معاصر جهان در مولانا معنوي سيماي
شناخت منابع درباره لاهوتي حسن استاد با گفتوگويي
ما روزگار در جلالالدين مولانا
و ادبي علمي ، مفاخر معرفي براي جهاني ، هاي گردهمايي *
در هم و كشور داخل در هم بايد كهنسال سرزمين اين هنري
سخنراني ايراد براي مرتب و مكرر در مكرر ايران از خارج
بفرستيم دنيا اكناف به را دانشورانمان ما و شود برگزار
به آشنا صاحبدلان و صاحبنظران از بسياري :جستارگشايي
در معاصر روزگار كه داشتهاند اظهار معاصر جهان مسائل
روز هر وي معنوي نفوذ و مولاناست عصر سوم ، هزاره طليعه
اين كنار در راستي به اما.ميشود افزونتر جهان اقصاي در
و آمد نخواهد پديد نيز ومعضلاتي مسائل معناوعرفان ، گوهر
مولانا ارجمند نام به نيز ناسره كالاهاي و قلب بازار
مولانا سماع نام به كه دكانهايي نظير گرفت؟ نخواهد رونق
ناب شعرهاي وسوداگرانه عوامگرا ترجمههاي يا يافته رواج
مولانا روح كه است اين واقعيت!؟..و غربي زبانهاي به وي
و مافيه فيه ومتن شمس وغزليات مثنوي پارسي اشعار در
مقالات در نيز و عزيز آن آثار ساير و مكتوبات و مجالس
و حكما و عرفا ارزشمند شروح و افلاكي مناقب و شمس
نيز روزن همين از و است مضبوط ديار اين ژرفانديشان
روز هر و بدرخشد آن اصل تا شود عرضه جهان به ميبايد
بشر زندگي بر آن درخششهاي و تازگيها از تازه جلوهاي
زلال ، چشمه اين تا كرد تلاش ميبايدبتابد امروز
بستر ، ارج ضمن در و كند سيراب راستي به را انسانها
معنوي جاودان آثار و بزرگ عارفان و مولانا كه فرهنگياي
زمين ايران عرفاني و اسلامي فرهنگ يعني پديدآورده ، را
لاهوتي حسن استاد حاضر ، گفتوگوي درگردد شناخته نيز
امروز جهان در مولانا اصيل شناخت موانع نيز و مسائل برخي
از مثنوي تازه چاپ و تصحيح آستانه در.كردهاند مطرح را
خوانندگان گرامي نظر به گفتوگو اين لاهوتي ، استاد
.ميرسد
معارف گروه
بزرگ عارف و شاعر به ما وادبيات زبان در مولانا شهرت *
كه آن حال.ميشود اطلاق محمدبلخي جلالالدين زمين ايران
القاب چنين پيدايش فلسفه ميخوانند ، رومي را او غرب در
چيست؟ متفاوتي
از بلخ متولد اصل در كه بلخي محمدبنالحسين جلالالدين -
و مولانا به است بوده قديم خراسان پرور دانش شهرهاي
كه است مولا كلمه از مشتق كلمات ايناست شده ملقب مولوي
آمده خواجه و خداوندگار ، مالك صاحب ، سرور ، معني به لغت در
كلمه در "نا" وحروف من بر مولوي كلمه در "ي"حرف.است
معناي به را مولانا بنابراين.دارد دلالت ما بر مولانا
دو اين.نوشتهاند ما سرور و ما صاحب ما ، آقاي ما ، خواجه
رفته كار به هند در بخصوص بزرگان از بسياري درباره لقب
مولاناي نغماني ، شبلي مولانا سمرقندي ، مولاناي مثل.است
شرح احمدصاحب يوسفبن شيخ مولوي جلالالدين ، پدر بزرگ
...و"القويلطلابالمثنوي المنهج" مثنوي
و بودند داده "خداوندگار" لقب او به جلالالدين مريدان
دو اين از مراد حال هر بهميكردند خطاب "مولانا" را او
و بزرگ عارف محمدبلخي ، جلالالدين مطلق ، طور به كلمه
"مولوي" كلمه كه معني اين به.ماست هفتم قرن سترگ شاعر
تخصيص نيايد ، ديگري اسم سر بر يا همراه اگر "مولانا" يا
را ما بلخي جلالالدين به اشاره حتما و كرده پيدا
او غرب ممالك در و ايران از خارج در البته.ميرساند
آن روم در را خود عمر بيشتر چون.نيزميخوانند "رومي"را
ميدانيم.شد مدفون قونيه در جا همان و برد سر به زمان
مورخان و مسلمانان اصطلاح در هجري هفتم قرن روم كه
كه است شرقي روم يعني آن توابع و صغير آسياي اسلامي
كه غربي روم مقابل در است ، بوده آن پايتخت استانبول
كه است اين.است منظور "رم"پايتختي به ايتاليا
تا نوجواني از كه آن مناسبت به را بلخي مولاناجلالالدين
يا صغير آسياي در واقع "قونيه" و "لارنده" در عمر پايان
هم "رومي" است ، بوده ساكن امروزي تركيه در زمان ، آن روم
بنويسند كامل را او لقب ميخواهند وقتي برخي.خواندهاند
بلخي جا همه ،"ثمالرومي بلخي" يا "رومي بلخي":ميگويند
است باقي شكرش جاي باز البته.ميآورند مقدم رومي بر را
همسايه تركهاي چون نميگويند ، ترك جلالالدين را او كه
ايران از غالبا متاسفانه لذا خودميدانند ، از را او ما
كه بخصوص.ميگذرند نديده بودنش ايراني از لااقل يا
مادي درامد كسب منبع امروز معنوي ، افتخار بر علاوه
امروز او آرامگاه و مولوياست شده آنان براي هم فراواني
و ميرود بهشمار ما همسايه تركهاي درامد منابع از يكي
نشان اين كه است شده معروف "رومي" به مردم عامه ميان
لقب به جلالالدين معرفي در تركها كوشش و فشار دهنده
.ايراني و بلخي نه است رومي
به مولانا معرفي براي تركيه ، در شايان اهتمام به اشاره *
عارف اين آثار كه آن حال.فرموديد ترك شاعري عنوان
و ما عرفاني فرهنگ حوزه در تماما اعصار نادره و بينظير
چه پس است ، شده نگاشته پارسي ادبيات و زبان اساس بر
عرصه اين در را سبقت گوي تركان كه داده رخ اتفاقي
معرفي رومي شاعر گسترده شكل اين به را مولانا و بربايند
.كنند
مشاهده مثنوي ، بر نيكلسون مقدمه بررسي با ببينيد ، -
از او تصحيح كه انگليسي مثنويشناس دانشمند اين ميكنيم
ارتباط است تصحيح عالمانهترين و بهترين هم هنوز مثنوي
منابع طريق از عمدتا مثنوي ، شرح و تصحيح براي فرهنگياش
تصميم وقتي يعني ايران ، با نه است تركيه وامكانات
در كه دوستانش از كند ترجمه و تصحيح را ما مثنوي ميگيرد
لازم كه را خطي نسخههاي تا ميگيرد كمك بودهاند تركيه
شرح مثنوي بر ميخواهد وقتي هم بعد و بفرستند برايش دارد
مثل هنديها فارسي شروح از يا ترك انقروي شرح از بنويسد
در نيكلسون.ميكند استفاده وغيرآن محمداكبرآبادي ولي
سراسر در و نكرد سفر ايران به هم بار يك حتي عمرش تمام
حاج "اسرار شرح" از مرتبه يك فقط مثنوي بر خود شرح
عنوان به.است برده نام سبزواري بزرگ فيلسوف ملاهادي
سال پنج كه بزنم مثال را شيمل پروفسور ديگر ، نمونهاي
فرهنگي رابطه و ميكند تدريس آنكارا دانشگاه در تمام
شيمل ، .ايرانيان با نه ميكند برقرار تركها با مستقيم
در "شمس شكوه" طريق از كه آن از پس هم اواخر ، آن اين در
.شد دعوت ايران به روزه سه دو سفر دو طي شد ، معرفي ايران
پيش سال در 75 آتاتورك حكومت كه وجودي با ميبينيد ، خوب
تركهاي امروز نسل كه شد سبب يعني كرد ، عوض را تركها خط
هم باز كنند ، رابطه قطع كلي به خود گذشته با تركيه
ممالك در و تركيه از خارج در را خود فرهنگي سياست پيشرفت
از كه داد قرار مولانا خاصه خود ، بزرگان برمعرفي غرب
.داشت شهرت جهان سراسر و غرب در قديم همان
اخير ، صدساله همين از قبل روزگاري كه اين توجه قابل نكته
فارسي زبان به تركيه در را مولوي اشعار تركها
و ميكردند تكلم فارسي زبان به نيز هنديها ميخواندند ،
قاره شبه بر انگليسيها نفوذ از قبل حتي.ميگفتند شعر
هند قاره شبه درباري و رسمي زبان فارسي ، زبان هندوستان ،
معاني ، زندهيادگلچين سترگ اثر "هند كاروان".بود
..و محمداكرام "پاك ارمغان" و تتوي قانع "الشعراي مقالات"
فارسي ادبيات و زبان نفوذ ژرفاي به پي تا كنيد نگاه را.
.ببريد
بود جاذبههايي تبيين حقيقت در فرموديد ، تاكنون آنچه *
اشاره البته و ميكشاند تركيه سوي به را غربي متفكران كه
اما داشتيد ، زمينه اين در ايرانيان ما ضعف به نيز جانبي
شكلي به چرا امروز تركيه كه است اين صريح طور به من پرسش
است؟ داده گسترش را مولوي پيرامون خود مطالعات جدي
فرهنگ درد تركها ، مساله دردو حاضر حال در من نظر به -
در او افكار و مولوي فارسي شعر يا و اسلامي عرفان ومعرفي
و درامد كسب حاضر حال در تركها فكري دغدغه.نيست دنيا
گردشگر ، و توريست جلب كه ميدانيم.است اقتصادي رونق
مسائل و مولانا حقيقت در لذا و ميآورد ارزي درامدهاي
.دادهاند قرار ساز پول صنايع شمار در را او به مربوط
استفاده مولانا فكري و معنوي جاذبههاي از تركها
عبارت به.بخشند رونق را خود گردشگري صنعت تا ميكنند
پست و نازل شكلي به را مولانا والاي انديشههاي ديگر
در كه آنان و باشد جذاب مردم عامه براي كه ميكنند عرضه
با نيستند تفحص و تحقيق راه از مولانا افكار شناختن فكر
چيز وچه ميشوند فريفته آساني به ظاهري شناختهاي همين
.است مولويه "سماع" منظورم ;است آواز و رقص از فريبندهتر
و نوازندگان از متشكل كردهاند درست گروههايي
تركي آهنگ و ميخوانند تركي شعر كه رقاصاني و خوانندگان
را مولانا زمان در سماع عارفانه جلسات اداي و مينوازند
گسيل مختلف شهرهاي به گروه گروه را اينها.ميآورند در
مينمايند اجرا مردم عامه براي برنامههايي و ميكنند
نظر مد را مولانا آثار در مندرج ومفاهيم تفكر بيآنكه
را وتوريستها مردم از زيادي عده ترتيب بدين.بدهند قرار
سفر قونيه به مولانا مقبره زيارت براي تا ميكنند ترغيب
فرهنگ مروج آنكه از بيش مولانا ترتيب اين به.كنند
براي ارزي درامد منبع باشد اسلامي پاك عرفان و ايراني
يافته گسترش جايي تا گروهها اين فعاليت.است تركيه كشور
رقص و تركيه عارفانه سرودههاي اسم به را آثارشان كه است
ميكنند عرضه تصويري و صوتي نوارهاي روي بر تركي عارفانه
و دارد نازلي بسيار سطح كردهام ، دقت كه آنجا تا من و
اين در مولانا عميق و والا انديشههاي و عرفان از كمتر
ترغيب را عوام بيشتر كه چه هر عكس برميشود منعكس آثار
.آنهاست سرمايهگذاري و توجه موجب كند
فرهنگ و مولوي عرفان از كه است اين شما نظر حقيقت در *
ميشود؟ ابزاري استفاده ايران غني
.است طور همين مسلما ، -
بكنند؟ بايد چه كشورمان فرهيختگان شما نظر به حال ، *
توضيحاتي اين با و ترتيب اين به كه است طبيعي ببينيد ، -
و "رومي" دنيا همه بلخيدر جلالالدين مولانا دادم ، كه
هم مساله اين طرف يك ازميشود معرفي تركيه كشور اهل
حضور غرب دنياي ودانشگاهي علمي مراكز در ما كه دارد وجود
و اسلامشناس و شناس مولوي دانشمندان و نداريم
يا و ميكنند رفتوآمد ما كشور به كمتر ايرانشناس ،
طرف از تخصصي ، و علمي سطح در اين.ندارند رابطهاي اصلا
و نداريم فعاليتي نيز زمين مغرب مردم عامه سطح در ديگر
كمال با نكنيم ، فراموش !است معلوم كه هم گردشگري وضع
ما ادب و علم بزرگان همه مورد در منفي موارد همين تاسف
بينالمللي كنگره مانند جهاني ، گردهماييهاياست صادق
علمي ، مفاخر معرفي براي شد ، برگزار اواخر اين كه ملاصدرا
و كشور داخل در هم بايد كهنسال سرزمين اين هنري و ادبي
ايراد براي مرتب و مكرر در مكرر ايران از خارج در هم
دنيا اكناف به را دانشورانمان ما و شود برگزار سخنراني
رسانههاي همه اين از استفاده با ما هنرمندان بفرستيم ،
بخشيده بسيار سهولت را ارتباطات كه پيشرفته و الكترونيكي
عامه روح كه بپردازند برنامههايي تهيه به ميتوانند است
از خسته غربيهاي خاصه كند ، تسخير را دنيا كشورهاي مردم
در ميتوانند آساني به اكنون كه را صنعتي و ماشيني زندگي
اصيل معنويات و اسلامي معارف شيفتگان و تحسينگران شمار
.نمايند جلب خود سوي به گيرند قرار ايراني هنر و ادب عالم
ياد از را خود فرهنگ ما از گروهي كه است آن واقعيت
و نميشناسيم درست را آن واقعي ارزش گروهي و بردهايم
در چنان.نميبينيم دنيا در آن معرفي به ضرورتي ما اكثر
و اسلام ديگر ابعاد كه شدهايم غرق مذهبي ابعاد از يكي
مذهب كه آن از غافل.بردهايم ياد از را خود فرهنگي بعد
دين ، كه است مجموعهاي ملتي هر فرهنگ.ماست فرهنگ از بخشي
قبيل اين و هنر ادب ، سنن ، رسوم ، و آداب زبان ، مذهب ،
هرگز را فرهنگ و دين بنابراين آنند ، تشكيلدهنده عوامل
.پنداشت هم از جداي نميتوان
از غربي كشورهاي علاقه ابراز و حمايت به اين از پيش *
چه شما نظر به.فرموديد اشاره تركان فعاليت نحوه
مولانا اشعار ترجمه و كتاب نوشتن به را آنها انگيزهاي
.ميكند وادار
بخش دو به را كشورها اين بشري جامعه بايد من نظر به -
دانشگاهي بخش همه ، از قديميتر و نخستين كرد ، تقسيم
فعاليتهاي انگيزه به كه است آمريكايي و اروپايي كشورهاي
دانشجويان نياز به گفتن پاسخ براي و پژوهشي و علمي
دانشگاههاي فارسي ادبيات و زبان و اديان چون رشتههايي
آنان كه نيايد بدمان و ميكنند كوشش زمينه اين در خود
كار نيز ما از بهتر و ميكنند تلاش ايرانيها ما از بيش
پرغلط سنگي چاپ و خطي نسخههاي كه نرود يادمان.ميكنند
انتقادي و علمي روش به غربيها همين بار اول را ما مثنوي
ناشران بعد و كردند چاپ و حروفچيني و تصحيح امروزي
به كردند ، افست را آن بارها و بارها ما هموطن ايراني
دانشمندان قلم و فكر از مولانا درباره كه آنچه هرحال ،
مطالعات قدمت و ورزيدن علاقه و عشق جز است ، تراويده غربي
آربري ، و نيكلسوناست نبوده خاك و آب اين به فرهنگي
او "مافيه فيه" و "شمس ديوان" غزليات از بسياري و مثنوي
ديگر و اينان و كردند ترجمه انگليسي زبان به را
نوشتههاي در و خود ترجمههاي در قبيل اين از دانشمندان
را خطا از ودوري دقيق پژوهش و سليم فكر جانب جا همه خود
دوم ، دسته.پذيريم منت را زحمتشان كه كردهاند ، رعايت
بازاريابي و مالي درآمد كسب جهت از صرفا كه هستند گروهي
اين.ميزنند مولانا آثار ترجمه به دست مريدپروري ، و
.است كرده پيدا گرمي بازار آمريكا در امروز كه است گروه
انديشههاي كار اول در شايد باركز كالمن آقاي مثل افرادي
به بزرگ نكته دو ولي داشتهاند مدنظر را مولانا معنوي
فرهنگ با ناآشنايي يكي.است ساخته وارد عظيم خلل كارشان
امروز كه آن ديگر و فارسي زبان و ايراني اسلامي
كه را "كوپرا" آقاي و "باركز" آقاي منظوم ترجمههاي
انگليسي جاز و راك آهنگهاي روي بر است هندي اصلا
صداي با الكترونيك سيديهاي روي بر و گذاشتهاند
از نسخه هزار صدها و كردهاند ضبط بازاري كوچه خوانندگان
برايشان خواني واز آ حال اين در و ميفروشند را آن
:كه ميخواند
!داري؟ دوستم"
توام عاشق خودم ، عاشق گرچه
".خودم عاشق توام ، عاشق وگر
جلالالدين ، مولانا انديشه از ترهات اين كه ميكند ادعا و
پيش سال هفتصد را شعرها اين مولوي كه گويي.است تراويده
آهنگ آن از امريكاييها امروز كه بود سروده همين براي
با توام سروصداي پر راك آهنگهاي هم آن بسازند ، رقص
شدت بر طبلها و سنجها كوبه كه شهوتانگيزي فريادهاي
.ميافزايد بيبندوبار جوان هر نفس در تاثيرش
دارد ادامه
عليزاده مهدي:از وگو گفت
|