نمادين نگاهي متفاوت ساختاري
...زندگي كوچ فصل
يونيكا بينالمللي كنگره داور مقدم صانعي
سال 2000 در
بوسني جشنواره در "زن دو"
آباده در سينايي خسرو و افخمي بهروز
سينما خانه مديره هيات در تغييرات
نمادين نگاهي متفاوت ساختاري
خوانندگان نگاه از سياه تخته
منظر چند از كه متفاوت ساختاري با است فيلمي سياه ، تخته
نگاهي در.پرداخت آن به ميتوان گوناگون نگاههاي با و
يك در تلخ واقعيتهاي ميكوشد فيلمساز واقعگرايانه ،
زمينه اين در اما بكشد تصوير به را خاص جغرافيايي موقعيت
در كه است درست ايناست پرداخته مبالغهگويي به
تحصيلي وضعيت فيلمساز نظر مورد جغرافيايي منطقه روستاهاي
اما روبهروست ، محروميتهايي و مشكلات با مردم زندگي و
آن كردن كاريكاتوريزه يا كردن برجسته با فيلمساز
مانند ، يونسكو سازمان فرهنگي دغدغههاي به خاص موقعيتهاي
پرداختن با همچنين بپردازد ، مي...و فقر همگاني ، آموزش
كه است خواسته كردها آوارگي ماجراي مثل سياسي سوژهاي به
فيلمي و بسازد جهاني جشنوارههاي براي فيلمي طريق اين از
نگاه از اگر اما دهد ، ارائه انساني دستمايههاي با
توجه خور در فيلمي را آن ميتوان بپردازيم ، آن به نمادين
واقعيتهاي انعكاس به كه هنگامي واقع در.كرد محسوب
آنجا ميپردازد ، كاستيها و محروميتها دردهاو و اجتماعي
.دارد سمبليك و نمادين نگاهي هم
گذشته از همگي ميشوند ، مطرح فيلم اين در كه نمادهايي
زن "حلاله" مثلا.ميآورند ميان به سخن كرد قوم واكنون
متحمل او كه دردهايي از كرد افسرده و سرخورده و رنجور
در و كشاندهاند عميق و ژرف سكوتي به را او و است شده
موهبت اين عشق از نميتواند حتي سرخوردگي ، اين نتيجه
در كه است كرد زني يا كرد نماد باشد ، داشته بهرهاي الهي
ستمي و ظلم تاريخي وقايع و تقدير و سرنوشت تاريخ طول
نماد هم معلمها.داشتهاند روا او بر عميق وبسيار ستبر
كرد قوم آگاه و ومسئوليتپذير دلسوز و فرهيخته انسانهاي
ميخواهند و هستند وآگاه واقف نهفته دردهاي به كه هستند
و برسانند جمعي آگاهي به را مردم آن شده كه طريقي هر به
جهان واقعيات با را آنها آموزش امر به پرداختن با
و آنها ميان تنگاتنگ وارتباطي كنند روبهرو اطرافشان
.كنند ايجاد ديگران
بخوانيد درس وقتي شما بچهها":ميگويد معلمها از يكي
روزنامه ميتوانيد و ميگيريد ياد نوشتن و خواندن
نقاط ساير در ديگران براي را داستانهايتان و بخوانيد
كه است خواندن درس با و كنيد تعريف و منعكس جهان
".برسيد خود حقوق به ميتوانيد
بخوانيد ، درس اگر شما":ميگويد معلمان از ديگر يكي
آنها نامه و بنويسيد نامه بچههايتان به ميتوانيد
".رابخوانيد
در را آن واعتلاي كرد قوم نجات راه تنها معلمين پس
معتقدند و ميدانند فرهنگي كار و آموزش امر به پرداختن
را خود يافتههاي و دردها ميتوانند طريق اين از تنها
قداست به چون معلمان و كنند منعكس جهانيان براي
وسختيهاي زحمات تحمل با هستند واقف آموزش وامر كارفرهنگي
بازتاب و فرهنگي تابلويي نماد كه سياه تخته حمل و فراوان
را عشق الفباي ميتوان كه وتمدن علم و فرهنگ نور دهنده
فرهنگي فقر از قوم نجات به دلسوزانه آموخت ، آن روي بر هم
درس با بچهها كه اين وجود با نهايت ودر پرداختهاند
واقف مهم امر اين به را آنها ولي ميكنند ، مخالفت خواندن
.ميدهند نجات را آنها فرهنگي فقر و مرگ از و ميكنند
در يادگيري به بچهها علاقه عدم كه نماند ناگفته البته
در كه تجربههايي با ديگران كه است تعبيرهايي سوء نتيجه
كه ديگراني به آنها بياعتمادي وباعث كردهاند گذشته
ازطرق پرداختهاندو آنها فريب به پيوسته و آمدهاند
بوجود مشكلاتي آنها براي مذموم و بد نيتي با گوناگون
بچههاي به هم مادرها و پدر و است شده حاصل آوردهاند ،
كه آنجا مثلا.كردهاند القاء را تعبيرها سوء اين خود
من پدر":ميگويد معلم به فيلم انتهاي در كودكان از يكي
يا داري سواد كه كردي سوال من از و آمدي تو كه اوايل آن
ووقتي "بودم بلد نوشتن و خواندن گفتم دروغ تو به من و نه
جواب در او "گفتي دروغ من به چرا پس":ميپرسد معلم
كسي به نبايد كه بود گفته من به مادرم چون":ميگويد
بياطلاع امر اين از بايد ديگران و دارم سواد كه بگويي
".باشند
و كرد قوم هرجا كه است واضح نكته اين اينجا در
خواستند آنمي فرهيختگان
و شدند مي سركوب همواره كنند ، منعكس را خود وافكار درد
اين وجود با و برخوردهاند مشكلاتي به آن نتيجه در
بروز را يافتههايشان و خود افكار ميخواهند تجربهها
.نشود تكرار ديگران گذشته تجربههاي تا ندهند
اينكه.است بررسي قابل نيز فلسفي لحاظ از "سياه تخته"
بايد و آموخت سياه تخته روي از نميتوان را عشق الفباي
قضيه به فيلمساز فلسفي نگاه از خبر كرد شهود و كشف را آن
اغلب و نارساست تصويري لحاظ از فيلم همه ، اين با.دارد
آن در كه ميگيرند خود به گونه گزارش حالتي نماها
امر درباره كه اطراف واقعيتهاي روايت به فيلم بازيگران
كه انگار.ميپردازند است موجود مشكلات ساير و قاچاق
وضعيت از خبر كسب دنبال به فقط كه است خبرنگاري معلم
سينما عنصر كه صورتي در است خاص نقطه آن در موجود زندگي
و صحنهها طراحي موسيقي ، محتوا ، تصوير ، طريق از بايد
حس يك خلق در غيره و دوربين حركات مانند جنبهها ساير
روحي تاثيري خود مخاطب بر و بپردازد درمخاطب سينمايي
وايدههاي آرمانها سوي به را آن و گذاشته فكري و ورواني
.دهد سوق فيلمنامه در شده مطرح
شكريپور مختار
...زندگي كوچ فصل
است ديروز نسل از نه...مهر ماه متولد است خورشيد زاده
.هستيم ما خود گويي كه است امروزي نسل از او فردا ، ونه
كرده مزه مزه بلكه تجربه نه را زندگي كه است سال تنها 21
دل اما است ، نديده را جنگ كه است زماني به متعلق او است ،
به مشترك خط يك در دو هر كه سپرده جنگي از بازگشته به
به مخاطب كه ميرسند پيوندي به يكدلي و يكپارچگي دنبال
آن داستان ، نه اما.ميداند فلسفي مفهوم يك را آن تصور
دروني تعارضات و كشاكشها از را ما روان و ساده قدر
ميكشاند نخورده دست و بكر مكاني به شهري جامعه وبيروني
مثل كه است عشق واين..ميكند پيدا را عشق مفهوم ترس كه
...ميماند هميشه
درخانه اگراست خويش زمانه شرايط زاده مهر ماه متولد
درون از ارزشهايش كه پدري چشمگريان و منزوي است دختركي
و فكر فاصله دوگانه رفتاري با بيرون واز است فروريخته
خانه از بيرون قدمي چند در...ميگذارد مضحكه به را عمل
به نه و ميايستد عمل و كلام در كه است كسي دانشگاه يعني
!مينشيند عقب حرفي به نه و ميگويد چشم كسي
و اجتماعي كاملا محتوايي فيلم كه است نقطه همين از
به كه هستيم گروهي نظارهگر ما و -ميگيرد خود به فرهنگي
جداسازي عدم طرح به رسيدن در مشترك هدف يك داراي ظاهر
همين درون در اما هستند ، درس كلاسهاي در پسران و دختران
را ديگري و مينشيند قضاوت به خود ظن از كدام هر گروه
فاقدساختار گروه وقتي -ميگيرد نشانه به خود تيررس هدف
گفتارهايش اينرو از باشد ، نداشته تسهيلگري و باشد
گروه فشار نتيجه در و.ميشود كم دادههايشان و كليشهاي
كه ميشود وارد فردي بر توافق عدم و مساله حل تنگناي در
در بايد هميشه گويي -مييابند عاطفي موضوعي درگير را او
را خود كه شود شكسته كسي سر بر كوزهها كاسه مواقع اين
به كه است هدف همان دانيال -ميدهد قرار شعائر از دور به
و بماند شعار در نميخواهد او.رفتهاند نشانه او
ورقهاي پاي امضاهايش جعل آن منطق كه است عملي خواستار
نميداند كه بدانند تكليفي به مكلف را او كه نباشد
.است برخوردار هويتي چه از خود طرح اين زيربناي
سمبل يكي آن در كه است گروهي خورده قسم نيز مهتاب
و طرف آن نه و دارند را طرف اين نه كه است آدمهايي
لحاظ به را خود فقط تا ميگيرند بهره گروه هر از مزورانه
كنند برپا آتشي كه است اين ايشان كاركنند تخليه هيجاني
سرزمين به دانيال بازگشت.بنشينند تماشا به دور از و
و ريا كه سرزميني به بود رجعتي.نبود فرار مادرياش
ميشناسد شخصي سليقه نه دانيال سرزمين ندارد ، معنا تزوير
نميخواهد همينرو از و مقام دادن دست از خطر نه و
عمل از سوءاستفاده براي ابزاري خاطرههايش و گذشتهاش
...ميزنند حرف فقط كه شود كساني امروز
تنگنا ، و فشار زير در و زمان حداقل در هميشه مهتاب اما
بيروني و دروني طغيان.ميگيرد را درست شايد تصميم
نه دانشگاه شدن جزيره جزيره از جلوگيري تصور به و ميشود
و خانه رياكارانه فضاي ديگر او.ميايستد عمل به كلام به
.ندارد تزويررا و ريا تاب مهتاب.نيست پذيرا را دانشگاه
با شايد تا ميبرد پناه خويش خلوت به دانيال چون او
.بياورد دوام روياهايش و خاطرههايش
بهدنبال را آن از پس بحران شرايط جامعهاي هر در جنگ
تعريف جامعه يك افراد براي بحراني شرايط اين اگر و دارد
و كنند طي را آن بايد چطور كه ندانند و نشود تحليل و
اين بهبود در ميدانند مسئولجامعه را خود كه كساني
از پس بحران شرايط در آدمها شك بدون نكنند كمكي شرايط
.ميشوند كشيده بيراهه به جنگ
تحمل مهتاب و ندارد را رفتنها بيراهه اين تاب دانيال
...را سوءتعبيرها اين
بر حاكم كه خالصي عشق و مين ميدان بيپيرايه فضاي
و ديد ميتوان فقط خواب در را آن گويي كه است سرزميني
ديگر سرزمين اين در مهتابكرد تخيل ميتوان ذهن در فقط
مكان اين سطح در ودانيال نيست درونش طغياني و نميترسد
راهي دنبال به عاشقانهتر اينها دو هر.ميشناسد را مرگ
كه اينجاست و نيست فرار نامش ديگر كه رسيدن براي هستند
و است بودن اعتماد عشق است ، تحملي اشارت تولد درمييابيم
فصل كه همانگونه اينهاست ، همه زندگياست شدني سفر مرگ
.زندگيست كوچ
كهنداني فخرالسادات
يونيكا بينالمللي كنگره داور مقدم صانعي
سال 2000 در
از ايران جوانان سينماي انجمن مديرعامل مقدم ، صانعي جعفر
اتحاديه اين سال 2000 داور عنوان به يونيكا كنگره سوي
.شد انتخاب
جمهوري نماينده عنوان به ايران جوانان سينماي انجمن
.است اتحاديه اين دائم اعضاي از يكي ايران اسلامي
از عضو داراي 35 (جهان آماتور فيلمسازان اتحاديه) يونيكا
عضو كشورهاي از يكي در سال هر و ميباشد دنيا سراسر
سال.ميگردد برگزار اعضاء تمام حضور با جشنوارهاي
دو و گرديد برگزار فنلاند كشور در جشنواره اين گذشته
دادي انجام سختي كار تو" نامهاي به ايراني كوتاه فيلم
و نقره مدال برنده احمد آل مصطفي ساخته "شدي زنده كه
برنز مدال برنده امامي فيما ساخته "ميبيند چه او" فيلم
شش تعداد نيز امسال.شدند اتحاديه اين جوانان سوم جايزه و
.دارند حضور جشنواره اين در انجمن توليدات از كوتاه فيلم
تاريخ 28 از هلند "دورموند" شهر در جشنواره از دوره اين
.ميگردد برگزار شهريورماه 79 تا 6 مردادماه
بوسني جشنواره در "زن دو"
"دوزن" فيلم فارابي ، سينمايي بنياد عمومي روابط گزارش به
فيلم جشنواره ششمين" در ميلاني تهمينه كارگرداني به
.داشت خواهد حضور "سارايوو
سينماي اخير سال دو موفق فيلمهاي از يكي زن دو فيلم
حضور بينالمللي جشنوارههاي اكثر در كه ميباشد ايران
زن بازيگر بهترين جايزه جمله از ارزندهاي جوايز و داشته
جايزه و ايتاليا تائورميناي جشنواره پنجمين و چهل از
"سوئيس اكران توت سينما" جشنواره پنجمين از فيلم تيترا
.است كرده كسب را
سال 1997 در كه سارايوو فيلم جشنواره دوره سومين در
كارگرداني به "آسمان بچههاي" سينمايي فيلم شد برگزار
.داشت حضور مجيدي مجيد
پنجم تا و شروع مرداد از 28 سارايوو فيلم جشنواره ششمين
خواهد ادامه هرزگوين بوسني سارايووي شهر در شهريورماه
.داشت
آباده در سينايي خسرو و افخمي بهروز
سينماي فيلمسازان حضور با آباده جوان سينماي فيلم هفته
تهيه) قليپور قاسم افخمي ، بهروز سينايي ، خسرو ايران ،
تالار محل در كوتاه فيلم فيلمساز اسكويي مهرداد و (كننده
.شد افتتاح آباده شهر شهرداري
انجمن هفتههاي برگزاري راستاي در كه فيلم هفته اين
توليد كوتاه فيلمهاي نمايش با است ، ايران جوانان سينماي
عروس" سينمايي فيلم بررسي و نقد و نمايش همچنين و استان
.شد خواهد دنبال "آتش
و شهرداري سالن در شهريور ششم تا اول از برنامه اين
ايران ، جوانان سينماي انجمن توسط آباده شهر قدس سينما
.ميشود برگزار آباده دفتر
سينما خانه مديره هيات در تغييرات
هياتمديره رياست از منصوري تورج كنارهگيري اعلام با
خانه هياتمديره وي ، سفر طولانيشدن بهدليل سينما خانه
زحمات از قدرداني ضمن خود ، نشست بيستوششمين در سينما
جامعه هياتمديره رياست به را طائرپور فرشته خانم ايشان ،
.برگزيد ايران سينماي اصناف
نايبرئيس عنوان به تبريزي كمال همچنين جلسه اين در
بهدليل فوق ، تصميمات بر علاوه.شد انتخاب هياتمديره
دهقاني بهرام كشور ، از خارج به زرينكلك نورالدين مسافرت
و شد شناخته اصلي عضو بهعنوان هياتمديره عليالبدل عضو
همراهي را هياتمديره مشاور ، بهعنوان منبعد زرينكلك
.كرد خواهد
|