:ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون شهيدي دكتر
توقيفمطبوعاتوبازداشتروزنامهنگارانموقتياست
غريبه ميليون چند با شهري
معنوي برهوت
نوار دادگاه غيرعلني جلسه هشتمين
ابراهيمي فرشاد اعترافات
ديدار در زنان اجتماعي مسائل بررسي
عظام مراجع با مجلس نمايندگان
در فرهنگي انقلاب عالي شوراي نماينده
شد انتخاب مطبوعات بر نظارت هيات
معاون سخنان به نگاران روزنامه واكنش
قضاييه قوه اول
شد توقيف "قروه جوانان" ماهنامه
ارائه دولت به "زنان سازمان" تشكيل طرح
شد
:ارشاد وزارت مطبوعاتي معاون شهيدي دكتر
روزنامهنگارانموقتياست توقيفمطبوعاتوبازداشت
شمارگان درج به موظف مرداد از 29 روزنامهها قانون ، طبق
هستند خود
بر ماه مرداد از 29 روزنامهها :اجتماعي گروه
.كنند اعلام را خود تيراژ بايد اساسقانون ،
ارشاد و فرهنگ وزير مطبوعاتي معاون مودب شهيدي دكتر
مطبوعات دستاندركاران نشست در شب سهشنبه اسلامي
تيراژ درج:مطلبافزود اين اعلام ضمن غربي آذربايجان
به وامها و كمكها تخصيص ملاك و معيار مهمترين
.روزنامههاست
كاغذ از قسمتي هزينه تامين منظور به:داشت اظهار وي
مقاديري سالانه ميشوند ، منتشر بالا باتيراژ كه نشرياتي
درج عدم كه ميشود ريالداده دلار 1750 هر قيمت به ارز
مشكلروبرو با را روزنامهها اين براي ارز تخصيص تيراژ
.ميكند
وارشاد فرهنگ وزارت مطبوعاتي معاونت در ما:افزود وي
حفظ و نگراني دلسوزي ، روي از كسانيكه ميان اسلامي
انتقاد كسانيكه و ميكنند انتقاد مطبوعات از حريمها
.ميگذاريم فرق است ، مغرضانه آنان
اخير گفتههاي به اشاره با ارشاد وزير مطبوعاتي معاون
هرچه هستم اميدوار:گفت قضائيه قوه معاون مروي
كه دستگيريها و برايمطبوعات نگرانكننده وضع اين زودتر
.خاتمهپذيرد نيست ، اسلامي انقلاب و نظام شان در
با خواست شدهاند تعطيل موقتا كه مطبوعاتي از شهيدي
.كنند برخورد مشكل اين با قانوني ازمجاري و وكيل گرفتن
نظارت هيات و است موقت بازداشتها و توقيفها:افزود وي
.نكند برخورد خطي و جناحي كه خورده نيزسوگند مطبوعات بر
و قلم اصحاب جمع در چهارشنبه روز شهيدي همچنين
قانونهاي:گفت مهاباد شهرستان مطبوعات دستاندركاران
بايد مطبوعاتنيز قانون و دارند نواقصي بشر ساخته دست
.باشد زمان با مطابق
از يكي:افزود اسلامي وارشاد فرهنگ وزير مطبوعاتي معاون
از پس كه است اين دارد وجود مطبوعات درقانون كه نواقصي
شدن شناخته صورتبيگناه در نشريه يك موقت توقيف
چهكسي توقيف زمان در را نشريه آن خسارتهاي مديرمسئول ،
.بپردازد بايد
از كه دنيايي در كه هستند معتقد برخي:شد يادآور شهيدي
نيز وسيما صدا شامل رسانهها اين صحبتميشود رسانهها
معتقد رسانهها تحتقانون قانوني به رو اين از هست ،
نيز را رسانهها ساير مطبوعات بر علاوه كه هستند
.باشد دربرداشته
:اظهارداشت و خواند روشن بسيار را كشور مطبوعات آينده وي
كه كنند توجه امر اين به بايد دستاندركارانمطبوعات
و خود حدود و حقوق پسبايد است ، يكسان همه براي قانون
.كنند رعايت را آن و دانسته بخوبي را مطبوعات
صدور روند اسلامي ارشاد و فرهنگ وزير مطبوعاتي معاون
هماكنون:گفت و كرد عنوان مطلوب را دركشور نشريات مجوز
و يكهزار پرونده و فعاليتاست درحال نشريه كشور 900 در
.است بررسي دست در مجوز صدور براي ديگر نشريه 900
به ما:افزود كشور مطبوعات در سانسور وجود درمورد وي
از يكي و نيستيم مطبوعات در طرفدارسانسور وجه هيج
اخير سال درچند كشور مطبوعات مهم خبري دستاوردهاي
وجود كه است بيگانه رسانههاي از مطبوعات گرفتن پيشي
.ميكند منتفي را مطبوعات سانسوردر
دمكراسي ميكنند تصور ما دشمنان:داشت اظهار مودب شهيدي
رو اين از است ، آنها انحصار در تنها وقلم بيان آزادي و
با نيز دنيا از نقطهايديگر در كه بپذيرند نميخواهند
.باشد داشته وجود قلم و بيان آزادي دين ، اصول و نام
غريبه ميليون چند با شهري
بيشتر رفاه اندكي آوردن بهدست براي امروز ، شهري آدم *
كند زندگي بهتر بتواند تا ميفروشد را خود زمان تمام
هزينه تامين دنبال آنقدر آدمها بزرگ شهرهاي در *
آينده با مبارزه و روزافزون گراني با جنگ و خانواده
برقراري و خانوادگي ديدارهاي فرصت كه هستند نگرانكننده
ميگردد كمتر و كمتر روزبهروز عاطفي روابط
غلبه ساده آدمهاي به برقش و زرق انبوهي و شهر سرانجام
ماشين ، برهوت در بيپناهي و تنهايي درد به را آنان و كرد
و آمد بهوجود شهر نمود ، دچار همهمه و آسفالت و بتون
.شد دگرگون زندگي
آمدند شهر به گاري و ماشين بر سوار روستايي ساده آدمهاي
در.شدند شهري پيچيده ماشين به تبديل تراكم ، لاي لابه و
و طبيعت و خاك و گرد و صميميت و تراخم و بود سادگي روستا
.بود باصفا و دايمي رودررو ، ساده ، انساني ، روابط ;زندگي
هيچ و ميشد حل خويشاوندي نظام در و گروهي مشكلات ،
خودسري و تكروينميماند پنهان هيچكس ديد از مسالهاي
بلند ديوارهايي شهروندانش دور به شهر امانداشت مفهومي
در و ;واگذاشت مشكلات از مجموعهاي در را كس هر و كشيد
!تنهايي
در.گرفتهايم چيزي و دادهايم چيزي ;نيستيم ناراحت
دست به را امكانات تا دادهايم دست از را آرامش اينجا
در را آدمهايش سرسامآوري سرعت با شهري زندگي.بياوريم
براي امروز ، شهري آدم كه بهطوري.است فروبرده خود
را خود زمان تمام بيشتر رفاه اندكي آوردن بهدست
ارتباط دادن دست از.كند زندگي بهتر بتواند تا ميفروشد
.است زندگي نوع اين عوارض اولين از يكي نيز گسستگي و
به كه بود لازم خبرگرفتن و آدمها ديدن براي ديروز اگر
از بايد امروز رفت ، فلاني قهوهخانه يا روستا ميدان
مهم اتفاقات و اخبار روزنامه ، و تلويزيون و راديو
تنها ;سويه يك است رابطهاي.كرد دريافت را بزرگ آدمهاي
.ميشنويم
شهري زندگي حاصل -عاطفي فقر
فقط كه شده طوري وضع روزها اين":ميگويد آزاده مهنوش
پيدا را يكديگر ديدار فرصت كمتر ميشنويم را همديگر صداي
عاطفي روابط كاهش اصلي عوامل از يكي من بهنظر ميكنيم ،
پايينبودن و زندگي سنگين هزينههاي خانوادهها بين
كار شيفت دو در مردها گرديده موجب كه خانوادههاست درآمد
كشيده خانه از خارج در كار به بهناچار هم زنها و كنند
زندگيشان فرصتهاي و وقت تمام بيشتر درآمد براي و شوند
باشند ، محروم بودن هم دركنار لذت از و بدهند دست از را
باعث خانواده ، افراد بين عاطفي فاصلههاي اين كه بهطوري
در كه بهصورتي شده ، يكديگر از آنان بيخبري و بيتفاوتي
نگاه بيگانه يك چشم به خود والدين به بچهها وقتها بعضي
."ميكنند
و ميكند كار اداره يك در است سال شش حلاجيان مهرداد
از !مبادا كه است اين فكرش وقت تمامندارد تكليفي هنوز
توي زندگي زياد فشار خانم ، :ميگويد او شود ، بيكار كار
اگر.باشي نداشته هم پول وقتي بخصوص سخته بزرگ شهر اين
پوله ، روزگار روزگار نميرسه ، دادت به كسي بشي مشكل دچار
قرار كممحبتي و بيمهري مورد باشي نداشته پول اگر
نگاه وقت يه صداست ، و سر و جنجال خونه تو و ميگيري
مالي وضع اگر ولي پاشيده ، هم از زندگيت ميبيني ميكني
من بهنظر.بخري هم را محبت و مهر ميتوني داشتي خوبي
.ميشود عاطفي فقر موجب مالي فقر
خويشاوندي نظام و روستايي جامعه
لايههاي در چنان آن ، پيچيدگي و گستردگي و شهر امروزه
و بيخبري همه اين باعث كه گذاشته اثر مردم زندگي داخلي
از برخي كه بهطوري ;است شده يكديگر از آنان دوري
اجتماعي همبستگي كاهش عامل را "شهر" جامعهشناسان
به فرد ، انساني ، احساسات و عواطف كاهش با زيرا.ميدانند
حاصل تنهايي و انزوا و ميشود دچار احساسات بروز در سكوت
.است اتفاق اين
جايي را شهر امريكايي ، جامعهشناس "سمبارت" رابطه اين در
.نميشناسند را يكديگر مردم آن گسترش با كه ميداند
حل خويشاوندي نظام در روستايي جامعه در فرد حاليكه در
در اما ندارد ، خود فردي بروز براي مكاني و امكان.ميشود
زيرا ميكند ، انتخاب را خود معاشرين فرد شهري جامعه
اداري ، سازمان در ديگران با فرد برخورد حجم بيشترين
جامعه در.اقوام و خويشان با نه و است همكيشان و همكاران
و ميآيند پيش سريع مشكلات.است بيپناهي دچار فرد شهري
ميشود موجب همين و شوند حل ميبايست رخداد زمان همان در
نااميدي افسردگي ، خستگي ، دچار مشكلات و فشار زير فرد كه
.گردد تنهايي و
در عروسش همراه او دارد ، سن سال نه و شصت محمدي خانم
خانم.ميكند زندگي طبقهاي سه ساختمان
نگه را بچههايش كه است سال چهارده:ميگويد محمدي
اما.كردهام برايشان برآمده دستم از كاري هر.ميدارم
كه نپرسيدند حتي و نيامدند كمكم بودم مريض كه امروز
كه من:ميگويد ميگويم ، كه او به نه؟ يا داري ناهار
.نيستم كسي برده
هم خودش به آدم شده ، عوض زمانه:ميگويد محمدي خانم عروس
از هرچه من تازه.ديگران به كردن كمك به برسد چه نميرسد
زياد بزرگ خانم توقع ماشاءالله ولي ميكنم ، بربيايد دستم
.است
شهر هياهوي و شلوغي من نظر به:ميگويد سوزاني عبدالنبي
عاطفي روابط كاهش در مهمي نقش گراني ، و زياد كار فشار و
رفاه و درآمد براي هستي ناچار وقتي.دارد افراد بين
حوصلهاي ديگه بدوي ، شب تا صبح از خانوادهات بيشتر
كني ، فكر نزديكانت و اطرافيان به كه نميماند باقي برايت
اينكه فكر بچه ، مدرسه فكر خانه ، كرايه فكر كه چرا
مشكل تا هزار فكر باشد ، راضي كارت از اداره در رئيسات
و سر و دود و ، شلوغي شهري زندگي تجملات طرفي از و ديگه
رواني و روحي فشارهاي قدري به هوا ، آلودگي و ترافيك صدا ،
عصبي مساله كوچكترين با كه ميكند وارد آدم به استرس و
.نداري را هيچكس حوصله و حال و ميشوي
بيشتر افراد رابطه شهر ، در درضمن:ميگويد ادامه در وي
برايت كاري بكني برايشان كاري اگر است ، حسابگرانه و مادي
گليم ميكند تلاش كس هر نيست ، كسي به كسي ديگه ميكنند ،
بيروح و كمرنگ محبتها و مهر.بكشد بيرون آب از خودشو
يك طبق دارند وظيفه انگار شدند ، ماشيني آدمها است ،
شب نيمههاي و دربيايند خانه از زود صبح روز هر برنامه
و رفاه باعث هرچند امكاناتش و شهر.برگردند خانه به هم
هم شهر آدمهاي تنهايي و دوري موجب عوض در ولي شده آسايش
.است گرديده
خوشبختي به تظاهر
از بيش شهري آدمهاي.است متظاهري زندگي شهري ، زندگي
فشردگي كار ، تقسيم.مينمايند چنين باشند ، خوشبخت اينكه
زمان و زندگي سرسامآور هزينههاي شغلي ، امنيت نبود كار ،
بهخصوص ارتباطي فرصتهاي جمعيت ، تراكم از ناشي تلفشده
ميبينند ، را شوهرها كمتر زنهااست داده كاهش را رودررو
فرصت كمتر پدرها و گرفتهاند فاصله خواهرها از برادرها
از آنكه از پيش بچهها.بزنند حرف بچههايشان با ميكنند
از بياموزند ، خويشاوندي و خانواده نظام و مادر و پدر
امر همين ميآموزند ، مدرسه و دوستان ويدئو ، تلويزيون ،
اشتراكها ميشود ، نسلها ميان فاصله دايمي افزايش باعث
ميآورد ، بهبار فاجعه گاه امر همين و ميشود كمتر
.نيست مقصر آن در هيچكس كه فاجعهاي
با درسهايش در تجديدي خاطر به است ، ساله پانزده بهرام
پدرش ترس از او.است زده خودكشي به دست قرص خوردن 60
.است كرده خودكشي
نداريم پناهبردن براي جايي
ميليوني پائينتر و بالاتر يا ده نه ، هشت ، هفت ، شهر در
است طبيعي -دارد جمعيت چقدر نيست معلوم هنوز كه -تهران
مانع جمعيت تمام همهمه انگار نشنود ، را ديگري صداي هيچكس
از كه هم وقتي.ميشود همديگر به آدمها صداي رسيدن از
ويدئو ، شر نيز ميبريم پناه خانه به و ميگريزيم خيابان
كه است دليل همين به و است ما دامنگير وراديو تلويزيون
برقراري از مانع الكترونيكي ، وجودرسانههاي نيز خانه در
كه است دليل همين به و ميشود خانواده افراد ميان ارتباط
حسابگرانه و بيرحمانه خشن ، سرد ، امروز جامعه در روابط
.نداريم پناهبردن براي جايي.است
بزنيم حرف يكديگر با بايد
هستيد متوجه آيا ميكنيد؟ احساس را فاصله اين هم آياشما
وقتي اتفاق اين كه معتقدم ميافتد؟ دارد اتفاقي چه كه
تمام كه پذيرفتهايم پيش از البته.افتاد شد بزرگ شهر
باشد كه حدي هر در اما.نيست وضعيت اين درگير ما جامعه
براي راهي كه مجبوريم.كرد رها بيعنان را كار نميتوان
با بايد گام اولين در.كنيم پيدا اتفاق اين با برخورد
گام در و باشيم داشته وقت اگر البته بزنيم ، حرف همديگر
بتوانيم همديگر با اگر البته بفهميم ، را همديگر بايد دوم
.كنيم برقرار رابطه
را طبيعت بر تسلط امكانات كه نسبتي همان به شهري زندگي
و است كرده دور هم از را آنها داده قرار مردم اختيار در
در شدن له مصرف ، در رقابت ماشينها ، ميان زندگي حاصلش
و ترافيك در انتظار سرعت ، جنون اطلاعات ، امواج لاي لابه
و اضطراب نتيجه در و آسانسور و بوروكراسي ميزهاي پشت
.است نااميدي و افسردگي
دانشگاه استاد و روانشناس "شادمهر" دكتر زمينه اين در
-روحي بيماريهاي عوامل و علل تقسيمبندي:است معتقد
و علل كلي بطور امااست گرفته انجام صورت چند به رواني
بيماريها اين شايعترين كه -اضطراب و افسردگي عوامل
در.ميگردد تقسيم بيروني و دروني عامل دو به -ميباشد
ميرسد نظر به (جسماني يا) دروني عوامل و علل زمينه
به و هستند دسترس در داريم سروكار آن با كه متغيرهايي
را داروها انواع و كرد ارزيابي را آنها ميتوان سادگي
.برد كار به آنها عليه
كه هستند اهرمهايي اجتماعي عوامل و علل كه حالي در
شوند شناخته كه صورتي در و نيست آسان آنان به دسترسي
.نيست ممكن روانكاو يا روانشناس براي آنها در تغيير ايجاد
تغيير و فرهنگي -اجتماعي ساختار در تغيير مستلزم كه چرا
كه است اقتصادي مسائل و اخلاقيات و عواطف و عادات در
.است فرهنگي اجتماعي ، سياسي ، كار يك آن براي برنامهريزي
سست شهرنشيني ، زندگي مشكلات سوادي ، كم يا بيسوادي فقر ،
خانواده از تغييرشكل خانوادهها ، بين عاطفي روابط شدن
در بزرگ مادر و بزرگ پدر آن در كه) گسترده
ميكردند ، زندگي هم با نوه و داماد و عروس و فرزند كنار
به (ميشد منتقل سادگي به نسلها هنجارهاي و تجارب
دو يا يك با مادر و پدر از كه بسته و واحدي تك خانواده
هستند شاغل دو هر مادر و پدر گاه كه ميشود تشكيل فرزند
به رسد چه تا ندارند را يكديگر با صحبت براي كافي فرصت و
و شغلي گرفتاريهاي كه بزرگ مادر و بزرگ پدر ديدار
و همه است ، كرده يكبار سالي و فصلي را آن تفاوتديدگاهها
.هستند اجتماعي همبستگي عدم عوامل از همه ،
خانواده هزينه تامين دنبال قدر آن آدمها بزرگ شهرهاي در
نگرانكننده آينده با مبارزه و روزافزون گراني با جنگ و
عاطفي روابط برقراري و خانوادگي ديدارهاي فرصت كه هستند
.ميگردد كمتر و كمتر روز به روز صحبتي هم و همدلي و
زيست شكل بغرنجترين امروز شهري زندگي كه بهصورتي
.است تاريخ طول در مختلفش ابعاد با انساني
جامانده عواطف و شهري آدم
تكامل از عظيمي مرحله به پا انسانها شهر ، ظهور با چند هر
اجتماعي ، فرهنگي ، اقتصادي ، فعاليتهاي و نهادند اجتماعي
نمودار وسيع سطح در وجه منظمترين و بهترين به سياسي
براي نويني و جديد ارزشهاي فنون و علوم سايه در و گرديد
و نابسامانيها موجب امروز ولي شد ، عرضه آسانتر زيست
ساكنانش و بزرگ شهرهاي براي فراواني حاليهاي پريشان
آسيبشناسان و جامعهشناسان كه بهطورياست گرديده
داشت آن بر را فرهنگي و اقتصادي برنامهريزان و اجتماعي
رفع جهت اجرا قابل و مناسب اساسي ، راهحلهاي دنبال به تا
.باشند شهرنشيني مشكلات و مسائل كاهش و
مدرس و محقق ذكائي ، سعيد محمد دكتر ارتباط اين در
را مشكلاتي و مسائل امروز شهري زندگي:ميگويد دانشگاه
سوم جهان كشورهاي خاص كه است آورده بوجود شهرنشينان براي
طرحهاي و مختلف لحاظ به هم صنعتي كشورهاي بلكه نيست ، هم
عوارض و نژادي قومي فرهنگي ، اجتماعي ، عوامل و گوناگون
و اطلاعات انفجار و اشاعه بخصوص مدرن تكنولوژي از ناشي
زندگي روي بر را شديدي و عظيم تاثيرات ;جهاني اقتصاد
دارند همديگر با جامعه افراد كه روابطي نوع و شهري
متمايز ديروز دنياي از را امروز جهان آنچه.است گذاشته
اقتصادي ، و فرهنگي و اجتماعي عميق تحولات همان ميكند
شهرنشيني پديده و غولآسا شهرهاي سريعالسير رشد و گسترش
در فقط نه امروز شهرها واقع در.است خصوصياتش تمام با
خيابانهاي و آسمانخراشها و عظيم ساختمانهاي برگيرنده
و ارتباطي پيچيده سيستمهاي و متعدد و طولاني بسيار
هستند اقتصادي و اجتماعي سياسي ، متنوع نهادهاي و موسسات
ساكنانش فرهنگ و سنتها و رسوم و عادات برگيرنده در بلكه
دستخوش شهرنشيني پديده گسترش و توسعه با كه ميباشند نيز
با شهر در تنوع و رشد كه بهصورتي.گرديد تحول و تغيير
دوران و شد همراه آن ساكنان عاطفي بستگيهاي شدن سست
كه روستانشينان برخلاف.نمود كوتاه را شهرنشينان همزيستي
.كردهاند زندگي هم با مشترك سنتهاي طبق بر نسلها طي
كمتر اشخاص كند رشد بيشتر شهر هرچه است مسلم كه آنچه
تغيير نيز اجتماعي مناسبات خصيصه و ميشناسند را همديگر
مي ملاقات را هركس كه افرادي تعداد حال عين در.ميكند
مييابد افزايش ميشود وابسته آنها به حدودي تا يا و كند
و ميگردد وابسته كمتر ويژهاي افراد به شخصي هر و
محدود زندگي از جنبه يك به يكديگر به افراد وابستگي
بصورت شهر ، در شخص اجتماعي تماسهاي اكثر و ميشود
نظر بهميآيد در منقطع و زودگذر و سطحي غيرشخصي ،
شخصيت از سطحي و محدود قسمتي با فقط فرد هر كه ميآيد
واقع در.ميكند برخورد كوتاه زماني در آنهم ديگر فرد
از.دارند كمتري انتظار شهر در خود معاشران از مردم
خودش هدفهاي برحسب را اجتماعي روابط شهرنشين فرد اينرو
رفتار شده حساب و عقلاني شيوه به بنابراين.ميكند تعقيب
عاطفي و اخلاقي حس كند رفتار حسابگرانه شخص هرچه.ميكند
جامعه يك در زندگي محصول كه را اجتماعي امور در دخالت و
.ميدهد دست از را است يگانه
كه نيست معنا اين به البته:ميدارد اظهار ادامه در وي
براي مدرن تكنولوژي كه آسايشي و رفاه سايه در شهري آدم
و تعقلات و احساسي و عاطفي روابط است آورده فراهم او
خانواده محيطهاي در را خود شخصي و احساسي وابستگيهاي
امنيت تا هستند خودشان جايگاه در روابط اين.كند فراموش
.باشد برقرار جامعه رواني روحي
آدم يك.كند رفتار گونه دو به بايد شهري آدم من نظر به
يك و خانواده با ارتباط در احساسي و عاطفي رفتارهاي با
با ارتباط در شده حساب و عقلاني رفتارهاي با آدم
.رود پيش هم جامعه اجتماعي اقتصادي ، امور تا جامعهاش ،
و عاطفي روابط امروز كه كنم ، اشاره نكته اين به ضمن در
.ميآيد حساب به "اجتماعي سرمايه" نوع يك عنوان به احساسي
جامعه افراد و نيست حاكم حسابگري آن بر كه سرمايههايي
دولت كه را همكيشانشان و خويش نيازهاي يكسري ميتوانند
.كنند رفع را نميباشد آنها تامين به قادر
اين از مناسب بكارگيري و استفاده با ميتوان پس
و مشاركتها و اجتماعي همبستگيهاي "اجتماعي سرمايههاي"
.كرد پيدا را شدهاند گم شهري محيطهاي در كه را همدليها
برنامهريزان با مهم امر اين:گفت پايان در دكترذكائي
با كه ميباشد ما دولتمردان و كشور فرهنگي اجتماعي ،
از را مشاركت و اجراهمدلي قابل و مناسب و صحيح طرحهاي
و فيلم تهيه با گروهي ، رسانههاي تبليغ و آموزش طريق
شاد برنامههاي حتي و داستاني و مستند گزارشهاي
آگاه با وسيله بدين تا داد آموزش مردم به تلويزيوني
محيطهاي سازنده ، مسيري در آنان بكارگيري و مردم نمودن
چه و خانواده سطح در چه را مشاركت و همدلي و دوستي گرم
بين دوري و فاصله همه اين تا داد گسترش جامعه سطح در
و انتظار خشك ، روابط و ماشيني زندگي حاصل كه آدمها
.برد بين از را ميباشد اضطراب
طلايي منيژه
معنوي برهوت
نائيني سعيدعلوي دكتر
به و كنيم خلاصه شعر يك در را قرن يك بخواهيم اگر شايد
يابد ، تحقق شعر ، يك دست به قرن يك فتح:سپهري سهراب قول
.نباشد اليوت.اس.تي جز كسي آن شاعر
بود كسي تبار ، امريكايي انگليسي شاعر "استرنزاليوت تامس"
"امريكايي روياي" يا امريكا آرمان دنبال به اصطلاح به كه
اروپا قاره به و شد روگردان كشورش از جواني سنين در خود
.برد پناه انگليس به سرانجام و
شعر.بود (181914)اول جهاني جنگ مقارن وي شكوفايي زمان
سال 1922 در ،"معنوي برهوت" يا "بيحاصل سرزمين" وي مهم
راهنماي":كتاب در "ساتهم.سي.بي" گفته به.شد سروده
سرزمين ،"اليوت.اس.تي برگزيده اشعار براي دانشجو
جنگ خونريزيهاي و تخريب ميزان خاطر به تنها بيحاصل
و عاطفي خلا بيشتر اليوت منظور بلكه نيست ، اول جهاني
.است بيستم قرن در غرب فضاي در موجود معنوي
اليوت.است سرزمينبيحاصل رستگاري شعر ، اين موضوع
اين به روشنگري و معنوي عاطفي ، سرزندگي كه است اميدوار
نقشهاو به شعر ، موضوع پروراندن در وي.بازگردد برهوت
به اليوت.ميكند اشاره مذهب و اساطير طبيعت ، چرخههاي
و زايش اساطير بهاري ، بيداري و زمستاني خواب فصول ، چرخه
اينكه خلاصه.ميپردازد باستان يونان و هند مصر ، در رويش
بايد نخست شدن ، زاده دوباره براي خدايان اساطير ، اين در
.بميرند
كه غرب ، مردم بيشتر دين مسيحيت ، به دارد اشارهاي سپس وي
اليوت.ميشود ممكن وي مرگ خاطر به مسيح رستاخيز آن در
.ميداند باستان اساطير همان تكرار خود را واقعه اين
در كه "سنگ صخره" نام به خود اشعار از ديگري مجموعه در
اين ظهور و بروز دلايل به وي يافت ، انتشار سال 1934
:ميپردازد معنوي برهوت و بيحاصل سرزمين
نيست ، جنوبي حاره منطقه در و دوردستها آن در بيابان ، "
بعدي ، سرپيچ و نزديكي همين در تنها نه بيابان ،
كنارت زيرزميني ، قطار در فشرده طور به بيابان بلكه
است ، نشسته
".شماست برادر قلب در بيابان بله ،
:ديگر جاي در و
روگردان خدا از كه مرداني كسالت و خستگي اي آه ، "
شدهايد ،
بردهايد ، پناه خود كارهاي جلال و شكوه و ذهن عظمت به و
متهورانه ، كارهاي و جديد اختراعات و هنرها به
شده خدشهدار كاملا انسان بزرگي آنها در كه طرحهايي به
است ،
در خود خدمت به آنرا آبهاي و زمين كه كساني اي
آوردهايد ،
روي كوهستانها توسعه و درياها استثمار به كه كساني اي
آوردهايد ،
نمودهايد ، تقسيم برتر و معمولي به را شب اختران حتي
بسازيد ، را يخچال كاملترين ميخواهيد شما
درآوريد ، منطقي اصول روي را مير و مرگ ميخواهيد شما
كنيد ، چاپ كتاب ميتوانيد تا ميخواهيد و
پرتاب را خالي بطريهاي و ميكشيد نقشه خود خرسندي براي
ميكنيد ،
ميگريزيد ، تبزده اشتياقي و شور به خود درون خلا از
ميناميد بشريت كه آنچه يا نژاد مليت ، نام به اينها همه
، باشيد كرده فراموش را معبد راه است ممكن گرچه
:دارد خاطر به را شما خانه راه كه هست نفر يك اما
.هرگز مرگ از اما برويد ، طفره زندگي از است ممكن
".كنيد انكار را (مسيح)غريبه آن وجود نميتوانيد شما
با را غربيان دارد سعي اليوت ميبينيد ، كه همانطور
به را اعمالشان زشتي و كند بيدار ايمانشان و دين يادآوري
اما.است بوده موفق هم زيادي حد تا شايد.بكشد آنها رخ
و بيستم قرن فضاي درك قدرت تمام با ميرسد ، نظر به
و اسلام جهان به اشارهاي اليوت فراگيرش ، جهانبيني
نميرسد نظر به بنابراينندارد آن حيات تجديد احتمال
.كند صدق كاملا مورد اين در شعر يك دست به قرن يك فتح
بيستم قرن پايان در اسلام تجديدحيات پيامدهاي از يكي
بوده غرب در بلخي محمد مولاناجلالالدين عرفان موفقيت
.است
با "پائولوكوئيلو" نوشته كيمياگر رمان كه است معروف
بينوايي " نام به معنوي مثنوي داستانهاي از يكي از الهام
ممكن" رود بغدادمي به گنج طلب در ، ديدن خواب اثر بر كه
عنوان يك حدود ماه هر ميگويند كه طوري به استو شده
دليل.ميرسد چاپ به امريكا در مولانا عرفان درباره كتاب
امريكاييها بويژه غربيان كه است اين احتمالا هم آن
.هستند فردگرا شديدا مردمي
نفس تزكيه و فردي سلوكي و سير نتيجه هم مولانا عرفان
.دارد جذابيت غربيان براي روش اين رو ، اين ازاست سالك
اجتماعي بعد اگر و نيست تكروي زمانه ديگر زمانه اما
سرخورده و رفته كج راه به احتمالا كنيم فراموش را عرفان
.شد خواهيم
محمد علامه بود ، اليوت سالهاي اوج هنوز كه سال 1928 در
انگليسي زبان به هند در مهمي خطابههاي لاهوري اقبال
نام به كتابي در آنها از سخنراني متن 7 كه كرد ايراد
چاپ به لاهور در سال 1930 در "اسلام در ديني فكر احياي"
.رسيد
در را انديشه اين و دل در را آرزو اين" هميشه اقبال
اسلامي كشورهاي تمام مردم ميتوان چگونه كه سرميپروراند
آزاد و داد نجات غربي كشورهاي سيطره و تسلط چنبره از را
(1) ".ساخت
وي يا و ماند دور اليوت نظر از خطابهها اين ظاهرا اما
شخص زمان آن در اقبال علامه البته.ننمود آنها به توجهي
.نبود گمنامي
پرقدرت رهبر موسوليني با ايتاليا در" وي سال 1933 در
به اقبال ملاقات اين در.كرد ملاقات رم در ايتاليايي
ملت براي زندگي راه صحيحترين كه كرد راهنمايي موسوليني
مشرق تمدن به گرايش و غرب تمدن از روگرداني ايتاليا جوان
".است زمين
اقبال ملاقات به را شما توجه.نيست ماجرا تمام اين اما
ديدار ، اين در.ميكنم جلب فرانسوي معروف فيلسوف برگسن با
بود ، فيلسوف آن نظريه كه زمان واقعيت راجعبه اقبال
نگوئيد بد را زمان) كه كرد بيان اسلام پيغمبر از حديثي
كمال با شنيد ، را حديث اين كه وقتي برگسن (منم زمان كه
حقيقتا آيا":پرسيد اقبال از و برجست خود صندلي از تحير
هنگامي ميرسد ، نظر به (2)"است؟ اسلام پيغمبر از سخن اين
عرفان به اجتماعي لحاظ از هم و فردي نظر از هم غربيان كه
(الحجرات) سوره 49 از آيه 10 عظمت به و يابند دست اسلامي
"برادرند مومنان كه درستي به "ميشود آغاز طور اين كه
زندگي جهان در آرامش و صلح در ميتوانيم آنگاه برسند ،
.كنيم
را اليوت ذهن و روح شايد بازهم ميرسد ، نظر به خاتمه در
عاشقانه ترانه" شعر پايان در زيرا است ميداده آزار چيزي
واهمه و ترس اندكي و گناه احساس با وي "پروفراك آلفرد.جي
:دارد غرب شدن غرق به مبهمي اشاره
انداختهايم لنگر دريا غرفههاي در ما كه ديريست"
قهوهاي و سرخ جلبكهاي به مزين دريايي ، حوريان با
".شويم غرق ما و كنند بيدارمان انساني آواهاي اينكه تا
:پانوشتها
لاهوري ، محمداقبال علامه ديدگاه از ايران (و 2 1
الي 26 صفحات 23 حقيقت ، عبدالرفيع
نوار دادگاه غيرعلني جلسه هشتمين
ابراهيمي فرشاد اعترافات
پرونده رسيدگي دادگاه غيرعلني جلسه هشتمين :اجتماعي گروه
مجتمع شعبه 16 در ديروز ابراهيمي فرشاد اعترافات نوار
.شد برگزار عليپوريان قاضي رياست خمينيبه امام قضايي
ابوالحسني ، شريعتي سعيد جلسه اين در ما ، خبرنگار بهگزارش
اللهكرم ، مقابل در متهم عنوان به زحمتكش دهقان ،
و يالثارات مسئول مدير محتشم صفريتبار ، فرج ، دهنمكي ،
خود دفاعيه تشريح و طرح به رسالت مديرمسئول نبوي مرتضي
كه متهمان از يكي و دادگستري وكيل عبادي شيرينپرداختند
دادگاه به دفاعيات لايحه آخرين ارائه براي صبح ديروز
قانونا اينكه به توجه با:گفت ما خبرنگار به بود آمده
نميتوانم سازم افشا را غيرعلني دادگاه مطالب ندارم حق
.دهم قرار خبرنگاران اختيار در اطلاعاتي
توجه با:گفت پرونده اين در اتهاماتش با ارتباط در عبادي
وزارت از قضاوت حكم گرفتن به موفق سال 48 در اينكه به
داشتهام عهده به را قضاوت كار سال و 15 شدم دادگستري
آنچه هر و است نبوده قانون خلاف من عمل كه ميدانم
را فرشاد امير حرفهاي و دادم انجام قانون طبق ميدانستم
آيا دادم ، تحويل پيگيري و تعقيب جهت امنيتي مقامات به
را اتهامي ندارد يا دارد صحت مطالب اينكه است؟ جرم اين
.نميباشم مجرم وجه هيچ به بنده و نميكند من متوجه
تمامي از.رسيد پايان به ساعت 45/13 در دادگاه جلسه
مسافرت معظمه مكه به زيارت براي كه كوهي جز به متهمين
آخرين دليل همين به و شد گرفته دفاعيات آخرين بود كرده
از دفاعيات آخرين گرفتن براي پرونده اين به رسيدگي جلسه
موكول شهريورماه دوشنبه 7 به ابراهيمي فرشاد امير و كوهي
.شد
ديدار در زنان اجتماعي مسائل بررسي
عظام مراجع با مجلس نمايندگان
در اسلامي شوراي مجلس نمايندگان از گروهي :اجتماعي گروه
و مشكلات از برخي "جناتي و صانعي" عظام آيات با ديدار
.كردند مطرح را زنان اجتماعي مسائل مورد در موجود مسائل
ايران دانشجويان خبرگزاري پارلماني خبرنگار گزارش به
راكعي منش ، مصوري اماني ، خاتمي ، كديور ، :خانمها:ايسنا
شهر به سفر با هفته اين طي وزيري و مقدم مهدوي آقايان و
مراجع با حضانت و ازدواج چون مسائلي درباره قم ، مقدس
.كردند گفتگو
دين:گفت باره اين در اروميه مردم نماينده اماني شهربانو
حل براي بنابراين پوياست كاملا شيعه مذهب و اسلام
مراجع خدمت دارد وجود زنان جامعه راه سر بر كه مشكلاتي
نظرات:افزود وي.شديم جويا را ايشان نظرات و رفتيم
.بود دين بطن از برخاسته كاملا و پيشرفته نظراتي آقايان
پاسخگوي زماني هر در بايد حوزه:افزود اماني شهربانو
بكوشد ، و بوده ميشود ، مطرح جامعه در كه تازهاي مسائل
را آن و پذيرفته را آن جامعه اكثريت كه بدهد الگوهايي
كتابها در تنها كه اين نه دهند ، قرار خود زندگي الگوي
.نكنند فكر مردم پذيرش به و بنويسند
آيات را كار اين بحث:داد ادامه اروميه مردم نماينده
در خود همصنفان و همفكران با يعني كنند آغاز بايد عظام
.سازند نمودار جامعه در را دين پويايي كرده ، بحث باره اين
.اميدوارم بسيار ديدارهايي چنين دستاورد به من
شور در كه كرد اميدواري ابراز پايان در اماني شهربانو
و پسران 18 براي سن اين ازدواج سن بحث به رسيدگي دوم
.يابد تغيير سال به 15 دختران براي
در فرهنگي انقلاب عالي شوراي نماينده
شد انتخاب مطبوعات بر نظارت هيات
عنوان به قمي محسن والمسلمين حجتالاسلام :اجتماعي گروه
بر نظارت هيات در فرهنگي انقلاب عالي شوراي نماينده
شوراي دبيرخانه عمومي روابط گزارش به.شد انتخاب مطبوعات
كه شورا ، اين گذشته روز جلسه 466 در فرهنگي ، انقلاب عالي
شد ، تشكيل خاتمي سيدمحمد والمسلمين حجتالاسلام رياست به
.گرفت قرار بررسي و بحث مورد كشور فرهنگي مسايل مهمترين
معاون سخنان به نگاران روزنامه واكنش
قضاييه قوه اول
قوه اول معاون سخنان از ميدهم ترجيح :اجتماعي گروه
و مسئولانه مروي آقاي ديروز سخنان كنم ، استقبال قضائيه
.بود حقوقي ارزيابيهاي از ناشي
صنفي انجمن مديره هيات عضو ارغندهپور ، كريم
ايران دانشجويان خبرگزاري با گفتوگو در روزنامهنگاران
ناظر مروي ، آقاي سخنان:گفت مطلب ، اين بيان با (ايسنا)
دستور كه را قضاتي عملكرد وي.بود حقوقي استنادات بر
برد سئوال زير بهنحوي كردهاند ، صادر را نشريات توقيف
.است قانون از وي حقوقي تفسير نشاندهنده امر ، اين
به بايد وي سخنان قضائيه قوه در وي جايگاه به باتوجه
تلقي قوه آن در موردنظرش تفسير بودن غالب نشانه عنوان
.شود
ايشان سخنان را كار مبناي بايد محترم قضات:افزود وي
از بسياري:گفت مروي آقاي كه آنچه براساس.قراردهند
.يافت خواهند انتشار امكان شده توقيف روزنامههاي
روزنامه سياستگذاري شوراي رئيس جلاييپور حميدرضا دكتر
ضمن ايسنا ، با گفتوگو در نيز آزادگان عصر توقيفشده
مروي ، حجتالاسلام اخير سخنان:داشت اظهار مطلب ، اين بيان
كه چرابود دادگستري خوب قضات ديگر زخم بر مرهمي
است آگاهي و خوب قضات و حقوقدانان داراي قضايي ، دستگاه
اساسي اشتباهات چه مدت اين در ميدانند نيز آنها همه كه
را دستگيريها اين همه كه ميدانند باز و گرفته صورت
.دادهاند صورت محدود گروهي
بيانيهاي صدور نيزبا مطبوعات آزادي از دفاع انجمن
روزنامهنگاران آزادي و روزنامهها از توقيف رفع خواستار
.شد
هفته دو در قضائيه قوه اقدامات:است آمده بيانيه اين در
شده ، دادگاهها به روزنامهنگاران توقيف به منجر كه گذشته
و بيان آزادي مطبوعات عليه محدوديت اعمال
سياسي حيات در روزمره پديدهاي به را روزنامهنگاران
.است كرده تبديل كشور
گونهاي به را مطبوعات مستقل فعاليت اقدامات ، اين
از مجموعهاي است شده موجب و كرده مختل كشور در بيسابقه
و روزنامهنگاران حرفهاي نهادهاي سطح در اقدامات
اين محكوميت در بينالمللي و غيردولتي حقوقي نهادهاي
.يابد سازمان محدوديتها
شد توقيف "قروه جوانان" ماهنامه
شهرستان دادگاه شعبه 5 قاضي حكم براساس :اجتماعي گروه
از "قروه جوانان" ماهنامهداخلي انتشار كردستان ، قروه
.شد متوقف چهارشنبه روز
به ماهنامه اين سردبير و مسئول مدير "محمدي گل فواد"
ماهنامه توقيف:گفت اسلامي خبرگزاريجمهوري خبرنگار
"غلامي مظفر" سالگذشته ماه آذر شكايت بدنبال قروه جوانان
.گرفت صورت ماهنامه اين از قروه شهر اسلامي شوراي عضو
پس اين از همچنين دادگاه حكم موجب به:افزود وي
نخواهند را نشريهاي هيچ انتشار نشريهحق اين گردانندگان
ادبي ، نشريه يك قروه جوانان داخلي ماهنامه:گفت وي.داشت
استاندار جوان مشاورين توسط كه اجتماعيبود و فرهنگي
.ميشد قروهتوزيع شهرستان سطح در و منتشر كردستان
ارائه دولت به "زنان سازمان" تشكيل طرح
شد
مشاركت امور مركز رئيس و جمهور رئيس مشاور :اجتماعي گروه
با كشور از خارج در ايران سفراي همسران با ديدار در زنان
دولت ، هيات به "زنان سازمان تاسيس" طرح ارائه به اشاره
.برسد تصويب به طرح اين كه كرد اميدواري اظهار
"زنان مسايل بودن فرابخشي" بر تصريح با همچنين شجاعي زهرا
مربوط ريزيهاي برنامه تمام سازماني ، چنين تاسيس با:گفت
.ميگيرد صورت سازمان طريقاين از زنان مسايل به
سخنانش از ديگري بخش در زنان امور در جمهور رئيس مشاور
نگاه نگاه ، يك دارد ، وجود زنان به دونگاهنسبت:گفت
را خانوار سرپرست بيسرپرستيا زنان بيشتر كه است حمايتي
اجتماعيآنان تامين براي جامعي طرح مركز كه ميشود شامل
نگاه دوم ، نگاه:كرد اضافه وي.دارد خود كار دستور در
در جنسيتي كردننگرش لحاظ نگاه اين در كه است توسعهاي
بيشتر بهرهبرداري به منجر كشور كلان ريزيهاي برنامه
.است شده زنان نقشپذيري و مشاركت افزايش و ازتواناييها
|