اسلامي -ايراني هويت بازشناسي
ملايري محمدي محمد دكتر با گفتوگو در
ارشاد محمدرضا :از گفتوگو
دانشوراني ايرانزمين ، معاصر فرهنگمردان ميان در :درآمد
شايد و بايد كه آنگونه آنها قدر و ارج كه ميشوند يافت
.نيست شده شناخته
كه است دانشمنداني دسته آن از ملايري محمدي محمد دكتر
اندك شمار اين و دارد فارسي و عربي به ارزشمند آثاري
و فرهنگ درباره مهمي و توجه درخور نكات حاوي وي ، كارهاي
سال در ملايري محمدي استاد.است اسلامي -ايراني تمدن
و زبان دكتراي درجه دارنده وي.شد زاده ملاير در 1290
پايهگذاران از استاد.است بيروت دانشگاه از عربي ادبيات
كه عربي و ايراني مطالعات ويژه "الادبيه الدراسات مجله"
رسيده بر اعراب و ايران فرهنگي و تاريخي روابط آن در
دو به بيروت در سال ده مدت در مجله اين.است شده ، بوده
:كتابهاي نويسنده وي.رسيد چاپ به فارسي و عربي زبان
،(1967) "اعلامه اشهر و ادواره اهم في الفارسي ، الادب"
"الاولي الاسلاميه القرون في الفارسيه عن والنقل الترجمه"
العربيه اللغه آداب" ،"والادب اللغه درس" ،(بيروت 1964)
اسلام از پيش ايراني فرهنگ" ،(اول13350 جلد) "وتاريخها
مجموعه 5جلدي ; "عربي ادبيات و اسلامي تمدن در آن آثار و
و تاريخ" دوجلد تاكنون كه ايران فرهنگ و تاريخ ويژه
عصر به ساساني عصر از انتقال دوران در ايران فرهنگ
اين سوم جلد.است رسيده چاپ به "ايرانشهر دل" و "اسلامي
و رسيده چاپ به توس انتشارات توسط بتازگي نيز مجموعه
.است چاپ زير آن پنجم و چهارم جلدهاي
و بنشينيم فرزانه استاد محضر در تا داد دست كوتاه فرصتي
تمدن و فرهنگ حوزه در بررسي مورد مسائل درخصوص او با
وجود با استاد.بپردازيم گفتوگو به اسلامي -ايراني
.دادند پاسخ ما پرسشهاي به بيماري و سن كهولت
زير زمانيو چه از غرب در ايرانشناختي مطالعات استاد ، *
شد؟ آغاز شرايطي و انگيزهها چه تاثير
جهاني ، دوم جنگ از پيش تا بيستم و نوزدهم سده در *
دوران اينبرآمدند ديگر ملتهاي شناخت درصدد اروپاييان
هند كمپاني تاسيس از پس انگليسيها.داشت نام استعماري
.ساختند استوار هندوستان در را خويش قدرت پايههاي شرقي ،
شناخت براي را بسياري دانشمندان انگلستان ، زمان ، آن در
بود ، هند رسمي زبان فارسي ، زبان چون.ميداشت گسيل ملت آن
كمپاني خاورشناسان را انگليسي به فارسي فرهنگ قديميترين
يا ايراني مطالعات كه جاست همين از.نوشتند شرقي هند
بوسيله كه يادشده فرهنگ درواقع.گرفت شكل ايرانشناسي
مطالعات سنگ درآمد ، نگارش به "جانسون و ريچاردسون"
انگيزههاي از اكنون ما اگر البته.نهاد را ايرانشناسي
مقصودمان ميرانيم ، سخن ديگر ملتهاي شناخت براي غربيان
كناري به يكسره را آنها تحقيقات و كارها كه نيست آن هرگز
بسيار پژوهشهاي و كارها كه بدانيم بايد بلكه بگذاريم ،
انجام به اسلامي -ايراني تمدن و فرهنگ حوزه در ارزشمندي
پژوهشهاي به بايد خودمان تحقيقات در ما و رساندهاند
.كنيم داوري آن درباره درستي به و كرده رجوع آنها
پس اين از كه ايران فعلي علماي و پژوهشگران بنابراين
اين در پژوهش كار مشغول هم امروز يا و ميشوند تربيت
و منتقدانه نگاهي با آثار اين از بايد هستند ، حوزه
يافتند ، آنها در نقصي هم اگر و ببرند بهره سنجشگرانه
استعماري ديدگاه چون كه نيست آن مقصود پس.نمايند اصلاح
براي.خير ;است باطل كردند كه هركاري بنابراين داشتند ،
كسي نخستين او بگيريد ، درنظر را براون ادوارد شما نمونه
ادبيات تاريخ نوشت ، را "ايران ادبيات تاريخ" كه است
بيگمان.كرد مطالعه ما دوره تمام در را نو سبك به ايران
آنها بايد كه نارسايي داراي هم و است ارزشمند هم او كار
.كرد رفع را
و بررسي در غربي ايرانشناسان كاستيهاي و نارساييها *
نقصها اين و است؟ بوده چه ايراني تمدن و فرهنگ مطالعه
است؟ عواملي چه معلول
ما فرهنگ به بيرون از چون غربي ايرانشناسان *
را جزييات و ميديدند را كليات ضرورتا مينگريستند ،
بهتر را جزييات ما نظر اين از.نميكردند مشاهده
تاريخ" كه صفا استاد شادروان مثلا.ببينيم ميتوانيم
و موارد نوشت ، براون ادوارد از پس را "ايران ادبيات
صفا دكتر كتابافزود براون كار بر سودمندي جزييات
در اگر كه نيست اين منظور ولي است ارزش داراي بهنفسه
تكميل را صفا دكتر ادبيات تاريخ كه شد پيدا محققي آينده
اثر اين.باشد كرده نفي بهطوركلي را آن كرد ، نقد يا
آن مكمل ديگر كارهاي ولي داراست را خود خاص پايگاه
با برخورد در بايد ما كه است اين من منظور.بود خواهند
.كنيم نگاه نقد و توجه ديده با گذشتهمان ، علمي ميراث
تا نكنند فراموش را گذشتگان كارهاي ارزش بايد نو نسل
.باشيم محققانهتري و بهتر كارهاي شاهد
است؟ معنايي رهيافتها چه حاوي ما براي ايرانشناسي *
آن همهنيست كوچك و محدود رشته يك ما براي ايرانشناسي *
ايرانشناسي.شناخت بهتر را ايران بتوان كه است چيزهايي
تمدن ، و تاريخ شناخت.نيست خاصي تاريخي دوره به محدود
به مربوط كه چيزهايي حتي و هنر جغرافيا ، ادبيات ،
مطالعات جزو است ، ايران اقليمي شرايط و زمينشناسي
ايران در روستايي به راجع كسي اگر مثلا.است ايراني
.است كرد ، ايرانشناسي مطالعه
چگونه اروپايي كشورهاي در هماكنون ايراني مطالعات سير *
-سياسي فضاي آن از ايرانشناسي شما نظر به آيا است؟
است؟ شده جدا ويژه فرهنگي
دليل به گذشته در كه اهتمامي آن ايران ، خارج در امروزه *
وجود بود ، ايراني فرهنگ شناخت در استعماري انگيزههاي
براي مراكزي و بخشها اروپايي دانشگاههاي در البته.ندارد
بلكه ندارد ، استعماري شكل ديگر ولي هست مطالعات اينگونه
.است متعارف بهصورت
ارتباطي راههاي گسترش برپايه ديگر ملتهاي شناخت امروزه
ملتها همه ميكنيم ، زندگي كه جهاني در.آنهاست با بهتر
تمدني و فرهنگي گذشتههاي از و بشناسند را همديگر بايد
جهاني تفاهم از سطحي به رسيدن براي اينشوند آگاه خود
آقاي ايران ، رئيسجمهوري كه است چيزي همان اين.است
از مجزاي دهكده چندين را جهان يعني.ساختند مطرح خاتمي
كه بدانيم.نگيريم درنظر گرفته قرار هم دربرابر يا و هم
و دارند حيات حق ملتها همه آن در كه است واحد يك جهان
.باشند داشته دوستانه ارتباط و بشناسند را يكديگر بايد
ما":دارد تاكيد معنا همين بر كه داريم آيهاي قرآن در
براي آفريديم مختلف ملتهاي و مرد و زن صورت به را بشر
باستان دورانهاي از ايرانيان"بشناسند را يكديگر آنكه
ايرانيان.داشتهاند اهتمام ديگر ملتهاي شناخت ضرورت بر
را خودشان عقيده داشتهاند ، فرمان زير كه ملتهايي بر حتي
و عقايد ابراز در ملتها آن همه.نكردهاند تحميل
و كوروش زمان در ما.بودهاند آزاد خويش انديشههاي
.ميبينيم را سياست همين هم ساساني دوره در حتي و داريوش
بيآنكه كردند ، حكومت مختلف ملتهاي بر زيادي سالهاي آنها
تحميل آنها بر را خويش حكومتداري شيوههاي و عقايد زبان ،
.كنند
پيشنهادكننده ايران كنوني ، سده در كه جالباينجاست و *
.ميشود فرهنگها يا تمدنها گفتوگوي طرح
و ميشمردند محترم را ديگر تمدنهاي ايرانيان قديم از *
اينكه و.بود آزاد آنها قلمرو و حكومت حوزه در قومي هر
فرهنگها گفتوگوي سردمدار ايران كنوني دوره در ميبينيم
اين بيگمان و دارد ديني و ملي ريشههاي تمدنهاست ، و
.باشد خويشتن شناخت با توام بايد ديگري از شناخت
ديگران كه شناختي از اندازه چه كه ببينيم بايد بنابراين
ياري خودمان بهتر شناخت در را ما ميدهند ، دست به ما از
.ميدهد
مطالعات بگوييم باشد بهتر شايد يا و ايرانشناسي بحث پس *
جهت در ضرورتي ما براي اسلامي ، -ايراني تمدن و فرهنگ
شما از پرسشم من.است هويتيابي و فرهنگي خويشتنشناسي
نگاه و ايراني فرهنگ از بيروني نگاه اين كه است اين
كنند؟ پيدا هم با منطقي نسبتي بايد بناچار آن از دروني
براي ايرانشناسي كرديد ، اشاره بخوبي كه همانگونه.بله *
آن يا مليت ايراني ، هويت و مليت شناخت.است خودشناسي ما
دو ميگويند ، آن امثال و "ميهندوستي" اصطلاح به كه چيزي
:دارد مهم پايه
پايههاي از مقصود.واقعي پايههاي -2-الهي پايههاي -1
قومي به را سرزميني خداوند هنگامي كه است اين الهي
سپاسگزاري دربرابر بايد قوم يا ملت آن ميدارد ، ارزاني
براي حال عين در و كنند آباد را آن الهي ، نعمت اين از
.كنند حفاظت آن از نبرند ، را آنها دستاوردهاي دشمنان آنكه
منتج دوستي مليتوميهن نام به اصلي پايه ، دو اين از
دفاع در هستند ، سرزمين اين در كه جماعتي آن تمامميشود
.هستند واحدي قدرت درواقع.هستند همبسته آن ، از آباداني و
.دارد نام مليت ميپيوندد ، هم به را آنها كه رشتهاي آن
ملت.ميكنند زندگي سرزميني در كه است مردمي مجموعه ملت
ميكنند زندگي ايران محدوده در كه مردمي تمام يعني ايران
هم هويت و دارند كه زباني فكرو و دين مذهب ، هر از فارغ
.است مليت با مطابق تقريبا
تمدن و فرهنگ مطالعه يا ايرانشناسي بحث اگر بنابراين ،
و مراكز و يافته تامي ضرورت امروزه ما براي ايراني
گامي صرفا هستند ، مهم اين عهدهدار ايران در موسسههايي
ما.است ما اسلامي -ايراني هويت و مليت شناخت جهت در
خودمان فرهنگ به نگاه دو اين تلفيق و آميختن توان بايد
بيرون از كه را اروپاييان نگاه يكسو از.باشيم داشته را
ميخواهيم ديگر سويي از و داريم نگريستهاند ما فرهنگ به
دروني نگاه بناچار و باشيم داشته خودمان از شناختي
نگاه دو اين بايد خودمان فرهنگ شناخت براي.داشت خواهيم
.آميزيم درهم همزمان را
از بهرهبرداري در بايد ايران ، ملت همه پايه ، اين بر
هم را احساس اين بايد نيز و باشند يكسان خداداد مواهب
.برخيزند دفاع به بيگانگان تجاوز دربرابر كه باشند داشته
مهم اندازه چه تا (مليت) احساس اين بدانيم اينكه براي
ايران از قسمتهايي قاجار زمان در:ميآورم مثالي است ،
مستقل شرق در هم بخشهايي و پيوست روسيه به بخشي شد ، جدا
.نبودند مسئله اين اهميت متوجه ايرانيها زمان آن در شد ،
افراد و نبود زمان آن در مليت احساس آنكه جهت به چرا
.دارند وظيفهاي چه ملت از فردي سان به كه نميدانستند
بهعنوان فرد اهميت و سو يك از ملت مفهوم درواقع *
فرهنگي و سياسي و اجتماعي تحولات ثقل نقطه و گرانيگاه
در مفاهيم اين دوراني چه از شما نظر به.بود نگرفته شكل
آمدند؟ پديد ما فرهنگ
در و شدند آشنا مليت مفهوم با مردم مشروطه ، زمان از *
و پيشرفت و نوين نظم پيدايي دليل به آن ، از پس دورههاي
دنياي با آشنايي و آمد پديد آن از پس كه نسبي امنيت
ملت بر را خود قدرت پايههاي دولت شد ، فراهم امروز
گرفت شكل بتدريج ملت مفهوم اينجا از و ميانگاشت استوار
به بزرگ واحد يك به وابسته كه پيبردند مردم فردفرد و
.هستند ملت نام
گونهاي به قائل كه داشت وجود ديدگاههايي دربرابر ، *
اين بر.بود اسلامي -ايراني تمدن و فرهنگ در فرهنگي شكاف
اسلام از پس فرهنگ از را اسلام از پيش ايران فرهنگ پايه
ديگري گرفتن ناديده و يكي اهميت بر و ميانگاشت جدا
.ميگراييد تفريط و افراط به بناچار كه ميورزيد اصرار
آنهنگام نوشتههايتان ، در جنابعالي ميدانم كه جايي تا
اين اخيرتان ، آثار در يا و بوديد بيروت دانشگاه در كه
اسلامي -ايراني تمدن و فرهنگ و كردهايد رد را ديدگاهها
و بررسيدهايد جداييناپذير و يكپارچه كليتي در را
اين ترسيم به اسلامي ، -ايراني هويت و مليت مفهوم برپايه
پرداختهايد؟ فرهنگي تداوم
بس است انديشهاي فرهنگي ، شكاف اين به شدن قائل البته *
بهطور حوزه دو اين در كه استاداني سابقا.نادرست و سست
استاد مثلا.نبودند هم مخالف ميكردند ، تحقيق جداگانه
در كه استاداني با اسلام از پيش تاريخ و فرهنگ در متخصص
متفاوتي تحقيقي منابع داراي ميكردند ، پژوهش اسلامي دوره
.نبودند هم مخالف ضرورتا ولي بودند
به واداشت را شما كه بود خلايي صورت ، هر به استاد *
پيشاز ايراني تمدن و فرهنگ" جلدي پنج مجموعه نوشتن
.بپردازيد ،"اسلامي تمدن بر آن آثار و اسلام
از پيش ايران تقسيمبندي اين من نظر به.است درست بله *
.است تاريخي تقسيمبندي يك صرفا اسلام ، از پس و اسلام
نوشتهام ، اخيرم كتابهاي اول جلد مقدمه در من كه همانگونه
در و بوده باستاني گذشته در فقط ايران كه نشود تصور
كه مجلداتي آن در من.نميبينيم آن از اثري اسلامي دوره
كه بوده نكته اين اثبات صرف همتم همه برديد ، نام شما
غني فرهنگ با اسلامي دوره در اسلام از پيش ايراني فرهنگ
از بسياري كه دادهام نشان من.شد آميخته اسلامي
ايرانيان بوسيله ايران ، تمدني و فرهنگي دستاوردهاي
اين شماشد وارد اسلامي فرهنگ حوزه به مسلمان
فلسفي ، پزشكي ، زمينههاي در ميتوانيد را علمي دستاوردهاي
شيوههاي حتي.ببينيد...و ستارهشناسي جغرافيايي ،
و منثور آثار خلال از من نظر به.نظاميگري و حكومتداري
ميتوانيم ، اسلامي نخستين سدههاي از بازمانده عربي منظوم
را اسلامي -ايراني فرهنگ تدوين و انتقال چگونگي
در كه بودند كساني نخستين بيگمان ايرانيان.بازيابيم
.كوشيدند عربي نثر تكامل و پيدايي
طريق از بلكه نرفت ميان از اسلام از پيش ايراني فرهنگ
برخي ميان شده ، مسلمان ايرانيان و شد جذب اسلامي فرهنگ
اسلامي عقايد با خويش ملي و دروني سنتهاي و عقايد از
.نديدند منافاتي هيچگونه
دوره به ايراني فرهنگ انتقال را اخيرم كتابهاي عنوان من
اسلامي فرهنگ در ايراني فرهنگ كه چراگذاشتهام اسلامي
پراكنده ايران در آنكه از پس اسلامي عقايد.يافت استمرار
ولي شد مسلمان ايراني.گرفت را ايراني عقايد جاي شده
مطالعات جهت اين بهنرفت ميان از مليت و ايرانيت
مصر درميدانيم اسلامي -ايراني مطالعات را ايرانشناختي
شد ، آن جايگزين عربي زبان و رفت ميان از زبانشان چون
.است شده قبطي تاريخ مصر ، اسلام از پيش تاريخ
مليت قوام و ماندگاري عامل فارسي زبان شما نظر به پس *
است؟ ايراني
نرفت ميان از ايرانيان شدن مسلمان با فارسي زبان.بله *
اسلامي دوره به ايراني فرهنگ انتقال عامل فارسي زبان و
فرهنگ جزو اسلام ، از پيش فرهنگ و تاريخ جهت همين بهشد
خودشان هم مهاجر عربهاي حتي.است ايراني -اسلامي تمدن و
در شما را مسئله اين.شد فارسي زبانشان هم و شدند ايراني
ايران در عرب قبايل.ببينيد ميتوانيد اسلامي تاريخ
حكومت قم و اراك تاحدود قرن سه دو و كردند برقرار حكومتي
.شد فارسي زبانشان هم و شدند ايراني هم سرانجام ولي كردند
ما اختيار در را وقتتان كه جنابعالي از سپاس با استاد *
.نهاديد
|