!وابتكار هوش نيازمند و پيچيده حرفهاي"تكدي"
ديگر زاويهاي از
پيامها و نامهها ميان از كوتاه
!ابتكار و هوش نيازمند و پيچيده حرفهاي"تكدي"
شهر كنار و گوشه در پرسه
است ، مشاغل پردرآمدترين و متنوعترين از گدايي يا "تكدي"
نيز حرفهاي نوعي به كه متكديان از كههركدام زيرا
پاك براحساسات خاصي وسليقه سبك گرفتن پيش در با هستند ،
.ميكنند كمك مطالبه ازآنان و كرده غلبه مردم
به پزشك نسخه دادن نشان ژندهپوش ، كودكان از بهرهگيري
گرفتن آغوش در و بدن ناقص عضو نمايانكردن رهگذران ،
جلب مرسوم ازشيوههاي ميتوان را جوان زنان توسط نوزاد
.برد نام متكديان توسط رهگذران عاطفه وبرانگيختن توجه
دست در زخم چسب يا آدامس بستهاي كه پوشي ژنده دخترك
آنان واز ميكند تحميل عابران به را اصرارخود به و دارد
خود جلوي در را كهترازويي پسركي يا و ميكند پول مطالبه
رونق به ميخواهدتا مردم از تمنا و خواهش با و قرارداده
تكديدارد نوعي از سخن اينها همه كنند ، كمك او كاسبي
عنوان نميتوان آن به مردم از بسياري درنظر كهشايد
.تكديداد
دست خودروها توقف فاصله در و قرمز چراغ پشت در نيز برخي
و جوان زنان گروهي ميكنند ، دراز سويرانندگان به گدايي
گروهي و ميشوند خوانده"كولي" كه هستند ميانسال
دراين.قراردادهاند تكدي راپوشش فروشندگي كه كودكاني
وسيله مهمترين كه را گداياني نبايستي ميان
دور نظر از ميشوند ، "اجاره" هستندكه كارآنهاكودكاني
.داشت
داراي گداها همانند گروهي هيچ كه گفت ميتوان جرات به
گدايي براي خود به مخصوص مكاني آنهااغلبنيستند تشكيلات
خود كار براي حتي وگفتهميشودكه دارند ويژه شگردي و
.ميبينند هم آموزش
معتاد زني سالهاست كارگرشمالي ، فاصل حد انقلاب درميدان
پهن رو پياده وسط در را خود بساط ميخوردكه چشم به
عابران احساسات درخواباست ، هميشه كه بچهاي با و ميكند
بدهند ، او به اسكناسي يا و سكهاي تا برميانگيزد را
تهران جاهاي از خيلي در ميشود را آن مشابه كه صحنهاي
.ديد
جنوب ، پايانه جنب بعثت بزرگراه در گدايي ، از ديگر درشكلي
گرفته ، را سالهاي حدودا 6 كودك دست كه نسبتاجوان مردي
كه ميگويد شهرستاني گيردوبالهجهاي رامي مسافرين جلوي
خرج را پساندازش تمام و آمده تهران به پسرش معالجه براي
بازگشت بليط تهيه براي حاضر حال در و كرده بيمارستان
.ندارد كافي پول بهديارش
ميانسالي آراسته خانم گدايي ، از تازهاي نسبتا شكل در و
درگوشهاي جمهوري تقاطع عصر ولي پيادهرويخيابان در كه
را تاريخ بدون دارو پزشكو نسخه چند نشسته ، ديوار به رو
قراردادهاست رهگذران ديد معرض در و خود كنار در
.برميانگيزد را مردم واحساسات
دارد ، شرم خود كار ازاين كه كند تظاهر آنكه براي زن
به نگاهي نيم آرام آرام و يكباربرميگردد وقت هرچند
روي كه كيفي داخل كردهو جمع را پولها و مياندازد اطراف
رو و مردم به پشت دوباره و ميريزد دارد خود پاي
.مينشيند بهديوار
اسلامي جمهوري باخبرگزاري وگو درگفت تهراني شهروندان
اصلي عوامل از يكي را شهر متكدياندرسطح گسترده حضور
را جمعآوريآنان و ميدانند شهر درسطح ديگرجرايم بروز
.ميكنند عنوان معضل اين رفع حل راه بهترين
كاشاني...آيتا خيابان ساكن "اللهمردادي حسين"
از اطلاع عدم با شهروندانتهراني از بسياري:ميگويد
رفعمشكل به تنها نه خود باكمكهاي افراد اين شگردهاي
.ميگذارند تاثير معضل اين تداوم بر بلكه نميكنند ، كمك
تكدي لباس در "گدايان" اغلب تهراني شهروند اين گفته به
...و مخدر مواد توزيع جمله از خلاف انواعكارهاي به
جدي رسيدگي معضلنيازمند اين رفع كه ميكنند ، مبادرت
.ميباشد ذيربط مسئولين
خصوصامتكديان متكديان آزادانه فعاليت تداوم وي گفته به
براينكهاز ميكنند ، علاوه عمل باندي بهصورت كه حرفهاي
نيز را جامعه سلامتاخلاق ميكند ، ترسيم زشتي چهره شهر
دراكثر:ميگويد افسريه ساكن شهروند يك.ميكند تهديد
با كه ميخورند بهچشم منطقهافرادي اين خيابانهاي
درخواستكمك ازمردم باسماجت و مختلف بهانههاي قيافههاو
.ميكنند
و دارو كيسههاي دادن نشان:ميافزايد "اسكندري جبار"
ترفندهاي ازجمله بدن معلول يا شده عضوقطع كردن نمايان
.است مردم دلسوزيدر و ترحم ايجاد براي متكديان
ديگر زاويهاي از
!تنها شبگرد
خود براي - جادهها حرفهاي رانندگان ويژه به - رانندگان
ميگذرانند ، سفر در را خود عمر بيشتر آنها.دارند عوالمي
رفيق و شهر از گريزان نيستند ، پايبند كجا هيچ به
.جادهاند
اين كه چرا ميكنند ، زندگي خود نقليه وسيله با آنها
به.آنها مكان و جا هم و آنهاست درآمد منبع هم وسيله
زخم چشم ميآرايند ، آنرا دارند ، دلبستگي خود نقليه وسيله
در مسافران.ميكنند ابوالفضلش بيمه و ميبندند آن به
كه اوست نقليه وسيله و راننده ميان اين در و آمدند و رفت
به راننده اگر نيست بيراه پس هماند ، با هميشه
دلش راز و كند نگاه زنده مركبي چشم به خود وسيلهنقليه
.كند بيان او بدنه بر جملاتي نوشتن با را
نوشتههاي زمينه در كتابي است مطلع نگارنده كه آنجا تا
"نوشتهها ماشين" شده مصطلح آنچه يا نقليه وسايل روي
در نيز پژوهش يك و شده نگاشته نيز مقالاتي شده ، منتشر
شايد و گوناگونند بسيار نوشتهها ماشين.است انجام دست
اما كرد ، دستهبندي را آنها علمي و درست طور به نتوان
:برشمرد آنرا از انواعي ميتوان
خود زادبوم به راننده علاقه نشانه نوشتهها اين از برخي
.دارم دوستت سبزوار شيراز ، من شهر:است
راننده كه كسي ;است خاصي شخص به علاقه نشانه برخي -
پشتم مادر ، غم سلطان افسانه ، فقط:ميخواهد را خاطرش
.برادر شكست
:است خود وسيلهنقليه به راننده دلبستگي بيانگر برخي -
.بامني تو تنها تنها ، شبگرد مهاجر ،
:دنياست بياعتباري و روزگار بدعهدي از شكوه برخي -
كس آن ميخورد دل خون - است پررويان قسمت زمين روي نعمت
.دارد حيايي كه
رفيقان و نااهل دوستان نامردمي و نامردي از گلايه برخي -
:است راه نيمه
جدا دوست جدا ، بيگانه - ميشكند ما دل طريقي به كس هر
ميشكند
.است مشكل رفتن نامرد منت بار زير:يا
كه ندانستم - گردد آشنا من با كه دادم دل خون را سگي:يا
.ميگردد خونخوار خورد خون سگ چون
:است انسان رنجهاي حكايت برخي -
كردم تبه را جواني - زندگاني جويم كه كردم ره شمع جواني
.را زندگي نجستم
.گذشت آرزوهايم خلاف بر روزگارم:يا
با ولي - آبي بي ز ميميرم كه مغرورم گلبرگ آن من:يا
.نميگردم شبنم پي خواري و خفت
تو ياد به هميشه:است معشوق بيوفايي از شكايت برخي -
.ميانديشم تو به هستم ،
و راستگو داشتن ، معرفت است ، اخلاقي پندهاي نيز تعدادي -
از خصايلي و زراندوزي و مالدوستي از دوري بودن ، يكرنگ
.كن صفا ما با دلي اهل اگر:قبيل اين
تا دورنگي اين - باش مردانه دشمني در نيستي ياري مرد:يا
.باش بيگانه يا دوست يا كي به
يك:است ايمني هشدارهاي نيز نوشتهها اين از گروهي و -
.پشيماني عمر يك غفلت لحظه
منتظر !پدر:يا.است نرسيدن هرگز از بهتر ديررسيدن:يا
.هستم تو
نوشته نقليه وسايل بدنه روي كه قصاري كلمات و اشعار گرچه
براي را رانندهاي حواس لحظهاي براي است ممكن شده
نشاندهنده ظرايف ، و اشعار اين اما كند ، پرت آن خواندن
بيني باريك و نكتهسنجي و ما مردم شاعرانه و لطيف روح
نقش خود نقليه وسيله بدنه بر را كلمات اين كه است افرادي
.ميكنند
برآبادي محمود
پيامها و نامهها ميان از كوتاه
ندارد سينما تهرانپارس *
بر اخير دودهه طي كه تهرانپارس پرجمعيت و وسيع منطقه
پمپ و سينما فاقد است شده افزوده بسيار آن جمعيت ميزان
نياز رفع براي سينما سالن يك ايجاد حداقل.ميباشد بنزين
اوقات پركردن و نوجوانان و جوانان ويژه به منطقه ساكنان
.است ضروري آنان فراغت
ابراهيمي سهيل
!نيمكت بدون ميدان *
ديگر و بازنشستگان و است نيمكت فاقد نارمك ، ميدن 56
ميآيند ، آنجا به مكان اين از استفاده براي كه شهروندان
.كنند استفاده سايهسارها از نميتوانند
تهران -رضواني خانم
ناكارآمد همراه تلفنهاي *
.ندارند را لازم كارايي عمل در تهران در همراه تلفن خطوط
در ميكنند ، خريداري همراه تلفن كه كساني دليل همين به
و كنوني مشكلات رفع براي است لازمميشوند مغبون عمل
.شود انجام ممكن اقدام همراه تلفن خطوط شدن فعال
ناممحفوظ
فرهنگيان به بيشتر توجه ضرورت *
فرهنگيان رفاه و معيشت تامين كنوني دولت فعاليت آغاز در
اين هنوز سال ، سه گذشت از پس حال.بود مهم برنامههاي از
اقشار پرتلاشترين از فرهنگيان.است نشده اجرا برنامه
.شود بيشتري توجه آنها وضع به است ولازم ميباشند جامعه
ايلام از علي
!زودرس مكالمه قبض *
ض
قب كنم ، دريافت كارت سيم مخابرات شركت از آنكه از پيش
اين است شده صادر برايم همراه تلفن مكالمه هزينه
.ميشود ناشي كجا از ناهماهنگي
تهران -جوادي
گروه بدنبال 2 *
شامل ظاهرا شود ، داده بازنشستگان به بود قرار كه گروه 2
براي ماههاست چون.است نشده اجتماعي تامين بازنشستگان
نتيجه و ميزنيم در آن و در اين به گروه اين 2 دريافت
.نميگيريم
اجتماعي تامين بازنشستگان از جمعي
كنيد نظافت را پل اين *
انقلاب ميدان در پياده عابر جديد هوايي پل بستر در
منظم نظافت است خوب ميآيد بهوجود آزاردهندهاي آلودگي
آن زننده بوي و پل آلودگي.بگيرد قرار توجه مورد پل اين
.ميدهد آزار را پل اطراف ساكنان
تهران -ميداني
مدارس براي جوان پزشكان *
اين جذب طرح بهترين بيكار و جوان پزشكان اشتغال براي
حل با روزي ، حال هر به.است مدارس پزشك عنوان به نيروها
نيز پزشكان اين كار و حرفه رونق و اقتصادي مشكلات
.يافت خواهند را خود مناسب بازاركار
رواني و روحي صدمات شدن وارد از جلوگيري براي اكنون اما
موقت كاري بستر است لازم كشور ، جوان پرتلاش قشر اين به
مشغول آنان هم تا آيد وجود به فرهنگي مراكز و مدارس در
اين وجود با كشور نونهالان سلامتي هم و شوند كار به
.گردد حفظ بالاتري اطمينان ضريب با عزيزان
تهران -م -شمسي
|