ايران در روشنفكري
شعبان وليالله
:اشاره
نويسنده ميباشد؟ چه آن رسالت و چيست روشنفكري معناي
آلاحمد ، جلال شريعتي ، انديشههاي به نگاهي با حاضر مقاله
دارد سعي ، اينباره در حجاريان و علويتبار سروش ،
فوق سوال به آنان انديشههاي لاي لابه در خلاصه بهطور
.بدهد پاسخ
انديشه گروه
روشنفكر
در روشنفكري عصر به كه است تاريخي پديدهاي روشنفكر
كه است كسي اوميشود مربوط هجده و هفده قرون اروپا ،
حل دنبال دارد كه روشنبيني با و حساس پيرامونش به نسبت
.ميباشد مسائل
يا بين روشن يا روشنفكر واژه سه بين بايد زمينه اين در
.شد قائل تفكيك جنسيا انتلي و انتلكتوئل لريانس ،
كه ميكند بيان است تفكيك اين به معتقد كه شريعتي دكتر
جامعه ، قبال در خود روشنبيني با كه است كسي روشنفكر
اين به او.است ومسئوليت تعهد داراي...و طبقه گروه ،
وجود اجتماعي گروههاي تمام در روشنفكر كه دارد تاكيد امر
شريعتي دكتر ميزند ، آنان مسائل حل به دست و دارد
دانشمند ، نه است ، فيلسوف نه الزاما روشنفكر":ميگويد
تعبيري ، به و سياستمدار نه و جامعهشناس نه و هنرمند نه
اجتماعي ، جهت داراي است آگاه انسان يك بلكه تحصيلكرده ، نه
".گروه اين برابر در انساني تعهد و گروهي وابستگي احساس
و خودآگاهي شريعتي ديدگاه از روشنفكر ويژگي مهمترين (1)
.ميباشد تعهد
روي و دارد فكري كار كه كسي يعني انتلكتوئل كه صورتي در
كار آزمايشگاه يا كتابخانهاش در خود فكري فرآوردههاي
آنان قبال در پس ندارد ، جامعه و مردم به كاري او ميكند ،
.ندارد هم تعهدي
روسيه ، در نوزدهم قرن اواسط به ميشود مربوط جنسيا انتلي
تحصيلات داشتن ويژگيشان كه هستند تحصيلي نخبگان اينان
.است پيرامونشان اوضاع به انتقادي نگاه و آكادميك
ميگيرند روشنفكر برابر را گروه سه اين ما جامعه در ولي
با برابر را روشنفكر كه ميشود مشاهده بعضا يا
.ميدهند قرار Intellectuela
اين به تاريخي حادثه يك به مربوط روشنفكر واژه كاربرد
اواخر در بار نخستين براي انتلكتوئل واژه" ميشود شرح
سياسي ، -فكري مبارزهاي جريان در و فرانسه در نوزدهم قرن
داشتند ، قرار راست و محافظهكار طيف در كه افرادي سوي از
مخالفت در را اجتماعي حركتي كه فرانسوي دانشمندان عليه
ايجاد"دريفوس" محاكمه جريان در نظاميان و كليسا كشيشان
آناتول قبيل از متفكراني شد ، گرفته كار به بودند ، كرده
زمره در بلوم لئون و پروست مارسل زولا ، اميل فرانس ،
نام آنها اعتراض بودند محاكمه به اعتراضنامه امضاكنندگان
بعدها گرفت ، خود به را "انتلكتوئلها مانيفست"
خاصي اجتماعي گروه عنوان به را روشنفكران محافظهكارها ،
نخبهگرايي و مرج و هرج و بيقانوني خواهان ظاهرا كه
(2)".كردند شناسايي بودند مابانه اشراف
ديني روشنفكر و روشنفكري سير
است ، ديني نوانديشي محصول كه است روشنفكري ديني ، روشنفكر
نسبت يك دينداري و روشنفكري بين ميخواهد كه است كسي او
ميباشد مدرن جهان و دين بين ارتباط پل او نمايد ، برقرار
زمينه اين در.نمايد پر را دو اين بين شكاف ميخواهد و
:ميكنيم برخورد گروه دو با ما
ندارد وجود ديندار و ديني روشنفكر هستند معتقد كه گروهي
ندارد ، راه چرا و چون كه جايي يعني تعبد ، يعني دين چون
و داريم را عرفياش نوع از هم آن و روشنفكر يك فقط پس
دراين هستند ، ديني روشنفكر وجود به معتقد كه ديگر گروه
:ميپردازيم گروه دو هر بررسي به باره
(عرفي) غيرمذهبي روشنفكران اول ، گروه
مذهبي روشنفكري به معتقد اينان شد اعلام كه همانطور
براي شدهايم قائل روشنفكري براي كه قيد اين و نيستند
از گروه اين نظرات بازشناسي براي.نيست قبول قابل اينان
جلدي دو كتاب در احمد آل.ميشود استفاده آلاحمد جلال
و پرداخته نحله اين بررسي به روشنفكران خيانت و خدمت در
با برابر را روشنفكري جلال ، .مينمايد دفاع آن از
كه ميداند كسي را روشنفكر و ميداند مطلق آزادانديشي
خودش پيرامون مسائل بررسي به شرطي و قيد هيچ بدون
اشاعه در روشنفكري اساس":ميگويد او.ميپردازد
بر تاكيد هرچند (3)".است چرا جواز و آزادانديشي
دارد ، تامل جاي مانعي هيچ بدون گسترده صورت به آزادانديشي
و است فرض پيش يك مبناي بر تفكري هر طريق ، هر به چون
تعريف در جلال مينمايد ، ايجاد را محدوديت خود اين
و تعبد از فارغ كه است كسي روشنفكر":ميگويد روشنفكر
نه ميكند ، فكري كار نوعي اغلب فرمانبري ، از دور و تعصب
ميبرد كار به او كه قيدي با اينجا در (4)"بدني كار
تعبد نافي و ميراند بيرون دايره اين شمول از را عدهاي
گروه دو كه ميشود متذكر او.است روشنفكري كار در تعصب و
ديگري و روحانيت يكي:نميشوند روشنفكر هرگز كه هستند
و تعبد داراي اينان او نظر از چون چرا؟ نظاميان ،
تعريف با ميكنند كه جانبداري خاطر به و هستند فرمانبري
به جرات" ،"تمرد" ،"جسارت" ،"آزادانديشي" كه روشنفكري
.نيست جمع قابل است...و "موجود نظم به شوريدن" ،"عصيان
دو احمد آل مرحوم:ميگويد مورد اين در سروش دكتر
بيدليل فرمانبرداري مساوي را تعبد اينكه يكي:خطاميكند
به روشني سر از و عقل بهدليل نميتوان گويي ميگيرد ،
با را روشنفكري اينكه ديگر و ورزيد تعبد اصولي و مبادي
ناروايي تساويهاي آن از اين و ميآورد مساوي آزادانديشي
آل سخن و شده برقرار زمين مغرب در قبل قرن چند از كه است
.است سابقهداري سخن احمد
ديني روشنفكران دوم ، گروه
طرف از و دارند دينداري و دين درد آنكه علت به اينان
برابر در است پويا امر يك كه دين از ميخواهند ديگر
سخن بگيرند ، جواب است مطرح انسان براي كه جديد سئوالات
.ميكنند بيان را مذهبي روشنفكر از
اصطلاح يك وجه هيچ به ديني روشنفكر":ميگويد سروش دكتر
ديني ، روشنفكر نيست ، بيدين ديندار معناي به و تناقضآميز
يعني عصر ، ديندار يعني غيرديني ، دنياي از خبر با يعني
و خود دين به عالم و غيرديني روشنفكريهاي انواع با آشنا
معرفتي جغرافياي در آن فهم و ديني معرفت بازسازي به عازم
و روشنگري هدايت و ابداع بر گمارنده همت و بشر نوشونده
كارسازي به تفصيلي اعتقاد دارنده و فكري و فرهنگي مبارزه
تعبد و توانايي و خلوص جمع دغدغه صاحب و حاضر عصر در دين
دردمند محقق مهاجر ديني ، روشنفكر آسمان ، و زمين و تعقل و
و آفات به كه است رستهاي تقليد از دلير و فكور و
و است حساس است ، دين كه نظر آن از ديني جامعه بيماريهاي
(5)".آنهاست طبيبانه و دليرانه علاج و بيان پي در
ديني روشنفكر ويژگيهاي
تصور قابل مذهبي روشنفكران براي ويژگي چندين سروش دكتر
:از عبارتند كه داند مي
و هنر علوم ، به عاشق بايد:هنر و فكر و علم به عشق -1
با و باشند كشيده سركي وادي اين به و باشند ورزي انديشه
.باشند مانوس و آشنا وادي اين
كه است تمدنساز مقولههاي آن از يكي هجرت: فكري هجرت -2
را تمدن هفت و بيست او.ميكند تاكيد آن روي توينبي
.است بوده مهاجرت اصل همه مبناي كه داده قرار بررسي مورد
واديهاي به آشنا بايد كه است مطلب اين مويد فكري مهاجرت
روي فكري هجرت باشد ، سركشيده آنها به و باشد علوم ديگر
.باشد منبعي چند بايد روشنفكر كه دارد تاكيد امر اين
و عرض در مهاجرت يكي:ميگيرد صورت دوگونه مهاجرت اين"
مهاجرت است روشنفكري مقوم حقيقت ، به آنچه طول ، در ديگري
دوم درجه معرفت به اول درجه معرفت از رفتن يعني طول ، در
پيشين منزل از بالاتر يا رفتن بيرون ديگر تعبير به و
(6)".كردن نظر آن در و ايستادن
ديني روشنفكري در پايه و اساسي عنصر: داشتن دين درد -3
مورد اين در است ، دين به التزام داشتن و داشتن دين درد
دين درد كه است اين اينان ، سوم وصف":ميگويد سروش دكتر
دين درد ندارند ، غيرمذهبي روشنفكران كه چيزي دارند ،
به التزام و خاطر تعلق اولا كه است اين معنايش داشتن ،
كارساز حاضر عصر و جامعه در را دين ثانيا دارند ، دين
حلال ميتواند هم امروز دين ، كه معتقدند يعني ميدانند ،
عقلاني دفاع آن از ميتوان هم هنوز باشد ، بشريت مشكلات
كه نيست پسند موزه آنتيك امر يك و بود محتاج بدان و كرد
(7)".بس و باشد تاريخ به متعلق
بين جمع خلوص و توانايي:داشتن خلوص و توانايي درد -4
دين پاكي و نابيت به هم اينان است ، بودن ناب و تنومندي
بتوانند تا دين تنومندي و بودن توانا به هم و ميپردازند
و پيراستگي به هم اينان بدهند ، جواب جديد مقولههاي به
استناد دين پويايي براي انديشهها ديگر از استفاده هم
جغرافياي در ديني معرفت توانايي و نابي جمع" ميكنند ،
بازسازي به را ديني روشنفكر كه است چيزي بشريمان ، معارف
(8)".رهنمونميشودكهازاهموظايفاواست شريعت نوفهمي و
و آفتشناسي دنبال اينان:ستيزي خرافه و آفتشناسي -5
در امر اين كه هستند (دين)خرافهزدايي و آفتزدايي
.ميگيرد صورت خلوص و توانايي راستاي
مقوله يك ديني ، روشنفكري" مقاله در تبار علوي عليرضا
كه كرده بيان ديني روشنفكري براي چند ويژگيهايي ،"پژوهشي
:از عبارتند
به را عقلانيت ابزار بايد ما:انتقادي و عقلاني نگرش -1
كاربرد كه جايي تا ابزار اين از استمداد با و گيريم دست
كه باشيم آگاه بايد ولي نمائيم ، استفاده آن از دارند
.نشويم عقلانيت ايدئولوژي اسير
پاسخ به كه است موظف روشنفكر:انسان محوريت و اهميت -2
ارائه جوابهايي آنها ، براي و پرداخته امروز بشر نيازهاي
.شود لحاظ آنها در ارزشي ديد بويژه كه دهد
مصلحت حوزه به توجه:ديگران سرنوشت برابر در تعهد -3
در بودن مسئول و دربرميگيرد را مردم از كثيري كه عمومي
.ويژگيهاست مهمترين از يكي عنوان به آنان برابر
دين بر تكيه:دين داوري پذيرش و ديني باورهاي داشتن -4
يك عنوان به دين به التزام و راهنما چراغ يك عنوان به
آمده بشر سعادت براي خداوند طرف از كه برنامهاي و آيين
.آن كردن بهروش و كردن پياده در سعي و است
بر اعتقاد:انسانها سعادت و خوشبختي لازم شرط دينداري -5
دنياي و امروز تكنولوژيك دنياي در ميتواند دين كه اين
اين به خانوادهها جويي راه و خوشبختي عامل شده ، روتين
زندگي ، كه است متعالي باورهاي وجود با كه باشد امر
.بياورد دست به ميتواند را خود لازم پويايي
به ملتزم يعني روشنفكران:ديني رسالت و تعهد داشتن -6
.جامعه در دين كردن زنده و ديني باورهاي بسط
را برنامه سه علويتبار ، كه ويژگيهاست اين به باتوجه
:كند مي بيان ديني روشنفكران پيگيري براي
محدوده -بشري ، 2 بامعارف ديني معرفت ميان نسبت فهم -1
.عقلانيت به نسبت نگرش -دين ، 3 از ما انتظار و دين
روشنفكري دورههاي
مورد دوره چهار در را ايران روشنفكري سير علويتبار
او پرداخته ، آنها ويژگيهاي بررسي به و ميدهد قرار بررسي
فرض مذهبي روشنفكران كه ميپردازد مولفه چند به ضمن در
عقلاني تفسيري ارائه دغدغه -از1 عبارتند كه گرفتهاند
نهادها ، روابط ، نقد -ديني ، 2 مفاهيم و دين از عقلپذير يا
براي تلاش -مستقر ، 3 اجتماعي نظام كلي طور به و رفتارها
مختلف ، ابعاد در جمعي زندگي از خردمندانه ساماندهي
در پيشرفت و برابري بهسهارزشاصليآزادي ، محوري توجه-4
در روشها اين از يكي به بيشتر تاكيد با جامعه ساماندهي
.زمان از مقطع هر
:شامل را ايران در روشنفكري گروه چهار علويتبار
از پس)تجربه دوره روشنفكري -مشروطه ، 2 دوره روشنفكري-1
،(چهل ازدهه پس)ستيزي غرب دوره روشنفكري -، 3(شهريور 1320
جداولي ارائه با كه داند مي بازنگري دوره روشنفكري -4
.ميشود پرداخته آن به
روشنفكري سنخشناسي
جريان و مدرنيته و سنت برخورد جريان (13)حجاريان سعيد
قرار توجه مورد گفتمان سه در را آن به وابسته روشنفكري
.ميشود پرداخته آن به ذيلا كه است داده
به مربوط كه گفتمان اين (Deconstruction):سنت نسخ -1
گفتمان ميشود فرنگ مدنيت و ايران بين ارتباط اولين دوره
خرابهاي ديوار سنت ، ".است تجدد پذيرش و سنت نسخ و نفي
جامعه سر بر را خود آوار كه آن از قبل كه ميماند را
به سنت اين ميشد ، منهدم بن و بيخ از ميبايست بريزد ،
وظيفه ،"فرنگي تمدن به تسليم" ، نارنجك نبود محتاج نقد
گفتمان بااين روشنفكران...داشت عهده بر را سنت تخريب
بود ، مهم برايشان آنچه و بودند موجود وضع اصلاح درصدد
"...و سنت و اخلاق دين ، جمله از آن مباحث و فرهنگي وجوه
جنگهاي پايان به ميشود مربوط گفتمان اين پايان (14)
.روس و ايران
(Resurgence): سنت احياي -2
و بعد به بيست شهريور روشنفكران به مربوط سنت احياي
و Same خود بين اينان. ميباشد سومي جهان منورالفكرهاي
اعمال و حكومت دستگاه كه ديگري نقد به Other ديگري
سنت ، احياگران.پرداختند بود (غرب)امپرياليسم به وابسته
قبلي گفتمان نسخ مورد كه همان يعني سنت كردن زنده به دست
زدند ، كار اين به دست سنت نقد بدون ولي پرداختند ، بود
كه اول دوره روشنفكران برخلاف -دوره اين روشنفكران براي"
تمدن سركوبگر وجه -ميديدند را غرب ساز تمدن وجه فقط
گفتمان اين به وابسته روشنفكران (15)و"يافت اهميت غرب
.بودند انقلابي و مترقي
به مربوط سوم گفتمان (Reconstruction):سنت تجديد -3
با گفتمان اين ميباشد ، در 1367 تحميلي جنگ دورهپايان
زده ، دوگانه نقد به دست قبلي ، گفتمان دو سرگذاشتن پشت
مدرنيته و سنت:يعني ديگري Other و Same خود هم اينان
.دادهاند قرار نقد تيزاب مورد را غرب
عناصر به اصولا گفتمان ، اين با متناظر توسعه الگوي
بلوغ و اهليت اين اكنون كه عناصري":ميدهد اصالت دروني
بيآنكه و كنند استفاده بيروني منابع از كه يافتهاند را
را توسعه گوهر شوند ، فنا عقبماندگي و وابستگي غرقاب در
(16)".آورند فراچنگ
متعهد روشنفكران گفتمان اين به وابسته روشنفكران
زايش براي تلاش در را خود همت تمام كه ميباشند بازانديش
يعني دو هر از و گذاشتهاند بوميگرا گزينشگر مدرنيته
يك احياي براي ميكنند استفاده غرب مدرنيته و سنت
.جديد ساختمان
.است موجود روزنامه دفتر در پانوشتها
|