضاريه
شد فرستاده وي منزل به
در زنان توانايي :زن بخشدار نخستين
نيست مردان از كمتر مديريت

به مطبوعات در ما كه آزاديي :شهيدي دكتر
نيست شرط و قيد بي هستيم آن دنبال
ارشاد و فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاون :اجتماعي گروه
ما براي رهبري معظم مقام رهنمودهاي:گفت اسلامي
.است لازمالاطاعه
اصحاب خبرنگاران ، همايش در دوشنبه عصر شهيدي شعبان دكتر
:افزود سمنان استان عموميهاي وروابط مطبوعات
دركنار كه است معيارهايي ما براي رهبري مقام خواستههاي
توصيه همچنين ميكنيم رعايت داريم اساسي قانون در آنچه
.كنند رعايت نيز آنان كه است بوده اين ديگرانهم به ما
محمود شهيد شهادت سالروز و خبرنگار روز گراميداشت با وي
خبرنگاران:گفت اسلامي جمهوري خبرنگارخبرگزاري صارمي
بدرجه تحميلي وجنگ اسلامي انقلاب صحنههاي در زيادي
كه بود اين صارمي برجستگي اما گشتهاند نايل شهادت
فيض به خود حرفهاي وظيفه انجام راه در و كشور از درخارج
خبرنگاري كار:گفت روزخبرنگار به اشاره با وي.رسيد شهادت
معتقدم دليل همين به و مشكلياست كار مطبوعاتي و
.است عشق يك بلكه نيست شغل يك خبرنگاري
دارند وجود خبرنگاردركشور تقريباچهارهزار:شد يادآور وي
خاص علاقه و عشق با كار ابزار بهرهمندياز بدون كه
گذشته 36 درسال:كرد خاطرنشان وي.هستند فعاليت مشغول
خبرنگاران از تعدادزيادي و شدهاند كشته دنيا در خبرنگار
آزادي بحث وي.گرديدهاند دستگير مختلف مسائل بخاطر نيز
:كرد خاطرنشان و دانست مهم و زنده بحث يك را مطبوعات
ادعا نميتوانيم باشيم نداشته مطبوعات آزادي كشور اگردر
.داريم آزادي كه كنيم
هستيم آزاديي خواهان ما:گفت ارشاد وزير مطبوعاتي معاون
آن بدنبال مطبوعات در ما كه آزاديي مرزدارد ، و حد كه
مطبوعات خانواده:كرد تصريح وي.نيست شرط و بيقيد هستيم
...و عكاس ازخبرنگار ، اعم عضو هزار تقريبا 50 كشور در
بازار به ضربهاي شود بسته كه روزنامهاي هر داردو
.ميآيد كاروارد
متشكرم چيز همه خاطر به
جادويي جمله اين
رفته آرام ساحلي به تعطيلات گذراندن براي همسرم و من
ميگذشت مشتركمان زندگي از كه سالي چند مدت در بوديم ،
اگر.ميرفتيم آنجا به تعطيلات گذراندن براي اوقات بيشتر
تازه كه كساني از حتما كند ، صحبت ميتوانست ساحل آن
آفتاب نور زير چطور كه كرد مي تعريف بودند كرده ازدواج
از همينطور مينوشتند ، محبتآميز كلمات ساحل شنهاي روي
جمع صدف و بود دريا رنگ به چشمانش كه ميگفت كوچكي دختر
كنار امواج در و ميدويدند كه بازيگوشي پسر سه و ميكرد
قصه ما براي ميتوانست ساحل آن.ميزدند شيرجه دريا
دوستان ، سالها طول در كه كند تعريف را لذتبخشي ديدارهاي
تازهعروس بزرگها ، مادر و بزرگ پدر مادرها ، و پدر
ملاقات را همديگر آنجا در نوههايشان حالا و ودامادها
و مهرباني درباره شيرين قصههايي ميتوانست و ميكنند
.كند تعريف ما براي قدرداني
را خود قدرداني بهندرت كه شدم متوجه روز يك من اما
ابراز كردهايم زندگي هم با سالها كه كسي به نسبت
همسرم و من ازدواجمان سالگرد جشن درچهلمين.نمودهام
خاطر به او از من و ميزديم قدم ساحل همان در دوباره
.كردم سپاسگزاري مشتركمان ، زندگي طول در فداكاريهايش
ما به همه از كه كسي از تشكر براي نيستيم مجبور ما
كرده ، چيزهاچشمپوشي خيلي از ما خاطر به و است نزديكتر
در چيزي بايد اگر.باشيم مناسب موقعيت آمدن پيش منتظر
.كن تشكر الان همين:است اين چيز آن بدانيم ، قدرداني مورد
برانگيخته صادقانه شما قدرداني احساس كه لحظهاي همان
سادهاي راه كردن قدرداني بياوريد ، زبان به را آن شد ،
.است شادي دنياي به شدن وارد براي
ميكرد زندگي ما همسايگي در كه جواني خانم پيش سال چند
دانشگاههاي از يكي از تحصيلي هزينه كمك دريافت به موفق
بود ، تحصيل مشغول آنجا در كه دبيرستاني چه اگر.شد معتبر
غلبه مشكلات همه بر اما كرد ، روبهرو مشكلاتي با را او
آن اغلب شد فارغالتحصيل وقتي اما.شد موفق و كرد
به را معلمهايش و رقابتي امتحانات خاطر به را دبيرستان
او.ميكرد ستايش بودند ، داده او به كه دلگرميهايي خاطر
و دبيرستان خوبيهاي بايد كه طور آن نميتوانم":ميگفت
.كنم بيان گرفتم ، ياد آنها از چيزها خيلي كه معلمهايي
".باشم آنها سپاسگزار بايد ابد تا كه ميدانم را اين فقط
ميكند روشنتر را افراد بعضي دنياي تنها نه كردن تشكر
.مينمايد بازتر هم را انسان ديد بلكه
كه ميكنيد احساس كه طوري شده جريحهدار شما احساسات اگر
سعي نميكند درك را شما كس هيچ يا ندارد ، دوست را شما
تنها اين.شويد ملحق ديگران به و شده خارج انزوا از كنيد
.داريد نياز شما كه است دارويي
كتابهايش كه شد نويسندهاي بعدها كرونين نام به پزشكي
از يكي درباره يكبار.بود كتابها پرفروشترين جزو
بيمارانش به عادي غير نسخهاي كه ميكرد صحبت همكارانش
عدم و دلسردي ترس ، نگراني ، احساس از بيماران.بود داده
براي را "متشكرم" داروي دكتر.ميبردند رنج اعتمادبهنفس
هر هفته شش مدت به كه بود كرده توصيه و نموده آنهاتجويز
و "متشكرم" بگويند كرد لطفي كوچكترين آنها به كسي وقت
اين كه بود كرده تاكيد باشد موثرتر دارو اين اينكه براي
هفته شش مدت درنمايند ادا لبخند با همراه را كلمه
.بودند يافته بهبود زيادي حد تا بيماران بيشتر
را خود قدرداني احساس نتوانيد است ممكن اوقات بعضي البته
ندهيد اجازه موارد گونه اين در.نمائيد ابراز لحظه همان
پيدا كه فرصتي اولين در شود ، شما سكوت باعث خجالت احساس
.بياوريد زبان به را خود قدرداني كرديد ،
رفته زادگاهم شهر به كوتاه ملاقات يك براي اخيرا من
قدم بود آشنا برايم كه خيابانهايي در كه همينطور.بودم
خانم سپسميشد زنده برايم بچگي دوران خاطرات ميزدم ،
.افتادم دبيرستان دوره ياد به و ديدم را بايبل
از بيشتر ورزش به كه بودم جديدالورودي دانشآموز من
.بودم افتاده عقب لاتين درس واز داشتم علاقه مدرسه تكاليف
بود مدرسه معلم قبلا و ما همسايه كه بايبل ويولت اما
."بيا من پيش شام از بعد امشب":وگفت برد پي من مشكل به
تقريبا اينكه تا ميداد درس من به شب هر هفته چند او
.شدم قبول لاتين درس در بههرحال.شدم زرنگ شاگردهاي جزو
به موضوع اين است ، بيتجربگي سن كه سالگي چهارده سن در
يك براي كه ميكردم فكر و ميكرد جلوه طبيعي كاملا نظر
اين از بهتر چيز هيچ است ، بچه چند مادر كه خانهدار خانم
.بدهد لاتين درس من به روزانه سخت كار از بعد كه نيست
تازه بودم ، ديده دوباره را او چندسال از بعد كه حالا
بعد.است كرده من حق در بزرگي فداكاري چه كه ميفهميدم
شما وظايف جزو كردي كه كاري":گفتم او به سال همه اين از
من و زد شگفتآوري لبخند او ".متشكرم واقعا من نبود ،
.ديدم چشمانش در را شادي برق
ماه در.دارد دوست را قدرداني كلمههاي انساني هر
كندي نام به سالهاي دختر 17 ماشين سال 1991 دسامبر
مجروح شدت به كندي و ريخت فرو ماشين سقف و شد چپه براون
.بردند بيمارستان به را او عجله با آتشنشاني ماموران.شد
جان كندي است ممكن كه بودند گفته مادرش و پدر به دكترها
خانواده بعد سال يك.ماند زنده او اما.نبرد بدر سالم
بيمارستان اورژانس بخش متخصصين و آتشنشاني ماموران كندي
حالا كه -كندي شام موقع.كردند دعوت شام ميهماني به را
و شد بلند سختي به -ميكند تمرين طبيعي رفتن راه براي
من به و داد نجات را زندگيم خدامتشكرم شما كمك از:گفت
.دارم دوست وجودم تمام با را شما.كرد عطا ديگر فرصت
پيش بهندرت ":گفت آتشنشاني اداره ماموران از يكي
خوشحاليم خيلي.شود قدرداني صورت اين به ما از كه ميآيد
".باشيم داشته كندي زندگي در سهمي توانستيم كه
فراموش وقتي كه باشيم كرده عادت ما از خيلي است ممكن
ما به كه آتشنشاني مامور يا پليس ، دكتر معلم ، از ميكنيم
ممكن يا.بياوريم مختلفي بهانههاي كنيم ، تشكر كرده ، كمك
بتوانيم تا باشيم داشته زيادي خلاقيت قدرت به نياز است
.دهيم نشان را خود قدرداني حس
"ميزد صدا را اسمم جغد كه شنيدم من" نام به رماني در
نوشته را جواني كشيش قصه داستان ، نويسنده كراون مارگارت
.است فرستاده دوري شهر به موعظه براي را او اعظم اسقف كه
كشيش امانداشتند تشكر ابراز براي لغتي شهر آن مردم
به.هستند سخاوتمند بسيار شهر آن مردم كه فهميد زود خيلي
لطفي با را لطفي هر كه بود اين آنها رسم تشكر ، ابراز جاي
سطح در حتي يا مشابه مهرباني با را مهرباني هر و مشابه
قدرداني احساس روش اين به آنها.ميدادند پاسخ بالاتري
.ميكردند ابراز را خود
لغتي تشكر ابراز براي لغت ، فرهنگ در ما اگر واقعا
باشيم داشته ارتباط هم با طوري ميتوانستيم آيا نداشتيم ،
دهيم؟ نشان يكديگر به را خود سپاسگزاري حس كه
دلسوز و علاقهمند حساس ، يكديگر به نسبت اينقدر ما آيا
بوديم؟
است واكنشهايي رشته يك صورت به ما احساس در سپاسگزاري
نيست كس هيچ.شوند جذب طرفمان به انسانها ميشود باعث كه
قلب پيام.ننمايد درك را سپاسگزار قلب شيرين آهنگ كه
است بالاتر اشعار همه از آن غزلهاي است ، جهاني سپاسگزار
.ميكند لمس را بهشت آن موسيقي و
دايجست ريدرز:منبع
جمعي فاطمه:مترجم
كنيد؟ تقويت كودكان در را نفس عزت چگونه
بحث در اغلب كه هستند واژههايي خودباوري و نفس عزت
اما ميآيد ميان به سخن آن از انسان رواني سلامت پيرامون
ميتواند چگونه انسان كه ميشود داده توضيح بندرت
ضعف يا كند؟ تقويت خود در را ويژگيها گونه اين
.ميگيرد سرچشمه كجا از ويژگيهايي چنين
زيادي ارزش خود براي انسان كه معناست بدين مطلوب عزتنفس
و باشد داشته ديگران با نيز شايستهاي رفتار و شود قائل
سرراهشان كه دامهايي از را آنها كودكان در صفت اين داشتن
.ميكند حفظ دارند ، قرار
نفس عزت پرورش براي
:است مفيد زير نكات به توجه كودكان در
احساساتي داراي و مستقل انساني عنوان به را خود كودك *
دهد بروز را احساساتش بگذاريد و كنيد تلقي خويش به منحصر
.دهيد گوش حرفهايش تمام به هم شما و
توجه حرفهايش به دقت به شما كه بفهمد اينكه براي
با بايد والدين.كنيد بازگو برايش را آنها كردهايد
پرورش را يكدل كودكاني تا باشند صميمي و يكدل خود كودكان
ميشوند تبديل عاطفي فردي به آينده در كه كودكاني دهند ،
.كنند برقرار ديگران با منطقي و درست ارتباطي قادرند و
پدر گاهي.كنيد تحسين خوبش كارهاي خاطر به را خود كودك *
بار خودخواه فرزندانشان مبادا اينكه ترس از مادر و
فكر طرز اين اما ميكنند ، خودداري آنها تحسين از بيايند
را كارها كه بگيرند ياد مشتاقند كودكان.است اشتباه
تشويق و تحسين با شما و دهند انجام بدرستي چگونه
.كنيد دلگرم و راهنمايي زمينه اين در را آنها ميتوانيد
هنگام و دهيد پاسخ ساده تحسينهاي با را آنها موفقيتهاي
.دهيد قلب قوت و تسلي آنها به شكست
دوست هستند كه همانگونه را آنها بگوييد كودكانتان به *
داشته ياد به و بگيريد آغوش در را آنها كرات به و داريد
تا ميكنند توجه شما سخنان لحن به بيشتر كودكان كه باشيد
احترام با آنها با بنابراين ميآوريد ، زبان به كه كلماتي
.بگوييد سخن مهرباني و
.ميگيرند درس زندگيشان در واقعي الگوهاي از كودكان *
بسيار باشيد آنها براي خوب و مثبت سرمشق يك شما اگر
.كنيد نهي و امر و نصيحت آنها به فقط اينكه تا است موثرتر
چنين مشاهده با را ديگران به گذاشتن احترام كودكان
را گذاشتن احترام بنابراينميآموزند شما از رفتاري
از نيز آنها كه ديد خواهيد و دهيد نشان آنها به عملا
.ميگيرند سرمشق شما
به مرحله به مرحله را درست تصميمگيري در مهارت *
اجازه آنها به ابتدا كار شروع براي.بياموزيد فرزندانتان
و كرده انتخاب را يكي اسباببازيهايشان بين از كه دهيد
بزرگتر كه همانطور سپس و ببرند مهماني يا گردش به خود با
دهيد اجازه آنها به لباس انتخاب مثل مواردي در ميشوند
البته و دارند دوست كه را لباسي خود لباسهاي بين از كه
بزرگتر فرزندانتان هرچه.كنند انتخاب است فصل مناسب
كه بطوري كنيد وسيعتر را آنها انتخاب ميدان ميشوند
بلوغ سن به وقتي.كنند انتخاب را لباسشان خودشان مثلا
كه ميكنند برخورد پيچيدهتري مسائل به رسيدند
عواقب ، بايد و ميطلبد را عميقتري تصميمگيريهاي
در نيز را تصميم هر از ناشي زيانهاي و سود هزينهها ،
.بگيرند نظر
تفاوت است شده مرتكب آنچه و او بين كودك تنبيه هنگام *
.شويد قائل
جاي به و ندهيد قرار مخاطب ناخوشايند صفتهاي با را او
از":بگوييد است بهتر "ناداني واقعا تو" بگوييد اينكه
".نيامد خوشم اصلا كردي كه كاري اين
آنها با آمده پيش برايشان روز طي كه اتفاقاتي مورد در *
سوالاتي و دهيد گوش حرفهايشان به علاقه با و كنيد صحبت
در را شما كه بخواهيد آنها از و بپرسيد آنها درباره نيز
.دهند قرار مدرسهشان كار جريان
موسيقي و ورزش مثل سالم فعاليتهاي در را فرزندانتان *
.كنيد شركت فعاليتها اينگونه در نيز خودتان و دهيد شركت
و نباشيد متكي فرزندانتان به عاطفي و احساسي نظر از*
هستيد شما اين بلكه كنند مراقبت شما از آنها كه نگذاريد
.باشيد آنها پشتيبان و تكيهگاه بايد كه
انتظاري چه آنها از اجتماع كه بياموزيد كودكانتان به *
رفتار بزرگسالان مثل كه نكنيد مجبور را آنها اما دارد
.كنند
ديدن احترام و خود به احترام نتيجه خودباوري و نفس عزت
شايستگي ، احساس شامل خود به احترام.است ديگران از
آزادي و استقلال پيشرفت ، موفقيت ، تسلط ، نفس ، به اعتماد
و اجتماعي منزلت پذيرش ، شناخت ، شامل ديدن احترام و است
.است ديگران جانب از قدرداني
است شخص يك تواناييهاي از واقعي ارزيابي مطلوب نفس عزت
.ميشود آغاز ديگران سوي از احترامآميز برخورد با و
ياس ، با كودك نميشوند ، برآورده نيازها اين كه هنگامي
شدن پذيرفته براي و ميشود بزرگ حقارت احساس و ضعف
خانواده محيط از خارج در را ديگري راههاي ميشود ناگزير
بر شما كه شود مي گروههايي در جذب آماده و كند جستجو
اخلاقي هاي ناهنجاري بسا چه و نداريد اشراف و كنترل آنها
شدن پذيرفته به نياز ولياحساس باشد آنها در اجتماعي و
.ميشود ارضا طريق اين از وي
كودك اينكه يعني داشتن ، نفس به اعتماد يعني مثبت نفس عزت
ديگران تاييد آوردن بدست براي نيست مجبور و ميداندكيست
.دهد انطباق كس هر يا چيز هر با را خود
.كنيد تشويق كاركردن و دانشگاه به رفتن به را آنها
از تصويري و كند توانايي و اطمينان احساس كودك كه هنگامي
و دردسر احتمال باشد داشته ذهن در را رضايتبخش آينده يك
كاهش نظر مورد اهداف به رسيدن در ناكامي و وي گرفتاري
.يافت خواهد
اينترنت:منبع
كراري مرجان:ترجمه
"بهار"تهران استان دادگستري حكم با
شد توقيف
صبحديروز بهار روزنامه مسئول مدير عزيزي پور سعيد *
بود شده احضار بهدادگاه اتهام تفهيم براي
و اساسي قانون اصل 156 بند 5 به استناد با دادگاه رئيس *
تاميني اقدامات قانون ماده13
كرد صادر را بهار روزنامه موقت توقيف دستور ، مصوب 1339
تهران استان دادگستري عمومي روابط :اجتماعي گروه
بهار روزنامه:دراطلاعيهاياعلامكرد سهشنبه بعدازظهر
دادگاهعمومي شعبه 1408 رئيس صارمي دستور به امروز صبح
.توقيفشد موقت بطور تهران
و اساسي قانون اصل 156 بند 5 به استناد با دادگاه رئيس
دستور سال 1339 مصوب تاميني اقدامات و 13قانون مواد 12
.كرد صادر بهاررا روزنامه موقت توقيف
اتهامي پرونده اينكه به نظر:است آمده اطلاعيه اين در
شعبه 1408 در بهار روزنامه مسئول مدير سعيدپورعزيزي آقاي
به توجه با و است رسيدگي تحت تهران عمومي دادگاه
اثرطرح در آن تشديد و تامين اخذ مكرر ، احضاريههاي
و تذكرات به مذكور نشريه توجه عدم و بعدي عديده شكايات
به بياعتنايي و ايران اسلامي جمهوري مسئولاننظام نصايح
و جرايم ساير خصوص قضائيهدر قوه پيشگيرانه اقدامات
از انحراف و تخلف در روزنامه آن مشي استمرار
صادر موقت توقيف مطبوعاتي ، دستور رسالت و قانونمطبوعات
.است شده
و درج به مبادرت روزنامه اين:ميافزايد اطلاعيه اين
به نظام مسئولان و نهادها عليه كذب و اخبارساختگي انتشار
كشور حساس مواقع در وتشنجآفريني عمومي اذهان تشويش قصد
احمد آقاي اززبان واقعي غير و كذب مصاحبه ساختن نظير
تيتركردن و اسلامي شوراي مجلس در تهران نماينده پورنجاتي
مواجه نماينده همين واكنش با كه روزنامه اول صفحه در آن
شده منعكس قضايي پرونده در موارد كه است بود ، نموده شده
.است
روزنامه اقدامات ديگر احراز با شعبه 1408 دادگاه همچنين
مقررات از تخلف در نشريه آن اصرار از كهحكايت مذكور
اصل 156 بند 5 استناد به داشته ، مطبوعات قانون ماده 6
جرم وقوع پيشگيرياز براي مناسب اقدامات كه اساسي قانون
نيز عادي قوانين در و است دانسته قوه اين وظايف از را
صدور مقام در مصوب 1339 تاميني اقدامات قانون ماده13
موجب آن وجود و بوده جرم كهوسيله اشيايي ضبط دستور
شده وضع عموميباشد نظم در اخلال يا عمومي اذهان تشويش
.است
نيز قانون همان ماده 12 در:شده تصريح اطلاعيه اين در
آنجا از و شده پيشبيني شده ياد جهات بنابه موسسه بستن
حق اعمال نميتواند اساسيهيچكس قانون اصل 40 موجب به كه
منافععمومي به تجاوز يا غير به اضرار وسيله را خويش
دادگاه العموم ، مدعي شكايت اعلام به بنا نيز و دهد قرار
.است كرده صادر را بهار روزنامه توقيفموقت قرار
مكلف اسلامي ارشاد و فرهنگ وزارت صادره ، قضايي دستور در
اين انتشار و چاپ ادامه از ثانوي تااطلاع است شده
.آورد عمل به جلوگيري روزنامه
اسلامي مجازات قانون ماده 176 موجب به قضايي دستور اين
.است الاتباع لازم
توضيحاتپورعزيزيدرموردچگونگيتوقيفبهار
پورعزيزي سعيد بهار ، روزنامه براي توقيف حكم صدور پي در
ارسال همشهري براي را توضيحاتي روزنامه اين مسئول مدير
.ميشود درج عينا كه كرد
اژهاي محسني حجتالاسلام با ديداري (سهشنبه) ديروز صبح
آن طي در كه داشتم تهران استان دادگستري معاون
.گرفت قرار بررسي مورد بهار روزنامه مشي خط
اژهاي با گفتگو در:ميگويد بهار روزنامه مديرمسئول
در موجود ابهامات كوشيدم و نموده تشريح را روزنامه مواضع
ويژگيهاي ارائه و جامع تحليل ارائه با را ايشان ذهن
.نمايم برطرف بهار روزنامه پايدار و باثبات
تصور كه اژهاي آقاي با جلسه از پس:ميدهد ادامه سپس وي
مورد دو صارمي قاضي توسط باشد ، روشنگر و مفيد ميشد
اين.گرفت صورت بهار روزنامه مديرمسئول به اتهام تفهيم
در پورنجاتي آقاي مطلب درج زمينه در يكي اتهام مورد دو
روزنامه اول تيتر مورد در ديگري و بود مرداد شماره 17
.بود شده نقل خاتمي محمدرضا آقاي از كه بود مرداد روز 18
مردم نماينده) پورنجاتي آقاي از شده نقل مطلب مورد در
درستي به كماكان روزنامه اولا كه شد داده توضيح (تهران
مورد اين در است معتقد و دارد باور خود اطلاعرساني روش
است ، داده انجام خبررساني در را لازم دقتهاي تمامي نيز
اصرار امر اين بر پورنجاتي آقاي اظهارات به توجه با اما
.ميكنيم درك را موجود فضاي نيز ما حال هر به.ننموديم
جاافتادهاي و مرسوم روشهاي وقايعي چنين مورد در ثانيا
حل را آمده پيش احتمالي مشكل بهراحتي كه دارد وجود
پورنجاتي آقاي توضيح چاپ به بلافاصله روزنامهمينمايد
اقدام مواردي چنين در روزنامهنگاري عرف در و كرد اقدام
.است ممكن اقدام سريعترين و بهترين فوق
خاتمي محمدرضا آقاي مصاحبه از شده نقل مطلب مورد در
براي شعبه 1408 محترم قاضي نيز (تهران مردم اول نماينده)
مدارك و اسناد درخواست روزنامه از خاتمي آقاي سخن اثبات
.مينمود
مسئوليت اولا كه شد داده توضيح ايشان درخواست مقابل در
قضا از كه است آن گوينده عهده بر كس هر از بيش سخن اين
- تهران مردم اول نماينده) هست هم شناختهشدهاي شخصيت
چنين مورد در و (... و اسلامي شوراي مجلس رئيس نايب
.هستند آنها خود آنها ، ادعاهاي و سخن پشتوانه شخصيتهايي
نيازي است ، بوده كلي گوينده از شده نقل مطلب چون ثانيا
براي تا شود داده انعكاس و شده درخواست جزئيات كه نبوده
.گردد تهيه ويژه و جزئي مدارك و اسناد آنها اثبات
پايان و فوق مورد دو در اتهام تفهيم از پس حال هر به
از بعد ساعت يك حدود در شعبه 1408 ، محترم قاضي با جلسه
توقيف حكم متن و گرديد صادر روزنامه موقت توقيف حكم جلسه
نيز موقت توقيف حكم اين.گرفت قرار رسانهها اختيار در
سال 1339 تاميني اقدامات قانون به توسل با قبل موارد چون
.است گرديده صادر جرم از پيشگيري بهمنظور و
ام بهارنداشته روزنامه از شكايتي :پورنجاتي
فرهنگي كميسيون رئيس پورنجاتي احمد دكتر :اجتماعي گروه
روزنامه از شكايتي هيچگونه من:گفت سهشنبه روز عصر مجلس
سخنان تحريف درج استناد به كه كردم تعجب و نداشتم بهار
در ويكردند آن توقيف به مبادرت روزنامه اين در من
از مورد اين:افزود ايرنا ، پارلماني خبرنگار با گفتوگو
اين به چرا كند ، شكايت بايد خصوصي كهشاكي است مواردي
كردند؟ استناد
توضيحاتم نميكردم گمان:كرد تصريح همچنين پورنجاتي
تسويه مستمسك من ، با روزنامهبهار مصاحبه خبر درباره
متاسفانهدر كه شود روزنامه اين با كيهان روزنامه حساب
.است شده چنين اين كيهان روزنامه انتخابي تيتر
:كرد تاكيد گو و گفت اين ادامه در تهران مردم نماينده اين
و بهار روزنامه به همزمان ارسالتوضيحات از من انگيزه
مطلبي انتشارتصاعدي از پيشگيري مطبوعات و رسانهها ساير
شده نقل دوشنبه روز بهار روزنامه در بنده قول از كه بود
.بود
اصلاحيه ، ارسال معتقدم:گفت مجلس فرهنگي كميسيون رئيس
امور در متداول موضوع يك برايمطبوعات تكذيبيه يا جوابيه
و حساس حرفه اقتضاي اصولا اينكه بيان با وي.است رسانهاي
خطاهاي همين درروزنامهها ويژه به روزنامهنگاري پرشتاب
مطلب يا خبر يك تكذيب:گفت است ، سهوي و ناخواسته
.نيست مربوطه خبرنگار يا روزنامه تخطئه بهمفهوم
آن پارلماني خبرنگار و بهار روزنامه:شد يادآور پورنجاتي
را امانت رعايت همواره خبردارم ، بنده كه آنجا تا
توليدانبوه خط اصولا كه مطبوعات برخي برخلاف كردهاند
.انداختهاند بهراه نارواگويي و اكاذيب
بازداشت از بعد يكروز زيدآبادي احضاريه
شد فرستاده وي منزل به
ديروز شعبه 1410 به زيدآبادي احمد احضاريه :اجتماعي گروه
.شد ارسال وي منزل به
عدم دليل به دوشنبه روز زيدآبادي ما خبرنگار گزارش به
ديروز وي احضاريه اما شد بازداشت دادگاه در حضور
.رسيد وي خانه به (سهشنبه)
بوده مرداد احضاريه 12 صدور تاريخ ميافزايد گزارش اين
خواستار زيدآبادي خانواده از ديروز دادگستري مامور.است
تاييد از پس زيدآبادي خانواده شد ، احضاريه گرفتن تحويل
آنرا است شده تحويل مرداد تاريخ 18 در احضاريه كه مامور
.گرفتند
كرده اعلام دادگاه شعبه 1410 رئيس مرتضوي ميشود يادآور
مقرر وقت در دادگاه در حضور عدم دليل به زيدآبادي بود
از بعد احضاريه كه است حالي در اين.است شده بازداشت
.است شده ارائه او خانواده به زيدآبادي بازداشت
اوين زندان قرنطينه در هماكنون زيدآبادي ميشود گفته
شده منع تلفني تماس و ملاقات هرگونه از و ميشود نگهداري
.است
در زنان توانايي :زن بخشدار نخستين
نيست مردان از كمتر مديريت
زن بخشدار اولين فارس سروستان بخشدار :اجتماعي گروه
آنان به ندادن ميدان و زنان باوري خود عدم:گفت ايران در
شدن ناديدهگرفته عامل مهمترين مسئولان سوي از
.است مديريتبانوان
:گفت اسلامي جمهوري خبرگزاري به ديروز روحاني رحمت
فرهنگي ، و سياسي عرصههاي در زنان رغمدرخشش به متاسفانه
.است دادهنشده رشد واقعي ميدان آنان به هنوز
دلسوزي با را كارها باشند كه پستي هر در بانوان:گفت وي
كه دادهاند نشان و ميكنند دنبال حوصلهبيشتري و صبر و
.نيست مردان از كمتر شان توانايي مديريتي پستهاي در
قبول در آيا كه پرسش اين به پاسخ در روحاني رحمت
نگراني يا ترديد احساس بزرگ ، يكبخش بخشداري مسئوليت
اقتصادي ومشكلات سروستان بخش توسعه هدفم:گفت نميكنيد ،
بخش اين مشكلات از كه آنجا از و است بخش اين اجتماعي و
.ندارم مورد اين در نگراني دارم اطلاعكافي
حفظ با ميتوانند زنان كه بدهم نشان اميدوارم:گفت وي
حل در و يابند دست كليدي پستهاي به مقامخود و منزلت
.دهند نشان را خود توانايي مشكلات
|