گل يك اندام بر شكوه هاله چلچراغ سوسن
از پيشگيري در اوزون لايه حياتي نقش
سلولها عادي غير رشد و سرطان
ستارگان ، جنگ :آمريكا سبز صلح گروه
ميكند وارد جهان زيست محيط بر سنگيني زيانهاي
گل يك اندام بر شكوه هاله چلچراغ سوسن
ميرويد ايران در فقط چلچراغ سوسن
اكنون ، اما بود ، چلچراغ سوسن در غرق داماش دشت زماني *
است مانده باقي گل اين از كوچكي گروه
چيني حكيم آن قول به وگرنه بود وآشنايان دوستان اصرار به
تا و كرد پرهيز رفتن راه از بايد ايستاد ميتوان وقتي تا
دراز كار بهترين اما ايستاد ، نبايد نشست ميتوان وقتي
كردن ، تحمل را آن ناملايمات و سپردن سفر به تن است ، كشيدن
را كيميا حكم روزها اين كه دلخوشي ميخواهد ، خوش دل
ميوهفروش از راحتي به شاعري زماني اگر و است يافته
آن سراغ بايد امروز چند؟ سيري دلخوش ميپرسيد محلهشان
توجيهي بيهيچ رفتن سفر به. گرفت ها بازاركمياب در را
كاري نه هنگامه اين در نباشد آب و نان از خبري آن در كه
درآيد جنبش به حسابگر حواس تا حال هر به.بخردانه است
در بكشد ارزيابي به خود سنجش چرتكه با را سفر وارزش
ارغواني ردايي سويش يك در كه ميرفتيم پيش جادهاي
بنفش جامگان در البرز قلههاي ديگرش سوي ودر بود افتاده
ماشين.ميكردند نگاه را خورشيد خونين قامت صبور و ساكت
همسراييهاي در آن سرنشينان و ميرفت پيش جاده در باشتاب
متحرك فضاي در همدلي و ذوق سر از را سرودهايي خودجوش
روح مشام در را سالگي بيست عطر كه ميكردند پخش ماشين
شور و آبشار و كوهستان جنس از سرودهايي.ميكرد پراكنده
از كه كسانيرسيديم رستمآباد به شب تاريكي در.زندگي
منطقهاي رستمآباد كه ميدانند باشند رفته رشت به تهران
غزل شاه بر سبز مطلعي بهتر عبارت به يا درخت و پردار است
.زمين ايران شمال بلند
روشنايي در فردا تا ميكرديم بيتوته بايد رستمآباد در
طبيعت ياران از تن دو.برويم خود سفر دليل دنبال به روز
شب.شدند پذيرا خود خانه در مهرباني و سخاوت با را ما
از صبح.بود راز و خستگي و نمناكي از سرشار سفر
گفتههاي طبق.افتاديم راه به داماش سوي به رستمآباد
داماش ارتفاعات از درگوشهاي سفر مقصود گروه راهنماي
بود ، كيلومتر قريب 85 داماش تا رستمآباد از.داشت قرار
در را خود گرفتيم ، فاصله رستمآباد صاف جاده از كه كمي
سوي به ملايم چمي با كه يافتيم وباريك كوهستاني راهي
.خيزبرميداشت تنومند درختان از پوشيده و سبز ارتفاعات
را داماش.ميرفت پيش آرامي به سنگين دنده با ماشين
.است داده اختصاص خود به دشت دره نام به ديگر منطقهاي
در طبيعت كه جنگل و دره و دشت از است تركيبي دشت دره
دشت دره از.است پرداخته درافشاني به سخاوتمندانه آنجا
.سبز حجمي در كشيد450دقيقه طول دقيقه تاداماش 45
به پيرمردي.رسيديم ارتفاعات فراز بر بزرگي دشت به
به گروه مشتاق اعضاي و او همراه به ميآيد ، استقبالمان
.است شده محصور فلزي توري وسيله به كه ميرويم جايي سوي
جنگل ميان كه باشد اينجا در گرانبهايي چيز بايد بيترديد
بكشند ، حصار است فشرده هم به بوتههاي از پوشيده كه را
را آنجا كه پيرمردي محصور منطقه به گذاشتن پا از پيش
.كنند حركت احتياط با كه ميخواهد گروه از است نگاهبان
راهنما قدم چند از بعد و ميشويم شده حفاظت منطقه وارد
ميان در سويي به را دستش دارد قرار گروه جلوي در كه
برگ و شاخه و بلند علفهاي ميان در ميبرد ، بوتهزار
سفيد گل چند خود تارك بر كه بلندي ساقه بوتهها ، آشفته
ميرويم ، گل كنار احتياط با.ميكند خودنمايي دارد واژگون
شش با گلي شاخه هر سر بر و شاخه چند با بلند ساقهاي
.برافراشته شنگرفي پرچم شش و سفيد خورده تاب گلبرگ
مضاعف گل هر سر بر را شكوه هاله توضيحاتش با راهنما
واژگون سوسن يا چلچراغ سوسن نام به كه گل اين.ميكند
هيچ در آن نمونههاي و است بينظير خود نوع در است معروف
كساني تلاشنميآيد وجود به جهان حتي و ايران ديگر جاي
دهند پرورش ديگر مكانهاي در را خواستهاندآن كه هم
را دشت اين همه زماني خودرو ، گل اين.است مانده بيثمر
نابودي حال در مختلف عوامل خاطر به امروزه اما پرميكرد
.ميشود حفاظت آن از خاطر اين به است
صبحگاهي آفتاب به تن علفزار ميان در واژگونه سوسن
به ناگهان.ميكرد حيرت از سرشار مارا چشمان و ميشست
جواب يافتن از برقي و افتادم خود هميشگي سئوال اين ياد
چرا بودم پرسيده خود از هميشه درخشيد ، ذهنم در آن
گذاشت طبيعت سوي روبه فرانسوي انديشمند روسو ژانژاك
طبيعت.فراخواند طبيعت دامن به بازگشتن به را وانسان
به حيرت بدون انسان كه ميدانست روسو.است حيرت منشا
كه است حيرت اجاق كنار در فقط ميشود ، دچار افسردگي
.نگهدارد گرم را خود ميتواند انسان
همزباني با خودرا چلچراغ سوسن حيرتانگيز ديدن با اكنون
ورود از دقيقهاي چند هنوزمييابم روسو با بيواسطه
عاشقان خيل كه نميگذرد شده محافظت منطقه به ما گروه
.ميشوند سرازير منطقه به دوربينهايشان با چلچراغ سوسن
حيرتزاي چراغ كه ميشوند پيدا كساني هنوز اينكه از بايد
بايد ميان اين در.بود شكرگزار نگهدارند روشن را طبيعت
به شيدايي با كه مرداني محمدي رستم و غضنفري داود سيد از
كم راه دراين و ميپردازند طبيعت شكوه از پاسداري
گل.كرد سپاسگزاري ميخرند جان به را مسئولان لطفيهاي
پيش كه ايران طبيعت گنجينه از است مرواريدي چلچراغ سوسن
.كوشيد حفظش در بايد وجودش به افتخار از
بشيريراد منوچهر
از پيشگيري در اوزون لايه حياتي نقش
سلولها عادي غير رشد و سرطان
ميشود آشكار اوزون لايه شدن نازك كننده نگران ابعاد
به احتمالا اوزون لايه شدن نازك اخير ، پژوهشهاي براساس
پرتوهاي معرض در گرفتن قرار خاطر به گياهان زندگي
.ميآورد وارد دايمي ژنتيكي آسيب قوي ، فرابنفش
پرتوهاي بالاي سطوح پاريس ، از فرانسه خبرگزاري گزارش به
تحت ترتيزك نوعي و توتون گياه در ،"بي" نوع فرابنفش
و "اي.ان.دي" اختلالات بروز سبب آزمايشگاهي شرايط
.شد ژنتيكي جهشهاي
در ژنتيكي جهشهاي گياهان ، از چشمگيري اما شماركم در
اين انتقال معناي به كه داد رخ مثلي توليد ياختههاي
.است آينده نسلهاي به تغييرات
بود ، گفته كه است پيشين كارهاي فراسوي در يافتهها اين
ميبرد را گياهان (كلروفيل) سبزينه رنگ فرابنفش پرتوهاي
شواهدي اما ميكند ، ايجاد اختلال آنها نمو و رشد در و
گرفت ، خواهند قرار تاثير تحت آينده نسلهاي اينكه بر دال
.بود نيافته
شهر در كاليفرنيا دانشگاه گياهي زيستشناس يك ،"بريت آن"
كوچكي نمونههاي احتمالا گفته پيش رخدادهاي":گفت ديويس
پژوهشگران دست به پژوهشها اين ".است ژنتيكي جهشهاي در
شهر در آلماني محققان و سوئيس بازل شهر در سوئيسي
.است شده انجام آلمان نويهربرگ
كه كردند گياهان وارد را "گزارشگر ژن" نام به "ژني" آنان
با و درميآمد آبي رنگ به ژنتيكي جهش و تغيير صورت در
پيشين شناختهاي بر پژوهش اين.ميشد ديده مسلح غير چشم
.ان.دي" روي (B) فرابنفش اشعه آسيبرسان تغييرات بر داير
لايه شدن نازك زيانهاي ديگر از.ميافزايد انسان "اي
.است پوست سرطان بيماري به مبتلايان شمار افزايش اوزون ،
ميزان به و 1970 دهههاي 1960 در كه افرادي از بسياري
سرطان با آنرا بهاي اكنون گرفتهاند ، آفتاب حمام فراوان
.ميپردازند پوست
معرض در گرفتن قرار خاطر به افراد اين پوست ياختههاي در
صورت "ايان.دي" ژنتيكي جهشهاي شديد ، فرابنفش اشعه
جذب با زمين جو در اوزون لايه.است شده بدخيم كه گرفته
از موجهايي طول داراي كه B نوع بهويژه پرتوهايفرابنفش ،
و جانوران انسان ، زندگي از است ، نانومتر تا 320 280
.ميكند محافظت گياهان
(CFCS) فلوروكربنها كلرو تهاجم معرض در اوزون مولكولهاي
براي تجاري طور به كه هستند گازهايي اينها.دارند قرار
عوامل و شوينده مواد كنندهها ، سرد افشانهها ، رانش پيش
استفاده ميرود ، بكار پلاستيكها توليد در كه كفزا
.ميشود
ستارگان ، جنگ :آمريكا سبز صلح گروه
ميكند وارد جهان زيست محيط بر سنگيني زيانهاي
موشكي دفاع پروژه ضد بر را تازهاي مبارزه سبز ، صلح گروه
نزديك رسانهاي مركز يك گروه اين.كرد آغاز آمريكا ملي
.است نموده برپا آمريكا ، نظامي پايگاه يك
يك از نقل به و لسآنجلس از فرانسه خبرگزاري گزارش به
ستارگان جنگ مخالف سبز صلح محيطي ، زيست تشكل اين بيانيه
تسليحاتي مسابقه جديد دور يك آتش پروژه اين زيرا است ،
قابل غير و سنگين زيانهاي كه كرد خواهد روشن را هستهاي
حدود اخيرا.ميكند وارد زمين كره زيست محيط به جبراني
محوطه از خارج سبز صلح مركز در سلاح خلع كارشناس 50
پلاستيكي موشك يك و يافتند حضور "وندنبرگ" نظامي پايگاه
هوا به "كنيد متوقف را ستارگان جنگ" شعار با را بادكنكي
.فرستادند
كه "هدف" موشك يك پرتاب با را موشكي دفاع سيستم پنتاگون
شده شليك آرام اقيانوس فراز بر وندنبرگ نظامي پايگاه از
.كرد آزمايش بود
بر آمريكا حال اين با.نبود موفقيتآميز آزمايش اين اما
بسياري مخالفت حتي و ترديد مورد كه پروژه اين اجراي
پاي اروپاست ، اتحاديه اعضاي ويژه به و جهان ازكشورهاي
.ميفشرد
در 18 پنتاگون قديميتر آزمايش اخير آزمايش از پيش
اين در.شكستروبهروشد با (ديماه 29) گذشته ژانويه
.شد اختلال دچار پاياني لحظات در "زن دور" موشك آزمايش
اين كه دادهاند هشدار آمريكا متحدان و چين روسيه ،
آغاز را تسليحاتي مسابقه جديد دور يك ميتواند برنامه
به را اتمي جنگ است سال كه 50 را هستهاي تعادل و كند
.زند هم بر انداخته تعويق
|